VIP همه چیز درباره ادیان و آیین ها «چه دین هایی داریم؟»

☾♔TALAYEH_A♔☽

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/05/18
ارسالی ها
35,488
امتیاز واکنش
104,218
امتیاز
1,376
مرجئه

بخشی از مجموعه مقاله‌های:
170px-Allah1.png

اسلام
اصول

  • توحید
  • نبوت
  • معاد
  • خاص تشیع:
  • امامت
  • عدل
فروع
  • نماز
  • روزه
  • زکات
  • حج
  • جهاد
  • خاص تشیع:
  • خمس
  • امر به معروف
  • نهی از منکر
  • تولی
  • تبری
منابع اسلامی
  • قرآن
  • عقل
  • سنت (حدیث)
شخصیت‌ها
  • محمد
  • اهل بیت
  • خلفای راشدین
  • امامان شیعه
  • صحابهٔ محمد
مذاهب
  • تسنن
  • تشیع
  • تصوف
علوم
  • حدیث
  • تفسیر
  • فقه
  • کلام
  • فلسفه
  • عرفان
تاریخ
  • امویان
  • عباسیان
  • فاطمیان
  • مملوکان
  • عثمانیان
  • صفویان
  • آخرالزمان
جغرافیا
  • مکه
  • مدینه
  • بیت‌المقدس
  • کوفه
  • نجف
  • کربلا
  • سامرا
  • کاظمین
  • مشهد
  • قم
  • شیراز
  • دمشق
  • جهان اسلام (کشورهای اسلامی)
لباس‌های اسلامی
  • حجاب اسلامی
  • چادر عربی
  • برقع
  • روبنده
  • دشداش
  • روسری
  • چادر
مسائل مرتبط
  • فرهنگ
  • جامعه
  • اسلام‌گرایی
  • اسلام‌هراسی
  • نقد اسلام
درگاه اسلام

  • ن
  • ب
  • و
مُرجِئه، فرقه‌ای کلامی از مسلمانان بودند که اعتقاد داشتند نباید در مورد کافر یا مؤمن بودن کسی در این دنیا اظهار نظر کرد؛ بلکه می‌بایست آن را به قیامت ارجاع داد.

دیدگاه کلامی مرجئه در مورد مرتکب گـ ـناه کبیره و همچنین کافی دانستن ایمان قلبی برای نجات انسان از سوی آنان، باعث به وجود آمدن نوعی دیدگاه تسامحی در آنان گردیده بود که می‌توانستند گروه‌های مختلف کلامی و سیـاس*ـی، از جمله دولت اموی را تحمل نمایند و با آنان کنار آیند. البته در مورد چگونگی ارتباط یا پیوند مرجئه با امویان مباحث مختلفی مطرح شده‌است.

برخی بر این باورند که اینان به علت داشتن عقاید تسامح جویانه، زمینهٔ تداوم و گسترش دولت اموی را فراهم آورده‌اند و امویان نیز به سبب بهره ای که از انتشار این گونه اندیشه‌ها می‌بردند، از آنان حمایت می‌نمودند. البته دیدگاهی دیگر، این پیوند را چندان مورد تأیید قرار نمی‌دهد و دست کم در مواردی ستیز مرجئه را با امویان آشکار می‌سازد.
 
  • پیشنهادات
  • ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    معتزله

    بخشی از مجموعه مقاله‌های:
    170px-Allah1.png

    اسلام
    اصول

    • توحید
    • نبوت
    • معاد
    • خاص تشیع:
    • امامت
    • عدل
    فروع
    • نماز
    • روزه
    • زکات
    • حج
    • جهاد
    • خاص تشیع:
    • خمس
    • امر به معروف
    • نهی از منکر
    • تولی
    • تبری
    منابع اسلامی
    • قرآن
    • عقل
    • سنت (حدیث)
    شخصیت‌ها
    • محمد
    • اهل بیت
    • خلفای راشدین
    • امامان شیعه
    • صحابهٔ محمد
    مذاهب
    • تسنن
    • تشیع
    • تصوف
    علوم
    • حدیث
    • تفسیر
    • فقه
    • کلام
    • فلسفه
    • عرفان
    تاریخ
    • امویان
    • عباسیان
    • فاطمیان
    • مملوکان
    • عثمانیان
    • صفویان
    • آخرالزمان
    جغرافیا
    • مکه
    • مدینه
    • بیت‌المقدس
    • کوفه
    • نجف
    • کربلا
    • سامرا
    • کاظمین
    • مشهد
    • قم
    • شیراز
    • دمشق
    • جهان اسلام (کشورهای اسلامی)
    لباس‌های اسلامی
    • حجاب اسلامی
    • چادر عربی
    • برقع
    • روبنده
    • دشداش
    • روسری
    • چادر
    مسائل مرتبط
    • فرهنگ
    • جامعه
    • اسلام‌گرایی
    • اسلام‌هراسی
    • نقد اسلام
    درگاه اسلام

    • ن
    • ب
    • و
    معتزله از جریان‌های اصلی کلامی در میان اهل سنت است. ایشان بر خلاف اهل حدیث که انبوه حدیث‌های اصیل و جعلی پیامبر و صحابه را مورد توجه خود قرار داده بودند، عقل و خرد را به تنهایی برای پیروی از اسلام راستین کافی می‌دانستند؛ و گاهی نظرات فلاسفه را با دین مخلوط می‌ساختند. بعدها اشاعره برخاستند و جانشین اهل حدیث شدند. اشاعره را می‌توان جمع میان معتزله و اهل حدیث دانست ولی آن‌ها نیز عقاید معتزله را مردود می‌دانستند.

    تأکید معتزله بر روی عقل آنچنان جدی بود که بر خلاف بسیاری از فقها که حدیث را مطلق می‌دانستند آنان اعتقاد داشتند که در تعارض حدیث با عقل، عقل مقدم است. به علاوه و باز بر خلاف نظر بسیاری از علما، اعمال و احادیث صحابه را مطلق و لازم‌الاجرا نمی‌دانستند.[۱] اما اساسی‌ترین و در عین حال بحث‌انگیزترین موضع‌گیری معتزله در بحث پیچیده مخلوق یا غیر مخلوق بودن قرآن پیش‌آمد.[۲]

    محتویات
    • ۱ تاریخچهٔ تشکیل
    • ۲ وجه تسمیه
    • ۳ عقاید
      • ۳.۱ توحید
      • ۳.۲ عدل
      • ۳.۳ وعده و وعید
      • ۳.۴ منزلة بین المنزلتین
      • ۳.۵ امر به معروف و نهی از منکر
      • ۳.۶ مخلوق بودن قرآن
      • ۳.۷ مسئله جبر و اختیار
    • ۴ واکنش خلفا
    • ۵ گرایش مذهبی
    • ۶ فرقه‌های منسوب به معتزله
    • ۷ پانویس
    • ۸ منابع
    • ۹ پیوند به بیرون
    تاریخچهٔ تشکیل
    ظهور این مکتب در زمان بنی امیه و در دوران حکومت عبدالملک مروان به سال ۶۵ تا ۸۶ هجری قمری است. معتزلیان طرفدار قدرت و حریت انسان بودند و آدمی را در رفتار و کردار خویش آزاد می‌دانستند. اساس مذهب معتزله مبتنی بر خردگرایی و آزاداندیشی است. اینان ابتدا به اصحاب العدل و عدلیه شهرت یافتند. معتزله اعمال بندگان را به اختیار خودشان می‌دانستند از این جهت قَدَریه نامیده شدند.

    مؤسس فرقه معتزله ابوحذیفه واصل بن عطا الغزال است که شاگرد حسن یصار بصری بود. وی متولد مدینه در سال ۲۱ هجری قمری است و در سال ۱۱۰ نیز وفات یافته‌است. وی به رواج این اعتقاد پرداخت که هر کس مسئول رفتار خودش است و خداوند افعال بندگان را به خودشان واگذاشته است. در نظر ایشان اعمال بندگان به قَدَر (اختیار) انسان نسبت دارد. معتزله صفات ازلی خداوند را عین صفات ذاتی او می‌دانند و معتقدند اگر جز این باشد باید مانند مشرکان به چندخدایی قائل باشیم که خلاف توحید است.

    وجه تسمیه
    گفته شده چون واصل بن عطاء حلقهٔ درس حسن بصری را رها کرد و حلقهٔ درس جدیدی بر اساس اعتقادات خود تشکیل داد این فرقه را فرقهٔ اعتزال (کناره‌گیری) نامیده‌اند.[۳]

    همچنین گفته شده چون معتزله از جنگ جمل و صفین اعتزال (دوری) جستند به این نام شهرت یافتند. در جریان جنگ جمل و صفین بسیاری از صحابه از شرکت در جنگ تردید کردند. آن‌ها از شرکت در جنگ دوری کردند. (اعتزال جستند) می‌گفتند بر ما روشن نیست کدام یک از دو طرف حق و کدام یک باطل است. به پیروان خود می‌گفتند در فتنه عبدالله مقتول باش نه عبدالله قاتل. مهم‌ترین معتزله ابوموسی اشعری و عبدالله بن عمر بودند. البته با توجه به تاریخ حیات واصل بن عطا (۸۰–۱۳۱)، این مطلب قابل قبول نیست.

    عقاید
    معتزله اصول اعتقادی خود را پنج اصل بر می‌شمرند:

    توحید
    توحید مراتبی دارد که عبارت است از:

    • توحید ذاتی: مقصود آن است که خداوند شریک و همتایی ندارد.
    • توحید صفاتی: یعنی صفات خداوند از نظر مفهوم متعددند، ولی از حیث مصداق و واقعیت عینی کثرت و تعددی در آن‌ها نیست و همگی عین هم و عین یکدیگرند.
    • توحید افعالی: یعنی همه آثار و افعالی که در گستره آفرینش تحقق می‌یابد، به حول و قوه الهی است.
    • توحید در عبادت: بدین معنا که جز خدای یگانه کسی شایسته پرستش نیست.
    از اقسام یاد شده آنچه مورد تأکید معتزله قرار گرفته‌است توحید صفاتی است که آنان هرگونه صفت زاید بر ذات را نفی می‌کنند. آنان معتقداند: خداوند به ذات خویش، عالم، قادر، و حیّ است، نه به واسطه علم، قدرت و حیات که صفات قدیمه و معانی قائم به ذات او هستند. نا گفته نماند که دفاع از توحید صفاتی از ویژگی‌های معتزله نبوده، بلکه پیش از آنان امامان شیعه آن را تبیین و تحکیم نموده و سخنان آنان الهام بخش متکلمان امامیه و نیز معتزله گشته‌است.

    عدل
    نوشتار اصلی: عدل (کلام)
    اشاعره معتقد بودند چون خدا انسان را آفریده هر جور که با وی برخورد کند عدل است. اگر همه را به دوزخ بفرستد گناهی نکرده و اگر همه را به بهشت بفرستد اشتباهی مرتکب نشده است؛ ولی معتزله می‌گفتند ستم و جور به خودی خود برای خداوند مناسب نیست و خدایی که حکیم است چنین کاری نمی‌کند و عدل به همان مفهومی که برای انسان است برای خدا هم هست. شیعه و معتزله هر دو مسئله عدل را قبول دارند.

    وعده و وعید
    از اعتقادات معتزله این است که خدا در عمل به وعده و وعیدهایش صادق است. وعد به معنای نوید پاداش و وعید به معنای تهدید به کیفر است. معتزله می‌گویند همان گونه که خداوند در نویدها و پاداش‌ها به حکم ان الله لا یخلف المیعاد خلف وعده نمی‌کند، بلکه محال است خلف وعده نماید دربارهٔ کفر نیز تخلف نمی‌کند. تمام وعیدهایی که در قرآن نسبت به فاسقان و تبهکاران آمده عملی می‌شود، مگر این که در دنیا توبه کنند. این نظریه مخالف دیدگاه مرجئه است که می‌گویند عفو الهی گسترده است و شامل معصیت‌کاران می‌شود. گروه‌های غیر معتزله مانند امامیه که قائل به حسن و قبح عقلی افعال هستند، وفای به وعد را واجب، اما وعید را غیر واجب می‌دانند، چون وعید حق خداوند بزرگ است و می‌تواند از حق خود درگذرد و آن عفو است. پس هر که را بخواهد عفو کند و هر که را بخواهد عقاب.

    منزلة بین المنزلتین
    به این معنی است که فرد مرتکب گـ ـناه کبیره نه کافر است و نه مؤمن بلکه فاسق و مستحق آتش جهنم است. کفر و ایمان-بدین معنا که مرتکب گـ ـناه کبیره نه مؤمن است و نه کافر. آنان با این اصل باور خوارج و مرجئه را مردود می‌دانند، زیرا خوارج بر این باورند که ارتکاب گـ ـناه کبیره مساوی با کفر است و مرجئه می‌گفتند: اگر انسان از نظر عقیده و ایمان که امری قلبی است مسلمان باشد، چنانچه ایمان درست بود مانعی ندارد که انسان فاسد باشد. بدین ترتیب آنان می‌گفتند: حاکم هر چند گـ ـناه کند بر مقام خویش ـ حکومت ـ باقی است و اطاعتش واجب و نماز پشت سر او صحیح است. این دیدگاه نخستین نظریه‌ای بود که معتزله آن را مطرح نمودند.

    امر به معروف و نهی از منکر
    معتزله وجوب امر به معروف و نهی از منکر را کفایی و مشروط به شرایطی می‌دانستند و شدیدترین مرتبه آن (قتال) را از شئون حکومت و وظایف رهبری اسلامی می‌دانستند، در حالی که خوارج امر به معروف ونهی از منکر را مشروط به هیچ شرطی نمی‌دانستند، اما معتزله بر این باورند که شناخت معروف و منکر اختصاص به شرع ندارد، بلکه عقل نیز قادر است پاره‌ای از معروف‌ها و منکرات را درک کند و ثانیاً مشروط به وجود امام نیست، بلکه وظیفه عموم مسلمانان است.

    البته مهم‌ترین عقاید معتزله یکی حادث (جدید) و مخلوق بودن قرآن و دیگری در مسئله جبر و اختیار است.

    مخلوق بودن قرآن
    یکی از بحث برانگیزترین موضوعاتی که در قرون اولیه اسلام در میان علما پیش آمد و اختلافات زیادی را سبب شد موضوع مخلوق یا غیرمخلوق بودن قرآن بود. بسیاری از علما معتقد بودند که قرآن در زمان پیامبر خلق نشده بلکه ذات آن ازلی بوده و همواره وجود داشته‌است.[۴] اما معتزله که تأکید زیادی بر روی اصل توحید داشتند، چنین برداشتی از ذات قرآن را مغایر با توحید می‌دانستند. زیرا از دید آنان، اعتقاد به اینکه قرآن حادث نشده و از قدیم بوده ایجاب می‌کرد که در این صورت قرآن جزئی از ذات پروردگار باشد که چنین امری از دید معتزله شرک بود و حداقل مغایر با اصل توحید و ذات خداوند.[۵]

    مسئله جبر و اختیار
    در خصوص مسئله جبر و اختیار که بحث‌ها و مجادلات زیادی را میان مسلمانان بوجود آورده بود، معتزله قایل به آزادی و اختیار عمل انسان بودند. البته بحث جبر و اختیار قبل از معتزله بوجود آمده بود و گروه‌هایی همچون قدریه و جبریه که اولی قایل به اختیار و دومی گرایش به جبر داشت نیز بوجود آمده بودند. اما تمایل معتزله به اختیار باعث استحکام و متحول شدن این گرایش گردید چه، آنان در دفاع از اندیشهٔ اختیار از مبانی فلسفی و منطق کلامی بهره می‌بردند؛ بنابراین اگرچه آنان وارثین قدریه بودند اما در پرورش استدلال و مبانی تفکراتشان به مراتب فراتر از قدریه رفتند. آنان معتقد بودند که اگر انسان در انجام اعمالش دارای اختیار نباشد و مرتکب گناهی شود و سپس به واسطهٔ ارتکاب آن گـ ـناه خداوند به او کیفر دهد، چنین امری با اصل عدل و عادل بودن خداوند مغایرت پیدا می‌کند، زیرا خداوند بنده اش را بواسطهٔ عملی کیفر داده است که خود آن را می‌خواسته و اراده کرده‌است؛ بنابراین لازم است که درجه‌ای از آزادی و انتخاب برای انسان قایل شویم به گونه‌ای که اعمال او را در نهایت ناشی از اراده و اختیار خود او بدانیم.[۲]

    واکنش خلفا
    در زمان بنی‌امیه، معتزله قدرت چندانی نداشت و خلفای بنی‌امیه نیز خیلی متعرض معتزله نمی‌شدند. آن‌ها بیشتر حامی جریان مرجئه و درگیر با جریان خوارج بودند. البته به نظر برخی چون خنجی، بنی‌امیه از مخالفان معتزله محسوب می‌شدند به نحوی که یکی از بنی‌امیه دست و پای یکی از رهبران معتزله را قطع نمود و دستور داد تا وی را در سطل زباله انداختند تا جان داد. اما در زمان حکومت بنی‌عباس، به دلیل اینکه عقاید معتزله هماهنگ با سیاست‌های آن‌ها بود، معتزله مورد حمایت دستگاه خلافت قرار گرفت و به ارج و منزلتی بالا دست یافت. در میان خلفای عباسی، از جمله مأمون به حمایت از معتزله پرداخت و مخالفان آن‌ها (اشاعره) را تحت فشار قرار داده و به زندان انداخت. معتصم و واثق نیز روش مأمون را ادامه دادند. اما متوکل و قادر به مخالفت به معتزله پرداخته و با تحت فشار قرار دادن جریان عقل‌گرایی و از جمله معتزله، این جریان را در انزوا فروگذاردند. ورود صلاح الدین ایوبی به مصر آخرین ضربه را بر معتزله وارد ساخت و چندی نیز مورد تاخت و تاز ان قوم بودند.

    گرایش مذهبی
    معتزله را نباید صرفاً یک مذهب مستقل در نظر گرفت. رهبران معتزله از آغاز فقهی حنفی داشتند. در قرن ۵ بسیاری از معتزله به مذاهب شیعی (عمدتاً زیدیه) پیوستند و معتزلهٔ بصره نیز به اهل سنت پیوستند. از این رو در تاریخ معتزلهٔ متأخر را با نام شیعی معتزلی و سنی معتزلی می‌شناسیم. آن چنان‌که زمخشری می‌گوید در گذشته کسانی که به وعد و وعید و منزله بین المنزلتین اعتقاد داشتند معتزله می‌گفتند ولی در زمان‌های بعد معتزله شهرت کسانی شد که به عدل و توحید معتقد بودند.

    فرقه‌های منسوب به معتزله
    ۱- الحسنیه

    ۲- الواصلیه

    ۳- هذیلیه

    ۴- نظامیه

    ۵- بشریه

    ۶- الکعبیه

    ۷- هشامیه

    ۸- جبائیه

    ۹- جاحظیه

    ۱۰- معمریه

    ۱۱- خیاطیه

    ۱۲- مداریه

    ۱۳- شمامیه

    ۱۴- خابطیه

    ۱۵- هاشمیه

    ۱۶- اسکافیه

    ۱۷- اسواریه

    ۱۸- جعفریه

    ۱۹- حماریه

    ۲۰- عمرویه
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    خوارج

    بخشی از سلسله مقاله‌های سیـاس*ـی
    • سیاست در اسلام
    • اسلام‌گرایی
    پایه‌ها
    • اسلام (تاریخ اسلام)
    • فرهنگ اسلامی
    • اقتصاد اسلامی
    • سیاست در اسلام
    • سکولاریسم اسلامی
    موضوع‌ها
    • اعلامیه حقوق بشر در اسلام
    • خلافت
    • ولایت فقیه
    • اجماع (فقه)
    • حکومت اسلامی
    • جهاد
    • احکام اسلام
    • شورا
    • امت
    نمودها
    • اسلام‌گرایی
    • اسلامی‌سازی (اسلامی‌سازی دانش)
    • جدایی جنسیتی و اسلام
    • اسلام و مدرنیته)
    نمای اسلامی
    • دموکراسی اسلامی
    • بنیادگرایی اسلامی
    • اصلاح‌گری دینی در اسلام
    • قرآنیان
    • پان‌اسلامیسم
    • سوسیالیسم اسلامی
    جنبش‌ها
    • الاتحاد الاسلامیه
    • القاعده
    • الشباب (گروه نظامی)
    • احمد الحسن
    • ابوسیاف
    • جبهه اسلامی آزادسازی پاتانی
    • بسیج
    • بوکو حرام
    • هیئت امر به معروف و نهی از منکر عربستان سعودی
    • دارالاسلام (اندونزی)
    • حزب‌الله لبنان
    • انقلاب ۱۳۵۷ ایران
    • اتحادیه محاکم شریعت اسلامی
    • داعش
    • جماعت المسلمین
    • جماعت اسلامی پاکستان
    • اخوان‌المسلمین
    • سلفی‌گری
    • طالبان
    • وهابیت
    • فهرست احزاب سیـاس*ـی دموکراتیک اسلامی
    نوشتارهای کلیدی
    • بازسازی اندیشه‌ دینی در اسلام
      (اقبال لاهوری)
    • اصول دولت و حکومت اسلامی
      (محمد اسد)
    • معالیم فی‌الطریق
      (سید قطب)
    • ولایت فقیه
      (سید روح‌الله خمینی)
    درگاه سیاست ‏(en)‏
    • ن
    • ب
    • و
    زمانی که علی بن ابی‌طالب به خلافت رسید، معاویه بن ابی‌سفیان که حاکم شام بود، خلافت او را به رسمیت نشناخت و سرکشی معاویه به جنگ صفین انجامید.

    خوارج به چندین گروه تقسیم شدند که عبارتند از ازارقه • حروریه • اباضیه • بیهسیه • ثعالبه • شمیطیه • صفریه • عجارده • محکمه • زیادیه • نجدات.

    محتویات
    • ۱ جنگ صفین
    • ۲ پیدایش خوارج
    • ۳ اصول فکری مکتب خوارج
    • ۴ پانویس
    • ۵ منابع
    جنگ صفین
    نوشتار اصلی: جنگ صفین
    جنگ صفین بیش از هفتادهزار نفر کشته داد و بدون هیچ نتیجه‌ای متوقف گردید.

    پیدایش خوارج
    نوشتار‌های اصلی: جنگ صفین و حکمیت
    پس از توقف جنگ صفین، در خلال شکل‌گیری توافق بر سر حکمیت، ائتلاف حامیان علی شروع به از هم پاشیدگی نمود.[۱] در بازگشت به کوفه، سپاه علی به دو گروه موافقان و مخالفان حکمیت تقسیم شدند. در حالی که مخالفان حکمیت، شعار «حکم کردن جز برای خدا نیست.» (لا حکم الا الله) می‌دادند و موافقان را متهم به بدعت می‌کردند، موافقان حکمیت، مخالفان را متهم به خارج شدن از صف امام و امت می‌کردند. بدین ترتیب دوازده هزار مرد که مخالف حکمیت بودند از سپاه علی جدا شدند و در حرورا تجمع کردند. آن‌ها شبث بن ربعی را به فرماندهی نظامی و عبدالله بن کواء را به امامت جماعت برگزیدند. در میان آن‌ها بسیاری از موافقان اولیه متارکه جنگ و حکمیت بودند که اکنون به اشتباه خود پی بـرده بودند. آن‌ها متعهد شدند پس از پیروزی برای انتخاب خلیفه شورا تشکیل دهند.[۲]

    پوناوالا می‌گوید مسئله توسل به سنت، باید مهمترین دلیل واکنش قاریان بوده باشد. آن‌ها با توافق مواقفت کردند، چرا که آن دعوت به صلح و به کار بردن قرآن بود. در آن زمان‌بندهای توافق‌نامه هنوز تعیین نشده بود و در آن موردی که علی دیگر امیرالمؤمنین تلقی نخواهد شد، وجود نداشت. از آن جدی تر، گسترش اختیارات داوران از قرآن به سنتی که ابهام‌آمیز است، اعتبار قرآن را به خطر می‌انداخت؛ بنابراین معادل حکم کردن افراد در امر دین (تحکیم الرجال فی الدین) به حساب می‌آمد. از این رو، آنان شعار «حکم کردن جز برای خدا نیست.» (لا حکم الا الله) را برافراشتند. در این زمان، شامیان ادعا کردند که این توافق نامه، تأییدی است بر اینکه قرآن در مورد عادلانه یا غیر عادلانه بودن کشته شدن عثمان، حکم کند؛ ولی قاریان شکی نداشتند که او عادلانه کشته شده‌است. وی بر این باور است که پیش کشیدن مسئله قتل عثمان توسط معاویه در این مقطع حساس، باید به طفره رفتن قبلی وی از این موضوع مرتبط باشد. کل ماجرا یک تلاش سازمان یافته برای تخریب ائتلاف علی به نظر می‌رسد. قاریان به علی گفتند که اگر همانند آنان به خاطر پذیرش حکمیت، توبه نکند، آنان از وی اعلان برائت خواهند نمود. در هنگام بازگشت لشکر علی به کوفه، بعضی از قاریان در حرورا توقف نمودند.[۱]

    علی که گرفتار نافرمانی خوارج شده بود، ابتدا پسر عمویش عبدالله بن عباس را به عنوان نماینده خود به حرورا برای مذاکره فرستاد و سپس خودش شخصاً برای بحث به آنجا رفت. لارا وسیا وگلییری می‌گوید استدلالهایی که حروریان در بحث با علی به کار می‌گرفتند در طبری یا دیگر منابع سنی و یا کتبی که به نفع علی جهت دار هستند ذکر نشده، حال آنکه استدلال ابن‌عباس و علی ذکر شده‌است. استدلالشان به‌طور خلاصه این بوده‌است: «وقتی ما خون عثمان را ریختیم، بر حق بودیم. چون او بدعت در دین آورده بود. به همین ترتیب وقتی خون طلحه و زبیر و هوادارانشان را ریختیم نیز بر حق بودیم. چون آن‌ها شورشی بودند. همچنین وقتی که خون یاران معاویه و عمروعاص را ریختیم نیز بر حق بودیم، چون آنان از حدود کتاب خدا و سنت پیامبر تجـ*ـاوز کرده بودند. حال مگر حکم جدیدی از آسمان برای علی نازل شده‌است که رویکردش را عوض کند؟ نه. پس وی باید بر همان مسیری که در ابتدا بود ثابت قدم بماند و جنگ را ادامه داده و حکمیت را رد کند.» ابن‌عباس آیات ۳۹–۳۵ سوره نساء و آیات ۳–۱ سوره مائده را که در مورد تعیین حکم در مواقع خاص بود را به آنان یادآوری نمود که بی‌فایده بود. حروریان در پاسخ گفتند: «هر حکمی که از طرف خدا تعیین شده‌است نباید به داوری و حکمیت سپرده شود. خدا احکامی را قرار داده که باید در مورد گروه ستمکار و متجاوز (فئة الباغیة) اجرا شود. چرا که او در آیه ۹ سوره حجرات می‌فرماید: اگر دو گروه مومنان با یکدیگر وارد جنگ شوند، بین آن دو صلح برقرار کن. اگر گروهی از آن دو بر شورش خود اصرار داشت، با آن گروه شورشگر بجنگ تا در برابر حکم خدا سر تعظیم فرود آورد. آیا معاویه و عمرو و هوادارانشان جزو فئه الباغیه نبودند؟» حروریان در ادامه استدلالهای خود به آیه ۴۰–۳۹ سوره انفال اشاره کردند: «با آن‌ها پیکار کن، تا وقتی که فتنه‌ای وجود ندارد و دین از آن خداوند است. آیا معاویه و یارانش از خدا تبعیت می‌کردند؟ پاسخ طبعاً منفی است. پس خدا حکم خود را در این مورد اعلام نموده و باید اجرا شود. این یکی از حدود الهی است و باید مانند دیگر حدود مانند حد زناکار یا دزد اجرا شود. انسان در موردی که خدا حکمش را داده حق داوری ندارد (لا حکم الا لله)».[۳][۴]

    لارا وسیا وگلییری می‌نویسد حروریان در استدلالهای خود به آیات دیگر قرآن و دلایل دیگری نیز متوسل شدند که موارد بالایی خلاصه شده محکمترین دلایلی است که ردشان ناممکن می‌نماید. ابن‌عباس در برابر استدلالشان تسلیم شد (حتی منابع سنی و منابع طرفدار علی اذعان دارند که ابن‌عباس نتوانست از پس آنان در بحث بر بیاید) به عقیده وگلیری استدلالهایی که علی پیش روی این گروه سرسخت قرار داد (که در منابع مختلف با یکدیگر فرق دارد) به نظر نمی‌رسد که توانسته باشد بر استدلالهای آنان فائق آمده باشد. اما مادلونگ می‌نویسد علی به آن‌ها یادآور شد که خودشان مجبورش کردند که متارکه جنگ کند، حال آنکه او هشدار داد که این نیرنگ است. همچنین گفت که اگر حکمیت از قرآن عدول کنند رأیشان پذیرفته نخواهد شد. وی افزود که با حکمیت افراد در امر دین موافق نیست بلکه حکمیت با قرآن است. اما قرآن که متن مکتوب است و سخن نمی‌گوید و افراد باید از آن استنطاق کنند و به سخن درآورند. به روایت ابومخنف، آن‌ها به علی گفتند که پذیرش حکمیت کافرانه بوده و آن‌ها از آن توبه کرده‌اند و علی نیز باید توبه کند تا مجدداً با وی بیعت کنند. علی در پاسخ گفت از هر گناهی به خداوند توبه می‌کند.[۳][۵]

    علی از آنان خواست که دست از مخالفت بردارند و در این کار موفق شد. در کتاب النهروان اثر فزاری آمده که علی قول داد که جنگ با معاویه را ادامه دهد و ضمانت محکمی بر این قول قرار داد. در برخی منابع آمده که علی گفت: «ما مالیات جمع‌آوری می‌کنیم. اسبهای خود را قبراق و سرحال می‌کنیم و سپس به سوی معاویه دوباره لشکر کشی می‌کنیم.» لارا وسیا وگلییری معتقد است این جمله نشان می‌دهد که علی به حروریان امتیاز داد. طاها حسین معتقد است که در این زمان یک سوء تفاهم بین علی و خوارج پیش آمده‌است. اما پس از اینکه علی به کوفه بازگشت به‌طور صریح اعلام کرد که به شرایط منعقد شده در عهدنامه صفین وفادار خواهد ماند. اما علی نهایتاً گفت به هر حال به حکمیت پایبند است و آن را بدعت و آن را عملی کافرانه نمی‌داند. مادلونگ می‌گوید اغلب حروریان از جمله رهبرانشان موضع علی را پذیرفتند، اما اقلیتی علم مخالفت برداشتند و شعار حکم جز برای خدا نیست سر دادند. علی در پاسخ گفت سخن حقی است که از آن مقصودی باطل را می‌جویند. آن‌ها امارت را انکار می‌کنند حال آنکه وجود حکومت لازم است.[۳][۶] در نتیجه این سخن علی، گروهی که همچنان حکمیت را بدعت می‌دانستند و خوارج نامیده شدند با یکدیگر ملاقات‌های پنهانی ترتیب داده و عبدالله بن وهب راسبی به رهبری خود برگزیدند و پنهانی گریختند. آنان از هم فکران خود در بصره دعوت به عمل آوردند و در نهروان جمع شدند.[۳][۷]

    فرد دونر معتقد است بعضی از خوارج ممکن است علت مخالفتشان با علی این بوده‌باشد که می‌ترسیدند علی با معاویه سازش کرده و در پی آن، آنان برای حساب پس دادن در مورد شورش خود علیه عثمان فراخوانده‌شوند.[۸]

    اصول فکری مکتب خوارج
    خوارج در شکل‌گیری فرهنگ و اندیشه اسلامی نقش مهمی داشته‌اند. مکتب اباضیه -که تنها جریان بازمانده از خوارج است- در زمینه تاریخ و اندیشه اسلامی مطالب قابل توجهی را در خود دارد. اما به غیر از مطالب اباضی، تنها منبع در مورد تفکرات خوارج را می‌توان در میان روایات تاریخی و مذهبی اهل سنت یافت. خوارج هدفشان را بهشت می‌دانستند و به پیروزی در دنیا اهمیت نمی‌دادند. این فرقه معتقد بودند که فرد باید روح و جان خود را توسط جنگیدن با گناهکاران حفظ کند، حال مهم نیست که در این راه چه بر سر فرد یا دیگران می‌آید. هسته تعلمیات فرقه خوارج این بود که خداوند از بندگان خود عدل و داد را خواستار است. در واقع تعلمیات اولیه خوارج قصد داشتند که بنده را با خدا بدون واسطه مرتبط کنند. خوارج به اصول دینی که به مسئولیت شخص تأکید داشت، اهمیت زیادی می‌دادند. مانند امر به معروف و نهی از منکر. همچنین این گروه اعتقاد به رابـ ـطهٔ بین کار و ایمان داشتند. این گروه معتقد بودند که هر کس گناهی کبیره انجام داد، اطاعت امرالهی را نکرد و یا بدعتی آورد، کافر شده و تا زمانی که از عقیده خود بازنگردد باید با او جنگ شود. اگر شخص خاطی توبه نکرد، متجاوز شناخته می‌شود و عذاب ابدی جهنم در انتظار او خواهد بود. این عقیده در واقعی حامی این ایده خوارج بود که کشندگان عثمان کار عادلانه‌ای انجام داده‌اند و این ایده، مبنای تعلیمات فرقه ازارقه خوارج را تشکیل می‌دهد.[۹]

    استنباط آشکاری که از ایده مسئولیت بندگان می‌شود، تفکر قضا و قدر الهی است. اشعری (مرگ به سال ۳۲۴ هجری/۶–۹۳۵ میلادی) در کتاب مقالات به بعضی فرقه‌های خوارج اشاره می‌کند که همانند فرقه معتزله به اختیار انسان اعتقاد دارند، اما رویکرد کلی خوارج نسبت به این موضوع، قضا و قدر جبرگونه‌است. مباحث مربوط به قضا و قدر در فرقه اباضیه و در زمان امامت ابوعبیده (نیمه اول قرن دوم هجری/۸ میلادی) به وجود آمد. او که خطر پیدایش بحثهای منطقی و استدلالی روزافزون در فرقه اباضیه را حس می‌کرد، این موضوع را در این برهه پیش کشید. ابوعبیده به شدت با عبدالله بن یزید فرازی به خاطر دلایل خشک و بدون طرواتش مخالف بود و همچنین حمزه کوفی و عطیه را که به نظر از پیروان غالیان دمشقی می‌آمدند را اخراج نمود. ابوعبیده معتقد بود که خدا قدرت و دانش مطلق است. او از اعمال بندگان خود آگاه‌است اما اعمالشان را تعیین نمی‌کند؛ بنابراین هر شخص مسئول کردار خود است و به خاطر آن‌ها مسئول است. برخی از اصول فکری خوارج با اصول معتزله مشترک است. علت این امر این است که در برهه‌ای از زمان این دو فرقه به موازات هم پیشرفت داشته‌اند. چرا که مرکز اباضیه بصره بوده و از قضا مؤسسان فرقه معتزله نیز در آنجا فعالیت می‌کرده‌اند. خوارج و معتزله استدلالهای هم شکل داشته‌اند و حتی برای اثبات تزهایشان، از یکدیگر استدلالهای خود را گرفته‌اند.[۹]

    لازم است ذکر شود که در میان فرقه اباضیه، حقوق دانان نامداری وجود داشته‌است. مکتب فکری اباضیه، از قدیمی‌ترین بازماندگان مکاتب شرعی و حقوقی اسلام است. پایه‌گذار مکتب شرعی این فرقه جابر بن زید (مرگ در ۱۰۰ هجری/۹–۷۱۸ میلادی) است. اولین شاگردان وی ابو نوح صالح بن دهان، حیان الارج، ضمام بن سائب، جعفر بن سماک و ابوعبیده تمیمی بودند که این مکتب را در مجالس مخفیانه تبلیغ می‌نمودند و در این مجالس، پیروان این فرقه در مورد مسائل شرعی با یکدیگر بحث می‌نمودند. اباضیان اولیه در کوفه و بصره زندگی می‌کردند که فقه و شرع اسلامی در این شهرها در حال توسعه بود. البته به حجاز نیز می‌رفتند و با صاحبنظران مشهور آن زمان به بحث و تبادل نظر می‌پرداختند. حسن بصری (مرگ در ۱۱۰ هجری/۷۲۸ میلادی) و ابن‌عباس (مرگ در ۶۸ هجری/۸–۶۸۶ میلادی) از این صاحب نظران بودند که از دوستان جابر نیز بودند. از میان شاگردان جابر می‌توان به قتاده بن دعامه، عمرو بن حریم، عمرو بن دینار، تمیم بن هویس و عماره بن حیان اشاره نمود که اعتبار روایات سنی را قبول می‌داشتند.[۹]

    مسئله امامت و مسئله عضویت در مکتب خوارج (که عضویت منوط به مشروط به پذیرفتن اصول این فرقه‌است)، مسئله‌ای در محوریت مرکزی برای جنبش خوارج بوده‌است. بر اساس همین مسئله، فرقه‌های مختلفی با تفاوت اعتقادی کوچک در خوارج به وجود آمده‌اند. خوارج آشوب طلب نبوده‌اند و ضرورت امام را تأیید کرده‌اند. اما امامانی مانند عثمان، علی و معاویه را مردود شمرده‌اند. آنان بر توانایی‌های شخصی امام در امر به معروف و نهی از منکر تأکید داشته‌اند و انحصار مسئله خلافت به قبیله قریش را نامشروع می‌دانستند و معتقد بودند که شایسته‌ترین شخص امت باید امام گردد و مهم نیست از چه قبیله‌ای است. به عبارت دیگر، توانایی‌های شخصی در این نگرش، ارجح بر نژاد کسی است که به عنوان خلیفه انتخاب می‌گردد و رضایت امت از امامشان ضامن بقای حکومت وی است. اگر خلیفه مرتکب گـ ـناه کبیره کرد، پیروان به یک باره از وی جدا نمی‌شوند، بلکه به وی فرصت توبه رسمی داده می‌شود. اگر توبه کرد و دیگر به گـ ـناه ادامه نداد، امامتش ادامه می‌یابد، و الا، وظیفه شرعی پیروان است که از وی جدا شده و حتی در صورت نیاز با وی بجنگند. این فرقه از این ایده که حتی یک بـرده حبشی که بینیش بریده باشد، می‌تواند خلیفه شود، حمایت می‌کردند. منابع اباضیه، در این باب تصریح می‌کنند که امام باید مرد باشد و حائز تمام شرایط لازم برای امامت باشد، اما به اینکه یک بـرده هم می‌تواند خلیفه شود، اشاره‌ای نمی‌کنند. این مثل بـرده حبشی بینی بریده، نوعی سوءتفاهم ایجاد می‌کند. غرض این است که در این نگرش، هر شخص واجد شرایط می‌تواند این سمت را عهده‌دار شود و هیچ‌کس به خاطر نسبش در این باره سرزنش نخواهد شد. در واقع این مثل بـرده حبشی، نه در منابع خوارج آمده و نه در باب شرایط امام چنین روایتی داریم. این مثل بیانگر تفکر سکوت‌وارگونه اهل سنت است که معتقدند که امام باید در هر شرایطی مورد اطاعت قرار گیرد، حتی اگر به ناحق حکومت کند.[۹]

    برخی محققان نشان داده‌اند که مکتب اباضیه اصول خود را از اصول اهل سنت برداشت کرده‌است و تنها تغییرات سطحی و کوچکی را در مورد اصول مذهبی و سیـاس*ـی از خود به آن اضافه کرده‌است. اگر چه تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که مذهب اباضی، خط مشی متفاوتی با مذهب سنی داشته و در توسعه کلی فقه اسلامی مشارکت داشته‌است.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اباضیه

    250px-Madhhab_Map3.png

    اباضیه عمدتاً در عمان، زنگبار، تونس، الجزایر و لیبی ساکنند.
    220px-%D8%A3%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%A8%D9%86_%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%A8%D9%86_%D8%B3%D9%84%D9%8A%D9%85%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%84%D8%AE%D9%84%D9%8A%D9%84%D9%8A_Ahmed_bin_Hamad_al-Khalili_04.jpg

    شیخ احمد بن حمد بن سلیمان الخلیلی مفتی اباضیه در کشور عمان
    اباضیه یا اباضی‌گری[۱] یکی از مذاهب اسلام است که از جریان خوارج نشأت گرفته‌است. این فرقه از کهن‌ترین مذاهب اسلامی و تنها گروه باقی‌مانده از خوارج است.[۲] نام این مکتب از نام عبدالله بن اباض تمیمی نخستین پیشوای آن گرفته شده‌است.

    اباضیه که هم از تسنن و هم از تشیع جداست هرچند از نظر شمار پیروان در مقایسه با سنیان و شیعیان گروه کوچکی به حساب می‌آید اما از نظر تاریخی جریانی بسیار مهم است. امروزه اباضیان بیشتر در شمال آفریقا، شرق آفریقا (به‌ویژه جزیره زنگبار) و عمان سکونت دارند. عمان تنها کشور مسلمانی است که کیش اباضی در آن مذهب اکثریت است، پادشاه آن نیز این مذهب را دارد و بر پایه داده‌های کتاب واقعیت‌های جهان سیا حدود ۷۵٪ جمعیت آن اباضی مذهب به‌شمار می‌روند.[۳] البته در گذشته اباضیان در پهنه بسیار گسترده‌تری (حتی در اندلس) می‌زیستند.

    اباضیه مذهب خود را الدعوه، مذهب الحق، فرقه المحقه و فرقه الناجیه می‌خوانند و آن را کهن‌ترین مذهب اسلامی، نزدیک‌ترین مذهب به عصر نبوّت و نزدیک‌ترین مذهب به روح اسلام می‌دانند. اباضیه میانه‌روتر از دیگر گروه‌های خوارج به‌شمار می‌روند و به همین جهت نزدیکترین گروه خوارج به اهل سنت به‌شمار می‌آیند.

    آنان بر این عقیده‌اند که نمی‌توان به کسی مؤمن یا کافر گفت، چرا که وحی منقطع شد؛ و ابوبکر و عمر از دنیا رفته‌اند و امروز کسی نیست که حقایق را بیان کند و کافر را از مؤمن تمیز دهد. بدان جهت ما به کسی نمی‌گوییم که او مؤمن است یا کافر.[۴]

    اباضیان انتساب خود را به خوارج انکار کرده و مورخین برجستهٔ اباضی همچون برّادی در جواهر المُنْتَقات و شماخی در کتاب السیر، تاریخ پیدایش این فرقه را به زمان خلافت عثمان می‌رسانند و آن را قدیم‌تر از خروج خوارج می‌شمارند. البته اصطلاح خوارج نزد اباضیه به کسانی که بر علی بن ابی‌طالب شوریدند گفته نمی‌شود بلکه خوارج را کسانی می‌دانند که از اسلام خارج شوند، و معتقدند خروج از اسلام یا با انکار یکی از احکام ثابت و قطعی دین یا با عمل به آنچه قطعاً خلاف نصوص احکام دینی است، محقق می‌شود.

    محتویات
    • ۱ نخستین پیشوایان اباضی
    • ۲ پیشوایان دولت رستمی
    • ۳ بزرگان اباضی‌گری
    • ۴ جستارهای وابسته
    • ۵ منابع
    نخستین پیشوایان اباضی
    • جابر بن زید تمیمی.
    • عبدالله بن اباض
    • ابوعبیده مسلم بن ابی کریمه
    • ربیع بن حبیب فراهیدی
    • ابو بلال مرداس بن حدیر
    پیشوایان دولت رستمی
    • عبدالرحمن بن رستم
    • افلح بن عبدالوهاب
    بزرگان اباضی‌گری
    • شیخ علی یحی معمر
    • دکتر عمرو خلیفه نامی
    • شیخ ابراهیم بیوض
    • شیخ ابوالیقضان ابراهیم
    • مجاهد سلیمان بارونی
    • شیخ احمد خلیلی
    • شیخ ابواسحق ابراهیم اطفیش
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    شیعه
    شیعه
    220px-Hadith_Ali.svg.png

    درگاه تشیع
    عقاید
    فروع
    نماز • روزه • خمس • زکات • حج • جهاد • امر به معروف و نهی از منکر • تولی • تبری
    عقاید برجسته مهدویت: غیبت (غیبت صغری، غیبت کبرا)، انتظار، ظهور و رجعت • بدا • شفاعت و توسل • تقیه • عصمت • مرجعیت، حوزه علمیه و تقلید • ولایت فقیه • متعه • شهادت ثالثه • جانشینی محمد • نظام حقوقی
    شخصیت‌ها
    چهارده معصوم
    محمد • علی • فاطمه • حسن • حسین • سجاد • باقر • صادق • کاظم • رضا • جواد (تقی) • هادی (نقی) • حسن (عسکری) • مهدی
    صحابه سلمان فارسی • مقداد بن اسود • میثم تمار • ابوذر غفاری • عمار یاسر • بلال حبشی • جعفر بن ابی‌طالب • مالک اشتر • محمد بن ابوبکر • عقیل • عثمان بن حنیف • کمیل بن زیاد • اویس قرنی • ابوایوب انصاری • جابر بن عبدالله انصاری • ابن‌عباس • ابن مسعود • ابوطالب • حمزه • یاسر • عثمان بن مظعون • عبدالله بن جعفر • خباب بن ارت • اسامة بن زید • خزیمة بن ثابت • مصعب بن عمیر • مالک بن نویره • زید بن حارثه
    زنان: فاطمه بنت اسد • حلیمه • زینب • ام کلثوم بنت علی • اسماء بنت عمیس • ام ایمن • صفیه بنت عبدالمطلب • سمیه
    رجال و علما کشته‌شدگان کربلا • فهرست رجال حدیث شیعه • اصحاب اجماع • روحانیان شیعه • عالمان شیعه • مراجع تقلید
    مکان‌های متبرک
    مکه و مسجدالحرام • مدینه، مسجد النبی و بقیع • بیت‌المقدس و مسجدالاقصی • نجف، حرم علی بن ابی‌طالب و مسجد کوفه • کربلا و حرم حسین بن علی • کاظمین و حرم کاظمین • سامرا و حرم عسکریین • مشهد و حرم علی بن موسی الرضا
    دمشق و زینبیه • قم و حرم فاطمه معصومه • شیراز و شاه‌چراغ • کاشمر و حمزه بن حمزه بن موسی بن جعفر امامزاده سید مرتضی و آرامگاه سید حسن مدرس • آستانه اشرفیه و سید جلال‌الدین اشرف • ری و حرم شاه عبدالعظیم
    مسجد • امامزاده • حسینیه
    روزهای مقدس
    عید فطر • عید قربان (عید اضحی) • عید غدیر خم • محرّم (سوگواری محرم)، تاسوعا، عاشورا و اربعین) • عید مبعث • میلاد پیامبر • تولد ائمه • ایام فاطمیه
    رویدادها
    رویداد مباهله • رویداد غدیر خم • سقیفه بنی‌ساعده • فدک • رویداد خانه فاطمه زهرا • قتل عثمان • جنگ جمل • نبرد صفین • نبرد نهروان • واقعه کربلا • مؤتمر علماء بغداد • حدیث ثقلین • اصحاب کسا • آیه تطهیر • شیعه‌کُشی
    کتاب‌ها
    قرآن • نهج‌البلاغه • صحیفه سجادیه
    کتب اربعه: الاستبصار • اصول کافی • تهذیب الاحکام • من لایحضره الفقیه
    مصحف فاطمه • مصحف علی • اسرار آل محمد
    وسائل‌الشیعه • بحارالانوار • الغدیر • مفاتیح‌الجنان
    تفسیر مجمع‌البیان • تفسیر المیزان • کتب شیعه
    شاخه‌ها
    دوازده‌امامی (اثنی‌عشری) • اسماعیلیه • زیدیه • غلاه • واقفیه
    منابع اجتهاد
    کتاب (قرآن) • سنت (روایات پیامبر و ائمه) • عقل • اجماع
    • ن
    • ب
    • و

    شیعه دومین مذهب بزرگ پیروان دین اسلام است. واژه شیعه شکل مختصر «شیعه علی» یعنی پیرو یا حزب علی بن ابیطالب، نخستین امام، می‌باشد. شیعیان بین ۱۰ تا ۲۰ درصد از کل جمعیت مسلمانان جهان و ۳۸ درصد جمعیت مسلمانان خاورمیانه را تشکیل می‌دهند.[۱]

    هر چند در طول تاریخ شیعه به شاخه‌های متعدد تقسیم شد، اما امروزه تنها سه دسته اصلی شیعه دوازده‌امامی، شیعه اسماعیلی و شیعه زیدی وجود دارد.[۲][۳][۴][۵] امامیه یا شیعه دوازده‌امامی بزرگترین شاخه شیعه می‌باشد و اغلب اصطلاح شیعه به‌طور پیش‌فرض برای آن به کار می‌رود. مذهب شیعه مبتنی بر تفسیری از قرآن و سنت محمد می‌باشد که از طریق امامان شیعه بیان و تعلیم شده‌است.

    وجه مشترک اعتقادات تمام شیعیان، باور به انتصاب علی بن ابیطالب برای جانشینی محمد، پیامبر اسلام، و امامت پس از وی از سوی خداوند است. شیعیان معتقدند فقط خداست که می‌تواند شخصی را برای حفظ اسلام، تعلیم شریعت و رهبری امت به عنوان امام نصب نماید. شیعیان دلایل عقلی و نقلی متعددی برای این موضوع بیان می‌کنند :

    محتویات
    • ۱ دلایل عقلی
    • ۲ دلایل نقلی
    • ۳ دسته های مختلف شیعیان
    • ۴ تعریف در لغت و اصطلاح
    • ۵ باورها
      • ۵.۱ امامت
        • ۵.۱.۱ حکومت اسلامی
      • ۵.۲ عصمت
    • ۶ زیر شاخه‌های شیعه
      • ۶.۱ فرقه غالب
    • ۷ خاستگاه
    • ۸ امامان شیعیان دوازده امامی
    • ۹ فقه
    • ۱۰ علایم ظاهری شیعیان
    • ۱۱ جغرافیای تشیع
      • ۱۱.۱ شیعه شدن ایرانیان
    • ۱۲ شیعه واقعی
      • ۱۲.۱ خصوصیات شیعه واقعی
    • ۱۳ مراجع تقلید شیعه
    • ۱۴ کتاب‌شناسی
    • ۱۵ نگارخانه
    • ۱۶ جستارهای وابسته
    • ۱۷ منابع
    • ۱۸ پانویس
    • ۱۹ پیوند به بیرون
    دلایل عقلی
    خداوند ولی مردم است و هیچ کس غیر از خداوند هیچ حقی به دیگری ندارد حتی بر خود. بنابراین لازم است خداوند ولی مردم را معرفی کندو هرکسی که او برگزیند باید اطاعت شود.[۶]

    دلایل نقلی
    روایات زیادی در کتب شیعه و اهل تسنن در مورد جایگاه و امامت اهل بیت وجود دارد: اول: آیه تطهیر: آیه ۳۳، سوره احزاب دوم: آیه مباهله: آیه ۶۱، سوره ال عمران سوم: آیه اولی الأمر: آیه ۵۹، سوره نسا چهارم: آیه اولی الارحام: آیه ۶، سوره احزاب پنجم: آیه ولایت :آیه ۵۵، سوره مائده[۷]

    دسته های مختلف شیعیان
    دسته‌های مختلف شیعیان در خصوص شرایط امامت، اشخاصی که به عنوان امام منصوب شده‌اند و مأموریت امام اختلاف نظر دارند و بر اساس تفاوت دیدگاهشان در موضوع امامت شاخه‌های شیعه از هم متمایز می‌شوند. برای مثال زیدیه قیام به شمشیر را از ویژگی‌های امام می‌دانند در حالی که اسماعیلیه و امامیه بر علم و عصمت امام تأکید دارند. اکثر قریب به اتفاق شیعه، جز معدودی از فرقه‌ها نظیر ناووسیه، امام را مردی از فرزندان فاطمه زهرا می‌دانند.

    به لحاظ تاریخی شیعه در سده نخست به عنوان یک گروه از مسلمانان شکل گرفت. برخی این شکل‌گیری را در زمان حیات پیامبر و عده‌ای پس از وفات وی در اختلاف بر سر جانشین او می‌دانند. از زمان خلافت علی بن ابیطالب، شیعه علی به عنوان یک اجتماع متشکل ایجاد شد و بخصوص پس از واقعه عاشورا دسته‌های متعدد شیعه نظیر ناووسیه، زیدیه و امامیه ظهور کردند و در اواخر سده نخست و اوائل سده دوم به صورت مذهب فقهی و کلامی صورتبندی شدند.

    تعریف در لغت و اصطلاح
    شیعه در لغت بر دو معنا اطلاق می‌شود، یکی توافق و هماهنگی دو یا چند نفر بر مطلبی، و دیگری، پیروی کردن فردی یا گروهی، از فرد یا گروهی دیگر.[۸][۹] در زبان عربی در اصل به معنای یک، دو یا گروهی از پیروان است. در قرآن این لفظ چندین بار به این معنا به کار رفته‌است. برای نمونه در آیه ۱۵ سوره قصص دربارهٔ یکی از پیروان موسی از عنوان شیعه موسی[۱۰] و در جای دیگر از ابراهیم به عنوان شیعه نوح یاد می‌کند.[۱۱] در تاریخ اسلام لفظ شیعه، به معنای اصلی و لغوی‌اش برای پیروان افراد مختلفی به کار می‌رفت. برای مثال، گاهی از شیعه علی بن ابی‌طالب و گاهی از شیعه معاویه بن ابی‌سفیان نام بـرده شده. اما این لفظ به تدریج معنای اصطلاحی پیدا کرد و تنها بر پیروان علی که به امامت او معتقدند اطلاق می‌شود.[۱۲]

    واژه شیعه در زمان حیات پیامبر از طرف ایشان به دوست داران علی بن ابی طالب گفته شد. پس از وفات پیامبر کسانی که معتقد به اولویت علی ابن ابی طالب برای خلافت بودند شیعه نامیده می‌شدند. تمایز این گروه از دیگر مسلمین تا زمان امام پنجم شیعیان فقط در محبت به اهل بیت و اعتقاد به شایستگی انحصاری آن‌ها برای حکومت مسلمین بود. از زمان امام پنجم شیعیان - محمد بن علی ملقب به باقر - به تدریج شیعه به عنوان یک مکتب مجزای فقهی حقوقی درآمد. در زمان امام ششم - جعفر ابن محمد صادق - با گسترش مباحث کلامی شیعیان (پیروان ایشان) از نظر کلامی نیز در کنار معتزله و اشاعره مکتب ویژه خود را پایه‌گذاری کردند.[۱۳] از زمان امام ششم شیعیان (شیعیان غیر زیدی) - جعفر ابن محمد صادق - و به دلیل پرهیز ایشان از تلاش برای دستیابی به قدرت سیـاس*ـی در سایه جدال بین امویان و عباسیان در بین غالب شیعیان اعتقاد چنین بود که تا زمان قیام قائم آل محمد (که شناخته شده نبود) تغییری در وضعیت سیـاس*ـی شیعیان ایجاد نخواهد شد و به همین دلیل شیعیان تا سال‌ها بعد همواره از امامان بعدی در مورد اینکه قائم هستند یا نه پرس و جو می‌کردند.[۱۴]

    اکنون «شیعه» در اصطلاح به آن عده از مسلمانان گفته می‌شود که به خلافت و امامت بلافصل علی معتقدند، و بر این عقیده‌اند که امام و جانشین پیامبر اسلام از طریق نصّ شرعی تعیین می‌شود، و امامت علی و دیگر امامان شیعه نیز از طریق نص شرعی ثابت شده‌است.[۱۵][۱۶] همچنین است که از جابر بن عبدالله انصاری نقل شده‌است:

    ما نزد رسول‌الله بودیم که علی بن ابی طالب وارد شد در این هنگام پیامبر فرمودند: «قسم به کسی که جان من در قبضهٔ قدرت اوست این مرد (اشاره به علی) و شیعهٔ او روز قیامت رستگارانند» آنگاه بود که آیه خیرالبریه نازل شد.[۱۷]


    • إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولٰئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ[۱۸]
    باورها
    باورهای سازمان‌یافته و کلامی شیعه امروز بر این است که تبیین و تفسیر امر دین پس از پیامبر و اداره امور مسلمانان بر عهده اشخاصی است، که از سوی خدا معین شده و دارای ویژگی‌هایی همچون عصمت و عدالت هستند، این افراد امام نامیده می‌شوند. نخستین امام شیعیان علی است. بر پایه باور شیعه، اصول دین شیعیان پنجگانه‌است و علاوه بر سه اصل دین توحید، نبوت و معاد به دو اصل دیگر یعنی عدل و امامت نیز باور دارند. اصل عدل بین شیعیان و معتزله تا حدی مشترک است و اصل امامت ویژه این مذهب‌است. شیعیان همچنین مانند بسیاری دیگر از فرق اسلامی بر معاد جسمانی بسیار تأکید دارند[۱۹] و گرچه برخی شبهه‌ها و احتمالات دربارهٔ روحانی بودن معاد مطرح شده‌است،[۲۰] اما همواره از طرف علمای شیعه و سنی از جمله شیخ طوسی، خواجه نصیرالدین طوسی و امام محمد غزالی جواب داده شده و بر جسمانی بودن معاد تأکید شده‌است، تا آنجا که ابن سینا با آنکه معاد را در دو صورت جسمانی و روحانی قابل تصور می‌داند، اما می‌گوید: ... معادی که در شرع نقل شده‌است، راهی برای اثبات آن جز از طریق شرع و تصدیق إخبار پیامبر نیست؛ و آن معادی‌ست که برای بدن است… [۲۱] اگرچه قرن‌ها پس از وی، صدرالمتالهین شیرازی به اثبات آن فائق آمد.[۲۲] و در واقع اینکه، این ضرورت در دین، اعتقاد به معاد جسمانی است نه معاد مادّی و طبیعی.[۲۳]

    همچنین شیعیان قرآن را کتابی محفوظ می‌دانند[۲۴] و همه آن‌ها مدعی پیروی از قرآن و سنت محمد هستند و بخاطر پیروی از سنت پیامبر اسلام و دستور خداوند- شیعه تعیین جانشین پیامبر را تنها ویژه خدا و پیامبر می‌داند.

    باور به ظهور یا بازگشت منجی (نجات دهنده) و موعود در اکثر فرق اسلامی و همچنین دیگر ادیان روشن و غیرقابل کتمان است، آنچنانکه یهودیان چشم به راه پادشاه بنی‌اسرائیل‌اند و مسیحیان به بازگشت عیسی باور دارند، در باورهای زرتشتیان، بودیسم و برخی دیگر ادیان نیز می‌توان گونه‌های مشابه این باور را یافت، در فرق اسلامی، مخصوصاً فرق شیعه، در قرون پس از اسلام، این باور بسیار رایج و مشهود بوده‌است. کیسانیه قائم را محمد حنفیه فرزند دیگر علی بن ابیطالب می‌دانند، اسماعیلیه نیز قائم را اسماعیل فرزند ارشد جعفر بن محمد صادق می‌دانند. اما باور شیعیان اثنی‌عشری، این است که منجی آخرالزمان از آل محمد است و او را قائم آل محمد یا مهدی می‌نامند و معتقدند او آخرین و امام دوازدهم شیعیان، حجت بن حسن عسکری است.

    اعتقاد به رجعت به معنای زنده شدن بعضی از مردگان در این دنیا و در هنگام ظهور مهدی، از دیگر باورهای شیعه‌است، برخی از علمای شیعه، رجعت را از ضروریات شیعه نمی‌دانند،[۲۵] اما هیچ‌یک به دلیل ادله عقلی و نقلی و قرآنی آن را انکار نمی‌کنند.[۲۶] اگرچه برخی ادیان و حتی فرق اسلامی به گونه‌هایی از بازگشت به زندگی پس از مرگ در اشکال مختلفی چون بازگشت روح در بدنی دیگر یا به تناسخ یا به شکل حلول باور دارند، اما دیدگاه به خصوص شیعه در رجعت، یکی از بزرگ‌ترین تفاوت‌های شیعه با دیگران است، بدین معنی که شیعیان نه تنها به معاد جسمانی باوری عمیق دارند، بلکه معتقدند که در آخر زمان و پس از ظهور قائم آل محمد،[۲۷] برخی از انبیاء مانند عیسی مسیح و اولیاء خدا مانند مالک اشتر و برخی از امامان شیعیان و همچنین برخی از اشقیاء و بدکاران دورانهای بشری رجعت نموده، به دنیا بازمی‌گردند. بدین ترتیب در آخرالزمان، نیکوکاران بر دنیا حکم رانی نموده و بدکاران به مجازات خواهند رسید.[۲۸]

    220px-Ali_al-Ridha_%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%AF%D8%8C_%D8%AD%D8%B1%D9%85_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C_%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%B6%D8%A7_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D9%87%D8%B4%D8%AA%D9%85_%D9%85%D8%B0%D9%87%D8%A8_%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87.jpg

    مدفن علی ابن موسی امام هشتم شیعیان
    امامت
    شیعه معتقد است قرآن و سنت پیامبر اسلام برای ایمان حقیقی لازم و کافی است. یک مسلمان برای شناخت وظیفه خود و سلوک به سوی خدا در هر زمان نیازمند پیشوایی است، که راه‌شناس و درستکار باشد و او را به سوی خدا راهنمایی کند؛ در غیر این صورت هر کس بر اساس تشخیص شخصی‌اش امر دین را تفسیر می‌کند و گمراه می‌گردد. این پیشوا حجتی است که توسط خدا انتخاب و توسط پیامبر و امامان پیشین به مسلمانان معرفی می‌گردد؛ بنابراین امامت مفهومی بسیار بنیادی است و امام ویژگی‌ها و مسئولیت‌های متعددی از جمله تبیین و تفسیر دین و هدایت مردم دارد. خلافت پایین مرتبه‌ترین سطح وظایف امام است و تنها وقتی امام به خلافت دست می‌یابد که مسلمانان او را بخواهند و یاری نمایند. چنان‌که علی در زمان خلافت می‌گوید:

    «اگر نبود حضور حاضران و اقامه حجت به واسطه یاران و اگر نبود عهدی که خدا از آگاهان گرفته‌است تا بر ستمگری ظالم و ستم بر مظلوم آرام نگیرند، افسار شتر خلافت را وامی‌نهادم. (خلافت را نمی‌پذیرفتم)»[۲۹]

    در بین اکثریت علما و عامه شیعه چنین پنداشته می‌شود که امامان نایبان پیامبر در حکومت و معتبرترین مفسران قرآن و سنت پیامبر محسوب می‌شوند. امامان به دلیل دارا بودن مقام قرب و بندگی خدا منشأ برکات الهی دانسته می‌شوند اما اعتقاد به نیابت آن‌ها در خلقت، تقسیم رزق و تشریع را به عنوان غلو یا زیاده روی می‌دانند. در تمام ادوار حتی در زمان حیات امامان شیعه افراد و گروه‌هایی معتقد به وجود کاملاً فراطبیعی برای امامان بودند. این گروه‌ها به صورت رسمی همواره در اقلیت بودند اما برخی از اعتقادات و روایات آن‌ها پس از دوره غیبت وارد اعتقادات عامه شیعیان شد.[۳۰]

    حکومت اسلامی
    نوشتار اصلی: ولایت فقیه
    از نظر شیعه، حکومت تنها از آن خداست و هر حاکمی که از جانب خداوند حکم نکند و فرمانش حق نباشد، لزوماً به باطل حکم کرده و طاغوت می‌باشد. (چرا که بعد از حق چیزی جز باطل نیست[۳۱])[۳۲][۳۳][۳۴][۳۵] و دروغ‌زن به خدا و پیامبر او و غاصب ولایت آن‌ها خواهد بود و مخالفت با آن واجب است، مگر از باب تقیه. بنابراین، شیعیان معتقدند که خداوند امامانی را از جانب خود تعیین و مشخص نموده‌است و تنها آنان شایستگی تشکیل حکومت و قرار گرفتن در رأس آن را دارند و اطاعت از هر حاکمی غیر از آن‌ها، شرک تلقی شده و موجب جاودانگی در آتش خواهد شد.[۳۶][۳۷][۳۸][۳۹][۴۰][۴۱][۴۲][۴۳][۴۴][۴۵][۴۶][۴۷][۴۸][۴۹] در نگاه شیعیان خداوند در تمامی زمان‌ها یک نفر را به عنوان امام یعنی سرپرست الهی قرار داده‌است و زمین هرگز از «حجت» خالی نیست اما این راهبران الهی، همان گونه که در بالا گفته شد، تنها زمانی دست به تشکیل حکومت می‌زنند که اقبال و خواست عمومی برای این امر وجود داشته باشد. شیعیان علت عدم ظهور و تشکیل حکومت آخرین امامشان -که وی را منجی می‌خوانند- را نیز عدم خواست واقعی مردم برای تشکیل حکومت الهی می‌دانند.[۵۰] در فقه شیعی، نظریه‌ای وجود دارد که دایره اختیارات فقیه جامع‌الشرایط را در حد حاکمیت می‌داند و اگر چه در دایره اختیارات فقیه اختلاف نظر وجود دارد اما کسانی که قائل به گستردگی اختیارات ولی فقیه هستند معتقدند او حق حاکمیت دارد و دستورها او به لحاط حاکمیتی نافذ است. در واقع ولایت فقیه، نظریه‌ای در فقه شیعه است که نظام سیـاس*ـی مشروع در دوران غیبت امام معصوم را بیان می‌کند.[۵۱] نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس این نظریه تأسیس شده‌است. ولایت محدود فقیه از جمله حق قضاوت، صدور فتوا در مسائل شرعی، اخذ وجوهات شرعی و رسیدگی به امور حسبیه از دیرباز در فقه امامیه مطرح و مورد بحث بوده و در ارتباط نزدیک با نهاد مرجعیت است. اما در نظریهٔ ولایت سیـاس*ـی فقیه که بیش از همه توسط روح‌الله خمینی مطرح و تشریح شده، این ولایت اساس نظم سیـاس*ـی دورهٔ غیبت را تشکیل می‌دهد و فقیهان جانشین امام در اجرای سیاست‌ها و مسائل حکومتی و سایر امور مربوط به امام معصوم (به جز جهاد ابتدایی) محسوب می‌شوند.[۵۲][۵۳]

    عصمت
    نوشتار اصلی: عصمت
    واژه «عصمت» در لغت عربی به معنای نگاه داشتن، حفاظت و ممانعت است.[۵۴] اما این کلمه در اصطلاح علم کلام، به معنای مصونیت از گـ ـناه یا لغزش برای برخی از انسان‌ها مانند پیامبران و امامان آمده‌است. نظریه عصمت در مورد امامان شیعه نخستین بار توسط هشام ابن حکم از متکلمین مهم شیعه و از اصحاب امام ششم شیعیان پیشنهاد شد.[۵۵] دانشمندان علم کلام اسلامی مانند خواجه نصیر الدین طوسی در کتاب تجرید الاعتقاد و علامه حلی در شرح تجرید، به این نکته اشاره کرده‌اند که بحث عصمت در سه سطح مطرح می‌گردد:

    سطح اول: عصمت به معنای باز دارندگی از اشتباه در ابلاغ رسالت. در این زمینه دانشمندان علم کلام اعم از اهل تشیع و اهل تسنن، عصمت به معنای یادشده را در مورد پیامبر اسلام تأیید می‌کنند. زیرا آیه سوم از سوره نجم با صراحت این امر را بیان کرده‌است که هرگز پیامبر از روی هوا و هـ*ـوس سخن نمی‌گوید و سخن او چیزی جز وحی الهی نیست.[۵۶]

    سطح دوم: عصمت به معنای باز دارندگی از گـ ـناه و معصیت. در این زمینه عموم علمای علم کلام شیعه، معتقد به عصمت پیامبران و امامان و فاطمه زهرا هستند.[۵۷]

    سطح سوم: عصمت به معنای باز دارندگی از هرگونه لغزش و اشتباه. در این زمینه میان دانشمندان علم کلام شیعه اتفاق نظر نیست، اما از نظر اکثریت آنان، پیامبر اسلام، دخترش فاطمه زهرا و ائمه شیعیان در مرتبه‌ای قرار دارند که از هر گونه خطا و اشتباه مبری می‌باشند. از این رو به آنان معصوم گفته می‌شود. در مقابل اکثریت یادشده، برخی از دانشمندان شیعه مانند شیخ صدوق در مبحث «سهو النبی»، صدور لغزش‌های کوچک در قضایای شخصی و غیر مبحث ابلاغ و حی و رسالت را محال نمی‌شمارند.[۵۸][۵۹][۶۰][۶۱]

    زیر شاخه‌های شیعه
    دین اسلام در اصل دارای یک مذهب و یک مرام بوده‌است. اما این دین به مرور زمان به زیر شاخه‌های بسیار دسته‌بندی گردید. شیعیان نیز از سده دوم هجری به بعد به چندین زیرگروه منشعب شده‌اند. امروز بیشتر شیعیان را «شیعیان دوازده امامی (اثناعشری)» تشکیل می‌دهند. مهم‌ترین مذاهب دیگری که از شیعه منشعب شده‌اند، عبارت‌اند از اسماعیلیان، زیدیه، کیسانیه، واقفیه و فطحیه. تمام این مذاهب علی‌رغم تفاوت‌های آشکار اعتقادی و فقهی در مسئله ضرورت «امامت» اشتراک نظر دارند. البته تفسیر هر یک از امام و مصداق آن منحصر به فرد است.

    مفاتیح‌العلوم شیعیان را به شش زیرگروه بخش می‌کند، اثنی عشری معتقد به دوازده امام، زیدیه (پیروان زید بن علی)، کیسانیه (پیروان کیسان غلام علی بن ابیطالب)، عباسیه (منسوب به آل عباس بن عبدالمطلب)، غالیه، و امامیه[نیازمند منبع]. وی امامیه را به ۷ تیره تقسیم می‌کند، ناووسیه (منسوب به عبدالله بن ناووس)، مفضلیه (منسوب به مفضل بن عمر)، قطعیه (که وفات موسی بن جعفر را تأیید کرده‌اند)، شمطیه (منسوب به یحیی بن اشمط)، واقفیه (که در امامت موسی بن جعفر متوقف شده‌اند و وی را زنده می‌دانند)، ممطوره، و احمدیه (منسوب به احمد بن موسی بن جعفر که وی را امام هشتم خود می‌دانند). در کتاب فرهنگ فرق اسلامی از دکتر محمدجواد مشکور زیرشاخه‌های بیشتری برای شیعه ذکر شده‌است.

    فرقه غالب
    شیعه دوازده امامی در ابتدای قرن بیست و یکم، بزرگ‌ترین شاخه از فرق شیعه است.[۶۲]

    خاستگاه
    نوشتار اصلی: جانشینی محمد
    پیامبر اسلام ده سال پس از هجرت، و چند ماه پس از بازگشت از حجةالوداع، بیمار شد و ظهر روز دوشنبه در ۱۲ ربیع‌الاول سال ۱۱ مصادف با ۷ ژوئن سال ۶۳۲م در خانهٔ همسرش عایشه در شهر مدینه در حالی که ۶۳ سال داشت درگذشت.[۶۳][۶۴] گروهی از مردم به سقیفه بنی ساعده رفتند تا در مورد جانشینی محمد گفتگو کنند.[۶۵] این امر درحالی بود که، علی[۶۶] به همراه طلحه و زبیر و جمعی از خویشان و صحابهٔ محمد، مشغول خاکسپاری‌اش بودند،[۶۷] نتیجه گردهمایی مسلمانان در سقیفه، انتخاب ابوبکر به‌عنوان جانشین محمد بود.[۶۸][۶۹] گروهی از انصار در سقیفه بنی ساعده از سعد بن عباده حمایت می‌کردند، اما مهاجران این را نپذیرفته و خود را از لحاظ خویشاوندی نزدیک‌تر به محمد می‌دانستند. در میان مهاجران عده‌ای نیز به رهبری علی و شامل زبیر، طلحه، عباس بن عبدالمطلب، مقداد، سلمان فارسی، ابوذر غفاری و عمار بن یاسر، علی را وارث مشروع محمد می‌دانستند. پوناوالا معتقد است تاریخ‌نگاران مسلمان اتفاق نظر دارند که بحران موجود در این برهه، توسط سه تن از مهاجران مشهور به نام‌های ابوبکر و عمر و ابوعبیده جراح برطرف گردید. آنان انصار را جمع کرده و به آن‌ها ابوبکر را تحمیل کردند. حسادت بین دو قبیلهٔ مهم انصار به نام اوس و خزرج و عدم فعالیت بنی‌هاشم در تبلیغ نظرشان، موفقیت این سه تن را تسهیل نمود.[۷۰]

    این انتخاب باعث اختلاف بین هواداران ابوبکر و طرفداران علی شد. طرفداران علی قائل بودند که علی توسط شخص محمد به جانشینی منصوب شده‌است و بنابراین مقام خلافت باید از آن وی باشد.[۷۱][۷۲] علاوه بر آن، طبری در تاریخ خود نقل کرده‌است که گروهی از مخالفان ابوبکر از جمله زبیر در خانهٔ فاطمه گرد آمدند و عمر با تهدید به آتش زدن خانه، آن‌ها را بیرون کشاند. علی بعداً مکرر می‌گفت که اگر چهل یاور داشت قیام می‌کرد.[۷۳] به نوشته پوناوالا علی و بنی‌هاشم تا قبل از مرگ فاطمه (حدود شش ماه) از بیعت با ابوبکر سر باز زدند. علی بر روی حقش پافشاری ننمود، چرا که تمایل نداشت امت نوپای اسلام دچار کشمکش گردد.[۷۰] بدین ترتیب به تدریج نهاد خلافت پدید آمد که در خارج از جهان اسلام معادلی ندارد. خلیفه از منزلت رهبری و حق گزینش زمامداران برخوردار بود. انتصاب به خلافت نوعی قرارداد بود که تعهدات متقابلی را بین خلیفه و اتباع وی (امت) پدید می‌آورد.[۷۴]

    همه شیعیان معتقد به انتخاب امامت توسط خدا و ابلاغ آن توسط پیامبر هستند و بنابراین بر اساس حدیث غدیر (و آیاتی چون آیه ولایت[۷۵] و آیه تطهیر[۷۶] و احادیث متواتر دیگر، همچون حدیث منزلت و حدیث ثقلین)[۷۷] علی را امام بر حق می‌دانند، اما اهل سنت به شورا اعتقاد دارند.

    شیعیان بر این باورند که محمد در زمان حیاتش، جانشین پس از خود را تعیین کرد و پسر عمو و دامادش علی بن ابیطالب را به عنوان وصی و خلیفه پس از خود اعلام نمود. شیعیان بر این باورند که اساس و خاستگاه شیعه، دفاع از اسلام و ولایت و عدل[نیازمند منبع] است.

    هم چنین شیعیان در اثبات حقانیت خود به روایاتی از پیامبر اسلام در منابع اهل سنت استناد می‌کنند، که در آن‌ها به «شیعه علی» اشاره شده‌است. از جمله سیوطی سنی مذهب روایت می‌کند زمانی پیامبر رو به علی کرد و گفت: «سوگند به آن که جانم به دست اوست این شخص - علی - و کسانی که شیعه و پیرو اویند در قیامت رستگارند.»[۷۸] علامه امینی از علمای شیعه‌است که از محبوبیت خاصی در میان شیعیان برخوردار است. وی تمامی روایات دربارهٔ واقعه غدیر را از کتب اهل سنت جمع‌آوری نموده و در چهل مجلد الغدیر منتشر نمود.

    برخی، تشیع را به فردی به نام عبدالله بن سبا نسبت می‌دهند. اگرچه برخی از تواریخ و «کتب ملل و نحل»، وی را از غالیان شیعه و مؤسس فرقه سبائیه می‌دانند که قائل به الوهیت علی بوده‌است و به همین دلیل مورد لعن و تکفیر علی بن ابیطالب واقع شده‌است و حتی برخی اخباری نقل می‌کنند که وی و پیروانش، به دستور علی در آتش سوزانده شده‌اند. مرتضی عسکری در کتاب خود و هم چنین برخی از خاورشناسان و حتی علمای سنی در قرون اخیر، عبدالله بن سبا فردی خیالی و ساخته و پرداخته مخالفان شیعه می‌دانند.[۷۹]

    برخی از اهل سنت، نظیر شیخ شلتوت، مفتی اعظم الازهر معتقدند که تقلید از فقه مذهب جعفری، نظیر مذاهب چهارگانه اهل سنت معتبر است.[۸۰]

    امامان شیعیان دوازده امامی
    اکثریت شیعه، را شیعه امامیه یا اثنی‌عشری (دوازده امامی) تشکیل می‌دهد، از آن جا که آنان جانشینان پیامبر اسلام را ۱۲ نفر می‌دانند، اثنا عشریه (دوازده امامی) نامیده شده‌اند.[۸۱]

    نام و خصوصیات امامان دوازده‌گانه در احادیثی که از پیامبر اسلام روایت شده، بیان گردیده‌است. آنان عبارتند از:

    1. علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین
    2. حسن بن علی (حسن مجتبی)
    3. حسین بن علی (سید الشهدا)
    4. علی بن الحسین (سجاد/زین العابدین)
    5. محمد بن علی (باقر)
    6. جعفر بن محمد (صادق)
    7. موسی بن جعفر (کاظم)
    8. علی بن موسی (رضا)
    9. محمد بن علی (تقی/جواد)
    10. علی بن محمد (نقی/هادی)
    11. حسن بن علی (حسن عسکری)
    12. حجت بن الحسن (المهدی)
    فقه
    نوشتار اصلی: فقه امامیه
    مذهب فقهی شیعیان دوازده‌امامی به فقه امامیه مشهور است.

    علایم ظاهری شیعیان
    در روایتی از حسن بن علی العسکری نقل شده‌است: «نشانه و علامتِ مؤمن (شیعه) پنج چیز است: ۱–۵۱ رکعت نماز [در شبانه‌روز] خواندن (۱۷ رکعت واجب و ۳۴ رکعت مستحبی و نافله روزانه)، ۲- زیارت کردن امام حسین در روز اربعین، ۳- انگشتر را در دست راست نمودن، ۴- پیشانی را در سجده بر خاک نهادن، ۵- بسم الله الرحمن الرحیم را [در نمازها] بلند گفتن.»[۸۲]

    یکی دیگر از نشانه‌های ظاهری شیعیان شهادت دادن به ولایت و خلافت بلافصل علی بن ابیطالب و امامان بعد از او در اذان (با ذکر اشهد ان علیاْ ولی‌الله یا نظایر آن) می‌باشد؛ که شهادت ثالثه نامیده می‌شود. البته گواهی دادن به ولایت علی بن ابیطالب در اذان به عنوان استحباب و تبرک گفته می‌شود و از اجزای اصلی اذان نیست. گر چه شهادت به ولایت علی بن ابی طالب در این زمانه شعار مذهب شیعه محسوب می‌شود، ولی برخی مراجع تقلید معتقدند که این عبارت باید طوری گفته شود که شبیه جملات اذان و اقامه نگردد.

    جغرافیای تشیع
    نوشتار اصلی: جغرافیای تشیع
    320px-Madhhab_Map2_ar.PNG

    نقشه پراکندگی مذاهب اسلامی.
    شیعیان حدود ۱۶٪ تا ۳۰٪ از کل جمعیت مسلمانان را تشکیل می‌دهند.[۸۳] بیشتر شیعیان دوازده‌امامی در هند، ایران، عراق، جمهوری آذربایجان، لبنان، افغانستان، پاکستان و کشورهای حاشیه خلیج فارس مانند یمن و بحرین زندگی می‌کنند. بر اساس آمار سیا ورلد فکت‌بوک ۸۹ درصد مردم ایران[۸۴] ۶۰ تا ۶۵ درصد مردم عراق،[۸۵] ۸۵ درصد مردم جمهوری آذربایجان[۸۶] و ۳۰ درصد مردم کویت[۸۷] و ۲۰ تا ۳۰ درصد مردم افغانستان[۸۸][۸۹] و ۱۶ درصد مردم امارات متحده عربی[۹۰] شیعه دوازده‌امامی هستند. از شیعیان لبنان، عربستان سعودی، بحرین و قطر آمار دقیقی در دست نیست. همچنین بنابر آمار ۲۰٪ مردم پاکستان[۹۱] شیعه هستند که بخشی از آن‌ها بخصوص در کشمیر[نیازمند منبع]، اسماعیلی هستند. شیعیان یمن، عمدتاً از زیدیه هستند، اما از آنان نیز آمار دقیقی در دست نیست. همچنین ۲۰ درصد از مردم شیعه ترکیه موسوم به علوییون[۹۲][۹۳] و شیعیان سوریه نیز علوی هستند.

    کشورهای دارای اکثریت شیعه ایران، عراق، آذربایجان، و بحرین هستند.[۹۴][۹۵] همچنین شیعیان بزرگترین گروه مذهبی در لبنان هستند. شیعیان ۳۶٫۳٪ از کل جمعیت و ۳۸٫۶٪ از جمعیت مسلمان خاورمیانه هستند.[۹۶]

    شیعه شدن ایرانیان
    220px-Fatimah_Ma%27sumah_Shrine_%D9%82%D9%85%D8%8C_%D8%AD%D8%B1%D9%85_%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87_%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%D9%87_%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1_%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C_%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85_%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%85_%D8%B4%DB%8C%D8%B9%DB%8C%D8%A7%D9%86_17.jpg

    حرم فاطمه معصومه در قم، دختر امام هفتم شیعیان
    در مورد گرایش ایرانیان به تشیع نظرهای گوناگونی ابراز شده‌است. برخی معتقدند در زمان تشکیل حکومت صفویه ایران در شمار کشورهای سنی مذهب قرار داشت که با قدرت گرفتن دولت صفوی و به تصمیم شاه اسماعیل، مذهب رسمی کشور از تسنن به تشیع تغییر یافت. از نظر این گروه، از آنجا که دولت صفوی در رقابت شدید با دولت عثمانی بود، شاهان شیعه صفوی به ویژه مؤسس آن شاه اسماعیل، در تغییر مذهب ایران سعی وافر به خرج دادند تا ایرانیان را از فرمان‌پذیری پادشاه عثمانی (که خود را خلیفه رسول‌الله می‌دانست) خارج کنند وگرنه استقرار دولت مستقل ایرانی ناممکن می‌نمود. چنین شد که شاه اسماعیل صفوی با بهره جستن از ارتش خود و ورود فاتحانه به تبریز این شهر سنی‌نشین را پایتخت دولت تازه تأسیس خود قرار داد و در سال ۱۵۰۱میلادی (۹۰۷ هجری) تشیع را مذهب رسمی ایران اعلام کرد. شاه اسماعیل افزون بر ارتش خود، از روحانیان و مبلغان شیعه کمال استفاده را برد تا مذهب شیعه را در سرتاسر قلمرو خود بگستراند. روحانیان شیعه در دربار شاهان صفوی از ارج و منزلت بالایی برخوردار بودند. این شد که شیخ بهایی از بزرگان علمای شیعه لبنان در سن ۱۳ سالگی به همراه پدرش از بعلبک به قزوین کوچ کرد. پدرش هنگامی که او ۱۷ سال بیش نداشت از سوی شاه طهماسب به شیخ‌الاسلامی قزوین و خودش در ۴۳ سالگی به شیخ‌الاسلامی اصفهان منصوب شد. بدین ترتیب ریشه ارتباط تنگاتنگ شیعیان ایران و لبنان به قرن ۱۶ میلادی بازمی‌گردد.[۹۷]

    معروف است که شاهان صفوی در کنار ارتش مجهز خود همواره شیخ‌الاسلام‌ها (لقب مبلغان شیعه) را همراه می‌بردند. برخی تاریخ نویسان سنی این روش را با طعن و کنایه تبشیر شیعی (به مثابه گروه‌های تبشیری مسیحی) نام نهاده‌اند.[۹۸] البته، شیعه کردن ایران بدون خون‌ریزی صورت نگرفت و چندین هزار تن از سنی‌های ایرانی در جریان آن کشته شدند یا به سرزمین‌های سنی‌نشین پناه بردند.[۹۹]

    از سوی دیگر، گروهی با رد ادعای گروه اول، معتقدند شاه اسماعیل جوانی ۱۴ ساله بود و نمی‌توان پذیرفت که حامیان وی سنی باشند و ضد مذهب خود و در حمایت از تشیع از شاه جوان حمایت کنند؛ بنابراین، در ایران آن زمان شیعیان بسیاری بوده‌اند که صفویه به اتکای آنان توانسته‌اند قدرتی تشکیل دهند و با حکومت عثمانی سنی‌مذهب مقابله کنند و در نهایت حکومت تشکیل دهند.

    به گفتهٔ آنان، بدیهی است که استقرار و نفوذ هر مذهب در میان هر قومی تدریجی است. به نظر می‌رسد از زمانی که اولین ایرانی به تشیع گرایش یافته تا زمانی که تشیع در ایران فراگیر شده حدود ده قرن به طول انجامیده باشد. اتفاقاتی که طی این ده قرن به وقوع پیوست باعث فراگیری تشیع در ایران شد که می‌توان آن‌ها را این‌گونه مرور کرد:

    1. سلمان فارسی، صحابهٔ پیامبر اسلام، ایرانی و شیعه بود و در یمن نیز ایرانیانی متمایل به تشیع بودند. یمنیان در زمان حیات پیامبر اسلام ایمان آوردند و از همان زمان با علی بن ابی‌طالب آشنا شدند، و این در حالی بود که ساحل خلیج فارس تا یمن تحت نفوذ ایران بود.
    2. در دورهٔ خلیفهٔ دوم، وی تبعیض‌هایی بین عرب و عجم قائل شد که موجب آزردگی خاطر ایرانیان شد. پس از کشته‌شدن خلیفهٔ دوم به دست یک ایرانی، فرزند وی چند تن از ایرانیان مدینه را به قتل رساند، اما وقتی علی بن ابی‌طالب به حکومت رسید، اعلام کرد که بین عرب و عجم تفاوتی نیست و این باعث شد تا ایرانیان به وی گرایش پیدا کنند که محب اهل بیت پیامبر اسلام بودند.
    3. در طول تاریخ، برخی از شاگردان جعفر بن محمد و دیگر ائمه در ایران حضور یافتند و مکتب اهل بیت را تبلیغ و ایرانیان را به مذهب آنان دعوت می‌کردند.
    4. حضور علی بن موسی الرضا در خراسان عامل دیگری است که به تقویت شیعیان در ایران انجامید.
    5. بسیاری از «امام‌زادگان» به ایران آمدند و پراکندگی آنان در سراسر ایران عامل دیگری در گسترش تشیع در ایران شد. از جملهٔ آنان باید اشاره کرد به حضور فاطمهٔ معصومه در قم، احمد بن موسی شاه چراغ در شیراز، عبدالعظیم حسنی در ری و سلطان علی بن محمد باقر در مشهد اردهال کاشان.
    6. در عصر سلاطین شیعهٔ آل بویه، موجبات تبلیغ مکتب تشیع بیش از پیش فراهم شد و کتب مهم شیعی مثل تهذیب و استبصار و الکافی و من لایحضره الفقیه در این زمان تألیف شد. بزرگانی از شیعه چون شیخ صدوق و شیخ مفید و شیخ طوسی و سید مرتضی و سید رضی توانستند در این عصر اسلام شیعی را به مردم معرفی کنند.
    7. در دورهٔ ایلخانان، حضور علامه حلی به مدت ده سال در ایران و آزادی وی در بیان احکام و مهارت او در فقه و کلام و نیز تلاش‌های خواجه نصیرالدین طوسی عامل دیگر تقویت بنیاد تشیع در ایران است.
    8. حلقهٔ آخر این جریان تأسیس دولت صفویه و اعلام تشیع به عنوان مذهب رسمی و حضور و دعوت از علمای شیعه از سراسر جهان اسلام است.[۱۰۰]
    شیعه واقعی
    شیعه واقعی یکی از موضوعات مهم در الهیات شیعه است که به بیان مفهوم واقعی و تعریف شیعه می‌پردازد.

    خصوصیات شیعه واقعی
    اما ششم شیعیان خصوصیات شیعه واقعی را چنین بیان می‌کند:

    «یا جابِرُ! أَیَکتَفِی مَنِ انتَحَلَ التَّشَیُّع أن یَقُولَ بِحُبِّنا أهل البَیتِ، فَوَالله ما شیعَتُنا إلا مَنِ اتّقی الله وأطاعَهُ، وما کانُوا یُعرَفُون إلا بِالتَّواضُعِ والتَّخَشُّعِ وأَداءِ الأمانَةِ وکَثرَةِ ذِکرِ اللهِ والصَّوم والصَّلاة والبِرِّ بِالوالدینِ و التَّعاهُدِ لِلجیرانِ مِن الفُقراءِ وأَهلِ المَسکَنَة والغَارِمِینَ والأیتامِ وصِدقِ الحَدیثِ وتَلاوَةِ القُرآنِ وکَفِّ الأَلسُنِ النَّاس إلا مِن خَیرِ وکانُوا أُمَناءَ عَشائِرِهِم فِی الأَشیاءِ؛ یَا جَابرُ! ما یَتَقرَّبُ العَبدُ إلَی الله تبارک وتعالی إلا بِالطّاعَةِ، و مَا مَعنَا بَرائَةٌ مِنَ النّارِ ولاعَلَی الله لأحَدٍ مِنکُم حُجَّةٌ، مَن کَانِ لله مُطیعا فَهُو لَنا وَلِیٌّ و مَن کان لِلّه عَاصِیاً فَهُو لَنا عَدُوٌّ، و ماتَنالُ وِلایَتُنا بِالعَمَل والوَرَعِ»

    ای جابر! آیا کسی که خود را به شیعه ببندد و منتسب کند، همین بس باشد که دوستی ما خاندان را دارد؟ به خدا جز کسی که تقوای خدا را داشته و او را فرمان برد، شیعه ما نباشد. شیعه‌های ما شناخته نمی‌شوند جز به تواضع، خشوع، امانت داری، کثرت یاد خدا، روزه، نماز، نیکی کردن به پدر و مادر، وارسی حال همسایگان نیازمند و مستمند و بدهکار و یتیم، راستگویی، خواندن قرآن و نگه داشتن زیان از مردم جز به ذکر خیر. آن‌ها در هر چیز امین خویشان خود هستند… ای جابر! جز با اطاعت نمی‌توان به خداوند تبارک و تعالی نزدیک شد و ما برات آزادی از دوزخ برای کسی نداریم و احدی را برخدا حجّتی نیست. هر که مطیع خداست، دوست ما است و هر که نافرمانی خدا کند، دشمن ماست. به ولایت ما جز با عمل و ورع نمی‌توان رسید.

    [۱۰۱]
    مراجع تقلید شیعه
    نوشتار اصلی: مراجع تقلید شیعه
    کتاب‌شناسی
    نوشتار اصلی: فهرست کتاب‌های شیعه
    1. اصول کافی
    2. من لا یحضره الفقیه
    3. تهذیب
    4. استبصار
    5. بحارالانوار
    6. فروع کافی
    7. الغدیر
    8. آثار الشیعه الامامیه
    نگارخانه
    • 120px-Memphis_AlRasool.JPG

      مرکز اسلامی شیعیان شهر ممفیس در تنسی.[۱۰۲]

    • 120px-IEC_Houston_facade.JPG

      مرکز تعلیمات اسلامی شیعیان (مدرسه راهنمایی و دبیرستان) در هیوستون، تگزاس[۱۰۳]

    • 120px-Kerbela_Hussein_Moschee.jpg

      اربعین در کربلا

    • 120px-Copy_of_Shacheragh_881229_134.jpg

      مقبره احمد بن موسی الکاظم (شاهچراغ) در شیراز

    • 120px-Islamic_Center_America.jpg

      مرکز اسلامی آمریکا، بزرگترین مرکز اسلامی تشیع در آمریکا

    • 120px-Al-Kadhimiya_Mosque%2C_Kadhmain_Shrine.jpg

      حرم کاظمین آرامگاه موسی کاظم و محمد تقی از امامان شیعه
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    اسماعیلیه

    [نهفتن]
    200px-Basmala.svg.png
    بخشی از مجموعه مباحث تشیع دربارهٔ:
    200px-Shiite_Calligraphy_symbolising_Ali_as_Tiger_of_God.svg.png


    مفاهیم[نمایش]

    اصول هفتگانه[نمایش]
    تاریخ مستعلیه و نزاریه[نمایش]
    ائمه قدیم[نمایش]
    ائمه نزاری و داعیان طیبی [نمایش]
    15px-Allah-green.svg.png
    درگاه اسلام
    • ن
    • ب
    • و
    اسماعیلیان گروهی از شیعیان هستند که امامت را به اسماعیل، فرزند جعفر صادق ختم می‌کنند و او را امام هفتم می‌دانند. اینان هم‌زمان با روزگار سامانیان سربرآوردند و سده‌ها با توان بسیار به پراکندن اندیشه خویش پرداختند. امروزه از شمارشان کاسته شده‌است. در ایران بسیار کمیابند و در برخی کشورها مانند افغانستان، تاجیکستان، هندوستان، تانزانیا، کنیا و سایر ممالک پراکنده‌اند.[۱]

    چنان‌که هانری کربن می‌گوید اسماعیلیان نزاری پس از سقوط قلعه الموت به دست مغولان و نابودی کتب موجود در آن منابع خود را از دست دادند. اما اسماعیلیان مستعلوی که در دوره فاطمیان در مصر مستقر بودند و اکنون بیشتر در هند هستند، منابع دست اول خود را حفظ کرده‌اند، هرچند تمایلی به انتشار آن ندارند.

    امام کنونی اسماعیلیان نزاری که در منطقه الموت تمرکز جغرافیایی داشتند،[۲] کریم آقاخان نام دارد که زاده ژنو است و اکنون در پاریس اقامت دارد و فارغ‌التحصیل دانشگاه هاروارد است.

    اسماعیلیان پس از امام جعفر صادق فرزند ارشد او اسماعیل را امام می‌دانند و می‌گویند امام او را به جانشینی خود برگزید ؛ فرقهٔ اسماعیلیه تا ظهور عبدالله بن میمون القدّاح در حدود سال ۲۶۰ هجری یکی از فرق عادی شیعه بود ولی پس از او تحولی در این مذهب پیدا شد که موجب پدید آمدن خلافت فاطمیان در مصر و ظهور قدرت و تشکیلات اسماعیلیه گردید، و چنان‌که برخی مورخان نوشته‌اند عبدالله دعوی نبوت کرد و از کسانیکه دعوت او را پذیرفتند مردی بود به نام حمدان بن الاشعب ملقب به قَرمَط، و او به‌دستیاری دوست و داماد خود موسوم به «عبدان» تشکیلات تبلیغاتی به وجود آورد.[۳]

    محتویات
    • ۱ نام‌های دیگر
    • ۲ آغاز کار و سرچشمه
      • ۲.۱ اسماعیلیان و محمود
    • ۳ برآمدن حسن صباح
    • ۴ اسماعیلیان و مغول‌ها
    • ۵ جستارهای وابسته
    • ۶ منابع
    • ۷ پیوند به بیرون
    نام‌های دیگر
    هم‌عصران نخست و مخالفان اسماعیلیان آن‌ها را ملاحده، پس از اواسط سده ۳ (قمری)، قرامطه نیز خطاب می‌کردند، ولی آنان جنبش خود را «دعوت» یا «دعوت هادیه» می‌نامیدند و در دورهٔ فاطمیان حتی از به‌کار بردن عنوان اسماعیلیه دوری می‌کردند.[۴]

    عرب‌ها نیز به اسماعیلیان باطنیان می‌گفتند. زیرا ایشان متون قرآن را تاویل باطنی می‌کردند. این تاویل به عهدهٔ فردی بود که در اسماعیلیه به او معلم می‌گفتند.[نیازمند منبع] آن‌ها ظاهر معنی قرآن را قبول نداشتند بلکه برای قرآن بطن قائل بودند و معانی را به صورت مجازی می‌گرفتند.[نیازمند منبع]

    آغاز کار و سرچشمه
    جریان اسماعیلیه از مصر و دربار خلفای فاطمی مصر برخاست. اسماعیلیان سال‌ها اندیشه اسماعیلی و خلیفه‌های فاطمی را تبلیغ می‌کردند. مرکز این تبلیغات در ایران بیشتر ری، فرارود و خراسان بود. در سده ۴ کار مبلغان اسماعیلی بالا گرفت و بسیاری از بزرگان سامانی بدیشان پیوستند که بزرگ‌ترینشان امیر نصر سامانی بود. گرایش امیر نصر به اسماعیلیه واکنش غلامان ترک متعصب -که گارد نگهبانان امیر را در بر می‌گرفتند و روحانیان سنی را برانگیخت تا به اندیشهٔ براندازی وی بیافتند. گرچه توطئهٔ براندازی آشکار و رهبر ترکان دسیسه‌پرداز سرش را بر باد داد، ولی امیر نصر به ناچار کناره‌گیری کرد و فرزندش نوح را به جای خویش بر تخت نشاند. فشار فقیهان سنی و ترکان که اکنون بسیار نیرو گرفته بودند جنبش اسماعیلیان را تار و مار ساخت و رهبران این جنبش در فرارود شکنجه و کشته شدند. از این پس جنبش حالت پنهانی به خود گرفت.

    اسماعیلیان و محمود
    با سرنگونی سامانیان و روی‌کارآمدن ترکان وضع اسماعیلیان از آنچه بود بدتر شد. در کنار دیگر دگراندیشان اسماعیلیان نیز مورد آزار و کشتار سلطان محمود غزنوی قرار گرفتند. محمود در این کشتار با دستگاه خلیفه گری بغداد همدست بود.

    بزرگ‌ترین کسی که در زمان غزنویان قربانی کشتار اسماعیلیه شد و به گفته بیهقی به تهمت قرمط گری گرفتار آمده بود حسنک وزیر بود که به دار آویخته شد.

    برآمدن حسن صباح
    نوشتار اصلی: اسماعیلیان (حکومت)
    در زمان سلجوقیان حسن صباح در ایران رهبری اسماعیلیان را به دست گرفت. مرکز تبلیغ و مقاومت خویش را به کوه‌ها و دژهای کوهستانی رساند و خودش در دژ افسانه‌ای الموت آشیان گرفت. پس از استوار شدن از مصر برید و جداگانه و مستقل به دعوت پرداخت. این روزگار دوران اوج اسماعیلیان بود. حسن صباح برای پیشبرد آرمان‌های اسماعیلی دست به یک رشته ترورها زد که مهم‌ترینش ترور خواجه نظام‌الملک است.

    اسماعیلیان و مغول‌ها
    پس از مرگ حسن صباح جانشینانش راه نبرد با خاندان‌های ترک چیره بر ایران را پی گرفتند. تا این که با تازش مغول‌ها به ایران به ناچار با سلطان جلال‌الدین خوارزمشاه در یک سنگر جا گرفتند و با مغولان به ستیز پرداختند؛ ولی سر انجام خورشاه واپسین رهبر اسماعیلیان الموت در سال ۶۵۱ در برابر هلاکوخان گردن فروآورد و چندی پس از آن به دست مغولها کشته‌شد. مغولان دژها را یکی پس از دیگر گشودند و کشتار بزرگی از اسماعیلیان کردند. از این پس اسماعیلیان مقاومت را در دژهای خویش در شام و لبنان پی‌گرفتند.
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    مستعلیه

    [نهفتن]
    200px-Basmala.svg.png
    بخشی از مجموعه مباحث تشیع دربارهٔ:
    اسماعیلیه

    200px-Shiite_Calligraphy_symbolising_Ali_as_Tiger_of_God.svg.png

    مفاهیم[نمایش]
    اصول هفتگانه[نمایش]
    تاریخ نزاریه[نمایش]
    ائمه قدیم[نمایش]
    ائمه نزاری و داعیان طیبی [نمایش]
    15px-Allah-green.svg.png
    درگاه اسلام
    • ن
    • ب
    • و

    مستعلیه یا بوهره یکی از شاخه‌های اصلی فرقه اسماعیلیه در تشیع است. مستعلیه به دلیل انتسابشان به احمد مستعلی نوزدهمین خلیفه فاطمی، به این نام خوانده می‌شوند؛ احمد مستعلی جانشین معاذ مستنصر شد؛ گروهی از اسماعیلیه که از احمد مستعلی ناخشنود بودند، به برادرش نزار روی آوردند و از او خواستند که خلافت را برعهده بگیرد. تلاش‌های نزار برای به دست گرفتن خلافت، به نتیجه نرسید و به قولی، نزار کشته شد؛ اما پیروی از نزار در ایران ادامه یافت و شاخه نزاریه در مقابل مستعلیه در آن سرزمین شکل گرفت.

    برخی از مستعلیه به دلیل انتسابشان به طیب ابوالقاسم، طیبی خوانده می‌شوند. گروه دیگر مستعلیه، حافظیه نامیده می‌شوند که حاضر به پذیرش طیب ابوالقاسم به عنوان امام نشدند و در عوض سلسله امامت را در خلفای فاطمی مصر ادامه دادند. با رکود و اضمحلال خلافت فاطمی، حافظیه به تدریج طرفداران خود را از دست داد؛ به طوری که امروزه تمام پیروان مذهب مستعلیه طیبی هستند.

    اختلاف بر سرِ جانشین
    در سال ۴۸۷ ق (۱۰۹۴ م) در میان اسماعیلیان بحرانی بر سرِ جانشینی پیشوایشان شکل گرفت و آنان به دو شاخه مستعلویان و نزاریان تقسیم شدند. در دوره خلافت فاطمی جانشینی مستعلی به جای خلیفه مستنصر (د ۴۸۷ ق)، و کنار گذاشته شدن نزار باعث دودستگی میان اسماعیلیان شد. اسماعیلیان ایران و شام به هواداری از نزار پرداختند و اسماعیلیان مصر و شمال آفریقا، به پیشوایی مستعلی باور آوردند. از آن پس هواداران مستعلوی و خلافت فاطمی را دعوت قدیم خواندند و نزاریان را دعوت جدید. حسن صبّاح رهبر نامدار اسماعیلیان ایران پیرو نزار بود.

    مستعلویان از پشتیبانی رسمی دولت فاطمی برخوردار شدند و وارث سازمان و تشکیلات آنان گشتند. به هررو پس از سرنگونی دودمان فاطمی در سال ۵۶۷ ق مستعلویان دیگر قدرت نگرفتند.

    شاخه‌ای دیگر به نام اسماعیلیان طیبی، که بیشتر مستعلوی بودند در یمن استقرار یافتند. رهبری طیبی‌ها در غیاب پیشوای ناپیدا (امام غائب)ی که انتظارش را می‌کشند فعلآ با اشخاصی به نام داعیان مطلق است. طیبی‌ها به هندوستان رفته و در آنجا مستقر شده‌اند. در هندوستان به ایشان بهره گفته می‌شود.

    کتابشناسی/ یادکردها
    • ویلیام بوردهی. تحقیقی در آیین اسماعیلیه. ترجمهٔ زهرا سعیدی. مشهد: تابناک، 1364=.
    • محمد بن زین العابدین. تاریخ جماعت اسمعیلیه:هدایت المومنین الطالبین. ترجمهٔ هما خاقان زاده. الکساندر سیمونوف. تهران: اساطیر، 1362=.
    • ویکی‌پدیای انگلیسی
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    نزاریه

    [نهفتن]
    200px-Basmala.svg.png
    بخشی از مجموعه مباحث تشیع دربارهٔ:
    اسماعیلیه

    200px-Shiite_Calligraphy_symbolising_Ali_as_Tiger_of_God.svg.png

    مفاهیم[نمایش]
    اصول هفتگانه[نمایش]
    تاریخ مستعلیه و [نمایش]
    ائمه قدیم[نمایش]
    ائمه نزاری و داعیان طیبی [نمایش]
    15px-Allah-green.svg.png
    درگاه اسلام
    • ن
    • ب
    • و

    نزاریه پرجمعیت‌ترین شاخه از مذهب شیعه اسماعیلیه هستند و بیش از دو سوم اسماعیلیان را تشکیل می‌دهند. اسماعیلیه دومین فرقه بزرگ در تشیع، پس از شیعه دوازده‌امامی است.

    نزاری‌ها در ترتیب امام‌ها با مستعلی‌ها مشترک هستند؛ و ۹ خلیفه اول فاطمی را به‌عنوان امام می‌پذیرند؛ اما در جانشینی نزار با مستعلی اختلاف نظر دارند. جانشین المستنصر بنابر حکم آشکار خود او، پسر بزرگش نزار بود، اما امیر سپاه مصر که به مستعلی - پسر دیگر خلیفه - ارادت داشت، وی را به خلافت نشاند و او را امام مخصوص خواند. البته چون این قول، حکم آشکار خلیفه پیشین نبود نمی‌توانست تمام اسماعیلیه را راضی و خشنود کند ولی نتوانست

    با آن که خلافت فاطمی در نسل مستعلی ادامه پیدا کرد؛ اما از آن پس فاطمیان در مصر دچار هرج و مرج شدند و در شام و ایران نیز با انشعاب مواجه گشتند. حسن صباح که در عهد حیات المستنصر برای نشر دعوت به ایران آمده بود ۴۷۳ (قمری)/۱۰۸۰ (میلادی) به هواداری از نزاریه - به پا خاست به طوری که چند سال بعد، پس از دستیابی به قلعه الموت ۴۸۳ (قمری)/۱۰۹۰ (میلادی)، آن جا را پایگاهی استوار برای اسماعیلیه کرد.

    در زمان حسن صباح "مستنصر بالله " و پس از آن هفت تن از امامان اسماعیلیان نزاری در الموت زندگی و حکمرانی کردند. آخرین ایشان، امام رکن الدین خورشاه بود که در سال ۱۲۵۶، هولاکو خان به الموت حمله کرد و دستور به قتل امام اسماعیلیان داد.

    نزاریه تنها فرقه اسماعیلیه‌است که امروزه امام حاضر دارد که کریم آقاخان می‌باشد.

    عوامل گسترش جنبش نزاریان
    مهم‌ترین عوامل پیشرفت و گسترش جنبش نزاری، عبارت اند از:

    1. نگرش عقلانی و فلسفی نزاریان به موضوع امامت
    2. سیاست ترور شخصیتهای برجسته دولتی و مذهبی؛ رعب و وحشتی که از این عمل شخصیتهای مذهبی را تهدید می کرد آنان را از صدور فتواهایی که موجب تضعیف اسماعیلیان و بدنامی آنان در میان مردم می شد، باز می داشت و دولتمردان را نیز وا می داشت که از شدت عمل در برابر اسماعیلیان بکاهند.
    3. قبول پذیرش دعوت جدید، توسط مقام‌های دولتی و افراد صاحب نفوذ، هم چون: سعد الملک آبی و قوام الدین ناصر بن علی درگزینی (دو وزیر سلطان محمد) و رئیس مظفر ( حاکم مغان) و مظفر بن احمد (کارگزار خراج اصفهان)؛
    4. کمک‌های مالی، سیـاس*ـی و اطلاعاتی رجال کشوری و لشکری اَلَموتیان؛
    5. فتح قلعه‌های مهم در مناطق مختلف؛
    6. بروز اختلافات داخلی میان امرای سلجوقی.
    7. افزایش سنگینی بار مالیات دولت سلجوقی و قدرت یابی نیروهای فئودالی
    8. پیوند همزمان جریان نزاری ایران با مردم فقیر و ستمدیده که موجب نزدیکی و اشتراک منافع آنها در قبال حاکمیت می شد
    9. علاقه‌مندی اقشار صنعتگر و کشاورزان به جریان و تفکرات اسماعیلی
    البته این بدان معنا نبود که نزاریان از حملات سلجوقیان در امان بودند؛ بلکه هر از چند گاهی حملات شدیدی بر ضد آنان پایه ریزی می شد. لشکرکشی‌ها و حملات سلطان ملکشاه و وزیر او خواجه نظام الملک - که باعث ترور وی شد-و نیز سلطان برکیارق سلطان محمود و سلطان محمد، قسمتی از این تلاشها بود. گاه قلعه‌های آنان برای مدت طولانی محاصره می شد و زمینهای کشاورزی، غلات و آذوقه آنان را تخریب می‌کردند و یا به آتش می کشیدند ( مانند حمله اتابک انوشتکین شیرگیر، به فرمان سلطان محمد به قلعه‌های لمبسر و الموت و محاصره هست ساله آنها) (503 - 511 ق.)[۱]

    کتاب‌شناسی و یادکردها
    • ویلیام بوردهی. تحقیقی در آیین اسماعیلیه. ترجمهٔ زهرا سعیدی. مشهد: تابناک، ۱۳۶۴=.
    • محمد بن زین العابدین. تاریخ جماعت اسمعیلیه:هدایت المومنین الطالبین. ترجمهٔ هما خاقان زاده. الکساندر سیمونوف. تهران: اساطیر، ۱۳۶۲=.
    • ویکی‌پدیای انگلیسی
    • احدی قورتولمش؛ ابراهیم؛ پراکندگی جغرافیایی اسماعیلیان ایران؛ محقق اردبیلی؛ اردبیل؛ 1394
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    شیعه دوازده‌امامی

    220px-%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D9%87_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85.png

    شیعه
    220px-Hadith_Ali.svg.png

    درگاه تشیع
    عقاید
    فروع
    نماز • روزه • خمس • زکات • حج • جهاد • امر به معروف و نهی از منکر • تولی • تبری
    عقاید برجسته مهدویت: غیبت (غیبت صغری، غیبت کبرا)، انتظار، ظهور و رجعت • بدا • شفاعت و توسل • تقیه • عصمت • مرجعیت، حوزه علمیه و تقلید • ولایت فقیه • متعه • شهادت ثالثه • جانشینی محمد • نظام حقوقی
    شخصیت‌ها
    چهارده معصوم
    محمد • علی • فاطمه • حسن • حسین • سجاد • باقر • صادق • کاظم • رضا • جواد (تقی) • هادی (نقی) • حسن (عسکری) • مهدی
    صحابه سلمان فارسی • مقداد بن اسود • میثم تمار • ابوذر غفاری • عمار یاسر • بلال حبشی • جعفر بن ابی‌طالب • مالک اشتر • محمد بن ابوبکر • عقیل • عثمان بن حنیف • کمیل بن زیاد • اویس قرنی • ابوایوب انصاری • جابر بن عبدالله انصاری • ابن‌عباس • ابن مسعود • ابوطالب • حمزه • یاسر • عثمان بن مظعون • عبدالله بن جعفر • خباب بن ارت • اسامة بن زید • خزیمة بن ثابت • مصعب بن عمیر • مالک بن نویره • زید بن حارثه
    زنان: فاطمه بنت اسد • حلیمه • زینب • ام کلثوم بنت علی • اسماء بنت عمیس • ام ایمن • صفیه بنت عبدالمطلب • سمیه
    رجال و علما کشته‌شدگان کربلا • فهرست رجال حدیث شیعه • اصحاب اجماع • روحانیان شیعه • عالمان شیعه • مراجع تقلید
    مکان‌های متبرک
    مکه و مسجدالحرام • مدینه، مسجد النبی و بقیع • بیت‌المقدس و مسجدالاقصی • نجف، حرم علی بن ابی‌طالب و مسجد کوفه • کربلا و حرم حسین بن علی • کاظمین و حرم کاظمین • سامرا و حرم عسکریین • مشهد و حرم علی بن موسی الرضا
    دمشق و زینبیه • قم و حرم فاطمه معصومه • شیراز و شاه‌چراغ • کاشمر و حمزه بن حمزه بن موسی بن جعفر امامزاده سید مرتضی و آرامگاه سید حسن مدرس • آستانه اشرفیه و سید جلال‌الدین اشرف • ری و حرم شاه عبدالعظیم
    مسجد • امامزاده • حسینیه
    روزهای مقدس
    عید فطر • عید قربان (عید اضحی) • عید غدیر خم • محرّم (سوگواری محرم)، تاسوعا، عاشورا و اربعین) • عید مبعث • میلاد پیامبر • تولد ائمه • ایام فاطمیه
    رویدادها
    رویداد مباهله • رویداد غدیر خم • سقیفه بنی‌ساعده • فدک • رویداد خانه فاطمه زهرا • قتل عثمان • جنگ جمل • نبرد صفین • نبرد نهروان • واقعه کربلا • مؤتمر علماء بغداد • حدیث ثقلین • اصحاب کسا • آیه تطهیر • شیعه‌کُشی
    کتاب‌ها
    قرآن • نهج‌البلاغه • صحیفه سجادیه
    کتب اربعه: الاستبصار • اصول کافی • تهذیب الاحکام • من لایحضره الفقیه
    مصحف فاطمه • مصحف علی • اسرار آل محمد
    وسائل‌الشیعه • بحارالانوار • الغدیر • مفاتیح‌الجنان
    تفسیر مجمع‌البیان • تفسیر المیزان • کتب شیعه
    شاخه‌ها
    اسماعیلیه • زیدیه • غلاه • واقفیه
    منابع اجتهاد
    کتاب (قرآن) • سنت (روایات پیامبر و ائمه) • عقل • اجماع
    • ن
    • ب
    • و
    شیعه دوازده‌امامی یا اثنی‌عشری نام مذهب تشیع است که به امامت ۱۲ امام پس از پیامبر اسلام، باور دارند. این دین را شیعه جعفری یا امامیه هم می‌نامند. شیعه دوازده امامی در ابتدای قرن بیست و یکم، بزرگترین شاخه از فرق شیعه است.[۱]

    محتویات
    • ۱ امامیه
    • ۲ امامیه در منابع فرق اسلامی
    • ۳ باورهای این مذهب
    • ۴ امامت
    • ۵ اماکن مورد احترام شیعیان در ایران
    • ۶ جستارهای وابسته
    • ۷ پانویس
    • ۸ منابع
    • ۹ پیوند به بیرون
    امامیه
    امامیه یکی از مشهورترین اصطلاح‌های کلامی این مذهب شمرده می‌شود که برگرفته از «امام» که در لغت به معنی پیشوا و کسی است که از گفتار او پیروی می‌شود و جمع آن «ائمه» است.[۲] حرف یاء در آخر آن یاء نسبت است به معنی منسوب به امام و چون وصف «فرقه» است مؤنث به کار می‌رود، یعنی فرقه امامیه؛ و «مقصود گروهی است که پس از رحلت پیامبر اسلام از «امام منصوب از جانب او» پیروی می‌کنند».[۳]

    در اصطلاح نیز به هر گروهی که پس از پیامبر اسلام به امام منصوب معتقد است، می‌توان آن را امامی نامید. در این صورت، واژه امامیه با شیعه مترادف خواهد بود، زیرا شیعه کسی است که از امام منصوب به نام علی بن ابی طالب پیروی می‌کنند و او را بر دیگر صحابه پیامبر اسلام مقدم می‌دارند.[۴]

    امامیه در منابع فرق اسلامی
    • اشعری شیعه را به سه صنف به نام‌های «غالیه»، «رافضه»، «زیدیه» تقسیم می‌کند، و در نتیجه امامیه را با رافضه یکسان می‌گیرد. او در این کتاب، برای غالیه ۱۵ فرقه و برای رافضه ۲۴ و برای زیدیه ۶ فرقه بیان نموده‌است».[۵]
    • ملطی، رافضه را با امامیه یکی دانسته و برای آن ۱۸ فرقه نام بـرده‌است، که زیدیه نیز از آنان است. او در این استعمال، امامیه را به معنی عام یعنی معتقد به امام منصوب گرفته و همه را تحت این عنوان جمع کرده‌است. محقق کتاب محمد زاهد کوثری در پاورقی یادآور می‌شود که امامیه همان فرقه اثناعشری است، ولی مؤلف هر کسی را که به امامت معتقد بوده آن را امامی دانسته‌است.[۶]
    • بغدادی برای روافض چهار فرقه اصلی برشمرده که عبارتند از زیدیه، کیسانیه، امامیه و غلاة و برای زیدیه سه فرقه و برای کیسانیه دو فرقه و برای امامیه پانزده فرقه و برای غلاة شش فرقه ذکر کرده‌است.[۷]
    • اسفرائینی از غلاة نامی نبرده و روافض را تنها به سه فرقه به نام‌های زیدیه، امامیه و کیسانیه تقسیم نموده و برای امامیه پانزده فرقه ذکر کرده‌است.[۸]
    • شهرستانی برای شیعه پنج فرقه ذکر کرده به نام‌های کیسانیه، زیدیه، امامیه، غالیه، اسماعیلیه.[۹]
    • احمد امین مصری اساس تشیع را اعتقاد به این می‌داند که علی و فرزندان او از دیگران برای خلافت و امامت شایسته‌تر هستند و پیامبر اسلام نیز آن‌ها را برای این مقام برگزیده است؛ و غیر از فرقه زیدیه، دیگر فرق شیعه را تحت عنوان امامیه نامیده، و مهم‌ترین آن‌ها را اثناعشریه می‌داند.[۱۰]
    • به گفتار شیخ کوثری محقق کتاب ملطی، مناقشه در اصطلاح نیست، هرگاه مقصود از امامیه، اعتقاد به امام منصوب باشد، کلیه فرق شیعه، امامی بوده و همه را می‌توان امامیه نامید، مگر فرقه‌های غالی که اصولاً اسلام آن‌ها زیر سؤال است، واگر مقصود اصطلاح رایج در میان شیعه و غیره باشد، حق این است که امامیه قسمی از شیعه و مرادف با اثنا عشریه و اعتقاد به دوازده امام است، و لذا شیخ مفید می‌گوید: امامیه امامت را پس از امام علی و حسنین در اولاد حسین بن علی متمرکز می‌سازند و امامت را تا امام رضا و سپس تا امام مهدی ادامه می‌دهند.[۱۱]
    • فخر الدین رازی نیز از همین فکر پیروی کرده و می‌گوید: امامیه گروهی از شیعه است که می‌گویند: امام پس از پیامبر اسلام، علی بن ابی طالب، سپس پسرش حسن، سپس برادرش حسین، سپس فرزند حسین، علی بن الحسین، و سپس فرزند او محمد باقر و سپس فرزند او جعفر صادق، و سپس فرزند او موسی کاظم و سپس فرزند او علی بن موسی الرضا و سپس فرزندش محمد تقی و سپس فرزند او علی نقی و سپس فرزند او حسن زکی، و سپس فرزند او محمد و او همان امام قائم است که جهان در انتظار اوست.[۱۲]
    • از زمان شیخ صدوق که نگارش عقاید و ملل و نحل در میان شیعه رواج بیشتری پیدا کرده اصطلاح امامیه را در مورد فرقه اثناعشری به کار می‌برند. سعد بن عبداللّه اشعری قمی که از اصحاب عسکری به‌شمار می‌رود و در سال ۲۹۹ درگذشته است، کتابی به نام «مقالات الإمامیة» تألیف نموده‌است.[۱۳] شیخ صدوق (۳۰۶–۳۸۱) کتابی به نام «رسالة فی دین الإمامیة» نوشته که معروف به رساله اعتقادات صدوق است و از این تاریخ به بعد امامیه در کلمات شیخ مفید در کتاب «اوائل المقالات» در مورد اثناعشریه به کار می‌رود؛ و همگی حاکی از این است که تقسیم‌بندی اشعری و غیره دقیق نبود یا از آن، معنی عام، اراده نموده‌اند.
    برخی از پژوهش گران معاصر فرق اسلامی بر این باورند که بسیاری از این فرقه‌ها که اشعری، یا ملطی و دیگران برای «امامیه» برشمرده‌اند، یا وجود خارجی نداشته، و واقعیت آن نوعی فرقه تراشی است، مانند «زراریه» و «هشامیه» یا بر فرض صحت، داشتن عقیده خاص در یک مسئله کلامی، مایه تعدد فرقه نمی‌گردد. آنچه می‌تواند محور تقسیم در مفهوم «امامیه» به معنی اعم باشد، اختلاف و دوگانگی در استمرار امامت و مصادیق آن‌ها است، بنابراین فقط می‌توان «زیدیه» و «اسماعیلیه» و «واقفیه» را از فرق شیعه شمرد. شاید انگیزه برای تکثیر فرق، تحقق بخشیدن به حدیث معروف که امت اسلامی را به هفتاد و سه فرقه می‌رساند بوده‌است.[۱۴]

    باورهای این مذهب
    پیروان مکتب امامت معتقدند که پس از درگذشت پیامبر اسلام نیاز بشر به وصی الهی منتفی نمی‌شود و به همان دلیل که خدا انبیاء را برانگیخته، از میان آن‌ها وصی‌هایی هم برمی‌گزیند تا مردم را هدایت کنند. شیعیان دوازده‌امامی با استفاده از قرآن و به استناد سنت پیامبر[۱۵] به دوازده وصی معصوم، که از اهل بیت محمد هستند؛ به عنوان جانشین منصوب او، تا روز قیامت ایمان آورده‌اند.[۱۶] شیعیان با استناد به حدیث جابر و احادیث متواتر معتقدند ائمه ۱۲ فرد مشخصی هستند که از جانب خدا و از زمان پیامبر با نام معرفی شده‌اند و عبارت‌اند از:

    1. علی بن ابی‌طالب
    2. حسن بن علی
    3. حسین بن علی
    4. علی بن حسین (سجاد)
    5. محمد بن علی (باقر)
    6. جعفر بن محمد (صادق)
    7. موسی بن جعفر (کاظم)
    8. علی بن موسی (رضا)
    9. محمد بن علی (تقی)
    10. علی بن محمد (نقی)
    11. حسن بن علی (عسکری)
    12. محمد بن حسن (مهدی)، که به اعتقاد شیعیان مهدی زنده و حاضر است، ولی در دوران غیبت به سر می‌برد.
    امامت
    شیعه دوازده امامی معتقدند که امامت یکی از اصول دین است و آن که ایمان با اعتقاد به آن کامل می‌شود. هم چنین معتقدند که امامت همچون نبوت لطفیست از جانب خداوند و باید در هر عصر پیشوا یا همان امام وجود داشته باشد تا بشریت را بعد از پیامبر هدایت بنماید. پیشوا صلاحیاتی هم چون پیامبر دارد مثل ولایت بر مردم، داد و ستد کردن بینشان ونیز رفع ظلم و ستم از میانشان؛ بنابراین امامت امتداد پیامبریست و همان دلیلی که نبوت را ضروری می‌سازد امامت را نیز ضروری می‌کند.

    اماکن مورد احترام شیعیان در ایران
    • 120px-Mohammad_Helal_Ali_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87_%D9%87%D9%84%D8%A7%D9%84_%D8%A7%D8%A8%D9%86_%D8%B9%D9%84%DB%8C_04.jpg

      امامزاده هلال ابن علی در آران و بیدگل

    • 120px-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87_%D8%B3%D9%84%D8%B7%D8%A7%D9%86_%D8%B9%D9%84%DB%8C_%D8%A8%D9%86_%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF_%D8%A8%D8%A7%D9%82%D8%B1_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%AF_%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D9%87%D8%A7%D9%84_%DA%A9%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86_04.jpg

      سلطان علی ابن محمد باقر در مشهد ارهال

    • 120px-%D8%AD%D8%B1%D9%85_%D9%81%D8%A7%D8%B7%D9%85%D9%87_%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%D9%87_02.jpg

      حرم فاطمه معصومه

    • 120px-Imam-Reza-shrine-mashhad-Iran_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B4%D9%87%D8%AF-%D8%AD%D8%B1%D9%85-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D9%86-%D9%85%D9%88%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%B6%D8%A7_09.jpg

      حرم علی ابن موسی در مشهد

    • 120px-Jamkaran_Mosque_%D9%85%D8%B3%D8%AC%D8%AF_%D8%AC%D9%85%DA%A9%D8%B1%D8%A7%D9%86_%D9%82%D9%85_10.jpg

      مسجد جمکران از اماکن مورد احترام شیعیان در قم

    • 120px-Shah_Cheragh_28.jpg

      امامزاده شاه چراغ در شهر شیراز

    • 120px-Marneuli_%E1%83%9B%E1%83%90%E1%83%A0%E1%83%9C%E1%83%94%E1%83%A3%E1%83%9A%E1%83%98_%D9%85%D8%A7%D8%B1%D9%86%D8%A6%D9%88%D9%84%DB%8C_10.jpg

      امامزاده ای در شهر مارنئولی گرجستان
     

    ☾♔TALAYEH_A♔☽

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/05/18
    ارسالی ها
    35,488
    امتیاز واکنش
    104,218
    امتیاز
    1,376
    شیخیه

    260px-Shaykhahmad.jpg

    تصویر نقاشی شده از شیخ احمد احسائی در تهران
    شیخیه نام گروهی از مسلمانان است که از شیخ احمد بن زین الدین احسائی پیروی می‌کنند که بنیان‌گذار مکتب شیخیه یا المدرسة الشیخیة است. پس از شیخ احمد احسائی مؤسس این مکتب، شاگرد او سید کاظم رشتی جانشین او شد.

    پس از سید کاظم رشتی اشخاص مختلفی ادعای جانشینی وی را داشتند، اما از بزرگترین آن‌ها که اجازه‌های مختلفی از سید کاظم رشتی داشت محمدکریم‌خان کرمانی بود که به مقبولیت اکثر شیخیه رسید و پس از او نیز شیخیه به دو دسته عمده کرمانیه و باقریه تقسیم شدند که شرح آن را در زیر خواهید خواند.

    علی محمد باب در هنگام حضور در کربلا از شاگردان سید کاظم رشتی بود اما پس از ادعاهایی که کرد، شیخیه بیشترین مبارزه را با وی کرد[۱]

    محتویات
    • ۱ کتب .
    • ۲ سید کاظم رشتی
      • ۲.۱ حاج محمدکریم خان کرمانی
      • ۲.۲ باقریه (شیخیه همدان)
      • ۲.۳ آذربایجانیه ثقةالاسلامی‌ها
      • ۲.۴ آذربایجانیه حجت‌الاسلامی‌ها
      • ۲.۵ آذربایجانیه گوهری یا احقاقی
      • ۲.۶ بابیه
    • ۳ عقاید
    • ۴ منابع
    کتب .
    معروف‌ترین کتب شیخیه عبارتند از: شرح الزیارة الجامعة الکبیرة - شرح العرشیة -ابواب و الایمان - عالم ذر- در جواب باب - ارشاد العوام- دقائق العلاج-شرح المشاعر - شرح آیة الکرسی - دلیل المتحیرین -ارشاد العوام - الفطرة السلیمة - طریق النجاة - فصل الخطاب - الکتاب المبین - کفایة المسائل - مصباح السالکین - ینابیع الحکمة - صواعق البرهان - زینبیة - اسرار الشهادة - اجتهاد و تقلید - فهرست - اجتناب - التقلید - دوستی دوستان و کتاب مکتب شیخیه نوشته پروفسور هانری کوربن فرانسوی.[۲]

    سید کاظم رشتی
    سیدکاظم رشتی متولد ۱۲۱۲ق جانشین شیخ احمد احسایی است. سیدکاظم رشتی (سیدکاظم بن قاسم حسینی دشتی گیلانی حائری (کربلایی)) اجدادش از سادات حسینی مدینه بوده‌اند. او در رشت متولد شد. در جوانی به یزد رفت و از مریدان و شاگردان شیخ احمد احسایی گردید. سیدکاظم رشتی مقیم کربلا گردید و تا پایان عمر در این شهر به ترویج و تدریس مکتب شیخیه پرداخت. گفته می‌شود او بالغ بر یکصدو پنجاه جلد کتاب و رساله در تبیین و تفسیر مکتب شیخیه و آرای شیخ احمد احسایی نگاشته است.

    حاج محمدکریم خان کرمانی
    آقای حاج محمدکریم خان کرمانی سومین مقتدای سلسله شیخیه که بعد از حاج سید کاظم رشتی رهبری و پیشوایی این مکتب را بر عهده گرفت؛ بنابراین او سومین رهبر شیخیه محسوب می‌شود.[۳][۴][۵]

    بعد از سید کاظم رشتی برخی از شاگردان وی حاج محمدکریم‌خان کرمانی را جانشین وی دانستند. از او بیش از ۲۰۰ جلد کتاب و رساله به جا مانده‌است که بیشتر مباحث آن در خصوص حکمت الهی شیعی است. حاج محمد کریم خان فرزند ابراهیم خان ظهیر الدوله والی کرمان است که پسر عمو و داماد فتحعلی شاه قاجار بود.

    شیخیه کرمان را بنا به انتساب به مؤسس آن حاج محمدکریم‌خان، «کریمخانیه» نیز گفته‌اند. از ویژگی‌های این سلسله احترام و ادب خاص به اهل بیت پیامبر اسلام و همچنین در رفتارهای فردی شان با خود و دیگران می‌باشد.

    پس از محمد کریم خان کرمانی، دو پسر وی به نام‌های حاج محمد خان کرمانی و سپس حاج زین‌العابدین خان کرمانی جانشین پدر شده و به پیشوائی شیخیه رسیدند. پس از آن‌ها حاج ابوالقاسم خان ابراهیمی(۱۳۱۴–۱۳۹۰ ه‍. ق) فرزند حاج زین العابدین خان به پیشوائی رسید. پس از او فرزندش حاج عبدالرضاخان جانشین پدر شد که در سال اول انقلاب ایران بدست گروهی به نام الفتح کرمان ترور شد(۱۳۵۸ ه‍. ش) و در حال حاضر پیشوایی بر عهده سید علی موسوی در بصره‌است. سید کاظم رشتی، حاج محمد کریم خان، حاج محمد خان و حاج زین العابدین خان در حرم امام حسین مدفون شدند. محل دفن حاج ابوالقاسم خان در حرم امام رضا و محل دفن حاج عبدالرضا خان در شهر کربلا می‌باشد. طرفداران این فرقه در حال حاضر بیشتر در شهرهای کرمان، تهران، خرمشهر، تبریز، بناب، زنوز، مشهد، شیراز، بصره و کربلا زندگی می‌کنند.

    باقریه (شیخیه همدان)
    «باقریه» پیروان میرزا محمد باقر شریف طباطبایی بودند. او نخست نماینده حاج محمد کریم خان کرمانی در نایین و همدان بود. اما پس از فوت استادش با جانشین او به مخالفت برخاست و از شیخیه کرمان جدا شده.

    پس از واقعه قتل و غارت شیخیه همدان در ماه رمضان ۱۳۱۵ هجری قمری، به جهت حفظ جان خود از همدان به تهران جهت عرض حال به حاکم زمان هجرت نمود ولی به دلیل نیافتن جواب دلخواه از حاکم کشور به جندق رفت. او سالیان متمادی در جندق سکنی گزید و از نائین و اصفهان و جندق و بیابانک و همدان و مشهد و تهران مقلدینی یافت.

    آذربایجانیه ثقةالاسلامی‌ها
    شیخیه آذربایجان پیرو حاج میرزا شفیع ثقةالاسلام تبریزی هستند. این شیخیه را «ثقةالاسلامیه» نیز گویند. پس از حاج میرزا شفیع، پسرش میرزا موسی و بعد از وی میرزا علی معروف به ثقةالاسلام دوم و پس از وی برادرش میرزا محمد به ریاست این طایفه رسید.

    آذربایجانیه حجت‌الاسلامی‌ها
    طایفه دیگر شیخیه «حجت‌الاسلامی» هستند که از میرزا محمد مامقانی تکفیرکننده سید علی‌محمد باب و محکوم‌کننده او به مرگ در شهر تبریز پیروی می‌کنند. وی حجت‌الاسلام لقب داشت و از شاگردان سید کاظم رشتی به‌شمار می‌رفت.

    دیگر شیخیه «عمیدالاسلامی» هستند که جمله ایشان با اختلاف مشرب از شیخیه تبریز به‌شمار می‌روند.

    آذربایجانیه گوهری یا احقاقی
    طایفه دیگر از شیخیه، «احقاقیه» هستند که پیرو آخوند ملاباقر اسکوئی می‌باشند. وی از شاگردان سید کاظم رشتی بود که پس از فوت ایشان دعوی جانشینی او را کرد، عمده مقلدین ایشان در کویت زندگی می‌کنند و پیشوای ایشان آقا شیخ رسول احقاقی است.[۶]

    بابیه
    طرفداران باب پس از مرگ سید کاظم رشتی، به رهبری طاهره قرةالعین به باب پیوستند.[۷]

    عقاید
    «عقاید شیخیه در اصول و فروع دین و همه احکام شرع مبین برگرفته از کتاب خدا (قرآن) و سنت محمد و اخبار و احادیث ائمه است، و بطور خلاصه شیخیه شیعیانی هستند که در جزئی و کلی سعی در تبعیت امامان داشته و جز فرمایش آن بزرگواران که مسلماً مأخوذ از کتاب خدا (قرآن) و سنت محمد است به چیزی از یافته‌های عقول ناقصه و قیاسها و سلیقه‌های شخصیه اشخاص عادی در دین خدا اعتماد نمی‌نمایند، و در بیان فضائل محمد و آل محمد نیزسعی داشته و می‌گویند که نباید تصور شود که معارف اسلام منحصر به همین احکام ظاهری عبادات و معاملات است، و آن عده از قشریین را که فقط به همین ظاهر اسلام اکتفا کرده‌اند مقصر می‌دانند؛ و همچنین معتقدند که عقاید آن عده از صوفی مذهبان که دین را صرفاً امور باطنی می‌دانند و ظواهر عبادات را ترک کرده‌اند ناقص است و انسان را به ترقی و تعالی که مقصود از آفرینش اوست نمی‌رساند، بلکه دین حق آن است که همه ظواهر را بپذیریم و بآنها عمل نمائیم در عین اینکه سعی می‌کنیم اصل و باطن و حقایق آن مطالب را هم بقدر استعداد فراگیریم و بهر صورت این مطلب مسلم است که عقاید شیخیه همان عقاید شیعه جعفری دوازده امامی است و شیخیه نه چیزی از مذهب ائمه کم کرده و نه چیزی بر آن افزوده‌اند، بلکه هیچ نوع کاستن و افزودنی رادر دین خدا جایز نمی‌دانند .»[۸]

    شیخیه اصول دین را منحصر در چهار اصل توحید، نبوت، امامت و تولی و تبری یا به عبارت دیگر معرفت مجتهد جامع‌الشرایط می‌دانند[۹]

    • به اعتقاد شیخیه، رکن چهارم دین عبارت است از شناختن پیشوایان شیعه و اخوت و مسئله ولایت و براءت و دوستی و دشمنی که همه اینها یک موضوع واحد بوده و اصل بودن آن بسیار واضح و مستند است و در وقتی که به امثال ما وحی نازل نمی‌شود و پیغمبر هم در میان نیست و امام ما هم غایب است و ناچار باید به بزرگان شیعه و علما رجوع کنیم و در میان علما هم مع الأسف صادق و کاذب و علمای نیک و علمای سوء هر دو هست چطور می‌شود که شناختن آن‌ها اصل نباشد و چشم بسته و بدون شناخت و اطمینان بآنها رجوع کنیم، پس شناختن آن بزرگان که در عالم اخوت برادران بزرگ ما محسوب می‌شوند اصل است و باید صادق و کاذب را بشناسیم و راستگویان را دوست بداریم و از دروغگویان برحذر باشیم و در این موضوع هم شیخیه کتب متعدد دارند که معروفترین همه آن‌ها همان کتاب ارشاد است که جلد چهارم آن مخصوص به همین اصل چهارم یا باصطلاح شیخیه رکن رابع است.[۱۰]
    • شیخیه معاد و عدل را از اصول دین می‌دانند ولی معتقدند اعتقاد به خدا و رسول ضرورتاً مستلزم اعتقاد به قرآن و از جمله تعلیمات آن عدل و معاد است. عدل یکی از صفات ثبوتی خداوند است، اگر آن را اصل اصیل بشماریم چرا سایر صفات ثبوتی از قبیل علم، قدرت، حکمت و غیره را از اصول دین نشماریم و اصلادرشمردن اصول دین بین علما اختلاف بوده چون هیچ تقسیم‌بندی صریحی از ائمه در اینباره نرسیده و همه اینها تقیسمات علما در زمان‌های مختلف بر حسب وضعیت هر زمان است و اختصاصی به شیخیه ندارد
    • شیخیه می‌گویند معاد جسمانی وجود دارد اما بعد از انحلال جسم، عنصری که باقی می‌ماند جسم لطیفی است که به اصطلاح ایشان جسم هورقلیایی است. هورقلیا که ظاهراً کلمه سریانی است، همان قالب مثالی می‌باشد که از اصطلاحات فلسفی شیخ احمد احسایی است. وی می‌گوید: آدمی را دو جسم است، یکی مرکب از عناصر زمانی که به منزله اعراض جسم حقیقی است و آن مانند جامه‌ای است که انسان آن را می‌پوشد و از تن بیرون می‌آورد و آنچه پس از مرگ می‌پوسد و از میان می‌رود همین جسم است. دیگر سرشتی است که آدمی از آن آفریده شده و زمانی نیست و از عالم هورقلیا است و در گور او باقی خواهد ماند و آنچه آدمی در روز رستاخیز به هیئت آن زنده خواهد شد همین جسم مثالی است و ثواب و عقاب اخروی مربوط به همین جسم می‌باشد. بازگشت ارواح مردم در کالبد لطیفی است که از جسم دنیوی آن‌ها لطیف‌تر است؛ گرچه در مقایسه با عالم برزخ و قیامت، جسم محسوب می‌شود.
    • شیخیه معراج جسمانی پیامبر را می‌پذیرند ولی می‌گویند که معراج اگر چه جسمانی است ولی با جسم عرضی نیست و این تصور که پیغمبر مثل سفینه‌ها و موشک‌ها از زمین بطرف همین آسمان ظاهر رفته باشد تصوری عامیانه است چون رفتن بسوی این آسمانها لاجرم در جهتی از جهات است و معراج پیغمبر برای تقرب به خداست و خدا در یک طرف آسمان منزل ندارد که با سیری در این جهات معروفهٔ عرضی بشود باو نزدیک شد و این تصورات لازمه اش این است که خدا را محدود و در جهتی خاص بدانیم و جهت دیگر را خالی از او فرض کنیم و این خلاف صریح توحید است.[۱۰]
    • یکی از اختلافات شیخیه با دیگر شیعیان نحوه نماز خواندن در مزار ائمه‌است. شیخیه در هنگام نماز در حرم پیغمبر و امامان از لحاظ ادب و احترام طوری می‌ایستند که قبر میان ایشان و قبله واقع شود؛ و استدلال به حدیث (الامام لا یتقدم و لا یساوی) بر این طریقه خود می‌کنند و در احترام به ائمه زنده و مرده ایشان بسیار اهتمام می‌ورزند
    مخالفان ایشان معتقدند شیخیه دربارهٔ مقام ائمه راه غلو پیموده‌اند و برای آن‌ها مقام خدایی قائل شده‌اند زیرا قبر امام را قبله قرار می‌دهند در حالی که این مطلب از جهت احترام به ائمه و استناد به احادیث واقع شده‌است. گاه شیخیه شیعیان مخالف خود را «بالاسریه» و خود را «پشت‌سری» می‌خوانند. البته شیخیه برای عقاید خود نسبت به امامان به زیارات رسیده از اهل بیت خصوصاً زیارت جامعه کبیره استناد می‌کنند.
     
    بالا