VIP {{مقالات معماری}}

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
الگوهای هندسی ستاره اسلامی ـ بخش اول 1391/05/18


نوشـــــــــــته ی : اِی جِی لی



برگــــــردانی از :
سید مازیار مظلومی -


خــلـاصــــــــــــــه : -



61163480037458747915520121887478.jpg






توضیحات مترجم :
اهمیت نوشتاری که در پی می آید در نوع نگاهی است که به برخی از اجزا و الگوهای هندسی اسلامی دارد.تمام محتوای این نوشتار توضیحات صرف ریاضی و هندسی برای تشریح این الگوها و ساختارهای به ظاهر آشنا برای ما نیست؛اما سعی دارد نمونه و راهنمایی باشد به سوی اصولی که می توانند سنگ بنای نگاهی نو بر پایه دانش ریاضی و هندسه به این ترسیمات باشند.نکته جالب دیگر این مکتوب برای مخاطبان اینکه به دنبال سیستم اختصار نویسی عددی ونام گذاریها و دسته بندی های علمی بر مبنای مشترکات هندسی است تا آنها را در کنار نام گذاری های سنتی (که به ویژگیهای هندسی توجه اندکی در حد اشاره به تعداد رئوس شمسه هانشان می دهند)کند.به دفعات خوانده ایم که اصول دقیق ریاضی و هندسی در شکل گیری کلیت و اجزای هنر معماری اسلامی دخیل بوده اند.برجسته ترین حوزه این تاثیرگذاری البته همین ترسیمات هندسی است.با این همه بررسیهای عمده ای بر اساس ریاضیات و هندسه بر این ترسیمات به عمل نیامده است.متن پیش رو اساس و بنیان هایی را معرفی می کند که می توانند دستمایه چنین مطالعاتی باشند. در آماده سازی این متن تلاش شده که اسامی اجزا و روشها بر اساس شکل وفرم اجزا ،که برای بحث مورد نظر مهم و اساسی است ،در کنار اسامی خاص مورد اشاره در هنر سنتی ایران ذکر شوند . به سبب تعداد زیاد تصاویر این متن در سه بخش ارائه شده است.




امتیاز شما : 1 2 3 4 5

5Star.jpg


تا کـنون 3 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






مقالات مرتبط


dot.gif
الگوهای هندسی ستاره اسلامی ـ بخش دوم


dot.gif
الگوهای هندسی ستاره اسلامی ـ بخش سوم و پایانی



دیگر مقالات سید مازیار مظلومی


dot.gif
لوکوربوزیه و شرق شناسی: معماری های فارغ از آکادمی ( مفاهيم و نظريات معماري )


dot.gif
میشل فوکو و معماری؛ ژئوپلیتیک نگاه، سراسربینی و مناسبات قدرت ( مفاهيم و نظريات معماري )


dot.gif
رم کولهاس و نبوغ معمارانه در دو اثر مکتوب ( مفاهيم و نظريات معماري )


dot.gif
الگوهای هندسی ستاره اسلامی ـ بخش دوم ( مفاهيم و نظريات معماري )


dot.gif
الگوهای هندسی ستاره اسلامی ـ بخش سوم و پایانی ( تاريخ معماري )


dot.gif
ونتوری و پردازش زمینه گرای مکان ( مفاهيم و نظريات معماري )


dot.gif
تأثیرپذیری ابعاد حس مکان از ادراکات ذهنی در محله های مسکونی شهری ( جغرافياي انساني )


تزئینات هندسی اسلامی بیشتر از یک قرن است که ناظران و پژوهشگران غربی را مفتون وشیفته خود ساخته اند و همچنان نیز دستمایه های مطالعات متعددی را برای توضیح و شرح ماهوی خود در حوزه های متفاوتی از زیبایی شناسی،ریاضیات،عرفان و حتی کیهان شناسی فراهم می آورند.مضمون و ماهیت هندسی این تزئینات کاملا واضح و مبرهن است.اما با آنکه پژوهشهای بسیاری بر روی ساختار و تحلیل الگوهای اسلامی منتشر شده است،هیچکدام کند و کاو عمیق و کاملی درموضوع نکرده اند؛ و هیچ پژوهش نظام مند و جامعی به روش تطبیقی در میان این الگوها انجام نگرفته است.در حالی که نیاز به شرحی بر پایه ای علمی تر، از این الگوها کاملا وجود دارد؛ هرچند که دانش تئوری ریاضی محض مورد نیاز چنین پژوهشهایی نیست.از طرفی هنوز حتی نظام اصطلاحات کاملا پذیرفته شده ای برای انواع اجزای به کار رفته در این تزئینات هندسی و همینطور شیوه ها و روشهای شکل دهنده به آنها وجود ندارد.در غیاب پژوهشهایی جامع از این دست در خلال این سطور کوشش خواهد شد تا روشهایی را که در آن برخی از این الگوها از تعدادی اصول مبنایی شكل می گیرند توضیح داده شود.

در خصوص نقشی که ریاضیات در تدوین، توسعه و ساختار الگوهای هندسی اسلامی (مانند گره ها و کاربندی ها) بازی کرده است نظرات متفاوتی بیان شده است.برخی شاهد تکاملهای آرام و نزدیک به هم از بسیاری انواع تزئینات پیش از اسلامی بوده اند که منجر به نتایجی تحیر آور در الگوهای به کلی دگرگون شده هنر اسلامی شده اند. در حالی که برخی دیگر شواهد محکمی مبنی بر دخالت ریاضیات در طراحی و ایجاد این الگوها یافته اند و یا حداقل سطح قابل قبولی از دانش هندسه و توانایی کاربرد این دانش را در توسعه انواع تزئینات اسلامی به هنرمندان آن نسبت داده اند. احتمالا هیچگاه پاسخی قطعی برای این پرسش جدال برانگیز نداشته باشیم، هرچند که منتقدان غربی این احتمال را هم که هنرمندان اسلامی این امکان را داشته اند که دانش تجربی قابل توجهی را در طراحی و ساخت الگوها و در نبود فهم تئوریک پشت زمینه آن-ریاضیات-باقی بگذارند ناچیز شمرده اند. البته برای محقق امروزی این یک مزیت است که توان تحلیل اصولی الگوهای اسلامی را در حوزه ریاضی محض داشته باشد،اما دانش ریاضی و یا هندسه برای کسانی که تنها قصد ترسیم این الگوها را دارند ضروری نیست.با آنکه زمینه نظری به هنرمند اجازه می دهد ترکیبات ممکن را سریعتر از روش آزمون و خطا بیابد،اما به هیچ روی جایگزینی برای خلاقیت حقیقی هنری نیست.مهم این است که کاربرد بصیرت و دانش ریاضی در تحلیل الگوهای هندسی اسلامی،میدان وسیع تری از احتمالات در ترکیبات هندسی را به نسبت آنچه توسط خود هنرمندان کشف شده است آشکار می کند.

حجم زیادی از این تزئینات بلادرنگ به عنوان تزئینات اسلامی شناسایی می شوند؛ولی در عین حال در تمامیت خود هیئت و شمایل قابل تمایزی از سایر تزئینات هندسی را شکل نمی دهند.در واقع الگوهای هندسی اسلامی ترکیبی از بسیاری شیوه های متفاوت ارائه می کنند که به روشنی از منابع کلاسیک و از فرهنگهای مختلفی که اسلام در اوایل گسترش خود با آنها در تماس و رابـ ـطه قرار گرفت،جذب و تبدیل شده اند. از آنجا که ممکن نیست تمام انواع الگوهای اسلامی را در اینجا بررسی کنیم،خود را به بررسی چند مورد مشخص جذاب تر محدود می کنیم.یک دسته از این تزئینات هستند که مشخصا در هنر اسلامی به ظهور رسیده اند.این گروه را الگوهایی شکل می دهند که ممکن است "الگوهای ستاره ای" خوانده شوند ؛چرا که شامل فرمهای ستاره شکل هستند که بر اساس قواعد دقیق هندسی برای ایجاد ترسیمات تکرار شونده و به هم پیوسته دو بعدی به کار بـرده می شوند.[1]این الگوها بی شک زیباترین و پیچیده ترین الگوهای هندسی اسلامی هستند و زیبایی خود را تا حد زیادی مدیون درجات بالای تقارن می باشند.

الگوهای اسلامی در ساده ترین ظهور خود نمونه هایی از کاشی کاری در یک صفحه هستند که شامل چند ضلعی ها یا سلولهایی با اشکال متنوع می باشند که لبه به لبه سلول مجاور قرار گرفته اند.با حضور سه یا تعداد بیشتری از این سلول ها که در نقاطی به هم متصل شده باشند یک گره تشکیل می شود .و کلا ضروری نیست که این سلولها و اجزا [2]چند ضلعی های محدب باشند،یا حتی لبه هاشامل خطوط راست باشند و نیز هیچ محدودیتی برای تعداد آلتهای متصل به هم در یک گره وجود ندارد.

ستاره های اسلامی اساس انتظام خود را از صورت مشترکی با چند ضلعی های منتظم کسب کرده اند و آن اینکه هر دو از مجموعه نقاطی ایجاد می شوند که به طور مساوی روی محیط دایره توزیع شده اند.هنگامی که تمام نقاط مجاور در چنین وضعیتی به هم متصل می شوند تشکیل یک چند ضلعی منتظم می دهند و اگر اتصال را برای همه نقاط دیگر (مثلا نقاط سوم نسبت به هم یا مانند آن) ادامه دهیم به بسیاری از ترسیمات ستاره مانند برمی خوریم؛هرچند که ستاره ها و شمسه های اسلامی تعاریف دقیق تری دارند.

مجموعه نقاط روی محیط دایره اولیه "رئوس ستاره" را تشکیل می دهند؛ بنابراین اضلاع ستاره یکدیگر را در نقاطی می برند که البته به عنوان "رئوس ستاره" شناخته نمی شوند.شمسه های اسلامی اولیه بر مبنای همین چند ضلعیهای ستاره ای شکل ایجاد شده اند .

ساختارهای ستاره و شمسه اسلامی یک سطح خالی در مرکز ترسیم ایجاد می کنند که بدوا به شکل یک چند ضلعی منتظم است.در تزئینات شناخته شده اسلامی این سطح مرکزی معمولا با حذف یک یا چند قطعه از قطعات میانی خطوط تبدیل به یک عنصر ستاره ای شکل میشود.معمولا تمام قطعات به جز دو قطعه انتهایی یک ضلع حذف می شوند و به این ترتیب یک تصویر نوعی از ستاره اسلامی شکل می گیرد.(تصویر 2)چنین ترسیمی شامل یک سطح ستاره ای شکل میانی (یا ستاره مرکزی) و تعدادی اجزای به شکل کایت (ترنج) خواهد بود.در برخی موارد تمام قطعات به جز بیرونی ترین قطعه حذف می شوند (تصویر 3) و بدین وسیله خلاصه ترین ظهور یک ستاره هندسی منتظم بروز می کند.

ستاره هایی مانند این به وسیله یک روش اختصار نویسی که از سه معیار زیر اطلاعاتی ارائه می کند قابل تشخیص و تمایز هستند:

1- تعداد رئوس

2- نحوه اتصال رئوس برای ایجاد ترسیم ستاره ای (2به2 یا 3 به 3 و....)

3- تعداد قطعات باقیمانده هر ضلع تشکیل گر ستاره در هر سمت.

این سه کمیت را می توان به ترتیب با n ،d و sنمایندگی کرد ،بنابراین نمایش نهایی اختصار نویسی برای یک ستاره به صورت :s (n/d)خواهد بود. درنتیجه اختصار نویسی ستاره تصویر 2 به صورت 2(3/8) یا ستاره دو قطعه ای هشت روی سه می باشد. این روش اختصار نویسی قابل کاربرد برای هر شمسه است که همانطور که شرح شد با استفاده از خطوط اتصال راست بین جفت نقاط ترسیم شده باشد. (این سیستم اختصارنویسی حتی می تواند برای برخی دیگر ازانواع مشخص ساختارها به کار رود مشروط بر آنکه مقادیر غیر صحیح را هم برای d مجاز بدانیم). همانگونه که گفته شد ،ترسیماتی که مستقیما بر اساس چند ضلعی های ستاره ای ترسیم می شوند به سادگی با استفاده از یک دایره و نقاطی که به طور مساوی روی محیط آن توزیع شده باشند به دست می آیند؛ و به هیچ ساختار دیگری نیازمند نیستند. با این حال بسیاری از این ترسیمات ستاره ای (هرچند که دارای یک شمسه مرکزی و تعدادی ترنج های جانبی)باشند از این راه به دست نمی آیند. در این انواع انحراف خطوط شکل دهنده ستاره به نحوی است که نمی توانند با اتصال جفت نقاط روی دایره به دست آمده باشند. این موارد نیازمند یک یا چند دایره متحدالمرکز دیگر برای به دست آوردن نقاط داخلی و تکمیل ستاره هستند (تصویر4). ستاره ها و شمسه های اسلامی انواع متفاوتی دارند که برخی ازانواع اصلی آنها در ذیل مورد بحث قرارخواهند گرفت.همه آنها دارای ستاره ای به عنوان عنصر مرکزی درمیان خود هستند و هرچند ممکن است ویژگی های اندازه ای هر ستاره وشمسه به صورت دلخواه و موردی انتخاب شود اما این غالبا بر اساس نظرداشتهای وابسته به ارتباط سایر اجزا و المانها در یک الگو خواهد بود.

به دست آوردن ستاره ها و شمسه های اساسا نو و بدیع مستلزم مطالعه مراکز ستاره ها در صفحه است و شمار احتمالات با راههایی که در آن مراکز ستاره ها باید در ارتباط با مرکز ستاره مجاور خود تعیین وضعیت شوند محدود می شود. در روش ستاره های متصل به هم که غالبا بر تمام الگوهای دیگر ترجیح داده شده است، شعاعی از مراکز دو شمسه مجاور بر خط مستقیمی که مراکز این دو شمسه را به هم متصل می کند منطبق می شود و از این رو به عنوان "اتصال خط مشترک"شناخته شده است. در چنین وضعیتی نقطه تماس و اتصال این ستاره ها روی همین خط واقع خواهد بود.(تصویر5).

روش قابل قبول دیگر برای ارتباط مراکز ستاره های مجاور ،موازی ساختن نزدیکترین بردار شعاعی آنها با هم است.در چنین حالتی خط مستقیم بین مراکز این دو ستاره دیگر با بردار شعاعی هیچکدام از این دو ستاره منطبق نیست. چنین ارتباطی می تواند به عنوان "اتصال موازی" خوانده شود.(تصویر 6) لازم به ذکر است که "اتصال موازی" بین دو ستاره اصولا در الگوهای بخصوصی یافت شده است که معمولا برای ایجاد و ترسیم با خط کش و پرگار از نمونه های "خط مشترک" مشکل تر هستند.

قواعدی از این دست برای ارتباط شمسه های مجاور هیچگاه صریحا توسط یا از طرف هنرمندان اسلامی بیان نشده اند. البته کاربرد روش "خط مشترک" برای اتصال شمسه ها و یا موتیف های گل شکل ،قرنها قدمت بیشتری از کاربرد در الگوهای هندسی اسلامی دارند و محتملا همیشه احساس می شده است که نمایش برازنده تری برای روش ترکیب عناصر و اجزا بوده است.

بسیاری از اولین ترسیمات الگوهای هندسی اسلامی بر اساس یک شبکه بندی مبنایی از مثلث متساوی –الاضلاع یا مربع به دست آمده اند و اولین طراحان این الگوها بر اساس چنین شبکه هایی قادر به ترسیم و ایجاد اولین "گره چینی" ها شده اند.ساده ترین روش، قرار دادن مرکز ستاره روی یکی از نقاط یا رئوس شبکه است به نحوی که شعاع آن ستاره برابر نصف طول هر ضلع شبکه باشد.ستاره ها به گونه ای مکان یابی می شوند که یکی از بردارهای اساسی آنها نیز منطبق بر یکی از خطوط شبکه باشد و هر جفت از ستاره های مجاور بر نقطه ای در میان یک ضلع شبکه به هم متصل شوند.در نتیجه اتصال خط مشترک خود به خود ایجاد می شود.با در نظر داشتن ویژگی های مربع و مثلث به عنوان مبانی شبکه بندی ذکر شده ساده ترین موتیف هایی که می توانند در این روش به کار روند، شش و چهار رأسی هستند. البته پر واضح است که موتیف هایی با هر تعداد رئوسی که ضرائب 4و6 باشند نیز مشابها می توانند روی رئوس شبکه قرار گیرند.

نمی توان به سادگی تاریخی برای نخستین استفاده ها از الگوهای اسلامی در تزئینات معرفی کرد. هرچند برخی کو شش ها برای توضیح تاریخ ایجاد و توسعه اولین الگوهای راست خط برای ستاره های اسلامی به عمل آمده است، اما ازآنجا که نسخه های خطوط منحنی این ترسیمات حتی پیش از آنها پدیدار شده اند احتمالا باید تلاش کرد تا مبدا و ماخذ آن اتفاق را هم توضیح داد. در هر گونه بحث بر روی مبادی تاریخی باید در ذهن داشته باشیم که هرچند امکان پذیر است که از لحاظ نظری قدیمی ترین نسخه های الگوها را جداگانه ردیابی و مشخص کنیم؛ عملا به آن معنی نیست که هر کدام از آنها واقعا اولین ظهور تاریخی آن الگوی بخصوص باشند. اینگونه به نظر می رسد که بیشتر نمونه های اولیه مدتهاست که از بین رفته اند. با این همه شواهد کافی از قرون هشتم تا دهم م.(اواخر قرن اول تا اوایل قرن چهارم هجری )که ارائه گر شناختی هرچند اجمالی از منابع بسیار غنی تزئینات هندسی اسلامی اولیه است باقی مانده اند. اولین نمونه ها در سده هشتم م./ اواخر سده نخست و اوایل سده دوم هجری در خاور میانه ظاهر شدند. این ظهور به صورت پنجره ها و طرحهای مشبک در مسجد بزرگ دمشق و قصر حیر غربی باز هم در سوریه و کاخ خربة المفجر اردن بوده است. با آنکه بسیاری از این طرح ها شامل اجزای ستاره ای شکل بوده اند.این نکته که آنها ارائه گر ترسیمات متفاوتی در اصل و زمینه ذهنی هنرمند هستند، یا فقط به صورت سطوح باقیمانده بین دوایر، کمانها و سایر ترسیمات دیگر به وجود آمده اند محل تردید است. هرچند در بعضی موارد مثل ترسیم مورد نمایش در تصویر شماره 7 (که تقریبا مشابه نسخه های موجود در قصر الحیرالغربی و خربة المفجر است)به نظر می رسد که متشکل بودن این الگو از ترسیمات در اصل ستاره ای شکل(و در این مورد ستاره های هشت) برداشت و تفسیر کاملا صحیحی بوده باشد.

دو نمونه از اولین الگوهای گره چینی با استفاده از ستاره راست خط الگوهای شامل ستاره های شش و هشت هستند (به ترتیب تصاویر 8 و9 )؛ که ریشه تاریخی هر دو به تاریخ کلاسیک باستان بازمی گردد.در هنر اسلامی الگوی ستاره و صلیب (تصویر 9) برای نخستین بار در سامرای قرن نهم م./ قرن سوم هجری پدیدار شده است.ظهور الگوی شامل ستاره شش نیز مربوط به همان سده در مسجد ابن طولون مصر است.در عین حال هر دوی این الگوها در گچبری های مدینة الزهرا در اسپانیا ی قرن دهم م./قرن چهارم هجری و همینطور مسجد الحاکم قاهره قرن 11 م./اواخر قرن چهارم هجری هم پدیدار شده اند. البته این احتمال هم که الگوی ستاره و صلیب حتی پیش از آن ظاهر شده باشد هم وجود دارد.(مثلا نسخه ای از آن روی یکی از پنجره های قصر حیر غربی).نمونه دیگری برای ستاره شش نیز مربوط به ابتدای قرن 11 م. است که در خاک برداری خانه ای در سیراف به دست آمده است.بنابراین می توان نتیجه گرفت که حداکثر تا انتهای قرن دهم م./قرن چهارم هجری ،الگوهای راست خطی شامل ستاره های هشت و شش کاملا مرسوم شده بودند. و احتمالا در آن مرحله تبدیل و تصور کردن نسخه هایی شامل ستاره های با رئوس بیشتر در گره ها و الگوهای هندسی از روی نمونه های موجود امر بسیار مشکلی نبوده است. یک الگوی هندسی شامل ستاره 12 بر روی زمینه شبکه مثلث بر یکی از برجهای خراقان(برج متقدم) 1067 م./459 هجری در شمال غرب ایران نقش بسته است (تصویر 10). و الگوی دیگری مرتبط با همان ستاره 2(4/12) اما بر زمینه شبکه مربع (تصویر 11) وجود دارد که احتمالا مربوط به همان دوران است. نمونه های دیگری از الگوهای اولیه به دست نیامده است. اینها آخرین نمونه ها در میان مرسوم ترین الگوهای اولیه بوده اند. الگوهایی که از مراکش تا آسیای مرکزی یافت می شوند. نمونه های الگوهای شامل ستاره 2(3/8) هم که احتمالا مربوط به همین زمان بوده اند نیز به دست آمده اند (تصویر 12)؛ و با وجودی که خود ستاره اصلی قبلا وجود داشته است، اما نمونه قدیمی تری از آن در گره چینی ها موجود نیست؛ مگر همان الگوی تصویر 7 که می تواند به عنوان یک مثال منحنی قرن اولی(هجری) مورد توجه قرار گیرد.


1-این عناصر ستاره ای شکل در هنرهای سنتی ایرانی "شمسه" نامیده می شوند.و منظور از ترسیمات تکرار شونده برای مثال گره چینی ها و کاربندی ها و مانند آنهاست.


این اجزا و سلولها در هنرسنتی ایران آلت های گره خوانده می شوند. [2]
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    الاهیات معماری در جهان طراحان پَساـ نظری ـ بخش دوم ـ مرگ [معماری] مدرن و تعلیق پیوریسم ارتدکس 1391/05/28


    نوشـــــــــــته ی : مایک گریـمـشــــا



    برگــــــردانی از :
    آرش بصیرت "سردبیر اتووود" -


    خــلـاصــــــــــــــه : در بخش اول این مقاله نویسنده بستری تاریخی و نظری فراهم اورد برای مرور انچه بر معماری در قرن بیستم گذشته است، در این بخش عملا تحقق وعده های فلسفی قرن نوزدهم را در شمول معماری قرن بیستم مشاده می کنیم



    61863480855203040863020122318408.jpg




    توضیحات مترجم :
    عبارت post-theoretical به ظهور تعدادی از معماران بازمی گردد که هیچ علقه و دانشی نسبت به نظریه معماری یا اجتماعی ندارند و طراحی شان را بر قرار انگاره ها و ادراک زیایی شناسانه ای خارج از چارچوب یک غایت نظری تدوین می کنند. در این قسمت نگارنده سپیده دمان پست مدرنیسم و نحوه تعامل ان با مفاهیم پایه مدرنیسم را تدقیق می کند.




    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    5Star.jpg


    تا کـنون 4 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات آرش بصیرت "سردبیر اتووود"


    dot.gif
    معماری رکود ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    معمار؛ محصول ایده ئُـــــــلُژیک یا روای غیر قابل اعتماد ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    گزارش اقلیت ـ اکثریت خاموش؛ ایا طراحی هنوز باشگاهی مردانه است ( طراحي داخلي )


    dot.gif
    غرفه گالری سرپنتین؛ طراحی در منطقه ممنوعه ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    از رئالیسم جادویی سیاه تا راپســـــــــودی سرخ ژان نوول؛ سیاست رنگ در گفت و گو با محیط ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    رم کولهاس و زیست پس ماندی شهرـ نشین ( شهر سازي )


    dot.gif
    رِم کول هاس؛ آیکـُـن[سندرم]امپراتوری ( شهر سازي )


    dot.gif
    فضاي اعتراض؛ وقتي سخن منطقه بندي شده است ( شهر سازي )


    dot.gif
    پالادیو؛ روحی نو در صورت بندی کلاسیک ( تاريخ معماري )


    dot.gif
    گزارش اقلیت ـ زنان باهاوس؛ روایتی ربوده شده ( آموزش معماري )


    انچه در چارچوب خوی و زیبایی شناسی مدرنیستی حادث شد، تلاشی بود که سبک بین الملل بر ساخت اورشلیم نو بر سیاقی که بر قرارش بتواند خود را فراتر از بستر [به ظن مدرن ها محدود کننده طرح] تبیین کند به انجام رساند. شهر سکولار مدرنیستی، بین المللی و جهانی، شهر نظم و انضباط بود. برج های شیشه ای و کتدرال های نوایین سکولار نه برای بازتاب شکوه خدای متعالی که برای بازتاب شکوه سازنده گانشان بر سطوح شان طراحی شده بودند. از بین بردن تزیینات غیر ضروری بازساختی بود از بافتی سکولار که در ان جامعه مدرن به تفکر مجدد می پرداخت. اگر خانه بر ان قرار که لوکوربوزیه ادعا می کرد ماشینِ زیست بود، خانه هایی که میس طراحی می کرد ماشینِ تفکر بود:

    ساختمان های میس قبل از انکه سرپناه هایی کارکردی یا حتی ابژه های تفکر زیبایی شناسانه باشند، منابعی اند برای "زیست مایه ای معنوی[1]" گویی غذای ذهن اند. . . برای میس، همچون لوکوربوزیه، خانه یک ماشینِ فکر است. اما برای لوکوربوزیه خانه صرفا ماشینی است که درون ان می توان اندیشید، اما برای میس خانه ماشینی است که می توان با ان اندیشید[ ماشین میانجی و واسطه تفکر است].[2]

    زیبایی شناسی میس ون دروهه وار کلیت شهر را به ماشینی برای تفکر در و به واسطه اش تبدیل می کند؛ فکرْ ماشینی که تلاشِ مُــمِـدش تفوق روح بشری بر امر قدسی است.

    تا دهه 1960 جامعه غربی تلاشش را برای به انجام رساندن رسالتش؛ حذف تزیینات غیر ضروری اغاز کرده بود. ظهور انسان سکولار، شهر سکولار، شیون و فغانِ "خدا مرده است" (تقریبا هشتاد سال پس از وقوعش) علیه اتمسفرِ شهری ای قد برافراشت که تا پیش از این خودش این ذهنیت را ایجاد کرده بود. در این بازه زمانی بود که برای معماران این پرسش پیش امد؛ چه خواهد شد؟ در حالی که چارلز جنکس تاریخ و مکان مرگ معماری مدرن را با تخریب مجمتع مسکونی پروئیت ایگو در سنت لوییس میسوری، مورخ 15 جولای 1972 در ساعت 3:32 بعد از ظهر اعلام می کند، ایا نباید به خاطر اوریم که این ساختمان بیشتر شبیه همان بیان نمادین و پیوریستی برامده از نقل قول غلط ترجمه شده ی مجله روح نو[ــِ لوکوربوزیه] بود. جز این ما باید به انتهای دهه 1960 بازگردیم زمانی که رابرت ونتوری خط و مشی میس ون دروهه ای را با مانتراهایی هم چون "بیشتر، کمتر نیست" و "کمتر، خسته کننده است" مورد هجوم قرار داد.[3] ( وضعیتی که تام ولف با عبارت "مدرنیسم در عصر اسکولاستیک"[4] تبیین اش کرد). بر این سیاق است که می توان نتیجه گرفت خیز برداشتن برای خروج از نظم یا حتی فراتر رفتن و به وضعیت بعد از نظم ـ پَسا نظم ـ رسیدن را می توان همه ان چیزی دانست که در قلب پست مدرنیته تدقیق شده است و البته مهمترین نکته انکه پست مدرنیته قوی ترین نمادش را در برج [بابلی] دیگر[5] یافت.

    زیبایی شناسی لوس در زمانه خودش در امریکای انتهای دهه 1980 عمیقا تاثیرگذار بود. او این وضعیت را در درس گفتارش تحت عنوان "معماری" پیش بینی کرد:"کارگران امریکایی جهان را مسخر خود خواهند کرد و انسان را به طور کلی".[6] کارگر امریکایی که ره یافت لوس را مغلوب خود ساخت، لوئیس سالیوان بود، معماری که ساختمان های ذاتا پیش مدرن اش را با تزیینات روکوکویی می پوشاند، دو رویکرد کاملا متضاد که برابر یکدیگر موضع گرفته بودند و گویی نقطه عطفی را رقم می زدند.[7] با این حال ادلف لوس جوان کاملا ملهم از سالیوان بود و غالبا از تاثیر او بر خود سخن می گفت، انچه لوس بر ان تاکید می گذاشت ماهیت شمایل شکنانه تزیینات سالیوان بود، چرا که برای اولین بار با نگاه به شبکه ی حاکم بر پیشْ اسمان خراش های سالیوان و تعریف بالادست ساختمان به واسطه تزیینات، توجه شما نه به تزیینات بلکه به جعبه تزیین شده جلب می گردد، به انچه زیر تززینات باقی مانده است[8]. سالیوان با جدا کردن تزیینات از بن مایه ساختمان، راه را بر انچه، در دیالکتیک ادلف لوس، می توان تحت عنوان فضای سکولار صورت بندی کرد گشود؛ شکافی که در جهان شمولی استانه ای و شکننده و بی نهایت حساس مفاهیمی همچون شفافیت، ابزارهایی همچون سفیدبودگی و مصالحی همچون فولاد و شیشه بسط می یابند. از انجایی که دکوراسیون دیگر اهمیت به ذات نداشت، طراح می توانست ان را به عنوان عنصر غیر ضروری حذف کند. از این پس سفیدکاری و حتی شبکه بندی فولاد و شیشه به بارزه هایی تبدیل می شوند که می توان انها را حضور استانه ای[9] نامید، حضوری که میان سازه و تزیینات حادث می شود، وضعیتی که "نه صرفا تجسمی و شمایل گون است و نه حتما ابستره و انتزاعی".[10] البته سالیوان از جنبه ای دیگر تحت شمایل مدرنیسم، مدرنیته و حدوثش را به تعویق می انداخت؛ عنصر دیگری که مدرنیسم دکوراتیو متظاهرانه سالیوان اشکار می کرد انکه علی رغم بازنمایی وجوهی از جهان شمولی به واسطه سازه بنا، تزیینات کاربردی نه فقط در راستای تدقیق بنا در مکان و زمانی خاص تعریف شده اند بلکه می خواهند ان را با تاریخ نیز گره زنند؛ به بیان دیگر تزیینات "در حال حاضر" از مدرن شدن سازه جلوگیری می کند و در عوض سازه را در رویکردی مبتنی بر بستر به "زمانی پسینی" باز می گرداند.[11]

    زیبایی شناسی مدرنیستی ادولف لوس از ان رو برج ها را مد نظر قرار می دهد که گمان می کند حضور برج ها صرفا یک الزام تزیینی است. کمتر، بیشتر است، برای میس اما، بیشتر ریشه در این رویکرد دارد که هر انچه کمینه باشد حضور ماندگارتری دارد و شما [در این کمینه گرایی] شاهد حقیقتی ماندگار و همیشگی هستید و بر این قوام در خلسه تزیینات فرو نمی روید.[12]

    با این حال پستْ مدرنیسم در قامت رویکردی مابعدِ مدرنیستی، در یک مواجه دیالکتیکی (یک مواجه هگلی؟) به دنبال یک گزاره بود "بیشتر، بهتر است[13]"؛ همان واقعیت هایی که تزیینات را به کل نادیده گرفته بودند، حالا تزیینات را الزامی می ساختتند. انچه پست مدرنیسم را هم در فرم کالبدی و هم از طریق صفحات مجله تایم (که خودش ستایشی اغراق امیز از پردازش اطلاعات در وجهی مدرنیستی اش است) تبدیل به بخشی از اگاهی عمومی کرد ساختمان ای تی اند تی فیلیپ جنسن بود[14]. به موازات این روند پیشْ [کارل] بارتی[15] (که به استعلای کامل خداوند باور داشت و بر این نکته تاکید می کرد که خدا به وسیله هیچ فرهنگی قابل بازنمایی نیست)هایی همچون التیزر و همیلتون[16] نیز بودند، که تمایل داشتند به مواجه با جامعه سکولار و تبدیلش به جامعه "مرگ خدایان"، در این میان اَبَـرْشاگردِ میس ون دروهه؛ فیلیپ جنسن بود که با تزیین چیپندال وار ساختمان اِی تی اَند تی به سال 1978(که در سال 1984 پایان یافت) گذر از نظام ارتدکسیِ شبکه بندی های مسطح میس وندروهه ای را کلید زد[17]. این کنش منادی وضعیتی جدیدی از بازی شد. در این وضعیت تزیینات، دکوراسیون و التقاط گرایی پست مدرن بود که بهشت را موکد می ساخت، البته بر سیاقی که می گفت می توانیم گذشته و سنت هایش را در شیوه ای التقاطی، شخصی و طعنه امیز به بیان اوریم. دیگر نه سطوح مسطح میس وندروهه ای و نه اگشت اشاره به اسمان هیچ یک مراد نبودند، اینجا ارایش اریب سنتوری پژواکی بود از دو انگشتی که به هم نزدیک می شدند اما به هم نمی رسیدند؛ دستی که سعی اش فشردن استعلا بود، دستی که تلاش می کرد انچه در دسترس نبود را فراچنگ اورد؛ اشاره گری که چیزی بیش از سطوح افقی را نشان می کرد اما همچنان اثیری باقی می ماند.

    در اینجا شاهد بازگشت تزیینات تقریبا 20 سال پیش از انیم که پیتر برگر[18] نظریه سکولاریزاسیون اش را انکار کند.[19] اگر تلقی لوس از خدا در قامت عنصر یا ماهیت تزییناتی به 1908 برمی گردد، تحقق این گرایش در قامت سخت کیشیِ جامعه شناختی پنجاه سال طول کشید. این ره یافت فکری در حوزه معماری برای نزدیک به چهل سال به حاشیه رانده شد و از نظرها غایب ماند، لوس ان وجهی از کمینه بودگی را مد نظر داشت که خسران خدا، مذهب و تعالی را تبیین می کرد. تفکر مدرن به نظر منطقی، عقلانی و عمیقا متاثر از استدلال سکولار و شاکله ها و اثبات های علمی است. نظم و انضباط انگونه که فوکو در کتاب مراقبت و تنبیه (1975) نشان می دهد، در قلب زیبایی شناسی مدرنیستی و فهم از پیشرفت قرار دارند. دفاع برگر از نظریه سکولاریزاسیون به نوْ سکولاریسم سختْ آیینی منتهی گردید که نه تنها در روندهای جامعه شناختی که حتی در روندهای لیبرال یهودیْ مسیحی نیز ریشه دواند. رستاخیز سکولاری که حدوثش پیش بینی می شد نه در قامت حوادث زمین شناختی که در قالب زوالی ارام، سرخوردگی، پس نشست گام به گام و حضیض مداوم انگاره ی ساحل دواریِ ارنولدی[20] ظاهر شد. خداوند و مذهب از شر منحرفین و کوردلان، بنیادگرایان و روشنفکران کم بنیه مصون ماند. مدرن زیستن عملا به معنی زیستن بدون تعالی تقریر شد.

    با این حال، ایده های سکولار، در گستره ای وسیع، سعی خود را بر نضج گرفتن در محیط پست مدرن قرار دادند؛ تلاش برای بیانی کمینه، محدود و کنترل شده در جهان "هر چه بیشتر،بهتر"[پست مدرن]. در اینجا اتفاقی جالب هم در حوزه معماری و هم در حوزه وسیع تر معنویت بشری ـ البته با اهدافی متخاصم و بعضا متضاد ـ حادث شد؛ تفوق جهان درونی، حدوث این اتفاق بیشتر از ان رو بود که به موازات تعریف ظاهر معماری و طراحی پست مدرن تحت شمول التقاط گرایی، محتوای درونی عامدانه تبلور زاهدمنشی، سادگی و مینیمالیسم کالایی[21] شد. شما از در وارد [وضعیت] پست مدرن شده اید و خود را در جهان بیشینه ای می یابید که فارغ از تزیینات است، احساسات پیوریستی نهایتا پیروز شده بودند. در دنیای شخصی انسان ها اما چیز دیگری اتفاق افتاده بود. حساسیت پیوریستی انسان سکولار با ظهور و نضج گیری "معنویت" به شدت به چالش کشیده بود، خوی ترکیبی و تطبیق یافته التقاطی و کالایی شده در حال ظهور بود که بر قوام ان می توانستید سنت های ادوار، فرهنگ ها و مذاهب مختلف را با هم بیامیزد و سنتی نو خلق کنید و البته تمام این ها را در یک وضعیت معنوی به انجام رسانید؛ شما می توانستید در ساختمان ای تی اند تی به تعادلی معنوی دست یابید یا در ان سوگلیِ پست مدرن دیگر، مثلا هتل باناونچر.[22]


    [1] - spiritual sustenance

    [2] - R. Padovan, "Machine à Metier" in R. Achilles, K. Harrington & C. Myhrum eds., Mies van der Rohe: Architect as Educator, p.25.

    [3] -R. Venturi, Complexity and Contradiction in Architecture, 2nd edition, New York: The Museum of Modern Art, 1966, 1977, pp.16, 17.

    [4] ـ تام وُلف در صفحه 108 کتابش، پیش اگاهانه ترین قرینه سازی را تدوین می کند:

    این نبوغ ونتوری را می رساند. او مدرنیسم را به عصر اسکولاستیک گره زد. فلسفه اسکولاستیک در قرون وسطی علم کلامی بود که به واسطه ان ظرافت و دقت دیگر متکلمان را راست ازمایی می کردند. این فلسفه در قرن بیستم ان سیاقی از معماری است که به واسطه ان معمار بودن معماران راست ازمایی می شود.

    [5] - اشاره دارد به گذر از برج بابل دوران مدرن و روی کشیدن در انگاره ای شبیه به ان در دوران پَسامدرن.

    [6] - A. Loos, "Culture" (1908) in Y. Safran & W. Wang eds., The Architecture of Adolf Loos, An Arts Council Exhibition, Arts Council of Great Britain, 1985, p.97.

    [7] -See L. Sullivan "Ornament in Architecture" (1892) in R. Twombly ed.Louis Sullivan. The Public Papers, Chicago: University of Chicago Press, 1988.

    [8] - این تفسیر برامده از این پس زمینه تاریخی عملا امکان تحقق جعبه های فاقد تزیینات را محقق ساخت.

    [9] - liminal presence

    [10] - Wigley, White Walls, Designer Dresses p.30.

    [11] - فیلیپ جانسن، شاگرد میس در این مورد می گوید:

    میس هیچگاه هیچ چیزی را از هیچ جایی و هیچ کسی در کارهایش نیاورد. او عمیقا یک دنده بود در مقابل این رویکردها مقاومت می کرد. موفقیت او در سیستم ساخت مبتنی بر فولاد است و البته این هم تصادفی حادث نشده است چرا که ساختن از منظر او به معنای تمسک بر تکنیک زمانه ماست؛ بیانی تکنولوژیکی از زمانه ما.

    J.W. Cook & H. Klotz, Conversations with Architects,London: Lund Humphries 1973, p.28.

    [12] - برای اگاهی بیشتر ببینید فصل نهم کتاب یک نظریه معماری تحت عنوان بنیادگرایی هندسه نوشته نیکوس ای سالینگاروس: 278-301

    [13] - ارجاع دارد به مانترای more is more، که بدیلی است برای less is more و البته نمایه ایست از دورانی که در ان به واسطه وضعیت اقتصادی مناسب در مقیاس جهانی نوعی فزونی خواهی در میان مردم رواج دارد، نمود کامل این بیشینه خواهی را می توان در فیلم وال استریت ساخته اولیوراستون مشاهده کرد، انجا که قهرمان فیلم می گوید "حرص و از خوب است".

    [14] - فیلیپ جنسن روی جلد مجله تایم رفت، در 7 ژانویه ی 1979 فرانتز شولتز نوشت:

    او با نگاهی خیره و از بالا به مخاطب ماکت ساختمان را در دست گرفته است، استعاره پس زمینه تصویر واضح است: رابرت موزز و قانون هایش.

    شولتز همچنین از رابرت هاجز نقل می کند، علی رغم تمام معماران دیگری که در همان بره فعالیت داشتند و چه از نظر تعهد و چه از نظر اصالت تاثیر بیشتری بر جنبش پست مدرن داشتند، فیلیپ جنسن در قامت کسی ظاهر شد که بیش از هر کس دیگری برای جنبش پست مدرنیستی مشروعیت اورد.

    F. Schulze, Philip Johnson. Life and Work, New York: Alfred A. Knopf, 1994, pp.344, 345.

    [15] - کارل بارت(1886- 1968) برجسته ترین متألّه پروتستان نسلى بود که به سبب تجربه شوک آور جنگ جهانى اوّل تکان خورده و در پى ایجاد شالوده اى جدید براى الاهیّات مسیحى بود. او در مبارزه کلیساى آلمان با نازیسم نقشى پررنگ داشت، و پس از جنگ جهانى دوّم، تأثیرى جهانى بر فراسوى مرزهاى پروتستانیسم گذاشت. بارت با اینکه در آغاز تحت تأثیر سوسیالیسم مسیحى بود، بعدها به انکار چنین روایت «منفصل»ى از مسیحیّت پرداخت، روایتى که به گمان او دیگربودگى خداوند را کمرنگ کرده و یا آن را نادیده مى گیرد. به باور بارت، فاصله کیفیِ نامحدودى میان امر لاهوتى و امر بشرى وجود دارد و تلاش جنبش روشنگرى براى تاریخى کردن و اینجهانى کردنِ وحى عمیقاً اشتباه بوده است. این «الاهیّات دیالکتیکى» شمارى از برجسته ترین متألّهان را در دهه ۱۹۲۰ جذب کرد. با این وجود، بعدها بارت احساس کرد که باید به گونه اى این شکاف را با امر لاهوتى پر کند و از این رو «الاهیّات کلام»اش را شرح و بسط داد. مفهومى از معرفت، که با ایمان در مراوده است، در این رویکرد جایگاهى مرکزى دارد، و همین است که فهم و عقلانیّت الاهى را ممکن مى کند. بر همین اساس بود که بارت اثر عظیم خود یعنى «اصول عقاید کلیسا» (۷۰۱۹۳۲) را بنیان نهاد. در این اثر، او بر سرشت خود شرح گرِ کتاب مقدّس تأکید مى کند (در مقابل مطالعات قرن نوزدهمى کتاب مقدّس که نیاز به یک رویکرد تاریخى به متن را برجسته مى کردند) و نیز بر اهمیّت مسیح در فهم الاهیّات و سرشت انسان. او یکى از مخالفان مصمّمِ الاهیّات طبیعى بود، و منتقدِ این تصوّر که فلسفه مى تواند مکمّلِ الاهیّات باشد. اومانیسم بارت از نوع اومانیسم خدا مرکز مسیحی است.

    [16] - For a good overview see Thomas J.J. Altizer and William Hamilton,Radical Theology and The Death of God, Indianapolis: The Bobbs-Merrill Company, Inc., 1966. For an intellectual history see Thomas J.J. Altizer ed. Toward A New Christianity: Readings in the Death of God Theology,New York: Harcourt, Brace & World, Inc. 1967.

    [17] - جدا از انکه جانسون با عبارت من یک بـدکـاره هستم، عمق تاثیر اقتصاد بر معماری را نشان می دهد تلاش نگارنده تبیین تلاش های میانه قرن بیستم است بر عبور از مدرنیته و خودْبیان گری جامعه سکولار در قامت ساختن چیزی نو.

    [18] - استاد بازنشسته جامعه شناسی و الهیات دانشگاه بوستون آمریکا و از جامعه شناسان جریان ساز در حوزه دین
    [19] - در دهه 60 پیتر برگر در خط مقدم انچه نظریه سکولاریزاسیون خوانده می شود قرار داشت، نگره ای عمیقا بر این فرض بنا شده که جامعه غربی تا انتهای قرن بیستم تماما سکولار خواهد بود. با ظهور و اوج گیری بنیادگرایی، نیو ایج و احیای مسیحیت پنطیکاستی، وی به اجبار نظریه خود را رد کرد. ببینید:

    See P. Berger ed. The desecularization of the world: resurgent religion and world politics,Washington D.C.: Ethics & Public Policy Centre, 1999.

    [20] - اشاره دارد به متیو ارنولد(1822ـ 1888) شاعر و منتقد فرهنگی اهل انگلستان، شعر ساحل دوار Dover Beach وی را رساترین بیان علاپق معنوی انگلستان عصر ویکتوریا به شمار می آورند

    [21] -commodified minimalism

    [22] - برای مطالعه نقدی اساسی بر هتل بناونچر و فتیشیزه کردن ان توسط فردریک جیمسون در گفتمان پستْ مدرنیسم ببینید درس گفتار جان نیدام را:



    "A Brief Excursion into Hotel-Theory" in his The Departure Lounge: Travel and Literature in the Post-Modern World, Manchester: Carcarnet, 1999.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    منظر شهري؛ از نقاشــــي تا جـــــــــــــنبش 1391/04/17


    نوشـــــــــــته ی :
    جابر دانش -





    خــلـاصــــــــــــــه : یکی از مباحث مهم در حوزه علوم شهری، منظر شهری است که امروزه با طرح نگرش های نوین و توجه به رویکردهای تعاملی و تأثیرات متقابل فرد و محیط، اهمیت مضاعفی یافته است. در حیطه منظر شهری، شکل شهر به كيفيتي محسوس تبديل گشته، عينيت و فضاي قابل ادراك از واقعيت موجود محيط شهري، معناي منظر شهري را مي‌يابد. اين نوشتار با توجه به اهميت بحث، با رویکردی توصیفی- تحلیلی، به ارائه تصویری روشن از مفهوم منظر شهری می پردازد و در اين راستا پيشينه آن را مورد تحلیل و بررسی قرار می دهد.



    5966347721679703616702012177367.jpg









    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    4Star.jpg


    تا کـنون 2 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات جابر دانش



    كالبد شهر و محيط ساخته شده اطراف در اشكال و تركيب‌هاي گوناگون، نتيجه و ماحصل فكر و عمل انساني است كه به منظور بهره‌گيري از آن در جهت برآوردن نيازهاي معمول زندگي وجود عيني يافته‌ است. از طرفي در درون همين بافت شهري، فعاليت‌هاي جديدی روي مي‌دهد، فكر و ذهن متأثر مي‌شود و تجارب نوینی شكل مي‌گيرد و بدین ترتیب رابـ ـطه‌ دو طرفه ای برقرار می شود: تأثير در محيط و تأثر از آن. به عبارت ديگر زندگي در فضاهاي شهري و حصول تجربه جديد، موجب اثرپذيري احساسات فردي شده، محتوايي براي ذهن و فكر مهيا مي‌شود و در واقع ساختار محيط و شكل شهر نمايانگر آميزه‌اي از انديشه و تجربه در رابـ ـطه‌اي متقابل خواهد بود. در اين ميان چنانچه منظر شهري قادر به ارائه تصويري واضح و تأثيرگذار از خود باشد، در پديد آوردن آثاري جمعي همچون مكان‌يابي، خوانايي محيط، تبلور خاطرات و ارتباطات گروهي و... موفق خواهد بود. پس در حقيقت منظر شهري به عنوان عينيت حاصل از شكل شهر، نمايانگر هويت فرهنگي و آرمان‌هاي يك جامعه در قالب فيزيكي و ملموس است. اين در حالي است كه امروزه با طرح رويكردهاي جديد خصوصاً رهيافت تعاملي و توجه به ارتباط متقابل فرد و محيط، بحث منظر شهري اهميت بيشتري يافته است.

    منظر شهری یکی از مباحث مهم در حوزه علوم شهری است که امروزه با طرح نگرش های نوین و توجه به رویکردهای تعاملی و تأثیرات متقابل فرد و محیط، اهمیت مضاعفی یافته است. در حیطه منظر شهری، شکل شهر به كيفيتي محسوس تبديل گشته، عينيت و فضاي قابل ادراك از واقعيت موجود محيط شهري، معناي منظر شهري را مي‌يابد.

    نخستين و قديمي‌ترين مراجع در خصوص طراحي فضا، آثار نخستين نقاشان منظره يعني يونانيان است. به اعتقاد آنها، مناظر شهري يا غيرشهري پيش از هر پديده‌اي ديده مي‌شوند. با شروع طرح‌ريزي پارك‌ها و باغ‌ها در قرن هجدهم، اين انديشه دوباره پديدار شد و خصوصاً توسط همفري رپتون به كار گرفته شد (تصویر1). براساس اين انديشه، بسياري از نقاشان تأكيد داشتند كه طراحي مناظر نمي‌تواند به شكل صحيح گسترش يابد، مگر آن‌كه زواياي مسيرها و ديد فرد متحرك نسبت به منظره در نظر گرفته شوند.

    هرچند اصطلاح منظر شهري اولين بار توسط توماس شارپ در مطالبات وي در دانشگاه آكسفورد به سال 1948 استفاده شد، اما اين مفهوم در اوايل قرن نوزدهم در آثار جان ناش و در اواخر قرن نوزدهم در ديدگاه‌هاي كاميلوسيته مشهود بود. آراء سيته نيز در كارهاي بري پاركر و ري آنوين و ويليام اليس و ديگران در اوايل قرن بيستم گسترش يافت.

    در فاصله دهه 1960 تا 1980 جنبش منظر شهري به عنوان يكي از جنبش‌هاي تأثيرگذار در تثبيت پايه هاي طراحي شهري فراتجدد مطرح شد. طرفداران اين جنبش با عنوان هنر ارتباط به دنبال برقراري ارتباط ميان تمام عناصر منظر بودند؛ چرا كه تجربيات شهري را ناشي از توالي ديد مي‌دانستند. در شهر تجددگرا، عناصر معماري به صورت جداگانه و بدون هيچ گونه ارتباطي با يكديگر در فضاها قرار داشتند. در تقابل با امر مذكور، جنبش منظر شهري به دنبال برقراري ارتباط ميان عناصر معماري در شهر بوده و طراحي بناها به گونه‌اي كه منجر به تعيين حدود فضاهاي شهري شوند را تشويق مي‌كند. به عبارت ديگر مي‌توان گفت كه تجددگرايان بنا را در فضا قرار مي‌دادند، در حالي كه طرفداران اين جنبش فضا را در فاصله ميان بناها شكل مي‌دهند. جنبش منظر شهري، شهر را به عنوان يك متن در نظر مي‌گيرد كه شهروندان بايد قادر به قرائت آن باشند.

    بدين ترتيب يكي از اولين شاخه‌هايي كه به عنوان جريان مخالف تجددگرايي با هدف انساني كردن رويكردهاي آن به شكل شهر پديد آمد، جستجويي بود به دنبال تصوير شهر و خوانايي آن. اين كنكاش موجب شد پژوهش‌هاي بسياري دربارة الگوهاي رفتاري و تصويرسازي ذهني از شهرها به جريان بيفتد كه در شكل‌گيري معيارهايي براي مطالعه و طراحي ريخت‌شناسانه، جايگاه مهمي را به خود اختصاص داد.

    از جمله چهره‌هاي شناخته در اين جنبش مي‌توان به گوردون كالن اشاره كرد. افراد ديگري مانند پال گودمن كوين لينچ و جين جيكوبز با وجود اشارات بسيار كم و غيرمستقيم به اصول منظر شهري، در گروه طرفداران اين جنبش قرار مي‌گيرند و كتاب‌هايي مانند سيماي شهر (لينچ 1960)، ديد از جاده (اپليارد، لينچ و مي‌ير، 1964)، راه بی زمان ساختن (الكساندر، 1977(، جسم، خاطره و معماري (بلومر و مور، 1977( را مي‌توان از جمله نوشته‌هاي حاميان جنبش منظر شهري قرار داد.

    همان‌طور كه اشاره شد از جمله افراد شاخص در تبيين مفهوم منظر شهري، گوردون كالن است كه ابتدا مباحث مرتبط با آن در مجله آرشيتكتورال ري ويو عنوان و سپس به صورت مجموعه‌اي در كتاب منظر شهري در سال 1961 منتشر شد.

    به اعتقاد كالن در برپايي شهر متخصصان مختلفي مشاركت مي‌كنند تا عناصر بيشماري را بصورت ساختاري كارآمد، ماندني و سالم متجلي سازند، به طوري كه اين ساختار توانايي فراهم آوردن وسائل آسايش مازاد بر نياز جامعه را داشته باشد. وي از طراحي منظر شهر به عنوان هنر يكپارچگي بخشيدن بصري و ساختار به مجموعه ساختمان‌ها، خيابان‌ها و مكان‌هايي كه محيط شهر را مي‌سازند و به عبارت ديگر هنر چگونگي برقراري ارتباطات بين اجزاي مختلف سازنده كالبد شهر تعبير كرده است. مقصود اصلي كالن آنست كه ساختمان‌ها بايد به چنان مطلوبيت بصري برسند كه نتوان از هم جدايشان نمود. يك ساختمان به تنهايي معماري محسوب مي‌شود ولي چند ساختمان با هم هنري غير از معماري (هنر ارتباط) ارائه مي‌دهند. بحث وي، بحثي زمينه‌گراست: هر ساختمان بايد جزئي سازنده از يك کل بزرگتر به نظر برسد.

    بدين ترتيب چنانچه منظر را بخش گزينش شده توسط فرد (آگاهانه يا ناآگاهانه) از اطلاعات ارسال شده از واقعيت و به اصطلاح ادراك بالفعل بدانيم، منظر شهري نيز بخشي از شكل شهر خواهد بود كه ناظر آن را دريافت مي‌كند. به عبارت ديگر شكل شهر در حيطة منظر شهري مستقيماً به كيفيتي محسوس تبديل شده، عينيت و فضاي قابل ادراك از واقعيت موجود محيط شهري، معناي منظر شهري را مي‌يابد.

    كالن با طرح مفهوم ديدهاي متوالي (تصویر2)، توانايي بصري را در درك محيط و ايجاد عكس‌العمل احساسي ـ خواسته يا ناخواسته ـ يادآور شده، سواد زبان بصري خاموش منظر شهري را آموزش مي‌دهد.

    منظر، حس شکل دهی هدفمند احساسی و زیبایی شناسی و نقش بندی را در تاریخ القاء می کند. زبان منظر پیوند پویای بین مکان و کسانی که در آن سکونت دارند، را باز می یابد و هر موجود زنده ای که دارای حواس باشد توانایی بالقوه خواندن و فهمیدن منظر را دارد. زبان منظر وسیله قدرتمندی است. یک شخص باسواد اهمیت منظر را می بیند و درک می کند. در حالی که یک شخص بیسواد چیزی نمی بیند. انسانها نیز همیشه دارای زبان منظر بوده و این زبان همواره شناخته شده است، لیکن امروزه آن را بطور ناقص بکار می برند و بخش اعظم آن نیز فراموش شده است.

    با این نوشتار در تبارشناسی و تبیین مفهوم منظر شهری، سعی بر آن است که در بحثی دیگر فرايند ادراك محيط در منظر شهري و وجوه تمایز تصوير ذهني و تصوير عيني مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد.

    اسپیرن، آن ویستون (1387): «زبان منظر»، ترجمه سید حسین بحرینی و بهناز امین زاده، تهران، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.

    پاكزاد، جهانشاه (1385): «مباني نظري و فرايند طراحي شهري»، تهران، انتشارات شهيدي.

    پيرموره، ژان و ماري آلن، ايو و ليز سابري، ماري (1373): «فضاهاي شهري: طراحي، اجرا، مديريت»، ترجمه حسين رضايي و مير معزالدين مجابي و محسن رسول، تهران، اداره كل روابط عمومي و بين‌الملل شهرداري تهران

    مدني‌پور، علي (1387): «طراحي فضاي شهري: نگرشي بر فرآيندي اجتماعي ـ مكاني» ترجمه فرهاد مرتضايي، تهران، شركت پردازش و برنامه‌ريزي شهري، وابسته به شهرداري تهران.

    Alexander, C. (1977): “The Timeless Way of Building”, Oxford, Oxford University Press.

    Appleyard, D., Lynch, K. & Myer, J.R. (1964): “The View from the Road”, Cambridge, MA: MIT Press for the Joint Center for Urban Studies of M.I.T. and Harvard University.

    Bloomer, Kent C. & Moore, Charles W. ( 1977) “Body, Memory & Architecture”, New Haven, Yale University Press.

    Carmona, Matthew and Heath, Time and Oc, Taner and Tiesdell, Steven (2006): “Public Places ـ Urban Spaces: the Dimensions of Urban Design”, Oxford, Architectural Press.

    Cullen, Gordon (1961): “The Concise Townscape”, London, Architectural Press.

    Ellin, Nan (1996): “Postmodern Urbanism”, Massachusetts, Blackwell Publishers Inc.

    Gosling, D. (1996), “Gordon Cullen: Visions of Urban Design” , London, Academy Edition.

    Lynch, Kevin (1960): “The Image of the City”, Cambridge MA, MIT Press
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    روزگار سپری [نــ] ـشده ی مردان سالخورده؛ میس وندروهه و تاریخ اکنون 1391/04/19


    نوشـــــــــــته ی : استیو رُز



    برگــــــردانی از :
    فاطمه موسوی مقدم (تحریریه اتووود) -


    خــلـاصــــــــــــــه : اگر ميس ونىروهه امروز زنده بود چه چیزی در مورد چشم انداز طراحی امروزی می گفت؟ شاید "به شما گفتم که من درست می گویم" یا حداقل "من آن قدر که شما فکر میکردید اشتباه نمیکردم ". امسال تولد ۱۲۶ سالگی این معمار آلمانی است ، معماری که در طول زندگی اش به کار سخت ادامه داد، ویلچر نشین شد و به ورم مفصل دچار شد، اما ادامه داد، امروز اما او بی شک احساسی بهتر از آنچه در سال ۱۹۸۶(در جشن صد سالگی اش) داشت دارد . سهام ميس همیشه مقداری کم بود؛ پست مدرنیسم دوران شکوهمندش را طی می کرد و رابرت ونتوري عبارت معروف میس ون دروهه؛ "کمتر، بیشتر استِ" ميس را به "کمتر، خسته کننده است" تبدیل کرد ."سبک بین المللی " که ميس در قوام و بسطش سهم عمده ای ایفا کرد، به دلیل ساختن مناظر دلنشین، عمومی و جهانی صریحا [و احتمالا غیر منصفانه] مورد انتقاد قرار گرفت . بعد از آن مسئله همکاری مشکوک او با نازی ها قبل از مهاجرت به امریکا در سال ۱۹۳۷ مطرح شد؛ او عملا روایت های تاریخی ی پر کش و قوسی در پس زمینه زندگی حرفه ای و شخصی اش دارد.



    5996347744196815172102012891517.jpg




    توضیحات مترجم :
    عنوان این یادداشت که در روزنامه گاردین به چاپ رسیده Mies van der Rohe: an architect's reputation rebuilt می باشد که به فراخور مجموعه تغییر کرده است.




    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    4Star.jpg


    تا کـنون 3 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات فاطمه موسوی مقدم (تحریریه اتووود)


    dot.gif
    صفحات فشرده ی ام وی آر دی وی؛ گشایش، پیچش و حرکت برای تحقق استراتژی حفره شهری ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    ام وی ار دی وی و طرح توسعه بارانداز بی یورکیا در نروژ؛ میراث نوایین یک سنت اروپایی ( شهر سازي )


    dot.gif
    لئون کرییر؛ گذر از مدرنیزاسیونِ مدرنیسم و بازگشت به اصالت مدرنیته متقدم ( تاريخ معماري )


    dot.gif
    وَنگ شوُ؛ باستان شناسی اتمسفری کهن برای کشف امر نو ( تاريخ معماري )


    dot.gif
    باوهاوس، یوتوپیای ناتمام فرم های ایدئُلژیک ( تاريخ معماري )


    اگر ميس ونىروهه امروز زنده بود چه چیزی در مورد چشم انداز طراحی امروزی می گفت؟ شاید "به شما گفتم که من درست می گویم" یا حداقل "من آن قدر که شما فکر میکردید اشتباه نمیکردم ".

    امسال تولد ۱۲۶ سالگی این معمار آلمانی است ، معماری که در طول زندگی اش به کار سخت ادامه داد، ویلچر نشین شد و به ورم مفصل دچار شد، اما ادامه داد، امروز اما او بی شک احساسی بهتر از آنچه در سال ۱۹۸۶(در جشن صد سالگی اش) داشت دارد . سهام ميس همیشه مقداری کم بود؛ پست مدرنیسم دوران شکوهمندش را طی می کرد و رابرت ونتوري عبارت معروف میس ون دروهه؛ "کمتر، بیشتر استِ" ميس را به "کمتر، خسته کننده است" تبدیل کرد ."سبک بین المللی " که ميس در قوام و بسطش سهم عمده ای ایفا کرد، به دلیل ساختن مناظر دلنشین، عمومی و جهانی صریحا [و احتمالا غیر منصفانه] مورد انتقاد قرار گرفت . بعد از آن مسئله همکاری مشکوک او با نازی ها قبل از مهاجرت به امریکا در سال ۱۹۳۷ مطرح شد؛ او عملا روایت های تاریخی ی پر کش و قوسی در پس زمینه زندگی حرفه ای و شخصی اش دارد.

    مشکل واقعی ميس این بود که مسلما اولین معماری بود که حرف آخر را می زد . موفقیت پایدار او محصول خالی کردن معماری برای رسیدن به خالص ترین ذات؛ "تقریبا هیچ " بود. او از طریق فنی به این مهم می رسید و در این راه ازعلم مواد و مهندسی استفاده می کرد ولی او نگره های فلسفی را نیز در رسیدن به هدفش دنبال می کرد. او به آشکار ساختن "حقیقت" دنیا - در درجه اول از طریق شکل ها و تناسبات هندسی - اعتقاد عمیق داشت. او به طور وصف ناپذیری، به خصوص بخاطر بناهای زاهد مسلکانه، ساده و خالص آمریکائی اش مانند "ساختمان سياگرام "و"خانه ی فارنزورث " به موفقیت فوق العاده ای دست یافت. چرا راه دوری برویم، شما فقط می توانید چیزی بسازید که او قبلا عین ان را ساخته است یا مبادرت به ساخت نسخه های دسته دومی از نسخه های اصیل او کنید ـ و این هم از بدشانسی اوست چرا که این نسخه های کم ارزش رونشت اثار ميس اند که به توصیف سبک بین المللی می پردازند .

    اما زمانه عوض شده و نشانه هایی بر حضور دوباره ميس همه جا هست. اول ترمیم یا بازسازی بعضی از "بهترین کارها " ی او است. برای مثال غرفه بارسلونا که به همراه طرح سیال و باز آن، تکه های ظریف و مواد مجلل، یکی از طراحی های درخشان و تاثیر گذار از جنبش مدرنیسم می باشد . این بنا در سال ۱۹۲۹ پس از به معرض نمایش در آمدن در نمایشگاه بارسلونا ویران شد ولی به زحمت در سال ۱۹۸۰ باز سازی شد و هم اکنون در بارسلونا به عنوان یک نمایشگاه برای بازدید عمومی مردم تعریف شده است. یکی دیگر از کارهای [واقعا مهجور] او، خانه تاگندات در برنو در چک است؛ یک اثر به یاد ماندنی و برجسته امروزی دیگر. ساختمان که عملا بسط ایده پاویون بارسلناست یک یادمان مهم و شاخص از جنبش مدرن است و البته غالبا قبول داریم که علی رغم اهمیت تاریخی اش، لزوما مکانی راحت برای زندگی نیست، ولی خوب شما نمیتوانید همه چیز را یک جا داشته باشد، خانه تاگندات نیز ترمیم شده و امسال باز گشائی شده است .

    چرخی در زندگی امروز بزنیم، احتمالا خود ميس هم به خاطر همه جا بودن مبلمان و وسایل خانه ای که برای خانه ها طراحی کرده است متعجب خواهد شد و به فکر فرو خواهد رفت. برای مثال صندلی های بارسلونا که ميس هیچ گاه قصد تولید انبوه آن را نداشت عضو بی چون و چرای لابی های شرکت ها شده است. همچنین صندلی برنو که او برای خانه تاگندات طراحی کرده، هر دو از 1960 تا حالا به صورت انبوه تولید می شوند و هنوز هم همچنان پرفروش اند - برای جمع بندی فقط کافیست بدانیم یک مجموعه کامل از صندلی های بارسلونا ۵۰۰۰ یورو می ارزد و اگر شما یک نمونه اصلی از آن را پیدا کردید می توانید اساسا خودتان را باز نشسته کنید. این وسایل مانند ساختمان های او، وسایلی اند بی انداز ساده، انقدر ساده که نمی توانند بهتر از این باشند ـ البته بجز زمانی که روبرداری های کم ارزشی از ان ها می شود.

    شاید ميس عناصر کاری اش را در طراحی های فکری مانند رم كلهاوس، يو ان استديو و ام وي اردي وي ببیند ولی او شاید لبخند رضایتی به بنای شاردِ رنزوپيانو که در لندن قد علم کرده نیز بزند؛ برای مواجه از نزدیک و تطبیق این بنا با انگاره های میس باید برگردیم به سال ۱۹۲۱، در پاسخ به مسابقه ای برای طراحی یک ساختمان تجاری جدید برای فردریش استراس در برلین، ميس طرحی زاویه دار، منشوری شکل و شبیه آسمان خراش با چارچوب فلزی و دیوارهايی کاملا از جنس شیشه - که در زوایای مختلف برای باز گرداندن نور متغیر شکل گرفتند - پیشنهاد داد ، ساخت این طرح در ان زمان کاملا غیر ممکن بود، ولی حالا با کمی تغییر در آن در حال ساخته شده است، بعید هم نیست آنها الان در حال سفارش صندلی های بارسلونا برای لابی ساختمان باشند.

    رابرت ونتوري بعدا عبارت "کمتر، خسته کننده است " خود را رسما پس گرفت و گفت ای کاش هیچ وقت چنین حرفی نمیزدم . رابرت ونتوری در فیلم "مستندی درباره میس" می گوید: "با توجه به موقعیت فعلی ما، شکی ندارم که ميس یکی از بزرگ ترین استادان قرن خودش است. تمام معماران باید پای او را ببوسند".
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اکسپوی المپیک لندن 2012، مروری مختصر 1391/05/03


    نوشـــــــــــته ی :
    محمد کیانی منش -





    خــلـاصــــــــــــــه : از دوران باستان که مردم به تماشای نبرد گلادیاتورها اشتیاق نشان می دادند تا به حال، روحیه رقابت و لـ*ـذت تماشای آن در بین افراد کم که نمی شود هیچ؛ روز به روز با کمک رسانه¬ها بیشتر هم می شود. المپیک میعادگاهی است که هر چهار سال یک بار گلادیاتورهای متمدن را از هر کجای این کره¬ی خاکی به نقطه¬ای فرا می خواند و بستری را برای رقابت در رشته¬های مختلف فراهم می آورد. کشور میزبان تمام تلاش خود را می کند تا جذابیت¬ها و تسهیلات این اتفاق هیجان انگیز را برای میهمانان- چه ورزشکاران و چه تماشاگران- چندین برابر کند. حضور سازه-های منحصر به فرد در المپیک، این رویداد را به یک اکسپو شبیه می کند، اکسپویی که تنها میزبان المپیک می تواند در آن عرض اندام کند و معماری خود را به رخ تمام دنیا بکشد و باز هم رسانه¬ها هستند که در این میان، رقابت در حوزه¬ای دیگر را پوشش می دهند. شهر لندن میزبان این دوره¬ی المپیک است، شهری که خود دارای جاذبه¬های فراوانی است، اما باز هم تمام پتانسیل خود را بکار گرفته تا در این عرصه قدرتمند ظاهر شود.



    602634787654789691985201238249697.jpg







    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    5Star.jpg


    تا کـنون 9 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات محمد کیانی منش


    dot.gif
    سیکامور هاوس معماران آیکوسیس؛ بازـ زایی آوای درختی که دیگر نبود ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    هنر گفت و گوـ آماندا لوت و تحریریه دیزاین بوم ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    هنر گفت و گوـ ریک مَتِر با تحریریه آرکیتکچرال جورنال ( طراحي داخلي )


    dot.gif
    ساختمان متعادل ام وی ار دی وی؛ گفت و گوی مسالمت امیز امر نو و امر کهنه ( معماري محيط )


    dot.gif
    هنر گفت و گو ـ ماسیمیلیانو فوکسِس ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    استرلینگ پرایز برای ماکسی حدید؛ فروپاشی سترونیسم بریتانیا در مواجه با امر نو یا یک سو تفاهم زودگذر ( تاريخ معماري )


    dot.gif
    پیتر زُمتُر؛ در جست و جوی کمال ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    پاویون سِرپنتین از پیتر زمتور؛ زیبایی شناسی تاریکی ( زيبايي شناسي )


    dot.gif
    چندیگار و برازیلیا؛ یک پارادایم دو رویکرد: از مدرنیسم توتال تا مدرنیسم بومی ( شهر سازي )


    dot.gif
    هنر گفت و گو ـ محمد کیانی منش با روزبه تابنده ( مفاهيم و نظريات معماري )


    از دوران باستان که مردم به تماشای نبرد گلادیاتورها اشتیاق نشان می دادند تا به حال، روحیه رقابت و لـ*ـذت تماشای آن در بین افراد کم که نمی شود هیچ؛ روز به روز با کمک رسانهها بیشتر هم می شود. المپیک میعادگاهی است که هر چهار سال یک بار گلادیاتورهای متمدن را از هر کجای این کرهی خاکی به نقطهای فرا می خواند و بستری را برای رقابت در رشتههای مختلف فراهم می آورد. کشور میزبان تمام تلاش خود را می کند تا جذابیتها و تسهیلات این اتفاق هیجان انگیز را برای میهمانان- چه ورزشکاران و چه تماشاگران- چندین برابر کند. حضور سازههای منحصر به فرد در المپیک، این رویداد را به یک اکسپو شبیه می کند، اکسپویی که تنها میزبان المپیک می تواند در آن عرض اندام کند و معماری خود را به رخ تمام دنیا بکشد و باز هم رسانهها هستند که در این میان، رقابت در حوزهای دیگر را پوشش می دهند. شهر لندن میزبان این دورهی المپیک است، شهری که خود دارای جاذبههای فراوانی است، اما باز هم تمام پتانسیل خود را بکار گرفته تا در این عرصه قدرتمند ظاهر شود.

    مشعل المپیک

    مهندسی، ساخت و تولید این مشعل، که حاصل همکاریِ ادوارد باربر و جِی اُسجربی است، مهارت قابل ملاحظهای را در طراحی نشان می دهد. نمونه اولیه مشعل المپیک لندن روز 8 ماه ژانویه سال 2011 توسط طراحان آن، پرده برداری شد. این مشعل مثلثی، که از یک آلیاژِ الومینیومی طلایی ساخته شده و 800 میلی متر ارتفاع و 800گرم وزن دارد، 8000 سوراخ مدور را در بدنهی خود نشان می دهد که تعداد حاملان مشعل المپیک را یادآوری می کند. این مشعل از یک پوستهی درونی و یک پوستهی بیرونی تشکیل شده است که یوسیلهی دوقطعه در هر دو انتها متصل شدهاند و می توان سیستم درونی آتش آن را مشاهده کرد. ادوارد و جی توضیح دادند:" زمانی که ما کوچکتر بودیم، عاشق بازیهای المپیک بودیم، در مقام طراح؛ این یک پروژهی کاملا ساده و عالی است، تندیسی برای بازیها."

    پارک المپیک لندن

    پارک المپیک لندن، یک مجموعه ورزشی است که در شرق لندن و مجاورِ توسعههای بخش استراتفورد جای دارد. این مکان، دهکده ورزشکاران المپیک و چندین محل برگزاری بازیها، شامل استادیوم و مرکز ورزشهای آبی المپیک را در بر دارد. این پارک تحت اشراف آرسلور میتال اُربیت، یک برج دیدبانی و بزرگترین تندیس بریتانیا در حوزهی هنرِ عمومی است. پس از بازیهای المپیک، این پارک تحت عنوان پارکِ المپیکِ ملکه الیزابت شناخته خواهد شد. در این پارک قرار بود چهار بنا با نام آرنا وجود داشته باشد، اما پس از بازبینی پلان اصلی که در سال 2006 منتشر شد؛این تعداد به دو کاهش یافت که شامل استادیوم بسکتبال آرنا و هندبالِ آرنا- که به کوپر باکس تغییر نام داد- می باشد. این پارک توسط کنسرسیومی متشکل از EDAW و برو هاپولد و همکاری با Arup و WS Atkins طراحی شد.

    استادیوم بسکتبال آرِنا

    آخرین مکانی که برای برگزاری بازیهای المپیک لندن تکمیل شد، استادیوم بسکتبال آرِنا بود، این استادیومِ 12000 نفری، یک سال مانده به آغاز بازیها با سرعت زیادی اجرا شد. اقدامات ابتدایی بر روی سایت در اکتبر 2009 و برپا کردنِ سازهی 1000 تنی متشکل از قابهای فولادی، در ماه ماس 2010 آغاز شد. یک حجم چادری از جنس پی. وی. سی، که ماحصل همکاریِ سینکلر نایت مِرز با ویلکینسون اِیر و کی. اس. اس در طراحی است. این رویهی طرح دار، بر روی جدارهی خارجی حجم کار شده، جایی که این پوست بر روی تمام قابهای قوس دار کشیده شده. استادیوم آرِنا، میزبان مسابقات بسکتبال و هندبال، و نیز راگبی و بسکتبال با ویلچر، در طول برگزاریِ المپیک و پارا المپیک امسال می باشد. دو سوم از سازه این بنا، پس اتمام بازیها، قابل استفادهی مجدد هستند؛ زمانی که این بنا بکلی برچیده می شود.

    کوپر باکس

    کوپر باکس یکی از میزبانان بازیهای المپیک است که قبلا با نام استادیوم هندبال آرِنا شناخته می شد و در پارک المپیک، شرق لندن، استراتفورد قرار دارد و به این دلیل این نام تغییر کرد که در کنار هندبال، این ورزشگاه؛ میزبان ورزشهای مدرن پنجگانه(modern pentathlon) در طول مدت المپیک و همچنین گل بال در پارا المپیک خواهد بود. کوپر باکس 7000 نفر ظرفیت دارد. این ورزشگاه میزبان رقابتهای مقدماتی و یک- چهارم نهایی هندبال است. ساخت این بنا طبق برنامه، اوایل سال 2011 به اتمام رسید و کمتر از بودجهی برآورد شده، هزینه بر شد. با یک فضای داخلیِ پر جنب و جوش و رنگارنگ و نیز ظاهر بیرونی با یک لایه مس بازیافت شده، این ساختمان چهرهای متمایز به خود گرفته است که شبیه جعبه جواهرات شده است. LOCOG و ODA، پلان کوپر باکس را به عنوان یک سازهی دائمی به نحوی طراحی کردند تا این بنا با استفادههای چند منظورهی ورزشی در هنگام رقابتهای المپیک و نیز پس از آن تطبیق داده شود.

    استادیوم المپیک لندن 2012

    ساخت این استادیوم، که در شرق لندن، استنفورد، واقع شده است، در ماه مارس سال 2011 به اتمام رسید. مسیر دو- میدانی، اسکوربوردها و بالا برها قبل از ماه می امسال و تست نهایی آماده شدند. ظرفیت استادیوم 80000 نفر است که پس از اتمام بازیها، 55000 صندلیِ قابل برداشت آن؛ حذف می شوند و یک ورزشگاه 25000 نفره را باقی می گذارند.این بنا سه ماه زودتر از برنامه قیلی تکمیل شد و 10 میلیون پوند هم کمتر از برآورد پیشین هزینه در بر داشت. از این طرح در سال 2007 بوسیلهی HOK sport پرده برداری شد، که این روزها با نام پوپولوس(populous) شناخته می شوند. راد شیِرد، مدیر ارشد پوپولوس و معمار استادیوم قبل از آغاز بازیها می گفت:" ساخت سازگارترین استادیوم المپیک با محیط زیست در جهان، که تنها بیش از صد روز به طول انجامید، در دنیای ساخت و سازهای عظیم، می تواند نشان از حداکثرسرعت ممکن باشد و تکامل آن آغازی بود بر پایان فاز اجراییِ سازههای بازیهای المپیک لندن. اکنون ما می توانیم تا آماده سازی نهایی روز شماری کنیم و چشم انتظار زمانی باشیم که دنیا این طرح نوآورانه را برای نخستین بار مشاهده می کند."


    مرکز ورزشهای آبی المپیک 2012- زاها حدید

    این مرکز ورزشهای آبی، در پارک المپیک لندن، یک سال مانده به آغاز بازیها، تکمیل شد. شش تختهی شیرجهی منحنیِ بتنی، مانند زبانههایی، در اطراف استخری در انتهای سالن اصلی، زیر یک سقف موج شکل بیرون زدهاند. استخر مسابقه نیز با ظرفیت گنجایش 17500 تماشاچی در هنگام مسابقات، در این سالن قرار گرفته. این استخر و استخر رقابتهای شیرجه در زیر یک سقف فولادی پناه گرفته اند که همگی محصور در سالن اصلی هستند. بازشوهای گلبرگ مانند در سراسر سقف بتنی سالن دوم، جایی که استخر تمرینات واقع شده است، اجازهی ورود نور را می دهند. دیوارهای شیشهای وسیع امکان دید استخرها در هر دوی سالنها را از راهروی ارتباطی فراهم می کند. سومین استخر که باز هم برای تمرینات دیده شده، زیر سایبانهای منحنی پوشش یافته است. بالهای که در هر طرف ساختمان قرار گرفته اند؛ جایگاه استقرار اضافه را تامین می کنند، اما در زمان اتمام بازیها، این قسمت حذف خواهد شد.

    استادیوم دوچرخه سواریِ لندن

    شرکت لندنی معماران هاپکینز، استادیوم دوچرخه سواری یا ولودروم را، که اولین مکان از پنج مکان عمدهی برگزاری بازیهای المپیک2012، در پارک المپیک شهر لندن است، تکمیل کرده است. این بنا که در شمال پارک المپیک واقع شده، یکی از پایدارترین ساختمانهاست وشخصیتی آیکونیک دارد. گرایشهای یک معماریِ پایدار در هر جایی که امکان داشته دیده می شود؛ از استفاده از چوب در خود پیست و جدارهی خارجی، تا تاسیسات صد در صد طبیعیِ سیستم تهویه. سازهی سبک وزنِ سقف آن، که با خمش دوبل و شبکه کابلی ایجاد شده، در راستای بازتاب قوارهی پیست دوچرخه سواری طراحی شده است. 6000 صندلی در اطراف تمام مسیر پیست قرار گرفته و به دو ردیف بالا و پایین توسط سالن شیشهای جدا شده اند. 48000 متر مکعب از مواد حفاری شده، تا این بشقاب بزرگ، که بنا در آن نشسته، ایجاد شود. ولودروم لندن 2012، میزبان مسابقات دوچرخه سواریِ روی پیست المپیک و پارا المپیک خواهد بود و همچنین رخت کنها، فروشگاهها، وورک شاپ و یک سالن با دید به منظرهی پارک را در خود جای داده است.

    برج میتال

    بوریس جانسون شهردار لندن، به دنبال یک سازه و اثر هنری برای بزرگداشت بازیهای المپیک و پاراالمپیک لندن یک مسابقهی طراحی راه اندازی کرد. در طی یک ملاقات اتفاقی با لاکشمی میتال رئیس هیئت مدیره و مدیر عامل شرکت ArcelorMittal، در نشست انجمن جهانی اقتصادی در داووس در سال 2009، جانسون حمایت مالی این اثر را تامین کرد. ساخت این تندیس بحث برانگیز که 115 متر ارتفاع دارد و توسط آنیش کاپورِ هنرمند و مهندس سازه، سِسیل بالموند، برای پارک المپیک 2012 لندن طراحی شده، قبل از آغاز بازیها، پایان یافت. این پروژه با یک واپس زدگی روبرو شد زمانی که نقشههای اولیه آن در سال 2010 بازگردانده شده بود. بازدید کنندگان وارد آسانسر مرکزی می شوند و از این برج فولادی، که ArcelorMittal Orbit نام دارد، صعود می کنند و به یک عرشه دیدبانی با منظرهای پانورامیک از شهر می رسند. برای خارج شدن، آنها ترغیب می شوند که از یک پله کان با تعداد 455 پله که بدور قسمت خارجیِ برج پیچیده شده، پایین بروند. در حدود 560 متر از لولههای قرمز رنگِ فولادی در سازه، و 250 نورافکن رنگی، در شب این تندیس عظیم را درخشان می کنند.

    کوکا کولا بیت باکس

    معماران لندنی؛ پِرنیلا و آسیف، پاویونی برای پارک المپیک لندن طراحی کردند که مانند یک ابزار موسیقی نواخته می شود، قرار بود دیوارهای چرخش یافتهی کوکاکولا بیت باکس، با بالشتکهایی- با یک لایه پلاستیکِ ای تی اف ای- که هم به حرکت و هم به لمس کردن حساس هستند، پوشش یابند. زمانی که بازدید کنندگان به این مکان وارد می شوند و با سازه برخورد می کنند؛ هر بالشتک صدای متفاوتی از خود خارج می کند که از قبل توسط دی جِی بریتانیایی و تهیه کننده، مارک رانسون، از گزیدهی المپیک اسپورتس ضبط شده است. یک رمپ مارپیچ شما را به سوی پشت پنلها و بام هدایت می کند، جایی که یک نمای پانورامیک در انتظار شماست.

    سازهی آبی یا بلو فِنس

    طراحان لندنیِ استدیوی سوپرنیچ، یک سری سازه طراحی کردند که از تختههای آبی رنگ تشکیل شده است و تمام سایت پارک المپیک لندن را احاطه خواهد کرد. پروژهی حصار آبی تلاشی مستقل است با این هدف که نشان دهد چگونه می توان دوباره از تختههای نازکی که در یک حصار دوازده مایلی برای پارک المپیک بکار بـرده شده بود- و در حال حاضر حصاری از سیمهای فلزی جای آن را گرفته- در ساخت سازههای موقتی استفاده کرد. چنین سازههایی از فعالیتهایی الهام گرفته شد که قبل از شروع ساخت و سازها برای المپیک در این منطقه وجود داشت و سپس حذف شد، مثل بخش آلونکها، قایقها، مکان نگهداری قایقها، امکانات بازی پینگ پونگ و قسمتی که برای دیدن پرندگان در نظر گرفته شده بود. اُلیور وین رایت از اعضای این استدیو می گوید:" این حصار آبی بی پایان، تبدیل به یک نماد سیـاس*ـیِ بزرگ در شرق لندن شده است. ما تلاش کردیم تا معانی منفیِ باز تولید را دگرگون کنیم که می تواند ارتباطات محلی را برای بهره برداری از سایت پس از بازیها تقویت کند."
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    لودویگ میس فان در روهه؛معمار جزییـــات 1391/04/18


    نوشـــــــــــته ی :
    محمد رضا دهقانی -





    خــلـاصــــــــــــــه : مقاله با رویکردی تاریخی و تحلیلی نگاهی به زندگی حرفه ای، آثار، آرا و افکار لودویگ میس فان در روه دارد که در زمینة تحقق ایده ها و نظریات معمارانه، موفق ترین استاد معماری مدرن نسبت به فرانک لوید رایت، والتر گروپیوس و لوکوربوزیه می باشد.



    59863477377369723785020122987237.jpg










    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    5Star.jpg


    تا کـنون 9 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات محمد رضا دهقانی


    dot.gif
    آسمانخراش‌ها، از دیروز تا امروز -بخش نخست ( تاريخ معماري )


    dot.gif
    لوکوربوزيه و نظریه معماری؛ تدوین ابدیت ( تاريخ معماري )


    dot.gif
    باهاوس؛ نخستین الگوی آموزش نوین معماری ( تاريخ معماري )


    dot.gif
    پیتر آیزنمن و معماری فلسفی ( تاريخ معماري )


    «معماری ارادة زمان است که به فضا تبدیل شده است؛ زنده، شاداب و جدید.»

    لودویگ میس فان در روهه

    بدون تردید در میان چهار استاد معماری مدرن، رایت، گروپیوس، میس فان در روه و لوکوربوزیه، میس از ممتازترین موقعیت معماری برخوردار بود. گرچه فرانک لوید رایت بیش از دیگران به خلق آثار معماری پرداخت، والتر گروپیوس در بُعد آموزش معماری در مدرسة باهاوس مؤثرترین گام‌ها را برداشت و لوکوربوزیه خلاق‌ترین معمار سدة بیستم بود، امّا میس فان در روه را می‌توان موفّق‌ترین آنها دانست. وی بیشتر ایده‌های معمارانة خود را ساخت؛ مکعب‌های شیشه‌ای ظریف، دقیق و استادانه.

    آثار معماری میس از خانة پروفسور ریل در سال 1906 تا پایان ساخت گالری جدید ملّی در سال 1979 طی روندی 73 ساله نشانگر تکامل فرم مکعب است، درصورتی‌که لوکوربوزیه هم‌زمان به آفرینش فرم‌های متنوع و خلاقانه می‌پرداخت. میس تمامی ارادة خلاقانة خود را تنها در راستای تعالی فرم مکعب خالص بر اساس تعلیق، مینیمالیسم و شفّافیت با تمرکز بر جزئیات ظریف و تکامل یافته متمرکز کرده بود.

    لودویگ میس فان در روه در 27 مارس سال 1886 در آکیس گرانا، نزدیک شهر آخن آلمان چشم به جهان گشود و در 17 اوت 1969 در سن 83 سالگی در شیکاگو وفات یافت. وی که در بین معماران به «میس» شهرت دارد، فرزند پدری سنگ‌تراش بود و تحصیلاتی ناتمام در مدرسة کلیسای جامع آخن گذراند، سپس در کارگاه‌های ساختمانی به فعالیّت ساختمانی مشغول شد. بستر زندگی و تحصیلاتش باعث گرایش به تاریخ در آثارش به‌ویژه در تزئینات گچبری‌هایش شد. میس همانند رایت و لوکوربوزیه به تحصیلات آکادمیک معماری نپرداخت و جزو معماران خودآموخته محسوب می‌شود؛ وی با رضایت ذکر کرد که ساختن را در میان گِل و لای و هیاهوی کارگاه آموخته است، نه بر سر میز طراحی.

    پس از ورود به برلین در سال 1905 درحالی‌که تنها 19 سال داشت، بتدریج اعتقادات تاریخی میس متأثر از دگرگونی هنری پایتخت که تحت اثر دیدگاه‌های فلسفی فریدریش نیچه بود، دچار تغییر شد.

    نخستین پروژة ساختمانی میس در سال 1906، هنگامی که تنها 20 سال داشت، به‌وسیلة پروفسور آلویس ریل فیلسوف به وی واگذار شد. خانة پروفسور ریل در نزدیکی پوتسدام بجز سادگی و دیوارهای عـریـان و عاری از تزئینات، تفاوتی با خانه‌های مسکونی رایج نداشت، اما نخستین گام در معماری مکعب شکل، فاقد حشو و زوائد و مدرن میس فان در روه بود.

    این اثر باعث راه یافتن میس به یکی از مهمترین دفاتر معماری اروپا، آتلیة پیتر بهرنس، شد. بهرنس که مشاور هنری کارخانة AEG بود، به میس جوان اهمیّت کلان فرم‌ها و اندیشه‌های معمارانة کارل فردریش شینکل و همچنین شناخت افکار فلسفی نیچه و ریگل را در مدّت سه سال حضور وی (1910-1907 م.) در این دفتر معماری آموزش داد. این دورة بسیار تأثیرگذار آموزش عملی، مصادف با حضور والتر گروپیوس و لوکوربوزیه در این آتلیة معماری بود.

    سخنرانی فرانک لوید رایت در برلین به سال 1910 و آشنایی با آثار این معمار بزرگ نیز تأثیر عمیقی بر روند معماری میس برجای گذاشت. 10 سال پس از آن، سال 1920، سوّمین فرد بر معماری میس تأثیر گذاشت، هنریک پترس برلاخه، معمار بزرگ هلندی. میس از برلاخه که پیرو افلاطون، هگل و ویوله لودوک بود، نظم اساسی استراکچر و معماری شفّاف را آموخت.

    سال‌های 1919 تا 1921 مقارن همکاری میس با اکسپرسیونیست‌ها، اسکیس‌هایی کانسپچوال (مفهوم‌گرایانه) از آسمانخراش‌های تمام شیشه‌ای با اسکلت فلزی ارایه کرد. این طرح‌ها برای نخستین بار، برج‌هایی با جدارة تمام شیشه‌ای و هستة سازنده و هندسة پیچیده را معرفی می‌کرد که در آن فضا از قید احجام ساده خارج می‌گردد. برج 30 طبقة شیشه‌ای با جداره‌های منحنی که وی در سال 1921 برای شرکت در مسابقة آسمانخراش فردریک اشتراسه ارایه کرد، واجد سه ویژگی «تراکم حجم ساختمان»، «درخشندگی فضاهای داخلی» و «بازی بازتاب‌ها» بود.

    در سال 1922 وی به گروه «نوامبر» که متشکّل از هنرمندانی پیشرو امّا تندرو بود، پیوست و در همان سال با همکاری «تئو فان دوئسبورخ»، «ال لیسیتزکی»، «هانس آرپ»، «نائوم گابو»، «لودویگ هیلبر زایمر»، «هانس ریشتر» و بسیاری دیگر از هنرمندان مبادرت به انتشار نشریة آوانگارد G نمود. در این نشریه، میس به انتشار پروژه‌ها و دیدگاه‌های نوین و جسورانة خود پرداخت. فعالیّت‌های وی باعث شد تا در سال 1924 به ورکباوند (انجمن کار) آلمان که مهم‌ترین اجتماع هنری این کشور محسوب می‌شد، دعوت گردد.

    پیش از عضویت میس در ورکباوند، وی در سال 1923 خانة آجری را با تأثیر از دِاستیل طراحی کرد. گرچه این خانه هرگز ساخته نشد، اما دیوارهایی که مرز خانه را درمی‌نوردیدند و به محیط بیرون امتداد می‌یافتند تا بر سَبُکی طرح بیافزایند و مرز میان درون و بیرون خانه را درهم بشکند، از نوآوری‌های طرح مذکور بود. میس در خانة آجری، دیوارهای طولانی که به نوعی در آثار فرانک لوید رایت وجود داشت را در به‌صورتی نوین جهت خلق فضایی سیّال بکار گرفت. در این طراحی، تفکر انتزاعی متأثر از نقاشی‌های پیت موندریان و تئو فان دوئسبورخ، ارزش‌های کلاسیک و احجام مکعبی در هم ترکیب شده بودند. خانة هرمان لانگ در کرفلد که به سال 1928 با آجر قرمز رنگ ساخته شد، تداعی کنندة ایدة خانة آجری بود.

    ورکباوند آلمان در سال 1927 نمایشگاهی با مضمون «مسکن» در اشتوتگارت تدارک دید و مدیریت آن را برعهدة میس گذاشت که از سال 1926 نایب رئیس این مجموعه و چهرة اصلی جنبش معماری نوین کشور آلمان بود. مجموعة مذکور که به کوی وایسنهوف شهرت دارد، برجسته‌ترین نمایشگاه معماری مسکونی مدرن محسوب می‌شود. در این نمایشگاه، میس از بیشتر معماران مطرح اروپا دعوت کرد تا به خلق اثر بپردازند که می‌توان به این طراحان برجسته اشاره نمود: پیتر بهرنس، لوکوربوزیه، والتر گروپیوس، یاکوب یوهانس، پیتر اود، مارت اشتام، برونو تاوت، هانس شارون، اشنک، بورژوا، رادینگ، فرانک، لوکر و لودویگ هیلبر زایمر. میس نیز 24 آپارتمان طراحی کرد و در آنها 12 تیپ متفاوت مسکونی ارایه کرد؛ برای نخستین بار، پارتیشن‌های ریلی و متحرک که باعث انعطاف‌پذیری فضای کارکردی می‌شد، مورد استفاده قرار گرفت و این امکان را به کاربر می‌داد تا فضا را متناسب با نیازهای خود تفکیک و تعریف کند. از دیگر سو، کیفیات مدرن در معماری مسکونی میس برای نخستین بار در قالب سطوح صاف و یکپارچة سفید بدون هرگونه تزئینات بروز یافت و وی تمامی مظاهر معماری گذشته و ویژگی‌های محلی را کنار می‌گذاشت. فیلیپ جانسون کوی وایسنهوف را مهم‌ترین مجموعه بناهای تاریخ معماری مدرن می‌دانست.

    سال 1929 شهرت معماری میس در سطح جهان مطرح شد. وی طرّاح غرفة آلمان در نمایشگاه جهانی بارسلونای اسپانیا بود. این پروژه که به پاویون بارسلونا شهرت دارد، نقطة عطفی در آثار معماری میس محسوب می‌شود؛ ایجاز و گزیده‌گویی به‌وسیلة سطوح مسطح و فاقد تزئین، ایجاد فضای بینابین با ترکیب فضای بیرونی و درونی و استفادة پیشروانه و منحصر بفرد از آهن و شیشه، برجسته‌ترین ویژگی‌های این غرفة نمایشگاهی می‌باشد. معمار در این اثر که مجدداً تأثیرات دِاستیل در آن وجود داشت، برای نخستین بار دیوار شیشه‌ای را جایگزین پنجره کرد و در جهت شفافیّت مکعب گام برداشت، همچنین شعار less is More را محقّق ساخت. در غرفة بارسلونا شاهد ترکیب ویژگی‌های کلاسیک، اسکلت فولادی ظریف و منظم با روکش کُرُم و صفحات پرداخت شده با مصالح گران‌قیمت برای تعریف فضای معماری هستیم که به «پلان آزاد» منتهی می‌شود؛ میس معتقد بود: «پلان آزاد و ساختمانی واضح را نمی‌توان از هم تفکیک نمود. سازه، ستون فقرات کلّ بناست و پلان آزاد را ممکن می‌سازد. بدون ستون فقرات، پلان آزاد حاصل نمی‌شود، بلکه آشفتگی و در نتیجه خشکی و عبوسی بدست می‌آید». شاخص‌ترین طراحی مبلمان میس نیز در این غرفة نمایشگاهی ظهور کرد: صندلی بارسلونا.

    مفهوم «هیچ چیز» نقطة آغازی در زیبایی‌شناسی میس گردید. وی این معنا را با ایدة «کمتر، بیشتر است» تکمیل کرد. هدف از طرح چنین دیدگاهی، کاهش هرچه بیشتر زواید غیر ضروری در معماری، جهت نزدیک‌تر شدن به جوهرة معماری بود. پاویون بارسلونا نخستین تجلّی این ایده در معماری میس بود و پس از آن در دیگر آثارش نیز تداوم یافت.

    سال 1930، دورة مهمی از زندگی معماری میس محسوب می‌شود: تکمیل خانة توگندهات و انتخاب وی به‌عنوان مدیر مدرسة باهاوس.

    خانه‌های مسکونی در معماری مدرن از اهمیّت ویژه‌ای برخوردار شدند و بسیاری از بزرگان معماری در دورة فترت بین دو جنگ جهانی، توجه خود را معطوف به فضاهای مسکونی و اثر روانی آن بر مخاطبان نمودند. خانة توگندهات در برنو چکسلواکی سابق (جمهوری چک امروزی)، شاهکار کارکردگرایی آوانگارد میس محسوب می‌شود. در واقع، اهمیّتی که خانة روبی در آثار معماری رایت و اوج و منزلتی که ویلا ساووا در زندگی حرفه‌ای لوکوربوزیه دارد، ویلا توگندهات به‌عنوان نخستین خانة شیشه‌ای میس در تکامل سیر معماری وی ایفا می‌کند. این اثر در سال 1996 به‌مناسبت یکصد و دهمین سالروز تولد میس فان در روه بازسازی کامل گردید و در فهرست آثار فرهنگی جمهوری چک ثبت شد و سپس در سال 2001 در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت گردید. این مکعب سفید شفّاف که تکامل دیدگاه‌های پاویون بارسلونا در قالب خانه‌ای مسکونی بود نیز با تفکر پلان آزاد خلق شد؛ جزئیات استادانه و سیلان فضایی در این اثر بسیار حایز اهمیت است.

    ویژگی بارز در دو پروژة پاویون بارسلونا و ویلا توگندهات، خلق مفهوم نوین فضایی پویا بود که با گذر از فضا و زمان ادراک می‌شد. این خصوصیت در خانة فارنزورث، کراون هال و گالری ملّی جدید نیز به‌صورتی تکامل یافته‌تر بروز یافت.

    فیلیپ جانسون و هنری راسل هیچکاک در سال 1932 نمایشگاهی را در موزة هنرهای مدرن نیویورک با عنوان «سبک بین‌المللی» برپا کردند. نمایشگاه مذکور باعث آشنایی فضای فرهنگی ایالات متحده با آثار میس گردید و پس از فرایندی چند ساله، با انحلال داوطلبانة باهاوس در برلین به سال 1933 و قبول مدیریت مؤسسة تکنولوژی آرمور شیکاگو، میس در سال 1938 وطن را به مقصد آمریکا برای اقامت دایم ترک کرد. وی با تغییر نام مؤسسة تحت مدیریت خود به انستیتو تکنولوژی ایلینوی (IIT)، برنامه‌ها و محیط آموزشی نوینی را پایه‌گذاری کرد.

    نخستین اثر معماری میس در آمریکا، همانند والتر گروپیوس، طراحی مجموعة دانشگاهی بود: مجموعة انستیتو تکنولوژی ایلینوی در شیکاگو. این مجموعه متشکل از بناهایی مکعب شکل با اسکلت فولادی، مدولار، کم‌ارتفاع و نامتقارن برفراز سکو بود که از سال 1940 تا 1956 طراحی و ساخت آن به‌طول انجامید. کراون هال برجسته‌ترین و درعین حال متفاوت‌ترین ساختمان این مجموعه محسوب می‌شود که بین سال‌های 1952 تا 1956 ساخته شد. ویژگی‌های نئوکلاسیک (تناسب و تقارن)، مینیمالیسم، شفافیّت و انتزاع در این بنای شیشه‌ای ظریف به‌وضوح مورد استفاده قرار گرفته است؛ سقف مکعب شفاف به‌وسیلة 4 تیر فولادی خارجی متصل به 8 ستون نگاه داشته شده و فضای داخلی را از وجود ستون‌ها بی‌نیاز کرده است، درنتیجه، فضایی باز در درون ساختمان محقّق گردید. میس ساختمان کراون هال که بسط یافتة نظام ساختاری خانة فارنزورث است را متکامل‌ترین اثر معماری خود برمی‌شمرد.

    جعبة شیشه‌ای مینیمالیستی با 8 ستون ظریف بیرونی معلّق بر سکوهایی پیاپی، تنها وصفی ظاهری و ناقص از خانة فارنزورث میس می‌باشد. این شاهکار آمریکایی معمار در بُعد مسکونی که «ماشین در باغ» را توصیف می‌کند، دارای دیوارهای پیرامونی تمام شیشه‌ای است و بخش‌های عمودی 2 سکوی پیاپی و پله‌های منتهی به سکوها حذف شده‌اند. طبیعت ورای این آخرین خانة مسکونی میس، نقش ویژه‌ای ایفا می‌نماید، وی چند سال پس از ساخت ویلای ذکر شده چنین ابراز می‌کند: «طبیعت باید شخصیّت مستقل داشته باشد. می‌بایست آگاه باشیم تا با رنگ و عناصر فضاهای درونی خانه‌هایمان در آن اخلال ایجاد نکنیم. باید کوشش کنیم که طبیعت، خانه‌ها و انسان‌ها را در وحدتی متعالی گرد هم آوریم. اگر از میان دیوارهای شیشه‌ای خانة فارنزورث به طبیعت نگاه کنید، برای شما اهمیّتی ژرف‌تر می‌یابد تا مشاهدة آن از بیرون. طبیعت از این زاویه، معنای بیشتری پیدا می‌کند و در این موقعیّت، طبیعت به جزئی از یک کلّ بزرگ‌تر مبدل می‌شود».

    سرانجام میس موفق به تحقّق اوّلین آسمانخراش شیشه‌ای خود پس از حدود 30 سال گردید. آپارتمان‌های 26 طبقة لیک شور که به بلوک‌های 860 و 880 نیز شهرت دارند، در سال 1948 طراحی و در بین سال‌های 1949 تا 1951 ساخته شدند. این پروژه، نخستین مجموعه آپارتمان‌های کمربند ساحلی دریاچة میشیگان در شیکاگو می‌باشد. میس در اجرای این طرح از همکاری هربرت گرین‌والد برخوردار بود. درون این مکعب‌های فولادی و شیشه‌ای، فارغ از دیوارهای سنگین است و پارتیشن‌های ظریف، بیشترین آزادی را جهت طراحی و ساماندهی فضای داخلی به ساکنین می‌دهد. بکارگیری سیستم مدولار و ضدّ آتش در ساختمان‌های بلندمرتبه نیز از این اثر مورد توجه معمار قرار گرفت.

    میس فان در روه معتقد بود: «نکتة حایز اهمیت در بناهای شیشه‌ای نمایش بازتاب‌هاست نه جلوة نور و سایه که در بناهای معمولی وجود دارد».

    شاخص‌ترین آسمانخراش فولادی و شیشه‌ای میس با همکاری فیلیپ جانسون بین سال‌های 1954 تا 1958 در شیکاگو به نام سیگرام خلق شد. این بنای اداری 38 طبقه و مدولار نقطة اوج و تکامل برج‌های شیشه‌ای معمار است. ایجاد پلازایی سخاوتمندانه در جلوی سیگرام باعث شکوه بیش از پیش آسمانخراش تیره رنگ و یکپارچگی فرم آن گردید. برج سیگرام یکی از مورد تقلیدترین آسمانخراش‌های آمریکا بود که به‌عنوان الگوی تمام عیار برج‌های اداری سدة بیستم شناخته می‌شود. منتقدان بنای مذکور را بهترین اثر میس معرفی می‌کنند.

    آخرین شاهکار معماری میس فان در روه، گالری ملّی جدید برلین بود که بین سال‌های 1962 تا 1968 خلق شد. بنایی سترگ که سقف مربع شکل آن به ابعاد 8/64 متر بر 8 ستون بیرونی استوار شد و گوشه‌هایی فاقد ستون را بوجود آورد. آثار این موزة هنر مدرن در گالری‌های زیرزمینی و باغ مجموعه در معرض دید قرار گرفته‌اند. این معبد شیشه‌ای و فولادی بر سکویی مرتفع که حالتی مقدّس بدان می‌داد، واقع شد و فضای داخلی آزادی را فراهم نمود.

    در جمع، معماری لودویگ میس فان در روه به چنین کیفیاتی ممتاز است: کمینه‌گرایی، سادگی و احتراز از حشو و زواید، شفافیّت و استادی در کاربرد اسکلت فلزی و دیوار شیشه‌ای، سیستم مدولار، بکارگیری سکو جهت قرارگیری ساختمان‌ها بر فراز آن و تندیس‌گرایی با خلق مکعب‌هایی خالص، معلّق و شفاف با جزئیات اجرایی فکر شده و دقیق. وی معتقد بود «خداوند در جزئیات است»، لذا هرگاه کمال‌گرایی در اجزا، بی‌پیرایگی و استادی در ترکیب آهن و شیشه مطرح باشد، بدون تردید آثار معماری میس به اذهان متبادر می‌شود. همواره در معماری میس حضور هم‌زمان تفکر نئوکلاسیک شینکل، کاربرد خلاقانة کلان فرم‌های بهرنس، انتظام ساختاری برلاخه و ایده‌های کارکردگرایانة شخصی وی حضور داشتند.

    علیرغم مطالب ذکر شده، مسایلی در برخی از طراحی‌های میس وجود دارد که با وجود اهمیت بسزای آنها به‌راحتی از این موارد صرفنظر شده است: عدم توجّه به مسایل اقلیمی، گریز از مسایل عملکردی و ایجاد فضاهایی با کارکرد نامتناسب، بوجود آمدن مشکلات صوتی و کنترل نور به‌دلیل بکارگیری پارتیشن‌ها جهت تفکیک فضاها، تداخل عرصه‌های فردی و جمعی، مشابهت ظاهری آثار با یکدیگر، طولانی شدن زمان اجرای آثار و پرهزینه بودن ساخت بناها به‌دلیل توجّه بسیار به جزئیات و کیفیت ویژة مصالح بکار رفته.

    میس فان در روه معتقد بود که یک اثر ممتاز معماری به‌مراتب جذّاب‌تر و باکیفیت‌تر از تصاویرش می‌باشد؛ بیشتر معماران بزرگ و منقدان معتقد هستند که فضای معماری حاکم بر آثار این معمار، به‌مراتب تأثیرگذارتر از تصاویر آنها هستند. آثارش بیش از دیگر اساتید معماری سدة بیستم الگوی طراحان قرار گرفت و همچنین جعبه‌های پوست و استخوانی وی نیز بیشتر مورد هجوم منتقدان واقع شد، امّا بدون تردید لودویگ میس فان در روه یکی از موفّق‌ترین معماران سدة بیستم محسوب می‌شود. کلیة پیشنهادهای تئوریک و ایده‌های معمارانة وی به اجرا درآمدند و مکعب‌های پوست و استخوانی مینیمالیستی این معمار، طراحان نسل پس از خود را تحت اثر قرار داد. میس در کنار گروپیوس و لوکوربوزیه مسبب پیشرفت، تکمیل، تقویت و پالایش اصول طراحی و زیبایی‌شناسی گردیدند که با پیتر بهرنز، آگوست پره و آدولف لوس شروع شده بود و دیگر معماران همچون فیلیپ جانسون، کریستین دو پورتزامپارک، هانری سیریانی و اسوالد ماتیاس اونگرس آن را به پیش بردند.

    بن نوشته‌ها :

    1. افشارنادری، کامران، معماری امروز ایران و مسئله پیشرفت، فصلنامه معمار، شماره 1، تابستان 1377.

    2. بنه‌ولو، لئوناردو، تاریخ معماری مدرن ، نیّراحمدی، حسن، مهندسین مشاور نیرسان، 1377.

    3. زیمرمان، کلر، میس وان در روهه ، خداپناهی، حمید، نشر هنر معماری قرن، 1387.

    4. کرتیس، ویلیام جی.آر.، معماری مدرن از 1900 ، گودرزی، مرتضی، انتشارات سمت، 1382.

    5. گاردنر، هلن، هنر در گذر زمان ، فرامرزی، محمّدتقی، انتشارات نگاه، 1370.

    6. گیدئین، زیگفرید، فضا، زمان و معماری ، مزینی، منوچهر، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1374.

    7. مزینی، منوچهر، از زمان و معماری ، مرکز مطالعات و تحقیقات شهرسازی و معماری ایران، 1376.

    8. نوربرگ- شولتس، کریستیان، ریشههای معماری مدرن ، جودت، محمدرضا، انتشارات شهیدی، 1386.

    نوربرگ- شولتس، کریستیان، معنا در معماری غرب ، قیومی بیدهندی، مهرداد، انتشارات فرهنگستان هنر، 1386.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    الاهیات معماری در جهان طراحان پَساـ نظری ـ بخش اول ـ ریشه ها؛ پارادایم بازگشت یا بازتفسیر 1391/05/01


    نوشـــــــــــته ی : مایک گریـمـشــــا



    برگــــــردانی از :
    آرش بصیرت "سردبیر اتووود" -


    خــلـاصــــــــــــــه : نویسنده با ترکیب مفاهیم درون دینی سعی دارد ریشه های مفهومی حاکم بر معماری مدرن را واکاوی کند.



    600634785135985905745201238225907.jpg




    توضیحات مترجم :
    عبارت post-theoretical به ظهور تعدادی از معماران بازمی گردد که هیچ علقه و دانشی نسبت به نظریه معماری یا اجتماعی ندارند و طراحی شان را بر قرار انگاره ها و ادراک زیبایی شناسانه ای خارج از چارچوب یک غایت نظری تدوین می کنند.




    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    5Star.jpg


    تا کـنون 5 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات آرش بصیرت "سردبیر اتووود"


    dot.gif
    معماری رکود ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    معمار؛ محصول ایده ئُـــــــلُژیک یا روای غیر قابل اعتماد ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    گزارش اقلیت ـ اکثریت خاموش؛ ایا طراحی هنوز باشگاهی مردانه است ( طراحي داخلي )


    dot.gif
    غرفه گالری سرپنتین؛ طراحی در منطقه ممنوعه ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    از رئالیسم جادویی سیاه تا راپســـــــــودی سرخ ژان نوول؛ سیاست رنگ در گفت و گو با محیط ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    رم کولهاس و زیست پس ماندی شهرـ نشین ( شهر سازي )


    dot.gif
    رِم کول هاس؛ آیکـُـن[سندرم]امپراتوری ( شهر سازي )


    dot.gif
    فضاي اعتراض؛ وقتي سخن منطقه بندي شده است ( شهر سازي )


    dot.gif
    پالادیو؛ روحی نو در صورت بندی کلاسیک ( تاريخ معماري )


    dot.gif
    گزارش اقلیت ـ زنان باهاوس؛ روایتی ربوده شده ( آموزش معماري )


    معماری یا پیش نگره ی جامعه ایست ناتمام یا معبدی است برای جامعه ای به اتمام رسیده. لوئیس مامفورد، 1934 [1]

    از میان تمامی جنبه های متنوع پست مدرنیته، یکی از فراگیرترین ان ها تقریر سبک زندگی در قامت "زندگی ای درگرو [و شاید اسیر] سبک [هاست]" است ـ "وال پِـیْـپِـر[2]ی شدن" محیط وعده داده شده[3] ای که نیتمان سکنا گزیدن در ان است. گویی طراحان و اقتباس کنندگان به دنبال خلق مدرنیسمی یا نواوری ای درون التقاطگرایی [وضعیت] پست مدرن اند و البته باید توجه داشت که این مدرنیسم، مدرنیسمی است صرفا نماینده توتالیتاریسمی که ماهیتش خوانش غلط اراده معطوف به قدرت و نظم نیچه است.

    شاید بتوان این گزاره را پذیرفت که پست مدرنیسم تفوق نظریه بر ذات[4] است، گزاره ای کاملا برعکس مدرنیسم مارکسیستی، چرا که بر قوام این گزاره حالا تمام انچه بخار می شود در هوا منجمد می گردد[5]؛ همچون مواد مذاب که در ان ها بی نظمی به فرمِ بازنمایی تبدیل می شود. در این فرایند یک ماده در حال ذوب شدن[، منجمد شده] و ماده ای ناپایدار به ماده ای درهم گیر [و منسجم] تبدیل می شود، چه این ماده بافتی یکدست، خالص و ارگانیک داشته باشد و چه همچون یک کلاژ بافتی نامرتبط، همیشه در قامت صورتی از تزئینات ظاهر خواهد شد و البته این بارزه مهمترین وجه این فرایند است.

    گزاره های پیشینی را اوردم تا خاطر نشان سازم مهمترین محور این نوشتار درک از تزیینات است؛ تزیینات در مواجه با مکاتب فکری چه می کند؟ عمق فهم از اخلاق مدرنیته غالبا در قالب نظریات پوپولیستی ای تعریف می شود که صرفا به درکی سطحی از مانترای لودویگ میس ون دروهه "کمتر، بیشتر است" برمی گردند ـ گزاره ای که به نظر می رسد از پیتر بـیــِرِنـْـز[6] به عاریه گرفته شده است. این وضعیت به انچه من زیبایی شناسی روش زندگی حداقلی می خوانم ختم می شود، سخنی به مانند روتیترهای کلیشه ای و اصول سبکیِ فاشیستی و این به هیچ وجه یک حمله ی ولفـــ[7]ی وار به میس یا مدرنیسم نمی باشد، بلکه بیشتر شرحی است بر نیاز به تدقیق جایگاه میس[، مواجه مدرنیسم با تزیینات] و زیبایی شناسی مدرنیستی تقلیل دهنده اش در یک بستر وسیع تر.

    بر این قرار باید به درس گفتاری بازگردیم که بعدها مـُــقـَــوِم انچه اخلاق مدرنیستی خوانده شد گردید: "تزیینات و جنایتِ" اَدُلف لوس. درس گفتاری که اول بار در 1908 ارائه شد[8] و در ان لوس ادعا کرد تمسک به تزییناتی که ذاتا غیر الزامی اند نشانه هایی اند از بسط فرهنگی مقهور و در زنجیر، بیانی اند از یک نگره بـَـدَوی، نشانه ای از یک میل متوحشانه یا شاخصی اند به یک نظام اریستوکراتیک بعضا فاسد. برای لوس یک کودک یا انگونه که خودش می گوید یک پاپوایی[9] می تواند به هر طرف برود و بر هر قراری خود را بیاراید و محیط اطرافش را تزیین کند، چرا که هنوز ـ چه از نظر فیزیکی و چه از نظر فرهنگی ـ پا به سن نگذاشته است، اما ان هایی که به درجه بلوغ رسیده اند و تحت شمول فرهنگی شهری و متمدنانه زندگی می کنند و از نظر فرهنگی و شاخصه های توسعه توان تجزیه و تحلیل امور را دارند بی سبب جهانشان را به واسطه ی این انحراف ها مختل و مغشوش نمی کنند[10].

    انچه در این میان مهم است انکه این اختلال، این تزیین بی مورد خدا را نیز تحت شمول می اورد. خدایی که نیچه ـ تقریبا بیست سال پیش از لوس ـ مرگش را اعلام کرده بود و مارکس [به نوعی] افیون [توده ها] خوانده بودش اکنون برای لوس به تزیینی بی مورد تبدیل شده بود. خدا دیگر معمارِ اعظم ـ کسی که جهان بر قرار اراده او نظم می گیردـ نبود، بلکه ، بر قرار یک تغییر جهت عارفانه، به نظر می رسید خدا کسی بود که [ماهیت نوْتدقیق] بشریت را متاثر می ساخت. ریشه های این بی نظمی و اختلال را می توان تا برج بابل؛ متن مقدس معماران مدرن، پی گرفت. سبک بین الملل، سیاقی بود مقوم بر اجرهای پراکنده برج بابل، تلاشی بود برای دوباره ساختن بر قرار یک صدای واحد، ساختن بنایی که می خواست سرحدات بهشت را لمس کند. سقف های مسطح اسمان خراش های میس ون دروهه ای، نیازی به نوک مناره هایی نداشت که بهشت و تمنای ان را تداعی می کرد، سطح صاف ان ها سمبلی بود از ذات متعالی ای [انسانی و] در دسترس، نه انگشت اشاره ای به فراسو[ی مرزهای ادراک انسانی].

    مدرنیسم از نظر [مفهومیْ کارکردی و مواجه با حوزه عمومی] به فعل دراوردن سکولاریسم بود، تلاشی برای برگرداندن نظم به وضعیتی که گویی خدا متاثر کرده بود، کنشی انسانی بر و علیه مذهب. مدرنیسم هم یوتوپیایی بود و هم ترقی خواه و الزاما سکولار، یک رستاخیز سکولار، تلاشی برای زیستن تحت شمول پادشاهیِ همیشگیِ انسان ـ همانگونه که توماس التایزر، یکی از طرفداران پروپاقرص این انگاره در دهه 60 اظهار می دارد:

    اگر تنها یک گذر به قرن بیستم وجود داشته باشد، این گذر، گذری ایست که از معبر عبور از مفاهیم پایه ای فراانسانی و فروریزی هر معنا یا واقعیتی که ورای جاودانگی تازه کشف شده ی انسان مدرن قوام می یابد، جاودانگی ای که حتی خاطره شبح هر نوع ذات متعالی را [نیز] محو می کند، می گذرد.[11]

    ظهور سبک بین الملل[12]، ظهور معماری مدرنیستی از دهه 1920 اولین بخش گزین گویه ی پیش امده از لوییس مامفورد را محقق می کند. طرد تزیینات، سقف مسطحی که نشان از تعالی ای انسان مقیاس دارد و تاکید بر دیوار سفید پیوریستی ای که می بایستی نه صرفا اشوب برامده از ظهور پایان قرن و وحشت ناشی از جنگ جهانی اول را پس زند بلکه باید تلاشی باشد برای بستن امیدی نو به تکنولوژی و عصر ماشین الهام گرفته از فتوریست ها و البته با فراگیر شدن این سبک، بسیاری از خاطر بردند که عنوان درس گفتار لوس، اگاهانه و [تعمدا] به وسیله پیوریستی در مجله ی روح نو[13] به غلط به "تزیینات جنایت است" برگردانده شد.[14]

    این سویه ی کرداری است که ماهیت مدرنیسم را تغییر داد. ان هایی که پیرو مانیفست پیوریستی بودند در یک کاربست غیر نظری، شمایلی از ناْنیهیلیسم نیچه ای[15] را وجه ممیزه خود ساختند. شمول زیبایی شناسانه ای که ادلف لوس وضع کرده بود به یکی از گرایش های کاملا حاشیه ای مدرنیسم تبدیل شد و زیبایی شناسی پیوریستی تبدیل به یکی از خسران های تحمیلی بر جنبش مدرنیسم گردید. لوس به دنبال طرد امر غیر الزامی و بی مورد، کمینه سازی تحت لوای فرهنگ و تمدن و تثبیت یک اخلاق اومانیستیِ مدرنِ ترقی خواه بود. جریان پیوریستی اما در تمنای کاستن روی در دامن کاهندگی کشید؛ تمسک به زیبایی شناسی ای ماشینی که تحت شمول ان تکنولوژی در قامت عقلانیت ظاهر می شود. خوی پیوریستی، از ان جمله منش هایی بود که ناب بودگی و کنترلِ سفید را بارزه خود قرار داد.

    در هم گره خوردگی سفید بودگی، شفافیت و سبک نوپای بین الملل، اشکارا، در نمایشگاه ویزنهاف زیدلنگ، به سال 1927 در اشتوتگارت، متبلور گردید؛ چشم اندازی کلی از یک اینده پیوریستی. شانزده معمار، امکان ساخت خانه های نمایشگاهی ان هم در مقیاسی کوچک را پیدا کردند، "تنها شرط طراحی استفاده از سقف های مسطح و دیوارهای بیرونی سفید بود".[16] همانگونه که مارک ویگلی تاکید می کند "این ایده که معماری مدرن تنها به صورت سفید معنای مدرن به خود خواهد گرفت با موفقیت در میان مخاطبان بین المللی نضج گرفت"[17] این گونه مسخِ سفید شدن نه فقط به کناری راندن تزیینات بود که همچنین بیانی بود از یک شاکله ی آیینیْ زیبایی شناسی نوین. تئو ون دئوسبرگ در سال 1922 این ره یافت را اینگونه تبیین می کند:

    . . . سبک در حال ظهور را باید "پتانسیلی مذهبی" خواند نه "اقتدار و باور مذهبی"[18]

    بازْ تبیین پیوریستی لوکوربوزیه از تئو ون دئوسبرگ از خود او هم اخر الزمانی تر است:

    مذهب مصالح زیبا در حال حاضر چیزی بیش از اخرین تلاش های پیش از احتزار نیست.[19]

    تا 1930 تئو ون دئوسبرگ عامدانه می خواست ادعا کند شفافیت اعلاترین گام توسعه انسانی است و سفید بودگی هستیْ یزدان شناسی اش:

    سفید؛ این رنگ معنوی زمان ما، شفافیتی که تمام شئون کرداری ما را جهت می دهد و این نه خاکستری و نه سفید عاجی است، بلکه سفید خالص است.

    سفید؛ این رنگ دوران مدرن، رنگی که عصر ما را تحت شمول خود می اورد و این عصر را به عصری کامل، خاص و اطمینان بخش تبدیل می کند.

    سفید همه چیز را در بر خواهد گرفت.

    ما هم "قهوه" ای منحط کلاسیسزم و هم "آبی" منفک کننده، آبی فرقه های آسمانی را ملغی کردیم، ما جایگزینی یافتیم برای خدایانی با ریش ها و طیف های رنگی سبز.

    همه چیز برای ما سفید است، سفیدِ خالص.[20]

    رنگ سفید، لوح نانوشته ی هستی شناسانه ای را تبیین می کند که اینده یوتوپیایی و نو مدرنِ بشریت بر ان نگاشته خواهد شد. شفافیت نگاه ارام ارام شکل می گرفت. شهر سفید جاویدان، بدون توجه به گذشته مملو از تزییناتش بر قوام ساختمان های سفید شکل می گرفت. لیندا گرانت در رمانش در تلاش برای ساختن دولت یوتوپیایی، این رویای یوتوپیایی را، از زبان اِوِلین سِرف، در شمایلی کاملا نزدیک به شهر سفید ملهم از باوهاس، این گونه تشریح می کند:

    من در جدیدترین مکان جهانم، شهری خلق شده برای قرن نو و ایده ئلوگ های هنری و سیـاس*ـی اش: سوسیالیست ها و . . . که از صمیم قلب باور دارند این جا جامعه ایست بی عیب، پیشاهنگ پیشرفت اجتماعی، در جهانی که همه چیز ان نو است و هر چیزی در ان ممکن خواهد بود، حتی تولد مجدد روح انسان.[21]

    در میانه ی چالش ادلف لوس وار با تزیینات از یک سو و امید یوتوپیای مدرنیستی به شفافیتِ پیشرو، بین المللی و کاملا صاف کننده تمام ناخالصی ها از سوی دیگر، مدرنیسم میس ون دروهه ای نضج گرفت و متبلور گردید. این ره یافت، اومانیسم کمینه گرای باهاوس، میل یوتوپیایی و پیشرو بر به سیاق اوردن امر نو و دستْ ساخته ی سنگ تراشِ منکوب و فراموش شده[22] را به همراه داشت. معماری[23]؛ هنر ساختمان سازی، هنر سازنده، هنر ساختن، هسته اصلی نگره میس را شکل می دهد. میس خود را بیش از هر چیز یک سازنده می دید و نه یک هنرمند یا صنعتگر و مفاهیمی همچون سادگی، نظم و انضباط هسته اصلی نگاه او را شکل می دادند:

    تمام تلاش عصر ما بر محور امر سکولار شکل گرفته است، تلاش های دنیای مبتنی بر موهومات به نتیجه نرسیده است، به موازات انکه فهم ما عمیق تر گردیده، متوجه شده ایم که اراده ای بر ساختن کتدرال ها نداریم. . . ما ارزشی برای هیچ ژستی قائل نیستیم و صرفا بر واقعیت و عقلانیت موکدیم.[24] معماری اراده زمان است که در قامت فضا ظاهر می شود، زنده، پویا و نو. نه دیروز و نه فردا، صرفا [ارزش های] امروز اند که می توانند به افرینش فرم بیانجامند. تنها این سیاق از ساختنْ خلاقانه است. فرم را بر قوام طبیعت کارْمایه ها و بر اساس روش های زمانه ی مان بیافرین. این وظیفه ماست.[25]


    [1] -L. Mumford, in D.L. Miller, "introduction," Miller ed., The Lewis Mumford Reader, Athens & London: The University of Georgia Press, 1995, p.43. Source. L. Mumford, "Random Notes," 1934, LM MSS

    [2] - اشاره دارد به مجله Wallpaper که در سال 1996 با شعار نمایندگی سبک زندگی مدرنیستی راه اندازی شد.

    [3] - proposed environment

    [4] -substance

    [5] - اشاره دارد به این جمله از مارکس :"هر انچه سخت است دود می شود و به هوا می رود"، عبارتی که عنوان دوم کتاب تجربه مدرنیته نوشته مارشال برمن نیز می باشد.

    [6] - ساوی و مـُـنتانـِـر تاکید می کنند میس عبارت "تقریبا هیچ" را مطرح می سازد و احتمال کمی وجود دارد که عبارت "کمتر، بیشتر است" توسط او وضع شده باشد و به اینکته نیز اشاره می کنند که خود میس هم این مانترا را به پیتر بـیــِرِنـْـز منتسب می کند، برای اگاهی بیشتر ببینیــــــــــــــد

    V. E. Savi & J.M. Montaner ed. Less is more. Minimalism in architecture and other arts Barcelona: Col.legi d'Arquitectus de catalunya y ACTAR, 1996, p 12.

    [7] - اشاره دارد به کتاب تام ولف به نام "از باوهاس تا خانه ما" که به سال 1981 چاپ شد و در ان نگارنده حمله ای برنده و صریح بر شاکله های معماری مدرنیستی تحریر نمود.

    [8] - نسخه اولیه در 1908 تنظیم شد، اما لوس ان را اول بار در سال 1910 و در وین ارائه کرد، برگردان فرانسه ی ان در سال 1913 با همین عنوان به چاپ رسید و البته تاثیر عمده ان به پس از چاپ در مجله روح نو به سال 1920 باز می گردد.

    [9] - در فرهنگ علوم انسانی داریوش اشوری، رو به روی مدخل Papuan امده: (زبان ها و مردمِ) پاپوایی[در گینه ی جدید و کالدونی جدید]

    [10] - ریشه های زیبایی شناسی ضد تزیینات ادلف لوس را باید در جهان پیش مدرنی که او در ان نضج گرفته بود یافت، گرایشی که از یک سو میراث زنجیره بزرگ هستی The great Chain of Being است و از سوی دیگر میراث گرایش های رفرمیستی چپ رادیکال ترقی خواهی است که غالبا پشت مدرنیسم پنهان می شود.

    [11] -T.J.J. Altizer, The Gospel of Christian Atheism, Philadelphia: The Westminster Press, 1966, p. 22.

    [12] - درست است که والتر گروپیوس به سال 1925 اول بار واژه بین المللی گرایی را در وجه معمارانه اش به کار برد، اما عبارت سبک بین الملل اول بار توسط الفرد بار در کاتالوگ نمایشگاهی که به وسیله ی هنری راسل هیچکاک و فیلیپ جنسون در موزه هنرهای مدرن نیویرک برگزار گردید مطرح شد، پیتر بلیک بر این باور است که این عبارت و گنجاندن ان در نام نمایشگاه تلاشی بوده است از سوی راکفلرها و دیگر حامیان مالی موزه تا به اندازه ای از شدت عمل جریانی که به ظن ان ها ذاتا ضد سرمایه داری بوده است بکاهند. برای مطالعه بیشتر، مشاهده فرمایید:

    P. Blake, No Place Like Utopia. Modern Architecture and the Company We Kept, New York: Alfred A. Knopf 1993, p.106, pp147-148.

    [13] - اشاره به مجله ای دارد که توسط لوکوربوزیه چاپ و منتشر می شد.

    [14] - تورنیکیوتیس بر این نکته تاکید می گذارد که معنا و عنوان درس گفتار لوس در برگردانش به فرانسه کاملا تغییر می کند و تبدیل به مانیفستی پیوریستی می شود که نفی تمام تزیینات را پی می گیرد، این خوانش از متن خود لوس را هم شوکه کرد. برای اگاهی بیشتر مشاهده فرمایید:

    P.Tournikiotis, Adolf Loos, New York: Princeton Architectural Press 1994/orig. Editions Macula, Paris 1991, p.23.

    [15] - sub-Nietzschean nihilism: واژه ابداعی نگارنده است و به نیهیلیسمی ارجاع دارد بی نیاز از مبانی نظری و فلسفس نیهیلیسم نیچه

    [16] -M. Wigley, White Walls, Designer Dresses. The Fashioning of Modern Architecture, Cambridge, Mass./London: The MIT Press, 1995, p.xiv.

    [17] -Ibid.

    [18] -T. van Doesberg, "Der Wille Zum Still" Bachler and Letsch, De Stijl(p173) quoted in F. Neumeyer, The Artless World. Mies van der Rohe on the Building Art, M. Jarzombek, trans., Cambridge, Mass: The MIT Press, 1991, p.56.

    [19] -Le Corbusier, "The Decorative Art of Today" L'Ésprit Noveau 1925, quoted in M. Risselada ed. Raumplan versus Plan Libre. Adolf Loss and Le Corbusier 1919-1930, Delf: Delf University Press 1988. In this article (p.142)

    لوکوربوزیه همچنین در جای دیگر اشاره می کند:

    اما در قرن بیستم توان قضاوت ما تا حد زیادی افزایش یافته و ما سطح اگاهی خود را بالا بـرده ایم. نیازهای معنوی ما متفاوت اند و دنیاهای والاتردر قیاس با دنیایی که تحت شمول تزیینات تدقیق می شد همان تجربیات را در اختیار ما می گذارد. به نظر می رسد می توان گفت: هر چه انسان ها فرهیخته تر می شوند، نیاز به تزییناتِ بیشتر، در میانشان محو می شود. (مطمئنا این ادلف لوس بود که اول بار این گزاره را در شمایلی منظم مطرح کرد).

    [20]- T. Van Doesberg, "Vers la peinture blanche" in Art concret vol.1, no.1 (1930):11-12 in Wigley, White Walls, Designer Dresses, p.239.

    [21] - L. Grant, When I lived in modern times, London: Granta, 2000, p.72.

    [22] - نیومیر بر این نکته تاکید می گذارد که میس و لوس هر دو پسران دو سنگ تراش بودند از تاثیر سنگ مقبره و سنگ های یادمانی در اثاراش اگاه:

    امر متافیزیکی، هسته اصلی واقعیت اثارشان می باشد و امر نمادین هدف اصلی شان، چرا که ان ها فراتر از جهان اشکار و فیزیکی به دنبال گستره ناپیدای معنوی اند. این معماری احترام برانگیزی است، که میس، در قامت مدلی کاملا شخصی، به هنر ساختمان سازی مدرن اعطا می کند.

    F. Neumeyer, The Artless World, p32.

    [23] -Baukunst

    [24] - M. van der Rohe, "Baukunst und Zeitwille!" [Building Art and the Will of the Epoch], Der Querschnitt, 4, no.1, 1924, pp31-32 in F. Neumeyer,The Artless World, p8.

    [25] - Mies van der Rohe, "Bauen", G nv.2 September 1923, p.1 in F. Neumeyer "Mies as Self -Educator" in R. Achilles, K.Harrington & C. Myhrum ed., Mies van der Rohe: Architect As Educator. Exhibition catalogue, (Mies van der Rohe Centennial Project, Illinois Institute of Technology, Chicago, 1986), p30.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    بحران اقتصاد جهانی و ضرورت ایجاد یک مکانیزم مناسب برای معماری و شهرسازی 1391/03/13


    نوشـــــــــــته ی :
    محمدرضا هل فروش -





    خــلـاصــــــــــــــه : مرحله اخیر توسعه سرمایه داری جهانی، تلاطمی قابل توجه را برای معماری و شهرسازی در سراسر دنیا ایجاد کرده است. گرچه ضرورت ایجاد برنامه راهبردی برای شهرها که بدنبال جهانی شدن مطرح شد، به عنوان یک فرصت و یک مکانیزم مناسب دیده می شود، اما سوال مهم در این نگرش، تحقیق در خصوص ارائه یک نسخه جهانی برای تمامی شهرها و جوامع می باشد. آیا نسخه حاضر تنها یک اتوپیای اقتصادی است که ریشه در جامعه سرمایه داری حاضر دارد؟ که اگر چنین باشد معماری و شهرسازی در جهت تبلیغات و معروفیت شهر و رقابت بین آنها است. در غیر این صورت، سوال دوم مطرح می گردد که چگونه یک برنامه راهبردی اجرایی توانسته است تلاطمی را که بحران اقتصادی جهان برای معماری و شهرسازی ایجاد کرده است، آرام سازد؟



    58263474264167313310520124723136.jpg







    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    4Star.jpg


    تا کـنون 2 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات محمدرضا هل فروش


    dot.gif
    زاها حدید و پارادایم جدید در معماری ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    رم کولهاوس؛ بازْتدقیق تمدنیِ فضا و زمان ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    مدرسه باوهاوس؛ از ایده تا اسطوره، نسخه ای جدید برای معماری قرن بیستم ( تاريخ معماري )


    dot.gif
    تام مین و هستی شناسی معماری یکپارچه ( مفاهيم و نظريات معماري )


    مرحله اخیر توسعه سرمایه داری جهانی، تلاطمی قابل توجه را برای معماری و شهرسازی در سراسر دنیا ایجاد کرده است. گرچه ضرورت ایجاد برنامه راهبردی برای شهرها که بدنبال جهانی شدن مطرح شد، به عنوان یک فرصت و یک مکانیزم مناسب دیده می شود، اما سوال مهم در این نگرش، تحقیق در خصوص ارائه یک نسخه جهانی برای تمامی شهرها و جوامع می باشد. آیا نسخه حاضر تنها یک اتوپیای اقتصادی است که ریشه در جامعه سرمایه داری حاضر دارد؟ که اگر چنین باشد معماری و شهرسازی در جهت تبلیغات و معروفیت شهر و رقابت بین آنها است. در غیر این صورت، سوال دوم مطرح می گردد که چگونه یک برنامه راهبردی اجرایی توانسته است تلاطمی را که بحران اقتصادی جهان برای معماری و شهرسازی ایجاد کرده است، آرام سازد؟


    با فرض اینکه یک ساز و کار (مکانیزم) منحصر به فرد راهبردی وجود دارد که می تواند برای هر منطقه، نسخه مربوط به خود را به عنوان یک چشم انداز آینده نگر تجویز نماید، این مکانیزم چه ویژگیهای کلی و منحصر به فردی دارد؟ در مسیر شناخت این ویژگیها و مستقل از اینکه خصوصیات این مکانیزم در جزئیات چیست، می توان تاثیرات آن را در توسعه شهرهای متروپولیتن جستجو کرد. بنابراین، قدم اول در شناخت این مکانیزمها، باور به ضرورت توسعه شهر با ادبیات مدیریت یکپارچه و توسعه خاص می باشد. با این محوریت می توان با تدوین یک دسته بندی منظم با مرکزیت پارامترهای رقابتی، شهرها و روشها را تحلیل کرد. علاوه بر آن و به دنبال آن، دسته بندی فضایی و حتی اجتماعی از این روند متاثر می گردد.


    بنابراین کلید واژههای این متدولوژی عبارتند از:

    برنامه ریزی استراتژیک شهری به جای طرح جامع، محوریت رقابت در شهرسازی و معماری با پروژههای خاص، درآمد عمومی شهر به عنوان راهبرد، فشرده کردن زمان و فضا با توجه به زیرساختهای حاصل از تکنولوژی شهری


    حاصل یک ساز و کار توسعه گر، ساخت زیرساختهای شهری اعم از پل های زیبا و فرودگاههای منحصر به فرد، بلوارهای باشکوه و معماری هیجان انگیز در سراسر شهرهای دنیا، درمدت زمان بسیار کوتاه و در فضایی بسیار محدود می باشد که این مقوله در بسیاری از شهرهای متروپولیتن در نیمه دوم قرن بیستم و دهه اول قرن بیست و یکم صورت گرفته است.


    آنچه که حاصل شد، در واقع، تغییر چهره شهرهای جهان با کمک ابزارهایی مانند ارتفاع، فرم و ترویج فرهنگ منحصر به فرد بودن، شوک معماری و شهرسازی است. رد بورگس[ii] در این رابـ ـطه به این موضوع اشاره دارد که به دنبال جهانی شدن و یکسانسازی شهرها و ایجاد رقابت، یک معمار هلندی[iii] از چین تا ایالت متحده آمریکا و از آنجا تا مکزیک برج های بلندی با طبقات 100 به بالا را می سازد. یک معمار آمریکائی[iv] بطور موازی یکی از مهیج ترین موزه های جهان را در بیلبائو اسپانیا میسازد و کاملا مشابه آن را در پاناما طراحی و اجرا می کند. یک معمار آرژانتینی[v] بلند ترین برج های 2 قلوی جهان را در مالزی می سازد. بنابراین یک روش برنامه ریزی و طراحی در شهرها شکل گرفت که فراتر از معماری، فراتر از شهرسازی و فراتر از مدیریت بود. این روش ساده را برنامه ریزی با پروژه های زیرساختی بزرگ شهری می نامیم. برای دسته ای از مردم این روش بسیار هیجان انگیز است و برای دسته ای دیگر از مردم این عمل برخلاف توسعه پایدار است.


    بدنبال شناخت ساز و کار بهینه در برنامه توسعه فوق، با رجوع به گذشته، با ایده های جهانی و منحصر به فردی روبرو خواهیم شد مانند شهرهای زیبا، باغ شهرها، شهرهای حلقه ای که توسط معماران و ایده پردازانی مانند هوارد، پارکر، گدس، مامفورد، لوکوربوزیه، لوجیوکوستا، اسکارنیمایرو دیگران شکل گرفت. این تغییرات در شهر و معماری در قرن بیستم تحت تاثیر انقلاب تکنولوژی تا حدودی یکسان سازی شد و بطور همسان، توسعه یافت. این توسعه تحت عناوین زیر مطرح شد:


    شهر اطلاعات، شهر جهانی، شهر خلاق، شهر فرهنگی، شهر هوشمند، شهر ارتباطات، شهر دانش، شهر محیط زیستی، شهر دوستی و امثال اینها که تماما بدین منظور برای شهرها برنامه ریزی شدند که باعث بالارفتن معروفیت شهر شوند. ایجاد این موضوعها یک سیستم و یک ساختار جدید برای شهر تکلیف می کند تا بتواند پاسخگوی نیاز اقتصادی ذینفعان باشد. در این میان، ایجاد محصولات یکسان به عنوان یک ضرورت اقتصادی ساختار فضایی دیکته شده ای را به شهر و معماری تحمیل کرد. این سیستم چند گانه و چند محوری با محصولات عدیده و تقسیم آنها در فضا، یک ساختار ارتباطی سریعی را نیز برای دسترسی و حمل و نقل طلب می کند. با این پیش درآمد، ما با یک سیستم جدید شهری روبرو هستیم که بسیار از ساختار قدیمی شهر فاصله گرفته است.


    از نظریه هایی که در خصوص تاثیرات جهانی شدن بر روی شهرها و درمقابل آن استفاده از مدل های برنامه ریزی استراتژیک مطرح شده است، نظریه بورگس[vi] بسیار پررنگ جلوه می کند. او معتقد است که از مهمترین تاثیرات جهانی شدن، پراکندگی فضایی، فاصله طبقاتی و عدم تعادل بین مناطق و شهرها است. بنابراین لازم می باشد که در مسیر ایجاد مکانیزم جدید، در کشورهای توسعه یافته و همچنین در حال توسعه، ارتباط بین توسعه اقتصادی و اجتماعی، بین توسعه ملی و منطقه ای و بین فقر و سیاست های جاری محلی بررسی شود.


    در ابتدای مقاله، صحبت از برنامه راهبردی اجرایی خلاقی شد که ما آن را یک ساز و کار بهینه نامیدیم. هدف اصلی این ساز و کار، در واقع، آرام ساختن تلاطمی است که اقتصاد جهانی برای معماری و شهرسازی پدید آورده است. اما در کجای دنیا این آرام سازی انجام گرفته است؟ گرچه تحقیقات انجام گرفته در بررسی این فرآیند بسیار گسترده می باشد و نمی توان در اینجا به بررسی مسیر این فرآیند پرداخت، ولی می توان به نمونه های موردی و نتایج این بررسی ها اشاره ای اجمالی داشت.


    در روند آسیب شناسی، دیده می شود که جمعیت در شهرهای اروپایی مانند بیلبائو در اسپانیا، گلاسکو در بریتانیا، لیورپول، پاریس، رتردام و لاهه، در حال کم شدن است و اقتصاد شهر نیز تحلیل می رود.[vii] مکزیک به عنوان یکی از مادر شهرهای بزرگ جهان در جهت چند مرکزی شدن قدم بر می دارد. سانسالوادور و پاناما که دارای رشد سریع مناطق شهری می باشند دارای رشد اقتصادی نیز می باشند. رفتار جمعیت و رشد اقتصادی در برخی شهرهای آمریکای جنوبی مانند بوگوتا، کاراکاس، سائوپولو، ریودوژانیرو، بوینس آیرس، کوردوبا، ساندیاگو بسیار متفاوت می باشند. در برخی از این شهرها جمعیت کاهش می یابد و رشد اقتصادی افزایش یافته است. در بعضی هر دو کاهش یافته اند. در برخی شهرهای آسیائی مانند ژاپن، چین، شانگهای، سنگاپور و هینشو، رشد اقتصادی و افزایش جمعیت هردو در حال اتفاق افتادن می باشد.


    در تمامی این شهرها، سیاستگذاری باید به گونه ای لحاظ می شد که رابـ ـطه بین مدیریت تقاضا و عدالت اجتماعی همواره برقرار باشد. سیاستگذاریی که به عنوان نمونه برای مالیات بر ارزش افزوده، سوبسید هزینه رفت و آمد و حمل و نقل تعیین می شد، باعث ارتقاء کیفیت زندگی در شهر می گردید. اما آنچه امروزه تحت تاثیر جهانی شدن و نئولیبرالیزم انجام می گیرد، رابـ ـطه بین شهر و بازار را به هم می ریزد. با این مشکلات، شهرها نیازمند به یک برنامه ریزی استراتژیک منعطف می باشند که دارای قوائد کمتری است که اولا دخالت دولت را تقلیل دهد و ثانیا باعث ایجاد رقابت در توسعه بازار شود.


    در نمونه های موردی انجام گرفته در این چارچوب، شهر پکن با ایجاد حداقل ده پروژه استراتژیک شهری، رابـ ـطه بین شهر و بازار را در یک برنامه رقابتی به محصولات و سرویس شهری سپرد. پروژه هایی مانند ایجاد خانه های ارزان قیمت، حفظ مناطق شهری باارزش، نگهداری فضای سبز شهری، ارتقاء و نگهداری 25 منطقه شهری. شهر بیلبائو نیز در این روش، یازده پروژه شهری را اجرا کرد. این پروژه ها، به نوعی مکمل یکدیگر در برنامه استراتژیک شهری تلقی می گردند. پروژه هایی مانند فرودگاه جدید، ارتقاء فضاهای باز شهری، نگهداری میراث تاریخی شهر، توسعه متروی شهر از این قبیل می باشند.


    شهر بوگوتا با ایجاد کتابخانه بزرگ شهر، ایجاد مسیرهای دوچرخه سواری، توسعه پروژه های مسکونی بزرگ، ایجاد فضاهای باز شهری نیز ده پروژه بزرگ را در برنامه استراتژیک شهری قرارداده است. شهر گلاسکو در چارچوب ایجاد یک شهر با کیفیت بالا، هفت پروژه بزرگ را به عنوان برنامه استراتژیک شهری برنامه ریزی کرده است. اهم این پروژه ها عبارتند از: ساماندهی رودخانه، توسعه مناطق شرق و غرب در کنار آب و ارتباط با مرکز شهر، آماده کردن شهر برای بازیهای سال 2014


    فرایند یادگیری از نمونه های موردی، در اینجا تحت عنوان نتیجه گیری آورده می شود.این فرایند برای هر یک از شهرهای فوق و همچنین راهبردها و راهکارهای مطرح شده در آن گوناگون می باشد. به عنوان مثال، شهر پکن، برنامه استراتژیک خود را با اسلوگان[viii] PPP[ix] یعنی مشارکت مردم و دولت در پروژه ها و خصوصا در ایجاد CBD به منظور ایجاد عدالت اجتماعی طرح می کند. در این مرکز 95% از مدیریت زمین و فروش ان به عهده بخش خصوصی است. در کنار آن، شهر بیلبائو با اسلوگان زیرساختهای یکپارچه ، ساخت بنادر جدید، مترو، بزرگراه را به عنوان راهکار استراتژی شهری، برنامه ریزی می کند. یادگیری از شهر بوگوتا درکلمبیا، در ایجاد محور محیط زیستی در شهر در کنار نقشه POT[x] می باشد.


    به منظور ایجاد یک ساز و کار بهینه برای شهر امروز و در فضایی که تحت تاثیر جهانی شدن قرار گرفته است، تدوین راهبردهای خلاقانه ای مورد نیاز است. این راهبردهای کلیدی بر اساس تئوری های یکسان از یکسو و واکنش های محلی برای هر منطقه از سوی دیگر شکل می گیرند. موضوعات محلی هر شهر، مستقل از دستورالعملهای پیچیده توسعه شهری، چهار موضوع را مورد توجه قرار می دهد: سیاستگذاری دولت محلی، کارآفرینان، مدیریت دانش و توسعه و مهمترین موضوع، مردم و تقاضا.


    - Marisa Carmona, and Toledo Silva, 2004, The Cities, The State and the Market, in search of sustainability, UNESCO,
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!


    [ii] -Rod Burgess, 2005, Technological determinism and Urban Fragmentation, 8th. IBIS Inter. Conference, Santiago

    [iii] - اشاره به رم کولهاوس است.

    [iv] - اشاره به فرانک گری است.

    [v] -اشاره به سزار پلی است.

    [vi]- Burgesr. R, 2004, Good Neighbour, Bad Neighbour, No Neighbour, Shanghai jiao Tong University, Nov. 23rd-24th 2004

    [vii] - Carmona M. (2004) Large Urban Projects. in Globalization, Urban Form and Governence, DUP, Delft

    [viii] - اسلوگانslogan یا شعار، ایجاد یک ادبیات مشخص برای یک محصول، یک برنامه و یا یک موضوع است. امروزه شهرها برای هر برنامه ای یک شعار مشخص تعریف می کنند.

    [ix] -Public Private Partnership


    [x] - Territorial Ordering Plan (POT)
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    تدابير طراحي مؤثر بر دستيابي به محله پايداري اجتماعي‌ 1391/03/29


    نوشـــــــــــته ی :
    هدی اسماعیلیان -





    خــلـاصــــــــــــــه : در بستر افزايش توجهات بين‌المللي به محيط‌زيست و مسائل مربوط به كيفيت زندگي(به عنوان مثال: WCED, 1987; UNCED, (1992; ICPQL, 1996، تلاش براي دستيابي به شكل پايدار شهري، اهميت ويژه‌اي يافت. در اين بستر، محله مي‌تواند به عنوان واحد مبناي فيزيكي-اجتماعي، نقش به سزايي در برنامه‌ريزي و طراحي شهر پايدار داشته باشد. از سوي ديگر، پايداري اجتماعي جزء جدايي‌ناپذير توسعه پايدار است كه بر لزوم توجه به آن تأكيد شده است ؛ اما تحقيقات كمتري به رابـ ـطه اصول پايداري اجتماعي و ويژگي‌هاي فيزيكي محله پايدار پرداخته‌اند. هدف اين مقاله، ارائه تدابير طراحي مؤثر بر دستيابي به محله پايدار اجتماعي است؛ لذا با استفاده از روش توصيفي-تحليلي، ابتدا به بررسي تحقيقات صورت گرفته در زمينه تعريف پايداري اجتماعي، مفاهيم آن و ويژگي‌هاي محله پايدار اجتماعي مي‌پردازد، سپس با استفاده از تحليل تحقيقات نظريه‌پردازان و محققان، تأثير مسائلي چون تراكم، اختلاط كاربري، دسترسي، شرايط سكونتگاه‌ها، خدمات و امكانات، تنوع فضايي وغيره، بر تحقق پايداري اجتماعي در محله تبيين مي‌گردد. نتيجه اين تحقيق ارائه كننده تدابير طراحي متناسب با مفاهيم مطرح شده در طول تحقيق است كه لزوم سنجش آن‌ها با توجه به شرايط فيزيكي-اجتماعي، اقتصادي و زيست‌محيطي هر محله‌اي، در راستاي دستيابي به پايداري اجتماعي، ضروري مي‌باشد.



    590634756338254218885201225184216.jpg










    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    4MidStar.jpg


    تا کـنون 8 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات هدی اسماعیلیان



    سؤالات تحقيق:

    1. چه عواملي منجر به پايداري اجتماعي در بستر محله مي‌شود؟

    2. چگونه تدابيري كه از پايداري اجتماعي اخذ مي‌گردد، به ويژگي‌هاي كالبدي محله شكل مي‌دهد؟

    3. چگونه مسائلي همچون تراكم، اختلاط كاربري، دسترسي و...بر دستيابي به پايداري اجتماعي مؤثر واقع مي‌شود؟

    چكيده:

    در بستر افزايش توجهات بين‌المللي به محيط‌زيست و مسائل مربوط به كيفيت زندگي(به عنوان مثال: WCED, 1987; UNCED, (1992; ICPQL, 1996، تلاش براي دستيابي به شكل پايدار شهري، اهميت ويژه‌اي يافت. در اين بستر، محله مي‌تواند به عنوان واحد مبناي فيزيكي-اجتماعي، نقش به سزايي در برنامه‌ريزي و طراحي شهر پايدار داشته باشد. از سوي ديگر، پايداري اجتماعي جزء جدايي‌ناپذير توسعه پايدار است كه بر لزوم توجه به آن تأكيد شده است؛ اما تحقيقات كمتري به رابـ ـطه اصول پايداري اجتماعي و ويژگي‌هاي فيزيكي محله پايدار پرداخته‌اند. هدف اين مقاله، ارائه تدابير طراحي مؤثر بر دستيابي به محله پايدار اجتماعي است؛ لذا با استفاده از روش توصيفي-تحليلي، ابتدا به بررسي تحقيقات صورت گرفته در زمينه تعريف پايداري اجتماعي، مفاهيم آن و ويژگي‌هاي محله پايدار اجتماعي مي‌پردازد، سپس با استفاده از تحليل تحقيقات نظريه‌پردازان و محققان، تأثير مسائلي چون تراكم، اختلاط كاربري، دسترسي، شرايط سكونتگاه‌ها، خدمات و امكانات، تنوع فضايي وغيره، بر تحقق پايداري اجتماعي در محله تبيين مي‌گردد. نتيجه اين تحقيق ارائه كننده تدابير طراحي متناسب با مفاهيم مطرح شده در طول تحقيق است كه لزوم سنجش آن‌ها با توجه به شرايط فيزيكي-اجتماعي، اقتصادي و زيست‌محيطي هر محله‌اي، در راستاي دستيابي به پايداري اجتماعي، ضروري مي‌باشد.

    كليد واژه: پايداري اجتماعي، ويژگي‌هاي محله پايدار اجتماعي، تدابير طراحي مؤثر بر پايداري اجتماعي

    مقدمه:

    با افزايش توجهات به مسئله توسعه پايدار، ايده‌هاي متعددي به تأثير نقش محله در دستيابي به اهداف توسعه پايدار شهري پرداختند. «محله شهري[ii]»‌، «محله شهري پايدار[iii]»، «دهكده شهري[iv]»، «دهكده سازگار با محيط زيست[v]»و «دهكده هزاره[vi]» مثال‌هايي از اين ايده‌ها هستند كه راهكارهايي چون تركيب متنوع و مختلط كاربري‌ها، آرام‌سازي رفت‌و‌آمد، بازيابي زمين، افزايش و تسهيل دسترسي به حمل‌و‌‌نقل عمومي و افزايش تراكم شهر و محله را براي پايداري شهري پيشنهاد مي‌كنند (Biddulph et al., 2003: 165). با وجود توجه دوباره به محله در رويكردهاي توسعه پايدار، اين مفهوم جديدي نيست. در اوايل قرن بيستم ايجاد محلات نقطه كانوني برنامه‌‌ريزي و طراحي شهري توسط پيش‌كسوتاني چون ابنزار هاوارد[vii](ايده باغشهر[viii]) و كلارنس پري[ix](واحد همسايگي[x]) بوده است. اما به دنبال انتقادات صورت گرفته در مورد عدم همخواني اين الگوها و زندگي مدرن، تأكيد بر محيط كالبدي به نسبت محيط اجتماعي و مبهم بودن رابـ ـطه محله و شهر، برنامه‌ريزي از طريق محله براي مدتي متوقف شد. تأكيد مجدد بر محلات در راستاي افزايش آگاهي نسبت به محيط و در پي ايجاد شكل‌هاي پايدار شهري رخ داد(مدني‌پور، نوريان،1387، 168-170).

    با وجود مطرح شدن ايده‌هاي محله پايدار، مفاهيم دستيابي به اشكال شهري پايدار بيشتر از بعد زيست‌محيطي مورد بررسي قرار گرفته‌اند‌(Frey, 1999; Jenks et al., 1996; Williams et al., 2000; Williams, 2005)‌و تحقيقات كمتري به پايداري اجتماعي محلات و مفاهيم متضمن آن پرداخته‌اند. بيشتر تحقيقات در مورد اشكال شهري پايدار، رابـ ـطه فشردگي و تراكم را با تساوي اجتماعي بررسي كرده‌اند. الكين و همكارانش[xi](1991)بر اين نظرند كه فشردگي، در طولاني مدت داراي فوايد اكولوژيكي و اجتماعي است. در سال 2005بانكر و همكارانش و لارسن[xii] طي تحقيقات جداگانه‌اي اهميت درك بستر اجتماعي محلي را نشان دادند و بر اين نظرند كه فشردگي در محيط‌هاي پرتنش اجتماعي ممكن است در طولاني مدت به نتايج پايدار اجتماعي منجر نشود‌et al., 2005: 792).‌(Bunker. محققيني مانند چيو و بارتون[xiii]كه در زمينه مطالعات كمي پايداري اجتماعي مسكن پيشرو بوده‌اند،مدتي است كهتوجه خود را بيشتر بر ماهيت كيفي تحقيقات شكل شهر فشرده منعطف كرده‌اند. با وجود تحقيقات صورت گرفته در زمينه پايداري اجتماعي و شكل شهر پايدار هنوز نتايج مشخصي در اين زمينه در دست نيست و نياز به تحقيقات كيفي و كمي بيشتر، كاملاً ضروري استAncell, Thompson-Fawcett, 2008:424) (.

    سؤالي كه در طول مقاله به آن پرداخته مي‌شود اين است كه چه عواملي منجر به پايداري اجتماعي در بستر محله مي‌شود و چگونه شكل فيزيكي مي‌تواند در ايجاد پايداري اجتماعي مؤثر باشد. اين مقاله با هدف ارائه تدابير طراحي مؤثر بر تحقق پايداري اجتماعي در محلات، ابتدا به بررسي ادبيات موضوع در زمينه تعريف پايداري اجتماعي و مفاهيم آن مي‌پردازد و با تحليل اين مفاهيم، ويژگي‌هاي محله پايدار اجتماعي بيان مي‌شوند. سپس با استفاده از تحليل تحقيقات صورت گرفته در زمينه اشكال شهري پايدار، به دسته‌بندي مسائل مطرح در حوزه كالبد و تأثير آن‌ها بر پايداري اجتماعي محلات پرداخته و تدابير طراحي متناسب با هر عامل ارائه مي‌گردد.

    1. تعريف پايداري اجتماعي:

    براي داشتن دركي از مفهوم پايداري اجتماعي، در اين مقاله ابتدا به طرح ديدگاه‌هاي محققين دراين زمينه اشاره مي‌شود و سپس به تحليل اين ديدگاه‌ها و ارائه مفاهيم برگرفته از مفهوم پايداري اجتماعي در قسمت 1-1 پرداخته خواهد شد. ايده توسعه پايدار ديگر تنها از ديدگاه زيست‌محيطي تعريف نمي‌شود و نقش جنبه اجتماعي پايداري را نيز در حل مسائل توسعه پايدار، و به طور خاص پايداري شهري، نمي‌توان ناديده گرفت. ايفاچل و هگاك[xiv](1993: 140) پايداري اجتماعي شهري را اين‌گونه تعريف مي‌كنند:‌«توانايي مداوم يك شهر براي كارايي طولاني مدت به عنوان محيطي زيست‌پذير براي توسعه تعاملات، ارتباطات و فرهنگ انسان...پايداري اجتماعي در مورد بقاء طولاني مدت يك واحد اجتماعي زيست‌پذير است.» اين ديدگاه، شهر را به عنوان فضايي براي برآورده شدن نيازهاي اجتماعي به تصوير مي‌كشد و بر اين‌كه شكل فيزيكي شهر برآورده شدن نيازهاي اجتماعي را ممكن ‌مي‌سازد، اشاره دارد. مباحث متعددي به ميزان دستيابي به زيست‌پذيري از طريق توسعه محيط ساخته شده شهري پرداخته‌اند، اما رابـ ـطه بين ماهيت فيزيكي و اجتماعي شهر انكارناپذير است(Ancell, Thompson-Fawcett, 2008: 425).

    چيو‌(2003) سه تيپولوژي مختلف درك تئوريسين‌ها از پايداري اجتماعي را مشخص كرده است. اولين تيپولوژي اين است كه براي اينكه فعاليتي از لحاظ اجتماعي پايدار باشد، مي‌بايست ساختارهاي اجتماعي و ارزش‌هاي كنوني را به عنوان محدوديت‌هاي اجتماعي براي موجوديت انسان، حفظ و يا ارتقاء دهد. هر توسعه‌اي كه نقضي بر ارزش‌ها و هنجارهاي شكل گرفته اجتماعي باشد، فعاليتي ناپايدار از لحاظ اجتماعي مي‌باشد. بر اساس نظر چيو(2003)و ميتلين و ساترسويت[xv](1996) اين نظر آزادي عمل كافي براي تغيير اجتماعي كه ممكن است براي رسيدن به اهداف اجتماعي پايدار لازم باشد، ايجاد نمي‌كند و به نظر مي‌رسد ساختارهاي موجود اجتماعي را حتي اگر در طولاني مدت دوام نداشته باشند، مورد پذيرش قرار مي‌دهد. دومين و سومين تيپولوژي كه توسط چيو معرفي مي‌شود، به عنوان اساس تئوريك مطالعاتش بر پايداري اجتماعي مسكن در هنگ‌كنگ مورد استفاده قرار گرفته است. دومين نظر رويكرد طبيعت-محور است كه در آن پايداري اجتماعي به"شرايط اجتماعي لازم براي تأمين پايداري اكولوژيكي" اشاره دارد. سومين نظر رويكرد انسان-محور است كه بر پيوستگي اجتماعي[xvi] و درون‌گنجي اجتماعي[xvii] تأكيد مي‌كند. از بين سه تعبير بيان شده توسط چيو، نظر آخر بيشترين تأكيد را بر عدالت و تساوي اجتماعي-يكي از مفاهيم اصلي در هسته مفهوم پايداري اجتماعي- دارد. به نظر چيو(2003)"براي پايدار بودن اجتماعي، توزيع و مصرف منابع و دارايي‌ها بايد عادلانه بوده، ارتباطات متوازن اجتماعي و كيفيت مورد قبولي از زندگي وجود داشته باشد(p. 225)."‌اين نقطه‌نظرات در كار ايفاچل و هگاك‌(1993: 140)‌ بر تحليل پايداري اجتماعي شهري ديده مي‌شود كه بر سه مبحث مهم تساوي، حس اجتماعي و شهري تأكيد دارد. آن‌ها اظهار دارند كه "مطمئناً مباحث اجتماعي مهم ديگري نيز در حوزه شهري وجود دارند اما اين سه موضوع در برنامه‌ريزي توسعه شهرها غالب‌اند(Ancell, Thompson-Fawcett, 2008: 426)."

    در راستاي تعريف پايداري اجتماعي، پلسه و استرن[xviii](2000: 15-16) اين مفهوم را اين‌گونه تعريف مي‌كنند:«توسعه‌اي(و يا رشدي)كه با تكامل متوازن جامعه مدني سازگاري داشته، محيطي را پرورش مي‌دهد كه هدايت‌گر زندگي جمعي همساز با گروه‌هاي مختلف فرهنگي و اجتماعي باشد، در عين حال با بهبود كيفيت زندگي تمامي اقشار جامعه، يكپارچگي اجتماعي را تقويت مي‌كند.»تعريف بالا پايداري اجتماعي را به وسيله عملكرد جمعي جامعه و مباحث كيفيت زندگي هر فرد مورد بررسي قرار مي‌دهد((Jenks, Jones, 2010: 107.

    براي درك پايداري اجتماعي بايد آن را از ديدگاه‌هاي متعدد مورد بررسي قرار داد. يكي از اين ديدگاه‌ها بر جنبه چند بعدي پايداري اجتماعي تكيه دارد كه توسط منزي و همكارانش[xix] در كتاب "پايداري اجتماعي در محيط‌هاي شهري[xx]"، مورد بررسي واقع شده است. اين ديدگاه بر تأثير اجتناب‌ناپذير ابعاد مختلف پايداري، اقتصادي، زيست‌محيطي، اجتماعي و سياسي، بر يكديگر اشاره دارد. بر اساس اين ديدگاه مفهوم پايداري اجتماعي را مي‌توان در رابـ ـطه با جنبه‌هاي ديگر پايداري مورد نظر قرار داد. ديدگاه ديگري كه در همين كتاب مورد بررسي واقع شده است، بر مقياس‌ بومي در كنار توجه به اهداف جهاني پايداري اشاره دارد. براي اجرا بسياري از راهكارهاي دستور21[xxi]، مطرح شده در كنفرانس سازمان ملل متحد درباره محيط زيست و توسعه در ريو در سال 1992، هر دولتي با توجه به شرايط اجتماعي، اقتصادي و سياسي خود و با در نظر گرفتن اهداف جهاني توسعه پايدار عمل مي‌كند. از آن‌جاييكه مفاهيم موجود در پايداري اجتماعي به شرايط و ويژگي‌هاي خاص هر محلي وابسته است، اجراي اهداف پايداري اجتماعي در مكان‌هاي گوناگون، متفاوت است. بنابراين هر جامعه بايد با توجه به شرايط اقتصادي، زيست‌محيطي، اجتماعي و سياسي خود، در كنار توجه به اهداف جهاني پايداري، تعريفي از پايداري اجتماعي ارائه داده و تحقيقات جامعي در جهت ارزيابي اين مفهوم در بستر شهر و محله خود انجام دهد.

    1-1. مفاهيم مؤثر در درك پايداري اجتماعي:

    از بررسي ادبيات موضوع مفاهيم متعددي برداشت مي‌شود كه برخي مستقيماً از مفهوم پايداري اجتماعي منتج شده و برخي براي درك بيشتر اين مفهوم به طور گسترده‌اي استفاده مي‌شوند. دو مفهوم اصلي در هسته مفهوم پايداري اجتماعي شامل مباحث تساوي اجتماعي[xxii] و مباحث مربوط به پايداري اجتماع محلي[xxiii] هستند. تساوي اجتماعي شامل دسترسي به خدمات و فرصت‌هاست در حاليكه پايداري اجتماع محلي شامل ابعاد فرعي زيادي مانند حس تعلق به محله، تعاملات اجتماعي و امنيت محله، كيفيت محيط بومي، رضايت از مسكن، دوام، و مشاركت در فعاليت‌هاي جمعي مدني است. در رابـ ـطه با تساوي اجتماعي، آگيمن و اوانز[xxiv](1994)اين‌گونه استدلال مي‌كنند كه تمامي تفاسير پايداري متضمن برخي عوامل تساوي هستند. همين‌طور الكين و همكارانش(1991) بر اين باورند كه"توسعه پايدار چيزي بيش از حفاظت محيط‌زيست را شامل مي‌شود و نياز به تساوي را نيز دربرمي‌گيرد. هم تساوي درون‌نسلي براي برطرف كردن نيازهاي قشر تهيدست در جامعه، و هم تساوي ميان‌نسلي براي اطمينان از رفتار عادلانه براي نسل‌هاي آينده، بايد مد نظر قرار بگيرد(p.203)‌."

    علاوه بر مفهوم مطرح شده مفاهيم سرمايه اجتماعي، پيوستگي اجتماعي و محروميت اجتماعي[xxv] نيز تأثير قابل توجهي بر پايداري محلات دارند. اين مفاهيم در محله متضمن اين عوامل‌اند:1- تعاملات درون محله و شبكه‌هاي اجتماعي 2- مشاركت جامعه 3- حس تعلق و غرور 3- ثبات محله 4- امنيت. هركدام از اين ابعاد به تعدادي مباحث جالب در سياست شهري مرتبط هستند. گنجاندن ملاك تعاملات به عنوان بخشي از تعريف ما از پايداري اجتماعي مؤكد اين است كه تنها به دست آوردن مخلوطي از ويژگي‌هاي جمعيتي درون يك حوزه نيست كه اهميت دارند، بلكه اين مسئله كه آيا مردم شخصاً با همسايه‌اشان در تعامل‌اند، حائز اهميت است. به عبارت ديگر انگيزه و ميل به ارتباط با ديگران در محله و اين‌كه چه عواملي به ارتقاء آن كمك مي‌كند، مي‌بايست مورد بررسي قرار گيرد. مطالعات بر روي اين مسئله حوزه ارتباطات اجتماعي ضعيف و قوي را مشخص مي‌كند.

    مسئله ديگر استفاده مردم از امكانات درون همسايگي و نگرش آن‌ها نسبت به اين امكانات است. فرض اين است كه اگر مردم در فعاليت‌هاي درون جامعه محلي خود مشاركت كنند، روابط قوي‌تري با اجتماع خود خواهند داشت. استدلال مشابهي براي ايده حس مكان و غرور وجود دارد، يعني كه اگر مردم به محله خود وابسته باشند، مي‌خواهند در آن زندگي كنند و براي ادامه توسعه آن كمك كنند. چهارمين بعد از منظر پايداري جامعه، ثبات آن است. برون‌ريزي[xxvi] بيش از حد ساكنين همراه با عدم ريزش دروني[xxvii] و يا كمبود آن در طول زمان منجر به ناپايداري مي‌شود. ثبات اجتماعي معمولاً با سطوح بالاتر همبستگي اجتماعي و فوايدي همچون سطح كم جرم و جنايت همراه است(Jenks, Jones, 2010: 109).

    2. ويژگي‌هاي محله پايدار اجتماعي:

    «محلات» به عنوان ساختاري فيزيكي، كه تعريف‌كننده محيطي است كه مردم در آن زندگي مي‌كنند، و ساختاري اجتماعي، كه معرف مردمي است كه در آن زندگي مي‌كنند، تعريف مي‌شود. مردمي كه اجتماع محلي را تشكيل مي‌دهند ويژگي‌هاي خاص اجتماعي، اقتصادي، و سياسي خودشان را دارند. اين ويژگي‌ها در طول زمان با تعاملات اجتماعي در حال پيشرفت، توسعه يافته و به سختي از ويژگي‌هاي فيزيكي محيط جدا مي‌شود. گروهي از ويژگي‌هايي كه متعلق به اجتماع خاصي هستند به يكديگر براي شكل دادن به گروه اجتماعي بزرگ‌تر مي‌پيوندند‌(Berk, 2005: 2). از آن‌جاييكه ويژگي‌هاي فيزيكي-اجتماعي محله‌ها كاملاً متفاوت است، فعاليت‌هايي كه در راستاي پايدار كردن محلات صورت مي‌گيرد نيز، شديداً به اين امر وابسته است. از نظر مارك رزلند و همكارانش[xxviii](2005)محله پايدار اجتماعي بايد توانايي حفظ و ساخت با استفاده از منابع خود و انعطاف لازم براي حل مشكلات آينده را داشته باشد. همچنين مارين ويليامز[xxix](2003)مي‌نويسد:"محلات پايدار اجتماعي ظرفيت مقابله با تغيير و پذيرش موقعيت‌هاي جديد، ويژگي‌هايي كه در جهان امروز به شدت ضروري‌اند، را دارد(p. 18)."‌لازمه اين ظرفيت اين است كه هر فردي آزادي انتخاب چگونگي بهبود كيفيت زندگي در بستر محلات و شبكه‌هاي اجتماعي خود را داشته باشد. بر اساس دستاوردهاي ميزگرد بريتيش كلمبيا در مورد محيط و اقتصاد، محلات پايدار اجتماعي توانايي:

    § دستيابي و حفاظت از سلامت شخصي، فيزيكي، ذهني و رواني،

    § پرورش مناسب خود،

    § فراهم آوردن سرپناه مناسب براي خود،

    § داشتن فرصت‌هاي شغلي سودمند و معني‌دار،

    § بهبود دانش و درك جهان اطراف‌اش،

    § ايجاد فرصت‌هايي براي بيان خلاقيت و لـ*ـذت بردن از اين ابتكار به روشي كه نيازهاي رواني و معنوي را برآورده سازد،

    § بيان حس هويت با استفاده از ميراث و فرهنگ،

    § لـ*ـذت از حس تعلق،

    § اطمينان از حمايت دوطرفه اجتماعي از طرف جامعه محلي،

    § لـ*ـذت آزادي از تبعيض و براي كساني كه از نظر فيزيكي مشكل دارند، لـ*ـذت از محله‌اي بي‌مانع،

    § لـ*ـذت بردن از عدم ترس و امنيت افراد، و

    § مشاركت فعال داشتن در امور مدني، را دارد‌(BCRTEE, 1993, cited in Roseland et al., 2005: 155).

    اين اهداف تبيين‌كننده راهكارهايي مانند مشاركت محلي، امنيت، دسترسي به فرصت‌هاي شغلي، برخوردار بودن از امكانات مناسب و برآورده شدن نيازهاي رواني و معنوي است كه از مفاهيم اصلي پايداري اجتماعي منتج مي‌شود. در يك جمع‌بندي از ويژگي‌هاي مطرح شده از محله پايدار اجتماعي مي‌توان گفت كه اين محلات بر اساس پنج اصل تساوي و عدالت اجتماعي، تنوع، ارتباط و پيوند، كيفيت زندگي و نظارت و مشاركت اجتماعي مي‌باشند(Barron, Gauntlett, 2002: 20) و اين اصول به محلات مشخصه‌هايي مي‌بخشند. گرچه تحقق اين مشخصات تنها با محيط كالبدي امكان‌پذير نيست، اما همان‌طور كه قبلاً نيز اشاره شد، محيط فيزيكي تأثير قابل‌توجهي بر محيط اجتماعي مي‌گذارد. اهداف و مشخصه‌هاي محله پايدار اجتماعي را مي‌توان اين‌گونه بيان كرد:

    § تساوي و عدالت اجتماعي: محله فرصت‌هاي متساوي براي همه ساكنين، به خصوص فقيرترين و آسيب‌پذيرترين قشر جامعه را با توجه به نيازهاي نسل حاضر و آينده، فراهم آورد. يعني ايجاد فرصت‌هاي يكسان براي همه، تساوي بين ساكنين بومي، تساوي در راستاي حقوق بشر، تساوي ميان افراد تهيدست.

    § تنوع: محله تنوع را بهبود مي‌بخشد و ترويج مي‌كند. محله شامل گروه‌هاي متنوع است و تفاوت را ارزش مي‌داند.

    § ارتباط و پيوند: محله فرايند، سيستم و ساختاري ايجاد كند كه ارتباط درون و بيرون محله را در سطوح عمومي، خصوصي و رسمي بهبود ببخشد. يعني كميت و كيفيت فرآيندهاي اجتماعي، ساختارهاي ناظر بر فرآيندهاي اجتماعي، سازمان‌هاي مدني و عمومي و خدمات محله تعاملات را تقويت مي‌كند.

    § كيفيت زندگي: محله از فراهم بودن نيازهاي اوليه اطمينان داشته و براي همه افراد، گروه‌ها و اجتماعات كيفيت زندگي را ترقي دهد. اين اصل شامل مشخصه‌هاي زيادي مانند داشتن حس تعلق، حس مكان، حس امنيت، حس خودارزشي، ارتباط با طبيعت، حس توانمندسازي و مسئوليت،و حس خوداتكايي ساكنين به محله است. همچنين ساكنين داراي كيفيت خوب زندگي از لحاظ سلامتي، داشتن شغل، درآمد و استاندارد زندگي، مسكن و هواي پاك، خاك و آب هستند و فرصت‌هايي براي توسعه روابط اجتماعي و شخصي دارند.

    § نظارت و مشاركت اجتماعي: محله فرايندي دموكراتيك ايجاد كرده و ساختاري باز و مسئول براي نظارت داشته باشد. اين اصل به معني دسترسي به اطلاعات، دانش و متخصصين است. همچنين فرايندهاي دموكراتيك و ساختارهاي نظارتي محله مؤثر، يكپارچه‌،و مسئول‌اند و ‌ عدالت و حقوق قانوني را پيوند مي‌دهند.

    3. تدابير طراحي مؤثر بر پايداري اجتماعي محلات:

    تاكنون تحقيقات كمتري به طور خاص به چگونگي تحقق اهداف پايداري اجتماعي محلات توسط طراحي محيط فيزيكي پرداخته‌اند. اما نظريات متعددي را مي‌توان در رابـ ـطه با تدابير طراحي مرتبط با مباحث پايداري اجتماعي از تحقيقات صورت گرفته برداشت كرد، كه برخي از آن‌ها مستقيماً در حوزه پايداري اجتماعي مطرح نشده‌اند. به عنوان مثال جين جكوبز[xxx] با استفاده از روش استقرا، فرآيندهاي اجتماعي و مشاهده مشاركتي، اصولي را در جهت تأمين امنيت، ارتباط و فرصت همانندسازي و برقراري محيط عاطفي بين مردم و...، ارائه مي‌نمايد و بر اهميت شاخص سرزندگي و تنوع براي سنجش عملكرد شهر تأكيد دارد(جيكوبز، 1388). همچنين تحقيقات متعددي در مورد رابـ ـطه طراحي و رفتار انسان صورت گرفته است كه بر اهميت ارتقاء تعاملات اجتماعي تكيه دارند[xxxi].

    در ميان محققاني كه در حوزه دستيابي به شكل پايدار شهري با توجه به جنبه پايداري اجتماعي پيشرو بوده‌اند، مي‌توان به برملي و پاور[xxxii] اشاره كرد كه بين جنبه‌هاي تساوي و عدالتٍ پايداري اجتماعي از يك سو و از سوي ديگر مفهومي كه مي‌توان آن را با عنوان«تعامل جامعه‌[xxxiii]‌‌» مطرح كرد‌، تمايز قائل شدند. همچنين بارتون[xxxiv] به تحقيقات تجربي در زمينه ارتباط بين شكل شهر فشرده و مفهوم عدالت اجتماعي پرداخته است. در اين‌ مقاله با تحليل نظريات مطرح شده و با استفاده از مفاهيم مرتبط با پايداري اجتماعي، تدابير طراحي پيشنهاد مي‌شود كه مي‌توانند تأثير به سزايي بر پايداري اجتماعي محلات داشته باشند. وزن ومقياسِ اهميت كاربست هر كدام از اين‌ها، وابسته به ويژگي‌هاي فيزيكي-اجتماعي، اقتصادي و زيست‌محيطي بستر محله بوده و در مكان‌هاي گوناگون، متفاوت است. علاوه بر اين، تدابير مطرح شده در اين‌جا كاملاً به هم وابسته بوده و داراي مباحث درهم‌تنيده و مشترك بسياري هستند. به عنوان مثال تراكم زياد، دسترسي به امكانات و خدمات را تسهيل كرده ولي از طرف ديگر منجر به كاهش فضاي باز و سبز شده و تأثيرات منفي بر كيفيت زندگي مي‌گذارد‌(Burton, 1997, Haughton and Hunter, 1994, Burdett, 2004).

    3-1. تراكم:

    تراكم مفهومي است كه داراي تعاريف متعدد و پيچيده‌اي است. در محيط ساخته شده «تراكم» بيشتر به معني نسبت جمعيت و يا فضاي ساخته شده به مساحت زمين است. تراكم جمعيت و تراكم ساختماني دو مفهوم درهم آميخته‌اند و افزايش تراكم يكي منجر به افزايش تراكم ديگري مي‌شود(Dave, 2009:4 ). از دهه 1920 تاكنون، برخي از شاخص‌هاي تراكم به رفتار اجتماعي نسبت داده شده است. اين شاخص‌ها عبارت است از: تعداد افراد در شهر، تعداد افراد در واحد سرشماري، تعداد افراد در واحد مسكوني، تعداد ساختمان‌ها در محله و غيره. عمده پژوهش‌هاي صورت گرفته حاكي از ارتباط بين تراكم و مسائل اجتماعي است(آلتمن، 1382: 185). دو جنبه ديگر مفهوم تراكم، تراكم فيزيكي و تراكم ادراك شده[xxxv] توسط ساكنين محله است. تراكم فيزيكي با شاخص‌هاي تراكم خالص مسكوني، تراكم خالص جمعيتي مسكوني، متوسط تعداد خانوار در بلوك‌ها و مساحت هر طبقه به تعداد افراد سنجيده مي‌شود. شاخص‌هاي تراكم ادارك شده براي محيط خارجي شامل درك ساكنين از محله‌اشان توسط فضاي بين ساختمان‌ها و تعداد افراد است و اين شاخص‌ها براي محيط داخلي شامل درك ساكنين از اندازه مسكن مي‌باشد(Dave, (2008. علاوه بر اين‌، متغيرهاي ديگري مانند شكل ساختمان، اختلاط كاربري و ويژگي‌هاي اجتماعي جمعيتي محله با مفهوم تراكم در ارتباط مستقيم بوده و بر جنبه‌هاي پايداري تأثير قابل توجهي مي‌گذارد(Barton et al., 1995, Urban Task Force, (1999. جنكز و همكارانش [xxxvi](1996:11) تراكم را به عنوان يكي از جنبه‌هاي شكل شهر كه بيشترين توجه را در خصوص تأثير اجتماعي‌اش به خود معطوف داشته است، معرفي مي‌كنند. تراكم توسعه شهري توان بالقوه تأثيرگذاري بر تمامي ابعاد پايداري اجتماعي را دارد. بارتون از مطالعات كميتي خود در رابـ ـطه با شهر متراكم و عدالت اجتماعي به اين نتيجه رسيده است كه "ممكن است متراكم بودن شهري در برخي جنبه‌ها عدالت اجتماعي را بهبود ببخشد اما در جنبه‌هاي ديگر اين‌طور نباشد."بر اساس داده‌هاي كمي او، آثار منفي شهر متراكم عبارتند از: كاهش فضاي داخلي خانه‌ها، دسترسي كمتر به فضاي سبز، فقدان مسكن قابل قبول، افزايش سطوح جرم و جنايت و نرخ بيشتر مرگ و مير به علت بيماري‌هاي تنفسي. اما مزاياي زير نيز به ترتيب اهميت براي آن برشمرده مي‌شود:

    § بهبود استفاده از وسايل نقليه همگاني

    § نرخ پايين‌تر مرگ و مير به علت بيماري‌هاي ذهني

    § كاهش جداسازي اجتماعي[xxxvii] و معيارهاي اصلاحي در حد ممكن

    § محدوده بيشتر براي پياده‌روي و دوچرخه‌سواري

    § فرصت‌هاي شغلي بيشتر براي افراد كم مهارت

    § دسترسي بهتر به تسهيلات

    براي دستيابي به عدالت اجتماعي توسط الگوي شهر متراكم بايد بتوان مزاياي آن را حداكثر كرده و مشكلات آن‌را كاهش داد(ويليامز، 1383: 34-50). با مشخص شدن نقش تأثيرگذار مفهوم تراكم بر پايداري اجتماعي، در اين‌جا تدابيري در راستاي تحقق اهداف پايداري اجتماعي محلات پيشنهاد مي‌گردد. به عنوان مثال، يكي از تدابيري كه در ارتباط با مفهوم تراكم در كتاب توسعه پايدارمحلي توسط فريدمن[xxxviii] پيشنهاد مي‌شود، تركيب ويژگي‌هاي الگوي كم تراكم و پرتراكمي است كه ويژگي‌هاي هر دو اين الگو را دارا هستند. اين نوع طراحي به طور متوسط 22 تا 25واحد در هر جريب(55 تا63 واحد در هر هكتار) با پاركينگ پشتي خصوصي و حياط براي هر واحد را ارائه مي‌كند. به علاوه، دسترسي از هر واحد به فضاي سبز باز در مركز مجموعه واحدها امكان‌پذير است كه اين مسئله نشان‌دهنده ضرورت وجود پارك‌هاي عمومي براي تعاملات اجتماعي در محله است. تصویر(1) ايده الگوي تركيبي پرتراكم و كم تراكم را نشان مي‌دهد.

    راهكار ديگري كه توسط فريدمن مطرح شده است، توجه به ابعاد قطعات و نوع قرارگيري بلوك در سايت است. براي افزايش تراكم بدون به مخاطره انداختن زيست‌پذيري فضاي سكونتي، خانه‌ها مي‌توانند بيشتر نزديك به خيابان و راه پشتي قرار گيرند. همچنين پاركينگ پشتي راهكاري مناسب در عوض گاراژ جلوي خانه است. در تصوير(2)قرارگيري مناسب خانه در قطعه و مكان مناسب پاركينگ‌هاي پشتي ديده مي‌شود.

    3-2. اختلاط كاربري:

    يكي از گرايشات طراحي محله‌هاي حومه شهر، جداسازي فعاليت‌هاي غير سكونتي و سكونتي بوده است كه بر استفاده از اتومبيل شخصي و ايجاد شبكه‌هاي گسترده خياباني تكيه داشت. اين نوع نگاه در طراحي پايدار جايگاهي ندارد و در يك محله متراكم، كاربري‌هايي نظير تجاري، آموزشي، درماني، تفريحي و غيره را به گونه‌اي در ارتباط با هم در محله مستقر مي‌سازد كه دسترسي عادلانه براي تمامي ساكنين را تسهيل نمايد و منجر به ايجاد تنوع و سرزندگي گردد. استفاده از كاربري مختلط در محله مي‌تواند نتايج پايدار مثبتي داشته باشد. بارتون در مطالعات كميتي خود دريافت كه استفاده از كاربري مختلط به مساوات اجتماعي كمك مي‌كند و باكستون[xxxix] متوجه شد كه كاربري مختلط در محله تأثير زيادي بر زمان سفر و طول سفرهاي شهري و در نتيجه بر صرفه‌جويي انرژي دارد(ويليامز، 1387: 256). نتايج تحقيقات متعدد نشان‌دهنده تأثير قابل توجه كاربري‌هاي مختلط در محله بر پياده‌روي بيشتر، استفاده از اتومبيل كمتر، و تأثير بر الگوهاي سفر است كه مي‌توانند بر اصول كيفيت زندگي، تنوع و تعاملات اجتماعي اثربخش باشند. جين جكوبز نيز بر ضرورت اختلاط كاربري‌هاي براي افزايش حضور مردم و ايجاد حس تنوع تأكيد دارد. بر اساس نظر او زماني كه يك كاربري اصلي(سكونتگاه‌ها، ادارات، مكان‌هاي پذيرايي، فضاهاي آموزشي و فراغتي) به صورتي مؤثر با كاربري اصلي ديگري، كه مردم را در زمان‌هاي مختلف به خيابان مي‌كشد، تركيب شود محيطي مساعد براي تنوع ثانوي[xl] ايجاد مي‌نمايد(جكوبز، 1388: 161-191).

    كارايي كاربري‌هاي مختلط در محله مي‌تواند از طريق راهكارهايي ارتقاء يابد. به عنوان مثال متناسب بودن تعداد استفاده‌كنندگان و تعداد كاربري‌ها، سازگاري كاربري‌هاي موجود و جديد با ويژگي‌هاي محله، تركيب متناسب كاربري‌هاي اصلي و ثانوي، و شناسايي كاركردهاي اصلي براي هر محله و توجه به ميزان پيچيدگي و تنوع تركيب آن با كاركرد‌هاي ديگر از مواردي است كه بايد براي كارايي كاربري‌هاي مختلط در نظر داشت. همچنين مكان‌يابي صحيح كاربري‌ها با توجه به ساعات استفاده از آن‌ها، كيفيت و اهميت آن‌ها در محله و عمومي-خصوصي بودن آن‌ها در طراحي محله پايدار اجتماعي بسيار حائز اهميت مي‌باشد. تصویر 3 نشان دهنده ی پیشنهادی برای ترکیب فضای زندگی با فضاهای کار، فضای سبز و فضای عمومی است.

    3-3. دسترسي:

    همان‌طور كه در قسمت1-1اين مقاله گفته شد، يكي از مفاهيم اصلي در هسته مفهوم پايداري اجتماعي تساوي اجتماعي است و اين مفهوم در محله متضمن دسترسي مناسب به خدمات و فرصت‌هاست. دسترسي در اين‌جا به معناي توزيع عادلانه امكانات و آساني دسترسي به مقصد مورد نظر است. از راهكارهايي كه مي‌تواند منجر به تسهيل دسترسي به مقصد گردد، استفاده از حمل و نقل عمومي و كاهش وابستگي به خودرو است. وابستگي به خودرو منجر به مشكلات اجتماعي نظير از ميان رفتن زندگي خياباني، جامعه، و ايمني اجتماعي، و همچنين جدايي‌گزيني در حومه‌هاي دورافتاده و مشكلات دسترسي آناني كه فاقد خودرو هستند يا ناتواني فيزيكي دارند، مي‌شود(ويليامز، 1383: 203). همچنين، ارتباطي قوي بين ميزان استفاده از خودرو و پارامترهايي همچون ميزان ارايه حمل و نقل عمومي، سرعت حمل و نقل عمومي به نسبت سرعت ترافيك، طول جاده‌ها و فراهم بودن پاركينگ وجود دارد(ويليامز، 1383: 208)؛ بنابراين راهكارهايي كه مي‌تواند اين وابستگي را كاهش دهد نيز به اين پارامترها وابسته است. تدابيري كه مي‌توانند منجر به تسهيل دسترسي به مقصد شوند شامل درنظر گرفتن الگوي مناسب براي مسير‌هاي دسترسي، كيفيت اين مسيرها و توجه به انواع حركت پياده، دوچرخه و سواره در محله است. براي رفاه عابرين، دوچرخه‌سواران و رانندگان اتومبيل، بايد خيابان‌ها، معابر پياده‌رو و فضاهاي عمومي هم‌سطح باشد و طراحي طوري باشد كه خيابان‌بندي براحتي قابل تشخيص باشد(ويليامز، 1387: 140). همچنين تنوع در انتخاب الگوي حركت و جابه‌جايي مي‌تواند باعث افزايش حس ايمني افراد شده و حركت را براي ساكنين لـ*ـذت‌بخش سازد.

    عامل ديگري كه در دستيابي به پايداري اجتماعي دربحث دسترسي ضروري است، توزيع عادلانه امكانات است كه مي‌تواند با دسترسي مناسب همه ساكنين به امكانات و خدمات محله فراهم شود. ميزان دسترسي به امكانات يكي از جنبه‌هاي مهم حمل‌ونقل پايدار نيز مي‌باشد. از تدابير طراحي دستيابي به اين عامل، درنظر گرفتن مسافت مناسبي است كه ساكنين بايد براي رسيدن به برخي خدمات همچون مغازه‌هاي غذا، اداره پست، داروخانه، كتابخانه، مدارس ابتدايي، راهنمايي و متوسطه و حمل‌ونقل عمومي طي كنند(ويليامز، 1383: 243). همچنين فراهم آوردن امكان پياده‌روي و دوچرخه‌سواري براي رسيدن به اين خدمات كمك مؤثري بر دسترسي مناسب مي‌باشد.

    بايد درنظر داشت كه مفاهيم متعددي بر ميزان دسترسي به خدمات تأثيرگذارند. اين مفاهيم شامل تراكم شهري و جمعيتي، كاربري مختلط اراضي، اندازه شهرها و ويژگي‌هاي اجتماعي-اقتصادي است كه در اين ميان تراكم بيشترين تأثير را داراست؛ لذا تدابيري كه در قسمت‌هاي 3-1و 3-2 مطرح شدند اشتراكاتي با تدابير مطرح شده در اين قسمت دارند.

    3-4. تنوع فضايي:

    تنوع، به عنوان عاملي ضروري براي درك شهر، مي‌تواند با تركيبي از شرايط اجتماعي(سن، جنس، ساختار خانواده)، اقتصادي،‌ فرهنگي، مقياس‌هاي گوناگون مناظر شهري و كيفيت آن‌ها و مخلوطي از كاربري‌ها و...شناسايي شود. طراحي و برنامه‌ريزي شهري مي‌تواند تأثير به سزايي بر تنوع و سرزندگي در محله‌ها و شهر داشته باشد و عدم تصميم‌گيري صحيح در اين حوزه منجر به يكنواختي كسل‌كننده و بروز مشكلات مخربي براي زندگي شهري مي‌شود. در بخش2 نيز از تنوع به عنوان يكي از اصول پايداري اجتماعي ياد شد؛ در واقع يكي از اهداف محله پايدار اجتماعي بهبود و ترويج تنوع است. خلق تنوع در شهرها مبتني بر وجود مردمي با سليقه‌ها، مهارت‌ها، نيازها و عرضه‌هاي بسيار گوناگون است و همين امر است كه منجر به سرزندگي شهرها و محله‌ها مي‌شود(جكوبز، 1388: 155). در محله پايدار اجتماعي نيز تفاوت‌ها، ارزش تلقي شده و اين‌گونه محلات به دنبال همانندسازي و يكنواخت‌سازي ساكنين از نظر اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي نمي‌باشد؛ بلكه تنوع ساختار اجتماعي در محله يكي از عوامل اصلي در ايجاد محله‌هاي پايدار اجتماعي است. عوامل گوناگوني بر شرايط تنوع در محله مؤثرند. امكان دسترسي ساكنين محله به مراكز خدماتي و تفريحي(در نظر گرفتن فاصله مناسب اين مراكز تا سكونتگاه‌ها)، توجه به مقياس و نوع قرارگيري عناصر در كنار هم(مجموعه فراواني از عناصر خرد، سرزندگي بيشتري در شهر ايجاد مي‌كند)، وجود فرصت‌هاي متفاوت فرهنگي و اقتصادي، صحنه‌هاي گوناگون در شهر(كه مي‌تواند با عوامل فيزيكي و وجود كاربري‌هاي مختلط به دست آيد) و شرايط متنوع استفاده‌كنندگان(سن، جنس، درآمد، فرهنگ) همه از عواملي هستند كه بر دستيابي به تنوع در محله مؤثرند. جين جكوبز 4 شرط را براي خلق تنوع بارور در خيابان‌ها و مناطق شهري ضروري مي‌داند كه شامل اين موارد است: 1. وجود اختلاط كاربري 2. كوتاه بودن بلوك‌ها 3. تركيب ساختمان‌هايي با سن و شرايط متفاوت و 4. تراكم فشرده كافي[xli](جكوبز، 1388: 159). فرصت‌هاي بيشماري كه در برخي فضاهاي عمومي وجود دارند، گستره‌اي از مردم را به خود جذب كرده و منجر به فعاليت‌هاي گوناگوني مي‌شوند. اين خود منجر به ايجاد تعاملات ميان ساكنين شده و فضايي آموزشي براي نوجوانان و جوانان ايجاد مي‌نمايد. تصویر(4) نشان‌دهنده حضور مردمي با سنين مختلف در فضايي عمومي با مبلمان شهري مناسب است؛ كه اين خود منجر به ايجاد تنوع در فضاي شهري است.



    3-5. خدمات و امكانات:

    دسترسي آسان ساكنين محله به گستره‌اي از خدمات محله‌اي، جزء جدايي ناپذير هر توسعه سكونتي است. اين خدمات شامل فضاي باز و مكان‌هاي ملاقات، خدمات آموزشي و درماني، و فروشگاه‌هايي براي تأمين مايحتاج و خدمات است. در اين‌جا با دو ديدگاه به خدمات محله‌اي پرداخته مي‌شود كه شامل 1. نوع و كيفيت خدمات بر اساس نيازهاي ساكنين محله و 2. رابـ ـطه بين خدمات، شغل و سكونت، رابـ ـطه‌اي مؤثر بر كيفيت فيزيكي محله و رفاه ساكنين، مي‌باشد.

    اولين شرط اساسي براي دستيابي به پايداري اجتماعي، اطمينان از برآورده شدن نيازهاي اوليه ساكنين به گونه‌اي عادلانه است. بنابراين توجه به ويژگي‌هاي هر محله براي شناسايي فضاهاي مورد نياز ساكنين بسيار حائز اهميت مي‌باشد. روشن است كه هر محله به تعدادي واحدهاي خدماتي نيازمند است، اما نوع، كيفيت، تعداد و نحوه كاربرد آن‌ها در هر محله‌اي با توجه به شرايط اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و زيست‌محيطي متفاوت مي‌باشد. وجود اين خدمات و عملكرد مناسب 24 ساعته آن‌ها در محله منجر به سرزندگي و پويايي و ارتقاء تعاملات اجتماعي شده و بر كيفيت زندگي ساكنين تأثير قابل توجهي مي‌گذارد. علاوه بر شناسايي صحيح نوع خدمات در محله مي‌توان نقش‌هاي ثانوي ديگري براي آن‌ها در نظر گرفت(استفاده از خيابان‌ها و ميادين براي ملاقات، استفاده از فضاي باز عمومي براي فروش در روز و تبديل آن به فضاي اجتماعي در شب و...) كه منجر به تنوع و پويايي در محله مي‌شود.

    از طرف ديگر، ارتباط بين واحدهاي مسكوني، شغل و خدمات بر كيفيت فيزيكي واحدهاي همسايگي تأثير به سزايي مي‌گذارد كه امري مهم در طراحي محله پايدار محسوب مي‌شود. تحصيلات، خدمات خرده‌فروشي و ساير خدمات كارآمد نيازمند يك مقياس جمعيتي 10000-20000 نفري است و فاصله مناسب براي استفاده از اين خدمات، كه بتوان پياده طي كرد 400-1000 متر مي‌باشد(كه به كيفيت محيط بستگي دارد) (ويليامز، 1387: 58). رويكرد جديد دولت انگلستان بر لزوم توجه هر چه بيشتر به خدمات جمعي تأكيد داشته و ارتباط بين مسكن را با 3 عامل مي‌داند كه شامل اين موارد هستند: 1. خدمات محلي و زيرساخت‌هاي اجتماعي 2. شبكه حمل‌و نقل عمومي و 3. راه‌هاي پياده‌روي و دوچرخه‌سواري. ايجاد ارتباط صحيح بين اين عوامل منجر به دستيابي به الگوي پايدار شده و نياز ساكنين به اتومبيل شخصي را كاهش مي‌دهد(Towers, 2005:62 ). تدابيري كه براي ارتباط مناسب بين خدمات و فضاي سكونت مي‌توان در نظر گرفت شامل موارد زير است:

    1. توجه به ساختار سلسله مراتبي خدمات(قرارگيري خدماتي كه بيشترين استفاده‌كننده را دارند، در نزديكي فضاي سكونتي- قرارگيري برخي خدمات درلبه محله براي جذب ساكنين ساير محلات مجاور و ارتقاء شرايط اقتصادي و اجتماعي). تعيين مكان قرارگيري خدمات در هر محله متناسب با الگوهاي رفتاري ساكنين و شرايط خاص محله‌ها متفاوت است.

    2. توجه به فاصله مناسب خدمات تا حوزه‌هاي سكونتي

    3. تركيب برخي خدمات و واحدهاي مسكوني(استفاده از پيلوت خانه‌ها براي مغازه، تركيب محل كار و خانه و...)

    4. توجه به ورودي‌ها و مسير‌هاي دسترسي از محل سكونت تا فضاهاي خدماتي و تجهيز آن‌ها

    5. قرارگيري مناسب خدمات در كنار هم به گونه‌اي كه در تمامي ساعات مخاطب در آن‌ها حضور داشته و از ايجاد مكان‌هاي خلوت اجتناب صورت گيرد.

    تصوير(5) نمونه‌اي از چيدمان خدمات در محله پايدار است. در اين چيدمان برخي خدمات مانند دفاتر و ادارات، فروشگاه‌ها، راسته بازار، و به طور كلي كاربري‌هايي كه مي‌توانند جذب‌كننده ساكنين ساير محلات مجاور نيز باشند، در لبه محله قرار گرفته‌اند.



    3-6. فضاهاي امن:

    يكي از اصولي كه بر كيفيت زندگي ساكنين محلات و در نتيجه پايداري اجتماعي آن تأثير به سزايي مي‌گذارد، حس امنيت در محله است. عوامل متعددي منجر به ايجاد حس امنيت در محله مي‌شوند كه يكي از آن‌ها نظارت اجتماعي ساكنين محله است. اين فرايند شامل نظارت بر تمامي فضاهايي در محله چون خيابان‌ها، ساختمان‌ها و مكان‌هاي عمومي است كه ساكنين بر آن كنترل دارند. كنترل فضاهاي محله ساكنين را به حفاظت از آن واداشته و اين مكان‌ها را در قلمرو ارزش‌هاي مشترك آنان وارد مي‌كند. نظارت اجتماعي در محله امري وابسته به كنترل و دخالت دولت نبوده و نيازمند مشاركت ساكنين براي كاهش جرم و برچيدن حضور مجرمان است(Newman, 1996: 9 ). در اين ميان الگوها و تدابير طراحي از دو طريق مي‌توانند براي ايجاد امنيت مؤثر باشند كه 1. از طريق اتخاذ الگوهايي براي طراحي مناسب فضاهاي عمومي و عدم ايجاد فضاهاي خلوت و ناامن و 2. از طريق تأثير بر الگوي رفتار ساكنين براي ترغيب آن‌ها به كنترل و نظارت محله‌اشان و مشاركت در حفظ محله‌اشان، صورت مي‌پذيرد. عوامل معمارانه متعددي مي‌تواند بر ايجاد امنيت در محله مؤثر باشد. ارتفاع، تراكم، طول، و شكل بلوك‌هاي ساختماني، مكان‌ ورودي‌ها(به بلوك‌ها و يا از خارج از محله به داخل آن)،خوانايي، شكل و طول مسيرهاي دسترسي، مكان قرارگيري فضاهاي عمومي، جهت قرارگيري بلوك‌ها نسبت به فضاي عمومي، روشنايي و تجهيز مناسب فضاهاي عمومي براي استفاده در شب، و مكان قرارگيري فضاهاي خدماتي در محله از مواردي هستند در ايجاد امنيت بسيار مؤثر مي‌باشند[xlii]. تصویر(6) نموداري از رابـ ـطه افزايش ارتفاع ساختمان‌ها با افزايش وقوع جرم را در مكان‌هاي عمومي نشان مي‌دهد. ساكنين، قلمرويي را كه به آن حس تعلق و مالكيت دارند از خرابي و جرم حفظ مي‌كنند. در ساختمان‌هاي بلندي كه بدون توجه به كيفيت فضاي مشترك عمومي طراحي مي‌شوند، ساكنين تنها از فضاي خصوصي خانه خودشان حمايت كرده و كنترلي بر فضاهاي عمومي ندارند كه اين منجر به ناامني و خرابكاري در اين فضاها مي‌گردد.

    عامل مهم ديگري كه بر امنيت تأثيرگذار است تعداد ساكنيني است كه از يك ورودي مشترك استفاده مي‌كنند. هر چه تعداد اين خانواده‌ها بيشتر باشد، حس مالكيت و در نتيجه كنترل نيز كمتر خواهد بود و تعداد مناسب اين خانواده‌ها(بين 3 تا 8 خانواده) حس نيمه‌خصوصي بودن فضاي مشترك را افزايش داده و كنترل را بيشتر مي‌كند(Marcus, Sarkissian, 1986: 266 ). همچنين جهت پنجره‌هاي ساختمان‌ها، كه چشم‌هاي محله هستند، بايد به گونه‌اي باشد كه بيشترين نظارت و كنترل را ممكن سازد. در تصوير(7) فضاي خالي بين بلوك ساختماني امكان نظارت بيشتر به فضاي همگاني را فراهم نموده است.

    همان‌طور كه در طول مقاله بارها اشاره شد، تعاملات اجتماعي ميان ساكنين يكي از مهم‌ترين اصول دستيابي به پايداري اجتماعي است. همچنين اين اصل عاملي براي افزايش امنيت در محله نيز مي‌باشد. بنابراين توجه به كيفيت فضاي عمومي و الگوي طراحي آن بسيار حائز اهميت مي‌باشد. اين فضاها شامل گستره‌اي از خيابان‌ها و كوچه‌ها، فضاي سبز عمومي، فروشگاه‌ها و مراكزخريد، ميادين و فضاي بين ساختمان‌هاست. توجه به روشنايي، نوع ورودي‌ها، فراهم آوردن شرايط آسايش فيزيولوژيك و رواني، خوانايي مسيرها، طراحي مسيرها به عنوان فضاهاي ملاقات و غيره مي‌تواند كيفيت فضاي عمومي در محله را بهبود بخشيده و ساكنين را براي استفاده هرچه بيشتر از آن ترغيب نمايد.

    3-7. شرايط سكونتگاه‌ها[xliii]:

    كيفيت زندگي اصل بسيار مهمي در دستيابي به پايداري اجتماعي در محله است. اين اصل شامل مشخصه‌هاي متعددي است كه تمامي آن‌ها را نمي‌توان تنها با بهبود شرايط فيزيكي تأمين كرد. مشخصه‌هايي مانند داشتن حس تعلق، حس امنيت، ارتباط با طبيعت، حس توانمندسازي، و حس خوداتكايي ساكنين به محله و همچنين برخورداري از استاندارد زندگي و داشتن فرصت‌هايي براي توسعه روابط اجتماعي و شخصي مشمول اين اصل مي‌شوند. يكي از تدابيري كه مي‌تواند نقش قابل ملاحظه‌اي در بهبود كيفيت زندگي و دستيابي نسبي به برخي مشخصه‌هاي آن داشته باشد، بهبود شرايط سكونتگاه‌ها است. سكونتگاه‌ در اين‌جا به معني فضاي خصوصي زندگي و فضاي همسايگي پيرامون آن بوده و بهبود شرايط آن را مي‌توان از دو جنبه رواني و فيزيولوژيكي بررسي كرد. براي بهبود شرايط خانه از نظر فيزيولوژيكي تدابير متعددي وجود دارد كه شامل توجه به سرمايش و گرمايش، دسترسي به نور طبيعي و تهويه مناسب، اندازه مناسب مسكن، بهداشت خانه و غيره مي‌باشد. عواملي مانند نحوه چيدمان فضاها در خانه متناسب با فرهنگ و شرايط ساكنين آن، توجه به مصالح، رنگ و بافت، رعايت سلسله مراتب عمومي-خصوصي و...مي‌تواند تأثيرات مثبتي بر شرايط رواني خانواده بگذارد.

    فضاي همسايگي پيرامون مسكن در الگوهاي گوناگون خانه‌سازي متفاوت است؛ اما به طور كلي شامل فضاي ورودي مشترك، لابي ساختمان، دسترسي‌هاي عمودي، كريدورهاي مشترك، تراس‌هاي مشترك و پاركينگ‌هاي گروهي است. اين فضاها علاوه بر تأمين نياز‌هاي اوليه خانواده بايد دربردارنده اصول ارزشي-اجتماعي، شخصيت خاص،‌ و هويتي متناسب با ساكنين آن باشند. براي برخوردار بودن از شرط اول، يعني تأمين نيازهاي اوليه، شرايطي بر اين‌گونه فضاها مترتب است كه شامل اندازه و مقياس مناسب، دسترسي خوانا و آسان و مناسب براي معلولين و سالمندان، مكان‌يابي و جهت‌گيري با توجه به شرايط اقليمي و خرده‌اقليم(توجه به سرعت باد، جهت و زاويه نور، ميزان بارش برف و باران و...)، شرايط آسايش حرارتي، بصري و صوتي و بهداشت اين فضاها مي‌شود.

    بهبود شرايط كيفي فضاي همسايگي با تدابير متعددي قابل دسترسي است. زمينه‌گرايي، تنوع شرايط محيطي، طبيعي بودن مكان، توجه به محرميت و اشراف، رعايت سلسله مراتب عمومي-خصوصي، حفظ امنيت مكان، معناي مكان و...از تدابيري هستند كه به برخي از آن‌‌ها در طول مقاله اشاره شده است.

    نتيجه‌گيري:

    بدون در‌نظرگرفتن بعد اجتماعي پايداري، نمي‌توان به طراحي مناسب محله پايدار دست يافت. اين بعد شامل اصولي است كه تحقق آن‌ها و دستيابي به اهداف پايداري اجتماعي در محله مي‌تواند به واسطه برخي تدابير طراحي به طورنسبي برآورده شود؛ گرچه دستيابي كامل به آن‌ها تنها با بهبود شرايط فيزيكي و از طريق راهكارهاي طراحي ممكن نيست. در اين مقاله 7 كانسپت تراكم، اختلاط كاربري، دسترسي، خدمات و امكانات، تنوع فضايي، فضاهاي امن و شرايط سكونتگاه‌ها ارائه شدند كه هر كدام تا حدودي مي‌توانند اهداف پايداري اجتماعي را محقق سازند. جمع‌بندي كامل اين ايده‌ها و طبقه‌بندي تدابير طراحي بر اساس هر كدام از عناصر فضاي همسايگي، بلوك ساختماني، راه، فضاي عمومي و فضاي سبز، در تصویر شماره 8 در همین صفحه نشان داده شده است.


    1 پس از مطرح شدن رهيافت توسعه پايدار از سوي سازمان ملل(UNCED, 1992) و تعيين شدن آن به عنوان دستور كار 21(Agenda21) در سطوح بين‌المللي، منطقه‌اي و محلي، توجه به سمت پايداري اجتماعي بيشتر معطوف شد و بحث در مورد پايداري از درنظر گرفتن آن به عنوان مسئله‌اي صرفاً زيست محيطي به مسئله‌اي كه ابعاد اجتماعي و اقتصادي را دربر دارد، پيش رفت.

    [ii] The urban quarter

    [iii] The sustainable urban neighbourhood

    [iv] Urban village

    [v] Eco-village

    [vi] Millennium village

    [vii] Ebenezer Howard

    [viii] Garden City Concept

    [ix] Clarence Perry

    [x] Neighbourhood Unit

    [xi] Elkin et al.

    [xii] Bunker et al. and Larsen

    [xiii] Chiu and Burton

    [xiv] Yiftachel and Hedgcock

    [xv] Mitlin & Satterthwaite

    [xvi] social cohesion

    [xvii] social inclusion

    [xviii] Polese and Stren

    [xix] Tony Manzi, Karen Lucas, Tony Lloyd Jones and Judith Allen

    [xx] Social Sustainability in Urban Areas: Communities, Connectivity and the Urban Fabric(2010)

    [xxi] Agenda 21 اصول كلي دستور كار 21 جهت دستيابي به توسعه پايدار در تمامي ابعاد مي باشد و راه حل ها و طرز تفكرهاي پايدار كه دردراز مدت قابل اجرا هستند را توصيه مي نمايد.

    [xxii] Social equity

    [xxiii] Sustainability of community

    [xxiv] Agyeman and Evans

    25 بررسي دقيق اين مفاهيم نيازمند فضايي بيش از اين مقاله است. اما اين تعاريف را مي‌توان به طور كلي و مجمل مطرح كرد. سرمايه اجتماعي به ويژگي‌هاي تشكل‌هاي اجتماعي همچون شبكه‌ها، هنجارها و اعتماد كه هماهنگي و همكاري را براي سود دوطرفه تسهيل مي‌كند، اشاره دارد (Putnam,1993:35). همبستگي اجتماعي مي‌تواند بر نياز به حس مشتركي از اخلاقيات و هدف مشترك، جنبه‌هاي نظارت اجتماعي و نظم اجتماعي، تهديد انسجام اجتماعي ناشي از نابرابري درآمد و ثروت بين مردم وگروه‌ها و مكان‌ها، سطح تعامل اجتماعي بين جوامع و خانواده‌ها و حس تعلق به مكان، تأكيد كند.(Forrest and Kearns, 2001: 2128). محروميت اجتماعي فرآيندي است كه افراد و خانواده‌ها، گروه‌ها و همسايه‌ها را از منابع مورد نياز براي مشاركت در فعاليت اجتماعي، اقتصادي و سياسي به عنوان يك كل، بي بهره مي‌كند. اين فرآيند در ابتدا نتيجه فقر و درآمد كم است اما عوامل ديگري همچون تبعيض، سطح پايين دستيابي آموزشي و محيط زندگي پايين آن را تقويت مي‌كنند. در اين فرآيند مردم در زندگي‌اشان براي مدت قابل توجهي از مؤسسات و خدمات، شبكه‌هاي اجتماعي و فرصت‌هاي پيشرفتي كه اكثريت جامعه از آن بهره مي‌برند، باز مي‌ايستند.(Pierson, 2002: 7)

    [xxvi] outflows

    [xxvii] inflows

    [xxviii] Mark Roseland et al.

    [xxix] Maureen Williams

    [xxx] Jane Jacobs

    [xxxi] به عنوان مثالGehl, 1987, Life Between Buildings ,Marcus, Sarkissian, 1986, Housing as if peaple mattered

    [xxxii] Bramley and Power

    [xxxiii]"‌community engagement‌"‌ اين مفهوم شامل مفاهيم سرمايه‌capital‌، هم‌بستگي‌‌cohesion‌، درون‌گنجي‌inclusion و ثبات‌stability است و به فرايندي اشاره دارد كه جامعه و سازمان‌ها به صورت دوطرفه به هم سود مي‌رسانند.

    [xxxiv] Elizabeth Burton

    [xxxv] perceived density

    [xxxvi] Jenks et al

    [xxxvii] social segregation

    [xxxviii] Friedman, Avi, (2007) Sustainable Residential Development: Planning and Design for Green Neighborhoods

    [xxxix] Michael Buxton

    [xl] تنوع ثانوي به كسب و كارهايي اتلاق مي‌شود كه در پاسخ به حضور كاربري اصلي براي خدمت رساني به مردم، به وجود آمده‌اند.

    [xli] در بخش 3-1 و 3-2 به دو موضوع تراكم و اختلاط كاربري به عنوان تدابيري براي دستيابي به پايداري اجتماعي اشاره شد.

    [xlii] شرح كامل هر يك از اين موارد در اين‌جا نمي‌گنجد و نيازمند فضايي بيش از اين مقاله است. براي مطالعه بيشتر در زمينه ايجاد فضاهاي امن مراجعه كنيد به : Marcus, Sarkissian, (1986)Housing as if peaple matteredو Newman, Oscar (1996) Creating Defensible Space

    [xliii] براي مطالعه بيشتر در زمينه طراحي مسكن مراجعه كنيد به : Marcus, Sarkissian, (1986)Housing as if peaple matteredو Lewis, Sally, (2005)A design agenda for urban housingو Towers, Graham,(2005)At home in the city




    منابع:

    جكوبز، جين، (1388)، مرگ و زندگي شهرهاي بزرگ آمريكايي، ترجمه حميدرضا پارسي، آرزو افلاطوني، تهران، مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم

    مدني‌پور، علي، نوريان، فرشاد،(1387)، فضاهاي عمومي و خصوصي شهر، تهران، شركت پردازش و برنامه‌ريزي شهري، چاپ اول

    آلتمن، آيرون(1382)، محيط و رفتار اجتماعي، ترجمه علي نمازيان، تهران، دانشگاه شهيد بهشتي

    ويليامز، كتي، برتون، اليزابت، جنكز، مايك(مترجم: محمدهادي خليل‌نژادي)1387، دستيابي به شكل پايدار شهري:روش‌ها و استراتژي‌ها، جلد2، تهران، شركت پردازش و برنامه‌ريزي شهري، چاپ اول

    ويليامز، كتي، برتون، اليزابت، جنكز، مايك(مترجم: واراز مرادي مسيحي)1383، دستيابي به شكل پايدار شهري:شكل پايداري و حمل‌ونقل، جلد1، تهران، شركت پردازش و برنامه‌ريزي شهري، چاپ اول

    1. Ancell, Sarah, Thompson-Fawcett, Michelle(2008) 'The Social Sustainability of Medium Density, Housing: A Conceptual Model and Christchurch Case Study', Housing Studies, 23: 3, 423 — 442

    2. Barron, Leanne, Gauntlett, Erin(2002), Housing and Sustainable Communities Indicators project- Stage1 Report :Model of Social sustainability, WACOSS

    3.Berk, Gökhan(2005), The Concept of Neighbourhood in Contemporary Residential Environments: An Investigation of Occupants’ Perception, “Doing, thinking, feeling home”, The Netherlands

    4. Biddulph, Michael, Franklin, Bridget, Tait, Malcolm,(2003) From Concept to Completion: A Critical Analysis of the Urban Village, The Town Planning Review, Vol. 74, No. 2, pp. 165-193

    5. Bunker, R., Holloway, D., Randolph, B. (2005) Building the connection between housing needs and metropolitan planning in Sydney, Australia, Housing Studies, 20, pp. 771–794.

    6.Dave, Seema(2009), Neighbourhood Density and Social Sustainability in Cities of Developing Countries, Published online in Wiley InterScience DOI: 10.1002/sd.433

    7. Elkin, T., McLaren, D. & Hillman, M. (1991) Reviving the City: Towards Sustainable Urban Development (London: Friends of the Earth).

    8. Franck, Karen, Stevens, Quentin, (2007), Loose space: possibility and diversity in urban life, Routledge

    9. Friedman, Avi, (2007) Sustainable Residential Development: Planning and Design for Green Neighborhoods, McGraw-Hill

    10. Jenks, Mike, Dempsey, Nicola, (2007), “Defining the neighbourhood: Challenges for empirical research”, Town planning review. 78(2): 153-177

    11. Jenks, M, Jones, C (2010), “,Dimensions of the sustainable city2”, Springer

    12. Manzi, Tony, Lucas, Karen, Jones, L. Tony, Allen, Judith(2010) Social Sustainability in Urban Areas: Communities, Connectivity and the Urban Fabric, Earthscan, London

    13. Marcus,Clare, Sarkissian,Wendy (1986)Housing as if peaple mattered, California Press, California

    14. Newman, Oscar (1996)Creating Defensible Space, U.S. Department of Housing and Urban Development

    15. Roseland, Mark (2000) Sustainable community development: integrating environmental, economic, and social objectives, Progress in Planning, Volume 54, p 73–132

    16. Towers, Graham (2005) An Introduction to Urban Housing Design AT HOME IN THE CITY, Oxford, Architectural Press

    17. WCED (World Commission on Environment and Development), 1987. Our common future. Oxford: Oxford University Press

    18. Wheeler, Stephan, (2004), “Planning for Sustainability, creating livable, equitable, and ecological communities”, Routledge,

    19. Yiftachel, O, Hedgcock, D. (1993) Urban social sustainability: the planning of an Australian city, Cities, 10, pp. 139–157.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    گشت و گذار در تهران به همراه مهندس هوشنگ سیحون 1391/03/11


    نوشـــــــــــته ی :
    علی فراستی -





    خــلـاصــــــــــــــه : گشت و گذار در تهران هماره با مهندس هوشنگ سیحون در دنیای مجازی. بازدید برخی بناهای ماندگار در تهران که بوسیله مهندس سیحون و یا دانشجویان ایشان و یا سایر معماران معاصر طراحی شده اند.



    58163474201350449081520125024496.jpg







    امتیاز شما : 1 2 3 4 5

    5Star.jpg


    تا کـنون 6 نفـر به این مقاله امتیاز داده اند






    مقالات مرتبط




    دیگر مقالات علی فراستی


    dot.gif
    هنر گفت و گو ـ هوشنگ سیحون و علی فراستی ( مفاهيم و نظريات معماري )


    dot.gif
    هنر گفت و گو ـ علی فراستی با هوشنگ سیحون ( تاريخ معماري )


    شهر تهران با بیش از 200 سال تاریخ معاصر، مملو از بناهای قدیمی و جدید، و مملو از خاطرات است. هر از گاهی با تصاویر تاریخی از بناها و خیابانها و کوچه ها و مردمی که در آنها در حال رفت و آمد هستند روبرو می شویم و در رؤیای آنچه که بود فرو می رویم، ولی برای برخی که خود خالق برخی از آن بناها بوده و یا با خالقان آن بناها آشنائی داشته اند، این خاطرات فراتر ازتصاویر تاریخی رفته و گوشه هائی از تاریخ نا گفته و نا شینده را بیاد می آورد.

    یکی از کسانیکه کارنامه درخشانی از طراحی نزیک به 200 بنای کوچک و بزرگ در تهران را در گنجینه هنری خود دارد، مهندس هوشنگ سیحون است، معماری که در سن 92 سالگی فرصتی را در اختیار نگارنده قرار داد تا با او در فضای مجازی به گشت و گذاری در تهران پرداخته و از چگونگی پدید آمدن تعدای از آثار به یاد ماندنی با ما سخن بگوید.

    اما برای فردی که 32 سال است از شهری که عاشقانه برایش طراحی میکرد دور مانده، مشکل است تا تمامی جزئیات را بیاد بیاورد و لذا با فراهم آوردن عکس هائی از تعدادی از بناها، به تجدید خاطرات او کمک می کنم.

    در منزل دخترش، مریم، در شهر لوس آنجلس به دیدارش رفته ام. با قامتی بلند که کمی خمیده شده به استقبال من می آید. سالها بود که وی را ندیده بودم. صدایش طنین سابق را ندارد ولی کلمات را با دقت انتخاب کرده و بیان می کند. در حین گفتگو، گاه با خاطرات خود پرواز کرده و به گذشته ها می رود، گوئی فراموش می کند که کسی در مقابلش نشسته و با اشتیاق به سخنانش گوش می دهد.

    ساختمان سابق مجلس شورای اسلامی

    در آغاز گشت و گذارمان در شهر تهران به بنای مجلس سابق شورای اسلامی می رسیم که که پس از انقلاب، نخست محل برگزاری اولین مجلس خبرگان شد و سپس برای چندین سال جلسات مجلس شورای اسلامی در آن برگزار می شد.

    مجلس سِنا از آغاز مشروطیت تا سال ۱۳۲۸ خورشیدی تشکیل نگردید، اما از آن سال به‌بعد در هفت دوره منعقد شد. به موجب قانون اساسی مشروطه مورخ ۱۲۸۵ حکومت ایران علاوه بر مجلس شورای ملی باید دارای مجلس دیگری به نام ” مجلس سنا“ باشد ولی به علت بعضی از مخالفتها تا پایان سلطنت رضاشاه پهلوی درباره این شاخه قوه مقننه تصمیمی اتخاذ نگردید. عدم تشکیل این مجلس به فاصله 43 سال یادآور تاخیری 20 ساله در تشکیل شوراهای شهر و روستا پس از انقلاب بود.

    پس از شهریور ۱۳۲۰ با اشغال ایران توسط متفقین و تبعید رضاشاه و سست شدن پایه‌های سلطنت پهلوی، مقالاتی در مطبوعات نوشته می‌شد و از دولت های وقت تقاضای تشکیل این مجلس می‌شد و محمدرضا پهلوی نیز نسبت به تأسیس آن علاقه‌مند بود، تا اینکه در روز ۱۹ اردیبهشت ۱۳۲۷ دولت حکیمی لایحه تشکیل مجلس سنا را تقدیم داشت که با اعتراضات زیادی از سوی برخی از نمایندگان مجلس شورا روبه‌رو شد ولی بالاخره با تلاش عده‌ای از دولتمردان اساسنامه آن تدوین و به تصویب مجلس شورا و صحه شاه رسید.

    به دلیل اینکه قبلاً محلی برای تشکیل جلسات مجلس سنا در نظر گرفته نشده بود، در سالهای نخستین، جلسات سنا در عمارت مجلس شورای ملی تشکیل می‌شد. ولی پس از انحلال مجلس در سال ۱۳۳۱ و گشایش دوباره آن در ۱۳۳۲ سناتورها به این فکر افتادند که هرچه زودتر محلی اختصاصی جهت مجلس سنا درنظر گرفته شود. بدین منظور برخی از سناتورها با تلاش بسیار و با موافقت شاه کاخ علیرضا پهلوی را خریداری کردند و به مجلس سنا اختصاص دادند، و از اسفند ۱۳۳۳ به بعد جلسات سنا در آنجا تشکیل شد.

    اما چون در کاخ جدید نیز محل مناسبی برای ادارات، کتابخانه و سایر تشریفات مربوطه وجود نداشت تصمیم گرفته شد ساختمان جدیدی در کنار کاخ علیرضا احداث شود. بدین ترتیب ساختمان کنونی مجلس توسط حیدر غیایی و با همکاری مهندس محسن فروغی[ii] طراحی و ساخته شد.در کنار بنای اصلی مجلس سنا، یک ساختمان اداری مسنطیلی شکل طراحی گردید که محل دفاتر کار سناتورها و امور مجلس شد. این بنا تا سال ۱۳۵۷ جهت جلسات مجلس سنا مورد استفاده قرار می‌گرفت.

    مهندس سیحون نظرش نسبت به طرح این بنا مثبت است و می گوید: "طرح مجلس سنا یک طرح مدرن است ولی دکوراسیون داخلی رنگ و بوی ایرانی داشت. دو زنجیر طرفین بنا توسط یک معمار فرانسوی، که مدیر یک مجله معماری در فرانسه بود، طراحی شد. هرسال شاه برای انجام یک سخنرانی به آنجا می آمد که جمعی از رجال را نیز برای شنیدن سخنرانی دعوت می کردند و بعد مراسم پذیرائی برگزار می شد. من چندین دفعه به این مراسم دعوت شدم."

    پس از انقلاب 57 و انحلال مجلس های شورای ملی و سنا، در ابتدا ساختمان سنا برای تهیه قانون اساسی جدید به محل برگزاری جلسات مجلس خبرگان قانون اساسی تبدیل شد. پس از اتمام تدوین قانون اساسی نیز این ساختمان به مجلس شورای اسلامی اختصاص یافت و جلسات این مجلس تا سال ۱۳۸۰ در همین محل برگزار می‌شد. با تکمیل ساختمان جدید مجلس در میدان بهارستان، از این ساختمان تنها برای برگزاری برخی گردهمایی‌های دولتی و جلسات سالانه مجلس خبرگان رهبری استفاده می‌شود.

    مجلس شورای ملی

    از وی در مورد کتابخانه مجلس شورای اسلامی پرسیدم و چنین گفت: "طراحی کتابخانه مشترکا به من و مهندس فروغی سپرده شد ولی کار اصلی طراحی را من انجام دادم این عمارت چسبیده به دیوار مسجد سپهسالار در ظلع جنوبی باغ مجلس شورا ساخته شد. سبک آن مدرن بود و تلاش کردیم طوری طراحی شود که نور آفتاب به کتب صدمه نزند برای همین پنجره ها رو به شمال تعبیه شد. می دانید که نور خورشید دشمن کتاب و آثار هنری است و باید از تابش مستقیم نور به آنها جلوگیری کرد".

    وی افزود: "از من خواسته شد طرحی برای ساختمان اداری مجلس در امتداد خیابان ژاله سابق تهیه کنم. طرح ساختمان جدید مجلس هم بین این ساختمان اداری و بنای قدیمی مجلس بصورت دایره ای شکل تهیه گردید و سفت کاری هر دو بنا هم توسط من انجام شد ولی با رسیدن مهندس ریاضی به ریاست مجلس همه چیز متوقف شد. می دانید که مهندس ریاضی رئیس دانشکده فنی دانشگاه تهران بود و با دانشکده هنرهای زیبا رقابت هائی داشت".

    دانشگاه تهران

    در ادامه گشت و گذار به دانشگاه تهران می رسیم و سر درب ورودی دانشگاه اولین بنائی است که توجه بیننده را به خود جلب می کند. مهندس سیحون می گوید: "طراحی سر درب دانشگاه در سال 1345 به مسابقه گذاشته شد و یکی از دانشجویان من بنام کوروش فرزامی برنده شد. این بنا مشتمل بر 4 طاق است و ایده این طرح از طاق شکسته ایرانی الهام گرفته که دو طاق شکسته بطور قرینه روبروی هم قرار گرفته اند ولی اگر از پهلو به آن نگاه کنید فقط یک طاق می بینید. این طرح در عین حال تصویر خیالی دو پرنده است که بال هایشان را برای اوج گرفتن و برخاستن از زمین بازکرده و علم و دانش به دوبال تشبیه شده اند که نشانگر ورود و خروج یک دانشجو از دانشگاه است. یک شرکت ایرانی بنام آرمه ساخت آنرا به پایان رساند". وی با تأسف میگوید که مهندس فرزامی[iii] اکنون در قید حیات نیست. مهندس محاسب این طرح استثنائی آقای سیمون سرکیسیان بود. طرح این بنا بر روی اسکناس های 50 تومانی قرار گرفته است.

    از او در مورد مسجد دانشگاه تهران می پرسم و می گوید: "این مسجد طرح مهندس عبدالعزیز فرمانفرمائیان[iv] است و کار خوب و جالبی است. طرح های داخل آنهم زیباست". این مسجد در سال 1336 به بهره برداری رسید. از او در مورد طرح مناره ها پرسیدم که باعث شد شرح مفصلی در مورد "مناره" بدهد و می گوید: "مناره در زبان عربی از ریشه نور می آید یعنی جائی که از آن نور می تابد. اعراب این نام را بر برج های نور دوران ساسانی گذاشتند. یک باستان شناس و معمار فرانسوی بنام "دیولافوا" در زمان قاجاریه به ایران سفر میکند و به بازدید و مطالعه بناهای باستانی باقیمانده از دوران ساسانی دست میزند و در حوالی شهر فیروزاباد به بالای یک مناره میرود و در آنجا آثار چوب و خاکستر را می بیند. معلوم می شود که مناره ها در زمان ساسانیان نقش برج آتش را داشته اند بدین صورت که در بالای هر برج آتش روشن می کردند تا کاروان ها در هنگام شب مسیر خود را پیدا کنند. بعدا از این مناره ها برای اهداف مذهبی و گفتن اذان استفاده می شد و بدین ترتیب جزئی از ترکیب مساجد گردید. هر مسجدی فقط احتیاج به یک مناره داشت ولی چرا دو مناره آنهم در دو طرف سر درب شبستان ورودی مسجد رواج پیدا گرد؟ سر درب هم معمولا بلندتر از دوتا بال قرینه است.

    معمار ایرانی یک تتبعی کرده است: طاق وقتی از یک حدی دهانه اش بیشتر شداین یک نیروی رانشی از بالاایجاد می کند. یعنی اگر دو طرف طاق مهار نشود، این وزن باعث گسستن بنا می گردد. برای جلوگیری از این رانش، دو کار می توان انجام داد: یا دو دیوار در هر طرف بگذارند یا اینکه در هر طرف یک وزنه بگذارند که نیروی رانشی را خنثی بکند. من از همین قانون در طراحی آرامگاه نادرشاه در مشهد استفاده کردم". مهندس سیحون می افزاید: " مناره ها در مسجد دانشگاه تهران نقش نمادین دارند و نه مهار کننده طاق. همین موضوع در اغلب مساجد معاصر هم دیده می شود".

    در ادامه مهندس سیحون به بنای دانشکده هنرهای زیبا پرداخته و می گوید: "در مجاورت ساختمان قدیمی دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران یک سقف با ستون ساخته شد که به یک ساختمان مجاورمنتهی می شد که هر دو توسط دفتر فنی دانشکده که من تأسیس کرده بودم طراحی شد. بدلیل کمبود جا بعد از افتتاح رشته های تئاتر و هنرهای تجسمی تصمیم گرفته شد که بنائی به دانشکده اضافه شود که مسئولیت طراحی آن به دفتر فنی واگذار شد. این دفتر فنی زیر نظر اساتید رشته معماری و با کمک دانشجویانی که در مسابقات معماری دانشگاه تهران شرکت می کردند،طراحی شد".

    استادیوم صد هزار نفری

    از مهندس سیحون در مورد این استادیوم می پرسم، می گوید: این استادیوم هم کار مهندس فرمانفرمائیان است. طرح آن از ایده یک تل خاک گرفته شده. وقتی با نمای کلی آن نگاه می کنید انگار به یک تل خاک نگاه می کنید. بنظر من این طرح بسیار خوب و موفقی بود".

    موزه هنرهای معاصر

    در ادامه گشت و گذار در شهر تهران نظر مهندس سیحون را در مورد "موزه هنرهای معاصر" پرسیدم می گوید: "طرح ابتکاری و جالبی بود که توسط مهندس کامران دیبا[v] خلق شد. ایده نورگیرها از بادگیرهای یزد گرفته شده و در مجموع بنای جذاب و قشنگی است. من در اولین سالهای افتتاح آن نمایشگاهی از آثار معماری خودم در آنجا برگزار کردم که شاه و فرح برای افتتاح نمایشگاه آمدند. تابلوهای بزرگی از طرحهای معماری من در چند سالن موزه به نمایش در آمده بودند.

    بنظر می آید که دو اشکال در آن وجود دارد: معمولا موزه ها را طوری طراحی می کنند که بازدید کننده ها از یک سمت وارد شده، مسیری را طی کرده و همه چیز را ببینند و از سمت دیگری خارج شوند. بنظر می آید که این موضوع کاملا رعایت نشده. موضوع دیگر در مورد نور است. نور آفتاب دشمن آثار هنری است. برای حفظ آثار باید هر اثر بطور جداگاه مورد ارزیابی قرار بگیرد که چقدر نور لازم دارد و نور بطور مصنوعی و مستر به آن داده شود. نور آفتاب و سایه و روشنی و تاریکی به آثار هنری صدمه میزنند. بنظر می رسد که این مورد هم در این موزه بطور کامل رعایت نشده است".

    بانک سپه

    ساختمان دیگر شعبه مرکزی بانک سپه است که در خیابانی به همین نام واقع شده بود که اینک خیابان امام خمینی نامیده می شود. این بنا توسط مهندس سیحون طراحی شده و طبعا ایشان خاطرات بیشتری نسبت به آن دارد. از ایشان در مورد ویژگی های طرح ساختمان بانک سپه پرسیدم که چنین شنیدم:

    "طرح بانک سپه این بود که خیابان سپه شرقی غربی بود و این بنا در 7-8 طبقه ساخته شد. در طراحی این بنا دقت زیادی در مورد افتاب و سنت معماری ایران کردم. معماران قدیمی ما برای اینکه ساختمانی که می کنند که مطابق شرایط اقلیمی باشه برای راختی استفاده کنندگان بنا آنرا رو به جنوب می ساختند و در جلوی آن یک ایوان هم می گذاشتند. ایوان کار جالبی می کرد: طول افتاب از شرق است. خورشید در طی روز یک حرکت دورانی انجام می دهد یعنی به جنوب آمده و سپس به غرب می رود. نور آفتاب در تابستان بصورت عمودی می تابد و در زمستان بصورت مایل. نقش ایوان اینست که در تابستان جلوی نور خورشید را گرفته و در زمستان راه ورود آنرا به داخل بنا فراهم میکند. من از این تجریه قدما برای بانک سپه ایده گرفتم. این چند طبقه همگی دفاتر و تشکیلات اداری استمهنای طبقه پائین که گیشه ها و پیشخوان مراجعین است. تمام اطاق های طبقات فوقانی روی یک اندازه طراحی شده و هر کدامشان یک ایوان دارند که هم دیوارهای شرقی – غربی جلوی آقتاب را می گیرد و هم طاق نما.

    سر این طرح من گرفتاری بزرگی داشتم: ارتشبد یزدان پناه، قدرتمند ترین فرد ارتش بعد از شاه بود. وی از زمانی که رضا خان کودتا کرد، همپالگی رضا خان بود و در زمان او خیلی پیشرفت کرد. او یکروز که من نبودم آمده بود به محل کارگاه بانک سپه و میرود طرف مقابل خیابان و به ساختمان نگاه می کند و به آقای ملک زاده، سرپرست کارگاه که از شرکت آرمه بود، می گوید این مزغل ها را خراب کنید.

    مزغل در فرهنگ ارتشی قدیم به سوراخ هائی می گفتند که درون دیوارهای بیرونی قلعه های نظامی تعبیه می شد که از طریق آنها به مهاجمین تیراندازی می کردند. او این ایوان ها را از آنطرف خیابان مزغل می دید. وی به سرپرست کارگاه می گوید که امروز چهارشنبه است. من چهارشنبه بعد که میام این مزغل ها نباید اینجا باشه. حرف او حرف آخر بود. البته مزغل قلعه ها چیزی در حدود 70 سانتیمتر در 70-80 سانتیمتر بود ولی در این طرح ایوان ها با اندازه یک اطاق بودند. از طرف دیگر اینها با بتون مسلح ساخته شده بود و با خراب شدن آنها تمام ساختمان فرو می ریخت.

    همان روز پیمانکار به دفتر من زنگ زد و گفت اگر جلوی این قضیه را نگیریم کل ساختمان از بین می رود. من هر چه فکر کردم دیدم حرف او برو برگرد نداره و گرفتاری بزرگی درست شده است. البته رئیس بانک سپه سپهبد آق اولی بود ولی ارتشبد یزدان پناه هم عضو هیئت مدیره بانک بود. چاره ای نداشتم جز اینکه تقاضای ملاقات با شهبانو را بکنم و تأکید کردم که قبل از چهارشنبه بعد این قرار را بدهند.

    رفتم و ماجرا را گفتم. شهبانو خیلی مایل بود که ساختمان هائی که می سازیم طوری باشد که پیشرفت ایران در آن گویا باشد و منهم از بتون عـریـ*ـان در طراحی این بنا استفاده کرده بودم. ایشان خندید و مقداری هم تعجب کرد و گفت برو خیالت جمع باشه، من ترتیب کار را می دهم. همینطور هم شد و چهارشنبه بعد او نیامد و ما هم کار را طبق طرح انجام دادیم".

    به او گفتم که این خاطره شیرینی بود که شما با چه زحماتی توانسته اید این طرح ها را پیش ببرید و گفت: "از این مسائل زیاد بود. سر آرامگاه نادرشاه می خواستند من را بکشند که داستان آن مفصل تر است. هم اکنون یکنفر مشغول ضبط خاطرات من بصورت فیلم است که این خاطرات را بطور مفصل در آن فیلم ها توضیح داده ام".

    بنای یادبود میدان آزادی

    در ادامه گشت و گذار در شهر تهران به میدان آزادی می رسیم که بنای یادبو آن به نماد شهر تهران تبدیل شده است. فکر بنای این یادبود به زمان تدارک جشن های 2500 شاهنشاهی بر میگردد. 122 هزار متر مربع زمینی که برای ساختن این بنا اختصاص داده شد آنرا به یکی از وسیع ترین میادین جهان تبدیل کرد و با همین عنوان هم افتتاح شد. در حال حاضر تنها 50 هزار متر مربع آن میدان اطلی به فضای سبز و بنای یادبود اختصاص یافته است و مابقی خیابان کشی شده است.

    از سالهای اول دهه چهل موضوع طراحی بنای یادبود شاه در کلاسهای درسی دانشگاه هنرهای زیبا جزء پروژه های پایان نامه دانشجویان بود ولی با اعلام عمومی مسابقه طراحی درروزنامه اطلاعات در 10 شهریور 1345 طراحی این بنا وارد مرحله جدی تری شد و همه معماران ایرانی فرصت شرکت در آنرا پیدا کردند که نهایتا طرح مهندس حسین امانت[vi]، 24 ساله و فازغ التحصیل دانشکده هنرهای زیبا برنده آن اعلام شد.

    از مهندس سیحون در مورد معروف ترین بنای کنونی شهر تهران یعنی بنای یادبود میدان آزادی می پرسم که قبلا شهیاد نامیده می شد و توسط یکی از دانشجویان ایشان طراحی گردید. می گوید: "یک دروازه ای می خواستند بسازند که سمبل ورودی شهر تهران باشه برای جشن های شاهنشاهی. طرح را برای همه به مسابق گذاشتند که مهندس حسین امانت هم شرکت کرده بود و من عضو هیئت داوران برای انتخاب طرح بودم".

    از او می پرسم چه چیزی نظر شما را به این طرح جلب کرد، می گوید:"بنظرم رسید که این طرح از یکطرف خیلی مدرن است و از طرف دیگر بوی ایرانی دارد. در این طرح دو تا طاق با هم تلفیق شده اند، یکی طاق شکسته است که نوکش رو به بالا دارد و دیگری طاق ساسانی که در زیر آن دیده می شود و شبیه طاق مدائن در تیسفون است. کاشیکاری داخل شبکه ها هم از معماری صفویه اقتباس شده. خیلی ها در مورد قطع شدن بالای آن ایراد می گیرند. من فکر می کنم حالا دیگه بهش عادت کرده اند. علتش این بود که بدلیل نزدیکی به فرودگاه مهرآباد ارتفاع آن از 45 متر نباید بلند تر می شد. ولی روی هم رفته کار بسیار جالبی بود و انروزی که ما رفتیم برای قضاوت طرح، تعدای طرح دیگری هم بود و یکی دو طرح دیگر هم نامزد اول شدن بودند ولی ما به این نتیجه رسیدیم که این طرح واقعا بهتر از بقیه است".

    از او می پرسم آیا در مرحله اجرای طرح هم نقشی داشت می گوید: "من چند دفعه به کارگاه رفتم ولی هر از گاهی مهندس امانت خبر می کرد و می رفتم به دفترش و جزئیات طرح ها را می دیدم و آنچه بنظرم می رسید می گفتم".

    کلیسای ارامنه خیابان کریمخان

    یکی از بناهائی که در تهران بسیار مورد توجه است کلیسای ارامنه در خیابان کریمخان زند است که در مسیری پر رفت و آمد واقع شده و از نگاه جهانیان نمادی از فرهنگ مدارا در میان ایرانیان است. در زمانی که ارامنه در برخی کشورهای همسایه ایران مورد اذیت و آزار واقع می شدند، ایران محلی امن برای آنها بود و دهها کلیسا در سراسر ایران گویای آن است. این کلیسا با هزینه شخصی فردی خیرٌ از ارامنه تهران بنام مارگار سرکیسیان به یاد همسرش ساخته شد و سپس مقر خلیفه گری ارامنه در سال 1349 به آنجا نقل مکان کرد. دیدن تصاویر این کلیسا برای نگارنده بادآور دیدار و گفتگو در این کلیسا با مرحوم اسقف اعظم "آرداک مانوکیان" در سال 1375 بود.

    از مهندس سیحون در مورد معماری کلیسای "سرکیس مقدس" می پرسم که چنین پاسخ می دهد: "این بنا توسط مهندس اوژن افتاندیلیان طراحی شد. طرح آن خوب است، هم خیلی مدرن است و هم خیلی جوابگوی یک کلیساست. برج ناقوس آنهم از نظر معماری امروز بسیار جالب است".

    پارک شهر و پارک خیام

    مهندس سیحون بیشتر با سختمان ها و بناهای یادبود شناخته می شود در حالیکه معماری منظر و پارک سازی نیز از جمله یادگارهای ایشان در شهر تهران هستند. می گوید: "تمام ساختمان ها و استخر پارک سنگلج که الان بنام پارک شهر شناخته می شود را من طراحی کردم. این پارک در جنوب ساختمان روزنامه اطلاعات بود. یکی از بناهایش هم به محل جلسات انجمن شهر تهران تخصیص داده شده بود. پس از استعفا از ریاست دانشکده هنرهای زیبا به عضویت انجمن شهر تهران انتخاب شدم". در مورد پارک خیام نیز می گوید: "وقتی که از خیابانی که از میدان ژاله (شهدا) به سمت شمال میروید، به پارک خیام می رسید که تمامی آنرا من طراحی کردم. برای طراحی آن ازباغ های ایرانی الهام گرفتم".

    کنجکاو شدم که منظورش ار ایده باغ های ایرانی چیست و چنین گفت: "در جهان سه نوع طراحی برای باغ یا پارک هست: باغ های فرانسوی، باغ های ژاپنی و باغ های شرقی یا ایرانی. باغ فرانسوی روی یک محور ساخته میشه و محور این باغ دید یک ساختمان است و اطراف آن بصورت قرینه اشکال هندسی درست می کنند که در آنها درختکاری و گل کاری و اب نما و حوض و استخر قرار می دهند. نمونه گویای این نوع پارک، محوطه کاخ ورسای در نزدیکی پاریس است. این باغ انتها ندارد و آخرش دیده نمی شود. در مجموع جنبه هندسی باغ های فرانسوی از پارک های دیگر بیشتر است.

    باغ های ژاپنی یا چینی که انگلیس ها به آن باغ سنگی می گویند،که ایده آن پیاده کردن طبیعت روی یک محوطه است. بصورتی که در آن سنگ های عظیم و چشمه و آبشار و برکه آب می گذارند. این نوع پارک سازی در آمریکا هم مرسوم است.

    نوع دیگر باغ سازی مدل شرقی است که محدود به یک محوطه بوده و مثلا در اطراف آن دیوار است و روی محورهای متقاطع طراحی می شود. مثلا باغ فین کاشان روی چند محور ساخته شده که فی المثل یک محور منتهی می شود به یک چهار طاقی که زیر آن حوص است و اطراف آن درخت کاشته شده است. حوض در وسط این محور است و کاشی کاری ها و فواره های بلند در روی محور هستند. منتها یک حوض هست که مستطیل شکل است. ان حوض چهل چشمه داشته که از آنها آب می جوشیده. برای طراحی پارک خیام همزمان از ایده باغ ایرانی و هم از ایده باز استفاده کردم. البته برای تمام آرامگاه ها باغ و فضای سبز در نظر گرفته می شد. همچنین برای منزل مسکونی خودم که یک باغ در پشت خانه طراحی کردم.

    ساختمان اداره برق تهران

    پائین تر از پارک خیام به میدان شهدا می رسیم که قبلا میدان ژاله نامیده می شد. طراحی ساختمان اداره برق در این میدان از جمله کارهای مهندی سیحون است. می گوید: "این بنا و آرامگاه ابو علی سینا در همدان جزء اولین بناهائی بودند که با بتون عـریـ*ـان ساخته شدند. قبل از آن بتون عـریـ*ـان در طراحی نمای بناها بکار نمی رفت. در این بنا هم بتون عـریـ*ـان و هم بلوک های شیشه ای بکار رفته بود که حالت آجر چهار گوش داشت و داخل بتون کار گذاشته می شد که نورگیر پله ها و فضاهای داخلی را داشت. می توان گفت که این بنا دومین ساختمان با بنای بتون عـریـ*ـان در تهران بعد ساختمان مطب دکتر فرهاد در خیابان پهلوی (ولی عصر) بود.

    ساختمان سازمان نقشه برداری کل کشور

    این ساختمان که در نزدیکی فرودگاه مهرآباد ساخته شده از جمله بناای طراحی شده توسط مهندس سیحون است. از وی در مورد ویژگی این بنا سؤال میکنم که چنین می گوید: "در این بنا اولین دفعه بود که در داخل ستون ها را با آلومینیم پوشاندیم و چون استفاده از این بنا جنبه فنی داشت نمی شد طرح های ایرانی را در آن اجرا کرد. پنجره های اتاق های نقشه کشی همه رو به شمال بود که نور آفتاب مزاحم افراد نشود و نقشه ها و اسناد را خراب نکند".

    پرورشگاه کودکان

    این پرورشگاه در خیابان ولی عصربالاتر از میدان ونک واقع شده است و از جمله بناهائی است که توسط مهندس سیحون طراحی شد. در مورد آن چنین گفت: "زمین آن تپه ماهور بود و بالا و پائین داشت و در عین حال خیلی بزرگ بود. از طرف جمعیت شیر خورشید سرخ می خواستند در آنجا پرورشگاه کودکان درست کنند و آقای حسین خطیب از من خواست آنرا طراحی کنم. تمامی طرح با آجر قرمز است و یک شهرک مانندی است. برخی تپه ها را نگه داشتیم و برخی را بریدیم تا از پستی و بلندی ها کم بشه. یک فعالیت های دیگری هم غیر از پرورشگاه در آن انجا می شد". وی گفت که عکسی از آن مجموعه ندارد همانگونه که عکسی از برخی بناهائی که در تهران طراحی کرده است ندارد. "پائین تپه امانیه ساختمانی برای دکتر مقدم طراحی کردم که چون زمین شیب داشت، داخل ساختمان هم از یک اتاق به اتاق دیگر پله می خورد. بنای دیگری که دلم می خواهد عکسش را داشته باشم بنائی بود در خیابان غرب پاسداران که میرود به سمت نیاوران. آن طرح خیلی جنبه ایرانیت داشت. سالنش یک گنبد داشت و اتاق هایش هم ایوان داشت".

    مجموعه آموزشی یاخچی آباد

    در جنوب شهر تهران یک مجموعه آموزشی نیز توسط مهندس سیحون طراحی شد که در زمان افتتاح "فرح" نامگذاری شد. در مورد ویژگی این بنا پرسیدم و وی چنین گفت: "بدلیل کمبود بودجه و اینکه این مجموعه آموزشی برای قشر محروم ساخته می شد، مجبور شدم ابتکار بخرج دهم که در هزینه صرفه جوئی شود و آن استفاده از آجر سفت کاری برای نما بود، ولی سقف ها بتونی بود. این مجموعه روی مودول یا واحد اندازه گیری خاص طراحی شده بود و ساختمانها تکرار می شد. این مجموعه باغ هم داشت و هر مجموعه استفاده خاصی داشت".

    ساختمان و خوابگاه آتش نشانی

    در گشت و گذارتهران، وقتی از میدان حس آباد به سمت میدان امام بروید در سمت چپ اداره آتش نشانی قرار دارد که مجسمه ای در مقابل آن نصب شده که عملیات اطفاء حریق و نجات یک کودک توسط مأمورین آتش نشانی را نشان می دهد. اگرچه این مجسمه نسبتا جدید است ولی بنای خوابگاه و گاراژ اداره قدیمی است.

    در مورد ویژگی این بنا پرسیدم که در پاسخ چنین گفت: "می خواستند خوابگاه و گاراژ برای اتش نشانی درست کنند. نظر به اینکه مامورین در مواقع اضطراری با استفاده از میله به گاراژ می آیند، من بجای اینکه گاراژها را عمود بر محوطه طراحی کنم آنها را اریب طراحی کردم که مسیر خروج به سمت درب اصلی راحت تر شود. این بنا از بتون مسلح و آجر ساخته شده بود".

    سینما های آسیا و مرکزی

    مهندس سیحون دو سینما در تهران طراحی کرد که در زمان خود جزء شیک ترین و پر طرفدار ترین سینما های تهران بودند، بنام سینما سانترال (ساخت 1341 در میدان انقلاب) که بعدا به سینما مرکزی تغییر نام داد و سینما آسیا (در تقاطع جمهوری و ولی عصر). اخیرا خبر رسید که سینما اسیا پس از مدتها تعطیلی، قرار است تبدیل به یک پاساژ شود.

    مهندس سیحون می گوید: "داخل سالن هم از نظر نور و هم طرز چیدن صندلی ها چیز تازه ای بکار بردیم وترتیبی داده شده بود که همه راحت فیلم را ببینند. به لحاظ ورودی و خروجی دقت زیادی شده بود. بدلیل اینکه در تقاطع دو خیابان پر رفت و آمد واقع شده بود تلاش کردیم دیوار سالن نمایش کاملا صداگیر باشد در حالیکه سالن انتظار در امتداد خیابان بود".

    نام مهندس سیحون برای دانشجویان سابقش تداعی استادی سخت گیر و عاشق تاریخ و هنر معماری ایران را می کند که بسیاری در استیاق دیدنش به دوبی رفتند تا پس از قریب به 30 سال او را ببینند. نسل جوان معماران ایرانی و دانشجویان معماری نام او را با بناهای بیاد ماندنی عجین کرده و به او همچون اسطوره معماری معاصر ایران نگاه می کنند و تشنه دیدارش هستند. در حین صرف ناهار دریک رستوران ایرانی در لوس آنجلس از او پرسیدم: "سؤالی که خیلی ها از من می پرسند اینست که مهندس سیحون چه موقعی به ایران خواهد آمد؟" با نگاهی تأسف آمیز گفت: "بعد از انقلاب همه آثار هنری ام، یادگارهای شخصی ام و عکسهای خانوادگی ام به غارت رفت، خانه و دفتر کارم مصادره و فروخته شد. من با ساختن این همه بنا در تهران، سر پناهی برای خودم ندارم".


    - مهندس حیدر غیائی شاملو در سال 1301 در تهران بدنیا آمد و در سال 1326 از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد و سپس به فرانسه رفته و در سال 1331 از مدرسه عالی هنرهای زیبای پاریس (بوزار) فارغ التحصل گردید. وی از سال 1332 به فعالیت معماری در ایران پرداخت و تا سال 1357 طراحی بیش از 30 خانه و یلای مسکونی و تعدادی بناهای حکومتی و خصوصی را در کارنامه خود داشت. او در سال 1353 بعنوان معمار سلطنتی و مشاور معمار شاه منصوب شد و با پیروزی انقلاب به فرانسه مهاجرت کرد و در 15 شهریور 1364 در جنوب فرانسه فوت نمود.

    [ii] - مهندس محسن فروغی فرزند محمدعلی فروغی (ذکاء الملک) ادیب و سیاست‌مدار ایرانی است. او در سال 1286 در تهران بدنیا آمد و در سال ۱۳۱۶ از مدرسه عالی هنرهای زیبای پاریس (بوزار) با مدرک درجه یک فارغ التحصیل شد و همان سال به ایران بازگشت. وی در سال ۱۳۱۶ در زمره نخستین معماران معاصر ایرانی به استخدام دولت درآمد. او به همراه آندره گدار، ماکسیم سیرو و رولاند دابرول از بنیان گذاران و استادان دانشکده معماری دانشگاه تهران و پس از آندره گدار، دومین رییس دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بوده است که پس از وی مدت ۱۵ سال ریاست دانشکده را برعهده داشت. مهندس فروغی پس از انقلاب در ۱۲ فروردین ۱۳۵۸ دستگیر شد و مجموعه اشیا و آثار هنری شخصی وی ضبط و به موزه ایران باستان تهران منتقل شد. وی در ششم دیماه ۱۳۶۱ از زندان آزاد شد و در 14 مهر 1362 در گذشت. از مهم‌ترین آثار او می توان به دانشکده حقوق دانشگاه تهران (با همکاری ماکسیم سیرو)، ساختمان وزارت دارایی، آرامگاه سعدی (با همکاری علی صادق)، کاخ نیاوران و همچنین شعب بانک ملی در شهرهای شیراز، اصفهان، تبریز و بازار تهران اشاره کرد.

    [iii] - مهندس کوروش فرزامی در سال 1316 بدنیا آمد و در سال 1389 در سن 73 سالی درگذشت. ور در سال 1343 از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد. ساخت مرکز صدا و سیمای شهرهای سنندج و مهاباد، ‌شهرک مسکونی دانشگاه تهران، ‌مجموعه صنعتی صدا و سیما، ‌بیمارستان تهران کلینیک، کارخانه زامیاد، غرفه ایران در نمایشگاه بین المللی اوزاکای ژاپن، ‌غرفه فرانسه در نمایشگاه بین المللی تهران از جمله آثار مهندس و هنرمند فقید کوروش فرزامی است.

    [iv] - عبدالعزیز فرمانفرمائیان (۱۲۹۹) معمار معاصر ایرانی، استاد دانشگاه تهران و از بنیان گذاران نظام مهندسی جدید در ایران است. او فرزند عبدالحسین میرزا فرمانفرما یکی از رجال اواخر دوره قاجار است. وی در سال ۱۲۹۹ در خانواده‌ای فرهنگی بدنیا آمد. او تحصیلات خود را در دانشسرای عالی ملی هنرهای زیبای پاریس (بوزآر) گذراند و در آوریل دهه ۳۰ فارغ التحصیل شد و به ایران بازگشت. او ابتدا در گاراژ پدر خود کار طراحی را آغاز نمود. وی سپس در یکی از آتیله‌های دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران زیر نظر محسن فروغی همراه با مهندس آفتن دلیان،هوشنگ سیحون و حیدر غیایی به کار و تدریس مشغول شد. از آثار مهم او میتوان به استادیوم ورزشی آزادی، ساختمان‌های شرکت نفت، طرح ساختمان راکتور اتمی دانشگاه تهران، ساختمان وزارت کشاورزی، ساختمان وزارت کار، ساختمان بانک اعتبارات ایران، ساختمان پست و تلگراف و تلفن، بخش از بنای فرودگاه مهرآباد، طرح اولیه فرودگاه جدید امام خمینی، تهیه طرح جامع شهر تهران، برجهای سامان، برجهای ونک‌پارک، ساختمان بورس، دانشکده دامپزشکی، کاخ مادر سعد آباد، کاخ نیاوران، ساختمان اداری صدا و سیما و موزه فرش تهران نام برد.

    [v] - کامران دیبا (طباطبایی) (زاده ۱۴ اسفند ۱۳۱۵) معمار معاصر، برنامه‌ریز شهری و نقاش ایرانی است. دیبا در رشته معماری دانشگاه هوارد در شهر واشنگتن دی سی تحصیل کرد و در سال 1345 به تهران بازگشت. دیبا در ایران صرفا در بخش دولتی فعالیت می‌کرد. وی به سنت‌های بومی و هم چنین نیازهای جامعه شهری مدرن و اثر متقابل انسان علاقه مند بود. بناهای زیبا و ماندگاری چون موزه هنرهای معاصر تهران، فرهنگسرای نیاوران و فرهنگسرای شفق از کارهای اوست که با حمایت ضمنی دخترعموی هنردوستش، فرح دیبا، در دوران قبل از انقلاب به ثمر رساند. پروژه نیمه ‌تمام «شهر جدید شوشتر» در خوزستان که وی معمار و برنامه‌ریز آن بود بیش‌ترین موفقیت خود را مرهون الگوهای ساختاری و گونه‌های ساختمانی سنتی است که مهندس دیبا مورد استفاده قرار داد. از دیگر کارهای شاخص وی در ایران شامل چندین ساختمان در دانشگاه جندی شاپور است. مهندس دیبا هم اکنون ساکن اسپانیاست.

    [vi] - حسین امانت متولد 1321 در تهران و فارغ التحصیل رشته معماری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. پس از موفقیت در طراحی بنای یادبود میدان آزادی، وی طراحی ساختمانهای اولیه دانشگاه صنعتی شریف را عهده دار شد و سپس نظارت و سرپرستی موزه پاسارگاد در جوار مقبره کوروش کبیر به او واگذار گردید. از دیگر پروژهای او می توان از ساختمان اداره میراث فرهنگی، یک شهرک تفریحی در سواحل دریای مازندران و طراحی سفارت ایران در پکن نام بود. مهندس امانت هم اکنون ساکن ونکوور کاناداست و حرفه معماری را دنبال می کند.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا