نجوای شبانه »»
امشب به میهمانی خدا می روم
رو به آیینه می ایستم
آراسته میکنم این دل غبار آلود را
لباسی بر تن میکنم از جنس توبه
خود را خوشبو میکنم
از نیایشی عطر آلود ....
امشب با خدایم دیدار خواهم کرد
دسته گلی میبرم برایش
از شقایق و یاس ...
چه بی تابم
برای نوازش دست او بر سرم
وآغوشی از جنس بخشش
درین نجوای شبانه ام با خدا
حرفها دارم برایش تا خود صبح
از روحی گـ ـناه آلود و وجدانی نا آرام ..
امشب به میهمانی خدا می روم
رو به آیینه می ایستم
آراسته میکنم این دل غبار آلود را
لباسی بر تن میکنم از جنس توبه
خود را خوشبو میکنم
از نیایشی عطر آلود ....
امشب با خدایم دیدار خواهم کرد
دسته گلی میبرم برایش
از شقایق و یاس ...
چه بی تابم
برای نوازش دست او بر سرم
وآغوشی از جنس بخشش
درین نجوای شبانه ام با خدا
حرفها دارم برایش تا خود صبح
از روحی گـ ـناه آلود و وجدانی نا آرام ..
آخرین ویرایش: