اشعار کاربران مجموعه شعر زیبای جَسور |sama.tکاربرانجمن نگاه دانلود

sama_t

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/14
ارسالی ها
1,044
امتیاز واکنش
10,706
امتیاز
738
سن
24
محل سکونت
Earth
خسته شده ام ..
ودرک مى کنم که تنهام...
که سرگردانم...
که ول شده ام...
ايا راهى براى رهايى وجود دارد؟؟؟؟
که بغض هاى شبانه ام اشک شود...
که دردى بر دلم خدشه اى وارد نکند...
که ايمانم تضعيف نشود...
راهى هست؟؟؟..
براى منى که غيراز تنهايى هايم همدمى ندارم..
براى منى که مدام درحال سقوط هستم...
براى منى که درد کشيده ام...
ايا گريه حرام است؟؟؟که هميشه در حال کنترل کردنشان هستم...
ايا....
وايا.......
بى سوال...بى چون وچرا..سوال هايى.. که هنوز هم بى جواب مانده را از تو قبول کردم...
وحرفى نزدم...چون به تو ايمان دارم..
من به تو ايمان دارم...
من را زندانى کن در اغوش گرمت...
براى من قشنگترين لحظات زندانى شدن در اسارت اغوش توست...
کاش مى دانستى..توخاصى براى من..
تو فرق دارى باهمه...
تو..فرق دارى..
دوست داشتن تو فرق مى کند..
گل لبخندت...حال وهواى ديگرى دارد..
وبودنت..حضورت..
وجودت..به زندگى سرد وبى معنى ام..
رنگ مى بخشد..
حس مى دهد..
روح مى بخشد..
گرماى حضورت..وخلوتهاى دونفره مان را..حاضر نيستم با کل ارزشهاى دنيا عوض کنم..
مرسى مهربونم...
ممنونم براى وجود رنگين کمانى ات در زندگيم..
ممنونم معبود من..
 
  • پیشنهادات
  • sama_t

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/14
    ارسالی ها
    1,044
    امتیاز واکنش
    10,706
    امتیاز
    738
    سن
    24
    محل سکونت
    Earth
    كوه دردم...
    دل من گر رنگ خوشبختى را مى ديد..
    با اه وحسرت هرگز همنشين نبود...
    دل من گر مى دانست زندگى...
    کوتاه است هرگز غمگين نبود..
    غمهايم اگر مى دانست که من..
    خود کوه دردم..اينقدر سنگين، نبود
    نگاهم اغاز را دفن کرد هرچند..
    پايا قصه مبهم بود..غمگين نبود..
    دل من گر مى دانست که لبخند..
    چقدر بر لبهايم قشنگ است..!
    گل زيباى لبخند هدیه مى کرد...
    افسوس..که اشک بود،لبخند نبود...
    دلم نجوا کنان درخواست مى کرد.
    گل لبخند زينت دهد لبهايم را..
    دريغا که در کنج قفس بود..
    مى امد وبر باد مى داد غم هايم را..
    دل من براىمکافيست همين که..
    دلشوره ى من رادرسر دار.ى..
    گل لبخند مى رسد به دادم..
    اگر تو به ان دل بسپارى..
     

    sama_t

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/14
    ارسالی ها
    1,044
    امتیاز واکنش
    10,706
    امتیاز
    738
    سن
    24
    محل سکونت
    Earth
    مرگ آرزوهایم را میبینم.
    من یک زیبای اسیرم ..
    که روزی از این شهر میرم ...
    اما با خودم درگیرم..
    روزی صدبارمیمیرم...
    تهی شده بود وجودم..
    یادم رفته است که بودم..
    شعرهای غمگین می سرودم
    من همان هستم که بودم...
    ********
    به گنج پنجره دل بستم..
    من از این زندگی خستم..
    شاید دلهایی شکستم..
    که این گونه خود شکستم..
    من یک بانوی درد دیدم
    سمفونی درد شنیدم..
    رنجهای رنگی کشیدم...
    به دنبال رویاهام دویدم...
    تنها به سرابی رسیدم...
    ناباورانه...،،خندیدم..
    درانعکاس وجودم
    دختری شکست خورده دیدم..
    در سرازیری زندگی..
    سمفونی هایی زیاد شنیدم..
    من یک تنهای تنهایم..
    آشفته از زندان غم هایم..
    در حسرت پرواز میمیرم
    درمیان،باران اشکهایم..
    من مثل شب تنهایم..
    وتو؛ماه شبهایم..
    من دراوج فراموشی
    وتو غرق حرفهایم..
    من هرشب بادرد بیدارم..
    باقلب پرداد بیمارم..
    لعنت به این غم هایم..
    که از زندگی کرد بیزارم..
    من از درد دلم هرشب..
    در حسرت آرامش..بیدارم..
    چرا دنیا نمی فهمه..
    که از تماشایش..بیزارم..
     

    sama_t

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/14
    ارسالی ها
    1,044
    امتیاز واکنش
    10,706
    امتیاز
    738
    سن
    24
    محل سکونت
    Earth

    ازاعماق قلبت دوستم داشتی
    وهندوانه زیر بغلم نگذاشتی..
    عشق تو زیباترین هندوانه ام بود
    خدا...چه لطفی به من داشتی...
    دوتا چشم به رنگ دریا داشتی..
    یه عالم ..درجهانت رویا داشتی
    دنیای اطراف..برایت مهم نبود...
    توخود..یک دنیا داشتی..
    یه رویای خیلی دور داشتی..
    یه لبخندپراز نور داشتی
    در قلبت عشق کسی را
    پنهان..بی غرور داشتی...
    یه هندوانه در بغلش کاشتی
    وبه او گفتی که دوستش داشتی
    یه حال عجیب ...خوبی داشتی..
    احساس بی سابقه ای داشتی..
    درقلبت...حس قشنگی داشتی
    این شبها..بی خوابی داشتی..
    بی دلیل ..مدتها ذوق داشتی
    یه هندوانه در قلب داشتی
    یه. حس...مثل عشق داشتی..
     

    sama_t

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/14
    ارسالی ها
    1,044
    امتیاز واکنش
    10,706
    امتیاز
    738
    سن
    24
    محل سکونت
    Earth
    به من میگفت که از عشقش دست بکشم
    برای همیشه دور اسمش خط بکشم
    بهش گفتم عاشق نشدی تلخی نکشیدی
    چگونه دور دیوانگی یک خط بکشم؟
    گفت من خود عاشق دیگری ام..
    خدا..کمک کن از او دست بکشم
    قانعم ومنت عشاق کشیدن چرا؟
    ترجیح میدهم شبها سیگار یک بند بکشم
    در نبودش با بی خوابی سر کنم
    عاشقانه بر روی قاب عکس دست بکشم
    کارم به خودزنی بکشد اخر..اما
    روی این رگ بی رحم یک خط بکشم
    اشکهایم را به دوش می کشم تا اخرش
    قطع نمی شود...نه نمیشود دست بکشم
    چشمهای سیاهش هنوز در فکرم هست
    بزنم قید تو را پرده بر عشقت بکشم..
    قلب من با تک تک خندهایت درگیر است
    عاقبت از حرف دل دست بکشم یا نکشم
    عشق..ای حسی که دامان مرا سوزاندی
    چشمهایت را ببندم....یاکه درد را بکشم
    بر روی دیوارت تصویر دو تیله را..
    عاشقانه با رویا بکشم یا نکشم
    خسته ام وقلبم مدتهاست پیر شده
    قلب یک عاشق پیر میخواهی؟یا دست بکشم؟
     

    sama_t

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/14
    ارسالی ها
    1,044
    امتیاز واکنش
    10,706
    امتیاز
    738
    سن
    24
    محل سکونت
    Earth
    مسموم بود هوای خونه
    مطلوب نمیشد
    تا که لبخند میزدم به تو پشت به غمهام
    مگه درصلح وصفا وبی اشوب میشد؟
    نمیشد!
    من میخواستم خوب باشم وباتوبمونم
    سهم من ازباتو بودن جزاشک..نمیشد
    عوض شدی وقلبم ناگاه لرزید
    جزرابطه ی سرد اینده مون نمیشد
    چشمام وبستم و نگاهم ترسید
    یه شب بی دغدغه اروم شبامون صبح نمیشد..

    چقدر ایمان میارم حالا به بعضی حرفها
    وقتی بابودنت هیچ دردی دوا نمیشد
    دهن بین نبودم وبت باورهای من بودی
    اشتباه کرده بودم واخرش این نمیشد
    گفتم برات ازدردهام عجازانه اما
    جواب دلتنگی کاش فقط یه همین!
    نمیشد
    میرفتی وباخستگی نظاره گر بودم
    پاسخ چشمهام یه!میمونم نمیشد؟
    یکبارهرچندروز میدیدمت وباز
    کاش حدسهایی که درذهنم بود...نمیشد
    نیمه شب دیر میومدی به خونه ولی
    باحسهای زنونه وجنگ ؟..نمیشد
    بوی عطرت بوی عطر تازه ای بود
    مغزمن بدبین نبود اما...خب نمیشد
    چندسال گذشته بود ازبودنهات
    نفرسوم که باشهخوش..نمیشد
    اونقدر بی ارزش کردی منو که اخر
    ارزشم بیشتر ازیه انگشترنمیشد
    عشق ونفرت رو باهم یکسان کردی
    عشق ونفرت که باهم جمع نمیشد
    اخرش رفتی ومن شکستنمو دیدم
    باحالو روزم دیوامه وارخندیدم
    مگه یک روزه بشی داغون؟نمیشد
    شبها به یادتو اشک ریختم
    باورم این حادثه مگه میشد؟نمیشد
    به خودم اومدم دیدم تمومم
    بدترازاین مگه میشد؟نمیشد
    به سرم زد که برم وبرنگردم
    اما حق من این میشد ..نمیشد
    رفتم و این شهروباتو خاک کردم
    فراموش که نه اما رفتن...نمیشد
    خوش باش از خندهای امروزت جناب!
    یه دیروزی بوده که فردا شد ـ...نمیشد!
     

    sama_t

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/14
    ارسالی ها
    1,044
    امتیاز واکنش
    10,706
    امتیاز
    738
    سن
    24
    محل سکونت
    Earth
    نگاهت با نگاهم تلاقی میکند
    امیدوارم..میدانم تلافی میکند!
    چشمهایت را به روی اشکهایم بستی
    .. برای خنداندنت تلاشی میکند؟
    هنوز هم با سیگار ارام میشوی
    یا که او جای سیگار ..خوبت میکند؟
    نیمه شب با قرص خوابت میبرد
    یا که با دستهایش خوابت میکند؟
    ازاعماق وجودش دوستت دارد
    یا که دارد نقش بازی میکند..؟
    ازش دلگیر میشوی گاهی وقتها
    یا تورا بایک بـ ــوسه راضی میکند؟
    عاشق خندهایت مثل من است
    یا که بی توجه گاه نگاهت میکند؟
    چشمهای من هم سیاه بود ای مرد من
    مثل اینکه چشمهایش جادو میکند!
    مثل من سیگار را از لبت بیرون میکشد
    برای حال دلت..تلاشی میکند؟
    با تلخ بودنهایت عاشقت هست
    تحمل زمانی که بد باشی را میکند؟
    با همه دل شکستنهایت کنار می اید؟
    اصلا تورا خشمگین تحمل میکند؟
    هر شب دلش را مثل من میشکنی
    این همه بی رحمی را تقبل میکند؟
    دوستت داشتم....و غرق چشمانش بودی
    برای بودنت ...توسل میکند..؟
    میرود...میشکند قلبت را
    فکر کردی مثل من باوفایی میکند!
    سراغم نیا...دیگر تمامت کردم..
    چشمهایت با شرمندگی ...نگاهم میکند!
     

    sama_t

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/14
    ارسالی ها
    1,044
    امتیاز واکنش
    10,706
    امتیاز
    738
    سن
    24
    محل سکونت
    Earth
    انتظارم را یک حآدثه ی تلخ میکشید
    وقتی فهمیدم ..که بی حرف خیره ی من بودی
    کاش چشمهایم کورمیشد ...خواب میدید
    ان که غرق دود سیگار بود..توبودی
    پشت هم به سیگار پک میزدی ودرد میکشید
    قلبب که با پکهایت سوزانده بودی
    دست کم ازخاکستر سیگارت نداشتم
    وقتی فهمیدم به چشمش دل داده بودی
    رمقی در تنم نماند وکاش نمیشنید
    گوشم..عاشقانه هایی که گفته بودی
    خبرهای بدی هرروز به گوشم میرسید
    این نمیشد انتهای قولی که داده بودی
    ای کاش دم اخر لبخندت را نمیدید
    قلبی که مثل شیشه شکسته بودی
    دم رفتن حداقل این نقآب را بردار
    میدانم برای ماندن نیامده بودی
    حماقت یعنی اینکه بدانم عاشقم نیستی
    اصرآر کنم باخود...بگویم دلداده بودی
    هرچند از لبخند اخرت فهمیده بودم
    مدتهاست برای این جدایی اماده بودیی
     

    sama_t

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/14
    ارسالی ها
    1,044
    امتیاز واکنش
    10,706
    امتیاز
    738
    سن
    24
    محل سکونت
    Earth
    حل شدم ارام در نگاهت...
    یک معادله ی مجهول بودی
    در نگاهم همه معلوم بودند..
    ساخته ی کدام محلول بودی
    حل شدم ارام در نگاهت..
    در نگاهت چه جنگلی بر پاست
    گمشده ای در جنگلت بودم...
    حکم جنگل ایا هنوز برجاست؟
    از مهمان سرزده قلب تو...
    مثل شیر مهمان نوازی میکند
    یا که با بی رحمی تمام
    بر حریمم دست درازی میکند..
    بر حریمم دست درازی کردی که
    چند شبیست حال منخوب نیست
    زندگی ذایقه اش تلخ شده است
    یا که کام من مطلوب نیست..
    حل شدم ارام در نگاهت
    بگو که سو تفاهم شده است
    من درگیر هیچ حسی نیستمو
    شبهایم غرق توهم شده است
    حل شدم ارام در نگاهت
    نگو که حس من عشق بود
    قلب تو بی رحم نبود اخر
    ثمره ی جدال منطق بود
    حل شدی ارام در نگاهم..
    حل شدی هر چند دیگر دیر بود
    قلب من از تمام جهان
    شکسته و نآمید وسیر بود
    حل شدی در دریای نگاهم...
    اکنون حکم دریا هنوز پابرجاست؟
    میخندم و میخندی ..میدونی
    دریا بی قانون ترین جای دنیاست.
     

    sama_t

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/14
    ارسالی ها
    1,044
    امتیاز واکنش
    10,706
    امتیاز
    738
    سن
    24
    محل سکونت
    Earth
    سلام
    کلی حرف دارم
    اما نایی برای تایپ ندارم
    ...
    قول میدم بیام
    قویتر
    بهتر
    از همیشه قدرتمند تر
    قول دادم
    و سربزیـر زیر قولش نمیزنه
    ...دلتنگونم نگاهی ها
    برام دعا کنید ...
    ٭٭٭٭٭
    این متنو بخونیم ؟
    ...

    حرف هایی است برای نگفتن و ارزش عمیق هر کسی به اندازه ی حرفهایی است که برای نگفتن دارد .
    # دکتر علی شریعتی



    Screenshot_٢٠١٧-١٠-٢١-٠٠-٤٢-٠٢_1.jpg


    ـ اخر هفته ی خوبی داشته باشی !
    پ.ن : خدا دل شکسته میخره ..مثل بنده هاش نیست ...فقط یک بار اعتماد کن ...پیشمون نمیشی ....
     

    برخی موضوعات مشابه

    • قفل شده
    • مهم
    قواعد و اصول قوانین تایپ شعر
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    116
    بالا