به غروب چشمانم قسم
به سردی زمستان اطرافم
به کورسوهای امیدتباه دلم
به مرجان های رقصان چشمانت
به فردایی قسم که مغلوبم
که من تنهاترین رزم که
خشکید بی فروش به دستانی
پاییزم بسیارودل ها زمستانی
بیاکودک وارانه صدازنیم خدارا
شاید برسد به داد بلندمان
همان هایی که خفه تر ازبغض خفته است
این نبودنت که پنهان بود
که آتشش شادی ام راکرد آب
Abeir,Bavi
به سردی زمستان اطرافم
به کورسوهای امیدتباه دلم
به مرجان های رقصان چشمانت
به فردایی قسم که مغلوبم
که من تنهاترین رزم که
خشکید بی فروش به دستانی
پاییزم بسیارودل ها زمستانی
بیاکودک وارانه صدازنیم خدارا
شاید برسد به داد بلندمان
همان هایی که خفه تر ازبغض خفته است
این نبودنت که پنهان بود
که آتشش شادی ام راکرد آب
Abeir,Bavi