نقد و بررسی سریال مردگان متحرک The Walking Dead فصل 9 قسمت 1
بعد از 8 فصل از سریال مردگان متحرک (The Walking Dead ) بالاخره قسمت اول فصل 9 به نام یک شروع جدید “A New Beginning” از شبکه AMC منتشر شد. با توجه به اینکه فصل قبل، این سریال خیلی از بیننده هایش را از دست داد باید دید فصل 9 بیننده هایش را پس خواهد گرفت یا نه؟ برای همین به بررسی اپیزود اول این سریال می پردازیم. این قسمت یک سال و نیم بعد از قسمت آخر فصل 8 را نشان می دهد که براساس حرف های ریک در قسمت آخر ” ما میسازیم. ما رشد میکنیم. ما یک شروع جدید را بوجود می آوریم” را نشان می دهد. الکساندریا، هیل تاپ، … و حتی پناهگاه هم از نو ساخته شده اند و همه در جهت این نوسازی تلاش می کنند تا با هم کار کنند اما از این مسئله خوشحال و راضی نیستند.
با نشان دادن الکسندریا که بازسازی شده و ریک که مرگ کارل را پشت سر گذاشته و با دخترش و میشان یک شروع تازه و خوشحال را دارند تقریبا مانند تصویر و خواسته کارل در فصل قبل، شروع می شود و با نشان دادن پناهگاه که از ذرت تولید سوخت انجام می دهند ادامه پیدا می کند تا ما متوجه شویم که پناهگاه هم تولیدات خود که سوخت هست را در ازای لوازمی که نیاز دارد تبادل میکند. یک گروه تشکیل شد تا وسایل زراعتی قدیمی را از موزه واشنگتن جمع آوری کنند و بتوانند جهت زراعت از آنها استفاده کنند، بعد از این همه زمان بالاخره تمام خوراکی ، سوخت و … تمام شده اند، بنابراین مجبورند که خودشان این وسایل را درست کنند، پس بعد از این مدت یاد گرفتند تا بدون بنزین از اسب و گاری استفاده و با ذرت سوخت تولید کنند اما باز هم پناهگاه از نظر غذایی مشکل دارد و ریک سعی می کند که به آنها کمک کند تا بتوانند روی پای خودشان بایستند. آنها موفق می شوند که وسایل مورد نیاز را جمع آوری کنند اما در این حین برای ایزیکل اتفاقی می افتد که به نظر من به این جهت ایزیکل انتخاب شد تا رابـ ـطه او را با کارول نشان دهند.
بعد از برگشت از موزه متوجه می شوند مهمترین پل که همه جامعه را بهم وصل می کند خراب شده است بنابراین مجبورند از مسیری دیگر بروند که باعث کشته شدن کن پسر آهنگر هیل تاپ می گردد.البته این صحنه مرگ کن بسیار مسخره بود، چون دریل با تیر و کمان معروفش و میشان با شمشیرش ایستاده اند و تماشا می کنند که او توسط زامبی گاز گرفته می شود، در صورتی که دریل با کمانش می توانست زامبی را بکشد. اگر کن در حین فرار از زامبی ها از روی اسب می افتاد و زامبی ها به او حمله می کردند قابل باورتر بود تا این که همه ایستاده اند نگاه می کنند تا او کشته شود البته این اتفاق باید می افتد تا اتفاقات بعدی را رقم بزند. نشان دادن اینکه گرگوری علیه مگی نقشه میکشد و منتظر یک فرصت برای کنار زدن مگی است، در صورتیکه این فرصت به ضرر خودش تمام میشود. با سخنرانی که او در مراسم تدفین کن انجام داد حتی من هم باورم شد که او تغییر کرده اما هرچه داستان پیشروی کرد بیشتر متوجه شدم که او قبلا چه کسی بوده و اصلا عوض نشده، در واقع او از این فرصت استفاده می کند تا پدر کن را وادار به کشتن مگی بکند اما این اتفاق بی نتیجه میماند و در عوض باعث میشود که خود گرگروری توسط مگی اعدام شود.
جهت مطالعه بیشتر اینجا کلیک نمایید.
بعد از 8 فصل از سریال مردگان متحرک (The Walking Dead ) بالاخره قسمت اول فصل 9 به نام یک شروع جدید “A New Beginning” از شبکه AMC منتشر شد. با توجه به اینکه فصل قبل، این سریال خیلی از بیننده هایش را از دست داد باید دید فصل 9 بیننده هایش را پس خواهد گرفت یا نه؟ برای همین به بررسی اپیزود اول این سریال می پردازیم. این قسمت یک سال و نیم بعد از قسمت آخر فصل 8 را نشان می دهد که براساس حرف های ریک در قسمت آخر ” ما میسازیم. ما رشد میکنیم. ما یک شروع جدید را بوجود می آوریم” را نشان می دهد. الکساندریا، هیل تاپ، … و حتی پناهگاه هم از نو ساخته شده اند و همه در جهت این نوسازی تلاش می کنند تا با هم کار کنند اما از این مسئله خوشحال و راضی نیستند.
با نشان دادن الکسندریا که بازسازی شده و ریک که مرگ کارل را پشت سر گذاشته و با دخترش و میشان یک شروع تازه و خوشحال را دارند تقریبا مانند تصویر و خواسته کارل در فصل قبل، شروع می شود و با نشان دادن پناهگاه که از ذرت تولید سوخت انجام می دهند ادامه پیدا می کند تا ما متوجه شویم که پناهگاه هم تولیدات خود که سوخت هست را در ازای لوازمی که نیاز دارد تبادل میکند. یک گروه تشکیل شد تا وسایل زراعتی قدیمی را از موزه واشنگتن جمع آوری کنند و بتوانند جهت زراعت از آنها استفاده کنند، بعد از این همه زمان بالاخره تمام خوراکی ، سوخت و … تمام شده اند، بنابراین مجبورند که خودشان این وسایل را درست کنند، پس بعد از این مدت یاد گرفتند تا بدون بنزین از اسب و گاری استفاده و با ذرت سوخت تولید کنند اما باز هم پناهگاه از نظر غذایی مشکل دارد و ریک سعی می کند که به آنها کمک کند تا بتوانند روی پای خودشان بایستند. آنها موفق می شوند که وسایل مورد نیاز را جمع آوری کنند اما در این حین برای ایزیکل اتفاقی می افتد که به نظر من به این جهت ایزیکل انتخاب شد تا رابـ ـطه او را با کارول نشان دهند.
بعد از برگشت از موزه متوجه می شوند مهمترین پل که همه جامعه را بهم وصل می کند خراب شده است بنابراین مجبورند از مسیری دیگر بروند که باعث کشته شدن کن پسر آهنگر هیل تاپ می گردد.البته این صحنه مرگ کن بسیار مسخره بود، چون دریل با تیر و کمان معروفش و میشان با شمشیرش ایستاده اند و تماشا می کنند که او توسط زامبی گاز گرفته می شود، در صورتی که دریل با کمانش می توانست زامبی را بکشد. اگر کن در حین فرار از زامبی ها از روی اسب می افتاد و زامبی ها به او حمله می کردند قابل باورتر بود تا این که همه ایستاده اند نگاه می کنند تا او کشته شود البته این اتفاق باید می افتد تا اتفاقات بعدی را رقم بزند. نشان دادن اینکه گرگوری علیه مگی نقشه میکشد و منتظر یک فرصت برای کنار زدن مگی است، در صورتیکه این فرصت به ضرر خودش تمام میشود. با سخنرانی که او در مراسم تدفین کن انجام داد حتی من هم باورم شد که او تغییر کرده اما هرچه داستان پیشروی کرد بیشتر متوجه شدم که او قبلا چه کسی بوده و اصلا عوض نشده، در واقع او از این فرصت استفاده می کند تا پدر کن را وادار به کشتن مگی بکند اما این اتفاق بی نتیجه میماند و در عوض باعث میشود که خود گرگروری توسط مگی اعدام شود.
جهت مطالعه بیشتر اینجا کلیک نمایید.
آخرین ویرایش توسط مدیر:
