- عضویت
- 2015/11/08
- ارسالی ها
- 22,523
- امتیاز واکنش
- 65,135
- امتیاز
- 1,290
کلاغ شوم انتقام در تالار چارسوی تئاتر شهر
عشق به رنگ انتقام
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]عشق به رنگ انتقام
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
[/BCOLOR]
ایران تئاتر - بهنام حبیبی:یک سرویس بهداشتی مردانه در یک شرکت بازرگانی تولید لوازم دندانپزشکی، مکان تسویه حساب شخصی دختر جوانی میشود در انتقام از یک مرد حدوداً پنجاه ساله.
[/BCOLOR] "کلاغ" در قالب پرندهای شوم دستمایهی نمایشنامهای است از "دیوید هروئر" تا با تم عشق، پلات خــ ـیانـت را در اکسیون تجـ*ـاوز در آزمایشگاه روان انسانی ساخته و پرداخته نماید.
"پیتر" کارمند حدوداً پنجاهسالهی یک شرکت بازرگانی، سالها پیش در بحران مشکلات جنـ*ـسیاش با "اونا" دختر دوازدهسالهی یکی از آشنایان خود رابـ ـطهی جنـ*ـسی برقرار نموده است و پس از مدتی، بیاعتنا به مشکلات سر راه این دختر به سن قانونی نرسیده، او را رها میکند و به مسیر زندگی خویش ادامه میدهد. حالا "اونا" دختری است جوان که بر اثر این رابـ ـطهی زودهنگام و بیتوجهی "پیتر"، کمکم دچار بیهویتی روانی شده است و خود را در چنگال فساد اجتماعی روابط با مردان دیگر رها کرده است. اما آن چه "اونا" را به این شرکت کشانده است تا یکبار دیگر "پیتر" را ببیند، انتقام از او نیست، بلکه تنها یادآوری و دیدار اولین عشق و اولین رابـ ـطهی جنـ*ـسی است که برای دختران دارای اهمیت ویژهای است. او به دیدار "پیتر" آمده است تا بتواند او را متقاعد کند که هنوز میتوان رابـ ـطهی سالها پیش را که در پی واکنش جنـ*ـسی وابسته به موقعیت سنی هر دوی آنها بود، به رابـ ـطهای عشقی و منطقی تبدیل کرد، اما "پیتر" در پی تغییرات بسیار بزرگی که پس از گذراندن دوران محکومیتش در زندان داشته و پس از آزادیاش ، در پی ازدواجی که با یک زن داشته است، نمیخواهد و نمیتواند یک بار دیگر به ایجاد رابـ ـطه با "اونا" فکر کند. دعوت "پیتر" از "اونا" برای حل مشکلشان در سرویس بهداشتی شرکت که اشارهای است به بیاهمیتی "اونا" برای "پیتر"، به مسیر منطقی داستان در رد خواهش "اونا" متصل میشود و ادامهی داستان در گیرودار چالش گفتوگوی تهدیدآمیز آن دو در انتقام از یکدیگر، به رهایی "پیتر" از قالب ساختگی شخصیتیاش منجر میشود و او به همراه " اونا" به شوخی و خنده میپردازند و با خالی کردن سطل زبالهی سرویس بهداشتی و ریختن آنها بر سر و روی یکدیگر به اوج آلودگی جسمی و روانی هر دو نفرشان اشاره میکنند. اما آن چه که مسیر داستان را از سیر طبیعی آن خارج میکند حضور ناگهانی و پیشبینینشدهی دختر همسر "پیتر" در شرکت و در سرویس بهداشتی است. او که در پی یافتن "پیتر" آمده است برای بازگشت "پیتر" ابراز علاقهی زیادی نشان میدهد و این موضوع باعث نگرانی و واکنش "اونا" میشود. اما با خروج "پیتر" و دخترک و تنها ماندن "اونا" داستان پایان مییابد و مخاطب در تصویرسازیهای ذهنی شخصیاش پس از پایان داستان رها میشود.
"کلاغ" به کارگردانی "سمانه زندی نژاد" اگرچه روایتگر داستان یک رویداد اجتماعی ناپسند است و مخاطبش را با رویدادهای داستان آشنا میسازد ولی در واکاوی جزئیات و ریشهیابی علل و خاستگاههای این سردرگمی شخصیتی، آن چنان که باید، پررنگ نمینماید. آفرینش فضای اتهام و محکومیت و واماندگی "پیتر" در برابر دادخواستهای "اونا" به هدف روشن و مبرهنی دست نمییابد و تماشاگر بیشتر تحت تأثیر ابراز علایق جنـ*ـسی "اونا" و "پیتر" در برابر یکدیگر به عنوان دو جنش مخالف، قرار میگیرد. دگردیسیها و تغییرات روانی "پیتر" در جریان داستان که به پریشانی ناگهانی او و ریختن تفالههای دستمال توالت بر کف سرویس بهداشتی منجر میشود، با پرداخت و نمایش حسی کافی انجام نمیشود.
بازیگران نمایش "کلاغ" اگرچه در بالاترین اندازهی ابراز شخصیت جنـ*ـسی در برابر یکدیگر به پاسکاری و آمیـ*ـزش تصویری میپردازند و در نمایش شدت علاقهی درونی خویش نسبت به یکدیگر موفق مینمایند ولی در نمایش بُعد دیگر شخصیتشان در رویارویی و برخورد با حریف روبروی خود، دچار تردید و سستی هستند. یکنواختی بیان و حس در قطعات متفاوت برخورد "پیتر" و "اونا" به بازی یکنواخت و به دور از تأکیدگذاریهای نمایشی میانجامد.
صحنهی "کلاغ" رئالیستی و دقیق طراحی و اجرا شده است ولی دلیل دوری آن از جایگاه تماشاگران روشن نیست. شاید نزدیکتر شدن فضای اجرای بازیگران به تماشاگران میتوانست شرایطی مناسبتر برای آفرینش فضای تردید و تهدید و دلهره ایجاد کند.
"کلاغ"، داستانی از دگرگونی موقعیتها و شرایط جسمی و روانی انسان است که در درجات گوناگون سنی دچار بحرانها و خواستهای گوناگونی میشود، اما در این میان هستند رویدادهای ثابت و ماندگاری که همچنان که انسان سنین عمر خود را میگذراند، در درون ذهن و روان او باقی میمانند و هیچگاه رهایش نمیکنند، خاطراتی چون تجـ*ـاوز، ستم، خــ ـیانـت، و عشق.
"پیتر" کارمند حدوداً پنجاهسالهی یک شرکت بازرگانی، سالها پیش در بحران مشکلات جنـ*ـسیاش با "اونا" دختر دوازدهسالهی یکی از آشنایان خود رابـ ـطهی جنـ*ـسی برقرار نموده است و پس از مدتی، بیاعتنا به مشکلات سر راه این دختر به سن قانونی نرسیده، او را رها میکند و به مسیر زندگی خویش ادامه میدهد. حالا "اونا" دختری است جوان که بر اثر این رابـ ـطهی زودهنگام و بیتوجهی "پیتر"، کمکم دچار بیهویتی روانی شده است و خود را در چنگال فساد اجتماعی روابط با مردان دیگر رها کرده است. اما آن چه "اونا" را به این شرکت کشانده است تا یکبار دیگر "پیتر" را ببیند، انتقام از او نیست، بلکه تنها یادآوری و دیدار اولین عشق و اولین رابـ ـطهی جنـ*ـسی است که برای دختران دارای اهمیت ویژهای است. او به دیدار "پیتر" آمده است تا بتواند او را متقاعد کند که هنوز میتوان رابـ ـطهی سالها پیش را که در پی واکنش جنـ*ـسی وابسته به موقعیت سنی هر دوی آنها بود، به رابـ ـطهای عشقی و منطقی تبدیل کرد، اما "پیتر" در پی تغییرات بسیار بزرگی که پس از گذراندن دوران محکومیتش در زندان داشته و پس از آزادیاش ، در پی ازدواجی که با یک زن داشته است، نمیخواهد و نمیتواند یک بار دیگر به ایجاد رابـ ـطه با "اونا" فکر کند. دعوت "پیتر" از "اونا" برای حل مشکلشان در سرویس بهداشتی شرکت که اشارهای است به بیاهمیتی "اونا" برای "پیتر"، به مسیر منطقی داستان در رد خواهش "اونا" متصل میشود و ادامهی داستان در گیرودار چالش گفتوگوی تهدیدآمیز آن دو در انتقام از یکدیگر، به رهایی "پیتر" از قالب ساختگی شخصیتیاش منجر میشود و او به همراه " اونا" به شوخی و خنده میپردازند و با خالی کردن سطل زبالهی سرویس بهداشتی و ریختن آنها بر سر و روی یکدیگر به اوج آلودگی جسمی و روانی هر دو نفرشان اشاره میکنند. اما آن چه که مسیر داستان را از سیر طبیعی آن خارج میکند حضور ناگهانی و پیشبینینشدهی دختر همسر "پیتر" در شرکت و در سرویس بهداشتی است. او که در پی یافتن "پیتر" آمده است برای بازگشت "پیتر" ابراز علاقهی زیادی نشان میدهد و این موضوع باعث نگرانی و واکنش "اونا" میشود. اما با خروج "پیتر" و دخترک و تنها ماندن "اونا" داستان پایان مییابد و مخاطب در تصویرسازیهای ذهنی شخصیاش پس از پایان داستان رها میشود.
"کلاغ" به کارگردانی "سمانه زندی نژاد" اگرچه روایتگر داستان یک رویداد اجتماعی ناپسند است و مخاطبش را با رویدادهای داستان آشنا میسازد ولی در واکاوی جزئیات و ریشهیابی علل و خاستگاههای این سردرگمی شخصیتی، آن چنان که باید، پررنگ نمینماید. آفرینش فضای اتهام و محکومیت و واماندگی "پیتر" در برابر دادخواستهای "اونا" به هدف روشن و مبرهنی دست نمییابد و تماشاگر بیشتر تحت تأثیر ابراز علایق جنـ*ـسی "اونا" و "پیتر" در برابر یکدیگر به عنوان دو جنش مخالف، قرار میگیرد. دگردیسیها و تغییرات روانی "پیتر" در جریان داستان که به پریشانی ناگهانی او و ریختن تفالههای دستمال توالت بر کف سرویس بهداشتی منجر میشود، با پرداخت و نمایش حسی کافی انجام نمیشود.
بازیگران نمایش "کلاغ" اگرچه در بالاترین اندازهی ابراز شخصیت جنـ*ـسی در برابر یکدیگر به پاسکاری و آمیـ*ـزش تصویری میپردازند و در نمایش شدت علاقهی درونی خویش نسبت به یکدیگر موفق مینمایند ولی در نمایش بُعد دیگر شخصیتشان در رویارویی و برخورد با حریف روبروی خود، دچار تردید و سستی هستند. یکنواختی بیان و حس در قطعات متفاوت برخورد "پیتر" و "اونا" به بازی یکنواخت و به دور از تأکیدگذاریهای نمایشی میانجامد.
صحنهی "کلاغ" رئالیستی و دقیق طراحی و اجرا شده است ولی دلیل دوری آن از جایگاه تماشاگران روشن نیست. شاید نزدیکتر شدن فضای اجرای بازیگران به تماشاگران میتوانست شرایطی مناسبتر برای آفرینش فضای تردید و تهدید و دلهره ایجاد کند.
"کلاغ"، داستانی از دگرگونی موقعیتها و شرایط جسمی و روانی انسان است که در درجات گوناگون سنی دچار بحرانها و خواستهای گوناگونی میشود، اما در این میان هستند رویدادهای ثابت و ماندگاری که همچنان که انسان سنین عمر خود را میگذراند، در درون ذهن و روان او باقی میمانند و هیچگاه رهایش نمیکنند، خاطراتی چون تجـ*ـاوز، ستم، خــ ـیانـت، و عشق.