اشعار کاربران مجموعه اشعار دلبر | م.س.علیپور کاربر انجمن نگاه دانلود

میم_سین

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/07/14
ارسالی ها
37
امتیاز واکنش
42
امتیاز
81
محل سکونت
بِیْغولِه
قالب شعر: سپید

خنده‌ی مسـ*ـتانه‌ات

روزی مرا شاعر کرد
اینگونه نخند زیبای من،
دفتر شعرم
دیگر جایی ندارد..!
 
  • پیشنهادات
  • میم_سین

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/07/14
    ارسالی ها
    37
    امتیاز واکنش
    42
    امتیاز
    81
    محل سکونت
    بِیْغولِه
    عمری هدر کردیم در وادی عشق و هجر
    زندگانی‌ام بی او شهدیست به طعم زهر
    من در پی او اما او در پـی یار خویش

    حالم چونان طفلی که مانده میان بحر
     

    میم_سین

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/07/14
    ارسالی ها
    37
    امتیاز واکنش
    42
    امتیاز
    81
    محل سکونت
    بِیْغولِه
    قالب شعر: غزل

    عشقـت شده است کل وجودم دیـگـر
    چـنـدیسـت شدی یاقوت کبودم دیگـر
    از هـر کـه تــو را مـی‌نـگــرد بیــزارم
    این دست خودم نیست؛ حسودم دیگر
    تــو را دیدم و انفجار شـعـری رخ داد
    از آن روز مـدام از تـو سـرودم دیـگـر
    برازنـده‌ی تـو شـاعری دلـخـسـته نبود
    تو شناساندی به من حد و حدودم دیگر
    پشیمان شدی و به کوی من بازگشتی

    تــو آمـدی امـا مــن نـبـودم دیـگـر

    (بیت آخر ویرایش خواهد شد)
     

    میم_سین

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/07/14
    ارسالی ها
    37
    امتیاز واکنش
    42
    امتیاز
    81
    محل سکونت
    بِیْغولِه
    قالب شعر: غزل

    با دیــدن تـو گفتم عـجـب نجابتی را دارد!
    بــه وصلت نـرسیدن عجب غرامتی را دارد!
    دل دادنِ مـن جـرم،خـطـا، معـصیـتـی بـود
    هر جـــرم و گنـاه در پی‌ خود انابـتی را دارد
    بـا هـزار آرزو پـــر گـشودم و نفــهمیدم که
    این قـهقـهـه‌ی شوق، عجب عاقبتی را دارد!
    زیــر تـازیـانـه‌ی عـشـق و جـنون مات شدم
    بدن پــیـر و کهنسالم عجب صلابتی را دارد!
    بــعـد از تــو نـشسـتـم و فــقـط زار زدم
    وین خاک دو گونه‌ام عجب رطوبتی را دارد!
    عـشـق تـو مـیـوه‌ی مـمـنـوع بهـشت بود
    خــوردن ایـن میوه عـجـب عقوبتی را دارد!
    عمـارت بــودم؛ تــو رفــتــی و آوار شـدم
    عـاشقـی به دنبالش عجب خسارتی را دارد!
    دلـبـرم هجـر تــو را با قـلـمـم جــار زدم
    با اشـک شعر گفتن عجب مصیبتی را دارد!
    مــا کـه بـه وصلت نـرسـیـدیـم؛ قــبــول!

    آن‌کس که تورا دارد، عجب موهبتی را دارد!

    (ویرایش خواهد شد)
     

    میم_سین

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/07/14
    ارسالی ها
    37
    امتیاز واکنش
    42
    امتیاز
    81
    محل سکونت
    بِیْغولِه
    قالب شعر: نیمایی(شعر نو)

    وای از این هجر
    از این خواستنِ بی‌اجر
    طعنه زدی، بُهتان!
    سرگشته بماندم
    از این تیزی خنجر
    ای دلبر مغرور
    داستان من اینبار
    به زجر شده منجر
    آسوده بمان دیگر
    عادت شده است بر من

    این دوری پر زجر...!
     

    میم_سین

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/07/14
    ارسالی ها
    37
    امتیاز واکنش
    42
    امتیاز
    81
    محل سکونت
    بِیْغولِه
    قالب شعر: غزل

    سرخوشی بودم و افسرده شدم، می‌بینی؟
    عاقبت در عشـق بـازنده شـدم، می‌بینی؟
    به یاد داری؟قوی بودم،چون خطی عمود
    مدتیـست زاویـه‌ای حـاده شدم، می‌بینی؟
    منم آن مـرد جـوانی که دوسـتش داشتی
    یک شبه کـهنه و فـرسوده شدم، می‌بینی؟
    مهم نیست که مُردم، برو! خوشبخت شوی
    بعد از تــو چه بـخـشنده شدم، می‌بینی؟


    (ادامه دارد...)
     

    میم_سین

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/07/14
    ارسالی ها
    37
    امتیاز واکنش
    42
    امتیاز
    81
    محل سکونت
    بِیْغولِه
    قالب شعر: سپید

    جهان، دریا را در خود پنهان نگاه می‌دارد
    دریا، صدف را
    صدف، مروارید را
    و من

    عشق تو را
     

    میم_سین

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/07/14
    ارسالی ها
    37
    امتیاز واکنش
    42
    امتیاز
    81
    محل سکونت
    بِیْغولِه
    چـه شد جـانـا که یکهو دست کشیدی از من
    کافی نـبـودم مــن برایـت؟ دل بریدی از من
    آن دم که میرفتی بگفتم: بی تو جان میبازم

    بــاور نــکردی، آمـدی، آثــار نـدیدی از من
     

    میم_سین

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/07/14
    ارسالی ها
    37
    امتیاز واکنش
    42
    امتیاز
    81
    محل سکونت
    بِیْغولِه
    قالب شعر: غزل

    شُدَت عــادت روزمره، دل بردنِ یک‌باره
    دسـتـپاچه و دلـداده قلـب منه بیــچاره
    به دورِ سـرت گـردان، قربان‌صدقه گویان
    مـن مـاه و قمر اما تو هـسـتی چو سـیاره
    وین قصه‌ی من نُقلِ هر مجلس و هر غیبت
    که: شـد پسـرِ مَردُم، یـک مـجـنون آواره
    بـاید بـبرم از یاد، سـودای تـو را چـون که
    تو چادری‌ای؛من هم یک علافِ مِی‌خواره
    تاوانِ چـه را دادم؟ که شـیشـه‌ی عـمر من

    افـتاد و شـکست ناگاه،صد تکه و صدپـاره
     

    میم_سین

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/07/14
    ارسالی ها
    37
    امتیاز واکنش
    42
    امتیاز
    81
    محل سکونت
    بِیْغولِه
    می‌خواهم
    فراموشت کنم اما...
    نمیدانم چرا
    امروز هر که بر سر راهم آمد
    نامش "دلبر" بود...!
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    16
    بازدیدها
    400
    بالا