دلنوشته کاربران اینجا کسی بی تاب است| miss-sadaf کاربر انجمن نگاه دانلود

[miss-sadaf]

دخترکم بخواب لالا
وقتش رسیده حالا
ببینی تو یک رویا

دخترکم بخواب لالا
وقتش رسیده حالا
خوابت بشه شیرین
ناب و رنگین

دخترکم بخواب لالا
وقتش رسیده حالا
غرق بشی تو رویا
تو دنیای بچگی

دخترکم بخواب لالا
که وقتش رسیده حالا
بشی بی درد و بی غصه
بشی تو بانوی قصه

دخترکم بخواب لالا
وقتش رسیده حالا
بشی عروس قصه

دخترکم بخواب لالا...
sarab

 

[miss-sadaf]

سردی نگاهم را ببخش
من تنم یخ زده
تندی لحنم را ببخش
من دلم سنگ شده
بی تابی دستانم را ببخش
من صبرم کم شده
من نگاهم غم زده
من...
sarab

 

[miss-sadaf]

دیدی مرگ لحظه هارا؟
دیدی مرگ ثانیه هارا؟
دیدی مرگ فریاد هارا؟
فریاد های خفته در سکوت را
کرنش لحظه ها
رد شدن بی هیچ توجهی
زندگی این روزهایمان
خلاصه شده مرگ است
مرگی بی هیاهو
بی صدا
بیشیون
بی نشان
...
sarab

 

[miss-sadaf]

میبافم
دلم ارام ندارد
باز میکنم
نمیشود
می بافم
لرز دارد
باز میکنم
قرار ندارم
باز میبافم
یکی رو
یکی زیر
یکی رو
دیگری هم رو
دیدی چه شد
ترتیبش بهم خورد
از اول میبافم
نشد
دوباره میبافم
کاش میشد
دلم را هم ببافم
مانند همین موها...
sarab

 

[miss-sadaf]

زلالی اب ورد زبانهاست
زلال و پاک
اما
احساس دخترکم از اب بهتر است
اب گل الود میشود
دخترکم احساسش زلال است و زیبا
اب کدر میشود
دخترکم احساسش همیشه جاریست
اب میگندد
خروش احساس دخترکم اما زیباست
اب مرداب میشود
دخترکم احساسش میجوشد
اب غرق میکند
دخترکم احساسش جان میبخشد
sarab

 

[miss-sadaf]

همدمم رویایی بیش نیست
دوست دارم توهماتم را
تنهایم نمیگذارند
سرزنش نمیکنند
برعکس شوق میدمند
در تن خسته ام
به روح شکسته ام
اخر میدانی
در رویاهایم
خبری از روح پژمرده نیست
خبری از قضاوت های بی جا نیست
هرچه هست شادیست و شادی...
sarab

 

[miss-sadaf]

من پاییز را دوست دارم
با باران برگش
من پاییز را دوست دارم
با هوای سردش
من پاییز را دوست دارم
با هوای دلگیرش
من پاییز را دوست دارم
من پاییز را دوست دارم...
sarab

 

[miss-sadaf]

در میان تلاطم زندگی
سوار بر ارابه زمان
میشمارم تیک تاک
ثانیه های بر باد رفته را
میشمارم پیچ وخم هارا
بی انکه لذتی بـرده باشم
sarab

 

[miss-sadaf]

من قوی ام
من میتوانم روی پای خودم بایستم
من میتوانم مشکلاتم را حل کنم
من میتوانم در مقابل مشکلات خم به ابرو نیاورم
اما میدانی دلیل نمیشود پشتم خالی باشد
دلیل نمیشود تنها باشم
نمیشود بی پناه باشم
میدانم دورم شلوغ است
اما باز هم تنهایم
باز هم بی پناهم
بازهم دلم اشک میخواهد
دلم هق میخواهد
دست نوازش میخواهد
اما محکوم به سرکوبند
این احساسات محکوم به سرکوبند
چراکه اگر سرکوب نشوند
ضعیف تلقی میشوم
ضعیف
میتوانند بشکنندم
میتوانند اشکم را دربیاورند
میتوانند
میدانی چرا؟
چون من ضعیفم
هرچقدر محکم باشم
ظریفم
هرچقدر هم که سخت باشم
من ضعیفم...
sarab

 

[miss-sadaf]

من
فندک
سیگار
دود سیگار
موزیک
تراژدی ناگریز زندگی من است​

sarab