اشعار کاربران مجموعه شعر رفته از یاد (جلد دوم) | همایون ثالثی کاربر انجمن نگاه دانلود

همایون

کاربر انجمن نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/02/26
ارسالی ها
1,439
امتیاز واکنش
9,639
امتیاز
649
محل سکونت
تهران قیطریه
حرف احساس و عشق تکراریست
عشق در حرف و ادعاها نیست

شعله‌ی آتشست و خاکستر
بودنش ع‌یش و رفتنش زاریست

عشق نیلوفریست در مرداب
روی آب است و بر لجن جاریست

آنکه شهو‌ت لجنترین حس است
ظاهرش زشت و مردم‌آزاریست

زنده‌ی شهو‌ت است حضرت عشق
جفت هر گنج خفته یک ماریست

عشق ناکام میشود تبدیل
عشق چون اتکای پرگاریست

میکشد نقش و مینوازد ساز
بت‌تراش و نکو پرستاریست

عشق ما در درونمان زنده‌ست
فکرمان سرد و تلخ و تکراریست
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    در شعر بسی پیمبرانند
    آیند یکی به بعد بعدی

    فردوسی و مولوی و حافظ
    خیام وانوری و سعدی

    شد مرحم زخم شعر و گفتار
    سعدی به مغول سرود رفتار

    فردوسی از آتش عرب گفت
    حافظ بسرود بعد تاتار

    خاقانی و زاکانی و جامی
    پروین به ستیز تخت شاهی

    ثالث و فروغ و شاملو نیز
    با ایرج و سیمین و پناهی

    امروز سخن به زیر تیغ است
    آینده‌ی حرف حق دریغ است

    در بیخبری خبر نهفته‌ست
    خورشید دمیده پشت میغ است
     

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    دو خورشیدند در گردون چه ابروها و چشمانی
    بگو تخت سلیمان است این یا هست پیشانی
    دو گونه مثل سیبی بر درخت و تازه و پر آب
    لبت آتش زده بر جان نمی‌شاید که بنشانی
    فرشته یا پری هستی که همچون ماه تابانی
    گمانم تو خدا هستی چنین مافوق انسانی
    تو را من میپرستم ای به قربان وجودت من
    تو معشوقی و من عاشق، اگر عمریست پنهانی
    نمیدانم چه بد کردم چه بد گفتم که محبوبم
    نمیگوید سخن با من، زمانی هست طولانی
     

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    دلم بیتاب تو، آرام گیرد با تو در سـ*ـینه
    سر زلف تو تیرم میزند با قهر و با کینه

    برای جان سردم گرمی دستان گرمت کو
    بیا دستان سردم را بنه بر مرمر سـ*ـینه

    دو عاج‌ات را به لبهایم بزن من زنده می‌مانم
    لبانت بر لبم دستت به دستم جفت پیشینه

    زدم بر باسـ ـن نرم و بزرگت دل به لرز آمد
    شدم گنجشک عاشق میکنم در باغ تو چینه

    تو من را، من تو را.. آری، تو‌من‌ من‌تو‌تو ما با هم
    دو مخلوقیم لـ*ـذت‌جوی عاشق نر و مادینه

    تو را بر بو‌سه میگیرم شود سیلاب احساست
    رود کشتی به سیلاب و بگیرم مرمر سـ*ـینه
     

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    عطشان لبان و نرمی آغو‌شت
    سرپنجه‌ی تو و زمزمه در گوشت

    در بر بنشانمت که آیی در من
    صد بو‌سه بگیرم از لب خوش‌نوشت

    بی بو‌سه نماند از وجودت جایی
    با بو‌سه‌ی آخری کنم مدهوشت

    عـریـان چو سپهر لاجوردی خواهم
    از هم بدرم تمامی تن‌پوشت

    آری تو تمام من به خود میگیری
    من جمله ببخشم و تو هم آغو‌شت
     

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    بگیرم عاج نرم خوشکلت را
    بنوشم لب برانگیزم دلت را

    بیا بنشانمت بر روی زانو
    نوازم ساق و بین خوشکلت را

    ببوسم غنچه‌ را تا باز گردد
    بنوشم شهد چاه قاتلت را

    زنم سیلی به گنبد تا شود سرخ
    ببوسم لاله‌های جاهلت را

    پیاپی میکشم انزال جانت
    که خل سازم شکاف عاقلت را
     

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    رود روشن شده بود
    در زلالش مهتاب...
    روی سرچشمه‌ی ماه
    کهکشان جاری شد
    و درخت پرواز
    روی اندیشه‌ی انسان در خواب
    بر زلالی از آب
    نقش و حجاری شد

    خبری نیست چرا از نفس پنجره‌ها از خورشید،
    خبر از بوی بهار...
    خبر از نور امیدی نرسید از جایی؟
    کورسویی کافیست..

    سالها رفته و در دکه‌ی روزنامه فروش
    می‌نشیند پیری، روی کرسی بیکار
    بی‌خبر مانده از احوال دل و یار و جهان
    میفروشد سیگار
     

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    گم شدم توی جنگل چشمات
    رنگ چشمای تو تماشاییست
    می‌وزد باد و روی فرش چمن
    کودکی گرم بازی و شادیست

    شهر چشم تو بود آنچه نبود
    رنگ آرامشی پر از تشویش
    محو زیبایی‌ات که می گشتم
    عشق آن بود و ترس می‌شد بیش

    دل اسیر که و چه چشمانی؟
    وهمی از قهرمان پوشالی
    زاده‌ی عادت است و خلوت و فکر
    خلوت و خاطرات خوشحالی

    غرق رویای خویش یادم رفت
    کودکی‌های من همه مردند
    لاشه‌ی کودک درونم را
    کرم‌های پر استرس خوردند
     
    آخرین ویرایش:

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    ناخدای ما دگر قایق نداشت
    خواست دنیا را بگردد یکسره
    یاور و هم‌صحبت لایق نداشت
    خار در چشمش نشست و دم نزد
    با دلی پر زخم حرفی از زیاد و کم نزد
    مملو از فریاد اما در سکوت
    حرفی از غم با بنی‌آدم نزد
     

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    الهی عمرتان چون نوح گردد
    پس انداز شما یک کوه گردد
    لب ساحل برقصی مثل دلفین
    خوشی نزدیکتان انبوه گردد
    همیشه پسته میخندد به رویت
    که نوش جسم و جان و روح گردد
    الهی هرچه میخواهی بگردد
    جهانت خالی از اندوه گردد
    موافق با تو هرکس هست خوشبخت،
    مخالف هرکه شد مجروح گردد
     

    برخی موضوعات مشابه

    • قفل شده
    • مهم
    قواعد و اصول قوانین تایپ شعر
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    115
    بالا