پیراستن به شیوهٔ قلم

وضعیت
موضوع بسته شده است.

Pari_A

کاربر اخراجی
عضویت
2017/02/27
ارسالی ها
2,766
امتیاز واکنش
14,439
امتیاز
746
سلام دوستان این نکات برای نیم‌فاصله است که خیلی کاربرد داره و امیدوارم به دردتون بخوره.
****

اصول فاصله‌گذاری
فاصله کامل یا همان اسپیس (Space) بین تمام عناصر زبانی جمله قرار می‌گیرد.

البته گاهی دو جزء یک کلمه به‌شدّت با یکدیگر مرتبط هستند؛ لذا فاصله میان آن دو حذف می‌شود؛ مانند: راهکار، کتابخانه، دستیابی، گناهکار، یکشنبه، سپاسگزار، دسترنج

جایگاه نیم‌فاصله

جداسازی حروف چسبان به کلمات؛ مانند: می‌آیم، نمی‌آمد، آمده‌ام، آمده‌اند، مربوط‌اند، اسلامی‌مان، خانه‌شان.

ترکیب اسم و حرف؛ مانند: کتاب‌ها، مناسب‌تر، کم‌نقص، بی‌دلیل، همان‌طورکه، زمانی‌که، به‌قدری، هم‌اکنون، کدام‌یک.

اسم مرکبی که یک واحد خوانشی یا معنایی دارد؛ مانند: دوست‌یابی، خوش‌رو، راست‌گو، جست‌وجو، سی‌سالگی، سی‌وسومین، سه‌میلیون، فوق‌برنامه، فروردین‌ماه، اهل‌بیت، نهی‌ازمنکر، صرف‌نظر.

مصدرهای مرکب؛ مانند: نگاه‌کردن، به‌کاربستن، شاخ‌به‌شاخ‌شدن، خودکم‌بین‌بودن.

  • اگر کلمه‌ای وسط مصدر مرکب قرار گرفت با فاصله کامل نوشته می‌شود؛ مانند: نگاه ناپسند انداختن، سوار اسب شدن.
  • اگر مصدر مرکب به‌صورت فعل آمد، بافاصله نوشته می‌شود؛ مانند: به‌کار بـرده خواهد شد.
  • فعل‌هایی که دارای پیشوند کوتاه هستند همیشه به‌صورت نیم‌فاصله نوشته می‌شود؛ مانند: دربرگرفتن، دربرگرفت، فراگرفتن، فراگرفت.
اسم و وصف‌هایی که دارای خوانش واحد هستند؛ مانند: حسین‌علی، حاج‌آقارضا، شیخ‌رجب‌علی، آل‌احمد.

اسم‌های دارای پیوند؛ مانند: ایرانی‌اسلامی، سمعی‌بصری، سه‌چهارم.
 
  • پیشنهادات
  • Pari_A

    کاربر اخراجی
    عضویت
    2017/02/27
    ارسالی ها
    2,766
    امتیاز واکنش
    14,439
    امتیاز
    746
    قانون فاصله و نیم‌فاصله «به».
    در فعل:
    بای زینت (پیشوند فعل) ← چسبیده: بروم، دست بکشم، بگفتم و مثل: بنشین، برو، بیفروز
    • اگر این نوع «بـ» به فعلی بچسبد که با «ا» شروع می‌شود، یک «ی» میانجی اضافه می‌شود؛ مثل: بـ+آور=بیاور / بـ+افکن=بیفک

    عبارت فعلی ← جدا: به کار رفت، به دست آورد، به یغما برد. (بسیاری از ویراستاران: نیم‌جدا)

    در اسم:
    صفت‌ساز ← چسبیده: بهوش (هوشیار)، بسزا، بحق (شایسته)، بجا (شایسته)، بهنجار، بسامان، بقاعده (قاعده‌مند): «ابوعلی‌سینا فرد بخرد و بنامی بود»

    قیدساز ← نیم‌جدا: به‌طور کلی، به‌این‌صورت، به‌دلیل، به‌آهستگی، به‌تدریج، به‌عمد، به‌سختی، به‌زحمت، به‌خلاف، به‌شدت، به‌جِدّ، به‌کلی، به‌ندرت، به‌ضمیمۀ، به‌غایت، به‌کمک، به‌گرمی، به‌گزاف، به‌گواهیِ، به‌تحقیق (به‌معنای حقیقتاً)


    میانوند ← نیم‌جدا: سربه‌زیر، سربه‌هوا، خون‌به‌دل، دست‌به‌دست، پشت‌به‌پشت، لابه‌لا، جابه‌جا، روزبه‌روز، منزل‌به‌منزل

    مصدر ← نیم‌جدا: به‌کاربردن، به‌دست‌آوردن، به‌روزکردن، به‌دورانداختن، به‌فریادرسیدن

    عبارت‌های عربی ← چسبیده: بلاعوض، بلافصل، بلاشک، بعینه، بنفسه، بشخصه، بالعکس، بالقوه، بالفعل، برأی‌العین

    متمم ← جدا: به اتاقم رفتم، به یک سال زندان محکوم شد، به شمیران خواهم آمد، به تو یادآوری کرد، به نام خدا

    قسم ← جدا: به خدا قسم، به جان عزیزت، به سبیلم قسم، به قرآن


    واژگان کهن ← چسبیده: بدین، بدان، بدو، بدیشان
    در حرف:
    حرف اضافۀ مرکب ← نیم‌جدا:به‌سوی، به‌جهت، به‌نزد، به‌سمت، به‌طرف، به‌واسطهٔ، به‌غیر از، به‌طور (کلی)، به‌شیوهٔ، به‌طرز، به‌سبک.




     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا