دلنوشته کاربران خود نویس آبی من| fateme078 کاربر انجمن نگاه دانلود

[FATEME078]

"خدا هست و خدا هست و خدا هست."

یکی دو هفته پیش، خواهر کوچک ترم وارد اتاقم شد و از مشکلات کودکانه اش برام گفت، از دعوا کردن با همکلاسی ها، از پاره شدن دفترش، از گم شدن پاک کنش
و...
گفتم: خب الان تو به اینا می گی بدبختی؟
گفت "آره، می دونی فاطمه اگه خدا وجود داشت من هیج وقت با سما قهر نمی کردم!!"
کودک است دیگر، گاهی دلش می خواهد کسی را که همه قبولش دارند، انکار کند.
یه لحظه بی خیال خواهر بودنم شدم و برق اتاق رو خاموش کردم و در رو بستم. از پشت در صداش رو می شنیدم : تو رو "خدا" در رو باز کن... اگه باز نکنی خدا دوست نداره ها !
حکایت خیلی از ما هاست، تا وقتی نوجوانیم می گیم " به خدا نیاز نداریم" یا " اصلا خدا هست؟ اگه هست چرا من نمی بینمش!" یه ذره بزرگ تر که می شیم، کافیه به یه مشکل بر بخوریم سریع می گیم: "خدایا دیدی تنهام گذاشتی، دیدی بی خیال من شدی،دیدی فراموشم کردی!"
جالب این جاست اونایی که خدا رو "انکار" می کنند؛ تا به مشکل می خورند، خدا رو "مقصر" می دونند !
یکی نیست بگه برادر من تا دیروز که خوش بودی می گفتی خدا نیست حالا هم به جای مقصر دونستن، انکار کن! تو که دست به انکار کردنت خوبه!
یه سوال، اونایی که خدا رو قبول ندارند، وقتی دلشون می گیره با کی درد و دل می کنند؟ با خلق راز دار خدا؟!

 

[FATEME078]

تو جامعه ای زندگی می کنیم که وقتی یکی با سر به زمین می خوره، به جای مقصر دونستن کسی که هل اش داده اونی رو که به این زمین خوردن می خنده مقصر می دونن؛ و همیشه اونی که یک ثانیه خندید، آدم بد میشه و بقیه ناجی طرف؛ در حالی که همونان که هل اش دادن و حالا شدن دایه مهربون تر از مادر!
این آدما توی زندگی مون زیادن، انقد زیاد که گاهی فکر می کنیم، این همه مهربونی تو وجود یه آدم مگه میشه، مگه داریم؟ این بقیه همونایی هستن که از پشت خنجر می زنن و ما از اونی که خندید انتقام می گیرم!

 

[FATEME078]

یه سری آدم ها هستند که فقط باید به چشم خواهر برادری نگاه شون کرد، وگرنه پس فردا به جرم شکست عشقی ازت شکایت می کنند.
کلا با این جور آدم ها سنگین باشید، در غیر این صورت مثل چسب بهتون می چسبند.

 

[FATEME078]

سلام!
یه سلامی هم بکنیم به عاشق ها، همون هایی که به قول خودشون در بند عشق شون گرفتار اند.
سلام زندانی...
یه سلامی هم بکنیم به اون عاشقی که شب عروسی عشق اش فقط گریه کرد.
سلام دریای خزر...
یه سلامی هم بکنیم به اون آقا پسر و دختر خانومی که ساعتی عشق عوض می کنن.
سلام وقت شناس...
یه سلامی هم بکنیم به اون دختری که از سینگلی می ناله و در به در دنبال پسر همسایه اس.
سلام سریش
و یه سلامی هم بکنیم به اون پیرمرد و پیرزنی که بعد از هشتاد سال به هم رسیدن.
سلام عاشق:)

 

[FATEME078]

فحش دادن هنر است؟!
نمی دونم شما هم جز اون دسته آدمایی هستید که...
تا جنس مخالف می بینن، شروع می کنن به فحش دادن به دوست شون که "فلان فلان شده، بی خیال اون بدبخت شدی رفتی سراغ یکی دیگه؟بی .... بی ... مثل من تک پر باش" جالب اینجاست تا از طرف دور میشن نفس راحتی می کشن و میگن که" با چشم داشت منو می خورد!"
دوست عزیز(!) نگاه اطرافیان به تو در حالی که بغلی از همه جا بی خبرت رو به رگبار بستی، نگاه عاشقونه نیست که بعدش بیاد درخواست ازدواج کنه. نه جانم اون نگاه، نگاه به یه ادم بی شعوره که تا دو نفر رو می بینه از خودش درمیاد!
اگه همچین کسایی رو توی دوست ها و یا فامیل ها دارید که برای جلب توجه و یا به اصطلاح شاخ(!) شدن، فحش میدن؛ ازشون دوری کنید تا متوجه بشن آدمی که فحش رکیک میده اون هم جلوی ده نفر غریبه، نه تنها شاخ و خفن نیست بلکه یک بی فرهنگ به تمام معنیه!

 

[FATEME078]

مادر ها لایق احترام اند حتی اگر سر صبح با آرایش غلیظ کودک شان را به مدرسه بیاورند!!
مادر ها لایق احترام اند حتی اگر صبح برای رفتن به مدرسه بیدارت نکنند و صبحانه ات را خودت درست کنی.
مادر ها لایق احترام اند حتی اگر تلگرام را به زندگی شخصی شان ترجیح بدهند!
مادر ها لایق احترام اند حتی اگر هر شب شام بیرون به خوردت دهند!
مادر ها لایق احترام اند حتی اگر کل روز و شب شان را صرف بیرون از خانه کنند.
مادر ها لایق احترام اند زیرا یک زمانی از خودشان گذشتند تا ما بزرگ شدیم.
اما فرق بسیاری است بین مادری که تمام زندگی اش را صرف موبایل می کند و حتی از خواب ناز به خاطر فرزند اش نمی گذرد. با مادری صبح ها خسته از خواب بلند می شود تا لقمه ای برای زنگ تفریح فرزند اش درست کند،تا امروز فرزندش خوراکی های بیرون را نخورد!
فرق بسیاری است بین مادری که جوانی اش را حرام شده می داند با مادری که تمام زندگی اش در خانواده خلاصه می شود و جوانی اش وقف فرزندان!
در هر صورت مادر ها لایق احترام اند، فقط نوع احترامش فرق دارد!

 

[FATEME078]

میگن مرد ها چون گریه نمی کنند، احتمال مرگ شون بیشتر از خانوم ها ست.
میگن وای به روزی که یه مرد جلوی همه بشکنه و بزنه زیر گریه.
اما کسی نگفت، دختری که گریه نکنه، تهش چی می شه؟
از بچگی بهمون گفتن" تو دیگه بزرگ شدی، گریه نکن!"
اما وقتی پای ختم و ایام عزاداری می رسه، می زنن تو سرمون و میگن "تو چقدر سنگدلی که گریه نمی کنی؟ به خدا سر خاک ات کسی گریه نمی کنه ها! تو بمیری کسی ناراحت نمیشه ها!"
نزدیک به یکی، دو ساله گریه نکردم؛ تاثیر حرف دیگران برام مثل تاثیر عطر نیست که سریع بپره و از یادم بره! وقتی چیزی رو به کسی یاد می دیدی، وقتی از هفت سالگی که سر یه مسئله بی ارزش گریه می کرد، بهش میگی بزرگ شدی، توقع نداشته باش به خاطر مرگ دو سه نفر مثل ابر بهار اشک بریزه!
درمورد گریه نکردن مرد ها؛ من خودم بار ها دیدم، مرد گریه می کنه. هر کسی تا یه جایی می تونه تحمل کنه، بعد حتی اگه خودش نخواد خودش رو تخیله می کنه، چه با داد، چه با کوبیدن دست اش به دیوار ، چه با خط خطی کردن کاغذ، چه با گریه!

 

[FATEME078]

و زن آفریده شد
تا دریایی از محبت دنیا را فرا بگیرد.
دختر جوان، همسر شد و بعد مادر...
و کسی که نام مادر را یدک می کشد، باید لایق این اسم با ارزش باشد. مادر بودن کار هر کسی نیست؛ مادر ماندن از مادر شدن با ارزش تر هست. اگر فقط نامت مادر باشد و کار هایی که برای بچه ات می کنی از سر عادت، با کمال شرمندگی باید بگم " تو مادر نیستی"
نام مادر شریف است، به هر کس ندهند:)
روز زن مبارک.

 

[FATEME078]

انقدر دلم برای جانم گفتن هایت تنگ شده،انقدر دل تنگ آغوشت شده ام که گاهی فکر می کنم کاش هیچ وقت بزرگ نمی شدم! آن زمان که رد می کردم، درخواست بازی هایت را... آن لحظه که فکر کردم شده ام بزرگ ترین فرد دنیا و کسی حق اعتراض به کارهایم را ندارد، آن روز که شکستم در پس باور های مسخره ام... آن روز که آرزو هایم را برای همیشه کنارت بودن به سخره گرفتم و قصد آزادی از قفس تنگ خانه را کردم... آن روز که برای جلویت ایستادن، سیلی خوردم و از خانه بیرون زدم؛ آن زمان که خسته و درمانده دوباره به خانه ی گرم و پر صفایمان برگشتم... هنوز هم پشتیبان من بودی، حتی آن زمان که تمام آرزو های خودم و خودت را زیر پاهایم له کردم و گفتم " من... بزرگ شده ام، دلم می خواهد هر کاری که دلم بخواهد بکنم، کاش می شد هیچ وقت نبینمت"
باز هم کوتاه امدی...پدر است دیگر گاهی دلش می خواهد سکوت کند، می ترسد یک روز از دستت بدهد.

 

[FATEME078]

یک نفر که مرد...!
یک نفر دیگه تموم شد...! ( همسرش)
یک نفر یتیم شد و تو سری خور بقیه ...!(فرزندش)
یک نفر پیر تر شد ...!(مادرش)
یک نفر کمرش شکست...! (پدرش)
یک نفر به خاطر دعوا های گذشته عذاب وجدان گرفت...!(برادرش)
یک نفر بی پشتیبان شد...!(خواهرش)
ولی باز هم زندگی ادامه داشت...