ZahraHayati
کاربر اخراجی
- عضویت
- 2016/07/03
- ارسالی ها
- 5,724
- امتیاز واکنش
- 58,883
- امتیاز
- 1,021
1.سِر کارل رایموند پوپر فیلسوف علم، منطق دان،ریاضی دان و اندیشمند اتریشی-انگلیسی و استاد مدرسه اقتصاد لندنبود.
کارل پوپر در سال 1902 ميلادی در حومة شهر وين، در يک خانوادة يهودی که به
مسيحيت پروتستان گرويده بود، زاده شد. دوران بلوغ او مصادف با سالهای دشوار جنگ
جهانی اول بود. فقر و مسکنت اقشار وسيع مردم در سالهای پس از جنگ، او را به سوی
انديشه های سوسياليستی سوق داد. مدت کوتاهی عضو حزب کمونيست شد، ولی به
سرعت از آن روی گرداند. با اين حال به اعتراف خود تا مدتها همچنان سوسياليست باقی
ماند و معتقد بود که اگر سوسياليسم با آزادی های فردی تلفيق پذير باشد، باز هم
سوسياليست خواهد بود، زيرا که او آزادی را مهم تر از برابری می داند و اعتقاد دارد که
اگر آزادی از بين برود، بين بندگان برابری هم باقی نخواهد ماند. پوپر در سال 1924
تحصيلات دانشگاهی خود را در رشته های رياضی و فيزيک به پايان رسانيد و چهار سال
پس از آن، موفق به اخذ دکترای فلسفه و روانشناسی از دانشگاه وين شد. از سال
2) قرار گرفت که محفلی از انديشمندان اتريشی با ) « حلقة وين » 1930 در رابـ ـطه با
،(3)« کارناپ » گرايش فلسفی پوزيتيويستی بود. به توصية فعالين اين محفل از جمله
را به رشتة تحرير « دو مسألة اساسی نظرية شناخت » نخستين اثر فلسفی خود به نام
(4) « منطق پژوهش » درآورد که بعدها در سال 1934 به صورت تلخيص شده، تحت عنوان
منتشر و موجب شهرت علمی او گرديد. اين کتاب تأثير قابل ملاحظه ای بر روی اعضای
داشت و استدلالات آن موجب پاره ای تجديدنظرها در ديدگاههای اعضای اين « حلقة وين »
محفل شد.[/SIZE][/FONT][/B]
محفل شد.
شهرت علمی پوپر به سرعت مرزهای زادگاهش را درنورديد و از دانشگاههای معتبر
جهان به او پيشنهاد کرسی استادی داده شد. در سال 1937 ، يعنی يکسال پس از
اشغال اتريش توسط ارتش نازی و منضم شدن خاک اين کشور به آلمان، کارل پوپر دعوت
دانشگاه زلاندنو را پذيرفت و رهسپار اين کشور گرديد. وی در آنجا تا پايان جنگ جهانی
دوم به پژوهش و تدريس مشغول بود و طی همين ايام که می توان آن را عصر عروج
فقر » 5) و ) « جامعة باز و دشمنان آن » توتاليتاريسم در اروپا ناميد، دو اثر مهم خود
6) را که شالودة فلسفه سياسی او را می سازد، به رشتة تحرير درآورد. ) « تاريخگرايی
خود وی در رابـ ـطه با اين دو اثر تصريح می کند که آنها تلاش او را در مقابله با جنگ، در
دفاع از آزادی و در مخالفت با نفوذ انديشه های تام گرايانه و اقتدارطلبانه نشان می دهد
و بايد به منزلة سهم او در فلسفة سنجشگرانة سياسی و هشداری عليه خطر خرافات
تاريخی قلمداد شود.
کارل پوپر در سال 1946 دعوت دانشگاه لندن را برای تدريس پذيرفت و راهی
انگلستان شد. وی در اين کشور به تحقيق و تدريس ادامه داد و آثار فلسفی و علمی
شناخت » ،(7) « حدسها و ابطالها » : ديگری خلق کرد که مهمترين آنها عبارتند از
در جستجوی دنيايی » ، (10) « آينده باز است » ، (9) « فلسفه و فيزيک » ،(8) « عينی
12 ). کارل رايموند پوپر در سال 1994 در ) « همة زندگی حل مسأله است » 11 ) و ) « بهتر
لندن چشم از جهان فروبست، اما روح کاونده و انديشه های روشن و مؤثرش، از طريق
ارثية معنوي او همچنان پويا و زنده است.
ريشه های سقراطی و فلسفة روشنگری
13 ) می دانند. اين ) « خردگرايی سنجشگر » کارل پوپر را برجسته ترين نمايندة فکری
نحلة فکری، بيش از آنکه به دنبال مسائل آکادميک فلسفی باشد، خود را متوجه علوم
تجربی می داند و به طرح پرسشهای واقعی سياست عملی می پردازد. خود پوپر معتقد
است که انديشة فلسفی بايد مشغوليت همة روشنفکران باشد، مسائل را صريح و
ساده طرح کند و از لفاظی و پيچيده گويی بپرهيزد. دشوارگويان و دشوارنويسان به کرات
مورد سرزنش پوپر واقع شده اند و وی آنان را به جادوگرانی تشبيه می کند که خود را
درپشت چادری از الفاظ پر طمطراق پنهان کرده اند تا همگان بپندارند که فلسفه چيزی
پيچيده و اسرارآميز و مذهب خردمنداناست و نمی توان رموز آن را بر مردم عادی آشکار
ساخت.
می توان تشخيص داد که انديشة پوپر از يکطرف متأثر از فلسفة سقراط و از طرف
می دانم که هيچ » : ديگر تحت تأثير فلسفة روشنگری است. اين جملة معروف سقراط
بی ترديد در شيوة تفکر پوپر نقش بزرگی داشته است. پوپر بر اين نظر است « نمی دانم
که حل هر مسأله ای به پيدايش مسألة تازه ای منجر می گردد و هر چه انسان بيشتر
دربارة جهان بداند، معرفت او نسبت به آنچه که نمی داند آگاهانه تر و صريح تر است و لذا
نادانی انسان را پايانی نيست. پوپر اين عقيدة خود را در جملات زيبايی به اين صورت بيان
هنگامی که به بي کرانگی آسمان پرستاره نظر می دوزيم، تخمينی از بی » : می کند
کرانگی نادانی خود به دست می آوريم. اگر چه عظمت کيهان ژرف ترين دليل نادانی ما
.« نيست؛ اما يکی از دلايل آن است
پوپر در آنجا که با قيم مآبی و همة اشکال تام گرايی به ستيز بر می خيزد، تحت تأثير
فلسفة روشنگری است. وی بويژه در آغاز دارای گرايش نئوکانتی بود و همه جا از
ايمانوئل کانت به عنوان فيلسوف آزادی و انسانيت ياد کرده است. پوپر با تکيه بر روح
فلسفة روشنگری، به سهم خود تلاش می ورزد تا انسانها از پذيرش غيرسنجشگرانة
نظريات فاصله بگيرند و به گفتة تاريخی کانت، شهامت استفاده از خرد خود را بيابند. خرد
برای پوپر تنها مرجع و سرماية معنوی انسانی است که همواره بايد به آن تکيه و از واگذار
پرهيز کرد. پوپر تصريح می کند که ما بايد « ابرانديشمندان » و « نهادهای ويژه » کردن آن به
عادت دفاع از بزرگمردان را ترک گوييم، چرا که بسياری از آنان از راه تاختن به آزادی و
عقل، خطاهای بزرگ مرتکب شده اند و تسلط فکری آنان هنوز ماية گمراهی
انسانهاست. پوپر متفکرانی را که با انديشه های خود عملا" در خدمت خودکامگان و
می نامد. در اکثر نوشته های وی، « پيامبران کاذب » ، راهگشای حکومتهای جبار بوده اند
چه در زمينة نظری و چه در عرصة سياست عملی، به « مراجع فکری » و « پيامبران کاذب »
دقت رديابی می شوند و سرانجام در مقابل قاضی منتقد دادگاه عقل قرار می گيرند. به
نظر پوپر، حقيقت به صورت عينی وجود دارد و هدف اصلی انسان بايد جستجوی مستمر
آن در فرآروندی پايان ناپذير باشد.
کارل پوپر در سال 1902 ميلادی در حومة شهر وين، در يک خانوادة يهودی که به
مسيحيت پروتستان گرويده بود، زاده شد. دوران بلوغ او مصادف با سالهای دشوار جنگ
جهانی اول بود. فقر و مسکنت اقشار وسيع مردم در سالهای پس از جنگ، او را به سوی
انديشه های سوسياليستی سوق داد. مدت کوتاهی عضو حزب کمونيست شد، ولی به
سرعت از آن روی گرداند. با اين حال به اعتراف خود تا مدتها همچنان سوسياليست باقی
ماند و معتقد بود که اگر سوسياليسم با آزادی های فردی تلفيق پذير باشد، باز هم
سوسياليست خواهد بود، زيرا که او آزادی را مهم تر از برابری می داند و اعتقاد دارد که
اگر آزادی از بين برود، بين بندگان برابری هم باقی نخواهد ماند. پوپر در سال 1924
تحصيلات دانشگاهی خود را در رشته های رياضی و فيزيک به پايان رسانيد و چهار سال
پس از آن، موفق به اخذ دکترای فلسفه و روانشناسی از دانشگاه وين شد. از سال
2) قرار گرفت که محفلی از انديشمندان اتريشی با ) « حلقة وين » 1930 در رابـ ـطه با
،(3)« کارناپ » گرايش فلسفی پوزيتيويستی بود. به توصية فعالين اين محفل از جمله
را به رشتة تحرير « دو مسألة اساسی نظرية شناخت » نخستين اثر فلسفی خود به نام
(4) « منطق پژوهش » درآورد که بعدها در سال 1934 به صورت تلخيص شده، تحت عنوان
منتشر و موجب شهرت علمی او گرديد. اين کتاب تأثير قابل ملاحظه ای بر روی اعضای
داشت و استدلالات آن موجب پاره ای تجديدنظرها در ديدگاههای اعضای اين « حلقة وين »
محفل شد.[/SIZE][/FONT][/B]
محفل شد.
شهرت علمی پوپر به سرعت مرزهای زادگاهش را درنورديد و از دانشگاههای معتبر
جهان به او پيشنهاد کرسی استادی داده شد. در سال 1937 ، يعنی يکسال پس از
اشغال اتريش توسط ارتش نازی و منضم شدن خاک اين کشور به آلمان، کارل پوپر دعوت
دانشگاه زلاندنو را پذيرفت و رهسپار اين کشور گرديد. وی در آنجا تا پايان جنگ جهانی
دوم به پژوهش و تدريس مشغول بود و طی همين ايام که می توان آن را عصر عروج
فقر » 5) و ) « جامعة باز و دشمنان آن » توتاليتاريسم در اروپا ناميد، دو اثر مهم خود
6) را که شالودة فلسفه سياسی او را می سازد، به رشتة تحرير درآورد. ) « تاريخگرايی
خود وی در رابـ ـطه با اين دو اثر تصريح می کند که آنها تلاش او را در مقابله با جنگ، در
دفاع از آزادی و در مخالفت با نفوذ انديشه های تام گرايانه و اقتدارطلبانه نشان می دهد
و بايد به منزلة سهم او در فلسفة سنجشگرانة سياسی و هشداری عليه خطر خرافات
تاريخی قلمداد شود.
کارل پوپر در سال 1946 دعوت دانشگاه لندن را برای تدريس پذيرفت و راهی
انگلستان شد. وی در اين کشور به تحقيق و تدريس ادامه داد و آثار فلسفی و علمی
شناخت » ،(7) « حدسها و ابطالها » : ديگری خلق کرد که مهمترين آنها عبارتند از
در جستجوی دنيايی » ، (10) « آينده باز است » ، (9) « فلسفه و فيزيک » ،(8) « عينی
12 ). کارل رايموند پوپر در سال 1994 در ) « همة زندگی حل مسأله است » 11 ) و ) « بهتر
لندن چشم از جهان فروبست، اما روح کاونده و انديشه های روشن و مؤثرش، از طريق
ارثية معنوي او همچنان پويا و زنده است.
ريشه های سقراطی و فلسفة روشنگری
13 ) می دانند. اين ) « خردگرايی سنجشگر » کارل پوپر را برجسته ترين نمايندة فکری
نحلة فکری، بيش از آنکه به دنبال مسائل آکادميک فلسفی باشد، خود را متوجه علوم
تجربی می داند و به طرح پرسشهای واقعی سياست عملی می پردازد. خود پوپر معتقد
است که انديشة فلسفی بايد مشغوليت همة روشنفکران باشد، مسائل را صريح و
ساده طرح کند و از لفاظی و پيچيده گويی بپرهيزد. دشوارگويان و دشوارنويسان به کرات
مورد سرزنش پوپر واقع شده اند و وی آنان را به جادوگرانی تشبيه می کند که خود را
درپشت چادری از الفاظ پر طمطراق پنهان کرده اند تا همگان بپندارند که فلسفه چيزی
پيچيده و اسرارآميز و مذهب خردمنداناست و نمی توان رموز آن را بر مردم عادی آشکار
ساخت.
می توان تشخيص داد که انديشة پوپر از يکطرف متأثر از فلسفة سقراط و از طرف
می دانم که هيچ » : ديگر تحت تأثير فلسفة روشنگری است. اين جملة معروف سقراط
بی ترديد در شيوة تفکر پوپر نقش بزرگی داشته است. پوپر بر اين نظر است « نمی دانم
که حل هر مسأله ای به پيدايش مسألة تازه ای منجر می گردد و هر چه انسان بيشتر
دربارة جهان بداند، معرفت او نسبت به آنچه که نمی داند آگاهانه تر و صريح تر است و لذا
نادانی انسان را پايانی نيست. پوپر اين عقيدة خود را در جملات زيبايی به اين صورت بيان
هنگامی که به بي کرانگی آسمان پرستاره نظر می دوزيم، تخمينی از بی » : می کند
کرانگی نادانی خود به دست می آوريم. اگر چه عظمت کيهان ژرف ترين دليل نادانی ما
.« نيست؛ اما يکی از دلايل آن است
پوپر در آنجا که با قيم مآبی و همة اشکال تام گرايی به ستيز بر می خيزد، تحت تأثير
فلسفة روشنگری است. وی بويژه در آغاز دارای گرايش نئوکانتی بود و همه جا از
ايمانوئل کانت به عنوان فيلسوف آزادی و انسانيت ياد کرده است. پوپر با تکيه بر روح
فلسفة روشنگری، به سهم خود تلاش می ورزد تا انسانها از پذيرش غيرسنجشگرانة
نظريات فاصله بگيرند و به گفتة تاريخی کانت، شهامت استفاده از خرد خود را بيابند. خرد
برای پوپر تنها مرجع و سرماية معنوی انسانی است که همواره بايد به آن تکيه و از واگذار
پرهيز کرد. پوپر تصريح می کند که ما بايد « ابرانديشمندان » و « نهادهای ويژه » کردن آن به
عادت دفاع از بزرگمردان را ترک گوييم، چرا که بسياری از آنان از راه تاختن به آزادی و
عقل، خطاهای بزرگ مرتکب شده اند و تسلط فکری آنان هنوز ماية گمراهی
انسانهاست. پوپر متفکرانی را که با انديشه های خود عملا" در خدمت خودکامگان و
می نامد. در اکثر نوشته های وی، « پيامبران کاذب » ، راهگشای حکومتهای جبار بوده اند
چه در زمينة نظری و چه در عرصة سياست عملی، به « مراجع فکری » و « پيامبران کاذب »
دقت رديابی می شوند و سرانجام در مقابل قاضی منتقد دادگاه عقل قرار می گيرند. به
نظر پوپر، حقيقت به صورت عينی وجود دارد و هدف اصلی انسان بايد جستجوی مستمر
آن در فرآروندی پايان ناپذير باشد.
دانلود رمان و کتاب های جدید
آخرین ویرایش توسط مدیر: