اشعار کاربران شعر های نیلوفری | nil کاربر انجمن نگاه دانلود

  • شروع کننده موضوع nil
  • بازدیدها 669
  • پاسخ ها 8
  • تاریخ شروع

nil

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/04/27
ارسالی ها
504
امتیاز واکنش
9,102
امتیاز
561
محل سکونت
شاهین شهر-اصفهان
«بسم الله نور»

این تاپیک مخصوص شعر های منه.خوشحال میشم بخونید و دنبال کنید و با نظراتتون راهنماییم کنید.لطفا تو تاپیک پست نذارید و نظراتتون رو خصوصی برام ارسال کنید.من هنوز اول راهم وخیلی چیز ها باید یاد بگیرم.اگر خوندید حتما پروفایلم یا خصوصی نظر بدید.خوشحالم میکنید.ممنون

(نیلوفر شعبانی)
Presentation3.png
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • nil

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/27
    ارسالی ها
    504
    امتیاز واکنش
    9,102
    امتیاز
    561
    محل سکونت
    شاهین شهر-اصفهان



    سال های پیش بود


    سال هایی قصه ی بود ونبود


    کودکی بودم رها، مانند رود


    درحیاط خانمان یک حوض بود


    کفتر جلدی لب حوض حیاط،


    عصر ها در انتظار نامه بود


    نامه هایم را بدستش میرساند


    از برایم یک نفس گل میستاند


    روزی از آن روز های پرشتاب


    دوستم گفتا به من با آب و تاب


    در پی این نامه ها با من بگو


    چیست آخر نام این راز مگو؟


    گفتم اورا نامه از بهر خداست


    این کبوتر هست من را راه راست


    چون کبوتر میرود تا اوج ها


    میرساند نامه ام دست خدا


    گفت اما دوستم با شک به من


    مطمئنی؟نیستی حرفی نزن


    با همان عقل کم کودک نشان


    گفت با من، یار خوب بی نشان


    از کجا دانی که خواند نامه ات؟


    از کجا فهمد دل دیوانه ات؟


    مکتبی رفته مگر پروردگار؟


    خواندنی داند مگه این کردگار؟


    کی تواند دست بر جوهر برد؟


    پاسخ نامه دهد این سرورت؟


    مادرم آن لحظه در این گفت و گو


    حرف ما بشنید و با مهرش به او


    گفت این پروردگار حاذق است


    در بر علمش جهان نالایق است


    این جهان خود مکتبی از علم او


    مدرکی خواهی اگر، با من بگو


    بر درخت خانه گر ناظر شدی


    برگ های دفترش ظاهر شدی


    آب دریاهای جوشان جوهرش


    سنگ کوه و تپه ها هم گوهرش


    این کتاب زندگی تالیف او


    قصه ی عمر شما تدریس او


    این خداوند جهانی این چنین


    هست داناتر به احوال زمین


    نامه هایت نا نوشته خوانده است


    پس نگو در پاسخش درمانده است


    این همین قرآن و انجیل در زمین


    هست آیت های دانای مکین


    از پس آن روز فهمیدم خدا


    هست استاد تمام درس ها


    از معلم های ما دانا تر است


    مهر او همسان مهر مادر است


    گر غلط داری تو در این زندگی


    بر سرت هرگز نخواهد زد یکی


    چون معلم های دینی مهربان


    مث استاد هنر هم قدر دان


    چون معلم های املا، دست گیر


    چون مربی ریاضی، سخت گیر


    او خودش استاد بی اندازه است


    پاسخ حرفم برایش ساده است


    گر زمانی پاسخی بر من نداد


    چون زیانش را برایم می نهاد!


    نفع من داند خوش بهتر ز من


    چون نمیدانم ز سر هر سخن


    بعد از آن ها سعی کردم با خدا

    دوست تر باشم ز یار با وفا!
     

    nil

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/27
    ارسالی ها
    504
    امتیاز واکنش
    9,102
    امتیاز
    561
    محل سکونت
    شاهین شهر-اصفهان

    یک کلان شهرم وحالم چو ترافیک شده


    در ره عشق تو این راه چه باریک شده


    کوچه ی قلب من افسرده و تاریک شده


    مرگ خاموش به این شهر چه نزدیک شده

     

    nil

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/27
    ارسالی ها
    504
    امتیاز واکنش
    9,102
    امتیاز
    561
    محل سکونت
    شاهین شهر-اصفهان
    راز این عشق که اینگونه پدیدار شده
    قصه ی قلب مریضیست که بیدار شده
    من نگفتم سخنی با کسی ،اما انگار
    همه دانند که قبلم چه گرفتار شده
     

    nil

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/04/27
    ارسالی ها
    504
    امتیاز واکنش
    9,102
    امتیاز
    561
    محل سکونت
    شاهین شهر-اصفهان
    عشق من بیشتر از دل به کسی بستن بود
    قصد تو عشق که نه،پنجره بشکستن بود
    من خطاکار نبودم به خدا،باور کن
    در ته قلب من امید به وارستن بود
     
    آخرین ویرایش:

    برخی موضوعات مشابه

    • قفل شده
    • مهم
    قواعد و اصول قوانین تایپ شعر
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    115
    بالا