منزلگاه های اشکانی - ایسیدور خاراکسی

  • شروع کننده موضوع Elka Shine
  • بازدیدها 568
  • پاسخ ها 4
  • تاریخ شروع

Elka Shine

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/11
ارسالی ها
4,853
امتیاز واکنش
14,480
امتیاز
791
منزلگاه های اشکانی


IMG-20160411-045801.jpg


پیشگفتار :

منزلگاه های اشکانی ایسیدور خاراکسی ، که بخشی از آن موجود است ، یکی از معدود گزارش ها دربارۀ مسیر بازرگانی میان سرزمین اشکانیان و روم در زمان نبرد میان این دو امپراطوری است . همانطور که از عنوان اثر برمی آید ، گزارش ایسیدور خط سیر مسیر کاروان رو را از انطاکیه تا مرزهای هند به دست می دهد ، یعنی ذکری است از منزلگاه های تدارکات یا ، آنچنان که امروزه می نامند ، کاروانسراهای تحت نظارت شاهنشاهی اشکانیان برای آسایش بازرگانان . با آنکه گزارش ایسیدور تقریباً چیزی نیست جز نام منزلگاه ها و فاصلۀ میان آنها ، ولی از بررسی مسیر می توان نتایج متعددی دربارۀ روابط پادشاهی اشکانی با حکومت های زیردست آن و با قدرت های همسایه به دست می آورد .
از روی شواهد خود متن ظاهراً برمی آید که گزارش ایسیدور در زمان حکومت آوگوستوس [1] نوشته شده است ، احتمالاً نزدیک به آغاز عصر میلادی . به نظر می رسد منزلگاه های اشکانی در شکل نسخۀ خطی آن صرفاً خلاصه یا رونوشتی از یک اثر گسترده و بزرگ تر باشد ؛ و خلاصۀ دیگری که آتنایوس نقل کرده و به ایسیدور نسبت داده ، عنوان « سفر به دور سرزمین اشکانیان » دارد و قطعات مختلفی که در تاریخ طبیعی پلینی از ایسیدور نقل شده نشان می دهد ایسیدور نویسندۀ اثری عمومی دربارۀ جغرافیا بوده است .


حتی زادگاه وی نیز مسئله ای است که باید آن را از متن استنباط کرد . نسخۀ خطی از او به عنوان ایسیدور « خاراکسی » یاد می کند و « خاراکس » یعنی « شهر حصاردار » ، اما ظاهراً اینجا منظور خاراکس اسپاسینی ، لنگرگاهی تجاری در مصب خلیج فارس است و طبق گفتۀ مولر ، نویسندۀ « توصیف جهان » که پلینی از او در کتاب 6 ، بند 31 یاد کرده و می گوید که از طرف آوگوستوس گسیل شده « تا اطلاعات ضروری را دربارۀ شرق جمع آوری کند ، در آن زمان که بزرگ ترین پسر آوگوستوس عازم ارمنستان شده بود تا فرماندهی نبرد علیه اشکانیان و اعراب را بر عهده گیرد » ، کسی جز ایسیدور نیست . نسخۀ پلینی در اینجا این اثر را به دیونیوسیوس نسبت می دهد ، اما همانطور که مولر و برنهاردی نشان داده اند ، اشتباهی در اینجا رخ داده و احتمالاً منظور ایسیدور است .


اما دربارۀ تاریخ ایسیدور ؛ چون ایسیدور از شورش دوم تیرداد علیه فرهاد [2] ، که در سال 26 ق.م اتفاق افتاده ، یاد می کند ، کتاب باید دیرتر از آن تاریخ نوشته شده باشد ، و همانطور که گیلز نشان داده ، یک اشارۀ او به گوایسوس ، پادشاه « سرزمین کندر » در جنوب عربستان ، به زمانی بسیار نزدیک به آغاز عصر مسیحی دلالت می کند ، هرچند تاریخ های این شاه کاملاً روشن و آشکار نیستند .


مسیری که در منزلگاه های اشکانی آمده از انطاکیه شروع می شود و در زوگما ، بیریجیک ( Birijik ) کنونی در ترکیه ، از فرات می گذرد . این مسیر در شاهراهی که به رُها و ارمنستان می رفت قرار داشت . این جادۀ اشکانی بعد از عبور از فرات ، بدون آنکه پیچ طولانی رودخانه را بگذراند ، مستقیماً به سمت پایین ادامه پیدا می کرد تا به نئاپولیس می رسید و در آنجا فرات را پشت سر می گذاشت و از راه زمینی به سلوکیۀ دجله می رسید . جاده در اینجا از تپه های ماد بالا رفته ، پس از گذر از دروازه های کاسپین و دره های حاصلخیز شرقی ، مسیر خراسان را پیش می گرفت تا برسد به رودخانۀ هرات . جادۀ اشکانی در اینجا در عوضِ پیشروی به سوی شرق تا بلخ و پامیر ، تغییر جهت می داد و به سمت جنوب ، به طرف دریاچۀ هیرمند و قندهار می رفت . گزارش در اینجا پایان می یابد .



اگر جاده ای که در منزلگاه های اشکانی آمده مسیر اصلی تجاری در زمان شاهنشاهی اشکانیان باشد ، نشان می دهد که این شاهنشاهی در سرتاسر سرزمین های زیر سلطه اش مقررات دقیق و تجاری اعمال می کرده است . از طرف دیگر ، خبر از نبودِ نظارت تجاری در دیگر ایالاتی می دهد که عموماً خراج گزار اشکانیان تلقی می شوند و ظاهراً مشغول کارهای تجاری خودشان بوده اند . ایسیدور از دو شورش علیه فرهاد یاد می کند که ، همچنان که از نوشته های مورخان یونانی بر ما معلوم شده ، پیامد آنها طرد وی از پایتخت و فرار وی نزد سکاها بود . فرهاد به کمک سکاها تاج و تختش را دوباره به دست آورد . از پادشاه سکاها نامی بـرده نشده ، اما او احتمالاً بر سکاهایی فرمان می راند که تحت فشار قوم یوئه – چی ( Yue – Chi ) از قلمرو چین به سمت غرب رانده شده بودند ؛ یعنی قومی که در محل سابق پادشاهی یونانیِ بلخ زیر فرمان سلسلۀ کوشانی ، پادشاهیِ قدرتمندی ایجاد کردند – حدود 50 سال قبل از زمان ایسیدور . قبایل سکایی ( اسکیت ) در برابر فشار قوم یوئه چی دوام نیاوردند و دست به مهاجرت زدند و با پذیرش قدری سرسپردگی به شاهنشاهی اشکانی ، در درۀ هیرمند ساکن شدند . در تاریخ هند از تاخت و تازهای هندواشکانی ها به ناحیۀ کَمبای در سدۀ اول بعد از میلاد یاد شده ؛ نیز از ائتلافی یاد شده که در گزارش های هندی به سکاها ، یَونه ها ، پلّوه ها معروف است و از این گزارش ها برمی آید که اینان در دو سدۀ بعد ، بیشتر به طرف نواحی جنوبی تر تاخت و تاز می کرده اند . بدون شک اینها همان قبایلی هستند که به فرهاد علیه زیردستان شورشی اش یاری رساندند . سرسپردگی سکاها به شاهنشاهی اشکانی باید بیشتر ظاهری بوده باشد . رؤسای آنها در هند سروری پادشاهان کوشانی را پذیرفتند و به نظر می رسد که آزاد بوده اند . در مسائل تجاری ظاهراً نه تنها منزلگاه نهاییِ جادۀ تجاری اشکانیان بوده اند ، بلکه با پادشاهان کوشانی نیز در حفظ روابط تجاری با حکومت های عرب میشان و خاراکنه در مصب خلیج فارس ( از طریق کرمان و پارس ) همکاری می کردند .

در طول این مسیر تجاری ، ابریشم های چین از پامیر به خاراکس اسپاسینی حمل می شد و از آنجا به وسیلۀ کشتی های بادبانی عربستان را دور می زد و سرانجام از طریق بازار پترا ( بطراء ) به لوانت ( شرق طالع ) می رسید . این جادۀ تجاری که از میان قلمرو اشکانیان می گذشت و مستقیماً تحت نظارت پادشاهی اشکانی قرار داشت ، از همان مسیری می گذشت که ایسیدور ترسیم کرده و سرانجام در انطاکیه به پایان می رسید . نکتۀ جالب توجه این است که جادۀ اشکانی فاصلۀ بین قندهار و دریاچۀ هیرمند را نیز شامل می شد . به طوری که مسافرانی که عازم خلیج فارس بودند مجبور بودند آن را بپیمایند . روشن است که پادشاهی های جنوبیِ تابع و باج گزار حکومت اشکانی هم خود تا حدودی با این مسئله کنار آمده بودند ؛ در غیر این صورت ، تغییر جهت تجارت بین جاده های شمالی و جنوبیِ دریاچۀ هیرمند نمی توانسته به طور صلح آمیز رخ داده باشد .


منزلگاه های اشکانی حدود جادۀ تجاری کهن مادها و آشوریان را روشن می کند . خیزش قدرت پارس بخش قابل توجهی از تجارت را به جادۀ شاهی انتقال داد که به شوش و از آنجا به دریاچۀ هیرمند منتهی می شد . ظاهراً در زمان اشکانیان یک سیاست دولت تشویق داد و ستد کالاها از دریاچۀ هیرمند به جادۀ شمالی قدیم بوده است ، اما تفاهم بین پادشاهی کوشان و شاهزادگان نبطیْ سیاست حکومت اشکانی در جهت انحصار تجارت از طریق پایتختش تیسفون را عقیم می ساخت .


ممکن است بتوان چنین استنباط کرد که نویسندۀ سفر به دور سرزمین اشکانیان هر دوی این شاهراهه های زمینی را توصیف کرده است . جای بسی تأسف است که اثر او جز در نقل قول هایی گذرا ، از بین رفته و ما تنها خلاصه ای کوتاه از جادۀ شمالی آن را در اختیار داریم .


سیاست امپراطوری روم در طول دو سدۀ بعد از میلاد مسیح تشویق تجارت دریایی مستقیم با هند و دور زدن تمام جاده های زمینی بود که از شاهنشاهی اشکانی می گذشت . قصدش این بود که از دردسر وابستگی مالی به دشمن همیشگی اش خلاص شود . در مورد کتاب ایسیدور باید روابط میان اشکانیان و روم را در سال های پیش از ایسیدور را هم در نظر داشت . زمانی که کراسوس در سال 55 ق.م کنسول روم شد و بر فرماندهی شرق منصوب گردید ، مقرّ حکومتش را در انطاکیه ، پایتخت پیشین سلوکیان مستقر کرد و هدف خود را رساندن سپاهیان روم به بلخ و هند و اقیانوس شرقی اعلام کرد . شیوخ عرب مجاور ایالت سوریه که بعضی از آنها با روم متحد شده بودند ، در مواضع خود تغییر رویه دادند ، چون مایل نبودند با تهاجمات بیشتر از طرف غرب مواجه شوند . کراسوس در زوگما ، که گزارش منزلگاه های اشکانی از آنجا شروع می شود ، از فرات عبور کرد .


کراسوس به جای آنکه در پای تپه ها از جاده ای برود که به رُها و ارمنستان می رفت ، یا جایش را در فرات نگاه دارد ، مستقیم راه زمینی ای که ایسیدور از آن گذشته ، در پیش گرفت و به طرز فاجعه آمیزی در حرّان شکست خورد ؛ نیمی از سپاهیانش به قتل رسیدند و یک چهارم آنها دستگیر شدند و به دست اشکانیان به واحه های دور مرو انتقال یافتند . پیامدهای مثبتی که این نبرد برای اشکانیان به ارمغان آورد با تهاجم پاکور ، پسر ارد ( دوم ) ، به سوریه در سال 51 ق.م ادامه یافت ، به طوری که سپاهیان روم تقریباً از مدیترانۀ شرقی به عقب رانده شدند . اشکانیان نتوانستند قلمروی را که به تصرف درآورده بودند حفظ کنند ، به همین دلیل سال بعد عقب نشینی کردند . اشکانیان در سال 40 ق.م در طول جنگ داخلی ای که در روم درگرفته بود ، مجدداً به سوریه حمله کردند ، انطاکیه را سرکوب کردند و فنیقیه و فلسطین و آسیای صغیر را عرصۀ تاخت و تاز خود کردند . بعد از عملیات جنگی توان فرسا و سختی که مارکوس آنتونیوس به راه انداخت ، سردارش ونتیدیوس ، در نبردی در نزدیکی فرات شکست بزرگی بر اشکانیان وارد ساخت و در اثنای آن پاکور ، فرزند ارد دوم هم کشته شد . در این گیر و دارها ، ارد به نفع یکی از پسرانش ، یعنی فرهاد چهارم ( همانطور که ایسیدور نام او را آورده است ) ، کناره گیری کرد و به زودی به دست همین فرهاد هم کشته شد .




پس از آن مارکوس آنتونیوس در سال 37 ق.م با سپاهی در حدود صدهزار نفر به قلمرو اشکانیان یورش برد . آنتونی در عبور از فرات با دفاع سختی مواجه شد ؛ به ارمنستان برگشت و عملیات جنگی یک ساله ای را در ماد علیا ادامه داد ، اما بعد از مدتی مجبور به عقب نشینی شد . پس از آن ، فرهاد ( چهارم ) به ماد حمله برد و ضمن بیرون راندن رومیان ، با پیروزی به پایتختش بازگشت ، اما بی رحمی ها و تندروی های او در آنجا به شورش اتباعش در سال 33 ق.م منجر شد . فرهاد مجبور شد کشور را آرام کند و شورشیان نیز تیرداد را پادشاه خواندند . اما فرهاد به زودی با سپاهی متشکل از متحدان سکایی اش بازگشت و تیرداد را بیرون کرد . تیرداد از سرزمین های اشکانی فرار کرد و در سوریه به اوکتاویوس ، امپراطور آوگوستوس آینده ، که در سال 30 ق.م در بازگشت از مصر در سوریه به سر می برد ، تسلیم شد .


تیرداد یک پسر جوان فرهاد را که دزیده بود به عنوان گروگان همراه خود بـرده بود . اوکتاویوس شاهزادۀ جوان ( پسر فرهاد چهارم ) را بازگردانید ، اما تیرداد را تحت حمایت خود نگه داشت ، زیرا سیاست او نگه داشتن این مدعی مفیدِ تاج و تخت اشکانی بود . تیرداد در سال 26 ق.م مجدداً به قلمرو اشکانیان لشگر کشید و خودش را با عنوان ارشکِ « دوستدار روم » تثبیت کرد . تعدادی از سکه های آن سال را که نام او بر آنهاست ، می توان در مجموعه های امروزی یافت . مدت زمانی که تیرداد بار دوم قدرت را به دست گرفت ، تنها چند ماه به طول کشید ، اما دوباره اخراج شد و در اسپانیا به آوگوستوس ملحق شد .


فرهاد چهارم بعد از مذاکرات طولانی با آوگوستوس ، در سال 20 ق.م بیرق هایی را که 35 سال قبل از کراسوس گرفته شده بود بازگردانید و پس از آن ، تا تهاجم ترایانوس ( تراژان ) به قلمرو اشکانیان در سدۀ دوم بعد از میلاد ، پیمان صلح به طور جدی برهم نخورد . البته بعضی اختلافات کوچک بر سر ارمنستان در سدۀ اول میلادی به لشکرکشی های هر دو سو منجر شد ، اما تأثیری بر مرزها یا روابط تجاری نگذاشت . جنگ های بین سال های 55 و 20 ق.م باعث ایجاد یک حالت احترام متقابل میان دو امپراطوری شده بود و پس از آن آوگوستوس هم سیاست امپراطوری بر این قرار گرفت که کرانۀ غربی فرات مرز امپراطوری روم باشد و در آن سوی آن ، قدرت روم نتوانست توفیق چندانی به دست آورد . اشکانیان با افزودن شهرهای مهم دیگری چون هرات ، مرو ، پارت ، هکاتوم پولوس و سلوکیه به مسیر راه شاهی ( در عهد هخامنشی ) ، مسیری تجاری ساختند و ارتباط میان پایتخت ها و شهرهای عهد هخامنشی ( بلخ ، همدان ، بابل ) را از جنبه های گوناگون بیشتر کردند .


در گزارش ایسیدور ، نقطۀ شروع تا پایان منزلگاه های اشکانی ، بیانگر حد و حدود شاهنشاهی اشکانی در اوج قدرت خود بوده است . دور از ذهن نیست که اساس . پایۀ اسناد منزلگاه های اشکانی بر فهرست سادۀ منزلگاه هایی باشد که به دست بازرگانان طراحی شده و در اختیار دربار مرکزی قرار گرفته است . بخش دیگری از این اسناد که اصل آرامی دارد ( و این از نام های آرامی منزلگاه ها معلوم می شود ) ممکن است سبب این تصور شود که شاید ایسیدور اسنادش را به آرامی نوشته که زبان بومی منطقه از زوگما تا سلوکیۀ دجله بوده است . با توجه به سکونت وی در این قسمت از قلمرو اشکانی ، بعید نیست که از زوگما تا سلوکیۀ دجله را شخصاً پیموده باشد ، اما نیم دیگر خط سیر ، یعنی خط سیری که ساتراپ های علیا را به هم وصل می کرد و از ماد شروع و به آراخوسیا ( رُخَج ) منتهی می شد ، برآمده از سیر و سفر شخص وی نبوده است .


بین النهرین و سرزمین های شرقی دریای مدیترانه مراکز مهمی به لحاظ اقتصادی ، تجاری و استراتژیکی به شمار می آمده اند . در دوران حکومت هخامنشیان ، که جادۀ شاهی از شوش به سارد می رفت ، بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگی که در این مسیر قرار داشتند نسبتاً پر رونق بودند . از بعضی گزارش ها چنین برمی آید که این مسیر را پارسیان علامت گذاری کرده بودند . هرودوت ، که ظاهراً اطلاعاتی از این مسیر داشته ، اشاره می کند که این منزلگاه های شاهی بسیار بهتر از منزلگاه های معمولی اداره می شدند . همین نویسنده اظهار می دارد که داریوش اریتره ای های تبعیدی را در منزلگاه معروف به « اردریکا » در سرزمین کیسیان ، در 120 کیلومتری شوش مستقر ساخت . اردریکا تنها منزلگاه شاهی است که به جز شوش و سارد نامش به ما رسیده است . گذشته از این به لطف خلاصۀ فوتیوس نیز می دانیم که کتسیاس در پرسیکا فهرستی از منزلگاه های جادۀ شاهی پارسیان از افسوس تا بلخ تهیه کرده بود . از گزارش هرودوت و کتسیاس می توان چنین استنباط کرد که دو مسیر اصلی در دوران هخامنشی وجود داشته ، یکی که هرودوت از آن به نام جادۀ شاهی شوش به سارد یاد می کند و دیگری که کتسیاس از آن به عنوان جادۀ شاهی افسوس به بلخ نام می برد .


با فروپاشی شاهنشاهی هخامنشیان و روی کار آمدن سلوکیان و به دنبال آن تأسیس دو شهر جدید سلوکیه در غرب ساتراپ نشین های ایران ( علیا ) و انطاکیه در شرق دریای مدیترانه و بر کنار رود نهرالعاصی ( اورونتس ) ، این منطقه بیش از پیش در مسیرهای بازرگانی قرار گرفت ؛ به ویژه اینکه از زمان اشکانیان مسیر تجاری جادۀ ابریشم از ایالت های ایران مستقیم وارد سلوکیه و بین النهرین می شد و با عبور از فرات به دریای مدیترانه و از آنجا به روم منتهی می شد ، باعث شد تا تمام راه های تجاری و بازرگانی که از شرق و غرب می آمد در این منطقه به هم وصل شوند . از این رو کاملاً طبیعی بود که کسی همچون ایسیدور خاراکسی در صدد برآید نقطۀ شروع منزلگاه های اشکانی را در ناحیه ای در بین النهرین و در نزدیکی فرات ( مرز غربی اشکانیان ) گزارش کند ، و این مسیر آنچنان اهمیت داشته باشد که حتی فاصلۀ منزلگاه ها را از یکدیگر مشخص کند .


فهرست ایسیدور را می توان مانند فهرست منزلگاه های جادۀ شاهی کتسیاس پنداشت ، با این تفاوت که فهرست کتسیاس از آسیای صغیر ، یعنی از محلی شروع می شد که در قلمرو حکومت هخامنشی و مرگز ثقل سیاست های مرزی این شاهنشاهی بود ، در حالی که فهرست ایسیدور از جایی شروع می شود که در آنجا مهم ترین رویدادهای تاریخی عهد اشکانی به وقوع پیوسته است ، یعنی از فرات . اما سرزمین ها و ایالات ایران که در نزد نویسندگان باستان به ساتراپ نشین های علیا معروف هستند ، در خط سیر ایسیدور در همان مسیری قرار می گیرند که تا مدت های مدیدی بعد از آن جادۀ ابریشم از آنها عبور می کرد . فهرست ایسیدور سندی منحصر به فرد است که با آن می توان اطلاعات مندرج در دیگر منابع را تکمیل و به ترسیم موقعیت جغرافیایی ایالات شرق و غرب ایران کمک نمود .


با اینکه ایسیدور در زمینۀ جغرافیا و نقشه برداری تجربۀ خوبی داشته است ، وی همچون آپولودوروس آرتمیتایی ، که اهل آرتمیتا در شرق دجله بود ، جزو ساکنان قلمرو اشکانیان به شمار می رفته و در نتیجه اطلاعات فراوانی از قلمرو اشکانیان داشته است و همچنین بسیاری از محققان بر این عقیده هستند که وی در تهیۀ فهرست ساتراپ نشین های علیا ، از اسنادی استفاده کرده که متعلق به نقشه برداری جغرافیای عهد مهرداد دوم در حدود سال های 100 ق.م بوده اند . این گزارش نشان می دهد که نقطۀ شرقی منزلگاه های اشکانی ، یعنی قندهار ، حد شرقی اشکانیان در زمان مهرداد دوم بوده است ؛ به این معنی که در زمان مهرداد دوم ، این منطقه بعد از شکست و عقب راندن سکاهای مهاجم ، به تصرف شاه اشکانی درآمده است .


در خط سیر ایسیدور ، شهرها به دو سبک شمارش شده اند ؛ در مورد نخست ، او معمولاً پیش از نام شهر ، واژۀ « پس از آن ، آنسوتر » آورده که معرف شهرهای مهم ، سوق الجیشی و بیشتر مرکز ایالت بوده اند ؛ در مورد دوم ، او واژۀ « آنجا » را آورده که نشان دهندۀ شهرها و روستاهایی است در درون ایالت یا در اطراف شهر اصلی بودند . این شهرها و روستاها که معمولاً با واژۀ « آنجا » توصیف شده اند ، بیشتر در مسافتی دور از مسیر اصلی قرار داشتند .
همۀ فاصله ها در خط سیر به فرسنگ ( شوئنی ) ارائه شده اند . اندازۀ شوئنی برای تمام خط سیر یکسان است . هر شوئنی برابر 6/5 کیلومتر ( 58/5 ، 56/5 کیلومتر ) یا 5/3 مایل است که هر مایل تقریباً برابر با 8 استاد یا ( 196 متر ) است .

متن ایسیدور در نسخه های زیر موجود است :

- نسخۀ پاریس 443 ( پیوست ص. 106 ، 2-111 ، 9 )
- نسخۀ واتیکان ( ورق 236 پشت تا 238 پشت )
- نسخۀ موناکو ( ورق 50 به بعد )
- نسخۀ پاریس 571 ( ورق 417 پشت تا 418 )

منبع متن حاضر از کتاب مولر به عنوان کتب جغرافیایی کوچک یونانی ( پاریس 1853 ، ج 1 ، صص 244-256 ) می باشد که توسط استاد علی اصغر میرزایی به فارسی برگردان شده است . [3]
 
  • پیشنهادات
  • Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    متن اصلی منزلگاه های اشکانی ایسیدور خاراکسی :


    سرتاسر بین النهرین و بابل 171 فرسنگ

    سرتاسر آپولونیاتیس 33 فرسنگ

    سرتاسر خالونیتیس 21 فرسنگ

    سرتاسر ماد 22 فرسنگ

    سرتاسر کامبادنا 31 فرسنگ

    سرتاسر ماد علیا 38 فرسنگ

    سرتاسر مادِ راگیانا ( مادِ ری ) 58 فرسنگ

    سرتاسر خوارنا 19 فرسنگ

    سرتاسر کومیسنه 58 فرسنگ

    سرتاسر هیرکانیا 60 فرسنگ

    سرتاسر آستاوئنا 60 فرسنگ

    سرتاسر پارتوئنا 25 فرسنگ

    سرتاسر آپاوارکتیکنا 27 فرسنگ

    سرتاسر مرگیانا ( مرو ) 30 فرسنگ

    سرتاسر آریا ( هرات ) 30 فرسنگ

    سرتاسر آناوا 55 فرسنگ

    سرتاسر زرنگیانا ( زرنگ ) 21 فرسنگ

    سرتاسر سکستانا ( سیستان ) 63 فرسنگ

    سرتاسر آراخوسیا ( رُخَج ) 36 فرسنگ

    جمعاً = 858 فرسنگ


    1. در پیش چشم کسانی که از فرات ، نزدیک زوگما [4] عبور می کنند ، شهر آپامیا [5] و پس از آن روستای دایارا قرار دارد . این روستا سه فرسنگ با آپامیا و رودخانۀ فرات فاصله دارد . 5 فرسنگ پس از آن خاراکس سیدای ، که در نزد یونانیان به شهر آنتموسیاس [6] معروف است ، قرار دارد . آن سو تر کورایا واقع شده که دژی در باتانا است ، 3 فرسنگ . در سمت راست این مکان ، دژی به نام مانوئورها اویریت است و چاهی که ساکنان آن از آب آن برای نوشیدن استفاده می کنند ، 5 فرسنگ . پس از آن محل ، دژ کومیسیمبلا قرار دارد که رودخانۀ بالیخا در آن جاری است ، 4 فرسنگ . پس از آن دژ آلاگما ، که منزلگاهی سلطنتی است ، قرار دارد ، 3 فرسنگ .

    آنسوتر ، شهر یونانی ایخنای [7] قرار دارد که مقدونیان آن را ساخته اند و بر رودخانۀ بالیخا واقع شده است ، 3 فرسنگ . پس از آن ، در کنار فرات شهر یونانی نیکِفوریوم [8] قرار دارد که شاه اسکندر آن را ساخته ، 5 فرسنگ . دورتر از آن ، نزدیک رودخانه ، روستای متروکۀ گالاباتا قرار دارد ، 4 فرسنگ . پس از آن ، روستای خومبانا قرار دارد ، 1 فرسنگ . آنسوتر ، شهر تیلّادامیرهادا واقع شده که منزلگاه سلطنتی است ، 4 فرسنگ .

    پس از آن ، یک مکان سلطنتی ، یک معبد آرتمیس که داریوش ساخته و شهری کوچک واقع شده ؛ نزدیک آن ، کانال سمیرامیس [9] است و دراینجا صخره هایی بر فرات سد زده اند تا آبی که چنین مهارش کرده اند مزارع را سیراب کند ؛ اما در تابستان هم فرات قایق ها را خرد می کند ؛ تا اینجا 7 فرسنگ فاصله است . پس از آن ، روستای حصاردار آلان است ، 4 فرسنگ . پس از آن ، در نزدیک فرات روستایی به نام فالیگا است ( که در یونانی معنی نیمۀ راه می دهد ) ، 6 فرسنگ . از انطاکیه تا این محل 120 فرسنگ راه است ؛ و از اینجا تا سلوکیه که بر کنار دجله است ، 100 فرسنگ . در نزدیکی فالیگا روستای حصاردار ناباگات است ، و رودخانۀ آبوراس که به فرات می ریزد در نزدیکی آن جاری است .

    در اینجا لژیون ها برای ورود به قلمرو روم از رودخانه می گذرند . پس از آن ، روستای آسیخ [10] واقع شده است ؛ 4 فرسنگ ؛ و آن سوی آن ، شهر دورا نیکانوریس قرار دارد که مقدونیان ساخته اند و در نزد یونانیان به اوروپوس معروف است ، 6 فرسنگ . پس از آن ، محل مستحکم مرّها واقع شده است که روستایی حصاردار است ، 5 فرسنگ . پس از آن شهر گیدّان است ، 5 فرسنگ و پس از آن بیبلادا [11] است ، 7 فرسنگ .

    آنسوتر ، جزیره ای در فرات واقع است ، 6 فرسنگ . خزانۀ فرهاد در آنجاست ؛ پادشاهی که در هنگام حملۀ تیرداد که پیش از این تبعید شده بود زنان غیر عقدی خود را گردن زد . پس از آن ، آناتو قرار دارد که جزیره ای در فرات است ، برابر با 4 استادیا و شهری در آن واقع است ، 4 فرسنگ . آنسوتر ، تیلابوس قرار دارد ، جزیره ای در فرات ؛ خزانۀ اشکانیان در آنجاست ، 2 فرسنگ . پس از آن ، ایزان است ، شهری در جزیره ای ، 12 فرسنگ . پس از آن آیپولیس [ شهر ایس ] که در آن چشمه های قیر است ، 16 فرسنگ . دورتر از آن ، شهر بسیخانا است که معبد آتارگاتیس در آن واقع است ، 12 فرسنگ . پس از آن ، در نزدیک فرات ، نئاپولیس واقع است ، 22 فرسنگ . در همین محل ( نئاپولیس ) است که کسانی که از فرات بیرون می آیند با عبور از نارمالخان به سلوکیه بر کرانۀ دجله وارد می شوند ، 9 فرسنگ . بین النهرین و بابل در اینجا امتداد دارد و از زوگما تا سلوکیه 171 فرسنگ است .


    2. از آنجا آپولونیاتیس [12] شروع می شود که که 33 فرسنگ امتداد دارد . آپولونیاتیس دارای روستاهایی است که در آنها تعدادی منزلگاه وجود دارد و شهر یونانی آرتمیتا [13] که رودخانۀ سیلا از میان آن عبور می کند . از سلوکیه تا آنجا 15 فرسنگ است . اما این شهر اکنون به خالاسار معروف است .


    3. از آنجا تا خالونیتیس [14] ، 21 فرسنگ است و در آن 5 روستاست و در آنها تعدادی منزلگاه و شهری یونانی به نام خالا است که 15 فرسنگ آن سوی آپولونیاتیس واقع شده است ، 5 فرسنگ پس از آن کوهی است به نام زاگرس که مرز میان ناحیۀ خالونیتیس و ماد را تشکیل می دهد .


    4. از آنجا به بعد ، ماد [ سفلی ] شروع می شود که 22 فرسنگ امتداد دارد . شروع آن در ناحیۀ کارینا [15] است که 5 روستا با تعدادی منزلگاه دارد ، اما شهری در آن نیست .


    5. از آنجا به بعد ، کامبادنه [16] شروع می شود که 31 فرسنگ امتداد دارد و در آن 5 روستاست با تعدادی منزلگاه و شهری بگستانا [17] نام که بر کوهی واقع شده ؛ آنجا مجسمه و ستونی از سمیرامیس قرار دارد .


    6. از آنجا ماد علیا شروع می شود ، 38 فرسنگ ؛ و در سه فرسنگی شروع آن ، شهر کنکوبار [18] قرار دارد . معبد آرتمیس در آنجاست ، 3 فرسنگ . پس از آن ، بازیگرابان [19] قرار دارد که یک گمرک خانه است ، 3 فرسنگ . از آنجا تا آدراپانا [20] که اقامتگاه شاهی کسانی است که در اکباتانا حکومت می کردند و تیگران [21] ارمنی آن را ویران کرد ، 4 فرسنگ . پس از آن ، اکباتانا ، کلان شهر ماد ، خزانه و معبد مقدس آنائیتیس [22] واقع شده و در آنجا همیشه قربانی می کنند ، 12 فرسنگ . و دورتر از آنجا ، 3 روستا با تعدادی منزلگاه وجود دارد .


    7. از آنجا تا ماد [ راگیانا ] 58 فرسنگ است . در آن ده روستا و پنج شهر وجود دارد . پس از 7 فرسنگ ، ری ( رگا ) و خاراکس قرار دارند ؛ از این دو ، ری بزرگ ترینِ شهرهای ماد است . اما خاراکس ، که فرهاد [23] برای اولین بار ماردی ها را در آن سکونت داد ، در دامنۀ کوهستان کاسپیوس ، که آن سوی آن دروازه های کاسپین است ، قرار دارد .


    8. [ 19 ] فرسنگ آن سوی آن ، در پیش چشم کسانی که از دروازه های کاسپین عبور می کنند ، دره ای باریک و ناحیۀ خوارنا [24] قرار دارد ؛ 4 فرسنگ پس از آن ، شهر آپامیا و چهار روستا با تعدادی منزلگاه واقع شده است .


    9. 58 فرسنگ دورتر ، کومیسنا [25] است که حدود 8 روستا با تعدادی منزلگاه دارد ، اما شهری ندارد .


    10. 60 فرسنگ دورتر ، هیرکانیا [26] است که 11 روستا دارد که در آنها تعدادی منزلگاه است .


    11. 60 فرسنگ دورتر ، آستاوئنا [27] است که 12 روستا با تعدادی منزلگاه دارد ، و شهر آساک [28] که ارشک نخستین بار در آنجا اعلام پادشاهی کرد و آتش همیشگی در آنجا نگهداری می شود .


    12. 25 فرسنگ دورتر ، پارتوئنا [29] است که در آن یک دره است و 6 فرسنگ پس از آن پارتاونسا واقع است . آرامگاه های شاهی در آنجاست . اما یونانیان آن را نسایا [30] می نامند . بعد از 6 فرسنگ ، شهر گاتار است . بعد از 5 فرسنگ ، شهر سیروک واقع شده که بیش از یک روستا به نام سافری ندارد .


    13. 27 فرسنگ دورتر ، آپاوارکتیکنا [31] است که شهر آپاوارتکیکا در آن قرار دارد . پس از آن شهر راگاو و 2 روستا است .


    14. 30 فرسنگ دورتر ، مرگیانا ( مرو ) است . شهر آنتیوخیا ( انطاکیه ) [32] ، معروف به پر آب ، در آنجاست ؛ اما روستایی ندارد .


    15. 30 فرسنگ دورتر ، آریا ( هرات ) است . شهر کندک و شهر آرتاکاوان و اسکندریۀ هرات و 4 روستا در آنجا قرار دارند .


    16. 55 فرسنگ دورتر ، آنائون [33] ، که منطقه ای از آریاست ، واقع شده و در آن ، شهر بسیار بزرگ فرا و شهر بیس و شهر گاری و شهر نیا قرار دارد ، اما روستایی در آنجا نیست .


    17. 21 فرسنگ دورتر ، زرنگیانا [34] ( زرنگ ) است . شهر پارین و شهر کوروک در آنجاست .


    18. 63 فرسنگ دورتر ، سکستانا ( سیستان ) سکاهای اسکیتی که شامل پارایتکنا نیز می شود ، قرار دارد . شهر بردا و شهر مین و شهر پالاکنتی و شهر سیگال در آنجا واقعند . اقامتگاه شاهی سکاها در آنجاست و شهر اسکندریه ( که شهر الکساندروپولیس نیز در کنار آن واقع شده ) و 6 روستا در نزدیکی آن قرار دارد .


    19. 36 فرسنگ دورتر ، آراخوسیا ( رُخَج ) [35] واقع شده و اشکانیان آن را هند سفید می نامند . شهرهای بیت و شهر خوروخواد و شهر دمتریاس در آنجا واقعند . پس از آن الکساندروپولیس ، کلان شهر آراخوسیاست . شهر یونانی است و رودخانۀ آراخوتوس در آن جاری است . تا اینجا قلمرو تحت حکومت اشکانیان است .
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    پی نوشت و آبشخور :


    1 – Augustus ؛ اوکتاویوس ، اولین قیصر و امپراطور روم معروف به آوگوستوس ( 31 ق.م – 14 میلادی ) .


    2 – منظور فرهاد چهارم است .


    3 – ایستگاه های پارتی ؛ نوشتۀ ایسیدور خاراکسی ؛ ترجمۀ علی اصغر میرزایی ، تهران ، نشر ماهی ، 1387 ، صص 24 – 29 .


    4 – Zeugma : شهری قدیمی در کماگنه در ساحل فرات .


    5 – Apamia : نام چندین شهر باستانی ، از جمله نزدیک ری . اینجا منظور در ساحل فرات است .


    6 – Anthemusias : شهری یونانی نشین در ساحل فرات .


    7 – Ichnae : شهری یونانی در بین النهرین در ساحل رود بلیخ که توسط مقدونیان احداث شد .


    8 – Nicephorium : شهری یونانی نشین در بین النهرین در ساحل فرات .


    9 – Semiramis : ملکۀ آشور ، همسر شمشی اداد پنجم ( 823 – 812 ق.م ) .


    10 – Asich : همان شهر دورا است که در جناح راست فرات واقع است .


    11 – Belesi Biblada : جزیرۀ کوچکی نزدیک کلات بولاق فعلی .


    12 – Apolloniatis : ناحیه ای که سیتاکنه ( Sitacene ) هم نامیده می شده ، در حدود مرز ایران و عراق .


    13 – Artemita : دستگرد در ساحل دیاله .


    14 – Chalonitis : ناحیه ای در جنوب غربی سوریه ، محدود به کوه های زاگرس .


    15 – Carina : کرند کنونی در کرمانشاه .


    16 – Cambadene : حدود کرمانشاه فعلی .


    17 – Bagistana : بیستون کنونی .


    18 – Concobar : کنگاور کنونی .


    19 – Bazigraban : محل دریافت باج ( باج گیران ) در زمان اشکانی .


    20 – Adrapana : کاخی در نزدیکی اکباتانا .


    21 – Tigranes : تیگران دوم که مهرداد دوم اشکانی او را بر ارمنستان گمارد و در عوض هفتاد دره را از او گرفت .


    22 – Anaitis : آناهیتا ، الهۀ باروری و آب .


    23 – Phraates : منظور فرهاد دوم ( 138 – 128 ق.م ) است .


    24 – Choarena : محلی در ناحیۀ فعلی خوار .


    25 – Comisena : کومس یا قومس در حدود سمنان و دامغان فعلی .


    26 – Hyrcania : گرگان و طبرستان فعلی .


    27 – Astauena : ناحیه ای بود که شامل بجنورد و شیروان و قوچان فعلی می شود .


    28 – Asaac : در حدود قوچان فعلی .


    29 – Parthyena : خراسان فعلی .


    30 – Nisaea : نسای فعلی .


    31 – apauarcticene : حدود ابیورد فعلی .


    32 – Antiochia : انطاکیۀ مرو .


    33 – Anauon : در جنوب ایالت هرات .


    34 – Zarangiana : سیستان کنونی .


    35 – Arachosia : رخج در شمال غربی پاکستان .
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    واژه نامه برخی واژگان :


    شوئنوس : یا پرسنگ یا فرسنگ مقیاسی ایرانی بوده که شاید مقدار آن همیشه ثابت نبوده و احتمالاً بین ¼ 3 و ½ 3 مایل محاسبه می شده است . شاید کم و بیش به اندازۀ یک ساعت سفر کاروان بوده باشد . بر طبق گفتۀ استرابون ، پرسنگ معادل 40 استادیا بوده ، اما از 30 تا 60 استادیا متغیر بوده است .
    ( استرابون ، کتاب 15 ، فصل اول ، دوم ) : « وقتی من از تپه ها بالا می رفتم ، اندازه های این پرسنگ ها در هر جا یکنواخت نبود ، به طوری که از رقم واحد گاهی مسافتی بیشتر را منظور کرده اند و گاهی مسافتی کمتر را و این اختلافی است که از نخستین زمان ها سرچشمه می گیرد و در روزگار ما هم برقرار است » .
    ماسون می نویسد که پرسنگ ایسیدور در پارس در حدود دو و نیم مایل بوده و در فرات ¼ 3 مایل . مقایسه شود با هرودوت ، کتاب 1 ، بند 66 .
    استاتموس نیز مقیاس مسافت بوده ، اما مقیاسی نامنظم ، که به طبیعت کشور و توانایی حیوانات باربر بستگی داشته است .
    آتنایوس ( کتاب 11 ، بند 103 ) از آمونراس ، نویسندۀ اثری دربارۀ منزلگاه های آسیا یاد می کند ؛ اراتوستنس اساس برخی از محاسبات جغرافیایی اش را بر « دفتر ثبت استاتموس ها » نهاده است .
    فرسخ یا فرسنگ کنونی در ایران هم تقریباً همان سه و نیم تا چهار مایل بوده است .
    به طور کلی مسیری که ایسیدور در خط سیرش در پیش گرفته از انطاکیه است تا بیریجیک ، و از آنجا در پایین فرات تا هیت و آن سوی سلوکیۀ دجله ، کمی پایین تر از بغداد ؛ و از آنجا از طریق جادۀ کاروان روِ امروزی از بغداد به همدان ، تهران و نیشابور ، و از آنجا در طرف جنوب تا هرات و دریاچۀ هیرمند و در طرف شرق تا قندهار .
    زوگما و آپامیا : ( با زوگما در تاپساکوس که اسکندر در آنجا از رودخانه گذشت ، اشتباه نشود ؛ قس . استرابون ، کتاب 16 ، فصل 1 ، بند 23 . زوگما در لغت به معنای « گدار » است ) .
    پلینی در کتاب 5 ، بند 21 ، از زوگما یاد کرده است : « زوگما در 72 مایلی ساموساتا گذرگاهی مناسب برای عبور از فرات است . سلوکوس نیکاتور به وسیلۀ پلی زوگما را به آپامیا ، که در ساحل مقابل واقع است ، متصل نمود » .
    استرابون از آپامیا ذکری نکرده و در مقابل زوگما از سلوکیه یاد کرده است ( کتاب 16 ، فصل 2 ، بند 3 ) . چنین است گفتۀ پولوبیوس ( کتاب 5 ، فصل 43 ، بند 1 ) .
    استفانوس بیزانسی از « سلوکوس نزدیک آپامیا در سوریه » یاد می کند . پلینی ( کتاب 6 ، بند 30 ) تنها از آپامیا صحبت می کند . معلوم نیست مقصود دو محل است یا دو نام برای محلی واحد .
    این گذر ( زوگما ) در بیریجیک امروزی قرار دارد ( 37 درجۀ شمالی و 38 درجۀ شرقی ) .
    دایارا : در الواح پویتینگر ، تیار ( Thiar ) است .
    آنتیموسیاس : قس . تاکیتوس ، سالنامه ، کتاب 6 ، بند 41 ؛ پلینی ، کتاب 5 ، بند 21 ؛ استفانوس بیزانسی .
    بیلیخا یا بلیخا : بلیخ امروزی است که از شمال تا جنوب امتداد دارد و در پایین رقّه به فرات می ریزد .
    ایخنای : قس . پلوتارک ، کراسوس ، بند 25 ؛ دیوکاسیوس ، کتاب 40 ، بند 12 .
    نیکِفوریوم : شهری یونانی که اسکندر ( یا به گفتۀ آپیانوس ، جنگ های سوریه ، 57 ) سلوکوس نیکاتور در نزدیک محل اتصال بلیخ با فرات ساخته است ؛ رقّۀ امروزی ( 39 درجۀ جنوبی و 35 درجۀ شرقی ) ؛ قس . پلینی ، کتاب 5 ، بند 21 ؛ کتاب 5 ، بند 30 ؛ استرابون ( کتاب 16 ، فصل 1 ، بندهای 2 و 3 ) ؛ دیوکاسیوس ، 150 ، بند 13 . بعدها به کالینیکوم معروف شد ؛ قس . آمیانوس مارکلینوس ، کتاب 23 ، بند 3 .
    تیلّادا میرهادا : شاید خمیدۀ امروزی .
    کاخ شاهی و پرستشگاه : شاید زلیبیه روبروی دژ زنوبیا ( حلیبیه ) ؛ دژی با 315 پا بلندی .
    کانال سمیرامیس : این کانال یک نهر آبیاری بوده است . شسنی از بقایای یک چنین کانالی در پایین زلیبیه گزارش کرده است . شکست بزرگ سپاهیان روم به فرماندهی کراسوس در برابر اشکانیان در 53 ق.م در نزدیکی های همین نقطه از خط سیر ایسیدور اتفاق افتاده است .
    فالیگا و ناباگات : این شهرها با کرکیسوم رومی ها و قرقیسیۀ عرب ها و بُصیرۀ امروزی یکی هستند .
    رودخانۀ آبوراس : خابور امروزی ؛ قس . پلینی ، کتاب 31 ، بند 22 ؛ کتاب 32 ، بند 7 ( خابورا ) ؛ بطلیموس ( خابوراس ) ؛ کتاب حزقیال ، باب اول ، آیۀ اول ( خابور ) ؛ ادریسی ( الخابور ) ؛ ابوالفداء ( الخابوری ) ؛ الواح پویتینگر ( فونس اسکابوره ) ؛ کسنفون ( آراکسس ) . در زمان دیوکلتیانوس ، کرکیسیوم بر ساحل خابورا منزلگاه مرزی امپراطوری روم شد . کرکیسیوم را خسرو اول تسخیر کرد و یوستینیان آن را ترمیم کرد .
    آسیخ : همان زیتا در نوشتۀ بطلیموس و آمیانوس مارکلینوس . شاید تپه های جمّه . قس . آمیانوس مارکلینوس ، کتاب 23 ، بند 5 : « در اینجا ما آرامگاه امپراطور گوردیانوس را که از دور قابل مشاهده است ، دیدیم » . از آسیخ هنوز یک دیوار و نهری محصور در خرابه های متعدد پدیدار است .
    دورا نیکانوریس : شاید تلتا در نوشتۀ بطلیموس ، تل ابوالحسن امروزی .
    مرّها یا مرهان : عِرض امروزی ؛ بسیار نزدیک کورسوتۀ کسنفون ، جایی که کوروش برای سپاهش آزوقه فراهم نمود و جایی که امپراطور یولیانوس جهت شکار گوزن وحشی برای نیروهایش توقف کرد .
    گیان : شاید جباریۀ امروزی باشد . منزلگاه جزیره که در متن آمده نامعلوم است ، زیرا جزیره های متعدد در این قسمت رودخانه وجود دارد ؛ شاید کرابیله ، آن طور که از خرابه ها برمی آید .
    آناتو : عانات امروزی ( 42 درجۀ شرقی و 34 درجۀ و 25 دقیقۀ شمالی ) که در ساحل رودخانه قرار دارد ، در حالی که آناتوی ایسیدور یک جزیره بوده . ظاهراً لبّاد ، درست پایین عانات که در آنجا یک دژ ویران هست ، قرار داشته است ؛ قس . آمیانوس مارکلینوس ، کتاب 24 ، فصل 1 ، بند 6 . پیشتر جزیره بوسیلۀ پل هایی با هر دو ساحل مرتبط بود .
    تیلابوس یا اولابوس : شاید حدیثۀ کنونی .
    ایزان یا ایزانسوپولیس : احتمالاً جزیرۀ العُز .
    آیپولیس : هیت امروزی ( 42 درجه و 48 دقیقۀ شرقی و 33 درجه 26 دقیقۀ شمالی ) . در اینجا چشمه های قیری وجود دارد که نویسندگان یونانی و رومی غالباً به آن ها اشاره کرده اند ؛ قس . هرودوت ، کتاب 1 ، بند 179 .
    فرهاد ( فرهاد چهارم 37 – 4 ق.م ) : پادشاه اشکانی ، پسر ارد اول که پدرش و سی برادرش را به قتل رساند ( یوستین ، کتاب 42 ، بند 5 ؛ پلوتارک ، کراسوس ، بند 23 ؛ دیوکاسیوس ، کتاب 49 ، بند 33 ) . در سال 36 ق.م با تهاجم مارکوس آنتونیوس روبرو شد . پس از شکست دادن رومیان ، به ارمنستان و آتروپاتن لشگرکشی کرد و بخشی از قلمرو آوگوستوس را به تصرف خود درآورد . بی رحمی های فراوان او به شورش اشکانیان به رهبری تیرداد در سال 32 ق.م منجر شد و شورش تنها با کمک سکاها سرکوب شد . در سال 20 ق.م پرچم های رومی را که از کراسوس غنیمت گرفته بودند بازگردانید ، به برتری روم در ارمنستان اذعان کرد و پنج تن از پسرانش را به پیشنهاد موسا ( موزا ) ، زن ایتالیایی خود که به عنوان « الهۀ موسا » با او ازدواج کرد ، به عنوان گروگان به دربار آوگوستوس فرستاد . فرهاد پنجم یا فرهادک ، پسر موسا ، را به جانشینی خود گماشت . فرهاد در سال 4 ق.م به دست موسا و فرهادک به قتل رسید . ( یوسفوس ، تاریخ قدیم یهود ، کتاب 18 ، 3 ، 4 ؛ دائرة المعارف بریتانیا ، ج .21 ، ص. 533 ) .
    تیرداد ( گاه تیرداد دوم نامیده می شود ) : در سال 32 ق.م اشکانیان او را در برابر فرهاد چهارم علم کردند ، اما وقتی فرهاد با سپاه کمکی سکاها بازگشت ، رانده شد . ( دیوکاسیوس ، کتاب 51 ، بند 18 ؛ یوستین ، کتب 43 ، بند 5 ؛ قس . هوراس ، قصاید ؛ یک ، 26 ) .تیرداد به سوریه فرار کرد و در آنجا آوگوستوس به او اجازۀ ماندن داد ، ولی او را یاری نکرد . تیرداد مجدداً به قلمرو اشکانیان حمله کرد . سکه های سال 26 ق.م با عنوان « ارشک ، دوستدار روم » از اوست . تیرداد بار دیگر رانده شد و در حین فرار پسر فرهاد را با خود به نزد آوگوستوس به اسپانیا برد . آوگوستوس فرهاد را برگرداند اما از تسلیم « تیرداد ، مدعی فراری » خودداری کرد ( یوستین ، 43 ، بند 5 ؛ دیوکاسیوس ، 53 ، بند 33 ؛ دائرة المعارف بریتانیا ، ج . 56 ، ص. 1010 ) و او را در سوریه همچون مدعی مفیدی برای تاج و تخت اشکانیان تحت حمایت خود نگه داشت ، به ویژه در زمان دشواری های فرهاد ؛ قس . راث ، کاتولگ سکه های اشکانی در موزۀ بریتانیا ، 38 و لوح 23 .
    سلوکیۀ دجله : استرابون می گوید : « در روزگاران پیشین ، پایتخت آشورْ بابل بود ، اکنون سلوکیۀ دجله نامیده می شود . نزدیک آن ، روستای بزرگی هست به نام تیسفون . تیسفون را شاهان اشکانی مقر زمستانی شان کردند ، با این امید که فراهم نمودن اقامتگاه برای سربازان سکایی را به دوش سلوکیان بگذارند . به واسطۀ اقتدار اشکانیان ، شاید تیسفون را باید شهر به حساب آورد و نه روستا . تیسفون به واسطۀ بزرگی اش توانایی جا دادن جمعیت زیادی را داراست . اشکانیان تیسفون را به ساختمان های عمومی و کالاهای بسیار تزئین نموده و با هنرهای باارزش و پربار آن را رونق بخشیده اند . شاهان معمولاً زمستان را به دلیل پاکیزگی و فرح بخشی هوا در تیسفون و تابستان را در همدان و گرگان به سر می برند و این امر به دلیل آوازۀ دیرین این شهرهاست » ( کتاب 21 ، فصل 1 ، بند 16 ) .
    فرسنگ : در مورد فاصلۀ میان آپامیا و سلوکیه تناقض وجود دارد . در متن آمده که مجموع مسافت ها از آپامیا تا فالیگا 54 فرسنگ است ، و از فالیگا تا سلوکیه 100 فرسنگ ؛ ولی کل مسافت 171 فرسنگ بیان شده است . مولر در این ارقام تجدید نظر کرده است ، بدین صورت که در قسمت کانال سمیرامیس 7 فرسنگ اضافه کرده ، چون ظاهراً این فرسنگ از قلم افتاده بوده است ؛ دیگر آنکه فاصلۀ میان فالیگا و سلوکیه که در متن 100 فرسنگ است به 110 فرسنگ تصحیح کرده تا با منازل راه که 110 تاست جور درآید . اما شاید بتوان حدس زد که در جور دیگر هم بتوان فواصل را تصحیح کرد ؛ یعنی این که مسافت بین آناتو و تیلابوس ، که در متن 2 فرسنگ آمده ، ممکن است 12 فرسنگ باشد ، در حالی که مسافت میان ایزان و آیپولیس ، که در متن 16 فرسنگ آمده ، ممکن است 6 فرسنگ باشد . در نبود کشفیات باستان شناسی در تمام این مکان ها ، غیر ممکن است که به طور قطعی به چنین سؤالاتی پاسخ آشکار و مشخص داد .
    آپولونیاتس : قس . استرابون ( سیتاکنۀ باستان ) .
    آرتمیتا یا خالاسار : قس . استرابون ( کتاب 16 ، فصل 1 ، بند 17 ) ؛ بطلیموس ، کتاب 6 ، بند 1 ؛ الواح پویتینگر – شاید کرستار امروزی در 7 مایلی شرق بعقویه ، که خرابه های وسیعی دارد . پایتخت قدیم سلوکیان آپولونیا در نزدیکی شهربان ؛ در زمان اشکانیان ، آرتمیتا جای آن را گرفت .
    رودخانۀ سیلا : دیالۀ امروزی ، آمیانوس مارکلیونوس ( کتاب 23 ، بند 6 ) دیالاس آورده ، استفانوس بیزانسی دلاس .
    خالونیتیس : قس . استرابون ، کتاب 11 ، فصل 14 ، بند 8 ؛ کتاب 11 ، فصل 1 ، بند 1 ؛ پلینی ، کتاب 6 ، 30 ؛ کتاب 27 ، 31 ؛ پولوبیوس ، کتاب 5 ، 54 .
    خالا : حلوان امروزی ، کلونای نویسندگان قدیم تر ؛ در اینجا خشایارشا کلونی بویوتیایی ها را جا داد . به نظر ماسون خرابه های وسیعی از یک شهر باستانی نزدیک شهر امروزی وجود دارد .
    زاگرس : جبل تاق امروزی . شاهراه بزرگ بین آشور و ماد که از میان دروازه های زاگرس می گذشت ( cf. Ritter, Erdkunde, IX, 387) .
    کارینا : کرنت یا کرند امروزی .
    کامبادنه : جکسون پیشنهاد کرده است که شهر کامبادنه ( که در متن ذکر نشده ) کرمانشاه است ؛ رجوع شود به ایران در گذشته و حال ، ص 230 .
    بگیستانا ( بگستانا ) : متن ناقص است و در آن صورتِ بپتانا آمده . مقصود بیستون است ، نزدیک کرمانشاه امروزی .
    کوه سمیرامیس : ( دیودوروس ، کتاب 2 ، بند 13 ) طاق بستان امروزی است . ( قس . راویلنسون ، سومین پادشاهی شرق باستان ، ج 1 ) . صخرۀ بیستون را پادشاهان بسیاری صحنۀ یابود پیروزی خود ساخته اند ؛ پادشاهان بابلی ، آشوری ، مادی ، هخامنشی و اشکانی . عمده ترین کتیبه ها از داریوش است و بقیه از گودرز اشکانی . همچنین رجوع شود به اثر تاکیتوس .
    کنکوبار : خاونه ی دیودوروس ، بطلیموس و استفانوس بیزانسی ؛ اما پولوبیوس خاونیتیس آورده که ولایتی از ماد است . ابوالفداء کنکوبار آورده است ؛ کنگوبار امروزی ( قس . ریتر ، ج 9 ، ص 345 ؛ جکسن ، ایران در گذشته و حال ص 236 ) . خرابه های بسیاری در این مکان وجود دارد . دیودوروس معبد را به سمیرامیس نسبت داده . خرابه های عظیمی بر بالای تپه ای که شهر بر آن واقع شده ، قرار دارد که احتمالاً همان معبد قدیمی است ( ماسون ) .
    آدراپانا : آرتیمان امروزی ، در دامنۀ جنوبی الوند ، نزدیک کوهپایه های آن ، که برای مقر سلطنتی بسیار مناسب بوده است . ( راولینسون ، سومین پادشاهی شرق باستان ، ج 1 ) .
    باتانی : ضبط غلط . صورت درست ظاهراً اکباتانا است .
    تیگران ارمنی : متحد مهرداد پونتوسی ( مهرداد ششم ) و دشمن روم و اشکانیان ، در دوران جوانی در گروگان اشکانیان بود و فقط در ازای واگذاری قلمروش ، اجازۀ نشستن بر تخت ارمنستان را پیدا کرد . بعدها به آن حمله برد و دوباره تسخیرش کرد ، و بین سال های 92-88 ق.م به قلمرو اشکانیان تاخت و تاز کرد و بخشی از قلمرو آنان را در شمال بین النهرین به تصرف خود درآورد . رجوع شود به استرابون ، کتاب 11 ، فصل 14 و 15 ؛ راولینسون ، ششمین پادشاهی شرق باستان ، ج 9 ، تیگران در سال 55 ق.م ، در 85 سالگی مرد . ( لوکیانوس ، معمرّین ، 15 ) .
    باتانا : شاید ضبط اشتباه باشد ؛ ظاهراً اکباتانا ، هگمتانۀ مادها و هخامنشیان ، همدان امروزی و احمتا در کتاب عزرا ( فصل 6 ، بند 2 ) . همچنین رجوع شود به کتاب یهودیت ، فصل 1 ، بندهای 1-4 . مقر تابستانی شاهان هخامنشی و اشکانی که در هفت دیوار محاط بوده و ارگ آن خزانۀ سلطنتی بوده است . آنتیوخوس سوم ، پادشاه بزرگ سوریه ، کاخ باشکوه آن را غارت کرد و ذخایر آن را به ارزش 4000 تالان طلا و نقره تاراج کرد و از آن سکه زد ؛ رجوع شود به هرودوت ، کتاب 1 ، بند 98 ؛ پولوبیوس ، کتاب 10 ، بند 27 . دیودوروس ( کتاب 17 ، بند 80 ) می گوید گنجینه های ذخیره شده در همدان 180 هزار تالان بود ؛ ( قس . راولینسون ، سومین پادشاهی شرقی ، ج 1 ) .
    آناتائیس : آناهیتای پارسیان که آن را از بابل به عاریه گرفته اند . آنا ( Ana ) ی اکدی باستان ، خدای آسمان ، خدای آسمان ، که آنو ( Anu ) ی سامیان شد . جفت او آنات ( Anat ) است ، یعنی زمین و عنصر مؤنث که اوصاف او شبیه ایشتار است . بعضی وقت ها با آرتمیس یکی دانسته شده است . قس. نانایا ( Nanaia ) ی عیلامی ( دوم مکابیان ، یک ، 13-15 ؛ پولوبیوس ، 31 ، 2 ؛ یوسفوس ، جنگ یهود ، 12 ، 9 ) و نانای بابلی . آیین اناهیتا در سراسر قلمرو اشکانیان رواج داشت . اما دربارۀ آداب غیراخلاقی رجوع شود به استرابون ، کتاب 11 ، فصل 8 ، بند 12 ؛ کتاب 11 ، فصل 14 ، بند 16 ؛ کتاب 12 ، فصل 3 ، بند 37 ؛ پلوتارخ ، اردشیر ، بند 27 . سالنامه های آشوربانی پال ( 668 – 628 ق.م ) از بازگرفتن نانّا از عیلامیان و بازگرداندن آن به بین النهرین پس از فتح عیلام یاد می کند ؛ عیلام که به گفتۀ او « مکانی بود نامناسب برای او » و او « 1635 سال در آنجا در غم فرو رفته بود » . همچنین رجوع شود بهکرزن ، ایران ، ج 1 ، ص 5 ؛ فلاندن و کوست ، ایران باستان ، کتاب 1 ، تصاویر 20 – 23 ؛ دیولافوا ، هنر ایران باستان ، ج 5 ، ص 7 – 11 .
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    موقعیت جغرافیایی رودخانۀ آراخوتوس


    250px-Aerial-photograph-of-Kandahar-Province-in-2011.jpg


    رودخانۀ آراخوتوس : ارغنداب امروزی . استرابون دربارۀ این منطقه می گوید ( کتاب 15 ، 2 – 8 ) :

    « قسمت اعظم این سرزمین ، سکونتگاه ایکتیوفاگی ها ( Icthyophagi ) ، همسطح با دریاست . هیچ درختی جز نخل و یک نوع خار ندارد و در آن گز می روید . همچنین از لحاظ آب و محصولات کشاورزی در تنگی است . هم مردم و هم چارپایانشان با ماهی معاش می گذرانند و از آب باران و چاه ها استفاده می کنند . گوشت حیواناتشان مزۀ ماهی می دهد . سکونتگاه هایشان با استخوان ها و پوست های نهنگ های بزرگ ساخته شده است . تیرها و ستون های خانه را از دنده ها می سازند و درگاه ها را از استخوان های آرواره . استخوان های ستون فقرات را به جای هاون به کار می برند و در آن ماهی ای را که قبلاً در پرتو نور خورشید خشک شده است می کوبند . از این ماهی به اضافۀ آرد ، کیک درست می شود ، زیرا آن ها آسیاب هایی مخصوص خرد کردن غله دارند ، اگرچه اصلاً آهنی ندارند . ولی این چندان شگفت انگیز نیست ، زیرا می توانند آن را از جاهای دیگر وارد کنند . اما آن ها پس از آسیب دیدن آسیاب ها چگونه مجدداً آن ها را می تراشیدند ؟ آن ها می گویند با همان سنگ ها که از آن کمان و نیزه می سازند و در آتشِ سخت و تیز شده اند . برخی از ماهیان را در اجاق می پزند ، اما بیش ترشان را خام می خورند . ماهیان را با تورهای ساخته شده از لیف خرما صید می کنند .

    بالای قوم ایکتیوفاگی ، گدروسیا ( Gedrosia ) ( مکران ) است ، سرزمینی که کم تر از هند و بیش تر از بقیۀ قسمت های آسیا در معرض گرمای خورشید قرار دارد . گدروسیا جز در تابستان فاقد میوه و آب است . بنابراین ، وضع آن چندان از سرزمین ایکتیوفاگی ها بهتر نیست . اما گیاهان خوشبو ، مخصوصاً ناردین و مُرّ ، را چنان زیاد پرورش می دهند که سپاه اسکندر آن ها را در راه حمله جهت پوشش چادرها و رخت خواب استفاده کردند . از این رو ، آن ها هوای خوشبو و در ضمن سالم تری تنفس می کنند .

    در تابستان ، مخصوصاَ ترجیح می دهند از هند خارج شوند ، زیرا در این فصل در گدروسیا باران می بارد و رودخانه ها و چشمه ها پر می شوند ، اما در زمستان آب آن ها را فروکش می کند . باران در قسمت های بالاتر تا شمال و نزدیک کوهستان ها فرو می ریزد . در این زمان رودخانه ها پر می شوند ، دشت های نزدیکِ دریا را آب فرا می گیرد و چاه ها هم پر می شوند . اسکندر پیش از خود اشخاصی را به این سرزمین بیابانی فرستاد تا چاه هایی را حفر کنند و منزلگاه هایی را برای خودش و سپاهش آماده کنند .

    او نیروهایش را به سه بخش تقسیم کرد . با یکی از دسته ها از طریق گدروسیا عزیمت کرد و برای این که ساحل را گم نکند بیش از 500 استادیا از ساحل دور نشد ، و هر چند ساحل غیر قابل عبور و توفانی بود ، بارها به ساحل نزدیک شد . دستۀ دوم را به فرماندهی کراتروس از داخل کشور روانه کرد به منظور تصرف آریانا و پیشروی تا همان محل هایی که او خودش پیشروی می کرد . دستۀ سوم ، یعنی ناوگان دریایی را به نئارخوس ( Nearchus ) و اُنسیکریتوس ( Onesicritus ) ، بلدِ خود ، سپرد و به آن ها دستور داد که از او چندان فاصله نگیرند و در طول ساحلْ موازی با خطِ سیرِ او حرکت کنند » .

    در بخش دیگری استرابون اظهار می کند ( کتاب 15 ، 2 ، 5 ) :

    « نئارخوس می گوید که در حالی که اسکندر پیشروی اش را ادامه می داد ، او خود سفر دریایی اش را در پاییز آغاز کرد ، در حدود طلوع شامگاهی هفتورنگ ؛ باد پیش از آن مساعد نبود . اما بربرها با عزیمت پادشاه جرئت یافتند و تلاش کردند تا خود را از تابعیت خارج سازند و یورش آورده ، تلاش کردند تا آن ها را از سرزمین خود بیرون کنند . اما کراتروس از هیداسپه راه افتاد و از سرزمین آراخوتی ( Arakhoti ) ( هرخوتی ) و زرنگ گذشت و به کرمان رفت .

    اسکندر چون از میان بیابان می گذشت ، سخت درمانده شده بود . آزوقه ای که همراه داشت از مسافت دور می آمد و به قدری کم بود که سپاه از گرسنگی در رنج بسیار بود ، چارپایان باری از پا افتادند و بارها را در راه و در اردوگاه رها می کردند . سپاه خود را با خوردن خرما و مغز درخت خرما حفظ می کرد .

    ( نئارخوس می گوید ) : به هر حال اسکندر علی رغم این که از سختی های این کار آگاهی داشت مغرور بود به این که می تواند این سپاه بزرگ را سالم و بی خطر فاتحانه بگذراند ، آن هم از سرزمینی که بنابر مشهور ، سمیرامیس به همراه بیست مرد و کوروش به همراه هفت نفر از طریق آن از هند گریخته و خود را نجات داده است » .

    این همان خط سیری است که از افغانستان ، از راه دریاچۀ هیرمند و کرمان ، به مصب خلیج فارس می رود .

    علاوه بر این ، استرابون ( کتاب 11 ، 8 ، 8 – 9 ) می گوید :

    « اراتوستنس می گوید که بلخیان در کنار آراخوتی هستند و ماساگت ها در غرب نزدیک اکسوس ( جیحون ) و سراسر سرزمین سکاها و سغدیان مقابلِ سرزمین هند است و بلخ تا حدی مقابل هند است ، زیرا بیشتر آن سرزمین موازی پاراپامیسوس ( = هندوکوش ) است . نیز می گوید که سکاها و سغد را جاکسارتس ( = سیحون ) از هم جدا می کند و سغد و بلخ را جیحون ؛ نیز می گوید که تپورها بین گرگان ( = هیرکان ) و هرات ( = آریا ) هستند ، و در سواحل دریا ، نزدیک گرگان ؛ آماردها ، آناریاکاها ، آلبان ها ، کاسپی ها و ویتی ها ساکنند و احتمالاً بعضی قبایل دیگری که تا قلمرو سکیت ها ( سکاها ) گسترده اند ؛ نیز می گوید که در طرف دیگر گرگان ، دربیک ها هستند و کادوسی ها هم مجاور ماد هستند و هم مجاور میتانی که زیر پاراخواتراس است » .

    این مسافت هایی هستند که اراتوستنس به دست می دهد :
    - از دریای کاسپین تا شهر کوروش 1800
    - از شهر کوروش تا دروازه های کاسپین 5600
    - از دروازه های کاسپین تا اسکندریۀ هرات 6400
    - از اسکندریۀ هرات تا شهر بلخ که به زریاسپا ( Zariaspa ) نیز معروف است 3870
    - از بلخ تا رودخانۀ سیحون که اسکندر بدان رسید ، حدود 5000

    جمعاً 22670 استادیا

    او همچنین فواصل میان دروازه های کاسپین و هند را چنین می آورد :
    - از دروازه های کاسپین تا هکاتوم پولوس 1960
    - از هکاتوم پولوس تا اسکندریۀ هرات 4530
    - از اسکندریۀ هرات تا پروفتاسیا در زرنگ 1600 ( یا به گفتۀ دیگری 1500 )
    - از پروفتاسیا تا شهر آراخوتی 4120
    - از آراخوتی تا اورتوسپانا در سه راهی بلخ 2000
    - از اورتوسپانا تا حدود هند 1000

    جمعاً 15300 استادیا

    موقعیت این قبایل به وضوع جریان مهاجرت های نژادی را که بین زمان اراتوستنس و زمان ایسیدور رخ داده نشان می دهد . سکاهایی را که اراتوستنس در شرق سیحون آورده ، ایسیدور در درۀ هیرمند قرار داده است . سغدیانی که اراتوستنس بین سرزمین سکاها و جیحون قرار داده نیز به طرف جنوب و غرب حرکت کرده اند و در زمان ایسیدور در بلخ تحت سلطۀ پادشاهان کوشانی درآمده بوده اند .
    نام آراخوسیایی ها در حدود سال 80 میلادی به عنوان یکی از قبایل شرق سِند در پریپلوس آمده است . در شمالِ سرزمین آنان « قوم بلخیان » ساکن بوده اند و مقصود از این « قوم بلخیان » قلمرو کوشانیان است . ( علی اصغر میرزایی )


    آبشخور :

    ایستگاه های پارتی ؛ نوشتۀ ایسیدور خاراکسی ؛ ترجمۀ علی اصغر میرزایی ، تهران ، نشر ماهی ، 1387 ، صص 61 – 65 .
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا