خودمان را دوست بداریم

دینه دار

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/30
ارسالی ها
1,555
امتیاز واکنش
29,224
امتیاز
806
وقتی شما خودتان را دوست بدارید، بطور خودکار از لحاظ جسمی، ذهنی و عاطفی از خود مراقبت خواهید کرد. مراقبت از خود برای کسب....

معنی این عبارت که "خودمان را دوست بداریم" چیست؟

این جمله به معنی پذیرفتن خود آنگونه که هستیم و سازگاری با جنبه هایی از خود است که نمی‌توانیم تغییرشان بدهیم. دوست داشتن خود به معنی داشتن اتکا به نفس، احترام به ذات و تصویر مثبت از خود است.
واضح است که این به معنی خود بینی، خودپسندی یا باور به اینکه شما بهتر از هر کس دیگری هستید، نمی‌باشد. این به معنی توجه به سلامتی خودتان و ارزشمند بودن شما به عنوان یک وجود انسانی است.

"شما، بیشتر از هر فرد دیگری در تمام جهان سزاوار عشق و مهربانی خودتان هستید" (بودا)
این مهم است که به خودمان یادآوری کنیم که هیچکس کامل نیست همه ما نقاط قوت و ضعف داریم و قطعاً منابعی را در اختیار داریم که روی پیشرفت خودمان کار کنیم.
هر یک از ما بی‌همتا هستیم و استعدادها و توانایی‌های ویژه‌ای برای عرضه کردن داریم. به گفته والت و تیمن" ما همه اینجا هستیم تا همراه با هم بسرائیم".
در واقع برای قدردانی از خودتان لازم است کشف کنید که چه چیزی شما را بی‌همتا می‌سازد و سپس آن توانایی‌ها را رشد دهید. ما مسئولیت داریم که چنین کاری را برای خود انجام دهیم.
شما نمی‌توانید به انتظار تأیید دیگران بنشینید. بر روی پذیرش خود کار کنید. خود تنها چیزی است که شما دارید. بیشترین علاقمندی شما باید آن باشد که بهترینی که می‌توانید باشید.
تا زمانی که شما خودتان را دوست نداشته باشید، قادر نخواهید بود که هیچ فرد دیگری را دوست بدارید. شما صرفاً می‌توانید به دیگری تا آن درجه‌ای که خودتان را دوست دارید، عشق بورزید.

چطور شما خودتان را دوست بدارید؟

دوست داشتن خودتان از طریق سرمایه گذاری و کار بر روی رشد و پیشرفت شخصی شما تحقق می‌پذیرد. تلاش کنید تا بهترین خودتان باشید.
وقتی شما خودتان را دوست بدارید، بطور خودکار از لحاظ جسمی، ذهنی و عاطفی از خود مراقبت خواهید کرد. مراقبت از خود برای کسب احساس بهتر، از طریق تغذیه جسم، ذهن و روحتان امکان پذیر است.
بالعکس، حتی اگر شما خودتان را به اندازه کافی دوست نداشته باشید، اما شروع به مراقبت از جسم، ذهن و روحتان کنید، نه تنها آگاه‌تر می‌شوید بلکه احساس ارزش و کمال را در خود ایجاد خواهید کرد.


جسم شما

شما از جسمتان با تغذیه خوب، ورزش کردن و استراحت کافی مراقبت می‌کنید.بسیاری از کتاب‌های شگفت انگیز در دسترس می‌باشند که می‌تواند به شما کمک کند تا بدانید که چه نمونه هایی از غذا و ورزش برای وضعیت خاص بدن شما مناسب است.

ذهن شما

ذهن شما نیز نیاز دارد که تغذیه و ورزش داشته باشد. آن را به خود رها نکنید. ذهن را با یادگرفتن و مطالعه مطالب جدید تحـریـ*ک کنید. فعال نگاهداشتن ذهن از بروز بیماریهای خاص سالمندی مانند آلزایمر و دمانس پیشگیری می‌کند. اگر ارتباطات عصبی ذهنتان را فعال نگاهدارید، عملکرد حافظه و مغزتان را در سطحی بهینه حفظ می‌کنید.

روح شما

اگر شما از ذهن و جسمتان مراقبت کنید، اما روحتان را نادیده بگیرید، شما فاقد تعادل بوده و احساس می‌کنید که چیزی را در زندگیتان از دست داده اید.
مراقبت از روحتان، به شما شادابی دوباره می‌بخشد و شما را در رویارویی با استرس های روزانه و چالش های هر روزه زندگی کمک می‌کند.


اگر شما خودتان را دوست بدارید، در رشد و پیشرفت شخصی خودتان سرمایه گذاری می‌کنید. شما تلاش می‌کنید تا جایی که می‌توانید بهترین باشید و تلاش می‌کنید که استعدادهایتان را رشد دهید.



منبع: Essential Life skills
 
  • پیشنهادات
  • دینه دار

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/30
    ارسالی ها
    1,555
    امتیاز واکنش
    29,224
    امتیاز
    806
    چطور خود را دوست بداریم؟

    آیا هنوز آخرین باری را که واقعا عاشق شدید به خاطر دارید؟

    یادتان هست که در قلبتان چه آه و فغانی بر پا بود و چه احساس پراعجازی داشتید.

    می‌خواهم بگویم عاشق خود بودن هم درست همین‌طور است! با این تفاوت که این عشق هرگز فنا شدنی نیست. اگر عشق به خود را یکبار زنده کنید، این عشق در تمام طول زندگی با شما خواهد بود. بنابراین از این رابـ ـطه عاشقانه حداکثر بهره را ببرید، زیرا عشق راهنمای همیشگی شما است، برای رسیدن به اوجی از شعور و آگاهی که تنها بشر قادر به تحقق آن است.


    برای کسانی که می‌خواهند خود را دوست بدارند، چند رهنمود درباره دوست داشتن خود ارائه می‌د‌هیم.

    - یقیناً اصلی‌ترین کلید دوست داشتن خود پرهیز از انتقاد و عیب‌جویی از خود است. احتمالاً دیده‌اید که بیشتر مردم موقع سرزنش کردن خود اصطلاحاتی می‌گویند مثل: احمق، پسر بد، دختر بد، بی‌مصرف، بی‌ملاحظه، نادان، زشت، شلخته، بی‌عرضه و غیره، شاید برای شما هم پیش آمده که با چنین کلماتی خود را توصیف کنید، در واقع به کار بردن این کلمات به این دلیل است که ما می‌خواهیم طوری عمل کنیم گویی که کامل و بی‌نقص هستیم و با این عقیده خود را تحت فشار سختی قرار می‌دهیم، و چشم‌های خود را بر حوزه‌های دیگری از زندگی‌مان که نیازمند اصلاحات و شفابخشی هستند می‌بندیم.


    پس بهتر است سعی کنیم خلاقیت‌های فردی خود را کشف کنیم و خصوصیات برجسته و ممتاز خود را ستایش کنیم، زیرا وقتی ما از خود انتقاد می‌کنیم در واقع نقش خود را در دنیا بی‌اعتبار و تحقیر می‌کنیم.

    در صورتی که می‌توانیم به هنگام اشتباه کردن یا شکست خوردن در موقعیتی، به خود بگوییم: «من پیچیده‌تر از آن هستم که شایسته یک ارزیابی کلی از خود باشم، درست است که اشتباه کردم یا شکست خوردم ولی می‌توانم هنوز خودم را به عنوان انسان جایزالخطا بپذیرم و این اشتباه یا شکست من دلیل بر بی‌ارزش بودن و ناتوانی من نیست.»

    بنابراین اگر آمادگی رشد و ترقی و درس گرفتن از اشتباهات را داشته باشید، اشتباهات راهی به سوی یک زندگی کامل و پربار را برایتان هموار می‌سازد.

    خیلی از ما دائم خود را با افکار ترسناک تهدید می‌کنیم و از یک مشکل کوچک یک هیولای غول پیکر می‌سازیم. مثلا اگر دیگران ما را طرد کنند فاجعه است، یا اگر در فلان مورد به نتیجه دلخواه نرسیم وحشتناک است.

    بنابراین هرگاه دچار ترس و نگرانی شدید، به خود بگویید: این که دیگران مرا طرد کنند یا اگر در این مورد خاص به نتیجه مطلوب نرسیدم برایم ناراحت‌کننده است، ولی هیچکدام فاجعه نیست.

    - راه دیگر این است که با خود ملایم، با محبت و صبور باشیم. اشکال بسیاری از ما این است که همیشه می‌خواهیم فوراً به همه چیز برسیم. مثلا یک روزه بتوانیم خود را دوست بداریم. در صورتی که ما نتوانیم در عرض یک روز خود را کاملاً دوست بداریم، ولی می‌توانیم هر روز خود را کمی بیشتر دوست داشته باشیم. اگر هر روز به خود کمی بیشتر عشق بورزیم بعد از دو یا سه ماه در مسیر خود دوستی واقعی پیشرفت شایانی خواهیم داشت.

    - با ضمیر باطن خود محتاطانه رفتار کنیم: برای آرامش دادن به جسم و روح فقط چند دقیقه در روز فرصت لازم است.

    هر وقت که توانستید چند بار نفس عمیقی بکشید، چشم‌هایتان را ببندید و تمام هیجانات درونی خود را رها کنید، وقتی نفس‌هایتان را بیرون می‌دهید تمرکز کنید و آهسته به خود بگویید: «من تو را دوست دارم همه چیز خوب است.» بعد از آن احساس آرامش بیشتری می‌کنید و می‌فهمید که لازم نیست همیشه با ترس و اضطراب زندگی کنید.

    - هر روز تفکر کنید: توصیه می‌کنم روح خود را آرام کنید و به حکمت درونی خود گوش فرا دهید. در این لحظه می‌توانید حتی این جملات را تکرار کنید: «من خودم را دوست دارم. یا: من خودم را می‌بخشم. یا: من بخشیده می‌شوم.»

    پس از مدتی سکوت کنید و به ندای درون خود گوش دهید. در واقع هر یک از ما برای فکر کردن روش خاصی را انتخاب می‌کند. بعضی از افراد موقع پیاده‌روی یا حتی دویدن فکر می‌کنند، برخی دیگر با نوشتن افکار منفی و مثبت خود. من با رفتن به طبیعت و قدم زدن در آن می‌توانم به خود و حکمت آفرینش خود فکر کنم. شجاع باشید و راه مخصوص خود را جهت تفکر بیابید.

    - دوست داشتن خود یعنی این که به خود ارج نهیم: به دوستان خود مراجعه کنید و از آنها کمک بخواهید. تقاضای کمک از دیگران در موقع نیاز، نشانه قدرت است.

    خیلی از شما یاد گرفته‌اید که همیشه فقط به خود تکیه کنید و همه کارها را به تنهایی انجام دهید و نمی‌توانید از دیگران درخواست کمک کنید، چون خودپرستی شما این اجازه را نمی‌دهد. پیشنهاد می‌کنم به عضویت گروههای خودیاری که برای حل مشکلات در گوشه و کنار این شهر هستند درآیید.
     

    دینه دار

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/30
    ارسالی ها
    1,555
    امتیاز واکنش
    29,224
    امتیاز
    806
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    باورش شاید برایتان سخت باشد، ولی اگر خودتان را دوست داشته باشید و این "دوست داشتن خود" در ناخودآگاهتان ثبت شود، آن وقت با شگفتی خواهید دید که یک سازوکار درونی شما را از هر چیزی که به ضررتان باشد برحذر می‌دارد. حتی وقتی کوچک‌ترین فکر منفی هم وارد ذهنتان می‌شود، زنگ‌های خطر را به صدا درمی‌آورد و منفی‌اندیشی‌ها را از شما دور می‌کند. دوست داشتن خود کار دشواری نیست؛ فقط کمی "همت" می‌خواهد. تمرین ساده‌ای که شرح آن را در ادامه می‌خوانید، کمکتان می‌کند تا با خودتان آشتی شوید. شروع کنید، معجزه‌ها در راهند!
    محمود معظمی می‌گوید اغلب مشکلات ما ناشی از این است که "خودمان را دوست نداریم". این شاید خلاف تصوری باشد که اغلب ما داریم، اما واقعیت همین است. کسی که سیگار
    می‌کشد با این‌که مي‌‌داند حاصل این کار کوتاه شدن عمر و ابتلا به انواع مریضی‌های سخت خواهد بود، آیا علتش جز این است که خودش را دوست ندارد؟ وقتی ما هوای شهرهایمان را آلوده می‌کنیم آیا دلیلی جز این دارد که با خودمان دشمنیم؟ وقتی زباله‌هایمان را در طبیعت رها می‌کنیم، جنگل‌ها را خراب می‌کنیم و جایش ساختمان می‌سازیم و با این کارهایمان دیگر گونه‌های زیستی را نابود می‌کنیم (که در نهایت ضررش به خود ما برخواهد گشت) آیا علتش این نیست که با خودمان آشتی نیستیم؟ ...
    و در نهایت، وقتی فکرهای منفی، حسادت، کینه، بدخواهی و... را به ذهنمان راه می‌دهیم و سلامت جسم و روانمان را به خطر می‌اندازیم، آیا نباید گفت خودمان را دوست نداریم؟ باورش شاید برایتان سخت باشد، ولی اگر خودتان را دوست داشته باشید و این "دوست داشتن خود" (با تمرین و مداومت) در ناخودآگاهتان ثبت شود، آن وقت با شگفتی خواهید دید که یک سازوکار درونی شما را از هر چیزی که به ضررتان باشد برحذر می‌دارد. حتی وقتی کوچک‌ترین فکر منفی هم وارد ذهنتان می‌شود، زنگ‌های خطر را به صدا درمی‌آورد و منفی‌اندیشی‌ها را از شما دور می‌کند. دوست داشتن خود کار دشواری نیست؛ فقط کمی "همت" می‌خواهد. تمرین ساده‌ای که شرح آن را در ادامه می‌خوانید، کمکتان می‌کند تا با خودتان آشتی شوید. شروع کنید، معجزه‌ها در راهند!


    ***

    تمرین :
    یک عدد تسبیح دستتان بگیرید و شب که می‌خواهید بخوابید، یک دور همراه دانه‌های آن بگویید: "من خودم را دوست دارم!" و وقتی به انتهای تسبیح رسیدید، دوباره دانه‌ها را یکی‌یکی حرکت بدهید و این بار بگویید: "من دوست‌داشتنی هستم!" بعد از این‌که با ۲ دور تسبیح زدن این جمله‌ها را گفتید، با دست خود بـ..وسـ..ـه‌ای بر گونه‌هایتان بگذارید و بگویید: "... جون، خیلی دوستت دارم!" (جای ... نام کوچک خودتان را بگویید، اصلا هم لازم نیست از خودتان خجالت بکشید! مثلا بگویید: سپیده جون، خیلی دوستت دارم!) صبح هم که بیدار شدید، قبل از بیرون آمدن از رختخواب، همین کارها را انجام بدهید. اگر امکانش را داشتید، در میانه‌های روز هم حداقل یک بار این تمرین را انجام بدهید. می‌دانید نتیجه‌اش چه خواهد بود؟ یک بار دیگر پاراگراف بالا را بخوانید!
     

    دینه دار

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/30
    ارسالی ها
    1,555
    امتیاز واکنش
    29,224
    امتیاز
    806
    " دوست داشتن دشمن، آسان است اما دوست داشتن خود مشكل.بسيار مشكل.تو خودت را خوب مي شناسي پس چگونه مي تواني خودت را دوست داشته باشي ؟ اما كسي كه مي تواند به خود عشق بورزد ، مي تواند همه را دوست داشته باشد.به خود عشق بورز تا به هر كس ديگر عشق بورزي. اگر بتواني به خود عشق بورزي، شرط اساسي عشق را تحقق بخشيده اي و از اين عشق، صلح و آرامش بر مي خيزد و صلح و آرامش دروازه اي است كه ما از راه آن پيام خدا را دريافت مي كنيم. "

    _ اگر هنوز آرزوهايي دارين كه برآورده نمي شه يعني ضمير ناخودآگاهتون شما رو لايق دريافت اون آرزو نمي دونه چون شما به حد كافي خودتون رو دوست نداريد!

    _ اگر هر جور بيماري جسمي يا روحي يا فكري به سراغتون اومده يعني به حد كافي خودتون رو دوست ندارين! كتاب " تعليم معجزات " ميگه: "همه ي امراض، از عدم بخشايش ناشي مي شوند.هرگاه بيماريم، بايد به پيرامون خويش بنگريم و ببينيم كه چه كسي را بايد عفو كنيم." حالا من مي خوام يادآوري كنم كه شايد همه رو عفو كرده باشين اما خودتون رو چه طور؟

    _ اگر فكر مي كنيد اونقدر كه بايد خوشحال باشيد، نيستيد يا اينكه هيچ چيز خوشحالتون نمي كنه، باز به همين دليله!

    _ اگر دچار اضطراب، افسردگي، بي هدفي و بي انگيزگي هستين، اگه مدام آدم هايي سر راهتون مي يان كه مانع شما و آرزوهاتون هستن، براي اينه كه نيمه ي تاريكتون ، شما رو بي ارزش مي دونه پس آدمها و اتفاقاتي رو سر راهتون قرار مي ده كه يادتون بندازه شما دوست داشتني و با ارزش نيستين!

    اين ها رو گفتیم كه بدونين بر خلاف تصور، دوست داشتن خود سخت ترين كار در تمرينات ذهنيه. معمولا" توي ريشه يابي همه ي مسايل ، آرزوها، شكست ها و ... " به عدم احترام به خود " مي رسيم. ما يك عالم تمرين ذهني انجام مي ديم و موفق مي شيم ديگران رو ببخشيم، و دوست بداريم اما وقتي نوبت دوست داشتن خود مي شه ، توي اولين تمريناتش كم مي آريم! علم روانشناسي هم ميگه كه دروني ترين احساس هر كس، دوست نداشتن خود اونه و احساس گـ ـناه، براي اين كه اونقدر كه بايد ، خوب نيست!


    چند بار تا حالا به خودتون گفتين :" خيلي دوستت دارم؟ چون بي نظيري! " و در مقابل اون چند بار به خودتون گفتين :"همه اش تقصير خودمه! باز خراب كاري كردم ! و..."

    پس اين رو به عنوان يك قانون به خاطر بسپرين :

    قانون : هر گونه عذاب ( جسمي، روحي و فكري ) به دليل انزجار از خويشتن و احساس گناهست. دست كشيدن از اين نفرت و انزجار، حتي مرض سرطان را نابود مي كند." پذيرش خود" كليد دگرگونيهاي مثبت است.احساس گـ ـناه، همواره جوياي مجازات است و مجازات درد مي آفريند. (پس هر دردي كه در بدن، روح، فكر و احساستون دارين، يا دردي كه از برآورده نشدن آرزوتون حس مي كنين، به همين دليله.)

    _ تمرين " من بايد " :

    يك ورق و خودكار دستتون بگيريد و چند جمله بنويسيد كه با "من بايد" شروع ميشه.هر چقدر از اين " من بايد " ها داريد ، بنويسيد. مثلا" :

    _ من بايد پزشكي قبول بشم.

    _ من بايد حتما" ماهي پونصد هزار تومن در بيارم.

    _ من بايد حتما" تا دو ماه ديگه برم سر كار.

    _ من بايد حتما" چاق تر بشم .

    و ... بعد جلوي هر كدوم بنويسيد " چرا؟ " و بعد جلوي اون جواب رو بنويسيد. لطفا" با خودتون صادق باشين حتي اگه جوابها تون مسخره هم باشه عيبي نداره.ممكنه به جوابهايي از اين نوع برسين :

    _ مادرم گفته بايد.... _ چون مي ترسم كه ... _ چون بايد بي نقص و كامل باشم....

    _ چون خيلي زشتم... _ چون خيلي بدهيكلم... _ چون خيلي تنبلم... _ چون همه مجبورند كه.... _ چون موجود بي ارزشي هستم...


    " لوييز هي " ميگه " اين پاسخ ها نشون ميده كه گره ي كار شما كجاست!نشون ميده كه چه چيزي رو محدوديت خودتون مي دونين! "هر بار كه واژه ي بايد را به كار مي بريم،ثمره اش اينه كه به زبون بي زبوني مي گوييم كه اشتباه مي كنم، اشتباه كرده بودم، يا اشتباه خواهم كرد! حال آنكه من فكر نمي كنم در زندگي به اشتباهات بيشتري نياز داشته باشيم! "

    حالا من از شما مي خوام كه شما براي هميشه واژه ي " بايد " رو از فرهنگ لغاتتون حذف كنيد! به جاي اون واژه ي " مي شد " را بگذاريد. چون واژه ي " مي شد " به ما حق انتخاب مي ده و ابدا" هيچ احساس اشتباه و كم كاري رو در درون ما به وجود نمي آره. حالا تمام جملاتي رو كه با " من بايد" نوشتين، با " اگر به راستي مي خواستم، مي شد كه ... " شروع كنين و دوباره بنويسيد.مثلا" بنويسيد :

    _ اگر واقعا" مي خواستم، مي شد كه پزشكي قبول بشوم. و بقيه....

    اين بار مي خوام جلوي اين جملات بنويسيد " پس چرا اين كار را نكردم يا نمي كنم؟ " و بعد به تك تك اونها جواب بدين.در پاسخ ممكنه به جوابهايي مثل اينها برسين كه :


    _ آخه از ته دل نمي خواستم.. _ چون مي ترسيدم... _ نمي دونم اين كار رو چه طور بكنم... _چون لياقتش رو نداشتم... _و....


    به قول " لوييز هي " معمولا" در مي يابيم، خودمان را سالها براي چيزي سرزنش كرده ايم كه هرگز نمي خواستيم انجامش بديم. يا واقعا" انجامش از توان ما بيرون بوده. يا اينكه مدتها از خودمون انتقاد كرديم ، به خاطر چيزي كه نظر خودمون نبوده!معمولا" چيزي بوده كه شخص ديگري گفته كه بايد انجامش بديم و ما براي به دست آوردن تاييد ديگران فكر مي كنيم فقط زماني خوب و با ارزشيم كه اون رو انجام بديم! يعني باز در نهايت مي رسيم به احساس " اونقدر كه بايد خوب نيستم! "

    شما هم حتما" تمرين " من بايد " رو انجام بدين تا ببينين كه در فهرست شما چه چيزهايي هست كه ميشه با آسودگي كامل حذفش كرد!

    چند شيوه كه نشانه ي آن است كه خودمان را به حد كافي دوست نداريم: ( احساس بي ارزشي )

    _اگه مدام به سرزنش و انتقاد خودتون مشغولين.

    _ اگه با بد غذايي، مواد مخـ ـدر يا الكل با جسم خودتون بد رفتاري مي كنين. اگه سيگار مي كشين و نمي تونين اون رو كنار بگذاريد.

    _اگه فكر مي كنيد دوست داشتني نيستين.

    _اگه بيماري جسمي يا روحي در شما به وجود اومده.

    _اگه در مورد چيزهايي كه به خير و صلاحتونه، مسامحه مي كنيد.

    _ اگه در آشفتگي و بي نظمي زندگي مي كنيد.

    _ اگه قرض و فشار واسه خودتون درست كرديد.

    _ اگه دوستان يا همسري براي خودتون انتخاب كردين كه باعث حس تحقير شدنتون ميشه اما نمي تونيد اونها رو كنار بگذاريد.

    _اگه وقتي دوستتون خسته است و مدام غر غر ميكنه ، شما دلهره مي گيريد كه شما چه خطايي كردين كه اون اين طوري شده.

    _ اگه دوستي ارتباطش رو با شما قطع كرده و شما فكر مي كنيد حتما" بايد اشكالي در شما باشه كه اينطور شده.

    _اگه ازدواج و آشناييتون به جدايي رسيده و شما احساس تباهي و شكست مي كنيد.

    _اگه مي ترسيد به اضافه حقوق فكر كنيد يا اون رو عنوان كنيد.

    _اگه از اين كه هيكلتون شبيه مانكن ها نيست احساس حقارت مي كنيد.

    _اگه از صميميت مي ترسيد و نمي گذاريد هيچ كس به شما نزديك بشه.

    _اگه براي هر كاري نظر ديگران براتون مهم تر از نظر خودتونه و فقط مي تونيد كاري رو با جرات انجام بديد كه ديگران تاييدش كرده باشند.

    _اگه راحت پولتون رو براي ديگران خرج مي كنيد اما براي خودتون سختگيريد.

    _ اگه چاق يا لاغر هستيد.

    و...

    تمرين : لطفا خيلي دقيق فكر كنيد و با خودتون روراست باشيد و به اين سوال جواب بديد. "شيوه ي شما براي " بي ارزش دانستن خود " چيه ؟!

    تمرين آينه :


    يه آينه ي كوچك رو توي دست بگيريد و به چشمهاي خودتون نگاه كنيد و اسم خودتون رو بگيد و تكرار كنيد : من تو را دقيقا" همان طور كه هستي دوست دارم و مي پذيرم.

    ببينيد چه فكرهايي توي ذهنتون مي آد؟ (خيلي خوشگل نيستين، نه؟ مگه ميشه اين آدم توي آينه رو تاييد كرد در حالي كه هيچ كس دوستش نداره، نه؟ مگه ميشه آدم به اين بد هيكلي رو دوست داشت، نه ؟ ديگه چي به فكرتون مي رسه؟ )

    اين تمرين براي خيلي ها وحشتناكه. حتي ممكنه گريه تان بگيرد يا دچار خشم بشيد.

    طبيعيه! يك عمر توي آينه نگاه كرديد تا از خودتون انتقاد كنيد، اون وقت حالا...! اما اين تمرين فوق العاده به شما نشون مي ده كه مشكل اصلي كجاست! بله ... تاييد كامل خودتون در مقابل اين آينه ي كوچك و بي آزار خيلي سخته.نه؟اين نشون ميده كه حالا داريم به مشكل ريشه اي راستينمون نگاه مي كنيم! اين كه به اندازه ي كافي خويشتن دوستي نداريم.

    تمرين :

    حالا يك ليست بنويسيد از ايرادها و عيبهايي كه فكر مي كنيد ، داريد.آيا احساس مي كنيد كه زيادي چاق، زيادي لاغر، زيادي كوتاه، زيادي كودن، زيادي پير، زيادي جوان، زيادي زشت ، زيادي تنبل، و "بالاخره زيادي يك چيزي " هستيد؟

    و در انتها ، آيا آن طور كه بايد، خوب نيستيد، نه؟!

    اهميت " دوست داشتن خود "

    قانون 31سيستم آرزوها _ اگر خودمان را به حد كافي دوست نداشته باشيم، با هيچ روشي آرزوهايمان براورده نمي شود! چون اگر در ضمير نا خودآگاهمان ، خودمان را آنقدر خوب ندانيم كه لايق دريافت بهترينها باشيم، پس بچه غول بيشعور تمام سعيش را مي كند كه ما به آرزوهايمان نرسيم تا بيشتر يادمان بيفتد كه لايق دريافت چيزهاي خوب نيستيم!

    نتيجه : خوب! همه ي اينها رو گفتم تا به اين نتيجه برسم كه ريشه ي همه ي مسايل و مشكلات و بيماريها و برآورده نشدن آرزوها ،دوست ندا شتن خودمونه.حالا ديگه لازم نيست كه زحمت حل عوارض جنبي از قبيل مشكلات جسماني، مشكلات مربوط به روابط، مالي يا فقدان خلاقيت رو به خودمون بديم. اجازه بديد اول بزرگترين مشكل رو حل كنيم و همه ي نيروي خودمون رو صرف حل مشكل " دوست نداشتن خود! " بكنيم. اون وقت مي بينيد كه همه چيز خود به خود درست ميشه. تو جلسه ي بعد ميگم كه بايد چي كار كنيم.


    خدايا! كمكمان كن تا خودمان را همين طور كه هستيم دوست بداريم. آمين!
     

    دینه دار

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/30
    ارسالی ها
    1,555
    امتیاز واکنش
    29,224
    امتیاز
    806
    دروازه های دوست داشتن خود :

    دروازه ورود به دوست داشتن و احترام به خود در سه راه خلاصه شود.

    1. بدانیم که کی هستیم و چه چیزی از زندگی می خواهیم:

    اول اصل دوست داشتن خود این است که خود را بشناسید . چگونه می توانید کسی را دوست داشته باشید ، همانطور باشید. اغلب ما آن گونه زندگی می کنیم که فکر می کنیم این طور درست است و به ما این گونه تفهیم شده است. اما حقیقت آن است که ما باید آن گونه ای باشیم که با شناخت خود می توانیم لحظات بهتری را برای خود فراهم آوریم. این که باور و عقاید دیگران رفتار و باور ما را شکل دهد در واقع فرار از خود و دور شدن از خود است. اگر از ابتدا به این گونه برداشت اخلاقی نرسیم زمانی متوجه باور های ناسازگار با درون خود می شویم که پرده نقاب این رفتار ها از روی ما برداشته شود و آن گاه دیده خواهد شد که این باور استوار شما بوده و یا تقلیدی پوچ! سعی کنید باور های خود را بشناسید و بدانید که حقیقتا چه می خواهید. هرگز کمتر از آن که روح و قلبتان شما را صدا می زند آرزو نکنید.

    2. ارتباط ما و دوستی ما در دنیای اطراف باید به گونه ای باشد بهترین خواسته ها و آرزوهای شما در زندگی تان حمایت کند و به سمت آن هدایت کند، نه موجب دور تر کردن شما از خواسته های باطنی تان شود.

    شاید بتوان گفت که این سخت ترین سنگ محکی است که در این رابـ ـطه از آن یاد می شود. زیرا اول از همه برای شما محدودیت هایی ایجاد می کند و باعث می شود شما در رابـ ـطه با دوستی و رابـ ـطه تان با خود صادق باشید. انسان خود عمیقا صداقت را دوست دارد پس می بایست در گام اول با خود صادق باشد. صادق باشد که دوستانی و روابطی که بر می گزیند در جهت رضایت درونی و بهتر شدن وی شود. در جهت داشتن ارتباط و ارزش بیشتر در نزد خود باشد.
    این بدان معنا نیست که همیشه ما می توانیم عالی ترین شرایط را در روابط انسانی خود بر گزینیم، اما دلیلی هم نخواهد بود که اگر احساس کردیم درهای ارزش و اعتماد به خودمان بسته می شود خود را در چنگال آن رابـ ـطه حفظ کنیم و اجازه ندهیم در های دیگری به روی ما باز شود. در حصاری از نارضایتی خود را اسیر نکنیم.


    3. وجود من معبد من است.

    بیشترین کسانی که اظهار بی زاری از خود می کنند معمولا به جسم خود ایراد می گیرند. از قد کوتاهشان شاکی اند و یا به چاقی خود تاسف می خورند و برای این تاسف و ناراحتی وقفه ای هم ایجاد نمی کنند. جسم بخشی از روحیه ماست. نسبت به آن باید همانند ارزش روح و جانمان ارزش بگذاریم. تمرین کنیم که همان گونه که هستیم خود را دوست داشته باشیم و برای بهتر دوست داشته شدن خود تلاش کنیم. نه آن که از صبح تا شب بر چاقی خود نالان باشیم و از خود بدمان بیاید ولی نه تنها برای رفع آن کاری نکنیم که هر روز با دیدن خود بر خود ناله کنیم.


    هر روز که برخواستیم روبه خود در آینه کرده و بگویید، " من تو را دوست دارم."
     

    دینه دار

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/30
    ارسالی ها
    1,555
    امتیاز واکنش
    29,224
    امتیاز
    806
    ۲۱ نکته برای دوست داشتن و پذیرفتن خود

    «زیبا بودن یعنی خودتان باشید. نیازی نیست دیگران تاییدتان کنند. خودتان باید خودتان را بپذیرید.» — Thich Nhat Hanh

    مهمترین تصمیم زندگی‌تان، تصمیمی است که بر بقیه تصمیم‌های زندگی‌تان اثر می‌گذارد، تعهد به دوست داشتن و پذیرفتن خودتان است.
    این تصمیم به طور مستقیم بر کیفیت روابط شما، کارتان، وقت آزادتان، ایمانتان و آینده‌تان اثر می‌گذارد.
    اما چرا انجام آن اینقدر سخت است؟


    منشاء خانوادگی‌
    من با نه خواهر و برادر بزرگ شدم. دو برادر و سه خواهر بزرگتر از خودم داشتن و سه خواهر و یک برادر کوچکتر از خودم. من هیچوقت بین آنها جایی نداشتم. خواهرهایم همه قدبلند و زیبا بودند و موهایی بلند و پرپشت داشتند. من در یازده سالگی دختری کوتاه‌قد و تپل بودم. موهایم هم خیلی نرم و نازک بود.

    خواهرهایم بسیار حرف‌گوش‌کن بودند اما من شدیداً غیرقابل‌کنترل و سرکش بودم. هم در خانه و هم مدرسه اذیتم می‌کردند. اما من هم آرام نمی‌گرفتم برای حفظ موقعیتم در خانه می‌جنگیدم. برای محافظت از خودم، ضرب‌مشتم قوی شد و زبانم تند و تیز.
    وقتی ناامیدانه سراغ اولین مشاور روانشناس رفتم، بیست و هفت‌ساله بودم و چهار فرزند داشتم. احساس می‌کردم تنها هستم و کسی دوستم ندارد. واقعاً تصمیم گرفته بودم که تغییر کنم.بعد از اینکه شش ماه روی مشکلات دوران کودکی‌ام، افکار، اعتقادات و اتفاقات قدیمی‌ام کار کردم، دوباره احساس زنده بودن می‌کردم. مثل این می‌مانست که از روی یک مبل آنتیک قدیمی چند لایه رنگ برداشته باشند. احساس می‌کردم دوباره به دوران زیبایی واقعی‌ام برگشته‌ام.


    تاثیرات فرهنگی
    جامعه به ما یاد می‌دهد که ارزشمان در بت‌های فرهنگی‌مان است — تکنولوژی، جوانی، زابطه جنـ*ـسی، قدرت، پول، جذابیت و روابط عاشقانه.

    وقتی ارزش خودتان را بر مبنای دنیای بیرونی قرار دهید، هیچوقت نمی‌توانید
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    باشید.
    منتقد درونی‌تان شما را در افکاری مثل «من کافی نیستم، به اندازه کافی ندارم، به اندازه کافی کار نمی‌کنم» و از این قبیل غرق می‌کند.
    احساس کمبودها هیچوقت تمامی ندارند. هربار که هدفی به شما نزدیک می‌شود یا به چیز بزرگی دست پیدا می‌کنید، غـ*ـریـ*ــزه‌تان به شما پیشی می‌گیرد تا هدایتتان کند.


    درکتان از خود را تغییر دهید
    برای اینکه احساس ارزشمند بودن کنید، باید چشمانتان را شسته و با دیدی توام با خودآگاهی و عشق به خودتان نگاه کنید. پذیرش و عشق باید از درونتان بیاید.

    برای اینکه ارزشمند باشید نیازی نیست خاص و متفاوت باشید. ارزش شما در ذات واقعی‌ و خوبی درونیتان است. شما نوری بسیار زیبا هستید. شما عشق هستید. شاید بتوانید عظمت خودتان را زیر خاک مدفون کنید اما هیچوقت نمی‌توانید آن را از بین ببرید.
    دوست داشتن خودمان کاری نیست که یکمرتبه اتفاق بیفتد، فرایندی بی‌انتها و مداوم است.

    از خودتان شروع می‌شود، از در آغـ*ـوش گرفتن خودتان با محبت و ستایش.

    اگر من خودم را دوست داشته باشم، دیگران را هم دوست خواهم داشت

    برای اینکه بدانید چطور می‌توانید اینکار را انجام دهید، این مراحل را خوانده و در زندگی‌تان عملی کنید.
    ۱. روزتان را با عشق (و نه تکنولوژی) شروع کنید. قبل از اینکه از رختخوابتان بیرون بیایید، ارزشمند بودنتان را به خودتان یادآور شوید.
    عشق را درون ریه‌هایتان بکشید و بیرون دهید. خودتان را از عشق سیراب کنید.

    ۲. برای فکر کردن و نوشتن وقت بگذارید. هر روز وقت بگذارید و روی درونتان تمرکز کنید. با ۵ دقیقه مدیتیشن و ۵ دقیقه نوشتن در صبح‌ها شروع کنید.
    کم‌کم این زمان را افزایش دهید.

    ۳. با شادی با خودتان حرف بزنید. برای اینکه ذهنتان را آموزش دهید مثبت‌تر باشد، از تایید کردن استفاده کنید. مچ‌بندی روی دست راستتان ببندید، وقتی می‌بینید که به
    هر ترتیبی می‌خواهید از خودتان سوءاستفاده کنید، مچ‌بند را به دست چپتان منتقل کنید.

    ۴. صداقت احساسی پیدا کنید. بی‌حس کردن احساساتتان دیگر کافی است. خرید کردن، خوردن و نوشیدن نمونه‌هایی از روش‌های دوری از ناراحتی و درد است. هوشیارانه به سمت احساسات و عواطفتان بروید.

    ۵. علایقتان را گسترش دهید. چیز جدیدی را امتحان کنید. یک زبان جدید یاد بگیرید. جاهایی بروید که قبلاً نرفته‌اید. کارهایی انجام دهید که قبلاً نکرده‌اید. شما حق دارید زندگی فوق العاده داشته باشید.

    ۶. از فعالیت‌های زندگی‌بخش لـ*ـذت ببرید. ورزشی را پیدا کنید که دوست دارید. غذاهایی را کشف کنید که برایتان مفید است. یک روز دست از تکنولوژی بردارید و وقتتان را به کارهایی بگذرانید که به شما حس زنده بودن می‌دهند.

    ۷. برای آزاد شدن مشتاق باشید. نفس بکشید، ریلکس باشید و رها کنید. هیچوقت نمی‌توانید تصویر کامل را ببینید. نمی‌دانید هر چیزی چه هدفی به دنبال دارد. با فکر نکردن و آرزو نکردن اینکه کاش آدم‌ها و اتفاقات طور دیگری در زندگی‌تان بودند، از جنگیدن علیه خودتان دست بکشید. برنامه شما ممکن است از قصد و نیت روحتان متفاوت باشد.

    ۸. روی رشد و پیشرفت فردی و معنوی‌تان کار کنید. به استقبال رشد بروید. زندگی یک سفر است. ما به دنیا آمده‌ایم که یاد بگیریم و در سطحی عمیق‌تر دوست بداریم. اگر بخواهید تند قدم بردارید، زندگی برایتان سخت خواهد شد. آهسته قدم برداشتن برای جلو رفتن در زندگی کافی است.

    ۹. توانایی‌هایتان را مال خود کنید. آنقدر خودتان را دوست بدارید که فرصت‌های محدودی که پیش رویتان قرار می‌گیرد را باور کنید. وارد عمل شوید و زندگی زیبا برای خودتان بسازید.

    ۱۰. با خودتان صبوری کنید. عجله و ترس را کنار بگذارید. آرام باشید و به خودتان اعتماد کنید. تلاش کنید و مطمئن باشید دنیا پاداشتان را خواهد داد.

    ۱۱. با قدردانی زندگی کنید. ذهنتان را آموزش دهید که قدردان و شکرگزار باشد. استعدادها، زیبایی و شکوه خودتان را تحسین کنید. خودتان را با تمام نقص‌ها دوست داشته باشید.

    ۱۲. بگذارید بصیرتتان هدایتتان کند. همه پاسخ‌ها به درون خودتان برمی‌گردد. به دنبال نشانه‌ها باشید و به احساسات درونی‌تان توجه کنید. وقتی می‌خواهید تصمیمی بگیرید، احتمالاً دو صدا از درون خودتان می‌شنوید. صدایی آرام در خود والایتان و صدای بلند که نفستان است. همیشه راهی که صدای آرام نشانتان می‌دهد را دنبال کنید.

    ۱۳. کاری را انجام دهید که محترمتان می‌کند. در فعالیت‌هایی که پایین می‌آوردتان شرکت نکنید. اجازه ندهید افراد مسموم وارد زندگی‌تان شوند. همه را دوست بدارید اما مراقب کسانیکه اجازه می‌دهید وارد زندگی‌تان شوند باشید.

    ۱۴. تردیدها و عدم قطعیت‌ها را بپذیرید. رنج کشیدن از زندگی‌ کردن در غم گذشته یا ترس از آینده ناشی می‌شود. توجهتان را به زمان حال معطوف کنید و آرامش داشته باشید.

    ۱۵. خودتان را ببخشید. از خطاهایتان درس بگیرید و به جلو حرکت کنید. با این جمله به خودتان اطمینان دهید: «خودم را با خاطر قضاوت کردن خودم می‌بخشم.»

    ۱۶. قدرت لـ*ـذت را کشف کنید. دوست داشتن خود نیاز به زمانی برای ریلکس بودن، تفریح کردن و ارتباط نزدیک با دیگران دارد. دنیای پرسرعت امروز مجبورمان می‌کند مدام در رقابت و هدف‌سازی باشیم که جایی برای بازی و تفریح برجا نمی‌گذارد. دکتر استوارت برو (Dr. Stuart Brow) می‌گوید، «متضاد بازی کار نیست، افسردگی است.»

    ۱۷. واقعی باشید. خودتان را بیرون بریزید. به خودتان اجازه دهید دیده شوید، شناخته شوید و شنیده شوید. با این صمیمیت با خودتان احساس راحتی کنید.

    ۱۸. روی مثبت‌ها تمرکز کنید. به قلبتان رجوع کنید و نقاط مثبت خودتان را تحسین کنید.

    ۱۹. مراقب نادیده گرفتن خود باشید. مراقب انتخاب‌هایتان باشید. چندین بار در طول روز از خودتان بپرسید، «آیا این انتخاب به من ارزش می‌دهد؟»

    ۲۰. تجسم کنید که اگر ارزش خودتان را باور داشتید زندگی‌تان چه شکلی می‌گرفت. زندگی‌تان را به دوست داشتن خودتان اختصاص دهید. این باید مهمترین اتفاق زندگی‌تان باشد.

    ۲۱. از متخصص کمک بگیرید. نادیده گرفتن خود دردناک است. شما لایق شاد بودن هستید. شما حق دارید پذیرفته شده و دوست داشته شوید. اگر لازم بود، از یک مشاور، مربی یا روانشناس کمک بگیرید. این بهترین سرمایه‌گذاری است که می‌توانید انجام دهید.

    ازآنجا که ما انسانها همه به هم وصل هستیم، اگر من خودم را دوست داشته باشم، شما را هم دوست خواهم داشت. ما با عشق‌هایمان می‌توانیم خودمان، همدیگر و دنیا را بهبود بخشیم. عشق هدف ماست. یادتان نرود که عشق از ما و از درون تک‌تک ما آغاز می‌شود.
     

    دینه دار

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/30
    ارسالی ها
    1,555
    امتیاز واکنش
    29,224
    امتیاز
    806
    رمز و راز دوست داشتن خود :

    از بین بردن نا آرامی ها

    تلفن تان را از پریز جدا کنید.گوشی موبایل را خاموش کنید.کامپیوتر و تلویزیون را نیز خاموش نمایید و اجازه ندهید در مدت زمان قرار ملاقات، ذهنتان درگیر چیزی باشد.این زمان فقط متعلق به شماست که فقط با خودتان خلوت کنید.

    تنها بودن

    این خیلی مهم است که کاملأ تنها باشید.شما همیشه می توانید با غریبه ها حرف بزنیدودوست های جدید پیدا کنید ولی در این قرار ملاقات ، فقط باید با خودتان آشنا شوید نه کس دیگری.اگر با همسر یا دوست خود زندگی می کنید، طوری برنامه ریزی کنید که او در خانه نباشد ویا خودتان از خانه بیرون بروید.اگر فرزندی دارید او را به پرستار بسپارید ویا زمانی را انتخاب کنید که آنها در خانه نیستند.درک این موضوع خیلی مهم است که این زمان موهبتی است برای شما که فقط روی سلامت خودتان تمرکز کنید.

    برنامه ریزی

    مدت زمانی که قرار ملاقات طول می کشد را برنامه ریزی کنید.حداقل مقدار زمان را طرح ریزی کنیدو تمام آن زمان را روی خودتان تمرکز کنید.من اکثرا 2تا 4ساعت را برای قرار ملاقات خودم برنامه ریزی می کنم.

    نزدیکان

    با اطرافیانتان درباره قرار ملاقاتتان صحبت کنید و اجازه دهید تا در فوایدش سهیم باشند .نه تنها حمایت آنها را خواهید داشت ، بلکه دچار سردرگمی و غفلت هم نخواهند شد.

    دراینجا ایده هایی برای قرار ملاقات با خودتان پیشنهاد می کنیم که می توانید آنها را ترکیب کرده و اجرا کنید:

    وعده مطالعه

    به یک کافه مدرن بروید ویا یک مکان راحت در خانه را انتخاب کنید. کتابی معنوی را برای یک ساعت یا بیشترمطالعه کنید.یک چای گیاهی گرم به همراه چند بیسکویت پنیری هم داشته باشید. به همراه چند برش میوه و از این تجربه عمیقا لـ*ـذت ببرید.

    وعده بخشش و قدردانی

    یک نقطه راحت را پیدا کنید.من اکثرا نشستن روی صندلی اتاق پذیرایی را ترجیح می دهم در حالی که فضای اطراف با شمع تزیین شده باشد ؛روی یک دفتر یادداشت روزانه ویا کاغذی دیگر،همه چیزهایی که بخاطر آنها خودتان را بخشیده اید بنویسید.ما بعضی اوقات با خودمان خیلی ظالمانه برخورد می کنیم وبا اختیار،خودمان را بخاطر شکستها، نرسیدن به اهداف وشکست در رسیدن به امیال خود سرزنش می کنیم.

    این زمان را به خودتان اختصاص بدهید و خودتان را برای تمامی رفتار های ظالمانه ای که با خودتان داشتید و به سلامتیتان آسیب رسانده اید ببخشید.

    قدردانی

    تمام چیزهایی که در زندگی بخاطر آنها سپاسگزار هستید را لیست کنید وبرای تک تک آنها سپاسگزاری کنید، این یکی از کارهای مورد علاقه من است.

    تمجید

    لیست تمام چیزهایی که دیگران شما را بخاطر آنها تحسین می کنند را بنویسید.چیزهایی که آنها می گویند تو در آن خوب هستی و استعداد ذاتی داری ! توجه کنید که از شما می خواهم به عنوان شخصی دیگر به خود نگاه کنید.

    وعده موسیقی

    بعد از یک وعده غذای رضایت بخش و سالم، به یک کنسرت زنده بروید.برای مثال، هر پنج شنبه عادت دارم که بعد از یک وعده غذای کاملا گیاهی و سالم، به سمفونی بروم. با این کارتجربه ای ارزشمند را برای خودتان به ارمغان آورده اید.

    وعده یوگا یاتفکرذهنی( مدیتیشن)

    کلاس یوگا یا مدیتیشن را در برنامه خود داشته باشید.بعد از کلاس، یک جکوزی آرامش بخش را تجربه کنید و به خانه باز گردید و از یک وعده غذای سبک لـ*ـذت بـرده و در عصر استراحت کنید.

    وعده گردش

    برای یک پیاده روی طولانی در مکانی که به آن علاقه مندهستید،آماده شوید و اگر دوست دارید به پارک بروید. یا یک رانندگی طولانی مدت را تجربه کنید. من دوست دارم یکشنبه ها در مرکز خرید قدم بزنم و از دیدن افراد جدید واجناس مختلف لـ*ـذت ببرم و همچنین قدم زدن در ساحل را خیلی دوست دارم. ایده خوبی است که به همراه یک کتاب در ساحل قدم بزنید و مطالعه کنید.

    هنر و فرهنگ

    به یک گالری هنری در یک مکان باز ویا موزه بروید.تماشای هنر،الهام بخش و نشاط آور است و همچنین از تماشا کردن مردم هم لـ*ـذت می برم.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا