عبدالرحمان شرفکندی
مترجم، نویسنده، و شاعر کُرد
عبدالرحمان شرفکندی (به کردی: عهبدولڕهحمان شهرهفکهندی) (زاده ۲۵ فروردین ۱۳۰۰[۲]در مهاباد[۵][۶][۷] – درگذشته ۲ اسفند ۱۳۶۹ در کرج)، متخلص به هژار (به کردی: ههژار)، شاعر، نویسنده، مترجم، فرهنگنویس، واژهشناس،[۸] محقق، اسلامشناس، مفسر، فرهنگنویس و عکاس[۹] کرد ایرانی بود.
از راست به چپ: ههژار، ملامصطفی بارزانی، احمد توفیق، جلال طالبانی، در دوران جنگ و درگیریهای کردها-عراق (جنگ اول و دوم)، به سالهای ۷۰–۱۹۶۰ در کردستان عراق.
از کارهای برجستهٔ او میتوان به ترجمهٔ کتاب قانون در طب ابن سینا از عربی به فارسی، ترجمهٔ منظوم رباعیات خیام از فارسی به کردی مرکزی و فرهنگ کردیبهکردی و فارسیِ هَنبانهبۆرینه اشاره کرد. وی در سرودن شعر، تحت تأثیر شاعران برجستهٔ کرد مانند احمد خانی، وفایی، ملای جزیری و قادر کویی بود.
هژار در جمهوری مهاباد بههمراه هیمن بهعنوان شاعر ملی کردستان برگزیده شد. وی همچنین در جنبش آزادیخواهی کردستان عراق به رهبری مصطفی بارزانی نیز مشارکت داشت.[۱۰] عبدالرحمن شرفکندی برادر بزرگتر صادق شرفکندی سیاستمدار کرد است که در برلین طی ماجرای ترور میکونوس ترور شد.
زندگینامه
تولد، کودکی و نوجوانی
عبدالرحمن شرفکندی در ۶ شعبان ۱۳۳۹ (برابر با ۲۵ فروردین ۱۳۰۰ / ۱۴ آوریل ۱۹۲۱) در مهاباد متولد شد. عبدالرحمن دوساله بود که دامان محبت مادرش را از دست داد و از همان اوان کودکی، سختی و تلخی زندگی را تجربه کرد.[۵] پدر او به این دلیل که شخصی مذهبی بود و علاقهای که به عبدالرحمان سیوطی داشت، نام او را «عبدالرحمان» گذاشت.[۲] وی فرزند ملا محمد بور بود.[۱۰] برخی از منابع، همانند کتاب ساوجبلاغ مکری - مهاباد در آیینه اسناد تاریخی، محل تولد شرفکندی را روستای شرفکند بوکان ذکر کردهاند.[۱۱]
دوران کودکی و نوجوانی را در حوزههای دینی و علمی در زادگاهش سپری کرد و در اوایل جوانی بههمراه خانوادهاش به روستای طَرَغه، از توابع شهرستان بوکان، اقامت گزیدند.[۱۲] او مدتی نزد سیدمحمد، که طلبهٔ جوانی بود، فرهنگ لغات عربی، معلقات سبع و لامیّةالعجم طغرایی اصفهانی را فراگفت و با اشعار نالی، شاعر کرد، آشنا شد.[۳]
در مسجد بازار مهاباد، نزد ملاحسین مجدی قصیدهٔ بانت سعاد کعب بن زهیر و لامیةالعرب ابن الوردی را آموخت. سپس به خانقاه شیخ برهان بازگشت و تا هفدهسالگی برای فراگیری دانش به اکثر روستاها و شهرهای حوالی بوکان سفر کرد. او از آنجایی که به شعر علاقه داشت، دیوان شاعران زیادی را خواند و اشعار فراوانی از حفظ داشت.[۳]
اوایل جوانی و مرگ پدر
با مرگ پدر در سال ۱۳۱۷ خورشیدی، عهدهدار مسئولیت خانواده شد. تحصیل را رها کرد، به کسبوکار روی آورد و به شهر بوکان نقل مکان کرد. مدتی در ادارهٔ دخانیاتِ بوکان به کار پرداخت. ازآنجاکه اهل شعر بود، در آن ایام به سرودن شعر روی آورد و اشعار انتقادیِ طنزی در باب مسائل غیراخلاقیِ رایج در ادارات آن زمان سرود. او در شعر، «هژار» (به کردی: ههژار) (بهمعنی بینوا، بیچاره، ندار) را بهعنوان تخلص برای خود برگزید. نخستین دیوان اشعارش را با نام آلکوک در ۱۳۲۵ خورشیدی در تبریز منتشر کرد.[۳]
هژار، بهدلیل مسائل سیـاس*ـی، مدت دو ماه در شهر سقز به زندان افتاد، ولی هنگام انتقال به مهاباد، گریخت و به عراق رفت. در آنجا بهعلت کار زیاد سخت بیمار شد و به بیمارستانی در جبل لبنان انتقال یافت. او مدت دو سال در جبل لبنان به مطالعه پرداخت و اطلاعات خود را در زمینهٔ زبان و ادبیات عرب تکمیل کرد. با بازگشت به عراق، به عضویت مجمع علمی آن کشور درآمد و به مطالعه و تحقیق پرداخت و برخی اشعار و مقالاتش را منتشر کرد. هژار سه سال نیز در سوریه اقامت گزید و عاقبت، بعد از هفده سال، به ایران بازگشت و در عظیمیهٔ کرج اقامت گزید.[۳]
بازگشت به ایران
با بازگشت به ایران، بهرام فرهوشی در دانشگاه تهران، ترجمهٔ کتاب قانون در طب، تألیف ابن سینا را از عربی به فارسی به او پیشنهاد داد.[۱۲] در ازای دستمزد مختصری، و با ترجمهٔ اولین کتاب (مجلد) از این اثر، در محافل علمی و ادبی راه پیدا کرد و به عضویت فرهنگستان زبان ایران درآمد.[۵]
با تلاش سخت و خستگیناپذیر، بیشتر ساعات شبانهروز را به تحقیق و تألیف و ترجمه مشغول بود و در سایهٔ این کار، آثاری را در زمینههای مختلف علمی و ادبی و فرهنگی نوشت، که از آن جملهاند: شرح دیوان اشعار شیخ احمد جزیری (معروف به ملای جزیری)، ترجمهٔ دورهٔ کامل کتاب قانون ابن سینا در هفت مجلد، گردآوری هَهنبانَه بۆرینَه (فرهنگ جامع لغات کردی به کردی و فارسی)، زندگینامهٔ خودنوشتش با عنوان جێشتی مجێور (بهمعنی «شلمشوربا»)، و بالاخره ترجمهٔ کامل قرآن به زبان کردی مرکزی.[۵]
درگذشت
هژار، سرانجام بر اثر بیماری در روز پنجشنبه دوم اسفندماه ۱۳۶۹ در تهران درگذشت. پیکر او را به مهاباد منتقل کردند و در حالیکه شهر در ماتم نشستهبود و جمعیت انبوهی از دور و نزدیک برای وداع با وی گرد آمدهبودند، با تجلیل بسیار، که حتی مسعود بارزانی، رئیسجمهور کنونیِ اقلیم کردستان عراق نیز حضور داشت، تا گورستان بداق سلطان بـرده شد و در کنار هیمن و ملا غفور دباغی به خاک سپرده شد.[۵]
کتابشناسی
نوشتار اصلی: فهرست آثار عبدالرحمان شرفکندی
هژار در طول زندگیاش خدمات فرهنگی و علمی زیادی انجام داده که میتوان به برخی از آنها در اشاره نمود.[۵][۳]
تألیف
جستارهای وابسته
مترجم، نویسنده، و شاعر کُرد
عبدالرحمان شرفکندی (به کردی: عهبدولڕهحمان شهرهفکهندی) (زاده ۲۵ فروردین ۱۳۰۰[۲]در مهاباد[۵][۶][۷] – درگذشته ۲ اسفند ۱۳۶۹ در کرج)، متخلص به هژار (به کردی: ههژار)، شاعر، نویسنده، مترجم، فرهنگنویس، واژهشناس،[۸] محقق، اسلامشناس، مفسر، فرهنگنویس و عکاس[۹] کرد ایرانی بود.
عبدالرحمان شرفکندی (هژار) عبدالرحمن شرفکندی | |
---|---|
هژار در اوایل حکومت جمهوری مهاباد، ۱۹۴۶ | |
زادروز | ۲۵ فروردین ۱۳۰۰ ۱۳ آوریل ۱۹۲۱ مهاباد، ایران |
درگذشت | ۲ اسفند ۱۳۶۹ ۲۱ فوریه ۱۹۹۱ (Error: Need valid year, month, day سال) عظیمیه، کرج، تهران، ایران |
آرامگاه | مقبرةالشعرای مهاباد[۱] |
محل زندگی | بوکان، مهاباد، عراق، لبنان، سوریه، کرج |
ملیت | ایرانی |
نامهای دیگر | ماموستا هژار[۲] |
تبار | کرد |
تابعیت | ایران |
پیشه | نویسنده، مترجم، شاعر، اسلامشناس، مفسر، فرهنگنویس |
سالهای فعالیت | ۱۳۲۵–۱۳۶۹ |
نقشهای برجسته | ترجمهٔ کامل کتاب قانون ابن سینا تألیف فرهنگ کردی-فارسی هنبانهبورینه |
حزب سیـاس*ـی | تجدید حیات کردستان (جمعیت ژ-کاف) |
دین | اسلام |
مذهب | تسنن |
آثار | هَهنبانَه بۆرینَه، چێشتی مجێور، بۆ کوردستان، ترجمهٔ کتاب قانون ابن سینا، چوارینهکانی خهیام (ترجمهٔ منظوم رباعیات خیام)، شرفنامهٔ بدلیسی، یک، جلوش بینهایت صفرها، پدر، مادر! ما متهمیم، دکتر علی شریعتی، آثارالبلاد و اخبارالعباد زکریا قزوینی، مهم و زین احمد خانی، تاریخ اردلان مستوره کردستانی و…[۳] |
خویشاوندان | صادق شرفکندی (برادر) |
جایزهها | لوح تقدیر و نشان زرین انجمن آثار و مفاخر فرهنگی[۳] |
” | نثر مرحوم عبدالرحمن شرفکندی (هژار) که دوستان اشاره کردند، حقاً کار بسیار بزرگی را انجام داده؛ این ترجمهٔ کتاب قانون ابن سینا یک کار پیچیده و مرکب و بسیار ارزشمند است … به من خبر دادند که این کتاب ترجمه شده و کتاب مرحوم «هژار» را آوردند، من کتاب را که خواندم، دیدم هر کسی این کتاب را بخواند، حقاً و انصافاً در مقابل استحکام و استواری این نثر زیبا سر تعظیم فرود میآورد، خیلی خوب این ترجمه انجام گرفته. من البته ایشان را نمیشناختم؛ پرسیدم، گفتند: ایشان «کرد» هستند. بعد هم چند سال قبل اطلاع پیدا کردم ایشان از دنیا رفتند. | “ |
—سخنرانی سید علی خامنهای، رهبر ایران در مورد ترجمهٔ کتاب «قانون در طب» ابن سینا توسط هژار، ۲۴ اردیبهشت ۱۳۸۸، [۴] |
از راست به چپ: ههژار، ملامصطفی بارزانی، احمد توفیق، جلال طالبانی، در دوران جنگ و درگیریهای کردها-عراق (جنگ اول و دوم)، به سالهای ۷۰–۱۹۶۰ در کردستان عراق.
از کارهای برجستهٔ او میتوان به ترجمهٔ کتاب قانون در طب ابن سینا از عربی به فارسی، ترجمهٔ منظوم رباعیات خیام از فارسی به کردی مرکزی و فرهنگ کردیبهکردی و فارسیِ هَنبانهبۆرینه اشاره کرد. وی در سرودن شعر، تحت تأثیر شاعران برجستهٔ کرد مانند احمد خانی، وفایی، ملای جزیری و قادر کویی بود.
هژار در جمهوری مهاباد بههمراه هیمن بهعنوان شاعر ملی کردستان برگزیده شد. وی همچنین در جنبش آزادیخواهی کردستان عراق به رهبری مصطفی بارزانی نیز مشارکت داشت.[۱۰] عبدالرحمن شرفکندی برادر بزرگتر صادق شرفکندی سیاستمدار کرد است که در برلین طی ماجرای ترور میکونوس ترور شد.
زندگینامه
تولد، کودکی و نوجوانی
عبدالرحمن شرفکندی در ۶ شعبان ۱۳۳۹ (برابر با ۲۵ فروردین ۱۳۰۰ / ۱۴ آوریل ۱۹۲۱) در مهاباد متولد شد. عبدالرحمن دوساله بود که دامان محبت مادرش را از دست داد و از همان اوان کودکی، سختی و تلخی زندگی را تجربه کرد.[۵] پدر او به این دلیل که شخصی مذهبی بود و علاقهای که به عبدالرحمان سیوطی داشت، نام او را «عبدالرحمان» گذاشت.[۲] وی فرزند ملا محمد بور بود.[۱۰] برخی از منابع، همانند کتاب ساوجبلاغ مکری - مهاباد در آیینه اسناد تاریخی، محل تولد شرفکندی را روستای شرفکند بوکان ذکر کردهاند.[۱۱]
دوران کودکی و نوجوانی را در حوزههای دینی و علمی در زادگاهش سپری کرد و در اوایل جوانی بههمراه خانوادهاش به روستای طَرَغه، از توابع شهرستان بوکان، اقامت گزیدند.[۱۲] او مدتی نزد سیدمحمد، که طلبهٔ جوانی بود، فرهنگ لغات عربی، معلقات سبع و لامیّةالعجم طغرایی اصفهانی را فراگفت و با اشعار نالی، شاعر کرد، آشنا شد.[۳]
در مسجد بازار مهاباد، نزد ملاحسین مجدی قصیدهٔ بانت سعاد کعب بن زهیر و لامیةالعرب ابن الوردی را آموخت. سپس به خانقاه شیخ برهان بازگشت و تا هفدهسالگی برای فراگیری دانش به اکثر روستاها و شهرهای حوالی بوکان سفر کرد. او از آنجایی که به شعر علاقه داشت، دیوان شاعران زیادی را خواند و اشعار فراوانی از حفظ داشت.[۳]
اوایل جوانی و مرگ پدر
با مرگ پدر در سال ۱۳۱۷ خورشیدی، عهدهدار مسئولیت خانواده شد. تحصیل را رها کرد، به کسبوکار روی آورد و به شهر بوکان نقل مکان کرد. مدتی در ادارهٔ دخانیاتِ بوکان به کار پرداخت. ازآنجاکه اهل شعر بود، در آن ایام به سرودن شعر روی آورد و اشعار انتقادیِ طنزی در باب مسائل غیراخلاقیِ رایج در ادارات آن زمان سرود. او در شعر، «هژار» (به کردی: ههژار) (بهمعنی بینوا، بیچاره، ندار) را بهعنوان تخلص برای خود برگزید. نخستین دیوان اشعارش را با نام آلکوک در ۱۳۲۵ خورشیدی در تبریز منتشر کرد.[۳]
هژار، بهدلیل مسائل سیـاس*ـی، مدت دو ماه در شهر سقز به زندان افتاد، ولی هنگام انتقال به مهاباد، گریخت و به عراق رفت. در آنجا بهعلت کار زیاد سخت بیمار شد و به بیمارستانی در جبل لبنان انتقال یافت. او مدت دو سال در جبل لبنان به مطالعه پرداخت و اطلاعات خود را در زمینهٔ زبان و ادبیات عرب تکمیل کرد. با بازگشت به عراق، به عضویت مجمع علمی آن کشور درآمد و به مطالعه و تحقیق پرداخت و برخی اشعار و مقالاتش را منتشر کرد. هژار سه سال نیز در سوریه اقامت گزید و عاقبت، بعد از هفده سال، به ایران بازگشت و در عظیمیهٔ کرج اقامت گزید.[۳]
بازگشت به ایران
با بازگشت به ایران، بهرام فرهوشی در دانشگاه تهران، ترجمهٔ کتاب قانون در طب، تألیف ابن سینا را از عربی به فارسی به او پیشنهاد داد.[۱۲] در ازای دستمزد مختصری، و با ترجمهٔ اولین کتاب (مجلد) از این اثر، در محافل علمی و ادبی راه پیدا کرد و به عضویت فرهنگستان زبان ایران درآمد.[۵]
با تلاش سخت و خستگیناپذیر، بیشتر ساعات شبانهروز را به تحقیق و تألیف و ترجمه مشغول بود و در سایهٔ این کار، آثاری را در زمینههای مختلف علمی و ادبی و فرهنگی نوشت، که از آن جملهاند: شرح دیوان اشعار شیخ احمد جزیری (معروف به ملای جزیری)، ترجمهٔ دورهٔ کامل کتاب قانون ابن سینا در هفت مجلد، گردآوری هَهنبانَه بۆرینَه (فرهنگ جامع لغات کردی به کردی و فارسی)، زندگینامهٔ خودنوشتش با عنوان جێشتی مجێور (بهمعنی «شلمشوربا»)، و بالاخره ترجمهٔ کامل قرآن به زبان کردی مرکزی.[۵]
درگذشت
هژار، سرانجام بر اثر بیماری در روز پنجشنبه دوم اسفندماه ۱۳۶۹ در تهران درگذشت. پیکر او را به مهاباد منتقل کردند و در حالیکه شهر در ماتم نشستهبود و جمعیت انبوهی از دور و نزدیک برای وداع با وی گرد آمدهبودند، با تجلیل بسیار، که حتی مسعود بارزانی، رئیسجمهور کنونیِ اقلیم کردستان عراق نیز حضور داشت، تا گورستان بداق سلطان بـرده شد و در کنار هیمن و ملا غفور دباغی به خاک سپرده شد.[۵]
کتابشناسی
نوشتار اصلی: فهرست آثار عبدالرحمان شرفکندی
هژار در طول زندگیاش خدمات فرهنگی و علمی زیادی انجام داده که میتوان به برخی از آنها در اشاره نمود.[۵][۳]
تألیف
- «آلکوک»، دیوان اشعار (کردی)، سال ۱۳۲۵ ش، ۱۹۴۵ م.[۳][۱۳][۱۲]
- «بیتی سرمر»، منظومهای دربردارندهٔ طنزهای اجتماعی (کردی)، سال ۱۳۳۶ ش، ۱۹۵۷ م.[۱۲][۵][۲]
- «بو کوردستان»، دیوان اشعار (کردی)، ۱۳۴۴ ش، ۱۹۶۶ م.[۵][۱۲]
- «فرهنگ کردی-کردی و کردی-فارسی: هنبانهبورینه»، ۱۳۶۹ ش، ۱۹۹۰ م.[۵][۱۴]
- «چیشتی مجیور (شلمشوربا)»، ۱۳۷۲ ش، ۱۹۹۷۰ م.[۸]
- «مم و زین»، اثر احمد خانی، (ترجمه از کردی شمالی (کرمانجی) به کردی مرکزی (سورانی))، ۱۳۳۸ ش، ۱۹۶۰ م.[۱۲][۲]
- «شرفنامه»، اثر شرفخان بدلیسی از فارسی به کردی، ۱۹۶۰ م یا ۱۹۷۳ م.[۵][۱۲][۲]
- «رباعیات خیام»، اثر عمر خیام، از فارسی به کردی، ۱۳۴۶ ش، ۱۹۶۸ م.[۵][۱۲]
- «عشیره جاوان»، اثر مصطفی جواد، ترجمه از عربی به کردی، ۱۳۵۱ ش، ۱۹۷۳ م.[۵][۱۲][۲]
- «قانون در طب»، اثر ابنسینا از عربی به فارسی، ۱۳۵۷ ش، ۱۹۷۹ م.[۱۵][۱۲]
- «آری اینچنین بود برادر»، اثر علی شریعتی، از فارسی به کردی، ۱۳۵۸ ش، ۱۹۸۰ م.[۵][۱۲][۲]
- «پدر، مادر، ما متهمیم»، اثر علی شریعتی، از فارسی به کردی، ۱۳۵۹ ش، ۱۹۸۱ م.[۵][۱۲][۲]
- «عرفان، برابری، آزادی»، اثر علی شریعتی، از فارسی به کردی، ۱۳۵۹ ش، ۱۹۸۱ م.[۵][۱۲][۲]
- «پنج انگشت یک مشت است»، اثر بریژیت ونگور بورسکی، از فارسی به کردی (برای کودکان و نوجوانان)، ۱۳۵۹ ش، ۱۹۸۰ م.[۵][۲][۳]
- «شرح دیوان ملای جزیری»، اثر ملای جزیری، شرح و ترجمه از کردی شمالی (کرمانجی) به کردی مرکزی (سورانی)، ۱۳۶۱ ش، ۱۹۸۲ م.[۵][۱۲][۲]
- «آثارالبلاد و اخبارالعباد»، اثر زکریای قزوینی، ترجمه از عربی به فارسی، ۱۳۶۶ ش، ۱۹۸۷ م.[۵][۱۶]
- «قرآن کریم»، ترجمه به کردی، ۱۳۷۹ ش، ۲۰۰۰ م.[۵][۱۷]
- «یک، جلوش تا بینهایت صفرها»، اثر علی شریعتی، از فارسی به کردی، چاپ: نامعلوم.[۱۲]۱۳۸۰ ش، ۲۰۰۱ م.[۱۸]
- «تاریخ اردلان»، اثر ماهشرفخانم مستوره اردلان، از فارسی به کردی، ۱۳۸۱ ش، ۲۰۰۲ م.[۱۹]
- «تاریخ سلیمانیه (شهرزور) و منطقههای آن»، اثر محمدامین زکیبیگ از کردی به فارسی، ۱۳۹۳ ش، ۲۰۱۴ م.[۲۰]
جستارهای وابسته
- هێمن
- قاضی محمد
- جمهوری مهاباد
دانلود رمان و کتاب های جدید
آخرین ویرایش توسط مدیر: