مطالب طنز طنز؛ ذکر شیخنا و مولانا کریستیانو رونالدو

  • شروع کننده موضوع BARANA.R
  • بازدیدها 151
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

BARANA.R

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/10/29
ارسالی ها
2,921
امتیاز واکنش
20,204
امتیاز
746
سن
23
آن کمی تُخس و کمی مغرور، آن فوتبالیست مشهور، آن مهاجم رئال، آن مخالف الـ*کـل و ابتذال، آن لقبش زنبور کوچک، آن وروجک، آن پسر گریه رو، آن چون هلو در گلو، آن رقیبش مسی، آن آسیب دیدگی فینالش اساسی، آن تیزپای بی همتا، آن نامزد سابقش مورد احترام همه ما، آن پاس ندهنده تک رو، شیخنا و مولانا کریستیانو رونالدو دوس سانتوس آویر (زیدا... سیکس پکهالی سِون پکه) از مشایخ و کبار پرتغال بود و مجاهده تمام و رکوردهای فراوان داشت و سرعتش مثل بمب پلاتونیم بود و وقتی گل می زد، قطعا در استادیوم بود.

در ابتدای کار او آورده اند که زل می زد و به مقابل دبیرستان دخترانه می شد و شماره می داد و چون گشت از راه می رسید فرار می کرد مولانا الکس فرگوسن (هو یحب البایودنت ... با طعم نعنا) از آنجا می گذشت، او را دید که چه نیکو می دود و فرار می کند و به طرفه العینی استعدادش کشف کرد. پس از شیاطین سرخ شد و پس از آن 96 میلیون یورو گرفت و در جیب گذاشت و به رئال مادرید رفت.

در خبر است که بین او و مولانا لئو مسی رقابتی سخت در جریان بود و کشاشی عظیم داشتند. مولانا جواد خیابانی را گفتند: «چه گویی در باب این دو که از بزرگان فوتبالند؟» گفت: «مسی خیلی بهتر از کریس رونالدو است... ولی انصافا رونالدو هم چیزی از مسی کمتر نداره.» و به این صراحت گفت و حقا که راست گفت.

گویند که از شوره سر تنفر داشت و شامپو ضد شوره کلیر می زد و به خیابان می شد و مردم از او عکس می گرفتند و هر چقدر زوم می کردند هیچ شوره روی سرش معلوم نبود و این از عجایب بود. مریدی او را گفت: «واقعا شامپو کلیر این قدر خوبه؟» گفت: «به پای پرژک با عصاره تخم شبدر و یونجه نمی رسه، ولی ای بد نیست.»

نقل است که چون خبر نامزدی اش آمد، مریدان ایرانی به سمت گوگل دویدند و «نامزد رونالدو عکس خفن بترکون» را سرچ کردند و پس از مشاهده عکس ها دست روی دست کوبیدند و گفتند: «خیلی کلکی کریس» و چون خبر جدایی شان رسید تا هفت روز عکس ها را ریویو کردند و آه کشیدند و تاسف خوردند از باب سستی بنیان خانواده در جوامع غربی. رحمه ا... علیهم.

گویند اهل کرامت بود و معجزات فراوان داشت. نقل است که چون گل می زد و پیراهن خود به نشانه شادی بیرون می کرد، ناگاه چندین آباژور در اطراف تصویر ظاهر می شد و ورزشگاه را روشن می کرد و این از عجایب روزگار بود.

او را گفتند: «مریدانی در نوع شادی پس از گل در طریق شمایند و تقلید شما می کنند.» گفت: «این دوستان در بهترین حالت یه دستگاه زیراکس دست دوم هستن... کاپی خوب نیس... ما کاپی نمی خوایم.»

آورده اند که مریدان زیادی در ایران داشت و آرایشگاه های مردانه فقط دو مدل موی «کریس رونالدویی» و «هاشم بیک زاده ای» داشتند و کسی جز این دو حالت موی پیرایش نمی کرد. چون در مسابقات یورو عدونا دیمیتری پایت (لعنت ا... علیه) بر او خطا کرد، مریدان به پیجش ریختند و فحش ها دادند و ناسزاها گفتند در حد سان آوداگ و روی پای کریس زرده تخم مرغ و دارچین گذاشتند تا بهبودی حاصل شد.

و او همان است که مولانا فردوسی پور در باب او گوید: «او لا لا... چه گل بزنیه این کریس» و مولانا افخمی گوید: «برنامه ما خیلی طرفدار داره... همین آقای رونالدینیو... فکر می کنی برا چی شماره هفت می پوشه؟»

و در آخر کار او آورده اند که چون او را وفات نزدیک شد، به سرش ندا آمد: «که برخیز و آن خط ریش سوزنی درست کن که بر روی زمین نیز ده سال است که از مد افتاده چه برسد به آسمان ها» و درست کرد و ساعتی نگذشت که رفت. رحمه ا... علیه
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
12
بازدیدها
271
پاسخ ها
381
بازدیدها
7,691
پاسخ ها
0
بازدیدها
477
پاسخ ها
2
بازدیدها
207
پاسخ ها
0
بازدیدها
229
پاسخ ها
0
بازدیدها
197
بالا