آمریکایی نقد و بررسی سریال مردگان متحرک The Walking Dead فصل 9 قسمت 11

  • شروع کننده موضوع sadeghi-m
  • بازدیدها 95
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

sadeghi-m

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/04/23
ارسالی ها
11
امتیاز واکنش
3
امتیاز
11
سن
41
نقد و بررسی سریال مردگان متحرک The Walking Dead فصل 9 قسمت 11

MV5BNzRhNzFjODYtODA1OS00OTMyLTlhYWEtZTdhZTc4NDE0Mjg4XkEyXkFqcGdeQXVyODc0NjQ1MTY@._V1_.jpg

قسمت 11 فصل 9 سریال مردگان متحرک The Walking Dead به نام سخاوت Bounty منتشر شد. ابتدای سریال مسیح برگشته است اما مشخصا این یک فلش بک از قبل است. جایی که یکی از رازهای سریال مشخص می شود، تارا بیشتر از آنچه که شورای الکساندریا برای ارسال آذوقه به هیل تاپ اجازه داده بود برداشته و فرار کرده است. بنابراین تارا در هیل تاپ زندگی می کند و میشان و تارا با هم مشکل داشتند. دیگر اینکه متوجه می شویم که هیل تاپ در یک دوره سخت از مریضی قرار داشته است. تارا موقع خارج شدن از الکساندریا منشوری که از ابتدای فصل میشان دنبال او بود و نوشته است را با خودش آورده و به ایزیکل می دهد تا او بتواند از آن استفاده کند.

قلمرو در حال آماده شدن برای نمایشگاه است و با توجه به صحبت های ایزیکل برای شکار گوزن ها اوشن ساید هم پا برجاست، فقط تا الان ما آنها را در سریال ندیده ایم. من از ایزکل خیلی خوشم می آید، واقعا شخصیت جالبی دارد.

ابتدا تعداد زمزمه کننده ها کم بود اما وقتی دریل به آنها گفت که باید برگردند و بروند دسته دوم هم به آنها ملحق شدند. من فکر می کنم باز هم باید بیشتر باشند. طبق صحبت های آلفا به خاطر وارد شدن به سرزمین و کشتن آنها درگیری ایجاد نمی شود اما اگر دخترش را به او ندهند درگیری رخ خواهد داد.



MV5BZDQ3NGU1ZTQtZTMwOC00ODc2LWJmMTItOGU2NTIwZTdmNjc4XkEyXkFqcGdeQXVyODc0NjQ1MTY@._V1_.jpg




ترسیدن های ایزیکل از اینکه کارول ممکن است در مورد تصمیم های او چه بگوید خیلی جالب است و ایزیکل، جری و کارول به قدری قشنگ بازی کرده اند که می توان گفت یکی از بهترین اپیزودها را رقم زده اند. فقط قیافه کارول موقعی که جری آهنگ را می خواند فوق العاده است. این سه در این قسمت اوج بازیگری و همکاری را نشان دادند. با صحبت های کارول برداشت این است که قلمرو در وضعیت خوبی نیست و به فکر این هستند که اگر نمایشگاه خوب پیش نرفت بتوانند به یکی از جامعه ها ملحق شوند.

زمانی که لیدیا داخل سلولش نبود، همه ما می دانستیم که هنری او را فراری داده است. من خودم استرس گرفتم که الان تبادل زندانی ها به جنگ کشیده می شود. جایی که ایند برای هنری در مورد زندگی قبلیش صحبت می کند در مورد کارل بود.

جایی که بچه گریه می کند و زامبی ها به طرف او و مادرش می آیند، آلفا شانه هایش را بالا می اندازد و مادر بچه او را روی زمین می گذارد در واقع ترسناک ترین و دلهره آورین صحنه ممکن بود. اینجا جایی است که تفاوت دو گروه را با بچه نشان دادند. ساکنین هیل تاپ حاضر نیستند بچه ها را بکشند و در مقابل آلفا چه راحت از قید بچه گذشت. مادری که حاضر است بچه اش را فدا کند و از ترسش بچه را برای زامبی ها رها میکند، واقعا صحنه دردناکی بود.


جهت مطالعه بیشتر اینجا کلیک نمایید.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

برخی موضوعات مشابه

بالا