به نظر من یه رمانی مثه قرار نبود هیچ جذابیت خاصی نداره
چیزی واسه گفتن هم نداره
و نمیدونم چرا این جریان همخونه شدن یه مدت باب شده بود
ولی رمان هایی مثه اسطوره و سفر به دیار عشق و .... کارشون بهتر بود
ببینید هرکس سبیقه ای داره.یکی طنز میپسنده یکی غم انگیز.یکی عاشقانه یکی ترسناک یکی شخصیت جدی یکی جلف و....
هرکی یه چیز رو دوست داره شما چیزی رو بخون که خودت فکر می کنی دوست داره.حرفت مثل اینه که منی که فرضا از رمان های پایان تلخ خوشم نمیاد یه رمان اینمدلی بخونم بعد بگم مزخرف بود(صد درصد هم میگم ولی واسش دلیل میارم :/)
سلیقه مهمه
و خب اینجا قرار نیست حرفه ای رمان نوشته بشه و قلم ها در حد عالی باشن
اما بحثی که هست. کمی باید با تامل نوشت وقتی که قلم به دست میگیریم.
خیلی از رمان ها نیمه کاره رها میشه خوندنشون چون ما حس میکنیم داره به سطح درک و شعور ما توهین میشه
بعضی رمان ها شخصیت هایی رو به تصویر میکشن که برای مثال تو دهه ی بیست و سی خودشون قرار دارن اما رفتار ها متناسب با پونزده شونزده سالگی نوشته میشن و این به این دلیله ک نویسنده خودش در اون سن قرار داره.
بستگی به سن افراد هم داره البته
مثلا من سه چهار سال پیش مخاطب پروپاقرص رمانای پوراصفهانی بودم
اما الان حتی یک صفحه هم نمیتونم از ایشون بخونم.الان به نظرم میاد رفتار ها مسخره ان و نثر ضعیفه. و نیاز روح من رو برای خوندن بر طرف نمیکنه.
خیلی از رمان های کلکلی به این سبکن. ینی یه نوجوون پونزده شونزده ساله ادمای بیست و هفت هشت ساله رو به تصویر کشیده اما با توجه به درک خودش از زندگی و این میشه که ما خیلی از نوشته ها رو مسخره میدونیم.
الان تو این برهه برای رمان زرد و الکترونیکب نثر فاطمه حیدری رو میپسندم و چند سال پیش هماپور اصفهانی
همه چیز بستگی داره در واقع...