اشعار کاربران مروارید های احساس | zeynab sh کاربر انجمن نگاه دانلود

  • شروع کننده موضوع zeynab sh
  • بازدیدها 4,386
  • پاسخ ها 173
  • تاریخ شروع

zeynab sh

کاربر اخراجی
عضویت
2017/08/05
ارسالی ها
206
امتیاز واکنش
454
امتیاز
206
اندوه های یک مرد را گاهی
چند نخ سیگار هم می تواند به هم بدوزد و
از لبهایش بشکافد و
بیرون ببرد از پنجره
اما
اندوه های زنانه
خانگی تر ازین حرفها هستند
درست مثل شیشه های مربا
مثل سبزیهای خشک معطر که می کوشند
یک تکه از بهار را
برای زمستان
کنار بگذارند
 
  • پیشنهادات
  • zeynab sh

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    206
    امتیاز واکنش
    454
    امتیاز
    206
    به تو ای دوست سلام
    حالت آیا خوبست
    روزگارت آبیست
    همه اینجا خوبند
    نی لبک میخواند
    قاصدک میرقصد
    دریا آرام است
    باد عاشق شده است
    و كسی هست
    در این خاک غریب
    كه به یادت جاریست
    به تو ای دوست
    سلامی به بلندای وفایت کنم و
    به اندازه پیوند افق های امیدم
    از ته دل دعایت کنم و
    تندرستی تو آغاز کلام سحرم باشد
    آمدم تا که تو را مـسـ*ـت و گرفتار کنم
    آن دل غمزده را محرم اسرار کنم
    آمدم تا که سلامی به تو ای نور کنم
    غم و محنت همه را از دل تو دور کنم
    گر چه دیر آمده ام لیک همان هم زود است
    بودنم در بر دلبر همه دم پر سود است
     

    zeynab sh

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    206
    امتیاز واکنش
    454
    امتیاز
    206
    انسان های هم فرکانس همدیگر را پیدا می کنند
    حتی از فاصله های دور
    از انتهای افق‌های دور و نزدیک
    انگار جایی نوشته بود که اینها باید در یک مدار باشند
    یک روزی
    یک جایی است که باید با هم برخورد کنند
    آنوقت میشوند همدم، میشوند دوست، میشوند رفیق
    اصلا میشوند هم شکل
    حرفهایشان میشود آرامش
    خنده هایشان، کلامشان می نشیند روی طاقچه دلتان
    نباشند دلتنگشان میشوی
    هی همدیگر را مرور می کنند
    و از هم خاطره می سازند
    ویادمان باشد
    حضور هیچکس اتفاقی نیست
     

    zeynab sh

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    206
    امتیاز واکنش
    454
    امتیاز
    206
    بیا قانون دوستت دارم را بین خودمان وضع کنیم
    صبح ها تلفنت را بردار
    به عکسم خیره شو
    طوری که انگار قرار است
    برای همیشه نباشم
    صبحت بخیر را طوری بگو
    که عزیزم ها و جانم هایش آزاد شود
    و بریزد به رگ هایم
    بگذار همین اول صبح تنِ من برایت بلرزد
    و بترسم که مبادا روزی نباشی
    دو فنجان قهوه ی ساده را بگذارم روی میز
    و دلم بلرزد برای شنیدن یک دوستت دارم
    و تو نگاهت را بپاشی به فنجان های قهوه
    و نگاه بی قرار من
    دلم بخواهد که بگویی دوستت دارم
    و تو به جای هر بار گفتنش
    صدبار با نگاهت قربان صدقه م بروی
    و من از فکر نداشتنت بمیرم و اسپند دود کنم
    بیا با همین قانون کمی زندگی کنیم
     

    zeynab sh

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    206
    امتیاز واکنش
    454
    امتیاز
    206
    پاییز فصلیه که ازاولین روز خودشو نشون میده
    کاش انسانها
    مثل پاییز باشن تاروزاول رنگ اصلیشون رو نشون بدن
    امیدوارم با آمدن پاییز
    هر برگی که میافته یک دونه از غمهای دلت کم بشه
     

    zeynab sh

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    206
    امتیاز واکنش
    454
    امتیاز
    206
    جمعه شد اما نمیدانم که دلدارم کجاست
    من خریدارش شدم زنبیل ِبازارم کجاست
    دسته گل هایی برایش چیده ام از باغمان
    باغبان با من بگو ماه شب تارم کجاست
    جای ماه آسمان عکس از نگاهش می کشم
    هرچه میگردم نمیدانم که پرگارم کجاست
    خط بخط حرف دلم راچیده ام بر روی هم
    بامن ای مادربگو دفتر وَ خودکارم کجاست
    می روم در کنج ایوان دیده بر راهش نهم
    شاید آرامم کند فندک وسیگارم کجاست
    نذر دیدارش فراوان روزه ها دارم به دل
    ربنا سر داده شد خرمای افطارم کجاست
    گشته ام انگشت نمای مردو زن پیروجوان
    از کجا فهمیده اند ایراد رفتارم کجاست
    ای خدا مردم ز دوری عصرجمعه سررسید
    خواهشا با من بگو اربـاب دربارم کجاست
     

    zeynab sh

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    206
    امتیاز واکنش
    454
    امتیاز
    206
    بی تو
    در انبوه تنهایی مانده ام سرگردان
    مانند غریبی که دربیابانی گم میشود
    که باد وجود رنجورش را به وحشت می افکند
    مانند فصل سردی
    که درختان کاج در آن به برگ ریزان
    حسرت میخورن
    مانند کسی که مویه میکند
    بر گوری گمنام بی تو تنهاییم
    مانند ماه شب چهارده قرص کامل است
    من در این هاله ی بی کسیم
    دراین حجم سنگین نبودنت
    ودر این تردید حضورت
    سخت تنهایم
    مرا دریاب
     

    zeynab sh

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    206
    امتیاز واکنش
    454
    امتیاز
    206
    ﺑﺮ ﺗﻮ ﺍﯼ ﺩﻭﺳﺖ ﺳﻼﻡ
    ﺟﺰ ﺩﻋﺎ ﮐﺎﺭ ﺩﮔﺮ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺮﺍ
    ﺭﻭﺯﺕ ﻫﻤﻪ ﺷﺎﺩ
    ﺩﻟﺖ ﺍﺯ ﻏﻢ ﺁﺯﺍﺩ
    همه ایام بکام
    ﻭ ﺗﻮ ﭘﯿﻮﺳﺘﻪ ﺳﺮﺍﻓﺮﺍﺯ
    ﻭ ﺯ ﻫﺮ ﻏﺼﻪ ﺑﺮﻭﻥ
    ﻫﻤﭽﻮ ﮔﻨﺠﺸﮏ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺑﺎﻡ ﻭ ﺩﺭﺧﺖ
    ﺑﻨﺸﯿﻨﯽ ﺧﻨﺪﺍﻥ
    ﻭ ﺳﺒﮑﺒﺎﻝ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺑﺮﮒ ﺩﺭﺧﺖ
    ﺩﺭ ﻫﻮﺍ ﺭﻗﺺ ﮐﻨﺎﻥ
    ﻣﺸﻖ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﮐﻨﯽ ﺳﻮﯼ ﺳﭙﯿﺪﺍﺭ ﺑﻠﻨﺪ
    ﻭ ﺯ ﺗﻮ ﻧﻐﻤﻪ ﻣﺴﺘﯽ ﺁﯾﺪ
    ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﭼﻮﻥ ﻗﻨﺪ
    ﺭﻭﺯﮔﺎﺭﺕ ﻟﺒﺨﻨﺪ
    ﻫﻔﺘﻪ ﻫﺎﯾﺖ ﭘﺮ ﻣﻬﺮ
    ﻫﺮ ﮐﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻗﺪﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﯼ
    ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﮐﯿﻨﻪ ﺗﻬﯽ
    ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﻗﻬﺮ ﻭ ﻋﺪﺍﻭﺕ ﺧﺎﻟﯽ
    ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﻧﺎﻡ ﺗﻮ ﺍﺯ مهر به ل*ب.ه*ا خالی
     

    zeynab sh

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    206
    امتیاز واکنش
    454
    امتیاز
    206
    گاهی چشمانم را می بندم
    و به جایی که دوست دارم باشم فکر می کنم
    تازگی ها به کم نیز قانع شده ام
    به هوایی گرگ و میش فکر می کنم سرد و مه گرفته
    در دل چمن های نمناکی که تکه سنگ ها قدم گاهی باریک برایم ساخته اند
    و نور چراغ ها آرام آرام از میان مه راه را نشان می دهند
    آنجا را دوست دارم با تمام سردی هاش تنهایی هاش تنهایی
    ای کاش تو هم باشی
    قول می دهم دستم را در جیبم بگذارم
    آن وقت برایت هزار سال داستان می گویم
    تو هم برایم از آسمان گرفته ی دیروز بگو
    یا از تنگ بودن کفش های جدیدت
    رفته رفته هوا خیلی سرد شده
    هنوز دستانت گرم هست
    چه می گویم
    فراموش کردم تازگی ها به کم نیز قانع شده ام
     

    zeynab sh

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2017/08/05
    ارسالی ها
    206
    امتیاز واکنش
    454
    امتیاز
    206
    دلم انگیزه می خواهد
    دلم ذوقی به
    یک لبخند
    دلم پاییز
    دلم یک کوچه بارانی خلوت
    دلم باد و هوای سرد
    دلم یک خواب می خواهد
    دلم شوقی
    به حد عشق
    دلم پرواز می خواهد
    هوای خشک و بی باران
    تمام روح من آزرده زین تکرار بی سامان
    دلم دل کندن و رفتن
    دلم امید می خواهد
    دلم یک خوب می خواهد
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا