اشعار کاربران مجموعه شعر رویای بی پایان | N.Anita کاربر انجمن نگاه دانلود

[n.Anita]

نجوای شبانه »»

امشب به میهمانی خدا می روم
رو به آیینه می ایستم
آراسته میکنم این دل غبار آلود را
لباسی بر تن میکنم از جنس توبه
خود را خوشبو میکنم
از نیایشی عطر آلود ....
امشب با خدایم دیدار خواهم کرد
دسته گلی میبرم برایش
از شقایق و یاس ...
چه بی تابم
برای نوازش دست او بر سرم
وآغوشی از جنس بخشش
درین نجوای شبانه ام با خدا
حرفها دارم برایش تا خود صبح
از روحی گـ ـناه آلود و وجدانی نا آرام ..

 

[n.Anita]

وصال عشق""

گره خورده هوای دلم به هوایت
چه زیباست دوست داشتنت بی هوا
دربطن وجودم غوغایی بپاست
بی قرار از برای کام گرفتن بـ..وسـ..ـه ای
عجیب فریب میدهد ان نگاه پر خمـار
گیسوانت رقصان در نسیم بهاری
رخت سرخ همچو سیب ادم و حوا
بهشت است برایم ان لبان شیرینت
بیا و همسفر شویم
رویم به وادی عشق ...
دست در دست هم به شوق پرواز
کوچ کنیم ازین ویرانه ی هجران
هر کجا که من باشم تو باشی....
دل را میکنیم آباد از شوق این وصال.....

دانلود رمان های عاشقانه

 

[n.Anita]

در گوش من زمزمه میکند
این افکار سیاه شوریده
زمزمه میکند در گوش من
از نامیدی از یاس
اه
رهایم کنین ای حروف های سیاه
ساکت شوید ای واژه های تلخ
رها کنید این من غمگین را
میخواهم بچینم در کنار هم
از حروف های امید بخش
ازکلماتی از جنس آرامش
می خواهم بخوانم از جمله های پرمعنی
اما چه سخت است
رها شدن و گام برداشتن
درین دایرة المعارف زندگی

دانلود رمان های عاشقانه

 

[n.Anita]

تمنای عشق""

امشب دلم یک یار میخواهد
هم نفس هم صداهم اغوش
درین شبهای تنهایی
دلم یک ناز میخواهد
درین خلوتگه خاموش من
سکوت می شکند بغضم را
چقدر دلم یک ساز میخواهد
درین شبهای تنهایی
یار باشد، ساز باشد ..
بخواند در گوشم نغمه ی هم اغوشی
چنان مستم کند از عشق
که اوج گیرم ازین کابوس تنهایی
چنان بغض دارم امشب را
که گویی مرگ با من هم اغوش است
چقدر امشب
دلم یک جای دور میخواهد
من باشم و یار ،یار باشد و ساز
به گرد هم بنشینیم تا خود صبح
سیراب شوم از
از عشق، نوازش، آرامش

دانلود رمان های عاشقانه

 

[n.Anita]

طبل رسوایی"

آخر ای عشق تو بر بادم دهی
عقل و هوشم را تو از یادم بری
میکند دل بر جوارم حاکمی
تا به کی سوزم ازین فرمانبری
ان که تو در حسرتش وا مانده ای
نیست هر دم درخیالت لحظه ای
او که تو عشق هردم می نامیش
میکند ناز بر دگری در محفلش
گر که خواهی طبل رسوا نشوی
بر دلت پرده برانداز، تا سر ندهی
عقل را که خواهد خیر خواهت شود
مفروشش به ش*ر*ابی که بر بادت دهد

دانلود رمان های عاشقانه