درس خیر و شر فارسی دهم

Zahra_rad

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/02/21
ارسالی ها
3,789
امتیاز واکنش
8,283
امتیاز
827
سن
20
محل سکونت
Shiraz
متن کتاب درسی:


دو رفیق بودند به نام «خیر » و «شر ». روزی آهنگ سفر کردند. هر یک توشۀ راه و مشَکی پر آب با خود داشتند و رفتند تا به بیابانی رسیدند که از گرما چون تنوری تافته بود و آهن در آن از تابش خورشید نرم می شد. خیر که بی خبر از این بیابان سوزان، آب های خود را تا قطرۀ آخر آشامیده بود، تشنه ماند؛ امّا چون از بدذاتی رفیق خود خبر داشت، دم نمی زد، تا جایی که از تشنگی بی تاب شد و دیده اش تار گشت.

قلمرو فکری بسته اول درس خیر و شر :

خیر که انسان نیک سرشتی است گرفتار بیابان سوزان و رفیق بدذات شده است. او حتی جرأت نمی کند از رفیقش آب بخواهد. چون از بدذاتی او خبر دارد.

قلمرو ادبی بسته اول درس خیر و شر :

آرایه های ادبی درس خیر و شر فارسی دهم در این بسته:


تضاد: خیر و شر / تشبیه: بیابان به تنوری داغ (تافته) تشبیه شده است. / کنایه: «دم نزدن » کنایه از ساکت بودن و چیزی نگفتن؛ «نرم شدن آهن از تابش خورشید بیابان » کنایه از شدت گرما و داغی بیابان / اغراق: نرم شدن آهن از تابش خورشید اغراق است. (در توصیف گرمای بیابان اغراق شده است.)

قلمرو زبانی بسته اول درس خیر و شر :

معنی تک تک کلمات مهم و دشوار درس شانزدهم فارسی 1 همراه نکته های دستور زبانی:


آهنگ: قصد، نیّت / توشه: ذخیره، اندوخته، خوراکی هایی که برای استفاده در راه با خود می برند. / مَشک: خیک، کیسه ای که از پوست دباغی شده گوسفند برای نگهداری مایعات می سازند. / *تافته: گداخته، برافروخته / گشت: فعل اسنادی به معنی «شد»
 
  • پیشنهادات
  • Zahra_rad

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/02/21
    ارسالی ها
    3,789
    امتیاز واکنش
    8,283
    امتیاز
    827
    سن
    20
    محل سکونت
    Shiraz
    متن کتاب درسی:


    سرانجام دو لعل گران بهایی را که با خود داشت، در برابر جرعه ای آب به شرّ واگذاشت. شرّ به سبب خبُث طینت آن را نپذیرفت و گفت: از تو فریب نخواهم خورد. اکنون که تشنه ای لعل می بخشی و چون به شهر رسیدیم، آن را باز می ستانی. چیزی به من ببخش که هرگز نتوانی آن را پس بگیری. خیر پرسید: منظورت چیست؟ گفت چشم هایت را به من بفروش.

    سوال مهم از بسته دوم:

    چرا شر از خیر چشمهایش را طلب کرد؟



    برای این کار شر ، سه دلیل وجود داشت:


    1) بد طینتی و ذات بد شر


    2) شر می ترسید وقتی خیر به آبادانی برسد و نیاز به مَشک آب او ندارد، جواهرها را از او به زور بگیرد.


    3) با قرار دادن این دو دلیل کنار همدیگر نتیجه گرفت که باید چیزی را از خیر بگیرد که نتواند از او پس بگیرد و هیچ چیزی گران بهاتر از چشم هایش نیافت.

    قلمرو فکری بسته دوم درس خیر و شر :

    نهایت بدذاتی شر / رفیق را باید زمانی بشناسی که به او نیازمندی و از او درخواست کمک می کنی.

    قلمرو زبانی بسته دوم درس خیر و شر :

    «ی » وحدت وقتی به اسمی اضافه می شود معنی «یک » می دهد؛ یعنی یک چیز / *خُبث: پلیدی، بدی؛ خبث طینت: بدجنسی، بدذاتی / *طینت: سرشت، خو / بازستاندن: پس گرفتن / گرا نبها واژه مرکّب است.
     

    Zahra_rad

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/02/21
    ارسالی ها
    3,789
    امتیاز واکنش
    8,283
    امتیاز
    827
    سن
    20
    محل سکونت
    Shiraz
    متن کتاب درسی:


    خیر گفت: از خدا شرم نداری که چنین چیزی از من می خواهی؟ بیا و لعل ها را بستان و جرعه ای آب به من بده:


    معنی درس خیر و شر فارسی



    معنی درس خیر و شر فارسی

    قلمرو فکری بسته سوم درس خیر و شر :

    هیچ چیز در برابر جان آدمی ارزشمند نیست. خیر حاضر شده است برای نجات جانش آن سنگ های گران بها را به شر بدهد و در عوض جرعه ای آب از او بگیرد.

    قلمرو ادبی بسته سوم درس خیر و شر :

    آرایه های ادبی بسته دوم:


    مَجاز: « آبدار » در مصراع اول مجاز از مرغوب و درخشان است. به مرغوب ترین نوع سنگ های قیمتی، آبدار می گویند.( / استعاره: ریگ آبدار: منظور شر است که آب دارد اما سنگدل است؛ آتش: منظور تشنگی است. / جناس تام: آبدار به معنی مرغوب و درخشان با آبدار به معنی کسی که آب دارد. / تضاد: لعل و ریگ )در ارزش و بها ضد هم هستند.(؛ آب و آتش / کنایه: «از تشنگی مردن » کنایه از شدت تشنگی؛ « آتشم را بکش» کنایه از تشنگیم را برطرف کن. / تشبیه: آب زلال به عسل و نوش تشبیه شده است. / تناسب: شربت، آب، زلال، نوش

    قلمرو زبانی بسته سوم درس خیر و شر :

    بستان: بگیر؛ ستاندن: گرفتن / حالی: فوراً / ریگ: شن، سنگ ریزه / دریاب: درک کن، کمک کن، یاری کن / بکُش: خاموش کن/ لَخت: قسمت، بخش؛ لخـ*ـتی: جرعه ای، کمی، عـریـ*ـان + ی وحدت / شربت: نوشیدنی / زلال: گوارا / نوش: عسل، شهد / *همّت: بلندنظری، خواست، کوشش (در این جا هرچند بلندنظری و خواست و اراده هم معنی مناسبی برای بیت است؛ اما به گونه ای م یتوان همّت را بخشش و بزرگ منشی نیز معنی کرد.)
     

    Zahra_rad

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/02/21
    ارسالی ها
    3,789
    امتیاز واکنش
    8,283
    امتیاز
    827
    سن
    20
    محل سکونت
    Shiraz
    هر چه خیر التماس کرد، سود نبخشید و چون از تشنگی جانش به لب رسید، تسلیم گشت:


    گفت برخیز تیغ و دشنه بیار شربتی آب سوی تشنه بیار


    دیدۀ آتشین من برکش و آتشم را بکُش به آبی خَوش

    قلمرو فکری بسته چهارم درس خیر و شر :

    سنگدلی شر و بی تابی و شدت تشنگی خیر او را وادار به پذیرش خواسته شر می کند. جان ارزشمندتر از هرچیزی است.

    قلمرو ادبی بسته چهارم درس خیر و شر :

    • آرایه های ادبی بسته چهارم درس خیر و شر :

    کنایه: «سود نبخشیدن کاری » کنایه از بی فایده بودن آن کار؛ «به لب رسیدن جان از چیزی » کنایه از نهایت بی تابی و رنج به خاطر
    آن چیز / جناس ناقص: تشنه و دشنه (فقط در یک واج اختلاف دارند.) / تناسب: تیغ و دشنه؛ شربت، آب، تشنه / تشبیه: دیده به آتش تشبیه شده است. (وجه شبه آن ها درخشندگی و روشنایی است. پسوند «ین » که معنی نسبت را می رساند در واژه «آتشین » نشان دهنده تشبیه است.) / استعاره: منظور از آتش تشنگی است. (در واقع تشنگی به آتش، تشبیه شده است.)

    ✅بسته پنجم از معنی درس خیر و شر فارسی

    متن کتاب درسی:


    معنی درس خیر و شر فارسی دهم
    معنی درس خیر و شر فارسی دهم قلمرو فکری بسته پنجم درس خیر و شر :

    شرارت و بدذاتی شر / شر نه تنها چشم های دوستش را از کاسه درآورد و تمام وسایلش را دزدید، بلکه به او آب نداده وسط بیابان
    رهایش کرد.

    قلمرو ادبی بسته پنجم درس خیر و شر :

    آرایه های ادبی موجود در بسته پنجم درس شانزدهم فارسی دهم:خیر و شر


    جناس ناقص: دشنه و تشنه (دو واژه در یک واج با هم اختلاف دارند.) / استعاره: خاک تشنه استعاره از خیر (خیر به خاک تشبیه شده؛ اما همه ارکان تشبیه حذف شده اند، به جز مشبه به (خاک) و یکی از ویژگی های مشبه (تشنه). در مصراع دوم بیت دوم هم «چراغ » استعاره از چشم است. / تشبیه: شر مانند باد (پیش خیر) رفت؛ چراغِ دو چشم اضافه تشبیهی است. (چشمان خیر مثل چراغ بود.) / تکرار: چراغ در بیت دوم تکرار شده است. / کنایه «مثل باد رفتن» کنایه از سرعت و شتاب در رفتن؛ «کشتن چراغ » کنایه از خاموش کردن آن / تناسب: خاک و باد (خاک، باد، آب و آتش چهار عنصر اصلی که اجزای جهان را تشکیل می دهند.)؛ جامه، رخت و گوهر (هر سه از دارای یها و اموال)


    بازگشاد: باز کرد، از غلاف بیرون کشید / تیغ: چاقو، خنجر، تیغه فلزی و برّنده / نامد: نیامد؛ نامدش دریغ: دریغش نیامد. (جابه جایی ضمیر دارد.) / *تباه: فاسد، خراب؛ تباه کردن چشم: کو رکردن / *همّت: بلندنظری، خواست، کوشش (البته در بیت بالا بهتر است بگوییم همت به معنی خواست، قصد و اراده به کار رفته است: قصد راه کرد، رفت.) / تشنه: در بیت سوم منظور از تشنه، خیر است. (در این جا صفت جانشین موصوف خود شده: خیرِ تشنه) / تهی: خالی، بی چیز / بگذاشت: رها کرد (این معنی با توجّه به جمله گفته شد وگرنه «گذاشتن » معانی دیگری هم دارد.)

    نکته کنکوری املاء+معنی

    به این واژه ها دقت کنید: (سپاس گزار، قانون گذار، نمازگزار) چرا املای «گذاشتن» در برخی واژه ها فرق دارد؟


    دلیل این تفاوت در نوشتار، تفاوت معنایی آن هاست. دو واژه با معانی متفاوت که ارتباطی با هم ندارند؛ اما به خاطر شباهت شان بسیار به جای هم به کار می روند. حتی برخی درس خوانده های دانشگاه هم این اشتباه را مرتکب می شوند.


    «گذاشتن » به معنای «قرار دادن» است که به صورت مجازی در معنی «تأسیس کردن » و «وضع کردن » هم به کار می رود؛ پس قانون گذار یعنی کسی که قانون را وضع می کند، باید با همین املانوشته شود.


    اما «گزاشتن » یا «گزاردن » به معنی «به جا آوردن و ادا کردن » است؛ پس هرکجا منظور ما ادای یک کار یا خدمت است، از این شکل نوشتاری باید استفاده کنیم؛ مانند: سپاس گزار، نمازگزار
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا