اشعار کاربران مجموعه شعر رفته از یاد (جلد دوم) | همایون ثالثی کاربر انجمن نگاه دانلود

همایون

کاربر انجمن نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/02/26
ارسالی ها
1,439
امتیاز واکنش
9,639
امتیاز
649
محل سکونت
تهران قیطریه
گم گشته نژاد و هم تبارت
پاییز شده‌ست نوبهارت
نان و نمکت اگرچه خوردند
نامرد شده‌ست یار غارت
ایرانی بی وفا زیاد است
گر شاه شوی شود سوارت
تا بد نکنی وفا نبینی
با ظلم شوند هم قطارت
لطفت چو عیان شود به یکبار
بر هم بزنند جمله کارت
نادانی و احمقی شمارند
این خلق نجابت و وقارت
این حرف خلاصه میکنم تا
این قوم شوند آشکارت
تا صاحب زور و نام و جاهی
این ملت گیج، جان‌ نثارت
سرگرم خودت اگر که باشی،
با حرف کنند جمله خوارت!
صد کاخ و اگر جزیره داری
نت‌ورک اگر در انحصارت،
چرچیل وطن اگر تو باشی،
استخر فرح در انتظارت
 
  • پیشنهادات
  • همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    ماه عشق است و نمایان، گاه پنهان می‌شود
    آب بر مهتاب این معشوق مهمان می‌شود

    جای گل بستان و جای عشق در دیوانگی‌ست
    زندگی گاهی گلی برجان ویران می‌شود

    آی ای زیباترین احساس ای عشق گران
    تا که عشق آمد ستون جسم لرزان میشود

    روزها رفتند و می‌آیند و جاوید است عشق
    درد بی دردی فقط با عشق درمان میشود


    نیستم جز هست تو ای جان مرنجان خسته را
    با نگاهت خلوت تاریک رخشان میشود
     

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    عاقبت ظالم



    دنیا نمی‌ماند تو را اصلاح کن اندیشه را
    این جور و ظلم بی امان این میوه‌ی بد ریشه را

    صد کاخ با ظلم تو شد احداث و سهمت گشت گور
    این دار فانی را غلط پنداشتی همّیشه را

    در گوش آن پیر آن زمان گفتی دروغ ای بدصفت
    جنگی به پا شد بی ثمر، بر ساقه زد او تیشه را

    خلقی به خاک و خون و تو در کاخ با زیبا بتان
    ای کوسه‌ی جلاد با ظلمت شکستی شیشه را

    ایران نمودی سهم خود، کُشتی و بردی عاقبت
    مُردی و داری یک کفن، قبری درون بیشه را

    دیری نماند نسل تو بر دارها رقصان شود
    گورت شکافند و نگون سازند ملاپیشه را
     

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    روز شد، ‌ گل باز غمگینست و شبنم دارد
    رخ براشفته و اندوه به پرچم دارد

    گفت بلبل که بپر در چمن و در گلزار
    دست اعجاز به کم کردن هر غم دارد

    راز گل گرچه که بلبل به صراحت فهمید
    گل پریدن نتوانست و همین کم دارد

    درد بی همرهی و قصه‌ی یکجا ماندن
    روزگاری که شباهت به جهنم دارد

    پای در خاک و سر افراشته در سیلی باد
    چشم امید به گلچینی آدم دارد
     

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    نمیدانی چه دلتنگم و محتاج شکرخندی
    به بند تو گرفتارم، بدون بند و پابندی

    تو زیبایی و رعنایی، بدن چون مرمر و گوهر
    چه گویم نازنینم، خوشگلم،.. حلوایی و قندی

    تو را بوسیده‌ام درخواب و جانانم نفهمیدی
    به آغوشم کشم آخر تو را با طرفه ترفندی

    تویی هم‌قدر آغوشم، بغیر از تو فراموشم
    به دندانم ‌کشم بندی که تو بر سـ*ـینه می‌بندی

    لبت چون لعل آتشبار و دل آیینه‌ی اسرار
    تراشیده بتی هستی، چه دانا و خردمندی!

    بیاموزم تمنا را، صفا را، عشق و معنا را
    از این غفلت رهایم کن به آغوشی و لبخندی
     

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    ماه منی ناز منی ای همه خوبی تو صنم
    کعبه‌‌‌ی حاجات تویی زائر آن قبله منم

    از نظرم دور شدی، پرتو یک نور شدی
    انس بدی حور شدی، سرو تویی من چمنم

    هم‌ قفسی، هم نفسی، یاور و فریادرسی
    جنت بی خار و خسی، خویش‌تر از خویشتنم

    نازتر از ناز تویی، ناله‌ی هر ساز تویی
    عشقت اگر فاش نشد، دوخته بودی دهنم

    زائر چشم تو منم، مردم چشمت وطنم
    روح تویی من بدنم، عاشقم و دم نزنم
     

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    آرزو کردم که تو همراه من باشی شبی
    درد من درمان کنی با بـوسه‌ی لب بر لبی

    قامتت را نازنین وقتی که برگیرم به بر
    جانم از غم میزدایی جسم من را از تبی
     

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    نزدیک سحر گشته و ماه رمضان بود
    است
    پیمانه‌ سزاوار خم و خون رزان بود

    سرمست بخفتیم که شد موقع افطار،
    یک روز به روزه دل و افکار و زبان بود
     
    آخرین ویرایش:

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    قاصدک ای دختر زیبا و خوب و باوقار
    ای سرشته در وجود نازنینت نوبهار

    گرد بی مهری نشسته بر خیالم در دلت
    قهر کردن را عزیز جان شدی بنیانگذار

    از چه شد؟ در شأن‌ خود دیگر نمیبینی مرا؟
    سگ اگر بودم، مرا با خود نمیبردی شکار؟

    دوستت دارم چنان چشمان و چون فرزند خویش
    در وجود تو تماشا میکنم پروردگار

    لطف عالی بر سر یارانتان گسترده است
    نیز بنده میشناسم جایگاه هشت و چار

    ناحقی دیدی و پنداری که من ظالم شدم
    مهربان و خوش سرشتی، گوهرت بالا عیار

    آینه با نور دنیا را نمایان می‌کند
    نور وقتی بشکند در پرده آید هفت بار


    زندگی باغ گل و دریا و باران نیز داشت
    رنج از خود بـرده هر کس ایستاده در غبار

    روزگاری با گلی حرف و حدیثی بود و رفت.
    رنج من شد قهر تو ای بهترین آموزگار

    قصه‌ای از جان نوشتم چون وجودت قابل است
    رنجش قلبت به جانم تلخ گشت و ناگوار

    لحظه‌هایت شادمان ای کوچه‌گرد بادپا
    کاشکی عاشق بمانی در گذار روزگار
     

    همایون

    کاربر انجمن نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/26
    ارسالی ها
    1,439
    امتیاز واکنش
    9,639
    امتیاز
    649
    محل سکونت
    تهران قیطریه
    هر شب که جور دولت بیدار می‌کشم
    بیتاب روی ماه تو سیگار می‌کشم

    من برکه‌ی زلال تو خشکیدنی شدم
    بر میل جاودانگی افسار می‌کشم

    اکسیر زندگی به دو چشم سیاه مـسـ*ـت
    با عشق کُشت و حسرت تکرار می‌کشم

    سوز نگاه تو به تن سرد شعله زد
    تا روز مرگ منتت ای یار می‌کشم

    بعد از تو این غروب به صبحی نمی‌رسد
    سر پنجه‌های یأس به دیوار می‌کشم
     
    آخرین ویرایش:

    برخی موضوعات مشابه

    • قفل شده
    • مهم
    قواعد و اصول قوانین تایپ شعر
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    115
    بالا