zeynab sh
کاربر اخراجی
- عضویت
- 2017/08/05
- ارسالی ها
- 206
- امتیاز واکنش
- 454
- امتیاز
- 206
خار خنديد و به گل گفت سلام
و جوابی نشنيد
خار رنجيد ولی هيچ نگفت
ساعتی چند گذشت
گل چه زيبا شده بود
دست بی رحمی نزديك امد
گل سراسيمه ز وحشت
افسرد
ليك ان خار در ان دست خزيد
و گل از مرگ رهيد
صبح فردا كه رسيد
خار با شبنمی از خواب پريد
گل صميمانه به او گفت سلام
گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر كبوتر قفسی تنگ نبود
زندگی عشق اسارت قهر و اشتی
همه بی معنا بود
و جوابی نشنيد
خار رنجيد ولی هيچ نگفت
ساعتی چند گذشت
گل چه زيبا شده بود
دست بی رحمی نزديك امد
گل سراسيمه ز وحشت
افسرد
ليك ان خار در ان دست خزيد
و گل از مرگ رهيد
صبح فردا كه رسيد
خار با شبنمی از خواب پريد
گل صميمانه به او گفت سلام
گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر كبوتر قفسی تنگ نبود
زندگی عشق اسارت قهر و اشتی
همه بی معنا بود
دانلود رمان های عاشقانه