تجدیدنظرخواهی در امور کیفری

  • شروع کننده موضوع KIMIA_A
  • بازدیدها 539
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

KIMIA_A

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/06/01
ارسالی ها
3,446
امتیاز واکنش
25,959
امتیاز
956
سن
22
محل سکونت
تهران
رأی در لغت به معنای عقیده، اعتقاد، مشورت می‌باشد و در اصطلاح حقوقی به تصمیم دادگاه که برای حل امر ترافعی گرفته می‌شود، رأی می‌گویند که هرگاه راجع به ماهیت دعوا باشد و یا آنرا کلاً یا بعضاً قطع کند حکم است و گرنه قرار است.اعتراض به معنی خرده گرفتن، انگشت بر حرف نهادن، ایراد گرفتن آمده است
حتی بهترین قضات، مانند سایر افراد بشری همواره در معرض اشتباه و لغزش می‌باشند در نتیجه باید تربیتی مقرر شود که رأی قاضی در جهت بازبینی بتواند مورد شکایت طرفی قرار گیرد که جزئاً یا کلاً علیه او صادر شده است، اما این امر نباید به گونه‌ای باشد که فصل خصومت را غیر ممکن نموده و رأی قاضی را به صورت یک «پیش نویس» درآورده که همواره از طرق مختلف و متنوع و به دفعات به در خواست اشخاص یا مقامات مختلف ممکن است مورد حکّ و اصلاح قرار گیرد.
برای رفع نگرانی از این که بی‌گناهی با حکم دادگاه بدوی در معرض مجازات قرار گیرد، تحت شرایطی مرحلۀ تجدید نظر پیش‌بینی شده است.
تجدید نظر در لغت به معنی «در امری یا نوشته‌ای دوباره نظر کردن، آنرا مورد بررسی مجدد قرار دادن» آمده است. مفهوم اصطلاحی تجدید نظر از معنی لغوی آن دور نمی‌شود. در حقیقت تجدید نظر دوباره قضاوت کردن امری است که بدواً مورد قضاوت قرار گرفته و به نوعی بازبینی اعمال دادگاه بدوی است. در نتیجه دادگاه تجدید نظر از همان اختیاراتی برخوردار است که دادگاه بدوی دارا است یعنی هم نسبت به امور موضوعی و هم نسبت به امور حکمی رسیدگی و قضاوت می‌نمایدقانون آئین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب 1378 از مواد 232 الی 260 و قانون آئین دادرسی مدنی از مواد 330 الی 365 را به مبحث تجدید نظر اختصاص داده‌اند.
یکی از ویژگی‌های سیستم دادرسی ایران قابلیت تجدید نظر بسیاری از آراء صادره در دادگاه‌های بدوی است. از این رو در راستای جلوگیری از خطای قاضی و کاهش آراء اشتباه و جلوگیری از اعمال غرض و بی عدالتی و برای دفاع از حقوق متهم، به متهم این حق داده شده است که چنان چه از رای دادگاه راضی نبود، از مرجع بالاتر تقاضای رسیدگی مجدد نماید.
مقصود از «آراء» چنانکه در ماده 232 آ.د.ک آمده است، اعم از حکم (رای دادگاه) و قرار است. بدین ترتیب ماده مذکور نه تنها شامل احکام صادره در ماهیت موضوع رسیدگی می‌شود، بلکه شامل قرار بدوی و اظهار نظر در ماهیت دعوا نیز می‌گردد. در این خصوص رای وحدت رویه شماره 640 تاریخ 18/8/78، اصل را بر قابل اعتراض بودن قرار‌هایی گذارده است که اصدار آن‌ها موجبات اضرار به حقوق اصحاب دعوا را فراهم می‌سازد. در نتیجه این رای قرار اناطه قابل تجدید نظر دانسته شد. بدین سان، قرار از موارد مذکور در ماده 26 آ.د.ک نیز ذکر گردیده است.
معنای تجدید نظر چیست ؟
تجدید نظر یعنی باز بینی دریک نوشته یا امری، دوباره نظر کردن یا به عبارت دیگر دوباره قضاوت کردن یا باز بینی نسبت به عملکرد دادگاه بدوی و خلاصه دوباره قضاوت کردن . این معنا هم در امور مدنی وهم در امور کیفری وجود دارد.
* نکته ی: در سیستم قضایی ایران، تجدید نظر بیانگر تعدد مراحل قضائی است ، گاهی دو مرحله ای یعنی رسیدگی بدوی قابل تجدید نظر است ودر مرحله ی دوم قطعی میشود . بعضی سه مرحله ای نهایتا باید گفت روند قضایی ایران سه گونه است:
1- بعضی تک مرحله ای در دعاوی مطالبه ی طلب، اگر خواسته تا 300 هزار تومان باشد رای تک مرحله ای و قطعی است
2- برخی دو مرحله ای در دعاوی مطالبه ی طلب، اگر خواسته تا 10ملیون تومان باشد رای دادگاه بدوی در دادگاه تجدید نظر رسیدگی وقطعی میشود است
3- تعدادی هم سه مرحله ای است اگر خواسته از10ملیون تومان به بالا باشد رای دادگاه بدوی و تجدید نظردر دیوانعالی کشور رسیدگی خواهد شد .
میزان و موارد و دعاوی قابل تجدید نظر خواهی: طبق ماده 330 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی آرای دادگاه های عمومی و انقلاب در امور حقوقی قطعی است مگر در مواردی که طبق قانون قابل درخواست تجدید نظر باشد. ماده 331 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و دادرسی در امور مدنی
الف) در دعاوی مالی که خواسته یا ارزش آن از سه میلیون ریال متجاوز باشد
ب) کلیه احکام صادره در دعاوی غیر مالی
ج) حکم راجع به متفرعات دعوا در صورتی که حکم راجع به اصل دعوا قابل تجدید نظر باشد.
تبصره:احکام مستند به اقرار در دادگاه ها یا مستند به رای یک یا چند نفر کارشناس که طرفین کتباً رای آنان را قاطع دعوا قرار داده باشند قابل درخواست تجدید نظر نیست مگر در خصوص صلاحیت دادگاه یا قاضی صادر کننده رای. ماده 332 ق..آ..د.د.ع.ا در امور مدنی
قرارهای زیر قابل تجدید نظر است در صورتیکه حکم راجع به اصل دعاوا قابل درخواست تجدید نظر باشد.
الف) قرار ابطال دادخواست یا رد دادخواست که از دادگاه صادر شود .
ب) قرار رد دعوا یا عدم استماع دعوا
ج) قرار سقوط دعوا
د) قرار عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا
ماده 333 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی در صورتیکه طرفین دعوا با توافق کتبی حق تجدید نظر خواهی خود را ساقط کرده باشند تجدید نظر خواهی آنان ممنوع نخواهد بود مگر در خصوص صلاحیت دادگاه یا قاضی صادر کننده رای و تجدید نظر خواهی شامل تمام دعاوی مالی و غیر مالی می گردد. تجدید نظر خواهی در امور کیفری
طبق ماده 232 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری آرای دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری قطعی است مگر در موارد ذیل که قابل درخواست تجدید نظر می باشد.آرای دادگاه عمومی و انقلاب در موارد زیر قابل تجدید نظر است:
puce_rtl.gif
1 جرایمی که مجازات آن اعدام است.
2 - ضبط اموال بیش از یک میلیون ریال.
puce_rtl.gif
3 مصادره اموال
puce_rtl.gif
4 جرایمی که مجازات قانونی آنها بیش از یک پنجم دیه کامل است. (قیمت دیه کامل در سال 1385 مبلغ 26 میلیون و 250 هزار تومان است.)
puce_rtl.gif
5 جرایمی که حداکثر مجازات قانونی آن بیش از سه ماه حبس یا شلاق و جزای نقدی بیش از 50 هزار تومان باشد. معیار مجازات قانونی است نه مجازات قضایی، پس اگر مجازات قانونی جرمی یک میلیون ریال جزای نقدی باشد و پس از اعمال تخفیف، قاضی آن را به یکصد هزار ریال جزای نقدی تبدیل کند، این رای قابل تجدید نظر است زیرا ملاک مجازاتی است که قانون تعیین کرده است.
6 - محکومیت به انفصال از خدمت.
کلیه آرای صادره از دادگاه کیفری استان چه با شدید ترین مجازات و چه با کمترین مجازات قابل تجدید نظر است از این رو آرای این دادگاه در مورد جرایمی که مجازات آن اعدام، حبس ابد، رجم، قصاص و ... باشد همگی قابل تجدید نظر است.
مرجع تجدید نظر از آرای دادگاه های مزبور عبارتند از:
در مورد دادگاه های عمومی و انقلاب جرایمی که مجازات قانونی آنها اعدام، حبس بیش از ده سال و مصادره اموال باشد دیوان عالی کشور است و در سایرموارد دادگاه تجدید نظر استانی است که دادگاه صادر کننده رای در آن حوزه قرار گرفته است.
اما در مورد دادگاه کیفری استان کلیه آرای این دادگاه در دیوان عالی کشور قابل تجدید نظر است.
پرسش: آیا آرای دادگاه مزبور فقط درخصوص محکومیت متهم قابل تجدید نظر است یا درخصوص آرای تبرئه هم می توان تجدید نظر خواست؟
پاسخ: فرقی نمی کند چه در مورد محکومیت و چه درباره برائت از سوی شاکی خصوصی متهم و دادستان قابل تجدید نظر است.
توجه: گاهی اوقات پرونده کیفری علاوه بر جنبه جزایی دارای جنبه مدنی هم است. فرض کنیم در یک حادثه رانندگی علاوه بر وارد آمدن صدمه به شاکی، به اتومبیل او نیز خسارت وارد می شود که این پرونده هم دارای جنبه کیفری و هم جنبه مدنی است. حال اگر رای دادگاه کیفری راجع به جنبه کیفری و دعوای ضرر و زیان توامان صادر شود و جنبه مدنی یا کیفری آن قابل تجدید نظر باشد جنبه دیگری رای که مستقلا قابل تجدید نظر نبوده به تبع جنبه ای که قابل تجدید نظر است قابل تجدید نظر خواهد بود.
برای درخواست تجدید نظر متقاضی تجدیدنظر باید به نکات زیر توجه کند:
مهلت درخواست تجدید نظر از آرای دادگاه های کیفری برای اشخاص مقیم ایران بیست روز و مقیم خارج از ایران دو ماه از تاریخ ابلاغ رای است و اگر رای دادگاه غیابی باشد احتساب مدت های مذکور بر مبنای پایان مدت واخواهی است و همان طور که می دانیم در آرای غیابی از تاریخ اطلاع محکوم علیه از مفاد رای نامبرده 10 روز وقت دارد تا به رای اعتراض کند.
علاوه بر شاکی و متهم، وکلا و نمایندگان قانونی آنان نیز حق درخواست تجدید نظر از دادگاه کیفری دارند.
درخواست تجدید نظر ممکن است به یکی از جهات زیر باشد:
*ادعای عدم اعتبار مدارک استنادی دادگاه
*ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت در گواهان و یا دروغ بودن شهادت آنها
*ادعای مخالف بودن رای با قانون
*ادعای عدم توجه به دلایل از سوی دادگاه
*ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادر کننده رای
*اگر شاکی نسبت به رای اعتراض داشته باشد باید با درخواست کتبی و ابطال تمبر این درخواست را به دفتر دادگاه صادر کننده رای یا دفتر دادگاه تجدید نظر تقدیم کند.
*متهم برای تجدید نظر خواهی نیاز به ابطال تمبر ندارد (چه برای محکومیت کیفری خود و چه برای ضرر و زیان ناشی از جرم).
*اگر متهم در بازداشت باشد باید درخواست تجدید نظر خود را به دفتر بازداشتگاهی که در آنجا توقیف است تسلیم کند.
*اگر درخواست تجدید نظر تجدید نظرخواه ناقص باشد مدیر دفتر دادگاه نقایص را به درخواست کننده اخطار می کند تا ظرف مدت 10 روز از تاریخ ابلاغ این نقایص را برطرف کند
آثار تجدید نظر
1- اثر تعلیقی: یعنی اولاً تا انقضاء مهلت تجدید نظر آراء قابل تجدید نظر قابل اجرا نمی‌باشد و ثانیاً در صورتی که نسبت به رأی تجدید نظر خواهی به عغمل آمده، تا روشن شدن نتیجه تجدید نظر، دستور اجرای رای نباید صادر شود.
2- اثر انتقالی: یعنی به وسیله تجدید نظر، اختلاف از دادگاه بدوی به دادگاه تجدید نظر، با امام مسائل موضوعی و حکمی که داشته است منتقل می‌شود.محدودۀ مرحلۀ تجدید نظر علی القاعده می‌تواند وسیعتر از مرحلۀ بدوی باشد و مرجع تجدید نظر فقط به آنچه که مورد تجدید نظر خواهی استو در مرحلۀ نخستین مورد حکم قرار گرفته رسیدگی می‌نماید.(مادۀ 349 ق. آ. د. م) از قاعدۀ مقرر در مادۀ 349 ق.آ.د.م استنتاج می‌شود که دادگاه تجدید نظر نمی‌تواند محکومیت اعلام شده،تجدید نظر خواه را در امر تجدید نظر خواهی او تشدید نماید.
خاتمۀ صلاحیت دادگاه بدوی
مرجع تقدیم درخواست و دادخواست تجدید نظر: در امور کیفری درخواست وقتی است که تجدید نظر از ضرر و زیان است که طبق مقررات آئین دادرسی مدنی است
طبق ماده 244 ق.آ.د.ک و مادۀ 339 ق.آ.د.م متقاضی تجدید نظر باید دادخواست یا درخواست خود را ظرف مهلت مقرر به دفتر صادر کننده رأی یا دفتر شعبه اول دادگاه تجدید نظر یا به دفتر بازداشتگاهی که در آنجا توقیف است تسلیم نماید. تاریخ تسلیم که توسط هر یک از مراجع مذکور بر روی کلیۀ برگ‌های دادخواست یا درخواست تجدید نظر قید می‌شود، تاریخ تجدید نظر خواهی محسوب می‌گردد. دادخواست تجدید نظر باید دارای همان شرایط دادخواست در مرحلۀ بدوی باشد
تصمیمات دادگاه تجدید نظر
1- چنانچه دادگاه تجدید نظر ادعای تجدید نظر ادعای تجدید نظر خواه می‌نماید. در غیر این صورت با رد درخواست و تأئید رأی، پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد (مادۀ 358 ق. آ. د. م)
2- دادگاه تجدید نظر در صورتی که قرار مورد شکایت را مطابق با موازین قانونی تشخیص دهد آنرا تأئید و در غیر این صورت با رد درخواست و تأئید رأی پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.(مادۀ 358 ق. آ. د. م)
اگر دادگاه تجدید نظر، رأی دادگاه بدوی را نقص نماید ولی اظهار نظر ننمایند تخلف انتظامی محسوب می‌شود. (حکم شمارۀ 2641- 8/ 2/ 1318 محکمۀ عالی انتظامی قضات)
3- عودت پرونده به دادگاه بدوی به علت نقص دادخواست یا عدم ابلاغ رأی دادگاه بدوی به اصحاب دعوا.
4- صدور قرار رد دعوای بدوی: به علت عدم رفع نقص دادخواست دهنده بدوی در مهلت مقرر و یا محرز نبودن سمت دادخواست دهندۀ بدوی
5- صدور قرار عدم صلاحیت (ماده 329 ق. آ. د. م)
6- قرار رد دادخواست تجدید نظر (تبصرۀ 2 ماده 339 ق. آ. د. م)
7- قرار رد دعوای تجدید نظر خواه در صورتی که سمت تجدید نظر خواه محرز نباشد.
8- صدور قرار عدم استماع دعوای تجدید نظر در صورتی که رأی تجدید نظر خواسته به هر علتی قابل تجدید نظر یا قابل استماع نباشد
9- اختیار دادگاه تجدید نظر در تشخیص قرار یا حکم بودن رأی بدوی: عالی بودن دادگاه تجدید نظر نسبت به دادگاه بدوی و حق دادگاه تجدید نظر در فسخ آراء دادگاههای تالی و نیز ملاک مادۀ 403 ق. آ. د. م مفید این معناست که دادگاه تجدید نظر در تشخیص رأی تجدید نظر خواسته اختیار مطلق دارد(ر.ک: حکم شمارۀ 2251- 30/ 7/ 21 شعبۀ 3 دیوان عالی کشور
10- فسخ رأی بدوی که ممکن است به علت عدم صلاحیت دادگاه بدوی باشد (مادۀ 352 ق. آ. د. م) یا به علت مخالفت قرارهای قاطع دعوا با موازین قانونی باشد.(مادۀ 353 ق. آ. د. م)
واخواهی از رأی تجدید نظر در امور کیفری و مدنی: در مادۀ 260 ق.آ.د.ک و 364 ق.آ.د.م به این موضوع اشاره شده است
عدم استماع ادعای جدید در مرحلۀ تجدید نظر.
تجديدنظرخواهي از آراء شوراهاي حل اختلاف
ماده 31 قانون شوراهاي حل اختلاف به صراحت تجديدنظرخواهي از آراء صادره توسط قاضي شورا را در صلاحيت دادگاه عمومي دانسته و اينگونه انشاء شده است كه: "...مرجع تجديدنظر از آراء قاضي شورا دادگاه عمومي همان حوزه قضائي مي‌باشد. چنانچه مرجع تجديدنظر آراءصادره را نقض‌نمايد رأساً مبادرت به صدور رأي مي‌نمايد."
مهلت تجدیدنظرخواهی
باید بدانید که مهلت اعتراض و تجدیدنظرخواهی اصحاب دعوا از رای دادگاه، برای اشخاص مقیم ایران بیست روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه از تاریخ ابلاغ دادنامه و یا انقضای مهلت واخواهی ( حق اعتراض به رای غیابی دادگاه برای خوانده، واخواهی نامیده می شود) محاسبه خواهد شد.
هرگاه یکی از کسانی که حق تجدیدنظرخواهی دارند قبل از انقضای مواعد تعیین شده، ورشکسته و یا محجورو یا فوت شوند، مهلت جدید از تاریخ ابلاغ حکم یا قرار ، در مورد ورشکسته به مدیر تصفیه و در مورد محجور به قیم و در صورت فوت به وراث یا نماینده قانونی وراث شروع خواهد شد. ( مطابق ماده 1207 قانون مدنی اشخاص ذیل محجور بوده و از تصرف در اموال و حقوق مال خود ممنوع هستند. به عبارتی دیگر محجور به کسی گفته می شود که از دخل و تصرف در امـور مـالی خـود ممـنوع بـوده و امور مالی ایشـان با شرایطـی به دیگران واگذار می شود که در مورد شخص صغیر و غیر رشید به ولی یا قیم آنان و در مورد شخص ورشکسته به مدیر تصفیه وی واگذار خواهد شد.
1- صغار. سن بلوغ در پسر پانزده سال تمام قمری و در دختر نه سال تمام قمری است.
2- اشخاص غیر رشید. کسانی هستند که تصرفاتشان در اموال و حقوق مالی خود عقلایی نباشد.
3- مجانین. جنون به هر درجه که باشد موجب حجر است.)
دادخواست تجدیدنظرخواهی و مقدمات رسیدگی به آن
متقاضی تجدیدنظر باید دادخواست تجدیدنظرخواهی خود را ظرف مهلت مقرر به دفتر دادگاه صادر کننده رای یا دفتر شعبه اول دادگاه تجدیدنظر یا به دفتر بازداشتگاهی که در آنجا توقیف است تسلیم نماید.
چنانچه دادخواست خارج از مهلت تعیین شده داده شود و یا در مهلت مقرر از آن رفع نقص نگردد، به موجب قراری از سوی دادگاه صادر کننده رای رد می گردد. این قرار رد، ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ در مرجع تجدیدنظر قابل اعتراض است و رای دادگاه تجدیدنظر بعد از رسیدگی به آن قطعی است.
باید بدانید که دادگاه در ذیل رای صادره خود می بایستی قابل تجدیدنظر بودن و یا نبودن و همچنین مرجع تجدیدنظر آن را قید نماید. این امر مانع از آن نخواهد بود که اگر رای دادگاه قابل تجدیدنظر بوده و دادگاه آن را قطعی اعلام نماید طرفین از آن تجدیدنظرخواهی نمایند.
در صورتی که در مهلت مقرر، دادخواست تجدیدنظر به مراجع مذکور تقدیم نشده باشد، متقاضی تجدیدنظر با دلیل و بیان عذر خود، تقاضای تجدیدنظر را به دادگاه صادر کننده رای تقدیم می نماید. دادگاه مکلف است ابتدا به عذر عنوان شده که موجب عدم تقدیم دادخواست در مهلت مقرر بوده رسیدگی و در صورت وجود عذر موجه، نسبت به پذیرش دادخواست تجدیدنظر اتخاذ تصمیم نماید.
جهات عذر موجه به شرح ذیل می باشند:
1- مرضي كه مانع حركت است .
2- فوت يكي از والدين يا همسر يا اولاد .
3- حوادث قهريه از قبيل سيل، زلزله و حريق كه بر اثر آن تقديم دادخواست تجدیدنظرخواهی در موعد مقرر ممكن نباشد.
4- توقيف يا حبس بودن به نحوي كه نتوان در مهلت مقرر دادخواست تجدیدنظرخواهی را تقديم نمود .
در دادخواست تجدیدنظر خواهی نکات زیر باید قید گردد:
1- 1- نام و نام خانوادگی و اقامتگاه و سایر مشخصات تجدیدنظرخواه و وکیل او در صورتی که دادخواست را وکیل داده باشد .
2- نام و نام خانوادگی و اقامتگاه و سایر مشخصات تجدیدنظرخوانده.
3- حکم یا قراری که از آن درخواست تجدیدنظر شده است.
3- دادگاه صادرکننده رای.
4- تاریخ ابلاغ رای.
5- دلایل تجدیدنطرخواهی.
هرگاه دادخواست دهنده، عنوان قیمومیت یا ولایت در خصوص افراد صغیر و غیر رشید یا وصایت و یا مدیریت شرکت و مثال آن را داشته باشد، باید رونوشت یا تصویر سندی که نشان دهنده سمت او می باشد پیوست دادخواست نماید .
دادخواست تنظیم شده و اوراق پیوست آن باید در دو نسخه و در صورت تعدد طرف مقابل به تعداد آنان به علاوه یک نسخه باشد.
مدیر دفتر دادگاه صادر کننده رای ظرف دو روز پس از وصول دادخواست و ضمائم تجدیدنظرخواهی و یا پس از رفع نقص، یک نسخه از دادخواست و ضمائم را برای طرف دعوا می فرستد که ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ پاسخ دهد که این امر در قانون تبادل لایحه نامیده می شود و پس از انقضای این ده روز، چنانچه پاسخی رسیده و یا نرسیده باشد پرونده را به مرجع تجدیدنظر می فرستد.
تجدیدنظرخواهی از آرای قابل تجدیدنظر که در قانون شمرده شده است مانع اجرای حکم خواهد بود.
قابل تجدید نظر بودن آرای صادره در مورد طلاق
آرای صادره در مورد طلاق مطابق بندب ازماده ۳۳۱قانون آیین دادرسی مدنی مذکور قابل تجدید نظر در دادگاه استان است.
اعتراض به رأی تجدید نظر
فرجام طریق شکایتی اصلاحی نمی‌باشد، زیرا دیوان عالی کشور مرجع درجه سوم نیست تا بتواند مجموعه امر را دوباره مورد قضاوت قرار دهد و رأی مقتضی را در «اصلاح» رأی فرجام خواسته صادر نماید؛ بنابراین با تجدید نظر که طریق اصلاحی است و در دادگاه تجدید نظر استان به عمل می‌‌آید متفاوت است. فرجام طریق شکایتی عدولی نیز نمی‌باشد زیرا فرجام بر خلاف واخواهی، اعاده دادرسی و اعتراض ثالث در مرجعی که رأی مورد شکایت را صادر نموده مطرح نمی‌شود تا عندالاقتضاء از رأی خود عدول نماید.
فرجام در لغت به معنای پایان، انجام، عاقبت و آخر می‌‌باشد و فرجام خواستن یعنی تقاضای تجدید نظر دعوائی که، حکم آن از دادگاه تجدید نظر استان صادر شده است.
رسیدگی فرجامی: «عبارت است از تشخیص انطباق یا عدم انطباق رأی مورد درخواست فرجامی با موازین شرعی و مقررات قانونی.» بنابراین دیوان عالی کشور دعوا را مورد قضاوت قرار نمی‌دهد، بلکه تنها آراء را در جهتی که گفته شد، مورد قضاوت قرار می‌‌دهد و رأی فرجام خواسته را ابرام و یا آنرا نقص می‌‌نماید و در صورت نقص، چون شأن رسیدگی به ماهیت، دوباره قضاوت نمودن، و صدور رأی مقتضی، در جهت فصل خصومت را ندارد، پرونده را جهت صدور رأی مقتضی به مرجع تالی ارسال می‌‌نماید.
آراء قابل فرجام
آرائی قابل فرجام محسوب می‌‌شوند که در قانون تصریح شده باشند قانونگذار اصل غیر قابل فرجام بودن آرای دادگاه تجدید نظر را در ماده 368 ق.آ.د.م اعلم نموده است همین اصل نیز در مورد آرای دادگاه‌های بدوی که به علت عدم درخواست تجدید نظر قطعیت یافته‌اند در ماده 367 ق.آ.د.م پیش بینی شده است آراء قابل فرجام در مواد 367 و 368 ق.آ.د.م شمارش شده‌اند
مهلت و اصحاب دعوا در فرجام
مهلت درخواست فرجام برای افراد مقیم ایران بیست روز و برای افراد مقین خاج دو ماه می‌‌باشد. چنانچه رأی فرجام خواسته از دادگاه تجدید نظر استان صادر شده باشد از تاریخ ابلاغ رأی شروع می‌‌شود. در صورتی که رأی فرجام خواسته از دادگاه بدوی صادر شده باشد مهلت‌های مزبور از تاریخ انقضای مهلت تجدید نظر شروع می‌‌شود و تفاوتی نمی‌کند که رأی حضوری و یا غیابی باشد و در صورتی که فرجام خواهی به علت مغایر بودن دو حکم باشد ابتدای مهلت‌های مزبور تاریخ ابلاغ هر یک از دو حکم است
اصحاب دعوا در فرجام به موجب بند1 ماده 378 ق.آ.د.م طرفین دعوا قائم مقام نمایندگان قانونی و وکلای آنها و بر اساس بند 2 ماده 378 دادستان کل کشور می‌‌باشد که ناظر به ماده 388 ق.آ.د.م است.
نکته
ورود ثالث و جلب ثالث در رسیدگس فرجامی مجاز نمی‌باشد زیرا در رسیدگی فرجامی دیوان عالی کشور رسیدگی ماهیتی نمی‌نماید.
فرق «تجديد نظر» با «واخواهي» چيست؟ تجديد نظرخواهي در محاكم قضائي به معناي درخواست رسمي براي رسيدگي مجدد در دادگاه بالاتر است. به عنوان مثال وقتي رأيي در دادگاه بدوي عليه شما صادر مي شود،يعني شما با وكيلتان نتوانسته ايد در جريان دادرسي و با مدارك ، مستندات و شواهدي كه داشته ايد، از خودتان بخوبي دفاع كنيد و حق مسلم خود را مطالبه كنيد و يا «دفاع» را به درستي انجام داده ايد اما قاضي مربوطه به اشتباه،رأيي به ضرر يا عليه شما صادر كرده است. در اينصورت نبايد نگران قطعيت حكم و اجراي سريع آن باشيد، چرا كه شما مي توانيد ظرف 20 روز مهلت قانوني(در اغلب موارد و آراي قضايي) به رأي دادگاه بدوي اعتراض كرده و رسيدگي مجدد را از دادگاه تجديد نظر استان بخواهيد. اما «واخواهي» صرفاً يك اعتراض است كه قاعدتاً براي احكامي كه به صورت غيابي صادر مي شود، در همان دادگاه بدوي رسيدگي مي شود.
 

برخی موضوعات مشابه

بالا