# دفتـــر شــــعـــر نـــگــاه #

❤kosar❤

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/20
ارسالی ها
3
امتیاز واکنش
67
امتیاز
16
محل سکونت
تهران
ترسم که تو یار وفادار نباشی

عاشق کش معشوق نگه دار نباشی


من از غم تو هرروز صدبار بمیرم

تو از دل من هیچ خبر دار نباشی

❤kosar❤
 
  • پیشنهادات
  • __VON__

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/12/17
    ارسالی ها
    348
    امتیاز واکنش
    5,605
    امتیاز
    585
    محل سکونت
    تراسن
    قلب چوبی،
    موریانه به کجا قلبت را برد
    به کجا برد که ویرانه هایش ماند .
    تکه هایش کجایند؟
    در وحشت این آسمان ،
    صدای بووم و تاکی نیست .
    افسوس که نمی دانستم ،
    خرده هایش در ریزه های قلب من باقی است .
    قلبم نمی دانست و
    تکه هایش قلب شکسته مرا مرهم شد .
    او ندانست و
    قلبت به خــ ـیانـت محکوم شد.
    قلبت کجا بود
    که لیلی عشقش را ندید
    ،ندانست و آرام آرام در بغض خاموش قلبت گریست
    . سوخت و آتش گرفت، در نبود تو .
    در قلبش لکه ای سیاه شد جای خالی یاد تو
    از قبر گوشه ان تکه تابوتی پیداست
    حفره ای خالی است گوشه ای از قلبم نیست
    در قلبم را بستم تا ،
    جیغ باد نلرزاند قلبم را
    ، آن تکه ای را هم که بود نبرد دل عاشق خسته ام را .
    در قلبم چوبی بود؛
    آمدی از زیر خرواها خاک،
    قلبم را که سوزاندی؛
    آتش گرفت و دود و باد
    .از خاکسترهایش، قلبی تپنده باقیست.
    نگو که نمی دانی این قلب،
    قلب کیست؟؟..
    #helen
     

    __VON__

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/12/17
    ارسالی ها
    348
    امتیاز واکنش
    5,605
    امتیاز
    585
    محل سکونت
    تراسن
    ساعت ،تیک تاک
    دیروز،تیک تاک
    امروز ، تیک تاک
    نیستم! ، تیک تاک


    گردو، شکستم
    فندوق، شکستم
    قلبم!، شکستم


    زندگی ، حاضر!
    دنیا،حاضر!
    من،غایب!
    قلبم،غایب!
    تنهایی،حاضر!

    #helen
     

    __VON__

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/12/17
    ارسالی ها
    348
    امتیاز واکنش
    5,605
    امتیاز
    585
    محل سکونت
    تراسن
    آسمان تاریک بود.
    لباس سیه شب چکه چکه می کرد.
    قطره قطره بر پنجره ها تار می نواخت .
    تکه تکه چاله ها را پر می کرد.
    خسته خسته ،
    دخترک آسمان را نگاه می کرد.
    #helen
     

    Pari_A

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2017/02/27
    ارسالی ها
    2,766
    امتیاز واکنش
    14,439
    امتیاز
    746
    راهی جز سکوت نیست
    در دیار غربت، کاری جز انتظار نیست
    ای‌‌کاش بدانند دنیا، جای همیشگی نیست
    انسان چو باد است، درحال رفت و آمد
    کاش بدذاتان بدانند، دنیا همیشگی نیست
    (پروین امیرکافی)
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    ماهو دارم می‌بینم
    مشغول پارو کردنه
    داره ستاره‌های هرزو
    از آسمون می‌کَنِه
    می‌ندازه پایین اونا رو
    میفتن تو دل آدم
    و این‌جوری شد شروع
    عشق بین حوا و آدم
    #فاطمه صفارزاده
     

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    بیا همو ببینیم
    شاید که آرزو شه
    بیا به هم گوش کنیم
    شاید که آرزو شه
    بیا همو دوست بداریم
    شاید که آرزو شه
    بیا کنار هم باشیم
    شاید که آرزو شه

    #فاطمه صفارزاده
     

    ڕۆژین

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/01/03
    ارسالی ها
    64
    امتیاز واکنش
    2,933
    امتیاز
    396
    (زمستان و یاد تو)

    از خواب بیدار شدم
    با خود خیال کردم
    امروز هم مثل روزهای دیگریست که سپری کردم
    اما اشتباه می کردم
    امروز بوی تو را می داد
    به سوی پنجره رفتم
    آری راست گفتم
    برف می بارید
    خاطره هایمان تک تک زنده شد
    صدای خنده هایت
    جای پایت
    روی برف های حیاط
    همه چیز به یادم آمد
    حالا که تو نیستی
    حالا که تو رفته ای
    ولی من هنوز اینجا هستم
    مثل تمام وقت هایی که بودم
    مثل وقت آمدنت
    مثل وقت رفتنت
    مثل همین الان
    با یک فنجان قهوه گرم
    کنار پنجره خانه ام
    روی صندلی راحتم
    چشم به برف ها دوخته ام
    همانند تماشاچی یک فیلم
    نامزد اسکار قلبم
    خاطره هایت را از همان اول مرور می کنم
    گاه لبخند می زنم
    گاه گریه سر می دهم
    گـه گاه هم هردو را باهم قاب صورت می کنم
    هرم گرم نفس هایم را
    به شیشه پنجره هدیه می دهم
    آرامشی وصف ناپذیر می گیرم
    نام تو را بر روی هرم های نفسم می نویسم
    همان گونه که بر قلبم حک کرده ام
    چه کسی گفته که من عاشقت هستم؟
    من عاشق زمستانم
    همان که هرسال منتظرش هستم
    همان که هر سال می آید به عیادتم
    بیمار عشقم
    با لحافی از خیالم
    زیر کرسی نفس های خسته ام
    افتاده ام
    او مثل تو بی وفا نیست.
    گلایه ای نیست
    شکوه ای نیست
    تا خاطراتت هست
    تا زمستان هست
    تا سفیده برف ها هست
    تا قهوه ای هست
    تا این پنجره در اینجاست
    تا این حیاط همینجاست
    تا این صندلی راحت هست
    دوست دارمت
    بی چون و چرا
    می خواهمت
    گر جوابی نیست
    گر وجودت نیست
    با خاطره هایت
    هر لحظه
    تو را زندگی می کنم
    در دفتر زندگی ام
    می نویسمت
    گرچه سرنوشت هربار نامت را خط می زند
    گرچه زندگی تو را از من می گیرد
    گرچه تقدیر هربار از سکانس عشقم سانسورت می کند
    ولی من لجباز تر هستم
    بی وقفه نامت را می نویسم
    گرچه دفتر و قلمی ندارم
    ولی می نویسم.
    دفتر وجودم را چه کنم؟
    هرچه با لبخند و گریه می نویسم
    باز هم توان پر کردن صفحه هایش را ندارم
    اما هرچه بگذرد،
    بیشتر می شود سرعتم
    محکم تر می شود اراده ام
    آری من تو را دوست می دارم

    ڕۆژین
     
    آخرین ویرایش:

    ڕۆژین

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/01/03
    ارسالی ها
    64
    امتیاز واکنش
    2,933
    امتیاز
    396
    (وجود ما)

    خدایا نمی دانم ما را برای چه به این دنیا کشاندی
    تنها چیزی که دیدیم، سختی بود و بدبختی
    شاید برای خالی نبودن عریضه
    و توازن جهان
    و یا شاید هم برای حسرت دیدن
    تا آمدیم بچگی کنیم،
    بزرگ شدیم
    تا آمدیم جوانی کنیم،
    پیر شدیم
    و در میان تمام این بزرگ شدن ها و پیر شدن ها
    تنها به دنبال مقداری زندگی بودیم
    یک تکه زندگی با طعم شیرین چای و نبات
    اما فقط آه نسیبمان شد
    و تا آمدیم زندگی را دوره کنیم،
    قبر آماده، به دنبال جسد می گشت

    (ڕۆژین)
     

    ToloAm

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/01/23
    ارسالی ها
    142
    امتیاز واکنش
    2,116
    امتیاز
    378
    محل سکونت
    از AHW
    کلاغ های خبرچین حتی
    پچ پچشان ازرفتنت
    تمام آسمان را فراگرفته
    وزندگی من ازهمان شب هرشب درژرف تاریکی ست
    هرشب تاریک بی صورت ماهت
    هرشب خسته وکلافه بی رنگ نگاهت
    ومن هرشب دربی تو بودن می میرم
    درخاموشی تودل خاموش می کنم اما آتش فشان می شود
    Abeir#Bavi
     
    بالا