شبی آرمیده در بستر تنهایی
بفکر غمی
دگر بار در آغـ*ـوش بی پناهی
کام از تنهایی میگیری
سحر بار در آغـ*ـوش اشک بیدار میشوی
روزی دگر همدم شب قهقهه های بی امانی
شبی باز بـ..وسـ..ـه سیگار مینشیند بر لبت
شبی باز شوری اشک کامت میگیرد
عجب هرز تنی...
بفکر غمی
دگر بار در آغـ*ـوش بی پناهی
کام از تنهایی میگیری
سحر بار در آغـ*ـوش اشک بیدار میشوی
روزی دگر همدم شب قهقهه های بی امانی
شبی باز بـ..وسـ..ـه سیگار مینشیند بر لبت
شبی باز شوری اشک کامت میگیرد
عجب هرز تنی...
آخرین ویرایش: