اشعار کاربران دفتر اشعار| لیلی تکلیمی کاربر انجمن نگاه دانلود

لیلی تکلیمی

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/12/30
ارسالی ها
785
امتیاز واکنش
20,382
امتیاز
661
محل سکونت
تهران
سلام دوستان
در این دفتر تصمیم دارم اشعارم رو با شما به اشتراک بذارم. نقد و نظراتتون رو لطفا در پروفایلم مطرح بفرمایید و اگه از شعری لـ*ـذت می برید اسم قشنگتون رو پای اشعارم با تشکرتون ثبت بفرمایید.
 
  • پیشنهادات
  • لیلی تکلیمی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/12/30
    ارسالی ها
    785
    امتیاز واکنش
    20,382
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    تهران
    «دیدار»

    وقتی از کوچه ی ما
    رخت هجرت بستی
    وقتی از زندگی من رفتی
    عشق هم باتو برفت
    خنده ی هستی مرد
    نغمه هایم خشکید
    دفتر دل پژمرد
    خانه سرشار شد از ماتم تو
    جاده لبریز شد از هجرت تو
    کوچه ها افسردند
    شاپرک ها مردند
    بلبلان پیکر گل
    به خزان می بردند
    من و تو می رفتیم
    تو به شهر لبخند
    من به یغمای خزان
    تو به فصل پیوند
    رنگ من رنگ سکوت
    رنگ غم رنگ غروب
    رنگ تو رنگ بهار
    رنگ سبز دیدار

    «لیلی تکلیمی»

    (در رثای مادرم....)
     
    آخرین ویرایش:

    لیلی تکلیمی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/12/30
    ارسالی ها
    785
    امتیاز واکنش
    20,382
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    تهران
    پنج پاره شماره 1:
    «واحه»


    وقتی از شوق وصال
    می نهادم با سر
    پای در بیراهه
    خار صحرایی گفت:
    عشق یعنی واحه


    لیلی تکلیمی
    پ.ن: قالب این شعر پنج پاره است که سبک ابداعی خودم است!
     

    لیلی تکلیمی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/12/30
    ارسالی ها
    785
    امتیاز واکنش
    20,382
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    تهران
    پنج پاره شماره 2:
    «ساحل»


    با نگاهت وقتی
    قایق کوچک دل
    می نشست اندر گل
    مرغ دریایی گفت:
    «عشق یعنی ساحل»


    لیلی تکلیمی
     

    گیسو3

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/04
    ارسالی ها
    543
    امتیاز واکنش
    2,946
    امتیاز
    561
    محل سکونت
    تهران
    سلام لیلی جون خیلی قشنگ بودن مرسی بانو
     

    لیلی تکلیمی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/12/30
    ارسالی ها
    785
    امتیاز واکنش
    20,382
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    تهران
    «خشکسالی»

    دل آسمون گرفته
    بغض ابرا وا نمی شه
    دیگه فریاد کلاغم
    با ما همصدا نمی شه

    یکی با خیال خامش
    تو قفس بهارو داره
    داره هق هقای بلبل
    روی خنده هاش می باره

    دیگه دلتنگه قناری
    واسه غنچه های باغچه
    می خونه بلکه با سوزش
    یخ افسردگی آب شه

    خوبی های بی ریامون
    خاطرات کودکی مون
    مونده مثل برف و بارون
    ته بغچه ی زمستون

    وقتی سرمست غروری
    نمی چکه از تو خیری
    از دل سیاه ابرا
    دیگه باشه انتظاری!

    وقتی دفتر زمستون
    بسته می شه و می سوزه
    بهارم خیالی از گل
    روی دامنش می دوزه

    می دونم دیگه تموم شد
    شعر پاییز و زمستون
    می ره که جاش بنویسه:
    «خشکی هرم تابستون»

    ذهن بچه های امروز
    خالی از معنای برفه
    آخه پاکی و سفیدی
    این روزا فقط تو حرفه!!

    عاشقونه ها می میرن
    تو دلای پر ز کینه
    قلبا مثل دستا بسته
    آره! همدلی شیرینه!


    «لیلی تکلیمی»
     

    ع ر محبوب نیا

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/01/03
    ارسالی ها
    364
    امتیاز واکنش
    5,375
    امتیاز
    441
    سن
    60
    محل سکونت
    رشت
    بسیار زیبا و قابلِ حس. از اینکه در زمینه شعرهم مثلِ سایر زمینه ها لطیف و ظریف و قشنگ؛ سخن می گوئید، خرسندم؛ و چه کارِ خوبی کردید که این نواهای درونی تان را با ما به اشتراک گذاشتید. باید اعتراف کنم به من شهامت دادید تا چون شما زمزمه های دلم را بنویسم. متشکر از همۀ شعرهای قشنگتان. دوست کوچکتان
     

    لیلی تکلیمی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/12/30
    ارسالی ها
    785
    امتیاز واکنش
    20,382
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    تهران

    لیلی تکلیمی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/12/30
    ارسالی ها
    785
    امتیاز واکنش
    20,382
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    تهران
    «خسته»

    صبحگاهان مادرم از خواب ناز
    می گریزد تا شود غرق نماز
    در سرم پیچد صدای زمزمه
    می شوم یک رهگذر آیم ز مه
    در خیال و خواب نقش ابر و باد
    بـرده ام اندوه و حسرت را ز یاد
    ناگهان مادر صدایم می کند
    از خیالاتم رهایم می کند
    تا گزارم رکعتینی بهر عشق
    تا برم راهی به سوی شهر عشق
    این هوای سرد و این آب زلال
    می کند دل را پر از شوق وصال
    تا نمازم را به پایان می برم
    بازگردد میل خفتن در سرم
    با نوای دلکش ذکر و دعا
    بشکفد در باغ رؤیا غنچه ها
    اهل خانه همچو من خوابیده اند
    گل ز باغ مهر مادر چیده اند
    مادرم اما نمی خوابد دگر
    فرصت خفتن نمی یابد دگر
    ما همه در خواب و او مشغول کار
    بردل و جان و زبانش ذکر یار
    صبح تا شب کار او تیمار ما
    تا شبانگاهان نمی افتد ز پا
    شب شده ست و اهل خانه گرد هم
    گرم کار و گفت و گو، خالی ز غم
    خانه پر گشته ز شور و جنب و جوش
    های و هوی کودکان آید به گوش
    لیک از مادر نمی آید صدا
    ای خدا؛ آن نازنین رفته کجا؟
    مطبخ است و بوی دلچسب غذا
    جای او خالی ولی در این فضا
    بی وجودش خانه گویی مرده است
    بر سر سجاده خوابش بـرده است!
    می نشینم در کنارش بی صدا
    محو گشته از لبش ذکر خدا
    بار الها! مادرم یک چشمه است
    خانه بی او چون کویری تشنه است
    ماه خانه چشم خود را بسته است
    مادرم امروز خیلی خسته است.....


    «لیلی تکلیمی»
     

    لیلی تکلیمی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/12/30
    ارسالی ها
    785
    امتیاز واکنش
    20,382
    امتیاز
    661
    محل سکونت
    تهران
    «شمع مزار من»

    ای صدای عشق
    ای هوای باغ
    ای همیشه در نفس جاری
    کاش می گفتی
    دوستم داری....
    کعبه ی آمال من بودی
    در سکوت آن نگاه سبز و غمگینت دلم افسرد
    و شور زندگی
    در کنج این زندان که دل نامند
    ناگه مرد
    سخن ها دارم از آغـ*ـوش پرمهر تو ای فانوس شب هایم!
    تو از آن دور می آیی
    از دل آن سرزمین سبز و رؤیایی
    و چشمانت سراسر رنگ زیتون رنگ تنهایی
    ولی آنگه که عزم بازگشتن می کنی
    ای کاش باز آیی....
    تو دوری از من و از حال زار من
    ولی اندوه عشق بی ریایت تا ابد
    شمع مزار من

    برای چشمان زیتونی رنگ پدرم
    «لیلی تکلیمی»
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    16
    بازدیدها
    398
    بالا