نقد و بررسی فیلم ایرانی مسیر بد/ یادداشت امیر قادری درباره "لانتوری"

  • شروع کننده موضوع Behtina
  • بازدیدها 212
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

Behtina

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2015/11/08
ارسالی ها
22,523
امتیاز واکنش
65,135
امتیاز
1,290
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]
035795ff02be5beb4f6e4c3598d7bf77_M.jpg
[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]کافه سینما-امیر قادری:[/BCOLOR]
[BCOLOR=rgb(255, 255, 255)]لانتوری متاسفانه یک جور سوءاستفاده از ابزار سینماست. فکرش را بکنید تیزی یک چاقو را گذاشته‌اید روی شاهرگ یک آدم، و دوربین را متمرکز بر آن، نگه داشته‌اید: این که فرو می‌رود یا نه. این طوری شما می‌توانید هر مخاطبی را تحـریـ*ک کنید. در این مسیر تاثیر، خبری از فرآیند خلاقه هنری نیست.
دو سال پیش که عصبانی نیستم! را دیدم، مدام این نکته توی ذهنم بود که این تعادل غریب و کمیاب، تا کی می‌تواند حفظ شود. درمیشیان به عنوان یک ژورنالیست، دست‌اش را گذاشته بود روی ابزار اولیه و مستقیم تاثیر بر تماشاگر. و روی آن طناب باریک، توانسته بود خودش را حفظ کند. این وسط و برای ماندن در نقطه تعادل، طنز جذاب فیلم، به کمک‌اش آمده بود. همه چیز وقتی عجیب‌تر می‌شد که یاد فیلم اولش، بغض بیفتیم. یک جور شلوغ‌بازی برای پنهان کردن ضعف ایده و کارگردانی. هر چند اتمسفر مریض بغض، اریجینال می‌زد، اما این همه داشته فیلم بود. عصبانی نیستم! اما، فقط این عصبیت و بیماری واقعی را نداشت. به عنوان یک محصول هنری، و به دلایل بالا، فیلم بسیار بهتری بود.
و حالا لانتوری نشان می‌دهد که آن نگرانی از ناتوانی فیلمساز در حفظ سلیقه و تعادل، که در لحن چندگانه عصبانی نیستم! موجود بود، منطقی بوده است. لانتوری فیلمی است که نه فقط شلوغ کردن از نوع بغض دارد، بلکه تلاش فیلمساز برای استفاده از ابزار مستقیم برای برانگیختن احساس تماشاگر، به چه نتیجه پیش پا افتاده‌ای منجر شده است. این را می‌شود هم در استراتژی روایی فیلم (که نیمه ابتدایی را کم‌فایده و اثر جلوه داده)، و هم در فرم اثر دید.
اما می‌دانیم که فرم مبتذل، محتوای مبتذل می‌سازد. (یا بالعکس). هر چه هست، این جا فیلمساز سرگردان و شلوغ کن عاشق واکنش گرفتن، مجموعه‌های از ایده‌های سیـاس*ـی تلگرامی مد روز را قاطی می‌کند و به خورد تماشاگر می‌دهد. وقتی در یک دیالوگ پس از نقطه اوج و در پایان اثرش، با خاطره سیـاس*ـی «قیمت گوجه» شوخی می‌کند، ماتم برد، که مگر انتظار فیلمساز از خودش و اثرش چه قدر پایین است. پس بحث مرکزی فیلمساز درباره قصاص و بخشش، و نیروی قاهر تمامیت‌خواهی که می‌خواهد یک زیبایی آزاد را به چنگ بگیرد، همین قدر سطح پایین از آب درمی‌آید. واکنش منفی تماشاگران پرشمار کاخ جشنواره پس از تماشای فیلم (که لااقل به خاطر دلبستگی‌های سیـاس*ـی و حزبی هم شده، باید بیش از این می‌بود)، بیشتر از آن که آگاهانه باشد، به نظرم یک جور واکنش ناخودآگاه بود در برابر کار فیلمسازی که می‌خواهد از ابزار فرمی و مضمونی که در اختیار دارد، برای تحت تاثیر قرار دادن‌ طرف مقابل‌اش یعنی تماشاگر، سوءاستفاده کند. و بدتر این که در این مسیر هم به تناقض و فرصت‌طلبی می‌رسد: همان موقعیت آشنای پوزیسیون و اپوزیسیون بودن همزمان.
درمیشیان کارگردان با احساس با استعدادی است. فارغ از همه این حرف‌ها، اگر روزی روزگاری خود سینما را، نه فقط به عنوان یک ابزار، دوست داشته باشد؛ راه درست، از میان همه تناقض و آشوب‌ها، خود به خود نمایان خواهد شد. کافی است عاقبت مخملباف را، (منظورم این جا تنها در مقام یک سینماگر، و هنگام استفاده از هنر سینماست) ببیند.
[/BCOLOR]
 

برخی موضوعات مشابه

پاسخ ها
0
بازدیدها
81
پاسخ ها
0
بازدیدها
175
پاسخ ها
0
بازدیدها
169
پاسخ ها
1
بازدیدها
729
پاسخ ها
0
بازدیدها
106
پاسخ ها
0
بازدیدها
173
پاسخ ها
11
بازدیدها
1,149
پاسخ ها
0
بازدیدها
144
پاسخ ها
0
بازدیدها
111
پاسخ ها
0
بازدیدها
160
پاسخ ها
0
بازدیدها
100
پاسخ ها
0
بازدیدها
332
پاسخ ها
0
بازدیدها
150
پاسخ ها
0
بازدیدها
119
بالا