اشعار کاربران ترانه های تاریکی| ToloAm کاربر انجمن نگاه دانلود

[ToloAm]

بارون می باره نم نم
بروی چشمای خستم
نمی دونم چرا یه حسی بهم میگه
ازین به بعد همیشه تنهام
میزنه بارون نم نم
توتنهایی وغربت من
این روزاچراسرابم
همیشه من ابربهار م
چراآسمون بی تابه
مثل چشای من بی خوابه
میزنه بارون شرشر
مثل اشکای جاریم
چرازمینم خشک شده
مثل آدماش سرد شده
چراقدمام کوه یخ شده
شونه هام کوه غم ودردم شده
آهاای اهل زمین آسمون
صبح شده ،مثل همیشه خواب نباشید
دوست داشتنم تنفر شده
قلب منم سنگ شده. Abeir,Bavi

 

[ToloAm]

امشب غمخوار می خواهم فقط
مادرم ،من می گویم وتو
بنوازموهایم را
من اشک ریزانم وتو
پاک کن زخم هایم را
مادرم توبغض نکن ومن
ابرریزان می شوم برای تو
مادرم توبخندومن
می میرم صدباربرای تو
امشب غمخوارمی خواهم فقط
چشمان خیس وگریان من
کمی خودرا دلداری دهید
زجه وشیون نکنید
این جهنم تمام می شود آخر. Abeir,Bavi

 

[ToloAm]

آسمانشان پراز ماهی
موهایشان پراز صافی
حرف هایشان پراز احساس
چشمانشان پراز الماس
هر که رادراین جهان می دیدی
هیچ هم خالی از احساس نبود
همه بودند،آدم ها،پری هاوفرشته ها
همه شادونغمه زنان
همه بی غم وجنبان
آدمان می زیستند
پری هادرآب می چرخیدند
فرشته ها می چرخیدند
آن زمان ها خوب بود وهمه هم
ناگاه هستی تضادی پیدا کرد
همه چیز برعکس شد
همه چیز نابود شد
آدمان همه پراکنده
پری ها اعماق یاخشکیده درساحل و
فرشته هایی باگریه پرواز کنان
زجه زدن
مرده شدن
بـرده شدن ،کشته شدن همه شان ودنیاقهقهه زد
Abeir,Bavi

 

[ToloAm]

درکنارتو من منم وتوخودت نیستی
من آنمم که درخفا گریسته ام
درجموع بادرد خندیده ام
درمیان آشنا گم گشته ام
من آنمم که سال هاست پاییزی گشته ام
درسموع بد نامیدنم
درمیان اقربا ئ بدگشته ام
من آنمم که بی گـ ـناه به دار آویختنم
درجفا بی نیازم کرده اند
درمیان مشکلات غرق گشته ام
Abeir,Bavi

 

[ToloAm]

من ازتو گول خوردم
گول تمام خنده های بلندت
حرف های باآ رایش وبی احساست
من ازتو زخم خوردم
زخم تمام گفته های ناروایت
حجاهای پرجوابت
من ازتو سخت مردم
سخت کشته شدم به دست تمام نگاه های سردت
سخت مردم وقتی رویاهایم را خواندی
ولی درعوض آنقدر مرد شدم که
هرشب داغت رابردل همه و
داغم رابردلت و
هرروز باپیروزی هایم تورا می کشم
Abeir,Bavi

 

[ToloAm]

کلاغ های خبرچین حتی
پچ پچشان ازرفتنت
تمام آسمان رافرا گرفته
وزندگی من از همان شب هرشب درژرف تاریکی ست
هرشب تاریک بی صورت ماهت
هرشب خسته وبی رنگ نگاهت
ومن هر شب دربی توبودن می میرم
در خاموشی تودل خاموش می کنم اما آتش فشان می شود
Abeir,Bavi

 

[ToloAm]

قلبم را لمس کردم
همه را،همه خاطراتم رادر تنگ دریای قلبم جا کردم
خنده هایمان راقاب کردم
زمزمه هایمان راحک کردم و
هق هق هایمان را
تجربه های دنیارا
کنج کتابم نوشتم
چشمانم رامی بندم،بازهم تورا
می بینم آن سوی سفره کوچک بی آلایش زندگانیم
می چرخم،می خندم،آواز کنان دعاخواندمش خدارا
خواندمش وتورا به اوسپردم
گذشته را خاک کردم گل روید
Abeir,Bavi

 

[ToloAm]

خیره پیچش موی پیچک
مانندش ازنگاه سردت درخودم می پیچم
به خودم می لرزم
تب بالایم رامی سنجم
زمستان ها راترسان از آدم برفی
بهارها راپر از رنگارنگی
تابستان هارا درصمیمیت
وپاییز راپر از سروصدای اکو شده درذهنم،از صدای خوردشدن برگ هایش
گذرانده ام
اما فراموش نمی کنم
زمستانی که سردتر از همیشه بود
Abeir,Bavi

 

[ToloAm]

نم گرفته اند سایبان چشمانم
مثل تمام ابرهایی که هوای باریدن دارن
نازدارند تمام دلشکستن هایت
مثل همه لیلی هایی که بی وفان
نگونه که ازلیلی ها بیزارم
نگوبرگرد که تورادیگر باورندارم
بازهم من مانده ام وقلبی سنگی
که باهر بار شنیدن صدایت می شود رنگی
می شود پراز رویاهای کودکانه
می خواند از آمدنت وتو بازهم می روی دوباره
قسم تورا به این آسمان ابری
قسم تورا به این چشمان پراز دلتنگی
برنگرد دیگرو بگذار عادت کنم به رفتن های بی برگشت هم
برنگردو بگذار دیگرتنها دراین دنیا پربگیرم
Abeir,Bavi

 

[ToloAm]

آرزو می کنم زیر ابراشکی
روی این آفتاب آتشی
روی من به این دربسته
به لمس این اشکان شیشه ای
برای تو،برای همه
که باشین همیشه پابرجا
به آن پرچم قل هوالله
دعا می کنم که باشی همیشه دور
از مردمان دره های خیلی دور
از گرگان باریا وبالباس آدمان
Abeir,Bavi