تئاتر حضوری بر تولدت، استاد ...

  • شروع کننده موضوع Behtina
  • بازدیدها 112
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Behtina

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/11/08
ارسالی ها
22,523
امتیاز واکنش
65,135
امتیاز
1,290
یادداشت محمّد اسدی نژاد به بهانه زادروز « جواد انصافی»

حضوری بر تولدت، استاد ...

[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
129140_1106046984_320_213.jpg
[/BCOLOR]​
به گزارش ایران تئاتر،تاریخ پربار سرزمین کهنِ باستانیِ ایران آکنده از نام وُ نشان هایی ست که همیشه برایمان خاطرات خوشی را تداعی میکنند. نام هایی که جاودانه بر تارک زمانه حک شده و می درخشند. گروهی از آنها هنرمندان این مرز و بوم هستند که با شمع وجود شان تاریکی ها را زدوده و روشنگر افکار خاموش جامعه شدند.
این شگفتی ها در ایران عزیز فراوان بوده و هست اما کم تر قدر زحمات هنرمندان دانسته شده است.
باری، سخن برگردانیم و از هنرمندی صحبت کنیم که در طول نیم قرن فعالیت هنری با ایفای نقش های کمیک و طنز، خاطره ساز نسل دیروز این سرزمین شد. در روزگاری که چشم ها پراَشک و دل هـا لبریزِ خون بود، آنرزوها که کودکان معصوم این سرزمین چهره خونین پدرهایشان را از جعبه های شیشه ای جادویی می دیدند که برای آرامش خاطر مردمان در برابر توپ وُ تانک وُ مسلسل ایستادند و به شهادت رسیدند، در زمانی که هر لحظه خانه ای بر سرساکنین بی گناهش ویران می شد او با شخصیتی ساده و صمیمی بنام « عبدلی» شادی را به دل هـا و خنده را به لب هـا می آورد و سبب نشاط و دلخوشی مردمان غم زدۀ وطن شد.
«عبدلی» برگ زرینی ست در تاریخ هنر نمایش ایران. من همچون اغلب مردم و دلباختگان هنر نمایش، به دفعات نامش را شنیده بودم. با تماشای نمایش های تلویزیونی « عبدلی و اوستا» بر تبحر و توانائی اش واقف گشتم و دوست داشتم با او دیداری داشته باشم تا گپی پیرامون نمایش داشته باشیم. همیشه در این فکر بودم کی این انتظار به پایان میرسد. هر بار با دیدن نمایش عبدلی و اوستا شور و اشتیاق من برای دیدار آن استاد طنز پرداز افزون تر و بی تاب تر می شدم و این انتظار هر روز امید شیرین دیدار می آفرید.
چندین سال گذشت و خودم وارد حیطه نمایش شدم، ارتباطات وسیع شد تا به لطف تقدیر، من به دلیل دوستی با فرزند برومند آن استاد ارجمند بدیدار عزیزش نائل شدم و نه تنها گپی، که گفت و گوهای بسیار شیرین بین مان رد و بدّل شد که براستی برایم آموزنده و مغتنم بود.
او مردی ست آشنا به سنت های کهن ایران، تلاشگری خستگی ناپذیر که حلقۀ پیوندی ست بین ایران قدیم و ایران مدرن امروزی، غرق در آیین ها و آذین های نمایشی، محقق و پژوهشگری که بارها تحقیقات میدانی اش را در اجراها بکار گرفته و نمایش های متعددی را به صحنه بـرده است. نام او « جواد انصافی » ست.
او در بیست و هفتم اردیبشهت سال 1330 هجری خورشیدی در رستم آباد شمیران بدنیا آمد. کوشش های او برای سراپا نگه داشتن نمایش شادی آور ایرانی از سال 1350 شروع و همچنان ادامه دارد.
دهه 50 دهه ای ست که تئاتر ایران بیشتر از متون خارجی و تعداد انگشت شماری درام نویس ایرانی چون بیضایی، رادی، ساعدی بهره مند می شود. اما انصافی که از همان ابتدا راه خود را در نمایش ایرانی انتخاب کرده بود، مصرانه و آگاهانه در مسیر نمایش نامه های شاد، منتقد و برخوردار از آیین و سنت هـا در جهت آگاهی و بقای این گونه از هنر نمایش اصرار ورزید و پای فشرد و در حد بضاعت خود جای خالی طنز پردازان و نگارندگان این چهره ی هنر را خالی نگذاشت.
اساساً این نوع نمایش نامه ها براساس سوژه و بداهه که ضرورتاً باید از آگاهی و شعور و هنر والایی برخوردار باشد مایه می گرفت.
او خود نوشت و کارگردانی کرد، آثارش با مسائل روز اجتماع مطابقت داشت، بعنوان نمونه در زمان جنگ تحمیلی می توان به نمایش هایی چون دام، بمب، شهر وارونه، اجلاس بزرگ و ... اشاره کرد. او سیاه بازی سپید است زیرا بیان های روشنی را در تاریک ترین و خونین ترین لحظات تاریخی میهن دارد. سیاه است اما سپید و روشن سخن میگوید، دلگیر است اما میخنداند، که این طنز تلخ یادگار آبا و اجداد اوست. میهنَ ش در تهاجم بیگانگان است اما به گریه نمی نشیند و به تحقیر دشمن می پردازد. در صحنه ای کوچک غروری بزرگ می آفریند تا در حد توانایی هنرش دشمن ش را منکوب و خفیف گرداند. او می فهمد که چه میخواهد، چه می گوید و انتظار تماشاگرش را درک کرده است.
خدمات ارزنده اش بر هیچ کس پوشیده نیست. کتاب هایی که در حیطۀ آموزش سیاه بازی و نمایش شادی آور ایرانی نگاشته شده است چون: سیاه بازی از نگاه سیاه باز، نمایش های شادی آور زنانه و صدها مقالۀ پژوهشی. انصافی نوآوری ست که برای نخستین بار در نمایش های سیاه بازی بازیگر مونثی را بنام تبارک در سال 55 به صحنه آورد و تا سال 58 از او بازی های مفرح و شیرینی در مقابل مبارک گرفت .

خوب است بدانیم جناب استاد انصافی چندی پیش نائل به اخذ درجه یک هنری ( معادل دکترا) شد. مبارکشان باد که مستحق فراتر از این هـا بوده و هستند. بدیهی ست که برای رسیدن به چنین جایگاهی باید صحاری بسیاری از رنج و اندوه و سختی را به پایان برد تا به آغاز این شکوه رسیده باشی.

انصافی انصافاً با مردم بوده و هست و یکی از بااخلاق ترین هنرمندان هنر نمایش شادی آور ایرانی ست. سرشار از ذوق و استعداد، سرشار از انرژی، سرشار از مهربانی و فروتنی ست، متواضع و دوست داشتنی.
شاگردی او افتخار است، بی ریا سالها تلاش کرد و خاک صحنه خورد. صحنه ای که امروز خاصیت رنگ ها را در انواع نور افکن ها جلوه گر میکند . ما جوانان امروز نباید ناسپاسی کنیم و خودمان را زیر رنگ و لعاب های صحنه گم کنیم، بنگریم به قلب مهربانانی که با کوله بار پر حسرت فانوس نمایش را بدست گرفتند و رهسپار جاده عشق شدند، یادمان باشد چه کسانی زیر کوله بار تجربه کمر تا کردند تا ما کمر راست کنیم.
از استاد بسیار آموخته ام، گرچه هرگز سعادت حضور در کلاس هایشان نصیبم نشد اما هماره با خواندن نوشته هایشان، تماشای آثارشان و گپ و گفت های مشفقانه ایشان درس هـای بسیار گرفته ام. هم درس معرفت هم دوستداری هم هنر و هم صداقت، نیز صبوریکاش ما هم می توانستیم غم ها یمان را بخندیم و دل های غم دیده را بخندانیم همچون مرد نخست نمایش شادی آور ایران « استاد جواد انصافی»


به صدر مصطبه‌ام می‌نشاند اکنون دوست
گـدای شهر نگه کن که میـر مجلس شـد
« حافظ »
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
104
بازدیدها
1,443
پاسخ ها
0
بازدیدها
104
بالا