راههای کنترل استرس ※●※●※●※●※

سما جون

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2014/01/29
ارسالی ها
2,624
امتیاز واکنش
953
امتیاز
0
محل سکونت
ایران
اول اینکه از استرسهایتان حرف بزنید:

یک آدم صبور و دهنقرص، گیر بیاورید و کل بدبختیها و جفتکهایی که از “...زندگی” خوردهاید را با او تقسیم کنی ! بازگو کردن مشکلات، وزن آنها را کم میکند… علاوه بر آن معمولا وقتی سفره دلتان را جلو کسی باز میکنید، اوهم سفره خودش را برایتان باز میکند ویحتمل می فهمید که شما در این دنیا، تنها آدم کتک خورده نیستید… و این یعنی آرامش..


دوم اینکه فقط به زمان حال فکر کنید:

گذشتهتان و آیندهتان را خیلی جدی نگیرید…
اصلا پاپیچ خرابکاریها و کوتاهیهایی که در گذشته در حق خودتان کردهاید، نشوید. همه همینطور بودهاند وانگشت فرو کردن در زخمهای قدیمی، هیچ فایدهای جز چرکی شدن آنها ندارد . آینده را هم که رسما به حساب نیاورید. ترس از حوادث و رخدادهای احتمالی، حماقت محض است. فکر هر چیزی، از خود آن چیز معمولا سختتر و دردناکتر است…

سوم اینکه به خودتان استراحت بدهید:

حالامیگویم استراحت، یکهو فکرتان نرود به سمت یک ماه عشق و حال وسط سواحل هاوایی…! وسط همه گرفتاریها واسترسها و بدبختیهاتون…!!! آدم میتواند خیلی شیک به خود، مرخصی چند ساعته بدهد…کمی تنهایی، کمی بچگی کردن، یا هر چیز نامتعارفی که شاید دوست داشته باشید…. که کمی از دنیای واقعی دورتان کند و خستگی را بگیرد… مثل نهنگها که هر از چندگاهی به بالای آب میآیند و نفسی تازه میکنند و دوباره به زیر آب برمیگردند…

چهارم اینکه تنتان را بجنبانید :

ورزش قاتل استرس است…لزومی هم ندارد که وقتی میگوییم ورزش، خودتان را موظف کنید روزی هزار بار وزنه یک تنی بزنید و به اندازه گوریل بازو دربیاورید.از من به شما نصیحت…

پنجم اینکه واقعبین باشید :
ما ملت شریف، بیشتر استرسمان بابت چیزهایی است که کنترلی روی آنها نداریم…

ششم اینکه زندگیتان، میدان و مسابقه اسبدوانی نیست :

خودتان را دائم با دیگران مقایسه نکنید… مقایسه کردن و”رقابتپیشگی”، استرسزا است…اینکه ……. فوقلیسانس دارد و من ندارم و ……… لامبورگینی دارد و من ندارم و …… فلان دارد و من ندارم، شما را دقیقا میکندهمان اسب مسابقه که همه عمرش را بابت هویج ِ سر چوب، دویده وبه هیچ کجاهم نرسیده… زندگی مسخرهتر از چیزی است که شما فکرش رامیکنید…هیچ دونفری لزوما نباید مثل هم باشند ، خودتان باشید…

هفتم اینکه از مواجهه با عوامل “ترسزا” هراس نداشته باشید :

مثال ساده آن، دندانپزشک است…وقتی دندان خراب دارید، یک کله پیش دکتر بروید و درستش کنید… نه اینکه مثل بز بترسید و یک عمر را از ترس دندانپزشک، بادرد آن بسازید وهمه لقمههایتان را با یکطرفتان بجوید…نیم ساعت جنگیدن با درد، بهتر از یک عمر زندگی با ترس ِ درد است. ترس، استرس می زاید

هشتم اینکه خوب بخورید و بخوابید :

آدمی که درست نخوابد و نخورد، مغزش درست کارنمیکند…مغز علیل هم، عادت دارد همه چیز را سخت و مهلک نشان دهد…آدم وقتی گرسنه و خسته است، یک وزنه یک کیلویی را هم نمیتواند بلند
کند، چه برسد به یک فکر چند کیلویی…!!

نهم اینکه بخندید :

همه مشکل دارند…من دارم، شما هم دارید… همه بدبختی داریم، گرفتاری داریم و این موضوع تابع محل جغرافیایی آدمها هم نیست…یاد بگیرید بخندید… به ریش دنیا و مشکلات بخندید… به بدبختیها بخندید… به من که دو ساعت صرف نوشتن این موضوع کردم،بخندید… به خودتان بخندید… اولش سخت است، اما کم کم عادت میکنید و میبینید که رابـ ـطه خنده و گرفتاری، مثل رابـ ـطه خیار است و سوختگی پوست… درمانش نمیکند اما
دردش را کم میکند.



+ راستی از امتحانهایتان چه خبر شنیده ام همه که از در ورودی سالن بیرون که میان همچین لای ابرو هاشون گره خورده انگار به میدان جنگ با غولی رفته بودند که نمیدانند ایا او برنده است یا خودشان ... نترسید انشالله که شما برنده ی میدانید فعلا که برای اینکه جایی نیست اعصاب خوردگی مان را بر سر کسی خالی کنیم میرویم سراغ سیستم گلستان که هر روز ببینیم آیا برنده ایم یا نه؟ خبری از نمره ها نیست و ما در طول روز هزاران بار به این سیستم سر میزنیم که این نمره خوشگل رو ببینیم ولی متاسفانه هیچ خبر فعلا نیست همه خوابن برگه های ما هم تصیح نشده...

پس به جای اینکه هر روز سر بزنی به این سایت بشین پای درست لطفا که پس فردا از امتحان دیگه ات نمونی نگران نباشید انشالله همه شما با نمره های زیبایتان دانشگاه پیام نور هشترود یا منور خواهید کرد ...
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
1
بازدیدها
87
بالا