آنها که همزمان بسیار متفاوت و بسیار شبیه به یکدیگر به نظر میرسند، هر دو باطن کثیف دنیایی در ظاهر پیشرفتکرده را عالی نشان مخاطب میدهند. این دو اثر به کمک استعارهپردازی و خلق لحظات باورپذیرِ درگیرکننده و عجیب، ضعفهای سیستمها، گم شدن انسانها در شلوغیِ پوچ دنیای مدرن ما را یادآور میشوند. همچنین کموبیش مثل Psycho-Pass در عین آن که آثار مورد بحث اهمیت زیادی به دنیاسازی دادهاند، در مرکز قصهی «باشگاه مبارزه» و «آقای ربات» میتوان همیشه یک یا چند کاراکتر را دید؛ کاراکترهایی که سازندگان با نمایش گمگشتگی آنها درون جهان، به شکلی احساسیتر پستی جامعه را به یاد میآورند. تماشاگرهایی که انیمه Psycho-Pass را بهشدت به خاطر برداشت عمیقش از بحران هویت انسان مدرن دوست دارند، در سریال Mr. Robot درد کاراکترها را از درون احساس میکنند و آنهایی که با الیوت لایهی زیرین و پلشت زیباییهای ظاهری را دیدند، در انیمه Psycho-Pass بارها و بارها پا به پای بازرس جوان از سیستم میترسند. شاید چون بهتر و ملموستر میفهمند که آنچه مقابل بیننده قرار گرفته است صرفا حاصل تلاش کارگردان برای تصویرسازی از جهانی آیندهنگرانه و سرتاسر خیالی نیست. بلکه نشان میدهد دنیای خود ما از درون به سمت چه جنونی گام برمیدارد؛ هر روز سریعتر و بیمهاباتر.