•○●|تقویم تاریخی|●○•

وضعیت
موضوع بسته شده است.

...zαнrα...*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/16
ارسالی ها
3,488
امتیاز واکنش
30,283
امتیاز
913
محل سکونت
تبــــ❤️ـــریز
11 تیر

در دنياي داستان نويسي

روزي که «همينگوي» خودکشي کرد


0702hemin.jpg
Ernest Hemingvay

دوم ژوئيه سال 1961 ارنست همينگوي Ernest Hemingvay داستان نگار بلند آوازه آمريکايي در خانه اش در منطقه كوهستاني كچوم واقع در ايالت «آيداهو» آن کشور با گلوله تفنگ شکاري خودکشي کرد. وي هنگام مرگ 62 ساله بود. همينگوي كه در 21 ژوئيه سال 1899 به دنيا آمده بود، در سال 1955 برنده جايزه نوبل درادبيات شده بود و به خاطر داستان «پير مرد و دريا» جايزه پوليتزر به دست آورده بود. همينگوي نويسنده داستانهاي «نيروي عاطفه»، «خورشيد هميشه مي درخشد»، «پير مرد و دريا»، «زنگها براي كه به صدا در مي آيند؟» و ... ظاهرا از فرارسيدن پيري، روزهاي سخت سالخوردگي و از كارافتادگي که در آستانه اش قرار گرفته بود نگران بود كه تحت تاثير همين ترس، سرانجام دست به خودكشي زد. پدر او هم در آغاز سالخوردگي خودكشي كرده بود. همينگوي مردي شجاع بود و در جريان جنگ جهاني اول كه در جبهه هاي اروپا خبرنگار نظامي بود خطرات متعدد از سر گذرانيده بود و از دو سانحه هوائي جان سالم به در بـرده بود. وي سالهاي سال در كوبا زندگي مي كرد و به اين كشور علاقه عاطفي خاص داشت. خانه همينگوي در كوبا به صورت موزه درآمده است.








در قلمرو رسانه‌ها

روزنامه «هم ميهن» بارديگر توقيف موقت شد!: نامه دادستان وقت تهران ـ مطالب وکيل روزنامه ـ اظهارات رئيس دادگاه و ...


mortazavi.jpg

سعيد مرتضوي دادستان وقت
12 تيرماه 1386 (سوم جولای 2007) روزنامه هاي تهران، اسوشيتدپرس (خبرگزاري غير انتفاعي روزنامه هاي آمريكا)، شبكه تلويزيوني سي بي اس، سرويس هاي خبري بي.بي.سي، لس آنجلس تايمز و چند رسانه ديگر به طور غيرمنتظره خبر از توقيف مجدد روزنامه «هم ميهن» چاپ تهران دادند. اين روزنامه كه ناشر آن غلامحسين كرباسچي، سردبير كل آن محمد عطريانفر و سردبير اجرايي اش محمد قوچاني بود در دور تازه انتشار خود تنها 43 شماره منتشره كرده بود. اين روزنامه در سال 2000 (سال 1379 هجري) نيز توقيف موقت شده بود. پرونده توقيف موقّت سال 1379 چهارماه پيش از توقيف مجدد به صدور حكم رفع توقيف انجاميده بود و اين روزنامه دو ماه پيش از توقيف دوباره با تحريريه اي تازه كار خودرا آغاز كرده بود. كرباسچي شهردار اسبق تهران قبلا روزنامه همشهري را براي شهرداري پايتخت تاسيس كرده بود كه اينك از نظر تيراژ و آگهي، روزنامه رديف اول ايران است.
«هم ميهن» در عُمر كوتاه خود موفق شده بود كه مخاطبان فراوان جلب كند و خودرا به صدر روزنامه هاي غيردولتي و حرفه اي تهران برساند. [اصحاب نظر کرباسچي را مديري لايق توصيف کرده اند که راه امير کبير را دنبال مي کرده و ....].
مطالبي كه در زير مي آيد از شماره هاي 12 و 13 تيرماه 1386 روزنامه غير دولتي اعتماد چاپ تهران، و عكس ها از اسوشيتدپرس و بي بي سي نقل مي شود:
روزنامه اعتماد چنین گزارش کرده بود: "روزنامه «هم ميهن» به مديرمسوولي غلامحسين کرباسچي توقيف موقت شد. دادسراي تهران با ارسال نامه يي به کرباسچي اعلام کرد اين روزنامه ديگر اجازه انتشار ندارد. روزنامه هم ميهن در دوره جديد فعاليت خود 43 شماره منتشر کرده بود. سعيد مرتضوي دادستان تهران [دادستان وقت تهران] در نامه يي به صفّار هرندي، وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي [وزیر وقت که خود يک روزنامه نگار بنام است]، توقيف روزنامه «هم ميهن» و دلايل توقيف آن را اعلام کرده است [کرده بود]. متن نامه دادستان وقت تهران به اين شرح است (بود): احتراماً به استحضار مي رساند شعبه 1083 دادگاه عمومي جزايي تهران در تاريخ 29/11/1385 مبادرت به برگزاري جلسه محاکمه مدير مسوول روزنامه «هم ميهن» كرد. متعاقب آن، طي دادنامه شماره 261 مورخ 20/12/1385 نسبت به محکوميت مدير مسوول آن روزنامه اقدام و راي صادره در تاريخ 16/2/1386 مورد اعتراض وکيل متهم قرار گرفت. در تاريخ 11/4/1386 پرونده به اين دادسرا (دادسراي تهران) ارسال، که با ملاحظه صورتجلسه محاکمه علني و مجموع اوراق پرونده موارد زير به عنوان ايراد بين قانوني مشهود است:

1- از آقاي غلامحسين کرباسچي قبل از برگزاري جلسه علني محاکمه، هيچ گونه تأميني اخذ نشده و قرار تامين کيفري در رابـ ـطه با وکيل متهم صادر گرديده و وكيل متهم آن را امضا کرده است که اساساً صدور قرار تأمين کيفري براي وکيل مدافع به جاي متهم، خلاف قانون و موازين آيين دادرسي کيفري است.

2- مطابق اصل 168 قانون اساسي، جلسه محاکمه مطبوعاتي مي بايست در حضور اعضاي محترم هيات منصفه و به صورت علني باشد و مديرمسوول مطابق مسووليتي که در تبصره 4 و 7 ماده 9 قانون مطبوعات بر عهده شخص وي قرار گرفته، در حضور اعضاي هيات منصفه محاکمه گردد. در مانحن في اساساً مدير مسوول در جلسه محاکمه، حاضر نشده و عذر موجهي نيز اعلام نکرده و به رغم اين موضوع، دادگاه به جاي مديرمسوول که متهم پرونده است، وکيل وي را محاکمه و از وي بدون حضور متهم، آخرين دفاع نيز اخذ و پس از اعلام نيز هيات محترم منصفه مبادرت به محکوميت متهم به جزاي نقدي كرده است که مراتب محاکمه، و صدور راي به نحوي که در اعتراضيه اين دادستاني خطاب به دادگاه محترم تجديدنظر استان تهران آمده، خلاف موازين آمره قانون آيين دادرسي کيفري اقدام گرديده است لذا محاکمه به نحو مذکور فاقد رسميت قانوني و راي صادره نيز نافذ نيست. علي هذا با توجه به اصرار مدير مسوول روزنامه «هم ميهن» پس از رفع توقيف طي دادنامه مخدوش و غيرقطعي فوق، به ارتکاب جرايم مذکور در ماده 6 قانون مطبوعات به شرح پرونده هاي متشکله در دادسراي کارکنان دولت و رسانه ها، قرار توقيف موقت اين روزنامه تا زمان رسيدگي مجدد به پرونده هاي مذکور صادر و اعلام گرديد. بنا به مراتب فوق، مقرر است از ادامه انتشار اين روزنامه جلوگيري به عمل آيد.".


karbaschi.jpg
غلامحسين کرباسچي ناشر

روزنامه اعتماد پس از چاپ متن نامه دادستان وقت، چنين افزوده بود: "غلامحسين کرباسچي، مديرمسوول و صاحب امتياز روزنامه هم ميهن درباره توقيف روزنامه گفت دادسرا طي يک ابلاغيه کتبي به ما گفته که ديگر روزنامه منتشر نشود. گفته اند که مراحل دادرسي اشکال داشته است بنابراين روزنامه نبايد منتشر شود.".
كرباسچي [دبیرکل حزب کارگزاران] درباره اينکه آيا موارد جديدي به عنوان شکايت مطرح شده است، گفت: "شکايتي به ما ابلاغ نشده است، البته در حکم اشاره شده که بعد از توقيف هم مواردي به عنوان تخلّف وجود دارد که پرونده يي در اين باره تشکيل شده است.".

اعتماد نوشته بود:
"محمود عليزاده طباطبايي وکيل روزنامه «هم ميهن» پس از توقيف اين روزنامه درباره دلايل دادستاني تهران براي توقيف هم ميهن گفت؛ در خصوص قرار تامين طبق ماده 132 قانون آيين دادرسي کيفري، دادگاه به منظور دسترسي به متهم و حضور به موقع وي در موارد لزوم قرار صادر مي کند. در مورد اين پرونده دادگاه ضرورتي به صدور قرار [گرفتن وثیقه، التزام و ...] نديده است (با توجه به شخصيت اجتماعي كرباسچي كه احتمال فرار و تباني او نمي رفته).".
عليزاده طباطبايي با اشاره به صدور قرار التزام با شرط شرف براي مدير مسوول «هم ميهن» از سوي دادگاه اظهار داشت: "دادگاه تکليفي ندارد که حتماً قرار تامين صادر کند و دادگاه در مورد متهمي که احتمال تباني يا فرار وي وجود داشته باشد، قرار صادر مي کند.".
وکيل روزنامه «هم ميهن» در رابـ ـطه با ايراد دوم دادستاني تهران مبني بر عدم حضور مدير مسوول اين روزنامه در جلسه دادگاه اظهار داشت: "طبق ماده 181 قانون آيين دادرسي کيفري، هر گاه متهم بدون عذر در دادگاه حاضر نشود و وکيل او نيز حضور نيابد «دادگاه» مي تواند حکم جلب متهم را صادر کند.".
وي در ادامه با اشاره به روند رسيدگي به پرونده «هم ميهن» اظهار داشت که تشخيص لزوم يا عدم لزوم حضور متهم در جلسه، به صراحت قانون بر عهده «دادگاه» است (نه، دادسرا).
عليزاده طباطبايي همچنين با بيان اين که با صدور راي دادگاهِ رسيدگي کننده به پرونده روزنامه «هم ميهن»، توقيف اين روزنامه منتفي شد، نامه دادستاني تهران و موارد ذکر شده در اين نامه را داراي مبناي قانوني ندانست و اظهار داشت: "از قوانين موجود چنين استنباط نمي کنم که دادستاني (دادسرا) بتواند جلوي راي (حكم دادگاه) را بگيرد.".

ghoochanitears.jpg
«قوچاني» اشكش را پاك مي كند

عليزاده طباطبايي درباره بخشي از اين نامه که به پرونده هاي متشکّله در دادسراي کارکنان دولت اشاره داشت، گفت که تاکنون هيچ اخطاري براي وکيل و روزنامه نيامده است و ما از تشکيل پرونده و يا پرونده هاي تازه در دادسراي کارکنان دولت خبر نداريم و به فرض که پرونده يي هم وجود داشته باشد بايد سير رسيدگي آن طي شود. وي با بيان اينکه تا وقتي شکايت به ما اعلام نشده و ما از خود دفاع نکرده ايم و مرجع صالح قضايي در اين زمينه تصميم گيري نکرده، نمي تواند موضوع مستندي براي توقيف روزنامه باشد افزود که قانون مطبوعات موارد توقيف را اعلام کرده اما هيچ يک از آنها در اين مورد ديده نمي شود.
وي با اشاره به صدور حکم جزاي نقدي براي مدير مسوول روزنامه «هم ميهن» از سوي دادگاه، گفت: "ما نسبت به اين راي تجديد نظرخواهي کرديم و تا جايي که ما اطلاع داشتيم دادستاني اعتراض نکرده بود؛ البته من زمان ابلاغ راي به آنها را نمي دانم.".

روزنامه اعتماد ادامه داده بود: سيد حسين حسينيان رئيس شعبه 1083 دادگاه عمومي تهران (قاضي محاكمه كننده مدير هم ميهن) درباره توقيف دوباره روزنامه هم ميهن از سوي دادسرا، گفت: "روند دادرسي و دادگاه هيچ اشکالي نداشته و پاسخ ايرادات به مراجع مافوق و دادگاه تجديدنظر اعلام مي شود.".
رئيس شعبه 1083 دادگاه عمومي با بيان اينکه روند دادرسي و دادگاه هيچ اشکالي نداشته افزود كه پاسخ ايرادات طي 15 بند تبظيم شده كه به مراجع مافوق و دادگاه تجديدنظر اعلام مي شود. وي گفت: ما منتظر رسيدگي دادگاه تجديدنظر مي مانيم.

بي.بي. سي. در گزارش خود توقيف «هم ميهن» را بي ارتباط با دو سه مطلب اخير اين روزنامه ندانسته بود، گرچه در نامه دادستاني به چنين مواردي اشاره نشده بود. به ظنّ «بي بي سي»، يكي از اين موارد تيتر و عكس «هم ميهن» درباره غلامحسين الهام است كه داراي مقام (مسئوليت) پنجم هم شده بود و مورد ديگر، درباره اشاره آيت الله جنتي به خواب يك راننده تاكسي بوده كه مادرش در خواب به او گفته كه برود و به احمدي نژاد راي بدهد. «بي بي سي» عكس هاي چاپ شده از اين دو مطلب را در سرويس هاي خود نقل كرده بود.

ghoochanikarami2.jpg
محمد قوچاني سردبير محمد قوچاني سردبير اجرايي «هم ميهن» و مهران كرمي معاونش غرق در اندوه (اسوشيتد پرس)



maryam.jpg
مريم شباني و مسيح علي نژاد دو نويسنده «هم ميهن» اشک ريزان



bbc.jpg
دو عکس و مطلبي که به ظن «بي بي سي» ممکن است بي ارتباط با توقيف موقت نباشند







ترور يازدهمين روزنامه نگار روس!


0701varisov.jpg
واريسوف

بيست و هشتم ژوئن 2005 «واريسوفVarisov» روزنامه نگار روس كه شهرت داشت كارشناس امور قفقاز است در داغستان هدف گلوله قرارگرفت و كشته شد و قتل او صداي اعتراض روزنامه نگاران را در گوشه و كنار جهان بلند كرد و انجمن هاي مختلف از جمله «كميته محافظت از روزنامه نگاران» قتل وارسيوف را محكوم كرده و درخواست اعلام انگيزه قتل و دستگري و مجازات عاملان آن شده است كه گفته اند كار باند تبهكاران سازمان يافته بوده است.
وي يازدهمين روزنامه نگار روس است كه از سال 2000 ، به همين صورت كشته شده اند. واريسوف اخيرا مقاله اي به قلم خود برضد تبه كاري، تبه كاران سازمان يافته و تروريسم نوشته بود و گفته بود كه تا تبه كاران سازمان يافته كه در پي فروپاشي شوروي از زمين سبز شده اند از ميان برداشته نشوند نمي توان به برقراري حكومت قانون و نظم در روسيه اميدوار بود.
وي در داخل اتومبيلش هدف گلوله هاي يك تفنگ خودكار قرار گرفته بود. واريسوف در نشريه «نووويه دلو» داراي يك صفحه تحليل سياسي بود كه خبرگزاري ها برخي اوقات مطالب آن را نقل و رسانه هاي ساير كشورها در صورت تمايل منتشر مي كردند.





کشته شدن دو فتو ژورنالیست در جریان تهیه عکس خبری ـ عشق به ثبت واقعیات (به روزنامه نگاری)

یازدهم ماه می 2014 بانو کامی لوپاژ Camille Lepage فتوژورنالیست فرانسوی (روزنامه نگاری که وضعیت و صحنه های رویدادهارا با دوربین می نویسد) در آفریقای مرکزی که از جریان جنگ داخلی این سرزمین عکس تهیه می کرد هدف گلوله قرار گرفت و کشته شد. وی که 28 ژانویه 1988 به دنیا آمده بود 26 ساله بود. روزنامه نگاری که این چنین جرأت بخود دهد و جان برکف بگذارد تا جهانیان صحنه های خشونت و نقص ها و ضعف هارا ببینند یک فدایی انسان و عاشق بشر است.
وی تحصیل در رشته فتوژورنالیسم (عکس خبری) را در دانشکده های فرانسه، انگلستان و هلند به پایان رسانده بود و عکس های او در روزنامه های معروفی همچون نیویورک تایمز، لس آنجلس تایمز، گاردین، لوموند، تایمز، سندی تایمز و روزنامه های آلمان و ... درج می شد. او قبلا از درگیری های جنوب سودان و چند منطقه دیگر عکس گرفته بود. شجاعت و علاقه مندی او تحسین بسیاری از انجمن های جهانی مطبوعات و یونسکو را برانگیخته بود.
طرز کار کامی (کامیلا) مشابه Chris Hondros فتوژورنالیست آمریکایی بود که 20 اپریل 2011 در جریان زد و خوردهای داخلی لیبی و در 41 سالگی کشته شد. لوپاژ بارها گفته بود که روش کار خود از «کریس» یاد گرفته و همه کتاب ها و بیشتر عکس های اورا نزد خود دارد و تا زنده بود باهم تلفنی و با ای ـ میل تماس داشتند.
کریس ِ یونانی تبار علاوه بر حضور در صحنه ها، در یک دانشگاه آمریکا فتوژورنالیسم تدریس می کرد. عکس های خبری او از زد و خوردهای تلعفر در عراق در سال 2005 معروف هستند. [تلعفر در شمال غربی عراق، یک شهر ترکمان نشین است. ترکمان نه ترکمن. ترکمانان تلعفر از اعقاب آق قیونلوها، قره قیونلوها و سلجوقیان هستند و با ترکمن های مغول تبار فرق دارند.].
کریس در سال 2003 از جنگ داخلی لیبریا، و درگیری های دهه گذشته کشمیر، توفان کاترینا، وضعیت افغانستان و ... عکس خبری گرفته بود که وارد کتاب های تاریخ هم شده اند. او نیز عاشق بیان حقایق با تصویر بود.

Camille-and-herphotos.jpg
کامی (کامیلا) و چند عکس از عکس های او از کشتار انسان به دست انسان در آفریقا که نتیجه تقسیمات جغرافیایی این قاره توسط استعمارگران اروپایی بدون توجه به واقعیت های قومی است



Chris-hondros-merged.jpg
کریس و دو عکسی که از یک کودک خون آلود در تلعفر (عراق) و جسد یک کشمیری قربانی زد و خوردهای این سرزمینِ زمانی بخشی از امپراتوری ایرانیان گرفته بود. زد و خوردهای کشمیرِ تقسیم شده بیش از 60 سال است که ادامه دارد
 
  • پیشنهادات
  • ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    11تیر

    ساير ملل

    «امیلیا ارهارت» هوانورد، نویسنده و از فعالان مبارزه برای حقوق بانوان


    Amelia-Earhart.jpg

    Amelia Earhart
    دوم ژوئیه (جولای) 1937 بانو «اميليا ارهارت Amelia Earhart» هوانورد آمريکايي و از فعلان حقوق بانوان در جريان پرواز دور دنيا بر فراز خط استوا، در آسمان اقيانوس آرام ناپديد شد و تلاش جستجوگران برای یافتن لاشه هواپیما به جایی نرسید. وي نخستين خلبان زن بود که قبلا عرض اقيانوس اطلس را ـ از نیوفوندلاند کانادا به ایرلند ـ با هواپيما پيموده بود. او 20 ماه می 1932 این پرواز یکنفره را آغاز کرده بود. 5 سال پیش از او و در همین روز، چارلز لیندبرگ با یک هواپیمای یک موتوره عرض اقیانوس اطلاس را، از نیویورک به پاریس پرواز کرده بود. امیلیا بود که کمک کرد اتحادیه خلبانان زن ایجاد و این حرفه برای بانوان نیز برسمیت شناخته شود. وی که در عین حال یک نویسنده و از فعلان تأمین حقوق زن در جامعه آمریکا بود همچنین کمک کرد که بسیاری از محدودیت های سیـاس*ـی برطرف شود. امیلیا که دارای شوهر بود هنگام مرگ 35 ساله بود.


    نخستين بانو که در قاره آمریکا «رئيس جمهوری» شده بود متهم به اختفاء جرم شد


    isabelita.jpg

    ايزابل پرون
    بانو «ايزابل پرون Isabel Peron» يكم ژوئيه 1974 برجاي شوهرش «خوان پرون» نشست و رئيس جمهور آرژانتين شد. وي كه 43 ساله بود دو روز پيش از آن و پس از اينكه پزشكان از درمان پرون ابراز ياس كردند سوگند ياد كرده بود ولي تا شوهرش زنده بود بر صندلي او ننشست. ايزابل كه نخستين رئيس جمهوری زن در قاره آمريكا بشمار مي آيد قبلا منشي پرون و در جواني يك دانسر (رقصنده) بود. آخرين سمت او پيش از رياست جمهوري، معاونت خوان پرون بود. وي سومين زن پرون بود. پرون كه تا کنون حزب او (عدالت گستر) چند بار حكومت آرژانتين را به دست داشته يك ناسيونال سوسياليست بود.
    ايزابل تا 24 مارس 1976 بر آرژانتين حكومت كرد و چون شایستگی لازم برای مديريت کشور نداشت و فساد اداري رو به گسترش بود، ارتش که چنین دید با يك كودتاي بدون خونريزي اورا بركنار و به اسپانيا تبعيد كرد.
    چندی بعد سندي به دست آمد كه معلوم شد ايزابل در دوران حكومت خود از موضوع سر به نيست شدن يك مخالف دولت توسط ماموران در سال 1976 خبر داشته و موضوع را به دستگاه قضايي اطلاع نداده است. يك دادگاه آرژانتين به اين كار رسيدگي كرد و در فوريه 2007 (31 سال پس از وقوع ماجرا) وي را متهم به اختفاء جرم كرد و از دستگاه قضايي اسپانيا خواست كه او را جهت محاكمه مسترد دارد. پليس اسپانيا ايزابل را توقيف خانگي كرد ولی يك دادگاه اين كشور در مارس 2008 درخواست استرداد را به اين دليل كه دولت آرژانتين اسناد مربوط را ارسال نداشته و در اين كار تعلّل مي كند رد كرد.
    به نوشته رسانه ها، تعقيب قضايي ايزابل پس از سه دهه دست كم اين نتيجه را داشته است كه مقامات دولتي کشورها متوجه شوند كه در دوران معاصر فرار از كيفر قانون شكني و فساد دشوار است حتي اگر به كشوري ديگر رفته باشند.





    برای ثبت در تاریخ ـ در مراسم تفهيم، صدام اتهامات وارده! به خودرا شنيد و واكنش نشان داد ـ من رئيس جمهور عراق هستم


    saddam-court-first-merged.jpg
    صحنه هايي از جلسه تفهيم اتهامات به صدام و تيتر واشنگتن پُست که صدام خودرا به قاضي رئس جمهور معرفي کرد ـ صدام را با دستبند و پابند تا دادگاه آورده بودند و پيش از ورود به جلسه آنهارا بازکردند

    يکم جولای 2004 ، طبق برنامه اعلام شده از قبل، صدام حسين و 11 تن دستيارانش را با هلي كوپتر از محلي نامعلوم به نقطه اي نزديكتر منتقل كردند و سپس با اتوبوس زره پوش و اسكورت نظامي به ساختماني در «كمپ ويكتوري» واقع در استراحتگاه ييلاقي پيشين رياست جمهوري عراق در حاشيه غربي بغداد که قرار بود در آنجا اتهامات وارده به آنان تفهيم شود منتقل ساختند. از اين محل تا دسامبر 2011 نظاميان آمريكايي به عنوان قرارگاه استفاده مي کردند و دفاتر دادگاههاي نظامي آمريكا نيز در آنجا استقرار داشت. [در سال 2012 برخي از اعضاي گروه مجاهدين خلق از اردوگاه اشرف به آنجا ـ کمپ ويکتوري ـ منتقل شده اند تا سازمان ملل ترتيب انتقال آن را به کشوري ديگر بدهد].
    طبق روال معمول در زندانهاي آمريكا، به صدام و دستيارانش دستبند و پابند زده بودند. آنان لباسي را كه در زندان مي پوشيدند بر تن داشتند. در راهرو ساختمان، كت و شلوار و پيراهني را كه همان روز از يك مغازه معمولي بغداد خريداري شده بود بر تن صدام پوشاندند؛ دستبند و پابند او را بازكردند و وارد اطاق تفهيم اتهام ساختند. صدام روي صندلي كه برايش تعيين شده بود نشست و آماده شنيدن پرسشهاي متصدي جلسه اصطلاحا «هيرينگ» شد که مردي جوان بود و اورا قاضي جلسه مقدماتي صدا مي کردند.
    در اين جلسه، متهم رديف يکم خودرا صدام حسين عبدالمجيد رئيس جمهوري عراق معرفي كرد و كاخ سفيد واشنگتن را متهم كرد كه اين تئاتر را ترتيب و «هيرينگ» را تشكيل داده است.
    صدام افزود: "شما مي دانيد كه همه اين، نمايشي است كه بوشِ ... ترتيب داده تا به او در انتخابات قريب الوقوع (نوامبر 2004) كمك تبليغاتي كند. بوش دستور حمله نظامي و اشغال عراق را به نيروهايش داد و او (بوش) و همدستانش متهمند كه عراقي ها را به اين روز سياه انداخته اند، نه من و همکارانم.".
    صدام همچنين گفت: "نيروهايي كه به اين صورت عراق را اشغال كرده اند حق بركناري رئيس جمهوري قانوني آن را ندارند كه از سوي مردم انتخاب شده است. من به عنوان رئيس جمهوري عراق مصونيت از تعقيب قضايي دارم، مگر اين که طبق قانون اساسي عراق اين مصونيت سلب شود.".
    صدام که از همان آغاز پرسش و پاسخ به نظر مي آمد کنترل کار را به دست گرفته به متصدي جوان جلسه «هيرينگ» كه از او خواسته بود خودرا معرفي كند گفت كه بايد اورا رئيس جمهوري عراق خطاب كند زيرا كه به اراده مردم عراق به اين مقام دست يافته و به احترام ملت بايد اورا اين گونه خطاب كنند. صدام گفت كه هرگونه رسيدگي قضايي بايد طبق قوانين عراق (قوانين دوران حكومت وي) باشد نه دستورات نيروهاي اشغالگر و دست نشاندگان آنان.
    صدام در اينجا به جاي مخاطب، پرسشگر شد و از متصدي هيرينگ (مسئول قضايي تفهيم اتهامات) پرسيد: آيا شما يک عراقي هستيد که در اينجا نمايندگي نيروهاي اشغالگر را برعهده گرفته ايد؟. متصدي هيرينگ پاسخ داد که نماينده دستگاه قضايي عراق است. صدام گفت که نظام قضايي عراق هميشه نماينده اراده ملت بود؛ شما نبايد طبق اراده و ضوابط و دستورالعمل نيروهاي متجاوز عمل کنيد، آنان به وطن ما تعـ*رض کرده اند.
    سپس هفت اتهام وارده به صدام حسين خوانده شد از جمله، قتل رهبران مذهبي در سال 1974، قتل كُردهاي بارزاني در 1983، بمباران شيميايي كُردها در حلبچه در 1988 ، قتل مخالفان سياسي در طول 30 سال قدرت، تصرف كويت در سال 1990، سركوب خونين كُردها و شيعيان در 1991. اتهام صدام در مورد جنگ هشت ساله با ايران حذف شده بود.
    صدام در مورد تصرف كويت به دفاع از بازگرداندن افتخارات و احياء حقوق تاريخي عراق و پس گرفتن آنها از؛ به گفته او «سگ ها» پرداخت و گفت كه نيروهاي مسلح عراق طبق تكاليفي كه در قانون اساسي بر عهده آنان گذارده شده بود كويت را پس گرفتند. تعجب مي کنم در حالي که همه مي دانند کويت بخشي از عراق است، شما به عنوان يک عراقي مرا متهم به باز گرداندن کويت مي کنيد. نبايد يك عراقي (اشاره به فردي كه به او تفهيم اتهام مي كرد) چنين سئوالي را از من بكند. باز گرداندن كويت به قلمرو عراق جنايت نبوده است؛ كويت گوشه اي از خاك عراق است و نيروهاي ما در خاك خودشان عمل كردند و تجاوزي در كار نبود. متصدي هيرينگ به او تذكر داد كه در يك سازمان قضايي به ديگران (سران كويت كه صدام آنان را «سگ ها» خطاب كرده بود) اهانت نكند و اضافه کرد که او مراحل قضايي کار را طبق قانون انجام مي دهد که صدام با صدايي رعد آسا گفت: قانون، کدام قانون؟، اتهام خيانت به من «مسخره» است.
    صدام در مقابل اتهام حمله شيميايي به حلبچه گفت كه او از طريق جرايد از اين عمل آگاه شد (جزئيات عمليات جبهه در دست رئيس جمهوري نيست، در دست افسران عملياتي است).
    صدام (در آن زمان 67 ساله) در طول «هيرينگ» كه كمتر از نيم ساعت بود مانند سابق استوار و پرخاشگر بود. وي در پايان كار، اوراق حاوي اتهامات را امضاء نكرد و مودبانه گفت كه با اجازه شما، تا وكيلان و مشاوران قضايي ام حضور نداشته باشند و به من نگويند، چيزي را امضاء نخواهم كرد. (بايد دانست كه صدام در جواني در مصر تحصيل علم حقوق كرده بود.).
    متصدي هيرينگ از صدام پرسيد كه آيا استطاعت گرفتن وكيل قضايي براي خود را دارد؟. صدام پاسخ داد: آمريكائيان گفته اند كه من ميليونها دلار در بانكهاي سويس پنهان كرده ام. با اين گفته، چرا بايد پول لازم براي گرفتن يك وكيل را نداشته باشم؟!.
    در شهر امان، زياد الخساونه وكيلي كه بانو ساجده همسر صدام براي او تعيين كرده است گفت كه اشغالگران عراق و منصوبانشان حتي اجازه ندادند كه او ـ وكيل صدام ـ در هيرينگ حضور داشته باشد كه يک حق اساسي بوده است. زياد الخساونه گفت دستگاه هيرينگ بغداد غير قانوني بود؛ زيرا كه بوسيله كساني ترتيب يافته بود كه مخلوق نيروهاي اشغال كننده عراق هستند.
    به اظهار «دن راذر» گزارشگر ارشد وقت شبكه آمريكايي «سي بي اس» كه به عراق دعوت شده بود و ناظر بر اين هيرينگ بود، مقامات مربوط (آمريكايي ـ عراقي) مانع برداشتن عكس و فيلم توسط روزنامه نگاران از صدام، هنگام انتقال با لباس مورد استفاده در زندان و دستبند و پابند در راهرو ساختمان شده بودند و اگر هم عكسي بود سانسور كردند.
    شمار مشخصي از خبرنگاران اجازه ورود به محل هيرينگ يافته بودند و در ميان آنان تنها يك خبرنگار عراقي به نام صادق رحمان (روزنامه الزمان) بود كه اورا هم پيش از ورود صدام، از اطاق بيرون كردند، ولي يك عراقي كه براي روزنامه شرق الاوسط لندن كار مي كرد در اطاق باقي مانده بود!.
    طبق یک سند از طبقه بندی خارج شده، نيكسون بانو گاندي را «عِفريته»، و كيسينجر هِنديان را «حرّامزاده» خوانده بود!

    برخي از اسناد دولتی آمریکا كه از طبقه بندي خارج شده بودند سي ام ژوئن 2005 انتشار يافتند. يكي از اين اسناد، مَتن (عین) گفت و گوي 5 نوامبر 1971 نيكسون رئيس جمهوری وقت با مشاور ويژه اش هنري كيسينجر است.
    اين مشاوره كه در پي مكالمه بانو گاندي نخست وزير وقت هند و نيكسون صورت گرفته بود و طبق معمول، توسط كاخ سفيد روی نوار ضبط شده بود خشم نيكسون و كيسينجر را نسبت به بانو گاندي نشان مي دهد.
    طبق اين نوار، نيكسون بانو گاندي را «عِفريته» خوانده بود و كيسينجر گفته بود كه هنديها از آن «حرامزاده» ها هستند!.
    اين دو مقام آمريكايي گفته بودند كه نمي دانند چرا حزب كنگره هند مسكو را رها نمي كند و تا دنباله رو مسكو باشد، در جناح متخاصم با ما (آمريكا) قرار دارد و ما بايد هميشه خطر حمله هند به پاكستان را در نظر داشته باشيم كه از دست دادن پاكستان خسران بزرگي براي آمريكا خواهد بود.






    ويتنام: وحدت و غرور ـ کاري که دولت ويتنام کرد بايد سرمشق شود

    دوم ژوئيه 1976كارهاي مربوط به تامين عملي وحدت ويتنام که از يک سال پيش از آن و پس از سقوط سايگون آغاز شده بود رسما به پايان رسيد و دو بخش شمال و جنوب ويتنام كه طبق قرارداد 1954 ژنو موقتا از هم جدا شده بودند رسما به صورت يكپارچه درآمدند و جمهوري سوسياليستي ويتنام را ساختند. ويتنامي ها براي تامين وحدت وطن و استقلال خود مجبور به جنگ و درآويختن يکي پس از ديگري با سه قدرت وقت جهان؛ ژاپن، فرانسه و آمريكا شده بودند. آنان در اين راه از دادن تلفات سنگين نهراسيدند، پيروز شدند و اين پيروزي، ويتنام را در سطح جهان به صورت قهرمان و ملتي شاخص درآورده و به اين ملت غرور ويژه داده است. رهبران ويتنام واحد با مديريت خوب و در پيش گرفتن يک سياست خردمندانه، هيچ مخالفي را مجازات آنچناني نکردند، کسي اعدام نشد، سران قبلي ازجمله ژنرال کائوکي بدون واهمه به وطن بازگشتند. دولت ويتنام واحد با هر کشوري که با ويتنام جنگ داشت روابط دوستانه برقرار کرد و در رسانه هاي اين سه کشور مطلقا به بدي از ويتنام و ويتنامي ها نام بـرده نمي شود. ويتنام اينک در رديف دوستان آمريکا، فرانسه و ژاپن قراردارد که بايد يک سرمشق شود.






    يکم ژوئيه 2012 تظاهرات در دو شهر ويتنام برضد چين که مدعي بخشي از قلمرو آن کشور است


    china-anti-hanoi-7-2012.jpg








    بزرگترین تظاهرات ضد رژیم پکن در هنگ کنگ ـ هنگ کنگ یک مسئله و ضعف برای دولت پکن ـ نگاهی به این مسئله

    هرسال در يکم ژوئيه در هنگ کنگ برضد روش انتخاب حکمران اين سرزمين يک هزار و 104 کيلومتري 7 ميليوني (که بي شباهت به انتخابات پارلماني ايران در عهد قارجاريه يعني انتخاب توسط شماري معيّن از چند طبقه خاص نيست) تظاهرات و اعتراض صورت گرفته است ولي تظاهرات يکم ژوئيه 2012 (پانزدهمين سال رهایی این سرزمین از دست دولت لندن) وسيع تراز گذشته بود و نوعی هشدار و گوشزد. گزارشها ارقام متفاوتي از شمار تظاهر کنندگان داده اند و اين شمار را از 82 هزار تا چهارصد هزار نوشته اند که تا اين زمان، بي سابقه بوده است. معترضين همچنين نسبت به نبود دمکراسي و آزادي هاي مدني و نيز عدم رعايت حقوق بشر در چين اعتراض داشتند. آنان شعار مي دادند که چرا 400 تا 1200 کاسبکار هوادار رژيم پکن بايد برايشان حکمران تعيين کنند؟. دمکراسي يعني انتخابات عمومي با مشارکت همه، چرا ما بايد ضميمه چين باشيم، چرا انگلستان ما را به چين داد؟ و .... به این ترتیب و به باور اصحاب نظر، هنگ کنگ در آینده برای رژیم پکن یک مسئله خواهد بود و قدرت های رقیب و احیانا معاند از این مسئله برای وارد ساختن فشار بر پکنی ها استفاده خواهند کرد. امپراتوری ژاپن ـ متحد کنونی آمریکا ـ در سال 1941 با توسل به چنین دستاویزهایی هنگ کنگ را در 25 دسامبر این سال متصرف شد و تا 15 آگوست 1945 حفظ کرد. بسیاری از هنگ کنگی ها به ژاپنی ها بر ضد دولت لندن کمک کرده بودند. رژیم پکن به نام خرید و فروش کالا دارد وارد صحنه می شود و وقوع معارضه قدرت ها قابل پیش بینی است. چین بمانند آلمان فاقد مواد خام لازم بویژه نفت است و لذا در معارضات پیروزی نخواهد داشت، قطع ورود این مواد آسان است. هیتلر در جنگ شکست خورد زیراکه نفت و مواد خام مورد نیاز صنعت خودرا نداشت و بازارهایش را از دست داده بود. پکن نمی تواند روی حرف و وعده روس ها حساب کند. تاریخ نشان داده است که آنان اهل زد و بند هستند. [دیدید که چگونه میلوشویچ Milosevic، قذافی و صدام را رها کردند و به قولی؛ فروختند و استقرار غرب در افغانستان را که این سرزمین دوست و متحد صد ساله آنان بود تحمل کردند و دم نزدند.]. هنگ کنگ «تبّت» نیست که به دریا راه نداشته باشد. آمریکا که پیش بین ها بسیار آگاه دارد مِن باب احتیاط دست به تمرکز نیرو در خاور دور و اقیانوسیه زده است. هند دارد قدرت می شود ـ چه قدرتی ـ و بمانند چین نیاز به مواد خام و نفت دارد. صادرات مهم آن به کشورهای دیگر، اینک مغز است از دانشمند و پزشک تا اندیشمند. فراموش نکنیم؛ این نظامیان هندی ارتش انگلستان بودند که رومل ـ بهترین مارشال آلمان را در العلمین شکست دادند. هند دیگر آن پسیمیست Pessimist نیست که در لاداخ شکست خورد.
    دولت لندن در 1984 موافقت كرده بود كه در پايان ژوئن 1997 و پس از 156 سال دست از هنگ كنگ بکشد. در اجرای این وعده، انگلستان در نخستين دقيقه يكم ژوئيه 1997 هنگ کنگ را رها ساخت. هنگ كنگ پس از شكست نظامي چين سلطنتي از انگلستان در نخستين «جنگ ترياك»، از دسامبر 1841 به تصرف انگلستان درآمده بود، از 29 آگوست 1842 (طبق قرارداد نانكينگ) يك كلني انگليسي شده و از سال 1898، اين اشغال نظامي «اجاره 99 ساله» عنوان گرفته بود. جنگ ترياك در پي مخالفت چينيان با ورود ترياك محصول هند توسط انگليسي ها به آن كشور و معتاد شدن مردم چين آغاز شده بود (كاري كه در آن زمان ايرانيان نكردند). چين در نخستين جنگ ترياك شكست خورده بود و همچنين در دومين جنگ ترياك (سال 1860).
    بسیاری از مورخان عمل دولت لندن در تسلیم کردن مشروط هنگ کنگ به رژیم پکن را عملی بی سابقه می دانند زیراکه جز در مورد ماکائو، استعمارگران اروپایی بعدا (و در نیمه دوم قرن 20) به سرزمین های متصرفی خود استقلال دادند نه اینکه بدون برگزاری رفراندم به دولت قدیم بازگردانند. اگر این عمل سابقه داشت باید پس از انحلال شوروی، قفقاز و آسیای میانه هم به ایران بازگردانده می شدند زیراکه یک طرف قرارداد (قراردادهای ترکمن چای، گلستان، سرخس و ...) یعنی امپراتوری روسیه دیگر وجود نداشت. همچنین بلوچستان بزرگتر و افغانستان و ....
    hong-kong-largest-antichina-demonstration2012.jpg
    دو صحنه از تظاهرات وسيع ضد رژيم پکن در هنگ کنگ ـ يکم ژوئيه 2012



    hongkong-attack-hue-inhotel-6-30-12.jpg
    يکم ژوئيه 2012 پليس دارد يک هنگ کنگي مخالف حاکميت چين را در جريان حمله به هتل محل اقامت «هو جينتائو» مقام ارشد رژيم پکن دستگير مي کند. در جريان سخنراني «هو» نيز صداي اعتراض بلند شد و نطق اورا قطع کرد ـ عملي که بي سابقه توصيف شده است










    تاريخ از نگاهي به تصوير

    دو چهره متضاد از چین امروز: میلیاردر، مِرسدس بنز و آسمان خراش در چند شهر و فقر سیاه و ناامنی در نقاط دیگر ـ نابرابریها در جمهوری خلق!!

    یکم و دوم جولای 2012 و به مناسبت 91 ساله شدن حزب حاکم بر چین که با وجود سیاست کاپیتالیستی دولت، عنوان حزب کمونیست را حفظ کرده است تا مانع تشکیل احزاب دیگر شود و دولت و اختیارات حکومتی را از دست ندهد، رسانه ها از گسترش فقر در روستاها و شهرک ها چین و گسترش نابرابری ساکنان چند شهر مشخص با بقیه نقاط چین، نا امنی و افزایش ارتکاب جرم و بزهکاری سخن گفته و از فقر و جرم عکس و فیلم به عنوان سند ارائه کرده بودند که نمونه هایی از آنهارا در زیر می آوریم تا در تاریخ بماند. برخی از این رسانه ها به جمهوری واقعی بودن چین هم تردید کرده بودند. عناوین این مطالب عبارت بود از: دو چهره متضاد از جمهوری خلق!، برجهای بلند و مرسدس سوار و میلیاردر در چند شهر و فقر و عقب ماندگی در نقاط دیگر. چین با روش کشاورزی ماقبل تاریخ صادرکننده سیر و رب گوجه فرنگی است!. آیا پکن نشینان از وضعیت کشاورزان و عقب ماندگی ها خبر دارند. جمهوری خلق (توده ها) و نابرابری از زمین تا آسمان و ....
    China-poverty-1.jpg
    کشاورزی و زندگی در روستا به سبک قرون قدیم، ولی صادرکننده سیر و ... با این کشاورزی!



    China-poverty-4.jpg
    کودکان چینی در فقر و عقب ماندگی در روستا، آسمان خراش در چند شهر ـ همین شهرهارا به مقامات کشورها نشان می دهند و آنان را به خرید کالا و خدمات تشویق می کنند ـ گدايي در جمهوري توده اي؟!!


    در این میان، خبرگزاری دولتی چین به جای انتشار تصاویر فقر در وبسایت خود تا پکن نشینان ببینند و به خود آیند و راه حل بیابند، عکس عـریـان بازیگران فیلم و زنان زیبای سایر کشورهارا منعکس می کند. در زیر یک عکس منتشره این خبرگزاری را که تبلیغ برای کرست زنانه و ... به عنوان مثال می آوریم . آن را خودمان مخدوش کرده ایم تا زننده نباشد.

    China-news-corsets.jpg











    برخي ديگر از رويدادهاي 2 جولای


    • 419: والنتينيان که از سال 425 تا 455 امپراتور روم بود به دنيا آمد.


    • 1566: نستروداموس nostrodamus استرالوجر (ستاره خوان - طالع بين) و پزشگ فرانسوي که براي جهان پيش گويي هایی کرده است درگذشت.


    • 1778: ژان ژاك روسو فيلسوف عصر روشنگري اروپا كه 28 ژوئن 1712 به دنيا آمده بود درگذشت.


    • 1890: قانون ضدِ تراست به تصويب کنگره آمريکا رسيد.


    • 1917: در شورش نژادي در شهر سن لوئي آمريكا 48 تن كشته شدند. این شورش را سياهپوستاني كه خواهان برابر شدن دستمزد كارگران سياه و سفيد برای انجام کار مشابه بودند آغاز كرده بودند.


    • 1957: در آمريکا طرح نخستين زيردريايي که مجهز به موشک هدايت شونده بايد مي بود آماده شد و اين زير دريايي بعدا «گري بک» ناميده شد.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    12 تیر

    ايران

    نخستين توطئه آتني ها بر ضد ايران در مصر

    سوم جولای سال 460 پيش از ميلاد، آتني ها كه چشم طمع به ثروت مصر دوخته بودند ناوگاني را روانه اين كشور كردند تا مصريان را بر ضد ايرانيان بشورانند. ايران نيروي قابل ملاحظه اي در مصر مستقر كرده بود و همين نيروي عظيم مانع پيروز شدن توطئه آتني ها شد.
    آتني ها چهار سال بعد( 454 پيش از ميلاد ) و سپس در سال 425 پيش از ميلاد دو بار ديگر با همان هدف به مصر رخنه کردند و هر دوبار به دليل احضار برخي نيروهاي ايراني به خاک اصلي وطن تا حدي موفق به تحريک مصريان و شورش آنان شدند که هر دوبار اين شورش ها سرکوب شد و بار آخر آتني از سوي ايران به مصر ممنوع الورود شدند.
    در دوران هخامنشيان، مصر 120 سال وچند ماه يكي از استانهاي ايران بشمار مي رفت.

    ناسيوناليسم ايراني عامل اقتدار ساسانيان


    0703ardeshir.jpg

    تصوير اردشير ساساني بر سكه او
    سوم جولای سال 324 ميلادي، كنستانتين امپراتور روم كه براي سركوبي رقيبان رومي خود به بيزانتيوم Byzantium لشكر كشيده بود تصميم گرفت در اينجا و نه چندان دور از محل شهر «تروا» شهري به نام خود بسازد تا به امپراتوري ايران نزديك باشد و اخبار مربوط به تحركات ساسانيان را سريعتر دريافت كند و تصميمات مربوط به خنثي كردن اين تحركات در شهر تازه ساز كه يكي از دو پايتخت روم [پايتخت شرقي] خواهد بود گرفته شود.
    وي پس از نابود ساختن «لي سينيوس Licinius» رقيب خود و هوادارانش، 25 ژوئيه سال بعد (325 ميلادي) دستور ساختن قسطنطنيه (شهر كنستانتين - استانبول امروز) را صادر كرد كه پس از تجزيه امپراتوري روم به صورت پايتخت روم شرقي باقي ماند. شهر قسطنطنيه (Constantinople) در 11 ماه مه سال 330 ميلادي آماده بهره برداري شد. اين شهر كه موقعيت منحصر به فردي دارد در نقطه مرزي دو قاره آسيا و اروپا واقع شده و ناظر بر تنگه بسفر (Bosforus، محل تلاقي درياي سياه و درياي اژه) و يكي از مراكز تصميم گيري هاي مهم جهاني بوده است.
    اقدام كنستانتين به ساختن اين شهر باعث تشديد معارضات دو ابرقدرت زمان - ايران و روم - شد كه تا سال 628 ميلادي ادامه يافت وسرانجام هر دو امپراتوري را تضعيف و به عمرشان پايان داد.
    «نورويچ» در تاليف خود «بيزانتيوم» در اين زمينه نوشته است: در طول هشت قرن( دوران اشکانيان و ساسانيان )، امپراتوري غول آساي ايران تهديد عمده براي امپراتوري روم بود. ايران از گرجستان تا غرب فرات و شرق رود سند تا فلات پامير (مرز شرقي تاجيكستان) وسعت داشت و اين دو امپراتوري بدون وقفه بر سر سوريه و فلسطين و شمال غربي آسياي صغير و گهگاه ارمنستان در حال جنگ و جدال بودند و در اين جنگها كه تا سال 628 ميلادي ادامه داشت پيروزي باايرانيان بود که ناسيوناليسم ايراني به دولت ساسانيان اقتدار ويژه داده بود. روميان در آغاز ظهور اين ناسيوناليسم، آن را دست كم گرفته بودند كه شكست هاي نظامي شان از اردشير پاپكان و پسرش شاپور آنان را متوجه «واقعيت امر» كرد. در سايه همين ناسيوناليسم توفنده بود که ايران چند بار ابر قدرت اول جهان شده بود.
    قتل مازيار به دست خليفه عباسي

    مورّخان اروپايي كه در باره بپاخيزي ايرانيان برضد خلفاي اُموي و عباسي تحقيق كرده اند وقوع قتل «مازيار» حكمران وقت مازندران (تبرستان ــ تپورستان) به دست المعتصم ـ خليفه عباسي را سوم جولای سال 839 ميلادي نوشته اند.
    مازيار از خاندان اسپهبدان مازندران پسر قارن (کارن) و قارن پسر وَنداد هرمز و ونداد نوه سوخرا بود. مازيار در آمُل بر اثر خيانت برادرش «كوهيار» كه فريب عوامل خليفه را خورده بود دستگير و به سامرا (سامره) منتقل و به المعتصم تحويل داده شده بود كه پس از شكنجه بسيار كشته شد. جسد مازيار که زير شکنجه کشته شده بود در همان محلي که جسد بابک خُرّمدين بر دار شده بود به دار کشيده شد.
    خليفه قبلا از راه ريا و نيرنگ حكومت مازيار بر مازندران را تأييد كرده بود. المعتصم، دو استقلال طلب معروف ديگر ايران ـ بابک و افشين ـ را به همين ترتيب نابود کرد.
    تاريخ بپاخيزي ايرانيان از جالبترين و قهرمانانه ترین فصول تاريخ عمومي است كه بپاخيزي ويتنامي ها در قرن 20 را مي توان در رديف آن قرار داد.

    تيرماه 1325 (جولای 1946) ـ ماه اوج فعاليت هاي حزبي در ايران

    تيرماه 1325 (جولای 1946) را مورخان، ماه احزاب و فعاليت هاي حزبي در ايران خوانده اند. در اين ماه (پس از جنگ حهاني دوم) فعاليت احزاب در ايران بي سابقه بود .در پي اعلام تاسيس چند حزب و به ويژه «حزب دمكرات ايران» از سوي قوام السلطنه نخست وزير وقت در نهم تيرماه اين سال كه مقر آن درساختماني بود كه سه دهه بعد درجاي آن پارك دانشجو ساخته شده است (چهار راه انقلاب)، روزنامه هاي احزاب انتشار خود را آغاز كردند و دوره ائتلافهاي حزبي آغاز شد. يازدهم تيرماه، دو روز پس از تاسيس حزب دمكرات ايران، هيات مركزي حزب قوام را به سمت دبيركل (رئيس) اين حزب انتخاب كرد و دو حزب بزرگ ديگر، توده و ايران كه چنين ديدند در صدد مقابله برآمدند و به ابتكار ايرج اسكندري و الهيار صالح باهم ائتلاف كردند و با اين اقدام، قوام مجبور شد كه يك كابينه ائتلافي تشكيل دهد و نيمي از پستهاي كابينه را به اين دو حزب واگذار کند كه از حزب توده دكتر مرتضي يزدي وزير بهداري ، فريدون كشاورز وزير فرهنگ (وزارتخانه هاي آموزش و پرورش، علوم و ارشاد امروز ) و ايرج اسكندري وزير بازرگاني و پيشه و هنر (كار و صنايع و بازرگاني امروز) شدند.
    مروري بر روزنامه هاي احزاب وقت، نشان مي دهد كه اين روزنامه ها تلاش خود را در تيرماه 1325 متمركز بر تفهيم حزب (تشكل سياسي) و هدف از تاسيس آن و اهميت وجود حزب در يك كشور و روشن ساختن ايرانيان از اين جهات متمركز ساخته بودند و با ارائه مثالهاي متعدد ثابت كرده بودند در كشوري كه حزب وجود داشته باشد و يك يا چند حزب دولت را در دست داشته باشند؛ كودتا و شورش صورت نمي گيرد و انتقال قدرت در صورت لزوم، آرام و قانوني خواهد بود و چون احزاب باعث ايجاد تعادل و امنيت عمومي مي شوند از نارضايي ها كاسته مي شود و اقتصاد و سرمايه گذاري رونق مي گيرد و پيشرفت حاصل مي آيد. اين روزنامه ها در عين حال با تشريح و تفسير عقيده دكارت، اندرز داده بودند كه مردم توجه كنند كه حزب كارخانه مقام سازي و بنگاه كاريابي و ابزار كارچاق كني (ساخت و پاخت) نيست، جاي همفكراني است كه براي تحقق انديشه و آرمان خود به يكديگر كمك كنند. بنابراين، هدف يك حزب پيشبرد كل جامعه است بر پايه انديشه و برنامه هاي خود (ايدئولوژي اش)، بنابراين هدف همه احزاب يكي است ولي راههايشان متفاوت است.

    0703saleh.jpg
    عكسي از الهيار صالح مربوط به همان زمان




    0703komonist.jpg
    سه وزير كمونيست : ايرج اسكندري ــــ فريدون كشاورز ــــ دكتر مرتضي يزدي







    2 سال زندان براي دکتر بقايي


    0703baghaee.jpg
    دکتر بقايي كرماني

    در اين روز در تيرماه 1340 حكم محكمه نظامي تهران درباره دكتر مظفر بقايي كرماني انتشار يافت كه ضمن آن به اتهام متزلزل ساختن صميميت مردم نسبت به ماموران شهرباني (پليس) از طريق ايراد نطق عمومي، به دوسال زندان محكوم شده بود.
    يكي از مواردي كه دكتر بقايي به آن اشاره كرده بود شكنجه شدن يك روزنامه نگار كرماني (مولف اين تاريخ آنلاين) به دستور و با حضور سپهبد نصيري رئيس كل وقت شهرباني كشور در آذر ماه 1339 هجري خورشيدي بود.





    روزي كه يك موشك آمريكايي هواپيماي مسافربر «ارباس» ايران را با 290 سرنشين سرنگون ساخت


    captrojers2.jpg

    کاپيتان ويل راجرز
    سوم جولای ۱۹۸۸ و در جريان جنگ عراق و ايران، يك جت مسافربر ايرانى از نوع ارباس ـ 300 (پرواز 655) در آسمان خليج فارس بر اثر سوم ژوئيه ۱۹۸۸ (12 تیرماه) و در جريان جنگ عراق و ايران، يك جت مسافربر ايرانى از نوع ارباس ـ 300 (پرواز 655) بر فراز آبهای ایران در آسمان خليج فارس بر اثر اصابت موشك سرنگون شد و همه ۲۹۰ تن سرنشينان آن جان باختند. موشكى كه اين هواپيما را سرنگون ساخت از رزمناو آمريكايى « وينسنس» مستقر در خليج فارس كه نفتكش هاي كويتي را بدرقه مي كرد پرتاب شده بود. اين ناو كه كاپيتان «ويل راجرز» بر آن فرماندهي مي كرد دو موشك به سوي هواپيماي ارباس شركت هواپيمايي ملي ايران (هما) پرتاب كه يكي از آنها به هواپيما اصابت كرده بود. ارباس «ايران اير» پرواز 655 كه از تهران و از طریق بندرعباس عازم امارات بود در ده كيلومتري ناو آمريكايي و در آبهاي ايران، به خليج فارس افتاد. اجساد بسياري از سرنشينان هواپيما در سطح آب به دست آمد و اين، نشانه آن بود كه هواپيماي مسافربر ايران پس از اصابت موشك، در آسمان منفجر و چند قطعه شده بود. رونالد ريگان رئيس جمهوري وقت آمريكا اقدام ناو «وينسنس» را يك عمل دفاعي و قابل درك اعلام كرده بود و در عين حال گفته بود كه از تلفات غير نظاميان متاسف شده است. 36 تن از مسافران هواپیما خارجی بودند: 13 اماراتی، ده هندی، شش پاکستانی، شش یوگوسلاویایی و یک ایتالیایی. در میان مسافران 66 خردسال وجود داشت.
    در واشنگتن، مقامات نيروي دريايي آمريكا در زمينه اين رويداد گفته بودند: خدمه ناو «وينسنس» كه همان روز با سه ناوچه ايراني درگير شده بودند كه به سوي يك هلي كوپتر آمريكايي آتش گشوده بودند، ارباس را به جاي جنگنده هاي اف ـ 14 ايران گرفته بودند. چهار سال بعد مقامات نظامي آمريكا پذيرفتند كه ناو وينسنس هنگام پرتاب موشك به سوي ارباس ايراني در آبهاي ايران بود. ايران عليه دولت آمريكا به مراجع بين المللي شكايت كرد. دولت آمريكا بعدا و درجریان رسیدگی دادگاه بین المللی لاهه پذيرفت كه خونبها بدهد ولي به مراتب كمتر از مبلغ استاندارد. کل خونبهایی که دولت آمریکا حاضر شد بدهد 61 میلیون و هشتصد هزار دلار بود. حال آنکه این دولت به بازماندگان 36 مسافر خارجی هواپیما چهل میلیون دلار پرداخت کرد. دولت آمریکا پرداخت هزینه دادگاه بین المللی و بهای هواپیمارا جداگانه متعهد شده بود. اصحاب نظر شلیک موشک به هواپیمای مسافربر ایران را دومین عامل خشم ایرانیان از دولت واشنگتن پس از رویداد براندازی 28 امرداد 1332 بشمار آورده اند.
    جنگ عراق و ایران 48 روز بعد (20 آگوست 1988) پایان یافت.
    25 ژوئن 2005 و يك هفته مانده به سالگرد ساقط شدن ارباس ايران، نيروي دريايي آمريكا ناو «وينسنس» را كه ۲۰ ساله شده بود از رده خارج و بازنشسته كرد. اين بازنشستگي زود هنگام، در محافل نظامي ايجاد تعجب كرده و گفته شده بود كه اين ناو پس از رويداد 1988 در سايه ترس از انتقامگيري ايرانيان بسر مي برد. پایگاه این ناو هنگام شلیک موشک به سوی هواپیمای ایرانی، کشور ژاپن بود.
    «وينسنس» در سن دياگو (كاليفرنيا) بازنشسته و با يدك كش به ايالت واشنگتن و محل نگهداري ناوهاي از رده خارج شده و اوراقي منتقل شده است. کاپیتان ویل راجرز پس از انجام ماموریت خلیج فارس، نشان «لژیون مریت» دریافت کرد!.
    «وينسنس» در سن دياگو (كاليفرنيا) بازنشسته و با يدك كش به ايالت واشنگتن و محل نگهداري ناوهاي از رده خارج شده و اوراقي منتقل شده است.
    uss-vincennes.jpg
    Vincennes و فرمانده وقت آن
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    12 تیر

    سينما

    سالروز درگذشت مارلون براندو بازيگر مشهور فيلم هاي سينمايي


    73mar.jpg
    برندو در يکي از فيلمهايش

    مارلون براندو بازيگر شهير آمريکايي فيلم هاي سينمايي يکم جولاي (ژوئيه) 2004 در بيمارستان دانشگاه کاليفرنيا در لس انجلس درگذشت. وي 80 ساله بود (متولد سوم اپريل 1924) و مبتلاء به بيماري قند و دشواري تنفس. براندو را که 36 سال سرگرم کار نمايش بود يکي از ده بازيگر بزرگ قرن 20 آمريکا توصيف کرده اند. او سه بار ازدواج کرد و هر بار با يک بازيگر فيلم . زن اول او «آنا کَشفي» بازيگر هندي بود. «سوپرمن»آخرين فيلم پُرفروشي بود که وي در آن بازي کرد. از معروفترين فيلمهايي که براندو در آنها بازي کرد «زنده باد زاپاتا»، «گاد فادرGodfather»، «آخرين تانگو در پاريس» و «اتوبوسي به نام هـ*ـوس» را مي توان نام بُرد.








    در قلمرو رسانه‌ها

    صدور پروانه 67 نشريه در يك جلسه! - نقائص آخرين قانون مطبوعات ايران ـ مسئله کمک مالي دولت به نشريات!

    دهم تيرماه 1384 اعلام شد كه هيات نظارت بر مطبوعات در بيست و پنجمين جلسه از دهمين دوره فعاليت خود با انتشار 67 نشريه از جمله 4 روزنامه، 21 هفته نامه، 2 دوهفته نامه، 14 ماهنامه، 24 فصلنامه، يك دوفصلنامه و يك سالنامه موافقت كرده بود!. در ميان اسامي ناشران تازه، بازهم نامي از روزنامه نگاران حرفه اي آشنا به چشم نخورد. موافقت با صدور 67 پروانه در يك جلسه (از نظر زماني؛ محدود)، همان روزها مورد انتقاد برخي از روزنامه هاي تهران قرار گرفته بود زيرا كه در آخرين ماههاي عمر دولت سابق (و به زعم خودشان و رسانه هاي غرب؛ اصلاح طلبان) انجام شده بود. در طول دو سال پس از آن (از تيرماه 1384 تا تيرماه 1386) انتظار بود که دادستاني کل و مقامات مربوط با مطالعه دقيق پرونده هاي اين نشريات 67گانه و ملاحظه تاريخ تسليم تقاضاي نشريه به وزارت ارشاد و اطلاع از اشتغال قبلي متقاضيان و کشف انگيزه آنان به داشتن نشريه ببينند که جريان کار مسير و روال عادي را طي کرده باشد؟، زيرا که اسلام و قانون اساسي جمهوري اسلامي هرگونه تبعيض را رد کرده است.
    در ايران، رسيدگي به پرونده هاي درخواست صدور پروانه نشريه بدون حضور متقاضي و شنيدن دفاعيات او صورت مي گيرد (يكطرفه)، و تجربه روزنامه نگاري، اشتغال در اين حرفه، نداشتن پيشه و سمت ديگر و اثبات داشتن سرمايه كافي؛ شرط تسليم تقاضا نيست و برخلاف قانون قديم، كارمندان دولت هم مي توانند درخواست صدور پروانه نشريه عمومي (غير حزبي و غير تخصصي) كنند!. به علاوه، در قانون مطبوعات مصوب سال 1364 (زمان نخست وزيري ميرحسين موسوي و وزارت محمد خاتمي)، چگونگي انواع نشريات، شرايط سردبير و دبيران اطاق خبر كاملا تعريف نشده است (مثلا فرق روزنامه حزبي و غير حزبي با هم). اين قانون طوري انشاء شده است كه دولت و موسسات عمومي (ذاتا دولتي مثلا شهرداري ها) مي توانند روزنامه حرفه اي (داشتن تکفروشي و دريافت اعلان تجاري) منتشر سازند، حال آنكه طبق اصول دمكراسي، ژورناليسم منفك از سه شاخه قواي تشكيل دهنده يك دولت اعلام شده است. نبودن شرط تمکن مالي سبب شده است که برخي از دارندگان پروانه، (به قول روزنامه کيهان) روزنامه (و درحقيقت پروانه) خودرا اجاره دهند که عملي خلاف همين قانون مطبوعات مصوب سال 1364 است. اين وضعيت (وجود پروانه در دست کساني که پيشه آنان روزنامه نگاري نبوده و در اين کار مهم تجربه نداشته اند) سبب شده است که گفته شود که پروانه انتشار روزنامه عمدتا به «خودي» ها داده مي شود که قطعا در آينده سوژه براي بررسي تاريخ نگاران خواهد بود.
    بزرگترين ضعف در قانون مطبوعات ايران ـ مصوب سال 1364، اشاره اين قانون به قطعي بودن آراء هيات نظارت است که در هيچ نقطه اي در دنيا سابقه ندارد و .... قانون مطبوعات مصوب شوراي انقلاب حق تجديد نظر خواهي و طرح آن در دادگاه قائل شده بود و راي دادگاه را قطعي دانسته بود.
    در ايران كمك مالي دولت به روزنامه هاي حرفه اي و مستقل هم يک مسئله ديگر است كه اين عمل مي تواند مورد انتقاد اصحاب اين حرفه باشد. اصحاب نظر بر اين باورند كه كمك مالي دولت مانع از بهبود كيفيت نشريات عمومي مي شود. منطق کمک مالي دولت به نشريات هنوز اعلام و تبيين نشده است. برخي از روزنامه هايي که از کمک مالي دولت برخوردار مي شوند، به نسبت جمعيت تيراژي بسيار کم دارند و به نظر مي رسيد که تا اين کمک ادامه داشته باشد تلاش حرفه اي براي افزايش تيراژ خود صورت ندهند. مسائل ژورناليسم در جمهوري اسلامي ايران يکي - دوتا نيست ولي بايد گفته و تکرار شود تا رفع شوند که بيان مشکلات و ارائه راه حل، تکليف هر انسان است.






    اخبار متفاوت جلسه «هيرينگ Court Hearing» اتهامات صدام ثابت کرد که جهان، امروز بيش از هر زمان ديگر نياز به يک خبرگزاري غير متعهد دارد

    يکم جولای 2004 شبكه هاي تلويزيوني در اخبار مشروح شبانه خود و روز بعد (2 ژوئيه 2004) روزنامه ها، تفهيم اتهامات هفت گانه به صدام حسين و 11 دستيارش در يك جلسه مقدماتي 27 دقيقه اي را در صدر اخبار خود قرار داده بودند، ولي جز رسانه هايي كه خبرنگارانشان به جلسه راه داده شده بودند ساير گزارشها ناکامل و متفاوت از هم بود و تصوير روشني را از پرسش و پاسخ جلسه قضايي به دست نمي داد. دليل آن اين بود كه هر دسته از روزنامه ها از يك خبرگزاري استفاده كرده بودند و با اين که خبرنگاران هر سه خبرگزاري اصطلاحا بين المللي ولي متعلق به سه کشور غربي در جلسه حضور داشتند گزارش هاي آنها از مذاكرات كه از تلويزيونهاي عربي هم پخش شده بود و رئيس جمهوري وقت آمريكا نيز اختصاصا آنها را ( احتمالا از يك تلويزيون مدار بسته) ديده و شنيده بود كاملا متفاوت بود.
    هنوز شايد اين سه خبرگزاري باقيمانده از «بيگ فور+ تاس» نمي خواهند قبول كنند كه مردم عصر اينترنت به فايلهاي آنها و ساير منابع خبر رساني دسترسي دارند و مي توانند از گزارش «مربوط به يک رويداد» بويژه از هر سه خبرگزاري پرينت بگيرند و متون آنها را باهم مقايسه كنند و بر ضعف انسان قرن 21 با داشتن چنين آژانسهايي تاسف بخورند - انساني که پس از 5 دهه (از نيمه دهه 1960) تكاپو هنوز موفق نشده است يك خبرگزاري بين المللي بي طرف (غير متعهد) جهاني داشته باشد. چرا شرح جلسه 27 دقيقه اي يك «هيرينك Court Hearing» كه تنها پرسش هويت و تفهيم (ذكر موارد) اتهام است تا فرد و يا افراد مخاطب در جلسه بدانند كه در مظان اتهام هستند [تعدد و نوع اتهام يا اتهامات] و تحقيقات تا قرار مجرميت و صدور كيفر خواست و سپس محاكمه، تا اين حد بايد متفاوت باشد؛ به درستي روشن نيست. Court Hearing محاکمه نيست، يکي از مراحل پيش از محاکمه است.
    72sh.jpg
    صدام حسين را در پايان «Court Hearing» يکم ژوئيه 2004 دستبند و پابند مي زنند تا به زندان بازگردانند










    ساير ملل

    بناي شهر كوبك Quebec در كانادا (فرانسه نو)


    champ.jpg
    Samuel de Champlain

    سوم ژوئيه (جولای) سال ۱۶۰۸، ساموئل دو شامپلين Samuel de Champlain جغرافي دان فرانسوى در چهل و يكمين زادروز خود بناى شهر «كِبكQuebec» را در كانادا آغاز كرد كه اين سرزمین در آن زمان «فرانسه نو» خوانده می شد. کِبک ـ قدیمی ترین شهر ساخت اروپاییان مهاجر در آمریکای شمالی (آمریکای شمال مکزیک) اينک حاکم نشین ايالت فرانسوي زبان کوبکِ (کِبِک) کنفدراسيون کانادا است. ژاک کارتیه فرانسوی پیش از شامپلین و در سال 1535 در محلی که شهر کِبک ساخته شد یک قلعه کوچک برای اقامت و محافظت خود و همراهانش در زمستان آن سال بنا نهاده بود. انگلیسی ها در سال 1629 کِبک را که جمعیت آن و حواشی اش در سال 2016 یک و نیم میلیون تَن بود تصرف کردند.
    ساکنان اين ايالت از زماني که شارل دوگل خطاب به آنان فرياد کشيد «زنده باد کوبِکِ مستقل» تاکنون دو بار به طريق دمکراتيک (راي گيري) تلاش کرده اند تا از کنفدراسيون کانادا جدا شوند.
    يك سال پيش از ايجاد شهر كبك (كوبك)، انگليسى ها وارد آمريكاى شمالى (ايالات متحده امروز) شده و ايجاد «جيمز تاون» را در ويرجينيا آغاز كرده بودند.
    با اينكه بعداً، دولت انگلستان مهاجرنشين فرانسوى «كبك» را متصرف شد و كانادا را يك دومينيون انگلستان اعلام داشت؛ هنوز فرانسوى زبانان «كِبك»، زبان و فرهنگ فرانسوي خود را حفظ كرده و در آرزوى كسب استقلال هستند. دو شامپلين سه بار به كانادا سفر كرده بود و بناي شهر كوبك در سومين سفر او آغاز شده بود. پيش از شامپلين، ژاك كارتيه فرانسوي در سفر به قاره غربي به كانادا رسيده بود (67 سال زودتر از انگليسي ها). فرانسويان برخلاف انگليسي ها بوميان (سرخپوستان) را نابود نكرده و با آنان به همزيستي پرداخته بودند.





    فرانسه دو بار در دو «سوم ژوئيه» پاپ را نجات داد

    دولت فرانسه در سوم ژوئيه (جولای) 1527 و بار ديگر در سوم ژوئيه سال 1849 (در دو سوم ژوئيه و به فاصله 322 سال از هم ) با لشكركشي به ايتاليا پاپ را نجات داد. فرانسه يك كشور كاتوليك است. بار دوم گاريبالدي شهر رُم را محاصره کرده بود تا آن را از دست پاپ ها خارج سازد و پايتخت ايتالياي متحد کند.
    گاريبالدي که يک ميهندوست بنام ايتاليايي است در راه تامين وحدت ايتاليا تلاش بسيار کرد.

    اختراع تفنگ ته پُر (فشنگدار) دولت پروس Prussia را در صدر ژرمن ها قرار داد

    سوم ژوئيه (جولاي) سال 1866 در جريان جنگ بر سر رهبري ژرمن ها، در نبرد كونيگراس Koniggratz در نزديكي «سادوا» ارتش پروسPrussia (آلمان شمالي ـ برلين) كه به تفنگ «ته پُر» و استفاده از فشنگ مجهز شده بود ارتش اتريش Austria را كه هنوز از تفنگ «سرپُر و سنبه اي» استفاده مي كرد شكست داد و برتري خود در ميان ژرمن ها (آلماني نژادها) را مسلم ساخت.
    در اين نبرد، فرماندهي نيروهاي دولت پروس را مارشال مولتکه برعهده داشت. تفنگ فشنگي، توسط مهندش «يوهان نيكلاس فون دريسهDreyse» اختراع و براي ارتش پروس (آلمان) ساخته شده بود.






    ترديد وکيل قضايي صدام به محاکمه او در زمان اشغال نظامي عراق

    چند ساعت پس از پايان جلسه مقدماتي تفهيم اتهام به صدام حسين و برخي دستيارانش در بغداد در يکم جولای 2004، در شهر امان پايتخت اردن «زياد الخسوونه» وكيل قضايي كه بانو ساجده زوجه صدام براي دفاع ازاو گرفته بود در مصاحبه با مطبوعات جلسه تفهيم اتهامات = Court Hearing را يك نمايش خواند و گفت كه نيروهاي حاکم بر عراق حتي اجازه ندادند كه وي ـ وكيل صدام در هيرينگ حضور داشته باشد كه حق اساسي هر انسان است.
    زياد الخسوونه گفت جلسه رسيدگي مقدماتي در بغداد وجاهت قانوني نداشته ؛ زيرا كه بوسيله كساني ترتيب يافته كه مخلوق نيروهاي اشغال كننده عراق هستند.
    صدام که در آخرين روز سال 2006 اعدام شد در پايان كار جلسه هيرينگ (تفهيم اتهامCourt Hearing)، اوراق حاوي اتهامات را امضاء نكرده بود و گفته بود كه تا وكيل و مشاور قضايي اش حضور نداشته باشد و به او نگويد، چيزي را امضاء نخواهد كرد.
    درپي انتشار گزارش جلسه تفهيم اتهام، شماري حقوقدان از سراسر جهان و به ويژه دنياي عرب داوطلبانه آمادگي خود را براي دفاع از صدام حسين در جريان محاكمه اعلام داشتند كه در ميان آنان «عايشه معمر قذافي» دختر رهبر وقت ليبي كه يك مدرّس درس حقوق است ديده مي شد. بيشتر اين حقوقدانان اين رسيدگي قضايي را مطابق استاندارد بين المللي ندانسته بودند زيرا كه عراق در اشغال نظامي خارجي بود و گفته بودند که اين رسيدگي قضايي و محاکمه بايد پس از پايان اشغال نظامي و خروج نيروها صورت گيرد و يا در يک محکمه بين المللي.

    72sh2.jpg
    صدام با دستبند و پابند (به روش انتقال زندانيان درآمريکا)







    نظر برخي عراقي ها كه در جولای 2004 با خبرنگاران خارجي مصاحبه كرده بودند درباره محاكمه صدام، اشغال نظامي عراق و ...

    مذاكرات جلسه تفهيم اتهامات به صدام حسين و دستيارانش كه از تلويزيون عراق و تلويزيونهاي عربي پخش شده بود، دوم جولای 2004 هم در صدر اخبار رسانه هاي قرارداشت و برخي خبرنگاران كه در عراق بودند نظر پاره اي از عوام الناس عراقي را در اين زمينه پرسيده و مخابره كرده بودند.
    براي مثال:
    يكي از مصاحبه شدگان به نام محمدكاظم گفته بود: تا آنجا كه من مي دانم صدام كساني را اذيت مي كرد كه به عراق آسيب مي زدند و قصد خيانت به ملت را داشتند.
    محمد مهدي كارمند هتل اظهار نظر كرده بود كه اين محاكمه مسائل عراق را حل نمي كند. مسائل ما هر روز ابعاد بيشتري پيدا مي كند.
    دو نفر ديگر گفته بودند كه آمريكاييان دست کم در آخرين لحظه عاقلانه عمل کردند که لباس خوب بر تن صدام پوشاندند و باعث گسترش خشم هواداران او نشدند.
    يك روحاني سنّي در اظهار نظر خود گفته بود كه گـ ـناه بزرگ صدام اين بود كه به حرف آمريكا گوش كرد و با ايران به جنگ پرداخت و همه مشكلات از همين جنگ شروع شد ـ گرچه خودش هم انديشه جنگ با ايران را در سر داشت. صدام در آن زمان با آمريكا خوب بود. نگراني اسرائيل از توان نظامي عراق بيش از هر كشور عربي ديگر بود و آمريكا را تحريك مي كرد. البته نفت هم در اشغال نظامي عراق كه خدا داند کارش به كجا بيانجامد دخيل بود.
    محمد عايش الخميصي چنين ابراز نظر كرده بود: ما تا زماني كه نظاميان آمريكايي در اينجا باشند قبول هرگونه محاکمه مقامات سابق برايمان دشوار است. محمد البكر اظهارداشته بود: چرا مقامات مربوط آمريكا كه اجازه دادند در ويتنام بمب شيميايي «ايجنت آرنج» فرو ريخته شود و هنوز ويتنامي ها از اين بابت قرباني مي دهند محاكمه نشده اند. در اين مدتي كه در اشغال نظامي هستيم (تا زمان جمع آوري اين اظهار نظرها؛ 15 ماه) ده برابر زمان صدام آدم كشته شده است. چرا به محل جشن عروسي بمب انداختند، به همين دليل هم صدام براي برقراي نظم و امنيت سخت گيري مي كرد. خشونت صدام در زندان ابوغريب بدتر از شكنجه هاي پس از اشغال نظامي ـ در همين زندان ـ نبود.
    عودي فالح در پاسخ به پرسش خبرنگاران گفته بود که اظهار نظر کردن درباره محاکمه صدام براي او کاري آسان نيست.
    سليمان الزيد، عراقي ديگر گفته بود: دولت صدام حسين در عراق امنيت و منافع آمريکا و متحدانش را به خطر نيانداخته بود، نمي دانم که تعـ*رض نظامي در اجراي چه سياستي انجام شده است. چرا دنيا خفقان گرفته و اعتراض نمي كند. از لندن براي ما، نخست وزير وارد مي كنند و .... اين آدمهايي را كه آورده و مقام داده اند يك عده فراري بودند. در اينجا پرونده دارند و محال است كه عراقي ها آنها را از ته قلب قبول كنند. عراق كشوري است كه بي سواد ندارد و مردمش از زمان عبدالكريم قاسم توي سياست بودند و دشوار است که فريب بخورند. چرا زير نظارت دولت بي طرف همانند هند يك انتخابات منصفانه در عراق برگذار نمي كنند تا در آن از عراقي ها بپرسند كه چه دولتي و چه فردي را مي خواهند؟. اتهاماتي را كه به دولت صدام وارد كرده اند به هر دولتي در سراسر جهان مي شود وارد ساخت. بانو زبيده كه حاضر نشده بود نام خانوادگي اش را بگويد به خبرنگاران گفته بود كه به نظر او، لشكركشي آمريكا و متحدانش به عراق زير سر دولت كويت و دولت سعودي است. اگر آمريکا و متحدانش نفت ما را مي خواهند، مي توانستند بدون لشکرکشي و جنگ، ضمن سازش با صدام به اين هدف خود برسند و حتي در عراق پايگاه نظامي به دست آورند، غير از فشار سعودي ها و کويتي ها، شايد هدف هاي ديگري در کار بوده؛ مثلا دشمني و معارضه با جمهوري اسلامي ايران، خدا داناست.
    «خالد موفق» اظهار داشته بود: فقط صدام مي دانست كه چگونه مي توان عراق را اداره و امن كرد ـ عراق يک کشور چند مليتي و چند مذهبي است و مانند همه کشورهاي ساخت انگلستان با مسائل مرزي متعدد و اختلاف با همسايگان. در زمان حکومت صدام، ما امن بوديم. او مجازات مي كرد فقط آنهايي را كه مملكت را مي چاپيدند، خيانت مي كردند، قصد تجزيه داشتند و .... صدام فقط حاضر به دست برداشتن از مخالفت با اسرائيل نبود و ريشه اشغال نظامي ما شايد در همينجا باشد و نيز دست داشتن در کار نفت و مقاطعه کاري و ....
    ساكنان مناطق كُردنشين و نيز تُرکمانان عراقي در دادن پاسخ به پرسش ها به گفتن «بله» و يا «نه» اکتفا کرده و توضيح بيشتري نداده بودند. ماحصل اظهارات کُردهاي عراقي اين بود که استقلال بيشتري مي خواهند و سهم واقعي از نفت و نيز خارج شدن آن دسته از عرب ها از مناطق کردنشين که دولتهاي بعثي نقل مکان داده بودند.






    برخي ديگر از رويدادهاي 3 جولای


    • 1250: لوئي نهم پادشاه وقت فرانسه كه در لشكركشي هفتم صليبيون به خاورميانه شركت كرده بود در مصر به اسارت حكمران اين كشور درآمد كه بعدا با پرداخت خونبها خودرا آزاد ساخت.


    • 1583: ايوان «مخوف» تزار وقت روسيه پسر خودرا كشت.


    • 1896: عثماني به جزيره « كرت Crete» در مديترانه كه اينك جزيي از خاك يونان است خودمختاري (استقلال داخلي) داد.


    • 1935: آندره سيتروئن (يك مهندس يهودي فرانسوي) و مخترع و سازنده اتومبيلهاي سيتروئن در 57 سالگي از بيماري سرطان درگذشت.


    • 1944: ارتش سرخ شهر «مينسك Minsk» را از ارتش آلمان پس گرفت و بيش از يكصد هزار نظامي آلماني را اسير كرد. مينسک يک شهر نهصد ساله بلاروس که در کنار دو رودخانه قرار گرفته است از قرن هجدهم يکي از شهرهاي امپراتوري روسيه و بعدا اتحاد جماهير شوروي بود و اينک پايتخت جمهوري بلاروس و نيز مقر سازمان جامعه مشترک المنافع روسيه. مينسک يک شهر دو ميليون نفري است.


    • 1962: الجزاير پس از 132 سال به طور كامل از استعمار فرانسه خلاص شد.


    • 1964: با قانون شدن لايحه تعميم حقوق مدني در آمريكا، جداكردن سياهان از سفيدها در اماكن عمومي اين كشور ممنوع و اِعمال تبعیض جرم شناخته شد.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    13 تیر

    ايران

    اصلاحات اداري داريوش بزرگ و قراردادن مصر به عنوان يك ايالت ايران


    0704darush.jpg

    داريوش بزرگ پدر ناسيوناليسم ايراني
    4 جولاي سال 489 پيش از ميلاد داريوش بزرگ - شاه شاهان - كه بر تمركز امور و ايراني بودن هر كار تعصب مي ورزيد و پيدايش ناسيوناليسم نيرومند ايراني را به او نسبت مي دهند تصميم گرفت كه قلمرو ايران به 30 ايالت تقسيم شود و هر ايالت را ساتراپي (كه واژه اي مادي است) ناميد (قانون، ايالت هاي فعلي ايران «استان» خوانده است كه اختصاص به ايالت ايران دارد و نمي توان ايالت كشور ديگر را «استان» ترجمه كرد). داريوش شرح اين ساتراپي ها را در سنگنبشته داده است كه باقي مانده است و تاريخنگاران جهان آن را «سند مالكيت ايران = ديد» خوانده اند (هيچ كشوري در جهان چنين سندي را ندارد). مصر يكي از ساتراپي هاي ايران آن زمان بود كه داريوش توجه خاصي به آبادكردن آن داشت. داريوش در همين روز دستور داد كه با تاسيس پستخانه ارتباط مردم اين ايالتها با هم تامين شود و داد و ستد با پول انجام گيرد (سكه هايي كه ضرب كرده بود و در جهان به «داريك» معروف شده اند). داريوش همچنين دستور داد که ميان شهرهاي شوش و سارد (نزديك مديترانه) يك شاهراه ارابه رو ساخته شود (اين راه به طول 2700 كيلومتر كشف شده است كه در بسياري از قسمتهايش، نوعي اسفالته بود) و ... . داريوش سه سال بعد درگذشت و استخوانهاي او، پس از دخمه گذاري، در گوري در «نقش رستم» كه از قبل آماده كرده بود دفن شد.
    به نوشته ي «كارول ميسليويك Karol Mysliwiec» باستان شناس در كتاب تاريك و روشن هاي مصر باستان The Twilight of Ancient Egypt، انتشارات دانشگاه كرنل (آمريكا)، صفحات 135 تا 191؛ ايرانيان از سال 525 تا 404 پيش از ميلاد (تقريبا 121 سال) بر مصر حكومت كردند و در تاريخ مصر سلسله بيست و هفتم خوانده مي شوند، ولي روش مديريت و فرهنگ ايراني سه قرن در آن كشور باقي بود. كارول نوشته است:
    «با وجود برچيده شدن حكومت ايرانيان بر مصر در سال 404 پيش از ميلاد، يهوديان مصري تا دهها سال پس از آن هم خود را از اتباع امپراتوري ايران مي دانستند. مصر توسط كامبوزيا (كامبيز) دوم پسر كوروش بزرگ تصرف شده بود. وي شرق ليبي و شمال سودان را هم برخاك مصر اضافه كرده بود و مصر را كه سالها به دو بخش عليا و سفلي تقسيم شده بود و داراي دو حكومت جدا از هم بود به صورت يك كشور واحد درآورده و شهر «ممفيس» را پايتخت مصر واحد قرار داده بود».
    مولف كتاب كه خود در اكتشافات باستان شناسي مصر نقش داشته و يك باستان شناس معروف است ادعاي مورخان يوناني را كه نوشته اند «كامبيز» گاو مقدس مصريان «آپيس Apis» را گردن زد قويا رد مي كند و مي گويد كه اين دروغ ناشي از دشمني و حسادت يونانيان نسبت به ايران، تنها ابر قدرت آن زمان، بوده است كه مي خواستند ايرانيان را به وحشي گري متهم كنند. اكتشافات اخير ثابت كرده است كه گاو مقدس مصريان پس از مردن آن حيوان در سال ششم فرمانروايي ايرانيان؛ به دستور كامبيز با تشريفات رسمي در داخل تابوت دفن شده و اين تابوت با نوشته هاي روي آن، اينك در دست است.
    از خصوصيات امپراتوري هخامنشي ايران اين بود كه به آئين هاي ملل تحت سلطه خود كاري نداشت. كامبيز (در سنگنبشته هاي ايران تلفظ آن كمبوجيااست) تنها دستور داده بود كه مصريان بايد كفش برپا كنند و به جاي لنگ (به ضم لام) شلوار بلند بپوشند. ايرانيان آن زمان - زن و مرد - شلوار مي پوشيدند و شلوارهاي آنان بي شباهت به شلوارهاي بلوچها و كردهاي امروز نبود. كامبيز طبق سندي كه اينك در موزه واتيكان است دريا سالار مصري Udjahorresnet را به عنوان مشاور ويژه خود برگزيده بود. شاه ايران با اين كه يكتاپرست بود و فقط به «اهورا مزدا» ايمان داشت مصريان را از عبادت خدايان متعدد خود باز نداشت و آيين زرتشت را به آنان تحميل نكرد.
    مولف سپس به ديدار داريوش اول از مصر پرداخته و نوشته است: برخلاف كامبيز، داريوش اجازه نداد كه مصريان او را «فرعون» بخوانند. وي مصر را به صورت يك ساتراپي ايران درآورد ـ همين عنواني كه امروز ايالات ايران به آن ناميده مي شوند: Ostan استان. داريوش بود كه دستور داد تاريخ مصر از آغاز كار تا زمان او جمع آوري و تدوين شود. او دستور داد كه از آن پس دستورهاي دولتي و ضوابط، علاوه بر خط ميخي به خط هيروگليف مصري هم نوشته شوند كه نمونه هاي متعددي از آن، از جمله در آپادانا باقي مانده است. داريوش براي سهولت رفت و آمد ميان ايران و مصر دستور داد كه ميان درياي سرخ و رود نيل آبراهي بسازند كه آثار آن و كتيبه مربوط به اتمام اين آبراه كه صدها سال داير بود و بر اثر توفان شن پر شده است به دست آمده و موجود است. در طول اين كانال تخته سنگهاي تراشيده شده به دست آمده كه در آنها تاريخ اتمام هر قطعه از آبراه حك شده است و اين سنگها در دست است. در يك سنگنبشته آمده است كه روز افتتاح آبراه، قطاري مركب از 26 كشتي از آن عبور كردند و اين نوشته به چهار زبان و دو خط است (ميخي و هيروگليف). از همين دوران اثري به دست آمده كه عبارت است از مخلوطي از علامت ايران (بالهاي باز شده مرغ با سرانسان و كلاه پارسي) و علائم قديم مصر عليا و مصر سفلي كه نشانه وحدت مصر واحد با امپراتوري ايران است. لوح داريوش به مناسبت پايان آبراه «درياي سرخ - نيل» در قرن 20 به دست آمده است. وي در سنگنبشته هايش خود را داريوش پسر ويشتاسپ هخامنش (ويشتاسپ در فارسي امروز به گشتاسپ تبديل شده است) خوانده كه از همان زمان احترام عميق به پدر و بكار رفتن نام او پس از نام فرد در جهان رواج يافته است. معبدي كه داريوش در مصر ساخت، هنوز تقريبا به طور كامل درمنطقه واحه El-Kharga موجود است.
    داريوش كوشش قابل ملاحظه براي ترويج آيين زرتشت در ميان مصريان نكرد و اين امر مويد اين فرضيه است كه ايرانيان آيين زرتشت را ويژه آريائي ها (آرين ها) و شايسته آنان مي دانستند، نه همه نژادها. نام بيشتر فرمانداران ايراني مصر كه به آنجا فرستاده مي شدند همراه با واژه آرين بود. براي مثال: آرياندس Aryandes. در ستوني كه در كاخ آپادانا (شوش) به دست آمده روي شنل لباس مجسمه اي كه سر و گردن آن ناپديد است نيز نوشته هايي به خط ميخي و هيروگليف (مصري) است و اين نشانه ارتباط استوار دو سرزمين است. يكي از فرمانداران ايراني مصر «آرشام» نام داشت.
    مولف در اين فصول به تحريك سياسي مصريان توسط يونانيان و دوبار نافرماني آنان پرداخته كه هر دو شورش با خشونت تمام توسط نيروهاي اعزامي از جنوب ايران (فارس و كرمان) سركوب شده است. مصر پس از سلطه ايران تا نيمه قرن 20 استقلال كامل به دست نياورد. پس از ايرانيان، مقدوني ها سپس رومي ها، آنگاه اعراب مسلمان و سوري ها و پس از آنها هم عثماني و انگلستان بر مصر تسلط داشتند. يك بار هم ناپلئون آنجا را گرفت. ايرانيان اواخر دوران ساسانيان (پادشاهي خسروپرويز) يك بار ديگر مصر را به تصرف خود درآورده بودند.

    0704katibeh.jpg




    0704coin.jpg
    دو روي يك سكه داريك ( سكه هاي زرين داريوش بزرگ كه پس از 25 قرن باقي مانده اند)


    اتمام كار ساختن بند امير در فارس

    مطابق اسناد متعدد، كار ساختن «بند امير» در چهارم جولاي سال ۹۷۹ ميلادى كاملاً به پايان رسيد. عضدالدوله ديلمى (فناخسرو) از دودمان بوئيان ايران اين بند (سد) را بر روى رود «كر Kor» در استان فارس - نزديك شيراز - ساخته است.
    عضدالدوله كه مانند ساير بوئيان يك ميهندوست تمام عيار ايرانى بود، در تاريخ به آبادسازى و عمران معروفيت ويژه دارد. وى در سال ۹۸۳ ميلادى درگذشت.

    نگاهی به دنباله سازش لندن و مسکو بر ضد تماميت تاريخي ايران ـ نتايج آن ازجمله تعمیق و گسترش مسائل آسیای غربی و جنوبی

    بيست سال پيش از امضاى قرارداد تقسيم ايران به دو منطقه نفوذ (منعقده در آگوست 1907 ميان انگلستان و روسيه در سن پترزبورگ پایتخت وقت روسیهِ بزرگتر) كه مورخان متفق القول از آن به عنوان شرم آورترين معاهدهِ قرن بیستم ياد كرده اند، انگلستان و روسيه چهارم جولای 1887 در زمينه سرنوشت خراسان بزرگتر و ایران خاوری [افغانستان] به توافق رسيدند كه اين توافق نيز بر ضد تماميت تاريخى ايران بود.
    طبق اين توافق، انگلستان سُلطه روسيه بر منطقه «فرارود ـ امروزه شامل سه کشور و قسمت هایی از دو کشور دیگر» را به رسميت شناخت و روسيه نفوذ انگلستان را بر مابقی آن (ایران خاوری شامل خراسان شرقی، زابلستان، سیستان و ... و به عبارت دیگر؛ افغانستان امروز). به اين ترتيب، خراسان بزرگ (که امپراتوری های اسلامی ازجمله عباسیان ـ با اینکه خراسان پاسدار زبان پارسی و تمدن و فرهنگ ایرانی بود ـ از تقسیم آن خودداری کرده بودند) به سه بخش تقسیم شد که بخش غربی آن ـ آن هم به دلیل حسّاسیت ایرانیان شیعه نسبت به شهر مشهد برای دولت تهران باقی ماند و ايران رسما و عملا تا حدّ امروز كوچكتر شد!. آن قسمت از خراسان که در شمال آمودریا (جیحون) بود سهم روسیه و جنوب این قسمت، عمدتا در کنترل خوانین پشتون تحت نفوذ انگلستان قرارگرفت. [تاجیکان تمایل بیشتری نسبت به دولت تهران داشته اند]. هرات حاکم نشین خراسان در طول قرون، در منطقه نفوذ لندن واقع شد. در کتابهاي تاريخ و جغرافياي دوران امپراتوري اسلامي و تا قرن نوزدهم؛ نيشابو، بلخ، بخارا، مَرو، سمرقند و ... شهرهاي بزرگ خراسان بشمارآورده شده اند. انگلیسی ها به زادگاه رستم زال و کیانیان با آن همه تاریخچه و داستان نیز اعتنا نکردند و زابلستان و بیشتر منطقه سیستان را از پیکر ایران (پرشیا) جدا ساختند. [بعدا رضاشاه شهر کوچکی دربخش سیستان داده شده به ایران را به زابل تغییر نام داد.].
    دولت لندن در سه دهه نخست قرن نوزدهم با واسطه گری میان ایران و روسیه که دو جنگ طولانی و پُرتلفات با هم داشتند کمک کرده بود که قفقاز (اینک شامل سه کشور و چند منطقه خودمختار دیگر) به روسیه داده شود.
    رقابت هاى استعمارى انگلستان و روسيه در قرون نوزدهم و دو دهه اول قرن 20 دشوارى هاى متعدد براى ايران و ایرانیان به بار آورده است که فصلی طولانی از تاریخ عمومی را تشکیل می دهد ـ فصلی که ادامه دارد. طمع دولت لندن به منطقه خلیج فارس و بین النهرین (مزوپتومیا) از قرن شانزدهم و سپس مداخله و استعمار آنها در قرن بیستم و پس از جنگ جهانی اول، و نیز تقسیم بلوچستان با دوز و کلک، مسائل دنباله دار دیگری برای آسیای غربی و ایران به وجودآورده است که به تدریج مشکل جهانی شده اند، ازجمله وضعیت کنونی عراق، سوریه و ... گسترش خصومت دولت سعودی با ایران و قطر. در دهه یکم قرن 21 مناطق پیرامونی جداشده از ایران به صورت کانون چند بحران جهانی و جنگ و جدال درآمده اند. فلسفه تاریخ در سوریه تحقق یافته و بمانند قرون قدیم و وسطی صحنه درگیری قدرت های جهانی و منطقه ای شده است. در آن دوران میدان درگیری دو اَبَرقدرت ایران و روم.

    z-bre.jpg
    Zbigniew Brzezinski

    سرزمين كليدي افغانستان نيز به خاطر موقع جغرافيايي خود و در همسایگی چین و هند و ... در رنج و گرفتاري است. مشكلات جاري افغانستان از سوم جولای 1979 شدت گرفته است كه در اين روز جيمي كارتر رئيس جمهوری وقت آمريكا به اصرار و طبق طرح برزینسکی Zbigniew Brzezinski مشاور لهستانی تبار خود که دشمن خونی روس ها بود دستورالعمل محرمانهِ كمك همه جانبه را به مخالفان دولت كمونيست كابل كه دست نشانده مسكو بود امضاء كرد و اجرای همين دستور العمل که بعدا افشاء شده و از پرده برون افتاده سرانجام به پيدايش طالبان و القاعده انجاميد و .... طرح برزینسکی ـ متولّد کانادا که 26 ماه می 2017 در 89 سالگی درگذشت ـ براین پایه قرارداشت: پول از دولت سعودی، کمک نظامی و آموزش های مربوط و تبلیغ سیـاس*ـی از آمریکا و محل فعالیت و پناهگاه از پاکستان. انگیزه برزینسکی قطع دست روس ها از افغانستان بود که به دعوت رئیس دولت وقت کابل، نیروی نظامی به کمک این دولت فرستاده بودند. تلقین های برزینسکی به کارتر درباره ایران هم منجر به تغییر رفتار او شده بود به گونه ای که قول و قرار شاهزاده رضا پهلوی در دیدار با کارتر در جریان ناآرامی ها که پس از پدرش [مبتلا به سرطان] رئیس کشور خواهد شد مؤثر واقع نشد. میکا دختر برزینسکی متولّد ماه می 1967 و از ژورنالیست های تلویزیونی آمریکا اینک بر ضد دانالد ترامپ شده است.





    يک نقطه عطف ديگر در تاريخ ايرانيان ـ ماجرای نخست وزیرشدن رزم آرا ـ براندازی مصدق عامل سیه روزی ایرانیان


    razmara-ed.jpg

    رزم آرا
    13 تیرماه 1329 (مصادف با 4 جولاي 1950) و به رغم مخالفت سرسختانه دكتر مصدق و يارانش، مجلس بر نخست وزير شدن سپهبد رزم آرا صِحّه گذارد كه نمايندگان مخالف - از فرط خشم صندلي هاي مجلس را شكستند. از 107 نماینده حاضر در جلسه آن روز، 93 نماینده رای موافق داده بودند. 11 رای؛ مخالف و 3 رای؛ ممتنع بود.
    انعکاس همين 93 رای موافق به رئیس دولت شدن رزم آرا که با توجه به مخالفت ها انتظار آن نمی رفت و ابراز خشم نمایندگان مخالف با شکستن صندلی های مجلس در جامعه، ایرانیان را به خود آورد و بیزار از سیاست بازان و نان به نرخ روز خورها کرد که يک نقطه عطف ديگر در تاريخ ايران شد و مبارزات ملّي به منظور نجات ايران از سلطه دولت هاي استعمارگر اروپايي به ويژه انگلستان شدت گرفت كه از 120 سال پيش از آن آغاز شده بود و به ترور رزم آرا در 16 اسفند همان سال (8 ماه بعد) در مسجد شاه (مسجد واقع در خیابان بوذرجمهری ـ حاشیه بازار تهران) به دست خلیل طهماسبی از اعضای جمعیت فدائیان اسلام و ملي شدن نفت ايران (خلع یَد از کمپانی انگلیسی نفت ـ BP) انجاميد، و مردم ظرف مدتي كوتاه بساط سابق را برچيدند. اما، نظم نو پس از پيروزي ملت ايران كه سرمشق ساير ملل استعمار زده قرار گرفت، به دليل ادامه توطئه از خارج و سازش (خيانت) از داخل، بيش از 30 ماه طول نكشيد و با براندازي 28 اَمُرداد سال 1332 (آگوست 1953) پايان يافت. خلیل طهماسبی در بازجویی گفته بود که چون رزم آرا با جانبداری از خواست بیگانه، خائن به وطن بود اورا حذف کرد. مجلس در جلسه 16 اَمُرداد 1331 با تصویب یک ماده واحده، خلیل طهماسبی را از مجازات مبرّا و معاف کرد و اعلام داشت که رزم آرا یک خائن به وطن بود و این خــ ـیانـت وی بر ایرانیان روشن.
    خشم مردم ايران از براندازي 28 امُرداد هنوز فرو ننشسته است و مورّخان، این رویداد را عامل مسائل ایران از آن زمان (آگوست 1953) تا کنون دانسته و نوشته اند که این براندازی، ایرانیان را سیه روز کرده است. براندازی 28 اَمُرداد (براندازی مصدق و دولت ملی و دمکراتیک او) طبق طرح دولت لندن و با کمک دولت آیزنهاور و عوامل داخلی آن دو دولت که جماعتی سودجو و قدرت طلب بودند و دغدغه وطن نداشتند انجام شد. پس از براندازی 28 اَمُرداد، مجلس وقت به اشاره دولت کودتا، ماده واحده مصوّب اسفند1331 را لغو و خلیل طهماسبی اعدام شد.
    آمادگي ملي ايرانيان براي دفاع از ميهن در تيرماه 1330 - زماني كه ايران يكپارچه شور و هيجان و اوج میهندوستی بود ـ ژنرال خلق


    kamal.jpg

    Gen. Kamal
    در پي تمركز نيروهاي نظامی انگلستان در بصره، سليمانيه، كَركوك و اِربيل (کُردستانِ عراق) براي تعرّض به ايران كه نفت خود را ملّي كرده و حاکمیّت خویش را بازیافته بود و ورود ناو انگليسي موريشِس (موريس و از نوع فریگِیت) به شط العرب (اروندرود)، 12 و 13 تيرماه 1330 (جولای 1951) يگانهاي ارتش ايران در خيابانهاي شهرهاي کشور به منظور تقويت روحيه هموطنان رژه رفتند و مردم را به تماشاي مانورهاي نظامي خود دعوت كردند. مردم كه به هيجان آمده بودند داوطلبانه در خوزستان و مناطق مورد تهديد، به كمك سربازان شتافته و به حفر سنگر توپ پرداخته بودند. فرماندهي دفاع از آبادان به «ژنرال كمال» سپرده شده بود و نيروي كمكي از شيراز و قزوين و واحدهاي لشكر 7 پياده كرمان روانه خوزستان شده بودند. همچنين چندین خلبان نيروي هوايي داوطلب عمليات كاميكازي و كوبيدن هواپيماهاي پُر از مواد منفجره به كشتي انگليسي شده و مردم به تمجيد و قدرداني از آنان پرداخته و روزنامه ها به چاپ عكس هايشان دست زده بودند. شماری غوّاص نیز آمادگیِ شان را به بستن «مین دریایی» بر بدن خود و انفجار انتحاری ناو انگلیسی اعلام کرده بودند. نيروي دريايي باوجود ضعف و نداشتن ناو سنگين به حالت آماده باش درآمده بود. در اينجا بود كه ملت متوجه شد بايد نيروي دريايي اش را تقويت كند و تقويت آن را در اولويّت قرار دهد.
    در خوزستان حمل سوخت به دو كشتي لاروب قطع شده بود تا شط العرب با گِل و لاي بسته شود و به ناو انگليسي موريشس اخطار شده بود كه ظرف ده روز يا بايد از شط العرب خارج شود و يا در جايي كه هست به گِل خواهد نشست. در اين ميان دهها هزار تَن از سربازان منقضي خدمت (ذخیره و احتیاط) و ديگران داوطلبانه به پادگانهاي مربوط مراجعه و خود را معرفي مي كردند که دوباره مسلح شوند و در راه وطن جانبازی کنند تا روح و روان نیاکان که آن سرزمین را برایشان به ارث گذارده اند شاد شود.
    با اين آمادگي ملّي براي دفاع، كشور يكپارچه شور و هيجان شده بود و راديو تهران پي در پي گزارشهاي مربوط را همراه با سرود «اي ايران ...» پخش مي كرد و اصحاب نظر با مصاحبه و تفسير به مردم ثابت مي كردند كه اشغال نظامي ايران در شهريور 1320 نتيجه خيانت چند مقام سیـاس*ـی ـ نظامی بود، نه ضعف نيروهاي مسلح و وطندوستي مردم و این شور و هیجان ملّی باید سرمشق سایر ملل قرار گیرد.
    راديو تهران انعكاس گزارش هاي آمادگي ملي ايرانيان در رسانه هاي ساير كشورها را بدون وقفه نقل و پخش مي كرد. مفسّران خارجي نوشته بودند كه پيروزي در حمله زميني به ايران اگر محال نباشد، آسان نخواهد بود.
    سرتیپ کمال (مدافع آبادان) پی در پی از حرکات ناو موریشس خبر می داد و از استقرار توپهای ساحلی و آماده بودن برای غرق کردن آن کشتی با آتش آنها ظرف مدتی کمتر از 5 دقیقه می گفت و این قول خودرا تکرار می کرد که اگر غرق کردن موریشس بیش از 5 دقیقه طول کشد گلوله به قلب خود خواهد زد. او برای آسوده شدن خیال ایرانیان می گفت که برخلاف نوشته های برخی نشریات وابسته در تهران، این ناو کوچکتر از دیسترویر (ناوشکن) است و اشتباه فرمانده آن این بوده که آن را وارد شط العرت (اروندرود) کرده که در اینجا فضای مانور ندارد و فاصله آن تا توپ های ساحلی و خمپاره اندازهای ما کم است و اگر کوچکترین حرکت برای تعرّض از آن مشاهده شود به آتش کشیده خواهد شد و با غرق آن، راه دریایی عراق که در کنترل انگلیسی ها است بسته خواهد شد و ما ـ ایرانیان ـ به این، اکتفا نخواهیم کرد. بروید تاریخ ایران و قلمرو آن را مرور کنید و بخوانید.
    همان وقت، رادیو تهران از قول ژنرال کمال گفته بود که انگلیسی ها از دیرزمان نمی خواستند که ایران دارای نیروی دریایی مؤثر باشد تا از منافع ایرانیان در خلیج فارس دفاع کند. آنان از همان زمان که رضاشاه مخفیانه از ایتالیا چند کشتی جنگی خرید در اندیشه نابودی این کشتی ها بودند و جنگ دوم جهانی و حمله ارتش هیتلر به روسیه این فرصت را به ایشان داد. انگلیسی ها در جریان اشغال نظامی ایران که با خــ ـیانـت دو افسر ارشد میسّر شد، کشتی های جنگی مارا تصرف و یا غرق کردند و در پایان جنگ، با هدف جلب نظر ایرانیان، خودشان و متحدانشان چند کشتی مین جمع کن چوبی و قراضه را توپ گذاری کردند و در عوض ناوهای تصرف شده، به ما دادند و دولت وقت هم نام ببر و پلنگ بر این کشتی ها نهاد ـ ببر و پلنگ چوبی!. انگلیسی ها از کشتی های جنگی متصرف شده از ما در جنگ با ژاپن و آلمان استفاده کردند.
    این سخنان، سرتیپ کمال را به صورت یک قهرمان ملّی جلوه گر ساخته بود بگونه ای که حتی جوانان حزب توده که آن روزها در دانشگاه و دبیرستانها فراوان بودند، فرضیه جهان وطنی را کنار گذارده و اورا «ژنرال خلق» می نامیدند و این واقعیت نشان می دهد که در میان ایرانیان، «میهن دوستی ـ ناسیونالیسم» حرف آخر را می زند. با این جوّ و وضعیت، سرانجام موریشس بدون به خود گرفتن ژست تعرّض، از شط العرب و آب های مجاور ایران خارج شد و ....
    در اين ميان مردم دسته دسته آمادگي خود را براي دادن كمك مالي به دولت، و کارمندان و مدیران به صَرفِ نظر کردن موقت از دریافت حقوق و مزایا (دستمزد ماهانه) اعلام مي كردند كه آخر وقت 13 تيرماه، دكتر مصدق رئيس دولت دمکراتیک ملی در يك پيام راديويي به هموطنان اطمينان داد كه خزانه دولت خالي نيست. وي در اين پيام توصيه كرد كه مردم ضمن تحكيم وحدت ملّي و حفظ همبستگي و آمادگي بكوشند ضمن رعايت صرفه جويي در مصرف، نياز خود را تنها با استفاده از محصولات و توليدات وطن رفع كنند تا دولت مجبور به واردات نشود و ضعف نشان ندهد. وي در اين پيام گفت كه تا يك كشور، خودكفا نشود
    نخواهد توانست در برابر زورگويي هاي خارجي ايستادگي كند و واقعا حاکمیّت ملّی داشته باشد.

    ـ ـ ـ ـ ـ
    نامه ای از یک مخاطب که شاهد اظهارات ژنرال کمال در آن سال در اجتماع آبادانی ها بود واصل شد که در همان روزِ دریافت (پنجم ماه می) درج شد. می توانید به سایت آن روز رجوع کنید. وی دقیقا و مشروحا، اظهارات میهنی این ژنرال را نقل و ارسال داشته است.





    وزیر ارشاد در تیرماه 1393: بیش از شش هزار نشریه در کشور ـ تلاش دولت برای انتشار «e-book» ـ قانون دسترسی به اطلاعات

    تهران ـ ایرنا ـ وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی 12 تیرماه 1393 در واکنش به انتقادهای یک گروه، ضرورت اصلاح فضای فرهنگی کشور را مورد تاکید قرار داد.
    علی جنتی [وزیر وقت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی] گفت: ما نگران سقوط اخلاقی جامعه هستیم که پس از 35 سال به عنوان حکومت دینی و با داشتن 50 شبکه ملی و استانی در رادیو و تلویزیون و دهها نشریه مدعی ارزش های اخلاقی، جامعه دچار دروغ پردازی است؛ اینها مایه نگرانی است. باید از این منتقدان پرسید: شما در 35 سال گذشته چه کار کرده اید که امروز وضعیت این گونه است.
    جنّتی با بیان اینکه گوش دولت برای شنیدن صداهای مخالف باز است، گفت: افراد در نوشتن یا بیان مطالب آزادند و این مردم هستند که باید در باره همه مسائل قضاوت کنند.
    وی گفت که در آن زمان علاوه بر تحریم های ظالمانه از سوی قدرت های جهانی، تحریم های خودساخته ای هم در داخل کشور ایجاد شده بود. فضای انقباضی در کشور به حدی بود که بسیاری از فرهیختگان و هنرمندان ناامید از ابراز اندیشه خود بوده و با دستگاه های فرهنگی قهر کرده بودند.
    وی افزود: بسیاری از فیلم هایی که این افراد به آن اعتراض می کنند، در گذشته ساخته شده است چرا که ساخت یک فیلم چندین سال طول می کشد، اما آنان حالا نگران انحطاط سینمای کشور هستند.
    وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی یادآور شد: کتاب هایی که در گذشته مجوز گرفته بودند، امروز مورد اعتراض قرار می گیرند. 12 کتاب «صادق هدایت» در دولت نهم مجوز گرفته بودند و در زمان این دولت تجدید چاپ نشده اند، اما فریاد برخی بلند است که چرا دولت اجازه می دهد کتاب های این نویسنده چاپ شود.
    وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی چنین ادامه داد: دولت در این دوره تلاش کرده است کرامت و منزلت انسان ها را حفظ کند و به اساتید، هنرمندان، نخبگان و فرهیختگان جامعه احترام بگذارد. اگر صاحب فکر و اندیشه هستید، می توانید بیان کنید و بنویسید. این فضایی است که دولت ایجاد کرده است تا همه سلایق در آن حضور داشته باشند.
    وی افزود: همه کسانی که به نظام، انقلاب و قانون اساسی معتقدند باید صحنه فعالیت برایشان باز باشد تا بتوانند مطالبشان را بیان کنند.
    وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: حداقل کاری که طی 10 ماه گذشته انجام شده، ایجاد امید در دل فرهیختگان و اصحاب فکر و اندیشه بوده است تا تمامی حرف های خود را بزنند و خلاقیت هایشان را به منصه ظهور برسانند.
    وی گفت: امسال در نمایشگاه کتاب به غیر از دو ناشر که آنها هم ممنوعیت از جانب دستگاه قضایی داشتند، تمامی ناشران شرکت کرده بودند، این در حالی بود که در سال گذشته 50 ناشر نمی توانستند در نمایشگاه شرکت کنند. در گذشته برای تاسیس موسسات فرهنگی گاهی دو سال زمان لازم بود اما هم اکنون ظرف دو ماه این کار انجام می شود که مدت زمان مورد اشاره نیز به دلیل پروسه استعلام است. سعی کرده ایم موانع و رویه های نادرستی که در گذشته بود را کنار بگذاریم و بر مبنای قانون مداری و ضابطه مندی کارها را انجام دهیم.
    جنتی افزود: در گذشته شماری نیروی ناکارآمد در بدنه دولت استخدام شدند و هم اکنون این امر یکی از معضلات دولت یازدهم شده است. شفافیت و پاسخگویی از اقداماتی است که دولت یازدهم به آن پایبند است و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سعی در گسترش آن دارد.
    وی در این زمینه به وضعیت پرداخت یارانه به مطبوعات اشاره کرد و اظهارداشت: تلاش شده است این امر با شفافیت انجام گیرد و بر همین اساس نیز وضعیت یارانه های پرداختی روی سایت قرار می گیرد [تا همه بدانند].
    جنتی افزود: در سایر بخش ها همچون کتاب و فیلم های سینمایی نیز این اقدامات را در آینده نزدیک انجام می دهیم تا تمامی فعالیت ها به صورت شفاف باشد.
    وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت که رییس جمهور چند روز است که قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات را ابلاغ کرده است تا مطبوعات قانونا دسترسی به اطلاعات داشته باشند و دستگاه قضایی نتواند مانع این کار شود.
    جنتی گفت که تبلیغات [آگهی ها] ساماندهی می شود و لایحه آن تهیه شده و به مجلس می رود. وی با تاکید بر لزوم استقرار عدالت فرهنگی گفت: شرایطی را فراهم کرده ایم که اهالی مطبوعات از فرصت های برابر بهره مند شوند. هم اکنون بیش از شش هزار نشریه در کشور وجود دارد که مطلب منتشر می کنند.
    وی در خصوص حوزه کتاب هم گفت: در این بخش هم رونق داشته ایم اما مشکل عمده در این بخش کمبود کتاب خوان است که البته شاید دلیل اصلی آن به قیمت کتاب های کاغذی باز می گردد و دولت در تلاش است این مشکل را با انتشار کتاب به صورت الکترونیک [ای ـ بوک] برطرف کند.






    مذاکرات هسته ای در خبرها و تفسیرهای جولای 2015 که تاریخ شده اند ـ اصرار اوباما ـ گوشزدهای حسین شریعتمداری ـ سیاست کانتینمنت آمریکا و ...

    در چهار روز اول جولای (دهم تا سیزدهم تیرماه 1394) موضوع مذاکرات هسته ای شش قدرت با ایران در شهر وین، از اخبار رسانه ها در گوشه و کنار جهان بود و مورد بحث و تفسیر.

    romney.jpg
    W. M. Romney

    میت رامنیW. Mitt Romney سیاستمدار آمریکایی سوم جولای 2015 در یک مصاحبه نیم ساعته با بانو Megyn Kelly که از شبکه تلویزیونی «فاکس نیوز» پخش شد گفت که همه تلاش «اوباما» رسیدن به توافق با ایران ـ صرف نظر از نتایج آن در درازمدت ـ است زیراکه می خواهد، در باقیمانده دوره ریاست جمهوری خود، در زمینه سیاست خارجی دست کم یک کار مثبت برای آمریکا از خود به یادگار بگذارد. نتایج خارج ساختن بی موقع نظامیان آمریکا از عراق و افغانستان و ... که همه اش منفی بوده است. [رامنی 68 ساله از پیروان فرقه مسیحی مُرمُن و قبلا فرماندار ماساچوست، در انتخابات پیشین ریاست جمهوری آمریکا 47 درصد آراء را به دست آورده بود.].
    بانو هیلری کلینتون داوطلب نامزدی انتخابات نوامبر 2016 از حزب دمکرات جمعه سوم جولای 2015 در اجتماع «دارموث کالج» اظهار امیدواری کرد که نتایج مذاکرات 18 ماهه هسته ای با ایران در روزهای آینده به نتیجه برسد و برنامه هسته ای ایران محدود شود و در کنترل قرارگیرد بگونه ای که در آینده هم نتواند به سلاح هسته ای دست یابد. او گفت که در صورت به نتیجه رسیدن این مذاکرات هم، خیلی کارهای دیگر! باقی مانده است که باید انجام شود و به هرحال، توافق نکردن بهتر از توافق بَد است. نباید بازرسی از تأسیسات (سایت ها) محدود باشد. [بانو کلینتون که داماد او یک یهودی است پیش از وزیر امورخارجه شدن، از شهر نیویورک که بیش از دو میلیون یهودی در آنجا زندگی و کسب و کار می کنند و با کمک آنان سناتور شده بود].
    چند سیاستمدار جمهوریخواه آمریکا (جناح محافظه کار ـ راستگرا) که اکثریت مقنّنه را به دست دارند ـ همچنان مخالف لغو همه تحریم ها بودند و گفته بودند که لغو تحریم هایی که در طول سه دهه، قانون شده اند تنها با رای کنگره (قوه مقننه آمریکا) می تواند برداشته شود.
    دولت اسرائیل نیز همچنان مخالف یک توافق بَد ـ از دیدگاه خود ـ بود. آراء یهودیان آمریکا در هر انتخابات این کشور و کمک مالی و رسانه ای آنان به تبلیغات نامزدها تأثیرگذار است.

    alan-eyre.jpg
    Alan Eyre

    در برخی از تفسیرها آمده بود که در ایران یک روزنامه نگار بانفوذ [حسین شریعتمداری] با سرمقاله های پُر از گوشزد و افشاء، مذاکره کنندگان آن کشور را از ورود به یک توافق بَد [بَد برای ایران] بر حذر داشته و در هر مقاله خود خط قرمزهای ایران را یادآوری می کند ـ خط قرمزهایی که از سوی رهبری ایران و نیز در قانون اساسی و قانون مصوّب ژوئن 2015 مجلس [ماده واحده] تعیین شده اند.
    در برخی گزارش ها آمده بود: «آلن ایرAlan Eyre» سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا [سخنگوی وقت] که بر زبان فارسی، ادبیات و تاریخ ایران مسلط است در وین و در جمع خبرنگاران در پاسخ به این پرسش که مذاکرات در چه مرحله ای است؟، گفته بود: "اگر حسین شریعتمداری بگذارد، توافق هسته ای در آستانه حصول است.".
    در یک تفسیر آمده بود که دولت واشنگتن از سیاست کانتِینمنت Containment شوروی و چین به نتیجه مطلوب رسید و اینک در آستانه به نتیجه رسیدنِ کانتینمنتِ جمهوری اسلامی ایران است که از سال 1980 [در پی تصرف سفارت آن کشور و گروگانگیری] آغاز شده است و می کوشد که این سیاست [تحریم و کانتینمنت] را در مورد کوبا و ایران نیز به نتیجه مطلوب خود برساند که عُمر اجرای آن در مورد کوبا بیش از نیم قرن طول کشیده است.
    متن انگلیسی یکی از خبرهایی که ترجمه آن در بالا آمد:


    Democratic presidential contender Hillary Clinton said on Friday she hoped 18 months of nuclear talks between Iran and major powers would yield a deal in coming days to curb Iran,s nuclear program
    I so hope that we are able to get a deal in the next week that put a lid on Iran,s nuclear weapons program. Clinton told a rally on the Dartmouth College campus in Hanover, New Hampshire. She said that even if a deal were reached, there would be more work to be done. She has also said that no deal would be better than a bad one. A good deal would be one that verifiably cuts off all of Iran,s paths to a nuclear weapon and imposes an intrusive inspection program with no sites off limits, Clinton has said
    Republican presidential candidates and Republican lawmakers have been critical of the negotiations. The Republican-led U.S. Congress will review any final deal, with congressionally mandated sanctions remaining in place if the House and Senate disapprove
    The administration has also come under pressure from Israel not to make a deal with Tehran. Israel,s opposition could influence the way Jewish voters in the United States contribute to campaigns and also vote in the election




    در زیر متن سرمقاله وقت حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان (مندرج در شماره پنجشنبه 11 تیرماه 1394 این روزنامهِ وابسته به دفتر رهبری جمهوری اسلامی ایران و انقلاب اسلامی) در آن باره زیر عنوان یادداشت روز:

    خطای خطرناک!



    shariatmadari3.jpg
    حسین شریعتمداری

    مذاکرات هسته‌ای و تاکید بر این نکته که خطوط یاد شده، قانونی و غیرقابل عبور هستند، نقشه آمریکا و متحدانش برای تحمیل یک «توافق بَد» و ویرانگر صنعت هسته‌ای کشورمان را با بن‌بست روبرو کرد و تیم محترم مذاکره‌کننده با این دستور کار که توافق مورد قبول ایران فقط توافقی است که در آن خطوط قرمز ترسیم شده رعایت شده باشد به وین رفت و تا آنجا که مصاحبه‌ها و اظهارات اعضای تیم کشورمان نشان می‌دهد، آنان بر حفظ و رعایت خطوط یادشده تاکید داشته‌اند.
    از سوی دیگر، توافق مورد نظر حریف دقیقا ـ و نه احتمالا ـ در نقطه مقابل توافق مورد قبول ما قرار داشته و دارد. بنابراین ـ و همانگونه که در یادداشت روز سه‌شنبه نگارنده آمده و استدلال شده بود ـ مفاد پیش‌بینی شده حریف برای توافق نهایی نمی‌توانست مورد قبول جمهوری اسلامی ایران باشد و از سوی دیگر شکست مذاکرات برای آمریکا و متحدان اروپایی آن ـ مخصوصا انگلیس و فرانسه ـ به مفهوم و معنای شکست آنان در تحمیل خواست ‌های خود به ایران بود. خواست ‌هایی که بیرون از چالش هسته‌ای هدف‌گذاری شده و نه فقط برچیدن صنعت هسته‌ای کشورمان را به دنبال داشت، بلکه تضعیف توان نظامی و اقتصادی جمهوری اسلامی ایران و نهایتا تبدیل آن به کشوری ناامن، فقیر و بحران‌زده را نشانه رفته بود. از این روی به آسانی می‌توان درک کرد که برای حریف ناکامی در تحمیل توافق مورد نظر خود به فاجعه شبیه بود. این ناکامی که با هوشمندی رهبر معظم انقلاب و تعریف حقوقی ایشان از توافق قانونی و منصفانه رقم خورده بود، حریف را به تدارک پروژه‌ای کشانده که خبر یاد شده در صدر این وجیزه [مختصر] حاکی از آن است و در صورتی که کلید بخورد، آسیب‌های غیرقابل جبرانی برای کشورمان به دنبال خواهد داشت و ....
    اخبار و گزارش‌های رسیده به «کیهان» حکایت از آن دارد که با توجه به تعریف‌های متضاد طرفین از «توافق خوب» و ناممکن بودن توافقی که مجموع خواست ‌های ایران و حریف را در خود داشته باشد، آمریکایی‌ها برای خروج از این بن‌بست راهکاری را پیشنهاد کرده‌اند و گفته می‌شود تیم مذاکره‌کننده کشورمان نیز به این پیشنهاد روی خوش نشان داده و آن را پذیرفته و یا در حال ارزیابی برای پذیرش آن است. طرح آمریکایی‌ها، «تهیه پیش‌نویس یک توافق» بدون امضای آن است. متن این پیش‌نویس، به گونه‌ای پیچیده و چند پهلو تهیه شده است که در آن عبور از خطوط قرمز اعلام شده ایران، وضوح چندانی نداشته باشد. دقیقا برخلاف توافق لوزان که متن آن به وضوح از نادیده گرفتن خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران حکایت می‌کرد و اجرای آن بی‌تردید، برچیده شدن صنعت هسته‌ای کشورمان را به دنبال داشت. همین جا گفتنی است که اخیرا آقای عراقچی گفته بود، متن پیش‌نویس توافق نهایی با ادبیات متفاوت و تغییرات جدّی در حال تهیه است که این اظهارنظر با توجه به ترفندی که به آن اشاره خواهیم کرد می‌تواند ـ خدای نخواسته ـ نشانه‌ای از کم‌توجهی برادران تیم مذاکره‌کننده کشورمان نسبت به خدعه پیچیده حریف باشد.
    بر اساس گزارشی که به روزنامه کیهان رسیده، قرار است هر یک از طرفین مذاکره‌کننده در وین یعنی ایران و 6 کشور گروه 1+5، شنبه 13 تیرماه 1394 = 4 جولای 2015 پیش‌نویس مورد اشاره را به کشورهای متبوع خود ببرند و نظر نهایی مسئولان بلندپایه کشورهایشان را درباره متن یاد شده جویا شوند. بر اساس همین خبر، قرار است تیم هسته‌ای کشورمان نیز در این روز (شنبه 13 تیرماه) با متن توافق پیشنهادی به تهران آمده و درباره آن کسب تکلیف کنند!.
    و اما، پیش‌بینی نگارنده با توجه به سابقه حیله‌گری حریف آن است که بعد از انتقال متن پیش‌نویس ِ توافق یاد شده به ایران، اوباما و یا یکی از مقامات رسمی آمریکا با صدور یک بیانیه و یا انجام یک مصاحبه، اعلام خواهند کرد که متن تهیه شده توافق مورد قبول آمریکاست و برای نهایی شدن آن منتظر اعلام نظر مقامات عالی ایران هستیم!.
    اگر این پیش‌بینی تحقق پیدا کند، از هم‌اکنون می‌توان به وضوح درک کرد که چه فاجعه‌ای در پیش خواهد بود. توافقی که در آن خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران رعایت نشده است به عنوان پیش‌نویس مورد توافق اولیه تیم‌های مذاکره‌کننده قلمداد می‌شود و ایران اسلامی بر سر یک دو راهی قرار خواهد گرفت که هر دو سوی آن تحمیلی و شکننده است. اگر متن پیش‌نویس را بپذیریم، به یک «توافق بَد» که در آن از خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران یعنی حفظ صنعت هسته‌ای کشورمان عبور شده است، تَن داده‌ایم و اگر نپذیریم، این تلقی به افکار عمومی جهانیان ـ و احتمالا بخشی از مردم ایران ـ پمپاژ می‌شود که ایران عامل شکست مذاکرات و مانع توافق بوده است!.
    باز هم امیدواریم که نه آن خبر صحت داشته باشد و نه این پیش‌بینی در مرحله نزدیک به وقوع باشد! ولی متاسفانه پیش‌بینی مورد اشاره در میان شنیده‌های وین نیز مطرح است و برخی از دیپلمات‌های آمریکایی و اروپایی به تلویح از آن یاد می‌کنند. بنابراین، انتظار آمیخته به گلایه از تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای کشورمان، آن است که چنانچه پروژ‌ه‌ای با مشخصات یادشده در میان باشد، این پروژه موذیانه را در میانه راه، ناکام و ناتمام بگذارند. خواستی که از تیم هسته‌ای کشورمان نه فقط دور از انتظار نیست بلکه با توجه به شجاعت، امانت‌داری، غیرت و تدین آنان، بایسته و شایسته نیز هست.
    تیم هسته‌ای کشورمان با اختیار کافی به وین رفته است و از توان تضمین‌شده برای هر دو اعلام نظر «آری» و یا «نه» برخوردار است. بنابراین، وقتی می‌بیند که در متن توافق پیشنهادی خطوط قرمز نظام رعایت نشده است، وظیفه مورد انتظار ـ بخوانید تکلیف قطعی و غیرقابل تغییر ـ آنها، اعلام مخالفت صریح با متن مورد اشاره و پاسخ قاطعانه «نه» به آن است و بدون کمترین تردیدی می‌توان گفت که انتقال متن یاد شده به ایران یک «خطای خطرناک»! و بازی کردن در میدان خدعه و فریب حریف خواهد بود. مگر خطوط قرمز نظام که تعریف روشنی از یک توافق خوب به دست می‌دهد از نگاه تیم هسته‌ای کشورمان دور مانده است که کمترین احساس نیازی برای انتقال متن یادشده به تهران در میان باشد؟!.
    و در خاتمه این وجیزه [مختصر] باز هم گفتنی است امیدواریم خبری که به کیهان رسیده است، صحت نداشته باشد و تیم مذاکره‌کننده کشورمان که به عنوان امانت‌داران امین، شجاع، غیور و متدیّن وظیفه حفظ منافع ملّی و از جمله صنعت هسته‌ای ایران اسلامی را بر عهده دارند ـ در صورت صحت خبر یاد شده ـ ترفند حریف را با هوشمندی به دیوار ناکامی بکوبند و فقط به متن توافقی «آری» بگویند که با مشخصات قانونی و تعریف شده از سوی مسئولان کشورمان همخوانی کامل داشته باشد.

    حسین شریعتمداری
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    13 تیر

    در قلمرو دانش


    خاصيت برگ بيد و تاريخچه آن

    عرق برگ درخت بيد(بيد شيرين) همان خاصيت آسپرين را در پيشگيري از سكته مغزي و حمله قلبي و رقيق سازي خون دارد، البته به ميزاني ضعيف تر و يك ضد درد است و بر خلاف آسپرين به معده هم آسيب نمي زند. در مورد تاريخچه كشف خاصيت آن كه 25 قرن سابقه دارد و به زمان كنفوسيوس مي رسد، به درستي معلوم نيست كه كدام ملت ، زودتر آن را مورد استفاده قرار داده اند: ايرانيان و يا چينيان. هردو ملت در آن زمان همسايه بي واسطه بودند و با هم وسيعا مراوده داشتند، ولي نوشته هاي چيني كه به خاصيت درماني برگ بيد و ساير ريشه ها ، برگها و گلهاي گياهان اشاره كرده قدمت بيشتري دارد. تاريخ قديمي ترين اين اسناد مربوط به جولاي سال 470 پيش از ميلاد است. با وجود اين؛ سابقه نگاران علوم، ايرانيان را مخترع تقطير و عرقگيري گياهان و گلهااز جمله مينت Mint (نعناع) بشمار آورده اند. يونانيان باستان و مردم مديترانه هم در اين كار سابقه طولاني داشته اند.









    در قلمرو رسانه‌ها


    زادروز رادیوی اروپای آزاد ـ جنگ و مبارزه با حربه نطق و نوشته، رادیو تلویزیون و آنلاين ها ـ اينترنت و سوشِل نِت ورکها ـ جنگ سايبري

    راديوي اروپاي آزاد Radio Free Europe چهارم جولاي 1950 با بودجه مصوب کنگره آمریکا در مونیخ آلمان آغاز بکار کرد و هدف از ايجاد آن آگاهانیدن اتباع دولت های کمونیستی اروپا (اقمار دولت مسکو) و نیز اتباع اتحاد جماهیر شوروی بود و به همين دليل يك ابزار موثر جنگ سرد توصيف شده است. مقدمات کار تاسیس این رادیو از سال 1949 فراهم شده بود. دولت آمریکا قبلا در بخش اشغالی خود درشهر برلین یک رادیو آلمانی زبان از اين دست دایر کرده بود که موثر واقع شده بود. در سال 1949 مدیر وقت «سیا» و جمعی دیگر ازجمله ناشر وقت مجله «ریدرز دایجست» طرح یک شبکه وسیع رادیویی ضد کمونیستی را تهیه کردند که از چهارم جولاي (ژوئيه) سال بعد (سال 1950) و عمدتا با استفاده از روزنامه نگاران ناراضی و فراری کشورهای مورد نظر به اجرا درآمد و برای 21 کشور به 28 زبان برنامه می فرستاد.
    در سال 1951 مقدمات ایجاد یک سازمان سخن پراکنی دیگر ـ ویژه پخش خبر و نظر برای روس ها (جمهوری های 15 گانه) با بودجه «سیا» آغاز شد. اين راديو ـ رادیو آزادی Radio Liberty از مارس 1953 در شهر Lampertheim واقع در ایالت هِس آلمان پخش خبر و نظر و ... را آغاز کرد و شوروی ها خبر درگذشت استالین را در همان ماه از این رادیو شنیدند و مخاطب آن شدند. این دو سازمان سخن پراکنی آمریکا در 1976 دریکدیگر ادغام شدند و «رادیو اروپای آزاد ـ راديو لیبرتی Radio Free Europe/ Radio Liberty» نام گرفتند و طبق گزارش های رسانه ها، کمک مالی «سیا» به رادیو لیبرتی قطع شد. این مرکز 21 فوریه 1981 توسط «کارلوس» تروریست آمریکای لاتین بمب اندازی شد، آسیب دید و شماری نيز مجروح شدند.
    در پی فروپاشی شوروی و بلوک شرق، مرکز این شبکه به شهر پراگ (جمهوری چک) انتقال یافت و از اینجا به پخش برنامه برای کشورهای دیگر (که هدف تعیین شده اند) پرداخت و به تدریج همکاری با صدای آمریکا را کمرنگ کرد. واشنگتن در سال 1996 یک بنگاه سخن پراکنی به نام رادیو آسیای آزاد Radio Free Asia جهت پخش مطلب برای ساکنان مناطقی از برمه (ميانمار) به سمت شرق را آغاز کرد. [آمریکاییان مردم نژاد زرد و شبه زرد را آسیایی Asian و منطقه آنان ـ واقع در مشرق هند ـ را آسیا Asia می خوانند]. در همین راستا، در بطن اين تاسيسات و در جوار «رادیو اروپای آزاد ـ رادیو لیبرتی»، در دسامبر 2002 «رادیو فردا» جهت پخش خبر، فیچر، نظر و ... برای فارسی زبانان تاسیس شد و در آغاز با همکاری صدای آمریکا و بعدا جدا از آن. اداره این رادیو (که قبلا برنامه فارسی رادیو اروپای آزاد عنوان داشت) در سالهای نخست با ایرج گرگین مدیر اسبق رادیو تهران، تلویزیون 2 و سازمان خبر و تولید تلویزیونی سازمان رادیو تلویزیون دولتی ایران و ناشر مجله تماشا بود که ماهها پس از انقلاب سال 1357 هجری خورشیدی از ایران خارج شده بود و در لس آنجلس فعالیت رسانه ای داشت و موسس رادیو امید بود. [گرگین که اخيرا فوت شد در زمان نظام حکومتی سابق هم مدتي در لس آنجلس ماموریت تلویزیونی داشت].
    واشنگتن در اجرای همان سیاست ها یک بنگاه سخن پراکنی برای عرب زبانان دایر کرده است به نام «رادیو سوا». سالها است که برخی از این بنگاه های سخن پراکنی از جمله صدای آمریکا، تلویزیونی هم شده اند. با وجود این، طبق آمارهای منتشره، مخاطبان مطالب این بنگاه ها که در وبسایت هایشان قرار می گیرد و نیز به صورت SMS فرستاده می شود و نیز انتقال آنها در سوشِل نِت وُرکها بیشتر است. زیراکه کل این شبکه از چند سال پیش توجه خودرا به تکامل وب سایت و ارسال مطلب از طرق دیگر معطوف کرده بود.
    ......
    درباره گرگين

    iraj-gorgin.jpg
    ايرج گرگين

    ایرج گرگین که 13 ژانویه 2012 پس از 3 سال بازنشستگی و در 78 سالگی از بیماری سرطان [در آمریکا ـ حومه شهر واشنگتن] درگذشت در دوران حکومت دکتر مصدق تفکّر کمونیستی داشت و نشریه کمونیستی منتشر می کرد. با وجود این، نصرت الله معینیان معاون وقت نخست وزیر و رئیس سازمان انتشارات و رادیو کشور (و اینک مقیم فرانسه) که پی به استعداد رسانه ای او بـرده بود وی را که در روزنامه کیهان قلم می زد اواخر دهه 1330 هجری برای تنظیم و گویندگی خبر استخدام و از اوایل دهه 1340 (سال سوم دهه 1960 میلادی) به مدیریت برنامه های رادیو تهران و اجرای برنامه ویژه فرهنگی ـ ادبی [اصطلاحا برنامه روشنفکران] این رادیو گماشت. پس از رفتن معینیان از وزارت اطلاعات و جهانگردی (ارشاد امروز)، گرگین نیز به سازمان تازه تاسیس تلویزیون دولتی به مدیریت رضا قطبی منتقل شد و نیمه اول سال 1350 با همکاری مرتضی اُخوّت مامور ملحق ساختن سازمان رادیو ایران به تلویزیون دولتی و ایجاد سازمان رادیو ـ تلویزیون دولتی (صدا و سیمای کنونی) گرديد که موفق به انجام آن شد که کاري آسان نبود.
    ......
    انديشه جورج کِنان

    kennan-george-ed.jpg
    George Kennan

    فکر استفاده غرب از رسانه ها [روزنامه، مجله، کتاب، فیلم، عکس و ...] برای تضعیف و فروپاشانیدن بلوک شرق [معروف به جنگ سرد = جنگ بدون بکاربردن اسلحه آتشین] از «جورج کِنان George Kennan» متفکر، تاریخدان و دیپلمات آمریکایی است که عقیده داشت سلاح اتمی مانع از یک جنگ جهانی دیگر و برخورد مستقیم قدرتها خواهد بود و لذا دشمن را باید از طریق ـ روشنگری ـ که ابزار آن رسانه ها بویژه رادیو تلویزیون هستند به زانو درآورد یعنی با پخش خبر و نظر ـ خبرهایی که در داخل کشور مورد هدف، سانسور می شوند ـ افشاگری ها، تفسیرها و مقالات برشمار ناراضیان داخلی افزود، جزئیات فساد دولتی در این کشورهارا منتشر ساخت، و به اين ترتيب ناآرامی هارا دامن زد و به تدریج این دولت ها را از کنترل امور عاجز ساخت و فروپاشانید. «کِنان» و همفکرانش عقيده داشته اند که دولت های اسلاوتبار عموما و روس ها خصوصا قادر به پرورش روزنامه نگار خوب، ماهر و دلسوز نيستند که بتواند زمينه سياست و برنامه هايشان را هموار کند، لذا جنگ افزار دفاعی و برّنده در جريان جنگ سرد نخواهند داشت ـ روزنامه نگار خوب چيزي نيست که بشود يکشبه آن را به وجود آورد، استعداد، هوش، پُرکاري و وسعت معلومات عمومي لازم دارد. به علاوه، روزنامه نگار علاقه مند به جامعه، از فساد دولتی و سوء مدیريت ها دفاع و حمایت نمی کند. اندرزهای جورج کنان که 101 عمر کرد (از 16 فوریه 1904 تا 17 مارس 2005) در تاریخ و علم مدیریت دیپلماسی، Containment Policy (سياست در محاصره و قفس قراردادن) و Isolation Policy (سياست منزوي و بي ياور ساختن) عنوان دارند. پیروی واشنگتن از این دو پالیسی مآلا سبب فروپاشی بلوک شرق و اتحاد جماهیر شوروی شد و اینک ....
    از آغاز قرن 21 توجه به استفاده از اينترنت و سرچ انجين هاي آن و اينک سوشِل نِت وُرکها به عنوان يک سلاح جنگ سرد مورد توجه قرار گرفته و از سال 2007 جنگ سايبري يعني ورود و اخلال در سايت ها، مکاتبات اينترنتي، ديتاها و شبکه هاي دولت رقيب و معاند. رادیو ـ تلویزیونهای دولتی به زبانهای ملل دیگر و نیز رادیو ـ تلویزیونهاي مخالفان سیـاس*ـی اینک عموما اینترنتی شده اند و دارای وبسایت و اديشن آنلاين هستند که مطالب آنهارا نقل می کنند و اين مطالب مدتها در وبسایت باقی می ماندد و بمانند پخش الکرومانیتیکی زودگذر نیست.
    ......
    در آخرين نظر سنجي، مخاطبان فارسي زبان گفته بودند که در ميان راديو ـ تلويزيون هاي دولتهای دیگر و برون مرز، وبسايت فارسي «دويچه وله Deutsche Welle = صداي جهاني آلمان به 30 زبان» را که حرفه اي تر و پُر از عکس و نيز همراه با سابقه رويداد است ترجيح مي دهند و افزوده بودند که نسبت به برنامه فارسي «بي بي سي» ترديد دارند زيرا برحسب سياست دولت لندن گاهي به نعل مي زند و زمانی به ميخ و نيز آکنده از تلقين، تبليغ براي اشخاص مشخّص و .... اين مخاطبان در عين حال از دويچه وله خواسته بودند که واژه هاي «من درآوردي» در ايران را که براي آنان مفهوم نيست بکار نبَرَد و يا در پرانتز مفهوم آنها و جاي چه کلمه اصلي را که گرفته اند بنويسد.





    نقش روزافزون وبلاگ ها و آنلاين ها در خواندن، ديدن و شنيدن مطالب و مبادله عقايد و نظرات ـ روزنامه ها دارند آنلاين مي شوند


    kerry-john.jpg
    John Kerry

    «جان كريJohn Kerry» [سناتور وقت ايالت مشترک المنافع ماساچوست در سنای آمریکا، بعدا نامزد حزب دمكرات آمريکا در انتخابات دوم نوامبر 2004 ریاست این فدراسیون و از سال 2013 تا 20 ژانویه 2017 وزير امور خارجه آمريکا] در جريان کَمپين انتخاباتي سال 2004 متوجه اهميت «وبسايت شخصي» برای تبلیغ و بیان مطالب شد. [در آن زمان هنوز سوشِل میدیا عمومیت نیافته بود]. وي سوم جولاي (ژوئيه) 2004 اعلام داشت كه اخبار مربوط به تصميماتش را نخست در «وبلاگ ـ وبلاگ خود» قرار خواهد داد از جمله تعيين معاون آينده اش را. رسانه ها بروند و از اين وبلاگ، آنها را نقل کنند تا مستند باشند.
    او از رسانه ها خواسته بود كه براي كسب هر گونه اطلاع، نخست به اين وبسايت كه ساعت به ساعت ـ اگر مطلب تازه اي باشد ـ در آن قرار داده خواهد شد مراجعه كنند. وي گفته بود كه عده مراجعين روزانه به اين وبسايت از رقم يك ميليون گذشته است و هركس مي تواند نظر و پرسش خود از طريق «اي ـ ميل» ضميمه اين سايت براي او ارسال دارد.
    كري (اينک رئيس ديپلماسي ايالت متحده) همچنين گفته بود كه با بكارگيري اين وبسايت، صرفه جويي او در هزينه هاي تبليغاتي، دست كم پنج ميليون دلار است؛ زیراكه هزينه اين وبسايت براي او در ماه حدود يكي ـ دو هزار دلار است.
    كري تاكيد كرده بود كه اگر انتخاب شود بازهم نطق هاي رسمي و تصميماتش را نخست در اين وبسايت قرار خواهد داد. [جان کري در انتخابات آن سال موفق نشد جورج بوش را شکست دهد.].
    وبسايت هاي شخصي دير زماني است كه به صورت يك ابزار بيان عقيده و نظر درآمده اند كه تا نيمه آخرين دهه قرن 20 مردم عادي و انديشمندان و اصحاب نظر فاقد آن بودند و راهي جز توسل به رسانه هاي عمومي و يا انتشار كتاب و حضور در اجتماعات نداشتند كه كاري آسان و کم هزينه نبود. اين وبسايت ها اينك به صورت آسانترين و ارزانترين وسيله مبادله عقايد و نظرات درآمده اند. به دليل گران شدن کاغد و هزينه چاپ و توزيع، قرارگرفتن آگهي هاي کوتاه (اصطلاحا نيازمندي ها) در اينترنت و نيز کم حوصله شدن مخاطبان از مطالعه، همه نشريات داراي اديشن آنلاين شده اند و بسياري از آنها اديشن چاپي خودرا متوقف و يا هفتگي کرده اند. کتابها نيز داراي نسخه E -Book (ديجيتالي) شده اند که تا 90 درصد ارزانتر از نسخه چاپي است و با يک تَبلِت 70 دلاري مي شود هزاران کتاب را مطالعه کرد.
    در سال های اخیر آنلاین های متعدد بر وبلاگ ها اضافه شده است که به مجموعه آنها سوشل میدیا گفته می شود که عبارتند از: بلاگ ها، ویکی ها، دستگاههای مشارکت عکس، سایت های شوسل بوک مارکینگ، سوشل نِت ورک ها ازجمله فیس بوک و ....





    نظرات رسانه ای و اندرزهای دو روزنامه نگار که در یک روز فوت شدند ـ دليل معروفيت آنان

    یکم جولاي 2005 (دهم تیرماه) دو روزنامه نگار آمريكايي، هر دو 89 ساله درگذشتند كه هركدام نظرات مهمي را در ژورناليسم از خود به يادگار گذارده اند.
    ويليام برينك William J. Brink در طول عمر روزنامه نگاري خود كه از شش دهه تجـ*ـاوز كرده بود سردبير اجرایی چند روزنامه بزرگ از جمله نيويورك ديلي نيوز بود. او معتقد به زدن تيتر بزرگ و چاپ عكسِ با حالت، در صفحه اول روزنامه بود ـ حتي اگر اين صفحه حاوي تنها يك تيتر و يك عكس باشد. او مي گفت كه چنين تيتر و عكسي بايد همه چيز را بگويد و در مغز خواننده و بيننده آن نقش بندد و نظرش را تغيير و عزم اورا راسخ كند. وي که در زمان خود به بهترین تیترنویس معروف بود در سي ام اكتبر سال 1975 با زدن يك تيتر چند كلمه اي تا حدّی مبهم (که مخاطب را به خواندن مطلب بکشاند) و در کنار آن، چاپ عكس جرالد فورد رئيس جمهوري وقت كه وي را مردي بي اعتنا و از خود راضي نشان مي داد باعث شد كه نيويوركي ها به او راي ندهند و در انتخابات از كارتر شكست بخورد و نه تنها مسير تاريخ آمريكا بلكه تاريخ جهان ورق بخورد. اگر فورد شكست نخورده بود نظام هاي حکومتی ايران، افغانستان، اتيوپي، نيكاراگوئه و ... تغيير نمي كردند.

    brink-headline.jpg
    تیتر معروف برینک در دیلی نیوز و شکست فورد

    فورد با دادن كمك مالي از جانب دولت فدرال به شهرداري نيويورك كه در آستانه ورشكستگي قرار داشت مخالفت كرده بود و ويليام برينك از اين موضوع استفاده كرد و در آن روز تيتر زد كه فورد گفته است: "مرده را بايد حذف شده تلقي كرد. [دور انداخت]". (كه اشاره فورد به شهر نيويورك بود كه از نظر وي يك «مرده» بود و نبايد به آن اعتنا و كمك مي شد). بسياري هستند كه اين روش تيتر زني ويليام برينك را بكار مي برند.
    روزنامه نگار ديگر كه فوت شد ويليام بلاك W. Block صاحب کمپانی رسانه ای Block Communication ـ ناشر چند نشريه در گوشه و کنار آمريكا از جمله پيتسبورگ پرس (پنسيلوانيا)، گازت، ام. هرالد (كاليفرنيا) و بليد Blade (اهايو)، 8 ایستگاه تلویزیونی و چندین فرستنده رادیویی بود. وي عقيده داشت كه روزنامه بايد متعلق به فرد و يا يك خانواده باشد تا در نتيجهِ دلسوزي آنان رشد كند، همانند نيويورك تايمز و واشنگتن پست که متعلق به دو خانواده هستند. تعلق داشتن روزنامه به يك شركت باعث دست به دست شدن متوالي و تغيير روش بر پایه منافع صاحب تازه آن مي شود، نه رسانه رشد مي كند و نه سودي به جامعه مي رساند و تنها در خدمت اهداف بزرگترين سهامدار است كه هدف روزنامه نگاربودن و درنتيجه دلسوزي ندارد ــ دلسوزي او در حد حفظ سرمايه گذاري و ارتباط های سیـاس*ـی ـ اقتصادی اوست. هدف اصلی صاحبان کمپانی هایی که رسانه هارا می خرند، یا اجاره می کنند و یا اسپانسر آنها می شوند استفاده از رسانه (نشریه و یا رادیوتلویزیون و یا موسسه تولید فیلم سینمایی) به صورت پلکان ترقی و یا مداخله در تصمیم گیری های دولتی با جوّسازی و تلقین و برخورداری از اِعمال نفوذ است و اگر به این هدف ها نرسند خيلي آسان روزنامه و رادیوتلویزیون خودرا به كشتن مي دهند (به هر خریدار ِ دارای هر هدف می فروشند). بلاك 62 سال روزنامه نگاري و مدیریت رسانه كرد. پدر و پدر بزرگ او هم روزنامه نگار بودند.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    13 تیر

    ساير ملل

    سالروز صدور اعلاميه استقلال ايالات متحده امريكا ـ در جولای 2016 این اعلامیه 240 ساله شد ـ روز ملّی این فدراسیون

    چهارم جولاي مصادف با سالروز تصويب اعلاميه استقلال مهاجرنشينان انگليسي آمريكاي شمالي (ايالات متحده) در سال 1776 در کنگره نمايندگان اين مهاجرنشينان در شهر فیلادلفیا است كه این مهاجرنشینان از سال 1607 (169 سال پیش از امضای اعلامیه استقلال) جزيي از قلمرو انگلستان بشمار مي رفتند، ولي تحقّق اين جدايي بدون جنگ صورت نگرفت و اين جنگ كه با كمك فرانسه ــ رقيب اروپايي انگلستان ــ انجام گرفت مدت ها طول كشيد. در طول حکومت دولت لندن بر مهاجرنشینان، شهر ویلیامزبرگِ ویرجینیا فرماندارنشین بود و تا دهها سال، انگلیسی ها مهاجرنشین خود را ویرجینیا (گرفته شده از عنوان غیر رسمی الیزابت اول، ملکه باکـ ـره و شوهر نکرده انگلستان) می خواندند. انگلیسی های مهاجر برخلاف فرانسویان و اسپانیایی ها، با نابود کردن بومیان (سرخپوستان) اراضی و اموال آنان را صاحب می شدند.
    سالروز امضاء شدن اعلاميه استقلال آمريكا به نام يكايك مردم اين سرزمين در سال 1776، دراين كشور روز ملي و تعطيل عمومي است. در این اعلامیه، حقوق طبیعی انسان ازجمله «حق انقلاب» و برکنار کردن دولت ـ دولتی که در راستای منافع ملی نباشد و حقوق مردم را نادیده بگیرد تاکید شده است. حال و پس از گذشت 240 سال باید دید که آیا مفاد این اعلامیه و مصوبّات اساسی اولیه، دقیقا رعایت می شود؟، نقش مردم در انتخابات بیشتر است یا وال استریت، اصحاب منافع و صاحبان میدیا و...؟، اگر اینان (پول) نقش نداشت نامزدهای احزاب دیگر و یا نامزدهای مستقل (غیر حزبی) هم می توانستند خودی نشان دهند. آیا دو حزب اصطلاحا اصلی آمریکا مطابق استاندارد سرگرم فعالیت هستند (عضو گیری می کنند، عضویت حزب دارای شرایط مشخّص است، اعضای حزب دارای کارت هستند و شهریه می پردازند، حزب دارای نشریه و جلسات منظم اعضاء در مناطق مربوط است و ... احزاب عقاید مدوّن و مانیفست شده دارند و ....).
    کنفدراسیون آمریکای شمالی در آغاز کار شامل 13 مهاجرنشین بود و شرق این سرزمین (اصطلاحا؛ شرق می سی سی پی) را در بر می گرفت و اینک 50 استیت و چند تریتوری (مناطق وابسته) که دو استیت آن (آلاسکا و هاوایی) از خاک اصلی فاصله دارند. استیت های 50گانه دارای استقلال داخلی، رئیس و پارلمان انتخابی از آن خود و قوانین جداگانه هستند. دولت واشنگتن پس از ایجاد، به تدریج و از طریق خرید مناطق متعلق به فرانسه، اسپانیا و روسیه و یا از طریق جنگ با مکزیک بر وسعت قلمرو خود ـ از اقیانوس اطلس تا اقیانوس آرام ـ افزود. مجمع الجزایر هاوایی که استقلال و پادشاه داشت در پی اعتصاب و شورش مهاجران آمریکایی ساکن آن جزایر وارد قلمرو فدراسیون شد. جمعیت فدراسیون آمریکا در آغاز جولای 2016 سیصد و 24 میلیون تَن برآورد شده بود. مهاجرت به این فدراسیون ادامه دارد و بیش از یک میلیون ایرانی در این فدراسیون و عمدتا در کالیفرنیا زندگی می کنند. حدود 95 درصد ایرانیان ساکن فدراسیون آمریکا در سال انقلاب (سال 1978) و یا پس از آن وارد این فدراسیون شده اند.

    0704kelisheh.jpg
    متن اعلاميه به همان صورتي كه تنظيم و در فيلادلفيا امضاء شده است. متن اعلاميه به قلم توماس جفرسون است كه شهرت داشت نثري شيوا دارد. در اين اعلاميه تاكيد شده است كه همه انسان ها، برابر خلق مي شوند و داراي حقوق غير قابل سلب هستند از جمله حق حيات، حق آزادي، حق شاد بودن و شادي كردن و .... در این اعلاميه، حكومت جورج سوم پادشاه وقت انگلستان ظالمانه توصيف و درنتیجه؛ انقلاب توجیه شده و به 26 مورد زورگويي دولت انگلستان اشاره رفته است. در اعلاميه آمده است كه جورج سوم شايستگي حكومت بر مردمي آزاد را ندارد و ....







    زادروز گاريبالدي ميهندوست بزرگ ايتاليايي


    garibaldi.jpg

    Giuseppe Garibaldi
    چهارم جولاي 1807 جيوسپ گاريبالدي Giuseppe Garibaldi ميهندوست بنام ايتاليا كه در تامين وحدت وطن خود، پس از 14 قرن از هم پاشيدگي، جانفشاني بسيار كرد به دنيا آمد و 74 سال عمر كرد. كاوور با زبان و قلم و گاريبالدي با تفنگ، وحدت ايتاليا را تامين كردند كه كاري بس دشوار بود. گاريبالدي پس از بيرون آوردن مناطق متعدد ايتاليا از دست حكام مستقل، براي تحقق آرزوي ديرينش كه شهر رم بار ديگر پايتخت ايتاليا شود، با مردان خود دو بار به اين شهر كه در دست پاپ بود حمله برد. گاريبالدي كه در جنگهاي وحدت ايتاليا با ارتشهاي فرانسه و نيروهاي اتريش هم درگير شده بود پس از تامين وحدت، شهر به شهر مي رفت و از مهندسان و صنعتگران ايتاليايي مي خواست كه سلاحهاي برتر بسازند و مي گفت كه تا دنيا چنين است و حرف آخر را گلوله مي زند، ايتاليا هم بايد بهترين توپها را داشته باشد تا از حق و منافع خود دفاع و ديگران را وادار به قبول خواستهايش كند. گاريبالدي يك جمهوريخواه بود ولي به نظر اكثريت احترام مي گذاشت و هنگامي كه پارلمان ايتاليا راي به پادشاهي امانوئله بر همه ايتاليا داد آن را پذيرفت مشروط بر اين كه حكومت در دست نخست وزير باشد. نظام پادشاهي ايتاليا تا بعد از جنگ جهاني دوم ادامه داشت و دوم ژوئن 1949 با انجام رفراندم به جمهوري تغيير يافت. گاريبالدي دوم ژوئن 1882 درگذشت.
    درگذشت سه رئيس جمهوری آمريکا در چهارم جولاي، در سالهاي مختلف

    چهارم جولاي سال 1826 جان ادامز John Adams دومين رئيس جمهوري و توماس جفرسونThomas Jefferson انديشمند معروف و سومين رئيس جمهوري آمريکا در گذشتند. اتفاقا جيمز مونرو James Monroe پنجمين رئيس جمهوري آمريکا هم در همين روز در سال 1831 ميلادي جان سپرد.






    قانون «آزادي دسترسی به اطلاعات»

    ليندن جانسون Lyndon B. Johnson رئيس جمهوري وقت آمريکا چهارم جولاي 1966 قانون «آزادي دسترسی به اطلاعات» را که به تصويب کنگره اين کشور رسيده بود امضا کرد.
    اين قانون که کار روزنامه نگار را آسان ساخته است درست در همين روز از سال بعد (1967) به اجرا درآمد. به استناد این قانون؛ روزنامه نگار، تاريخنگار و هر پژوهشگر می تواند در ايالات متحده آمريکا خواستار مطالعه و نسخه برداری از اسناد عمومي شود و منتشر سازد.
    بسیاری از کشورها دارای چنین قانونی هستند.






    اعدام مِرسنِرهای اروپایی و آمریکایی در آنگولا

    دولت آنگولا (چپگرا) که این سرزمین به سبب داشتن معادن الماس و نفت و اراضی حاصلخیز مستعد تولید هرگونه محصول، از لحظه کسب استقلال از پرتغال دچار یک جنگ داخلی شده بود چهارم جولاي 1976 درخواست بخشودگی یک آمریکایی و سه انگلیسی را که در دادگاه به اعدام محکوم شده بودند رد کرد و دهم جولای آنان را اعدام کرد. این چهار تَن مِرسنِر بودند و با پول صاحبان اروپایی معادن الماس برای جنگ با دولت آنگولا اجیر شده بودند.
    نظامیان انگولا 9 مرسنر اروپایی و آمریکایی دیگر را نیز دستگیر کرده بودند که به زندان طولانی محکوم شده بودند. دولت انگولا اعلام کرده بود که هدف از اعدام آن چهار تَن این بوده است که اروپایی و آمریکایی مسلّح دیگری به استخدام کمپانی ها و عوامل داخلی آنها درنیاید. آنگولا قرنها مستعمره پرتغال بود.






    نظر مقاله نگاران مطبوعات اروپايي درباره نخستین جلسه محاکمه صدام در عراق و پیش بینی های آنان

    در چهارمين روز جولاي 2004 بمانند دو روز پيش از آن، انتشار تفسير و مقاله درباره جلسه تفهيم اتهامات به صدام حسين و دستيارانش ادامه داشت. ماحصل نظر مفسران اين رسانه ها در اين باره و در آن دو سه روز از اين قرار بود:
    - اين رسيدگي عجولانه به زيان دولت موقت بغداد تمام خواهد شد. اينک بر ترديد جهانيان افزوده شده است كه اين دولت بتواند مستقل از آمريكا عمل کند. با این روند، عراق آینده ای ناامن و ناپایدار خواهد داشت.
    ـ هر روز که می گذرد تردید به یکپارچه ماندن عراقِ دست ساخت دولت لندن بیشتر می شود.
    ـ دولت آمریکا باید توجه داشته باشد که ناامنی های عراق، منطقه را فراخواهد گرفت و یک وضعیت خارج از کنترل پدید خواهد آمد.
    - به استثنای آمریکا و اعضای ائتلاف، حمايت خارجي از دولت موقت بغداد دشوارتر شده است.
    - ترديد به مشروعيت محاكمه صدام در عراق توسط يك محكمه داخلي بويژه با بلندشدن صداي اعتراض حقوقدانان بيشتر شده است.
    - جز مطبوعات كويت و تا حدي كم ـ امارات عربي متحده، ساير رسانه ها گزارشهاي مربوط را بي طرفانه منعكس كرده بودند.
    - اين طرز رسيدگي شتاب زده و ... ممکن است در جامعه عراق هم ایجاد نارضایی کند و سبب شود كه حزب بعث عراق (که از انحلال آن 15 ماه گذشته بود) به تدریج جان بگيرد و شورش و ناآرامی ایجاد کند، همچنین افسران و درجه داران ارتش صدام و مقامات اداری دولت او که برکنار شده اند نارضایتی خودرا علنی کنند.
    - برخي از روزنامه هاي اروپا از جمله گاردينِ لندن نخستين جلسه رسيدگي را «نمايش روي صحنه به كارگرداني واشنگتن» تعبير کرده و نوشته بودند كه محاكمه صدام و دستيارانش اگر هم قرارست (قراربود) در عراق انجام گيرد بايد پس از انتخابات و تعيين دولت منتخب ملّت باشد (مي بود). ايديپندنت چاپ لندن جلسه مقدماتي تفهيم اتهامات را «تئاتر سياسي» نوشته بود.




    برخي ديگر از رويدادهاي 4 جولای


    • 1636: شهر پراويدنس در امريکاي شمالي توسط مهاجران انگليسي ساخته شد که بعدا مرکز ايالت رودآيلند قرار گرفت.


    • 1715: Christian Gellert شاعر و داستان نگار ساکسوني (آلمان) متولد شد.


    • 1789: کنگره ايالات متحده قانون تعرفه کمرگ را به تصويب رساند تا نه تنها درآمد براي دولت نوبنياد تامين کند بلکه کنترل تجارت خارجي را در دست داشته باشد.


    • 1802: آکادمي نظامي آمريکا (دانشکده افسري) در «وِست پوينت» ـ ايالت نيويورک آغاز بکار کرد.


    • 1845: کنگره جمهوري مستقل تکزاس راي به الحاق اين جمهوري به ايالات متحده آمريکا داد و يک ايالت اين کشور شد.


    • 1848: شاتوبريان Francois Rene de Chateaubriand سیاستمدار و نویسنده فرانسوی و بانی رومانتیسیسم در فرانسه در این روز در سال 1848 (سال انقلابات اروپا) درگذشت.

      shatubrian.jpg


      شاتوبریان چهارم سپتامبر 1768 به دنیا آمده بود. وی از آمریکای شمالی، یونان، مصر و فلسطین دیدار کرده بود. از شاتوبریان 15 کتاب انتشار یافته است که معروف ترین آنها خاطرات اوست که «خاطراتی از آن سوی گور» عنوان دارد به مفهوم انتشار پس از مردن. داستان های او با عنوان رنه (رنِی) و اتلا از نخستین نوشته های سبک رومانتیسیسم به زبان فرانسه بشمار آورده شده اند.


    • 1874: حزب سوسيال دمکرات آمريکا تاسيس شد.


    • 1886: کارل بِنز ـ مهندس آلمانی متولد 1844 و متوفی در 1929 ـ نخستین اتومبیل ساخت خودرا به نمایش گذارد. این اتومبیل در سال 1885 در دست ساخت بود. کارل بنز تا 1893 و ظرف 8 سال 25 دستگاه از این نوع اتومبیل را تولید کرد.
      benz-karl.jpg
      کارل بنز آلمانی و اتومبیل ساخت سال 1885 خود


    • 1886: روزنامه نیویورک تریبیون سوم جولای 1886 حروفچینی خودرا از دستی (دستچینی ـ گارسه ای) به لاینوتایپی تبدیل کرد. این نخستین روزنامه ای بود که به صورت کامل از ماشین لاینوتایپ (تایپ کلمات به صورت سطر و سپس در قالب سرب ذوب شده قراردادن آنها و دادن ستون های حاوی این سطور سربی به صفحه بندی) استفاده کرد. در ایران، روزنامه اطلاعات 72 سال و چند ماه پس از نیویورک تریبیون مجهز به لاینوتایپ شد و مدیر آن برای گشایش سالن ماشین های لاینوتایپ این مؤسسه از پهلوی دوم (شاه وقت) دعوت کرد و وی به مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات آمد.


    • 1894: مجمع الجزاير هاوائي که قبلا نظام پادشاهي داشت جمهوري شد. اين جزاير بعدا به صورت يک ايالت آمريکا درآمده است.


    • 1911: گرمای بی سابقه 11 روزهِ شمال شرقی ایالات متحده (آمریکا) 380 تَن از مردم این منطقه ازجمله 146 نفر را در شهر نیویورک بی جان کرد. این منطقه عموما پاییز، زمستان و بهار سردی دارد.


    • 1946: دولت آمريکا به فيليپين که نزديک به نيم قرن وابسته به آن دولت بود استقلال داد. فيليپين که از مستعمرات اسپانيا در آسيا بود در جريان جنگ آمريکا و اسپانيا به تصرف آمريکا درآمده بود.


    • 1982: سه دیپلمات و یک ژورنالیست ایرانی در لبنان ربوده شدند و از آن پس خبری از آنان در دست نیست. گزارش شده بود که فالانژهای لبنان آنان را ربوده بودند.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    14 تیر

    ايران

    پایان جنگ کاپادوکیه و پیروزی ارتش ایران بر روم ـ تجدید درگیری های شرق و غرب در سرزمین سوریه

    چهارم جولای 232 جنگ 16 روزه ارتش امپراتوری ایران با ارتش امپراتوری روم در کاپادوکیه (بخشی از تركيه امروز و گوشه ای از ساتراپی سوم ایران، طبق تقسیم بندی داریوش بزرگ) با پیروزی قاطع ایران پایان یافت و «سِه وِروس» امپراتور وقت روم پس از این شکست، مأیوسانه به اروپا بازگشت. در همه جنگ های ایران و روم، ارمنستان در کنار ایران بود و می جنگید.
    در طول جنگ که از هجدهم جون (ژوئن) آن سال آغاز شده بود، فرماندهي ارتش ايران را اردشير پاپكان مؤسس دودمان ساسانیان، شخصا برعهده داشت.
    بیرون راندن رومیان از مشرق زمین (شرق مدیترانه) یکی از هدف های اردشیر پاپکان و جانشینان او بود و امپراتوران روم که این را می دانستند دست بکار ایجاد یک پایتخت شرقی (قسطنطنیه ـ استانبول) برای این امپراتوری شدند که پس از تقسیم و انشعاب؛ پایتخت روم شرقی شد و روم شرقی به رغم تسلط تُرکان سلجوقی بر گوشه ای از آناتولی و خویشاوندان آنان ـ تُرکان عثمانی بر گوشه دیگر تا سال 1453 دوام یافت. صحنه جنگ های نزدیک به 800 ساله دو اَبَرقدرت ایران و روم در سرزمین سوریه بود که اینک بار دیگر از سرگرفته شده است ـ غرب از یک سوی و شرق (ایران، روسیه و متحدان محلی آنها) از سوی دیگر. وضعیت حسّاس است و نتیجه، غیر قابل پیش بینی.






    روزي كه قباد ساساني دستور نوسازي شهر دربند قفقاز را پس از اخراج خزرها صادر کرد

    قباد يكم، شاه ساساني ايران، پس از عقب راندن خزرها به آن سوي رود وُلگا و بازگرداندن نظم و آرامش به قفقاز شمالي، در ژوئيه (جولاي) سال 527 ميلادي (طبق محاسبه تقويم نگاران، پنجم جولاي) دستور بازسازي شهر دربند (واقع در داغستان امروز و تلفظ كنوني: دربنت) را صادر و بودجه لازم را اختصاص داد. قباد خسروانوشيروان وليعهد خود را به عنوان ناظر بر اين نوسازي تعيين كرد. خسرو در دوران پادشاهي خود هم بر استحكامات اين شهر افزود و آن را آبادتر كرد. داريوش بزرگ و شاپور يكم (پسر اردشير پاپكان) در سنگنبشته هاي خود، مناطق ايراني قفقاز را ذكر كرده اند. شهر دربند ميان درياي مازندران و كوههاي قفقاز در تنگه اي به عرض سه كيلومتر قرار گرفته و پادگان ایرانی آن قرن ها مانع ورود اقوام مهاجر (آوارها، خزرها و ...) به قلمرو ايران و روم مي شد و امپراتوري روم بابت اين عمل، هرساله به ايران مقداري طلا مي داد. منطقه داغستان كه اينك يك ايالت (جمهوري خودمختار) فدراسيون روسيه است در طول حكومت ساسانيان، علاوه بر حكمران غير نظامي يك مرزبان (ژنرالي با درجه اسپهبد) داشت كه عملا مقام برتر منطقه بود. مرزبانان قفقاز پس از حمله عرب، بمانند مرزبانان «فرارود» سازمانهاي خود را منحل نكردند بلكه مستقلا و يا با كمك حكمرانان ايراني محل تا زمان صفويه بكار ادامه دادند. ايستادگي آنان در سال 728 ميلادي در برابر حمله عرب كه قصد ورود به داغستان امروز را داشتند مشهور است و گور مقتولان اين ايستادگي كه به «چهل قهرمان» معروفند هنوز مورد احترام است.
    قباد يكم در دوران حكومت خود سه بار خزرها را شكست داد: در سالهاي 489، 522 و 527 ميلادي. شهر دربند (اينك داراي 100 تا 105 هزار جمعيت) در جريان نوسازي دهه سوم قرن ششم ميلادي داراي ديوارهايي به ارتفاع 20 متر و 30 برج دفاعي شد كه اين برجها عمدتا در باروي شمالي شهر ساخته شدند زيرا كه شهر از قسمت جنوبي آن امن بود و تجاوزگر وجود نداشت. كالانكايك Kalankatuk(كاگانكاتواتسيMovses Kagankatvasi ) مورخ بزرگ ارمني قرون وسطا (تحصيلكرده آتن، اسكندريه، رم و قسطنطنيه) در كتاب خود «آلوانكAluank» شهر دربند و ايالت هاي ايراني Arran ارّان (آذربايجان و داغستان امروز)، ايبريا (گرجستان و آبخازياي امروز) و سرزمين خودمختار ارمنستان را دقيقا شرح داده است و همچنین آلبانیا. («آلبانيا» به معناي كوهستاني واژه اي لاتين است كه روميان بخشي از قفقاز را خطاب مي كردند). «استرابو» قبلا در كتاب خود به شرح منطقه ايراني قفقاز پرداخته بود (اين منطقه پس از 24 قرن، در جنگهاي سه دهه اول قرن نوزدهم روسیه و ایران، از ايران گرفته شد).
    Darband.jpg
    منظره شهر دربند از زاويه ديوار قديمي آن




    ماموريت هاي سِر جان مَلكُم در ايران، تاريخي که تأليف کرد و شرح خصلت ايرانيان از زبان او


    malcom-sirjohn.jpg

    تصوير سر جان ملکم
    «جان ملكم John Malcolm» كه به پاس خدماتش به دولت متبوع خود انگلستان لقب «سِر Sir» گرفته است پنجم جولای (ژوئيه) 1813 تأليف خود «تاريخ ايران» را كه كُلّا حدود هزار صفحه است و آن را در هندوستان تكميل كرده بود به دست چاپ داد ولي تاريخ انتشار نسخه هاي اصلي، كه از آن به جاي مانده «سال 1815» را نشان مي دهد كه از آن، چنين بر مي آيد که كار چاپ و صحافي کتاب نزديك به دو سال طول كشيده بود.
    «سرجان ملكم» يك «نظامي- ديپلمات» بود كه از سال 1800 ميلادي تا 1810 سه بار به عنوان نماینده (مامور) دولت انگلستان به ايران آمده بود. انگيزه او در نوشتن اين كتاب كه قسمت هايي از آن، مخصوصا آن قسمت كه درباره منش، رفتار و روانشناسي ايرانيان است به عنوان «راهنماي» دولت هاي اروپايي (غرب) بكار رفته و مدّ نظر آنها بوده است هنوز به درستي شناخته و روشن نيست.
    «جان» از افسران واحدهاي نظامي انگلستان در «هندوستان» بود كه مامور ديدار از ايران شد. دولت انگلستان ايران آن زمان را ديوار كوتاه و فرسوده اي ديده بود كه فرانسه و روسيه ـ هر دو ـ مي خواهند از آن بالا روند و شبه قاره «هندوستان» را از چنگ آن دولت در آورند، لذا در صدد برآمده بود كه به هر وسيله، مانع نفوذ آن دو دولت اروپايي از طريق خاك ايران به هند شود و اعزام «جان ملكم» كه شايد تا آن زمان هرگز درصدد تاريخ نويسي و تحقيقات تاريخي برنيامده بود به همين دليل بود. بنابراين، «جان» يك مامور دولت متبوع خود بود و منطقا هرگونه تلاش و فعاليت او در جهت اجراي سياست انگلستان قرار داشت و يكي از كارهاي هر مامور سياسي، جمع آوري اطلاعات پيرامون حوزه ماموريت است و به احتمال زياد تاريخ نگاري او نيز «داراي هدف هاي خاص» و با تاييد قبلي دولت انگلستان بود، كه هزينه تنظيم و نگارش تاريخ او را هم تامين كرده و تسهيلات كار وي را فراهم ساخته و وسايل و افراد لازم را در اختيارش گذارده بود.
    ديدارهاي اين «مامور سياسي» دولت انگلستان از ايران مصادف با تصميم ناپلئون مبني بر محاصره دريايي و تحريم اقتصادي انگلستان و قطع دست آن از ساير كشورها بود و اعزام ژنرال گاردان و افسران و ماموران سياسي ديگر از فرانسه به ايران عمدتا با هدف برخورد با انگلستان بود. به علاوه، اين ديدارها همزمان با نخستين جنگ روسيه با ايران بود كه در سال 1803 آغاز شد.
    قرارداد ناپلئون با تزار روسيه در هفتم ژوئيه 1807 در تيلسيت كه ضمن آن ناپلئون به شرط تحريم انگلستان، دست روسيه را براي تصرف سوئد، فنلاند و مستملكات عثماني باز گذارد و تكميل و تائيد مجدد آن در 14 اكتبر 1808، ماموريت «جان ملكم» را حساس تر كرد، که فتحعلي شاه قاجار هم در اين سال (1808) به وي اجازه سفر از بوشهر به تهران را نداد، اما سال بعد او را كه باخود هداياي فراوان براي شاه قاجار آورده بود به حضور پذيرفت و چون احتمال بازگشت ژنرال گاردان به اروپا مي رفت و فشار روسيه بر ايران افزون گرديده بود راه براي امضاي قرارداد 12 مارس 1809 ايران و انگلستان هموار بود كه به موجب آن دولت ايران متعهد شد كه تعهدات نظامي خود با كشورهاي ديگر را به سود انگلستان لغو كند و اين قرارداد به مفهوم آن بود كه ژنرال گاردان و افسرانش بايد از ايران بروند كه در سال 1810 رفتند و جاي آنان را انگليسي ها گرفتند و همين عمل موجب فاجعه سال 1812 در جبهه اصلاندوز شد. مشاور توپخانه ارتش ايران در جبهه اصلاندوز يك افسر انگليسي به نام «ليندسي» بود و با آموزش او (اشتباه و يا تباني) توپخانه ايران نيروي خودي را به گلوله بست و باعث شكست ايران از روسيه شد كه با ميانجيگري و اِعمال نظر انگليسي ها قرارداد ترک مخاصمه ميان روسيه و ايران به امضا رسيد و .... بنا بر اين، مداخلات استعماري و سلطه گري انگلستان در ايران با ماموريت هاي سر جان ملکم آغاز شد که ماهيّت آن با ماموريت برادران شرلي که 102 سال پيش از آن آغاز شده بود متفاوت بود و مداخلات انگليسي ها در ايران در قرون 19 و 20 عامل اصلي کاهش وسعت، تزلزل حاکميت، عقب ماندگي و بدبختي هاي ايران و ايرانيان بشمار آورده شده است.
    وارد جزئيات تاريخ نويسي «سرجان ملكم» و اسناد و منابع او و ميزان تسلط وی بر زبان فارسي (از نظر خواندن متون تاريخي) و اطلاعاتي كه داده است نمي شويم، ولي ذكر اشاره اي كه او به منش، رفتار و روانشناسی ايرانيانِ پس از سلطه مغول كرده كه «راهنماي» غربي ها قرار گرفته لازم است.
    وي در کتاب خود ابراز نظر كرده است كه ايرانيان [که پس از سلطه غُزها و مغولان تغيير روانشناسي داده] مردماني خودخواه [خودبین ـ زیاده طلب]، متلوّن (دمدمي مزاج)، محتاط [راحت طلب]، بخیل و متفرق هستند که به سختی باهم یکدست و یکپارچه می شوند. مي دانيم وقتي که در غرب به كسي وصله «خودخواهي و خودبيني و ...» بزنند يعني كه مي شود با او وارد چانه زدن شد و احتمالا وي را خريد و .... در همین قرن چهاردهم هجري خورشيدي ما شاهد چند خرید بزرگ از این دست بودیم ازجمله خرید نیروی قزاق توسط سیّد ضیاء، خرید ژنرال نخجوان و همدستانش و اشغال نظامی ایران بدون جنگ در آگست سال 1941 (شهریور 1320)، خرید چند نظامی، سیاستمدار و عربده کش در آگوست 1953 (امُرداد 1332)برای براندازی مصدق و .... درباره معامله ژنرال هایزر و ژنرال قره باغی (آخرین رئیس ستاد مشترک در نظام سلطنتی) هم شایعاتی در جریان بوده است.
    سرجان ملكم در چند جاي كتاب خود اشاره كرده است كه «بني آدم بني عادت است» يعني عاداتش را داوطلبانه رها نمي سازد؛ به عبارت ديگر، اين خصلت ها فرهنگ ثانوي ايراني شده است!. او همچنين بر اين عقيده است كه ايرانيان بمانند ساير مردم مشرق زمين حكمران مستبد (ديکتاتور)، ولي قاطع و تامين كننده رفاه و امنيت را بر حاكم كم عرضه و ليبرال ترجيح مي دهند. [اين اظهار نظرها بايد براي ايرانيان و ايراني تبارها درس باشد كه باهم متحد و يكرنگ باشند و هدف هاي واحد داشته و ياور يكديگر باشند.].
    پس از انتشار تاريخ سرجان ملكم و پس از او ـ البته با فاصله اي زياد ـ تاريخ «سِر پِرسي سايكس» كه او نيز يك ژنرال انگليسي بود و با ماموريت نظامي و ايجاد يک نيروي رزمي براي انگلستان (اس. پي. آر) به ايران آمده بود انتشار يافت. معلوم نيست که تا سال انقلاب ـ جز دوران حکومت مصدق ـ چرا اصرار مي شد که دانشجويان از اين دو تاليف به عنوان مأخذ و منبع استفاده کنند. برخي از تاريخدانان هم در مواردي به كتابهاي اين دو «مامور رسمي دولت لندن» استناد كرده اند.
    بايد دانست كه خاطره نويسي با تاريخ نويسي تفاوت دارد. هر مامور خارجي مي تواند خاطرات (ژورنال) روزانه خود را بنويسد و ايرادي نيست، ولي تاريخ نگار شدنش آن هم درباره کشور محل ماموريت و شروع كردن از آغاز كار (گذشته بسيار دور) جاي ترديد مي تواند باقي بگذارد. تاريخ نگاري همانند روزنامه نگاري داراي اصول و قواعد است که اگر رعايت نشوند آن نوشته، تاريخ و يا خبر روزنامه به حساب نخواهد آمد. روزنامه نگاری و تاریخ نویسی قلمرو مشترک (واحد) دارند. هرچه که امروز خبر یک رسانه است فردا می شود تاریخ و یک وظیفه مورّخ دنبال کردن اخبار روز است.





    ... و بالاخره دادگاه لاهه برضد ايران راي داد - ريشه بي اعتمادي ايرانيان نسبت به سازمانهاي جهاني

    برغم حضور دكتر مصدق نخست وزير وقت در جلسه دادگاه بين المللي لاهه و مدافعات بعدي وكيل بلژيكي ايران، پنجم ژوئيه 1951 دادگاه لاهه به سود شاكي پرونده (دولت انگلستان) و بر ضد ايران راي داد!. ترومن رئيس جمهوري وقت آمريكا از حزب دمكرات براي حل مسئله از طريق تراضي طرفين، ده روز بعد اورل هريمن ديپلمات آمريكايي را براي مذاكره با دكتر مصدق به تهران فرستاد كه نخست وزير وقت، ملي شدن صنعت نفت ايران را عملي پايان يافته اعلام كرد و حاضر به سازش نشد، تهديد انگلستان كه مسئله را در شوراي امنيت مطرح خواهد كرد دست کم گرفت و بعدا نيز مناسبات ايران با انگلستان را قطع كرد.
    اقدام دادگاه بين المللي لاهه به جهانيان و به ويژه استعمارزدگان ثابت کرد که سازمانها و انجمن هاي بين المللي «دست ساخت» قدرت ها (سلطه جویان) هستند و حرف شنو آنها و ... و اين احساس به تدريج تقويت شده است. روزنامه های وقت تهران در واکنش خود، تشکیلات لاهه را «نادادگاه»، «دادگاه کشک»، «تشکیلات بله قربان گو» و ... خوانده و به اصطلاح؛ پنبه اش را زده بودند بگونه ای که هنوز در اذهان باقی مانده است و ایرانیان به سازمانهای بین المللی که عمدتا پس از هرجنگ از سوی فاتحان بوجود آمده اند اعتماد و اعتنا ندارند.






    ابتکار فرهنگی مصدق برای کاهش مهاجرت از روستاها و شهرهای کوچک به شهرهای بزرگ که براندازی 28 اَمُرداد مانع از اجرای آن شد


    azar-mehdi.jpg
    دکتر مهدی آذر

    به اظهار دکتر مهدی آذر وزیر فرهنگ وقت (آموزش و پرورش، علوم و ارشاد کنونی) در خردادماه 1332 و در جریان امتحانات نهایی تحصیلات متوسطه، دکتر محمد مصدق رئیس دولت دمکراتیک ایران به وی تأکید کرده بود که درس تاریخ در دوره تحصیلات متوسطه شامل دو بخش شود، تاریخ عمومی و ایران دو ساعت در هفته و تاریخ محل (روستا، شهر و استان محل اقامت و یا زادگاه دانش آموز) یک ساعت در هفته. اگر کتاب مدَوّن درباره تاریخ هر محل ازجمله بزرگان شهر و استان در طول تاریخ و زمان حاضر و آثار آنان وجود نداشته باشد، دبیران درس تاریخ در هر محل ـ محل کار خود ـ بروند و تحقیق، و با شرح رویدادهای محل، در گذشت زمان و صحنه ها جمع آوری و آنهارا تدریس کنند و به آنان برای این خدمت اضافی دستمزد قابل ملاحظه داده شود.
    مصدق گفته بود که هدف، علاقه مند شدن جوان به زادگاه و شهر و استان خودش است و تُربَت (گورگاه) نیاکان تا اندیشه مهاجرت به استان دیگر به ذهن او راه نیاید و زادگاه و استان از رونق نیافتد. علاقه مندی به زادگاه و استان محل اقامتِ نیاکان و دیدار از آثار و قبور آنان نتایج مهمی در طول زمان در هر نقطه از جهان داشته است و باعث نگهداری و نوسازی ماتَرک نیاکان می شود. این، باید سیاست فرهنگی ما قرارگیرد.
    مصدق در اَمرداد 1331 که خود او وزیر دفاع ملّی هم شده بود دستور داده بود که در سربازخانه ها ـ در ساعات شب به سربازان وظیفه، تاریخ ایران تدریس شود تا به عظمت وطن واقف شوند و بدانند که چرا باید برایش جانفشانی کنند. این برنامه دکتر مصدق هم پس از براندازی 28 اَمُرداد به بایگانی سپرده شد زیراکه قدرت های وقت زنده شدن ناسیونالیسم ایرانی را برای منافع خود زیان آور تشخیص داده اند.

    bernie.jpg
    بِرنی ساندِرز

    دکتر آذر که در آمریکا [در خانه پسرش و زیر مراقبت درمانی او] فوت شده است پدر دکتر هرمز آذر ـ کارشناس بنام بیماری های قلب ـ پس از براندازی مصدق و آزادشدن از زندان گفته بود که مقدمات کار جمع آوری تاریخ هر محل و تدریس به دانش آموزان را آماده کرده بود که براندازی 28 اَمُرداد روی داد. وی گفته بود که ابتکار مصدق در این زمینه بهترین روش برای پیشگیری از مهاجرت است که روستاها و شهرهای کوچکتر ویران و شهرهای بزرگ، بزرگتر و اقتصاد کشور خدماتی و نیازمند به واردات و آسیب پذیر می شود.
    بی جهت نیست که «برنارد ـ برنی ـ ساندرز Bernard Sanders» سیاستمدار سوسیال دمکرات آمریکا که در جریان کَمپین انتخابات سال 2016 این کشور یک سوم رای دهندگان را پشت سر داشت چند بار گفته بود که آسیب های 60 و چندساله وارده به ایرانیان نتیجه براندازی آگوست 1953 است که به دست انگلیس و آمریکا مشترکا صورت گرفت و باید به شکلی جبران شود.
    دکتر مهدی آذر ـ یک ناسیونالیست ایرانی بنام و از بنیادگذاران حزب ايران در دهه 1320، قبلا برنامه هاي تحصيلات متوسطه ايران را «استعماري» خوانده بود که کمکي به ارتقاء فرهنگی ملّت نمي کنند و چون پزشک و از نخستين محصلان اعزامي به فرنگ بود گفته بود که وزارت بهداري و دانشکده هاي پزشکي در هم ادغام و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکي به وجود آيد تا نياز درماني متناسب با پرورش پزشک و پرستار باشد و به همينگونه وزارت صنايع و کار و آمورش مهندس و تکنيسين بايد در هم ادغام شوند تا نتيجه بيشتري به دست آيد.
    تذکّر تیرماه 94 حمید رسایی به استناد اظهارات و خطوط قرمز رهبری در مورد امضای توافق هسته ای که در تاریخ خواهد ماند


    resaee-hamid.jpg
    حمید رسایی (حجت الاسلام)

    حمید رسایی نماینده مجلس شورای اسلامی در دوره های هشتم ونهم در وبلاگ خود
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!
    یادداشتی نوشته بود که خبرگزاری فارس 13 تیرماه 1394 آن را به این شرح نقل کرده بود:
    "من به عنوان کسی که رشته کارش تاریخ و مسایل اجتماعی است، ادعا می‌کنم که در این دو قرن گذشته در زیر هیچ قرارداد استعماری، امضای یک آخوندِ نجف ‌رفته نبوده است؛ در حالی که در زیر همه این قراردادهای استعماری، امضای آقای دکتر و آقای مهندسِ فرنگ رفته دیده می شود.!".
    رسایی نوشته بود:
    "جملاتی که [در بالا] نقل شد منتسب به دکتر علی شریعتی است که در دفاع از روحانیت اصیل و در نقد جریان روشنفکریِ وابسته بیان کرده و ثبت شده است. آنچه که شریعتی را به این واقعیت تاریخی رساند، تورّق زندگی سیـاس*ـی روحانیت شیعه در برابر زیاده خواهی دولت های استکباری بوده است. اکنون دولت یازدهم که یک روحانی ریاست آن را برعهده دارد، درحالی در آستانه توافق جامع هسته ای قرار گرفته که طرف غربی بر مطالبات غیرقانونی و ظالمانه خود اصرار دارد و رهبری معظم انقلاب نیز در دفاع از حقوق مردم با تعیین خطوط قرمز، راه تحقق آن مطالبات غیر قانونی را سد کرده است.
    با این اوصاف، دولت یازدهم در جایگاهی قرار گرفته که حجت الاسلام روحانی [رئیس جمهور] می تواند با رد شرایط استعماری، یکبار دیگر مصداقِ این واقعیت تاریخی و برداشت مورّخین و جامعه شناسان و کسانی همچون شریعتی شود و یا ....".
    رسایی اضافه کرده بود:
    هفته پیش رو [نیمه تیرماه 1394] برای دولت یازدهم و تیم مذاکره کننده، هفته ای سرنوشت ساز است. تصمیم نظام جمهوری اسلامی ایران بر اساس نص صریح قانون اساسی از سوی عالی ترین مقام کشورمان بارها بویژه در سخنرانی اخیر امام خامنه ای در جمع مسوولان عالی کشور به شکل کاملا شفّاف و صریحی مشخص شده است، با این جملات: "همه مسؤلان کشور به دنبال توافق خوب هستند، توافقی که عزّت ملّت ایران را حفظ کند، حقوق هسته ای آن را به رسمیت بشناسد و موجب لغو کلیه تحریم های ظالمانه شود". رهبر انقلاب پیش از این هم چنین تاکید کرده بودند: "توافق نکردن، شرف دارد بر توافق بَد و توافق بَد، توافقی است که این ویژگی ها را نداشته باشد. در این که ملت ایران به دنبال توافق خوب است، تردیدی نیست و حتی اگر برای این موضوع رفراندم هم برگزار شود، بدون تردید ایستادگی مسؤلان دولت در برابر زیاده‌خواهی‌های مستکبرین و پافشاری بر حقوق هسته ای، نتیجه ای است که اکثریت قریب به اتفاق آرای چنین رفراندمی را به خود اختصاص خواهد داد. در انتخابات یازدهم ریاست جمهوری هیچ یک از کاندیداها برای جذب آرای مردم، کوتاه آمدن در برابر زیاده خواهی دولت های غربی و دست کشیدن از دانش هسته ای و پذیرش شروط ظالمانه را به عنوان شعار انتخاباتی خود و راهکاری برای لغو تحریم ها انتخاب نکردند، بلکه برعکس هر شش کاندیدا بر دفاع از حقوق قانونی ملت ایران در بهره گیری از دانش هسته‌ای و رفع کلیه تحریم های ظالمانه ای که به بهانه موضوع هسته ای وضع شده اند، تاکید داشتند. تنها نقطه اختلاف آنها در خصوص شیوه برخورد با این موضوع و شعارهای هریک از کاندیداها بود که در نهایت هم شعار «چرخش همزمان سانتریفیوژها و کارخانه ها» که متعلق به حجت الاسلام حسن روحانی بود، مورد توجه مردم قرار گرفت. بنابراین، هیچ کس نمی تواند ادعا کند که مردم ما برای تحقق وعده های پوچ غربی ها که بارها و بارها «سراب» بودن آن تجربه شده، به دنبال تعطیلی دانشی هستند که این همه هزینه برای آن پرداخت شده است.".
    به گزارش فارس، رسائی نوشته بود: "امام خامنه‌ای در دیدار مهم خود با مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران، ضمن بر شمردن صفات امانتداری، تدیّن، شجاعت و غیرت برای تیم مذاکره کننده، خطوط قرمزی را یادآوری کردند که تاکنون چندبار بر آن تاکید کرده اند. قطعاً توصیف تیم مذاکره کننده به این ویژگی ها سرمایه اجتماعی ارزشمندی را برای دولت یازدهم و به ویژه دیپلمات های پای میز مذاکره به وجود آورده است. تیم مذاکره‌کننده اگر مذاکرات را به توافقی با رعایت خطوط قرمزِ تعیین شده از سوی رهبر معظم انقلاب برساند، یا به توافقی که خطوط قرمز امام خامنه ای در آن رعایت نشده تَن ندهد، علاوه بر اینکه استمرار وجود چنین صفاتی را در خود نشان می دهد، با استقبال یکپارچه همه آحاد ملت ـ موافقان و منتقدان خود ـ مواجه خواهد شد اما اگر به توافقی تَن دهد که خطوط قرمز تعیین شده از سوی امام خامنه ای در آن نقض شده باشد، در حقیقت سند ... و امین نبودن خود را امضا خواهد کرد. از یاد نبریم که سال گذشته مقام معظم رهبری چنین فرموده بودند؛ دولتی‌ها بدانند که تنها چیزی که می‌تواند آنها را به انجام وظایفشان قادر کند، تکیه بر مردم و نیروهای داخلی است. تحریم‌ها برای کشور مشکل ایجاد کرده اما اگر دشمن شرط برداشته‌ شدن آنها را، فلان مسئله‌ اساسی و آرمانی و نیز دست برداشتن از پیشرفت علمی قرار دهد قطعاً غیرت هیچ مسئولی، قبول نمی‌کند. البته دشمن فعلاً به صراحت با آرمان‌ها کاری ندارد اما اگر عقب‌نشینی بشود بعداً سراغ آرمان ها هم می‌آید بنابراین باید با هوشیاری، هدف نهایی «پیشنهادها، حرف ها و اقدامات دشمن» را درک کرد.
    رسائی در نوشته خود اضافه کرده بود: "امید ما بر این است که دولت یازدهم به راحتی این سرمایه اجتماعی را که رهبر معظم انقلاب برای آن ایجاد کرده است هزینه نخواهد کرد و برای حفظ و حراست از آن با تمام وجود برای تحقق یک توافق خوب با تعریفی که رهبر انقلاب بارها اعلام کرده اند، تلاش خواهد کرد. برخی شواهد و اظهار نظرهای مقامات عالی دولت هم حکایت از همین موضوع می کند اما اگر چنین اتفاقی رخ ندهد و آنچه در روزهای پیش رو محقّق می شود، توافق بَد و نقض خطوط قرمز تبیین شده و بی توجهی به‌ ملت ایران باشد، از دو حال خارج نیست: عبور دولت از خطوط قرمز تعیین شده توسط امام خامنه ای و یا تاثیرپذیری از یک جریان انحرافی است. امضای توافق بدون رعایت خطوط قرمز تصریح شده رهبری، یعنی «جریان سازش بیرون از دولت» توانسته بر خلاف نص صریح قانون اساسی و بر خلاف شعارهای ولایت پذیری دولت یازدهم، نظراتش را بر رییس دولت تحمیل کند.".
    به گزارش فارس، حمید رسایی [حجت الاسلام] به نوشته خود چنین ادامه داده بود:
    "آنچه که [در بالا] نوشته شد، بررسی فرض های مختلف برخورد دولت با پرونده هسته ای در این هفته [نیمه تیرماه 94] است و البته همه امید ما این است که دولت یازدهم با سرلوحه قراردادن سیاست‌های اعلام شده توسط رهبر انقلاب و مطالبه مردم مبنی بر حفظ حقوق هسته ای و عزّت ملّی، از این آزمون، سربلند بیرون آید. بنده [حمید رسایی] بدون تردید می گویم که همه ما دستی که پای توافق خوب را با همان شرایطی که رهبر معظم انقلاب تعیین کرده اند امضاء کند و یا پای توافق بَد را امضاء نکند و تَن به ذلت ندهد،‌ می بوسیم و بالعکس ....".
    ...........
    * نقل نوشتهِ آمده در بالا صرفا به این لحاظ بود که در اینجا بماند و احیانا تاریخ نگاران آن را دنبال کنند. یکی از کارهای تاریخ نگار دقّت روی تذکرات و بررسی توجه به آنها و نتایج حاصله در کوتاه مدت و دراز مدت است و نیز مقایسه وضعیت دیروز و امروز (پیش از انجام عمل و پس از آن، نتایج مثبت و منفی هر رویداد و ...).





    دکتر هوشنگ طالع: تمدید قرارداد «ان پی تی» خلاف قانون اساسی بوده و دارای وجاهت قانونی نیست

    دکتر هوشنگ طالع نویسنده، پژوهشگر و ناسیونالیست ایرانی بنام و زمانی از اعضای پارلمان و استیضاح کننده امیرعباس هویدا در یادداشت شماره 427 خود (مورّخ 14 تیرماه 1349) نوشته است:
    قرارداد «ان پی تی» برخلاف قانون اساسی از سوی رییس جمهور وقت تمدید شده است. از این رو، دارای وجاهت قانونی نیست. در نتیجه، ایران از نظر حقوقی (داخلی و بین‌المللی) دارای هیچ محدودیتی در زمینه‌ی «امور هسته‌ای خود» نیست.
    دکتر طالع افزوده است: از آنجا که مذاکرات ژنو و بیانیه‌ی لوزان برپایه‌ی آن فعل (تمدید قرارداد بدون رعایت قانون اساسی) انجام گرفته است و دنبال می‌شود، هیچ بارِ حقوقی برای ملت ایران نمی تواند داشته ‌باشد. به علاوه، از آنجاکه قرارداد «ان. پی. تی.» با ملاحظهِ مراحل قوانین داخلی ایران تمدید نشده، پذیرش هر توافق نامه در آن چارچوب و به استناد آن ـ زیرِ هر پوشش؛ بیانیه، بیان‌نامه، گام ‌مشترک، همکاری‌مشترک و ... که باشد، نمی تواند ذرّه‌ای از استقلال کامل و اختیارات ایران را در زمینه‌ی امور هسته‌ای اش بکاهد که خلاف قانون اساسی کشور است و در نتیجه دارای وجاهت قانونی نیست و این چنین قراردادهایی هیچ‌گونه مسئولیتی را متوجه ایران نمی‌کند، تنها عاقدان آن را می‌توان مورد بازخواست قرار داد.
    با «توپ و تشر» شاید برای زمانی کوتاه بتوان «فعل غیرقانونی» را بر کرسی نشاند، اما نمی‌توان برایش وجاهت قانونی دست‌ و پا ‌کرد.






    صدور 594 پروانه انتشار در 3 ماه! ـ عادت نسل نو به دیجیتال و مختصر خوانی ـ کمک مالی دولت عامل ترغیب ـ مجله با 300 نسخه فروش!

    تهران ـ 13 تیرماه 1394 ـ خبرگزاری مِهر: دبیرخانه هیأت نظارت بر مطبوعات اعلام کرده است که این هیات در سه ماه نخست سال 1394 (فصل بهار) با صدور مجوّز 594 نشریه موافقت کرده که 349 مورد آن نشریات چاپی (مکتوب) و 245 مورد دیگر آنلاین بوده اند.
    در این اطلاعیه آمده است که هیات نظارت در آن سه ماه 8 جلسه تشکیل داده بود و وزیر ارشاد در آن جلسات حضور داشت.
    ـ ـ ـ ـ ـ
    جمهوری اسلامی ایران شاید تنها کشور در جهان باشد که برای وبسایت هم مجوز صادر می کند و این، در حالی است که از سال 2004، در تعریف ـ همه وبسایت ها در مجموعه «سوشل میدیا» قرار گرفته اند که عبارتند از: بلاگ ها، ویکی ها، وسائل اشتراک عکس، سوشل بوک مارکینگ ها، تَگینگ ها، سوشل نِت ورک ها ازجمله فیس بوک، تویتر، مای سپیس و پیدایش انواع تازه رو به افزایش است. به این مجموعه که در شبکهِ شبکه ها قرار دارند، رسانه همگانی و یا اختصاصی (ارتباط محدود و دوجانبه) اصطلاحا صدای مردم هم گفته می شود و شمار آنها به صدها میلیون بالغ می شود.
    در جمهوری اسلامی ایران هجوم برای کسب مجوز جهت انتشار نشریه در حالی است که در سراسر جهان، روزنامه ها و مجلات قدیمی دارند دست از انتشار می کشند و آنلاین می شوند و دلیل آن رو به کاهش بودن مخاطبان، عادت نسل نو به دیجیتال و مختصر خوانی و انتقال اخبار به صورت رایگان از طریق سرچ انجین ها است. به علاوه، کمبود روزنامه نگار واقعی و وفادار به اصول ژورنالیسم.
    تعدّد روزنامه و مجله در ایران امروز به حدّی است که دکه ها دچار تنگی جا برای عرضه هستند. ناشر یک مجله که یک روزنامه نگار قدیمی و معروف است می گوید که مجله او با محتوای خوب و مورد نیاز، تنها سیصد نسخه فروش دارد!. کمک مالی دولت یکی از عوامل ترغیب افراد به انتشار نشریه است. در ایران، دولت به وبسایت های خبری هم کمک مالی می کند ـ دولتی که گرفتار مشکل تورّم (نقدینگی) است.
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    14 تیر

    در قلمرو دانش


    نيروي جاذبه و 3 قاعده حركت


    0705newton.jpg

    نيوتن
    ايزاك نيوتن دانشمند انگليسي (1643 ـ 1727) پنجم ژوئيه 1687 تاليف مهم خود «اصول رياضي فلسفه طبيعي» را منتشر ساخت. وي با توسل به قواعد كپلر و حركت ستارگان، نيروي جاذبه و 3 قاعده حركت را كه پايه علم «مكانيك» هستند (در مورد اجسام متحرك بر روي كره زمين) به دست داد. او با تجزيه نور خورشيد از طريق عبور دادن آن از منشور، همچنين ثابت كرد كه آن نور (اصطلاحا سفيد) از طيفي از انوار به وجود مي آيد كه داراي طول موج مختلفند. نيوتن همچنين كلكولس (حساب فاضله) تكميل شده را ارائه داد.





    اختراع بی سیم (رادیو)


    marconi.jpg

    G. Marconi
    گوگلیلمو مارکونی (1874 ـ 1937) ایتالیایی در سال 1895 و یک سال پس از درگذشت فردریک هرتز آلمانی و با استفاده از تجربه او روی امواج الکترومانیتیک موفق به استفاده از این امواج در انتقال پیام و ساخت بی سیم شد. وی که اطاق زیر شیروانی خانه اش (اتک=اتیک و با تلفظ آمریکایی: ادک)را تبدیل به آزمایشگاه فیزیک کرده بود بعدا به انگلستان رفت و به تکمیل اختراع خود پرداخت و دوم ژوئیه 1897 اختراع «بیسیم» را در لندن به نام خود به ثبت داد. از این اختراع نخست در ارسال تلگرام و سپس سخن پراکنی استفاده شد و رادیو بوجود آمد.
    رسانه های جهان دوم ژوئیه 2007 به مناسبت یکصد ساله شدن استفاده از امواج الکترومانیتیک (بی سیم) که به ساخت رادیو انجامید فیچرهای متعدد حاوی شرح حال مارکونی مخترع آن منتشر کرده بودند.





    سالمرگ بانو «ماري کوري» کاشف راديوم

    چهارم ژوئيه 1934 (پنجم ژوئيه به وقت تهران) ماري کوري دانشمند فرانسوي فيزيک که به اتفاق شوهرش «پير» در سال 1898 موفق به کشف عنصر راديواکتيو «راديوم» شده و در طول چهار سال بعد از آن به تکميل کشف خود پراخته بودند درگذشت.
    "پير کوري" شوهر ماري قبلا در يک حادثه رانندگي کشته شده بود. اين زن و شوهر دانشمند در سال 1903 برنده جايزه نوبل فيزيک شده بودند.

    madamCUREE.jpg
    Marie Curie










    در دنياي تاريخ‌نگاري



    افشاگر ظلم سیاه


    philip-curtin.jpg

    Philip Curtin
    فیلیپ کورتین تاریخدانی که نیم قرن از عمر خودرا صرف پژوهش درباره انتقال نزدیک به ده میلیون بـرده سیاهپوست از آفریقا به قاره آمریکا کرد و به تشریح جزئیات این بزرگترین و غم انگیز ترین تجارت انسان در بیش از ده کتاب پرداخت که داستان نگاران و سینماگران به یافتن سوژه از میان آنها سرگرم شده اند 15 ژوئن 2009 در 87 سالگی درگذشت. پیش از تلاش پروفسور کورتین، بسیاری از نکات حساس این تجارت انسان در پرده ابهام بود. وی ضمن پژوهش های خود از چند شورش سیاهپوستان که در آفریقا و عمدتا آفریقای غربی شکار و با کشتی به قاره آمریکا منتقل می شدند پرده برداشته که سه چهار مورد آن در میان راه و در کشتی های حامل بـرده صورت گرفته بود. کورتین برای یافتن جزئیات این جنایت که حدود 250 سال طول کشیده بود 48 سفر به قاره آفریقا و کشورهای آمریکای لاتین و جزایر کارائیب کرده و آرشیوها و گزارش های ناخدایان کشتی ها را خوانده بود. بیشتر این تجارت توسط پرتغالی ها صورت گرفته بود.








    در قلمرو رسانه‌ها


    فيلم مستند «فارنهايت - ناين ايلون» سينما و ژورناليسم را به صورت رسانه واحد درآورد


    75m.jpg
    مايکل مور پس از دريافت جايزه اسکار

    در تفسير و اظهار نظرها درباره فيلم مستند «فارنهايت - ناين ايلون» ساخت «مايكل مور» كه نمايش آن از اواخر ژوئن 2004 آغاز شده بود سخن از يك انقلاب در صنعت فيلم سينمايي به ميان آمده بود.
    طبق اين تفسيرها، ابتكار «مايكل مور»، سينما و ژورناليسم را كه دو پيكر، از مجموعه رسانه هاي همگاني هستند به صورت يك رسانه واحد درآورده است و گفته شده است؛ كار او كه يك پديده تازه بود اقتباس و دنبال خواهد شد و در آينده نمونه هاي ديگر فيلمهاي سينمايي از اين دست به بازار خواهد آمد كه از تلفيق گزارشهاي مستند و مصاحبه با افراد حقيقي و نمايش صحنه هاي واقعي با هدف مشخص، و تحت عنوان يك سوژه توليد خواهند شد و اين، چيزي جز ازدواج ژورناليسم و صنعت سينما نيست و نسل نو خواهان مشاهده واقعيات است تا تخيّل. اين نسل بيش از نسلهاي گذشته مشكلات سياسي ـ اجتماعي را لمس مي كند و در جستجوي يافتن ريشه آنها و شناخت مسئول و يا مسئولان است.
    به اظهار برخي از اصحاب نظر، فيلم فارنهايت 9/11 برخي ضعف هاي حكومت جورج دبليو بوش را منعكس ساخت. اين صاحبنظران گفته اند که اين فيلم حلقه هاي ضعيف جامعه آمريكا از جمله فقر برخي از مردم را هم نشان داد تا براي رفع آن اقدام شود. بنا به همين اظهار نظرها، اين فيلم با اسناد غير قابل انكار نشان داد كه يك دولتمرد (اشاره به جورج بوش رئيس جمهور وقت) از فرصت هاي به دست آمده ، براي اجراي نيات قديمي [و احيانا شخصي] خود استفاده كرده است. اين فيلم، به نظر مفسران وارد در امور رسانه هاي همگاني، روش تهيه گزارشهاي مصوّر را هم تغيير خواهد داد و تهيه كنندگان اين گزارشها را مجبور خواهد كرد كه بيش از گذشته وارد عمق مسائل شوند و از همه جنبه هاي قضيه تصوير بگيرند تا خريدار داشته باشند و اين است درس مهمي كه فيلم فارنهايت 9/11 به تصوير برداران گزارشهاي روز داده و آنان را به تامل و تغيير روش كه همانا تكامل حرفه اي است وادار كرده است.
    نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.




    شماره 15 مجله روزنامک (تیرماه 1394) که سرمقاله آن در اشاره به دمکراسی، تمدن و ژورنالیسم در زیر آمده است

    می توانید مطالب شماره 15 مجله روزنامک (تیرماه 1394) را در اِدیشِن آنلاین آن بخوانید:

    روی جلد این شماره:

    Jeld-15-b.jpg



    فهرست مطالب شماره 15 مجله روزنامک:

    Fehrest-15.jpg



    ـ ـ ـ ـ ـ
    بخشی از سرمقاله :
    ـ ـ ـ ـ ـ
    بخشی از سرمقاله شماره 15 که حاوی چند پرسش مخاطبان و پاسخ ناشر (نوشیروان کیهانی زاده) به آنها است با تیتر «دمکراسی سازنده تمدن است و ژورنالیسم ستون دمکراسی»:

    ... در طول ماه گذشته پرسش های متعدد واصل شد که به بخشی از آنها در تاریخ آنلاین برای ایرانیان پاسخ داده شد و در اینجا به چند پرسش اساسی دیگر. در صفحات پرسش و پیام این شماره مجله هم به شماری از پرسش ها مشروحا پاسخ داده شده است.
    سه مخاطب جداگانه پرسیده اند که اوضاع جهان را چگونه می بینیم؟. یکی از این مخاطبان نوشته است که پیش بینی چنین وضعیتی را که جهان امروز در آن فرو رفته است نمی کرد. سقوط سوسیالیسم که انسان ذاتا و قاعدتا خواهان برابری اقتصادی ـ اجتماعی است به خواب او هم نمی آمد و باور نداشت که بدون یک جنگ بزرگ، همه کنار بکشند و یک قدرت باقی بماند و اقمارش. حتی بر سقوط و نمی خواهم بگویم «مرگ سوسیالیسم و شاخه های آن» هیچکس ابراز تأسف نکرد و نگریست. مخاطب نوشته است که 83 ساله است و با وجود لب ِ گور بودن، آرزوی عدالت و تأمین برایری ها برای انسان را از دست نداده است.
    ـ در پاسخ این مخاطبان عزیز باید بگوییم که این نگارنده هم احساس می کند که جهان اینک بدترین ادوار را می گذراند ـ دوره ای کاملا متفاوت از ادوار گذشته. هیچگاه بمانند امروز، اصحاب منافع، معامله گران و دلالان از پشت پرده کلید امور جوامع (تصمیم گیری دولت ها) را به دست نداشتند و برای کسب پولِ هرچه بیشتر و بدون توجه به انسان و مقام انسانیت به هر کاری دست می زنند. برای مثال؛ صاحبان شرکت های هواپیمایی آمریکا در یکدیگر ادغام شده اند تا رقابت نباشد و بهای بلیت را ـ به دلخواه ـ بالا بـرده اند. در دنیای امروز از قاعده و اصول ـ آنگونه که در کتاب های درسی خوانده ایم ـ خبری نیست، همه اش ظاهری ـ روی کاغذ و ساختگی است با هدفِ داشتن و یا از دست ندادن منفعت و قدرت. آیا کسی تصوّر می کرد که در یک کشور 318 میلیونی، ازدواج زن با زن و مرد با مرد قانونی شود. می دانیم که یک اقلیت ـ اقلیتی کوچک، امّا پُر سر و صدا در جستجوی آن بودند. آیا نظم طبیعت آن را بَرمی تابَد؟، آیا نظر مذهبیون را استعلام کرده بودند؟ و .... در عالم سیاست هم وضع از این بهتر نیست. برپایه خصومت شخصی با یک فرد به لیبی رفتند و آرامش این کشور را برهم زدند و آن را به صورت کانونی از آتش و زادگاه ... در آوردند. همین طور در عراق، افغانستان و ... زیرا که بر این باورند که در هوای توفانی، پرواز بهتری دارند. اینکه نوشته بودید که کسی بر سقوط سوسیالیسم تأسف نخورد، برای این بود که آن سوسیالیسم با انقلاب اصطلاحا پرولتاریا (مردم ورکینگ کلاس و برخاسته از هیچ و با رفتاری خشن و حس انتقام جویی) و یا در نتیجه جنگ (کشورهای اروپای شرقی و جنوبی) و بدون آمادگی جامعه به اجرا در آمده بود و در مدیریّت؛ خشونت و ندانمکاری در کار بود. از نظام های ایدئولوژیک رسانه های آن جوامع پاسداری می کنند که آن نظام ها به ژورنالیسم اهمیت ندادند و لذا از پشتیبانی یک ژورنالیسم توانمند و حرفه ای برخوردار نبودند و با یک تلَنگُر بزیر افتادند و به فراموشی سپرده شدند. اگر نویسنده و تاریخ نگار داشتند فراموش نمی شدند و ای بسا که از خاک بر می خاستند. با این تجربه است که اصحاب منافع در همه کشورها ـ هر جائی که بتوانند ـ کنترل ابزارهای ژورنالیستی (نشریات، کتاب، کسب و کنار نمایش و ...) را به دست می گیرند تا مغزها را در راهی که بخواهند قرار دهند و اندیشه سازی کنند و چون ابزار تبلیغ را در انحصار خود دارند دمکراسی را هم که از دهها سال پیش تنها نامی از آن باقی مانده است در کنترل دارند و برحسب منافع، پارلمان و دولت تغییر می دهند. دمکراسی از دل تمدن زاده می شود و نیز تمدن می سازد که مخصوصا در دهه های اخیر آن نیست که در کتاب ها و نظرات اندیشمندان آمده است. تا کسی از رمز و رموز دمکراسی و تعاریف و اصول آن آگاه نشود نخواهد توانست با چشم باز و روش درست ـ روشی که به سود جامعه باشد در آن مشارکت و دولت تعیین کند که گفته اند تمرین دمکراسی مهم است و اگر تمرین مطابق اصول نباشد به مثابه عِلم بی عمل است و تئوری های آن در کتاب ها و در قفسه ها خاک می خورد و می دانیم که ژورنالیسم و ژورنالیست های یک جامعه ستون دمکراسی آن جامعه هستند و این ستون باید به قدری استوار و از مصالح خوب ساخته شده باشد که با هر بادی نلرزد. جماهیریه فروپاشیده شوروی روشن ترین مثال. اگر این جماهیریه ژورنالیست خوب پرورش داده بود این ژورنالیست ها با قلم خود نمی گذاشتند گورباچف فریب وعده های غرب را بخورد و پوتین امروزه این قدر انعطاف ـ در برابر قدرت رقیب ـ داشته باشد. چند روز است که روس ها به اندیشه توسل به قاضی دادگاه برآمده اند که آیا تجزیه سرزمین های بالتیک ِ شان قانونی بوده است یا نه. این آغاز بسیار خوب و منطقی و دنیاپسند است که سر دراز خواهد داشت. آیا ژورنالیسم روسیه این اندیشه را دنبال و تقویت کرده است؟؛ تا احساس ناسیونالیستی روس ها غلیان و رقیب را ساکت کند، نه. نویسندگان، مورّخان، ژورنالیست ها و همچنین ناسیونالیسم روس ـ اگر احیاء شود که کمونیست های جعلی آن را کشتند ـ این دوره تاریخی نامطلوب طولانی نخواهد بود. روسیه میان اروپا و آسیا (غرب و شرق) قرار گرفته و می تواند نقش آفرین باشد. به دولت مسکو می گویند که تو نباید از یک روس که نه با یک رفراندم سراسری بلکه به تصمیم سه نفر ازجمله یک الکلی، پس از قرن ها زندگی مشترک از پیکر وطن جدا افتاده است دفاع کنی و بگویی که تجزیه وطن غیر قانونی بوده است. آیا خودشان اجازه می دهند که کشورهایشان به آن گونه تجزیه شوند و .... همین زورگویی به ایران ـ یک کشور مستقل و دارای حاکمیت ملی و 1200 سال یک ابرقدرت. آنها رطب خورده هایی هستند که منع رطب می کنند. آیا می شود به یک آهنگر گفت که باید کارگاهش را ببندد و در خانه هم بازرس بگذاریم زیرا که ممکن است در کارگاهش چاقو بسازد و با چاقو می توان آدم کشت!.
    یک مخاطب پرسیده است انگیزه شما (این نگارنده) که از جیب خود و با زحمت و دانش خویش بدون هرگونه چشمداشت مادی، تاریخ آنلاین برای ایرانیان را با این وسعت به وجود آورده و نگهداری می کنید چیست تا ما هم همان راه را انتخاب کنیم؟.
    ـ تاکنون صدها و بلکه هزاران تَن و شاید برخی به اشاره دولت هایشان این سئوال را کرده اند. انگیزه این نگارنده زنده نگهداشتن خاطره عظمت گذشته ـ عظمت در سیاست، اقتصاد، مدیریت، ادبیات، دانش، اندیشه و میهندوستی ـ خودمان است تا ایرانیان و ایرانی تبارها ـ صرف نظر از اینکه در کجا زندگی می کنند ـ احساس ِ بزرگی کنند. ببینید، فردی که بداند فرضا پدربزرگ و یا پدر ِ پدر ِ پدرش مرد بزرگی بود و چنین و چنان کرد، خودرا بزرگ می پندارد، غرور خودرا از دست نمی دهد و به بزرگی می رسد. ایران 12 قرن ابرقدرت نظامی ـ سیـاس*ـی و 5 قرن ابرقدرت در اندیشه، دانش و ادبیات بود. ایرانیان باید این را بدانند و بر خود ببالند و نیز بدانند که در طول تاریخ چه عواملی به آنان زیان وارد ساخته اند و چرا؟؛ تا احتیاط کنند. به علاوه آگاه از گذشته ملل دیگر ـ دانش، ادب و هنر آنان که به دورنگری ِ شان کمک می کند. به قول دکتر باستانی پاریزی، نباید دانش و هنر خودرا بگور بریم. 14 سال پیش روزی که خواستیم تاریخ آنلاین برای ایرانیان را دایر کنیم که آن را از نیم قرن به صورت پراکنده در رسانه ها منتشر می کردیم، برخی از همکاران خانه نشین (اخراجی های سال 1359 از رسانه ها) به من گفتند: دیگران درآمد نفت ایران را می خورند، تو می خواهی برایش تاریخ بنویسی و اندرز بدهی ـ تورا بدون منطق و دلیل قانونی و پرداخت غرامت معتارف، از حرفه مورد علاقه ات بیرون کردند، آیا این، برای پند گرفتن کافی نبوده است؟.
    مخاطب دیگر پرسیده است: امروزه که مردم حوصله رفتن به کتابخانه برای خواندن ندارند و بهای کتاب هم خیلی بالا است و در خرید آن احتیاط می کنند، برای خواندن چه باید کرد؟.
    ـ امروزه در کشورهای دیگر، اگر عضو یک کتابخانه عمومی و یا پژوهشی شوید و کارت بگیرید می توانید با سِلفون (موبایل) و یا تابلت (تَبلِت) خود ـ از راه دور به همه کتاب های دیجیتال آن کتابخانه دسترسی داشته باشید و همچنین آدیوبوک های الکترونیک
    e – audiobooks
    کتابخانه ها سالهاست که Overdrive بکار می برند. همچنین با تابلت خود می توانید بسیاری از کتاب های کتابفروشی ها و مؤلفان را دانلود کنید.
    و پاسخ به آخرین سئوال در این مقاله زیرا که در مجله جای بیشتری برای آن در نظر گرفته نشده است. مخاطب پرسیده است که راه پایان دادن به «بَزَک کردن رسانه ای» که مقام رهبری در یکی از نطق اخیر خود به آن اشاره کرده بودند، از دیدگاه شما چیست؟.
    ـ یک مخاطب تاریخ آنلاین و ادیشن آنلاین این مجله با ارسال یک مقاله طولانی راه حل ارائه کرده است و این مقاله در همین شماره مجله و در صفحات رسانه ها (صفحه 30) درج شده و تیتر آن با کلماتِ «راه حل بَزَک کردن رسانه ای ...» آغاز می شود. به نظر او و این نگارنده و بسیاری از روزنامه نگاران و اهل حرفه، افزودن شرط «روزنامه نگاربودن» بر شرایط متقاضی پروانه در قانون مطبوعات مصوّب 1364، تا روزنامه به قول «نویسندگان روزنامه کیهان» اجاره نرود و در کنترل اصحاب منافع و جناج ها قرارنگیرد. روزنامه حزبی ـ جناحی تعریف و اسم دیگر دارد تا حرفه ای.

    نوشیروان کیهانی زاده






    درگذشت «عطا بهمنش» ورزشی نگار بی جانشین ایران در 94 سالگی

    عطا بهمنش گزارشگر و ورزشی نویس بنام ایران با هفت دهه تجربه ژورنالیستی یازدهم تیرماه 1396 و در روز جهانی ورزشی‌نگاران رسانه ها، در 94 سالگی درگذشت. عطا در کرمانشاه به دنیا آمده بود.
    بهمنش از یک ماه پیش از وفات، در بیمارستان بانک ملّی در تهران بستری بود. وی ورزشی نویسی و پوشش مسابقات را از سال 1330 آغاز کرده بود. عطا که چند سال بعد گزارشگری برای رادیو ایران را بر ورزشی نویسی برای نشریات افزوده بود پس از یکی شدن سازمانهای رادیو و تلویزیون دولتی، گزارشگر هر دوی آنها شد و به این کار تا چندی پس از پیروزی انقلاب ادامه داد که بمانند بیشتر روزنامه نگاران حرفه ای برکنار شد. گزارش شده است که بهمنش در آرژانتین سرگرم پوشش یک مسابقه جهانی بود که از تهران به او خبردادند که دیگر در صدا و سیما سمتی ندارد و برکنار شده است. بهمنش که چندین مسابقه جهانی در کشورهای دیگر را پوشش داده بود پس از کنار گذارده شدن از رادیوتلویزیون بکار ورزشی نویسی برای نشریات ادامه داد تا اینکه دوباره به کار در سازمان رادیو تلویزیون بازگشت. وی همچنین یک مؤلف کتاب و تفسیر نگار بود. در عشق و علاقه عطا به ژورنالیسم تردید نبوده است و همین عشق و علاقه از عوامل طول عُمر او بود. او یک ژورنالیست حرفه ای تمام عیار بود. در دهه 1350 در یک نشست مطبوعاتی دهها نفره در مؤسسه مطبوعاتی اطلاعات، از عطا بهمنش به عنوان مرد بی جانشین یاد شده بود.
    در پی فوت، مقامات دولتی مربوط اعلامیه صادر کردند و رسانه ها گزارش نوشتند که این قدردانی و بزرگداشت باعث دلگرمی روزنامه نگاران شده است.
    ata.jpg
    عطا بهمنش در دو مرحله عُمر
     

    ...zαнrα...*

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/09/16
    ارسالی ها
    3,488
    امتیاز واکنش
    30,283
    امتیاز
    913
    محل سکونت
    تبــــ❤️ـــریز
    14 تیر

    ساير ملل


    جنگ دريايي چشمه، سياست روسيه تزاري بر استقرار در مديترانه و ازدست رفتن همه دستاوردها در 2 دهه اخير

    جنگ دريايي سه روزه «چشمه» ميان ناوگان روسيه و عثماني در درياي اژه از پنجم جولاي (15 تيرماه) 1770 آغاز شد و آخر وقت هفتم جولاي (ژوئيه) اين سال با شكست سخت ناوگان عثماني پايان يافت و دولت روسيه خبر اين پيروزي را توسط يك فرستاده ويژه به دولت ايران اطلاع داد كه در تاريخ، اقدامي تعجب برانگيز توصيف شده است. در آن زمان براي سياست خارجي دولت روسيه دو هدف در اولويت قرار داشت؛ يكي گرفتن سهم در منطقه مديترانه و ديگري رسيدن به آبهاي اقيانوس هند تا در سلطه بر ملل فاقد توپ دورزن و ناو توپدار از ساير استعمارگران اروپايي عقب نماند. تزار وقت براي رسيدن به هدف يكم، ناوگان خودرا براي جنگ با عثماني، از بالتيك به درياي اژه فرستاده بود كه نتيجه اش نبرد دريايي چشمه بود. [ديديم که دولت مسکو پس از فروپاشي شوروي که برجاي امپراتوري روسيه نشسته بود چه آسان يوگوسلاوي، ليبي و ... ـ دوستان قديمي در مديترانه را ازدست داد و از آن جمع تنها سوريه برايش مانده است.].
    روسيه تزاري مي دانست كه بدون داشتن برتري برعثماني و ايجاد يك بيم دائمي از تعـ*رض در دل سران استانبول، حضور در اژه و گسترش نفوذ رواني در مناطق شمالي درياي مرمره (مناطق بلغارنشين و اسلاونشين بالكان جنوب شرقي) نخواهد توانست به هدف خود در مديترانه دست يابد و بدون در اختيار داشتن افغانستان و غرب رود سند (بخش غربي پاكستان امروز) به اقيانوس هند برسد. روسيه همچنين مي دانست كه بدون دوستي با دولت تهران و جلب اعتماد اين دولت نمي تواند به هدف دوم دست يابد. روسيه همچنين واقف بود كه عثماني با ايران بر سر مناطقي در قفقاز و بين النهرين (عراق امروز) اختلاف و درگيري دارند و تا اين حالت ادامه داشته باشد، استانبول (عثماني) جرات انتقال همه نيروهايش را به جبهه احتمالي با روسيه نخواهد داشت؛ بنابراين اختلاف ايران و عثماني بايد ادامه مي يافت. با اين دو هدف، روسيه قصد تعـ*رض به قلمرو ايران را در سر نداشت؛ راه دوستي و اتحاد با ايران را جستجو مي كرد، ولي پيروزي اش در جنگ دريايي «چشمه» سبب شد كه استراتژي قبلي تغيير كند و به تدريج مدعي قفقاز ايران شود. پيدايش ناپلئون در فرانسه و درافتادن او با دولت لندن و اتحاد موقت با ايران، بي اطلاعي دولت تهران از وضعيت و واقعيت هاي وقت اروپا و بي تجربه بودن در بازي هاي ديپلماتيك (به ويژه ديپلماسي چماق و هويج = يك ساعت اخم كردن، نهيب زدن و تهديد كردن و ساعت بعد چهره بازكردن و لبخند زدن)، خاطره بد گرجي ها از انتقامي كه آغا محمدخان قاجار از آنان در پي نزديك شدن به روسيه گرفته بود و درنتيجه نااميد شدنشان از تهران سبب شدند كه دولت تزار تا سال 1828 در چند جنگ بر عثماني و ايران فائق آيد و مرزهاي ايران و عثماني (تركيه) را در آن منطقه به خطوط امروز محدود كند كه اين متصرفات تنها تا سال 1991 (فروپاشي شوروي كه برجاي امپراتوري روسيه نشسته بود) برايش باقي ماندند.
    به باور تاريخدانان، از آنجا كه درپي انحلال پيمان ورشو (يكم ژوئيه 1991) كه حاصل روسها از دادن 27 ميليون كشته در جنگ با هيتلر بود و خلف وعده هاي اواخر دهه 1980 واشنگتن و لندن به گورباچف و توسعه ناتو؛ ناسيوناليسم روس را بيدار ساخته و درآستانه ورود مجدد به ميدان سابق است. غرب با درك اين واقعيت، دست بكار شد و آغاز به بستن راههاي روسيه کرد و امضاي پيمان استراتژيک با عراق و افغانستان در اجراي همين سياست بوده است که افغانستان از زمان استقلال و عراق از کودتاي 1958 متحد مسکو بودند.
    به نظر اين تاريخدانان، غرب با توافق سران 4 گانه (آمريکا، انگلستان، فرانسه و آلمان) در گوادلوپ در 1978 که به باقي ماندن شاه کمک نکنند، نه تنها ايران را به عنوان متحد و دست كم يك دوست از دست داده بلكه يک مخالف و معارض از آن بوجود آورده است که ممکن است کمکي براي بازگشت روسيه به قدرت باشد.






    روزي که ونزوئلا اعلام استقلال كرد


    bolivar-simon2.jpg
    Simon Bolivar

    ونزوئلا پنجم ژوئيه 1811 به همت سيمون بوليوار، به عنوان نخستين سرزمين آمريكاي لاتين كه از استعمار اسپانيا خلاص مي شد اعلام استقلال كرد كه روز ملي اين كشور است. ولي اين استقلال ديري نپاييد و اسپانيا بوليوار و ياران او را فراري داد.
    بوليوار پس از ديدار از اروپا، اين بار با توسل به جنگ اسپانيا را از ونزوئلا و چند سرزمين ديگر امريكاي لاتين بيرون راند. با اين كه اسپانيا از 1821 ديگر توان جنگ با بوليوار را نداشت، استقلال ونزوئلا از سال 1823 صورت عمل به خود گرفت.
    اسپانيايي ها از سال 1522 ميلادي در ونزوئلا مستقر شده بودند، ولي چون اين سرزمين فاقد طلا بود و اسپانياييها در جستجوي طلا بودند، در يكي دو قرن اول توجهي به آن نداشتند. مهاجران اروپايي و بوميان و بردگان سياهپوست كه عمدتا در مناطق شمالي ونزوئلا زندگي مي كردند از راه كشاورزي معاش خود را به دست مي آوردند كه پس از كشف نفت در اين سرزمين، از قرن بيستم اوضاع چهره ديگري به خود گرفت. مرور زمان ثابت کرده است که مسائل ونزوئلا، پس از کشف و استخراج نفت که مشتري عمده آن ايالات متحده بوده است، نتيجه همين نفت است.





    «پنجم جولای» و دو رویداد در تاريخ الجزاير - بهاي گزافي كه فرانسه براي استعمار الجزاير پرداخت كرد


    0705ghader.jpg

    عبدالقادر قهرمان ملي
    دولت فرانسه در سال 1830 در صدد تصرف الجزاير بر آمد و پنجم ژوئيه اين سال شهر الجزيره و مناطق اطراف آن را گرفت ولي براي استعمار همه الجزاير مجبور شد چهل سال جنگ كند كه 17 سال، قهرمان بزرگ اين جنگ عبدالقادر (1883 - 1808) فيلسوف صوفي و انديشمند الجزايري بود که لقب قهرمان ملي الجزايري ها را به دست آورده است.
    الجزاير كه از سال 106 پيش از ميلاد جزيي از قلمرو امپراتوري روم شده بود اواخر قرن هفتم ميلادي ضميمه ممالك اسلامي شد و پس از آن نيزهرچند وقت يك بار زير نگين عثماني و يا قدرتهاي اروپايي قرار مي گرفت، اما از نوعي خود مختاري و فدراسيون قبايل برخوردار بود. اين قسمت مديترانه، از دير زمان سواحل نا امني داشت كه مرکز فعاليت باجگيران دريايي بود و اين گروه سرانجام از ناوگان آمريكا و بعدا انگلستان شكست خوردند. در آغاز قرن نوزدهم يهوديان و تجار الجزايري به ناپلئون امپراتور فرانسه وام نقدي داده بودند كه پس از تبعيد ناپلئون، پول خود را از دولتهاي وقت فرانسه مطالبه مي كردند و چون در دهه سوم قرن 19 در وصول طلب خود سماجت كردند شارل دهم پادشاه وقت فرانسه در صدد تصرف الجزاير بر آمد و به اين سرزمين كه به محاذات فرانسه در سوي ديگر درياي مديترانه قرارگرفته است نيرو فرستاد و بالاخره الجزاير به تصرف فرانسه درآمد.
    پس از جنگ جهاني دوم، الجزايري ها براي كسب استقلال خود بپاخاستند و امان فرانسه را بريدند تا در اوايل سال 1962 وعده آن را گرفتند و در ژوئيه موفق به كسب آن شدند. آنان پنجم ژوئيه در سال 1962 را به اين جهت سالروز استقلال خود اعلام کردند که مصادف با پنجم ژوئيه بود و 132 سال پيش از آن در همين روز فرانسويان الجزاير را مورد حمله نظامي قرار داده بودند. به اين ترتيب پنجم ژوئيه روز ملي الجزاير است.





    یادآوری خونین ترین نبرد برادرها ـ نبرد گتيسبرگ ـ در سالروز پايان آن با هدف یک هشدار


    gettysburg-merged.jpg
    صحنه اي ازنبرد گتیسبورگ و اجساد محصول آن

    سوم جولاي 2009 به مناسبت گذشت 146 سال از برادرکشی بسیار خونین و پرتلفات «گتیسبورگ = گتيسبرگ»، برخی ازرسانه های محلی آمریکا تصاویری از آن نبرد را که درجریان جنگ داخلی آمریکا روی داده بود منتشر کرده بودند تا یادآوری آن در عین حال یک هشدار باشد. عامل نژادی در جنگ داخلی نیمه اول دهه 1860 آمریکا دخیل بود. به علاوه، ايالت هاي جنوبي تمايل به اختيارات بيشتر داشتند و کاهش و محدود بودن اختيارات دولت مرکزي (ايجاد کنفدراسيون).
    در نبرد سه روزه گتیسبورگ که از یکم تا سوم جولاي 1863 (دهم تا 12 تیر ماه) در جنوب ايالت پنسیلوانیا روی داده بود و در جریان آن «خبرنگاری عکس = فتوژورنالیسم» متوّلد شد پنجاه هزار تن کشته شدند که میدان نبرد به همان صورت جهت دیدار مردم نگهداری می شود. ژنرال «لی» فرمانده نیروهای کنفدراسیون (جنوبی ها) عازم تصرف شهر فیلادلفیا بود که در گتیسبورگ با نیروهای فدراسیون (دولت مرکزی و اصطلاحا؛ شمالی ها) رو به رو شد و جنگ درگرفت. این نبرد در عین حال برتری صنعت (کشور و یا ایالت صنعتی) را درجنگ ثابت کرد زیرا جنوبی ها (عمدتا کشاورز) با اینکه تک تیراندازان و سوارکاران ماهری بودند با آتش سنگین انبوه توپهای شمالی ها درهم کوبیده شدند و این، آغاز پایان شکست کنفدراسیون آمریکا بود.
    سوم جولاي 2013 به مناسبت يکصد و پنجاهمين سالروز نبرد گتيسبورگ، در محل اين نبرد مراسمي با همان لباس و اسلحه برگزار شد و رسانه هاي آمريکا بويژه شبکه تلويزيوني فاکس نيوز چگونگي و تاريخچه اين نبرد ـ علل و نتايج جنگ داخلي ايالات متحده و جزئيات ديگر را منتشر کردند و برخي مفسران درباره آن تفسير و نظر نوشتند.
    تفسیر جورج ویل
    جورج ویل مفسر معروف در مقاله سوم جولای 2013 خود نوشته است که مطالعه تاریخ و آگاه شدن از رویدادهای برجسته ـ علل وقوع و نتایج آنها، و پیش بینی احتمالات و پیشگیری از تکرار حوادث ناگوار و انتخاب راه درست، به دمکراسی و مدیریت جامعه کمک می کند. نبرد سه روزه ـ یکم تا سوم جولای 1863 گتیسبِرگ (گتیسبورگ) که در آن 94 هزار نظامی فدراسیون آمریکا و 72 هزار نظامی کنفدراسیون آمریکا باهم جنگیدند 8 هزار کشته، 27 هزار زخمی و 11 هزار اسیر داشت. با پیروز شدن فدراسیون (دولت واشنگتن) در این نبرد بود که پرزیدنت لینکِن (لینکلن) به آینده دلگرم شد و برنامه های خودرا دنبال کرد و اروپاییان بویژه دولت لندن تصور مداخله به پشتیبانی کنفدراسیون (جنوبی های صاحب مزارع پنبه و توتون) را از ذهن خود خارج ساختند. جنوبی ها عمدتا انگلیسی تبار بودند. تحلیل دقیق هر رویداد گذشته و جاری کمک بسیار به تنظیم سیاست ها و برنامه ها می کند. برای مثال: رهبران استقلال آمریکا به موقع از دشمنی لندن و پاریس استفاده کردند و از حمایت نظامی فرانسه در نبرد استقلال با انگلستان برخوردار شدند.
    جورج ویل در تفسیر خود به تاریخچه شهر کوچک گتیسبرگ اشاره کرده و نوشته است که جیمز گتیس James Gettys در دهه 1780 از پدرش 116 هکتار زمین خریداری کرد و در این زمین (واقع در جنوب پنسیلوانیا و شمال شهر واشنگتن) 210 خانه ساخت و نام شهرگ را گتیسبرگ گذارد که نبرد تاریخ ساز و سرنوشت ساز یکم تا سوم جولای 1863 در حاشیه این شهرک روی داد و تا داخل شهرک هم امتداد یافت. برگزاری مراسم سالروز این برادرکُشی، هشداری است به همگان [جهانیان] تا از یاد نرود و تکرار نشود ـ هشداری که هر سال هم در همین سه روز تکرار می شود.

    gettysburg-g-will.jpg
    بخشي از تفسير جورج ويل


    كودتاي ژنرال ضياءالحق در پاكستان


    zia-2.jpg

    ژنرال محمد ضياء الحق
    پنجم ژوئيه سال 1977 ژنرال ضياءالحق فرمانده ارتش پاكستان در يك كودتاي بدون خونريزي دولت ذوالفقار علي بوتو را كه از طريق انتخابات برسر كار آمده بود ساقط و وي را زنداني ساخت كه بعدا اعدام شد. بوتو رئيس حزب مردم پاكستان و قبلا وزيرخارجه اين كشور بود. بوتو پس از جدا شدن پاكستان شرقي (بنگلادش) از جمهوري اسلامي پاكستان تلاش بسيار كرد كه شيرازه امور از هم نپاشد.
    پاكستان به نسبت عمر كوتاه خود بيش از ساير كشورها كودتاي نظامي داشته است.





    مردي كه 28 سال وزير امورخارجه شوروي بود و با بركناري او عُمر شوروي هم پايان يافت


    gromyko-andrei.jpg

    Andrei Gromyko
    اندره گروميكو كه با خروج او از دايره سياست خارجي شوروي اين اتحاديه فرو پاشيد پنجم ژوئيه 1909 به دنيا آمد و 80 سال عمر كرد و نزديك به دو سال پيش از فروپاشي شوروي در گذشت.
    گروميكو كه در دانشگاه ، اقتصاد كشاورزي خوانده بود در 34 سالگي دردستگاه حزب كمونيست چنان توجه استالين را به خود جلب كرد كه در 1943 (دوران جنگ جهاني دوم ) او را كه 34 سال بيش نداشت به عنوان سفير به آمريكا فرستاد و به او سفارش كرد كه از ديد انتقادي با جزئيات زندگاني و روشهاي آمريكائيان آشنا شود، ضعفهاي آنان را دريابد و زبان انگليسي را بياموزد.
    گروميكو كه در كنفرانس هاي تهران ، يالتا و پتسدام در كنار استالين شركت كرده بود پس از يك دوره سفارت در مقر سازمان ملل و يك دوره هم سفارت در لندن معاون وزارت امورخارجه شوروي و از سال 1957 وزير خارجه اين كشور شد و اين سمت را تا سال 1985 برعهده داشت و همه پيروزي هاي سياست خارجي شوروي نتيجه مهارت او بود . با وجود اين ، گورباچف كه با سياست خود به عمر شوروي پايان داد گروميكو را در سال 1985 مودبانه بركنار كرد و به خاطر اين كه با اعتراض كمونيستهاي قديمي رو به رو نشود او را رئيس جمهوري شوروي كرد كه سمتي تشريفاتي و فاقد هرگونه اختيارات اجرايي بود.
    مورخان در اين نكته متفق القولند؛ اگر گروميكو كه به آقاي « نيت ( نه ) » در مذاكرات سياسي با غرب شهرت داشت در سمت وزير خارجه شوروي باقي مانده بود اين اتحاديه به آن آساني منحل نمي شد. يکي از عوامل فروپاشي شوروي در اين بود كه در بازي هاي ديپلماتيك با غرب شكست خورد . جانشينان گروميكو نه به كمونيسم معتقد و نه به شوروي وفادار بودند. ديديم كه « شواردنادزه» جانشين گروميكو چه آسان از عضويت حزب كمونيست كناره گيري كرد و گرجستان را از شوروي جدا ساخت تا رئيس جمهوري آن شود.





    اظهارات ژنرال آمريكايي درباره حضور اسرائيلي ها در بازجويي هاي زندان ابوغريب و خشم اعراب


    75g.jpg
    سرتيپ کارپينسکي

    اشاره بانو ژنرال «جانس كارپينسكيjanis karpinski» كه در زمان رياست او بر زندان ابوغريب، شكنجه هاي آن چناني در اين زندان عراق روي داده بود مبني بر اين كه با يك بازجوي اسرائيلي ملاقات و مذاكره كرده بود خشم اعراب را برانگيخته و برخي روزنامه نگاران عرب نوشته بودند كه حدس زده بودند اسرائيلي ها در كار شكنجه زندانيان ابو غريب مداخله داشتند.
    ژنرال كارپينسكي دوم جولاي 2004 به «بي بي سي» گفته بود كه در محل بازجويي از دستگير شدگان در بغداد، با يك اسرائيلي ملاقات و مذاكره كرده بود.
    ژنرال كارپينسكي اضافه کرده بود: "اين فرد به من گفت كه برخي از بازجويي ها را شخصا بعمل آورده بود، او زبان عربي مي داند، ولي عرب نيست، اسرائيلي است.".
    با اينكه دولت اسرائيل و نيز برخي مقامات آمريكايي اظهارات ژنرال كاپينسكي را كه ديگر رئيس زندان 6 هزار نفره «ابو غريب» نبود تكذيب کردند، برخي اعراب گفته بودند كه نسبت به درستي آن مطالب ترديد ندارند و مي دانند كه در اشغال نظامي عراق هم، فشار و اصرار دولت اسرائيل تاثير فراوان داشت و اين دولت مي كوشد كه اوضاع به صورت گذشته باز نگردد و عراق اسلامي و يا بعثي نشود كه در هر دو صورت به زيان اسرائيل خواهد بود. اين اعراب اضافه كرده بودند كه اسرائيل نفوذ خود در اوضاع عراق را از ديرزمان از منطقه كردستان عراق آغاز كرده است.





    پرسش و پاسخ تلويزيوني «مايكل هرش» روزنامه نگار آمريکايي درباره ايران ـ نظر لندن نسبت تهران را از نگاهي به مطالب BBC مي توان استنباط کرد


    michaelhirsh.jpg

    Michael Hirsh
    «مايكل هرشMichael Hirsh» روزنامه نگار آمريكايي و از دبيران مجله «نيوزويك» كه از ايران ديدار كرده بود در يك برنامه يك ساعته تلويزيوني كه از شبكه «سي سپن ـ 2» پخش شد به پرسش هاي مخاطبان اين شبكه درباره ايران پاسخ گفت. اين برنامه كه در 28 ژوئن 2007 پخش شده بود در ساعت 9 شب سوم ژوئيه (جولاي)، پخش آن از اين شبكه تكرار شد. پرسش ها في المجلس، تلفني و يا از طريق ايميل و فاكس دريافت مي شد.
    مايكل هرش كه تا نيمه دهه 1990 از نويسندگان اسوشيتدپرس بود درپاسخ به پرسش تلفني يك آمريكايي (كه ظاهرا اظهارات سناتور ليبرمن، چني و سناتور مكين را مبني بر تهديد ايران به حمله نظامي شنيده بود) در باره احتمال چنين حمله اي گفت:
    در مورد ايران، گزينه نظامي بدترين راه است. ايران سه برابر عراق وسعت و جمعيت دارد. در منطقه مربوط كشوري است نيرومند و سابقا يك امپراتوري بزرگ. حمله زميني به ايران در شرايط موجود عملي منطقي نيست و به گمان من با حمله هوايي و موشكي هم دشوار است بتوان كاري از پيش بُرد. تاسيسات اتمي ايران در اعماق زمين ساخته شده و صدها متر بتون آرمه و خاك روي آنها قرار گرفته و مدخل اين تاسيسات مستقيم نيست و «يو ـ ترن» دارد و موشك كروز نمي تواند به آن نفوذ و تخريب ايجاد كند. اگر حمله اي از اين دست صورت گيرد، ايران مستقيما و يا توسط ايادي خود از جمله حزب الله و برخي گروههاي شيعه دست به تلافي و انتقامگيري خواهد زد و تلفات سنگين به نظاميان ما و متحدانمان در منطقه وارد خواهد آمد. بهتر است كه ما مسائل خودرا با تهران از راههاي ديپلمانيك و مذاكره حل كنيم، ولي بعيد مي دانم كه در طول رياست جمهوري احمدي نژاد اين كار شدني باشد.
    مخاطبي ديگر از هرش پرسيد: نظر شما درباره افشاگري اخير شبكه تلويزيوني «اي. بي. سي.» چيست؟.
    هرش گفت: اين شبكه فاش كرده بود كه جورج بوش به «سيا» اجازه و امضاء داده بود كه برضد دولت ايران عمليات محرمانه بدون خشونت و خونريزي، انجام دهد يعني دست اين سازمان را براي چنين عملياتي بازگذارده بود. عمليات بدون خونريزي در اصطلاح سازمانهاي اطلاعاتي، همين كارهاي تبليغاتي، تحريك، تلقين و سايبري است، با راديو، تلويزيون، نطق و مقاله، وبلاگ و .... مي دانيم كه هنوز ايرانيان پس از دو سه نسل، براندازي دولت مصدق را كه منتخب ايرانيان و محبوب آنان بود فراموش نكرده اند. ما با آن كودتا نهال دشمني را در زمين ايران فرو كرديم. شاه پيش از اين براندازي، مخالف پيگير و آنچناني نداشت. آن رويداد بايد براي ما درس باشد.
    مخاطبي از سانتا باربارا (كاليفرنيا) گفت: من گمان مي كنم كه در رقابت 30 ساله لندن و واشنگتن براي نفوذ در ايران، تاكنون آمريكا بازنده بوده است، نظر شما چيست؟.
    هرش پاسخ داد كه اشتباه از جورج بوش بود كه در زمان دولت اصلاح طلبان (محمد خاتمي) ايران را با عراق و كره شمالي محور شرارت اعلام كرد و با اين كار، مانع تماس تهران و واشنگتن شد. لندن در غرب آسيا هميشه از حربه مذهب و اختلافات داخلي استفاده کرده است. با بررسي مطالب بي بي سي (فارسي) درباره ايران و مقايسه آنها با مطالب مشابه ساير رسانه ها مي توانيد به سياست روزانه لندن نسبت به جمهوري اسلامي پي ببريد. خيلي آسان است. البته لندن از قديم در قبال ايران به واشنگتن تلقين هايي مي کرده است.
    يك آمريكايي ديگر سئوال كرد كه دولت ايران تا چه حد به مخالفان آمريكا در عراق كمك مي كند كه اين روزها در رسانه ها منعكس مي شود؟. هرش پاسخ داد: دولت هاي سعودي، اردن و مصر هم به دسته ديگري از مخالفان كمك مي كنند. بر هركس روشن است كه نخست وزير فعلي عراق، در ميان همسايگانش، دوستي جز ايران ندارد.
    در اين هنگام يك مخاطب ديگر از كاليفرنيا كه صدايش عينا پخش شد تلفني خطاب به هرش گفت: گمان مي كنم كه در سفر اخير مورد پذيرايي شاهانه مقامات ايراني قرار گرفته اي كه اين چنين خوشبينانه سخن مي گويي.
    هرش گفت: همه مي دانند كه من براي فروش نيستم. ايرانيان مردماني متمدن، با فرهنگ و مودب هستند. برخلاف تصور ما آمريكاييان، ايرانيان با آمريكاييان و آمريكا دشمني ندارند، مخالفت ميان دو دولت است نه مردم.





    ماموریت ناتمام آمريکا در عراق ـ مقاله تأمل برانگيز وزير داخله وقت عراق که در روزنامه هاي آمريکا انتشار يافت


    al-bolani.jpg
    گوشه اي از مقاله و عکس البولاني در يک روزنامه هاي آمريکايي

    بیرون رفتن نظامیان آمریکایی از خیابانهای بیشتر شهرهای عراق و سپرده شدن امور پلیسی شهرها به ماموران انتظامی عراقی که در آخرین شب ماه ژوئن 2009 و طبق برنامه اعلام شده قبلی انجام شد، چند روز بعد (هفته اول جولاي آن سال) مورد تفسير اصحاب نظر قرارگرفته بود. برخي از اين صاحبنظران گفته بودند که گمان نمي کنند دولت آمريکا بدون امضاي قراردادي نظير قراردادي را که با ژاپن دارد و محکم کاري هاي ديگر، عراق را از نظاميان خود کاملا تخليه کند. آمريکا با تعـ*رض نظامي به هدفي که از سال 1917 داشت رسيده و مي خواهد که عراق براي هميشه در کنارش باشد، عراق کليد دنياي نفت و چهار راه جهان است، بي جهت نبود که ايرانيان باستان و خلفاي عباسي آنجارا پايتخت و مرکز حکومت قرارداده بودند و عثماني در سال 1917 در جنگ با انگلستان در خاک عراق نهايت کوشش را بکاربرد تا آن را از دست ندهد و براي خود حفظ کند. تلفات نظامي بیش از چهارهزار نفری آمريکا در خیابانهای شهرهای عراق شوخي نيست. چه کسي جرات مي کند با دادن اين همه کشته عراق را رها کند تا یک رقیب به آنجا بازگردد. در جريان عمليات نظامي در عراق، اشتباه اين بود که انتظامات شهرهای عراق به نظامیان آمريکايي سپرده شد که برای این کار آموزش ندیده اند. آمريکا در کشور سعودی، کویت و ... از خاتمه اشغال نظامی کویت توسط نیروهای صدام حسین در سال 1991 نيروي نظامي دارد. به عبارت ديگر؛ کنترل آسياي غربي اينک در دست آمريکاست و ايران عملا در وضعیت معارضه و رقابت با آن.
    وزیر داخله وقت عراق، جواد البولانی (ال ـ بولاني) در مقاله ای در واشنگتن پست که سایر روزنامه های آمریکایی یکم جولاي 2009 آن را نقل کرده بودند تا در ذهن آمریکاییان فرو رود نوشته بود که برخلاف مطالبی که انتشار یافته و در دهانها پیچیده؛ ماموریت آمریکارا در عراق نباید «انجام شده» تلقی کرد.
    وی در این مقاله نوشته بود که دولت های منطقه از جمله ایران برحسب سیاست و منافع خود به تلاش برای نفوذ در سیاست های داخلی عراق ادامه خواهند داد. ایران به گروهها و احزاب هوادار و مورد نظر کمک و از آنها حمایت می کند و تردید نیست که به این کمک ادامه خواهد داد. وی درباره این تلاش ایران در پاراگراف پنجم مقاله خود با جملاتی تأمل برانگیز چنین نوشته بود: "باقي ماندن نظام حکومتی ایران برجاي خود (مفهوم ضمنی آن؛ باقی ماندن پس از اعتراض ها و راهپيمايي هايي است که در پی انتخابات 12 ژوئن 2009 صورت گرفت) به این معناست که حمایت ایران از هوادارانش در عراق ادامه خواهد یافت و ...".
    وی انفجارهای پُرتلفات انتحاری دو هفته منتهی به نوشتن مقاله اش را به عنوان یک سند برای اثبات وضعیت نامطمئن عراق ارائه داده بود. البولانی که از سه سال قبل از آن وزارت داخله عراق را ریاست می کرد و بعد حزب قانون اساسی را تاسیس کرد قبلا گاهی با مقتدی صدر همکاری می کرد، زمانی با حزب الله عراق، گاهی در کنار احمد چلبی بود و زمانی مستقل. وی یک شیعه متولد دیوانیه است و در دوران حکومت صدام کار مهندسی داشت.
    سه روز پس از انتشار اين مقاله، جو بايدن معاون رئيس جمهوری آمريکا به بغداد سفر کرد و به مقامات عراقي هشدارهايي داد.





    توقیف پول ایران در انگلستان و علامت سئوال ـ ضعف روزنامه هاي ايران

    مفسران چند رسانه نوشتاری آمریکا در چهار روز نخست جولاي 2009 در تفسیر اخبار مربوط به ایران ابراز تعجب کرده بودند که ایران که می دانست گرفتار تحریم اتحادیه اروپا و تشدید تحریم شورای امنیت خواهد شد چرا پولهای خودرا از انگلستان خارج نساخت تا اینکه دولت لندن 976 میلیون پاوند آن را توقیف کند. این مفسران سپس به ضعف رسانه های چاپی تهران پرداخته بودند که نه حرفه ای هستند و نه می دانند که چه باید بکنند (بدون برنامه و سياست حرفه اي).
    مسئله مطبوعات ایران در ابهامات قانون مصوب اسفند سال 1364 (مارس 1986) نهفته است که پیش شرط روزنامه نگار بودن و داشتن سرمایه کافی را برای تسلیم تقاضانامه دریافت مجوز نادیده گرفته است. در ايران، مواردی از واگذاری عملی (نه رسمی) روزنامه (اجاره داده شدن آن = استفاده از پروانه) دیده شده است، زيراکه جز به «خودي» پروانه نشريه داده نشده است. در ايران همچنين رقابتی که باید میان روزنامه های یک شهر برای بدست آوردن مخاطب هرچه بیشتر باشد به چشم نمی خورد. در ایران تعریف روزنامه نگار حرفه ای قانون نشده است. هماهنگي راديو تلويزيونهاي آمريکا با دولت و دست کم در مسائل مربوط به سياست خارجي در اين است که پروانه هاي آنها براي يک سال اعتبار دارد و براي سال بعد بايد تقاضاي تجديد پروانه کنند. حال آنکه پروانه نشريات در ايران، پس از صدور به صورت دائمي است. در آمريکا انتشار روزنامه و مجله و هرگونه مطلب چاپي (Press) نياز به گرفتن پروانه ندارد.






    کاهش درآمد کالیفرنیا و چند ایالت دیگر آمریکا ـ تقلبّات خارجيان در کاليفرنيا؛ ندادن ماليات و گرفتن کمک درماني

    فرماندار کالیفرنیا سوم جولاي 2009 اعلام کرد که این ایالت 26 میلیارد دلار کسر بودجه دارد و او تصمیم به اعلام وضعیت فوق العاده گرفته است و از این پس تا حل مسئله، راهی جز دادن ورقه «آی. او. یو» به جای پول به طلبکاران ایالت ندارد و حتی ممکن است که بابت قسمتی از دستمزد به برخی از کارکنان ایالت هم چنین اوراقی داده شود. این اوراق یعنی پرامیس نوت (ورقه بدهی دولت به امضای خزانه دار) و معنای لُغوی آن این است: من (در اینجا دولت ایالت) به شما بدهکار هستم (با ذکر مبلغ). وی گفت که ناچار است برخی از ادارات دولتی ایالت را سه روز در هفته تعطيل کند تا در پرداخت ها صرفه جویی شود ولی سعی خواهد کرد که مدارس بکار خود عینا ادامه دهند. به گزارش رسانه ها، در آن سال چند ایالت دیگر آمریکا از جمله ایلی نوی، پنسیلوانیا، اوهایو، کارولینای شمالی و کانکتیکت همین وضعیت را داشتد.
    اصحاب نظر گفته اند که ولخرجی ها و کاهش درآمد از «گپیتال گین = سود سرمایه گذاری» باعث این وضعیت شده است. در مورد کالیفرنیا پرداخت بدون بازرسی به متقاضیان کمک و پناهندگان مزید بر علت بوده است. به اظهار اين صاحبنظران، آوارگان خارجی با انواع کلک و حقه وارد آمریکا می شوند و عمدتا در کالیفرنیا سکونت می کنند و انواع کمک مالی از ایالت می گیرند از جمله «مديکل (کمک درماني ايالت کاليفرنيا به بيماران مستمند)» و زیرمیری هم کار می کنند (کارکردن با پول نقد و بدون دادن اطلاع به دولت ایالت که از میزان کمک مالی به آنان بکاهد و همچنین پرداخت نکردن مالیات آن درآمد به ایالت و دولت فدرال) و هزاران تن از این آوارگان ایرانی هستند.






    سیگار و الـ*کـل در روسیه بیداد می کند و نیز پیدایش طبقه در این جامعه بی طبقه سابق!

    شبکه تلویزیون عمومی آمریکا (PBS) به مناسبت سفر باراک اوباما رئیس جمهور این کشور به روسیه، گزارشگر ویژه به مسکو فرستاده و پخش گزارش های این گزارشگر از وضعیت روسیه را از نخستین هفته جولاي 2009 آغاز کرده بود. این گزارشگر در دو گزارشی که در آن هفته در این زمینه پخش شد گفته بود که الـ*کـل و سیگار در روسیه بیداد می کند و اعتیاد به مصرف این دو ماده متوسط عمر مردان روسیه را به 60 سال محدود کرده است و نیز کاهش کارایی، و دولت مسکو راه حل دولتهاي ديگررا اقتباس نکرده اقدام و به بستن مالیات سنگین بر الـ*کـل و سیگار دست نزده است! تا از میزان مصرف آن مخصوصا در میان جوانان و کم درآمدها بکاهد و اتخاذ تدابیر دیگر در این زمینه ازجمله جلوگیری از تولید الـ*کـل قاچاق (در منازل) ديده نمي شود. این گزارشگر گفت که بهای سیگار در روسیه یک پنجم آمریکاست که آمريکا بزرگترین تولید کننده دخانیات در جهان است.
    این گزارشگر سپس از مشکلاتی از قبیل وضعیت درمان سخن گفته و از ایجاد (دوباره) طبقه در جامعه روسیه و افزایش شکاف میان دارا و ندار که تا دو دهه پیش وجود نداشت و عدم رضایت اکثریت از این وضعیت سخن به ميان آورده بود. این گزارشگر گفته بود که روس ها نمی دانند که چرا عده ای کم این چنین چند روزه (ظرف مدتی کوتاه) میلیاردر شده اند و چرا ناگهان بهای آب و برق و تلفن و اجاره مسکن تا این حد بالا رفته است که در دوران نظام پیشین مسئله نبود.

    مرگ تقلید کننده صدای هرکس از رئیس کشور تا خواننده


    fred2.jpg

    تراولنا
    فرد تراولنا ـ مردی که می توانست صدا و حرکات و حتی آواز افراد را تقلید کند و به این لحاظ در دنیای نمایش، فیلم و برنامه های طنز شبکه های تلویزیونی شهرت چشمگیر یافته بود یکم جولاي 2009 در 66 سالگی از بیماری سرطان درگذشت. رسانه های جهان اورا مرد بی جانشین توصیف کرده اند. او می توانست لحن سخن سران کشورهای انگلیسی زبان از سال 1961 تاکنون ازجمله جان اف کندی، نیکسون، کارتر و بوش و آواز خوانندگان از جمله مایکل جکسون را که در همین هفته از سال 2009 به علت افراط در مصرف مواد مخـ ـدر درگذشت و نیز گفتار گویندگان و مفسران تلویزیونی را تقلید کند که شگفت انگیز بود. مطبوعات اورا مرد هزار چهره می خواندند.






    هند نگران توسعه طلبی و Strategic Interest رژیم پکن در منطقه اقیانوس هند ازجمله خلیج فارس است و احتمال آغاز معارضه

    Ashwini Kumar وزیر دانش و تکنولوژی هند چهارم جولای (ژوئیه) 2012 نگرانی دولت فدرال این کشور یک میلیارد و دویست و ده میلیون نفری و بزرگترین دمکراسی جهان را از گسترش نه تنها منافع بازرگانی (بازار و عمدتا بازار فروش که در بسیاری از کشورها ازجمله آمریکا و مکزیک ایجاد بیکاری کرده و در برخی از کشورها به نوعی به نارضایی ملی تبدیل شده است)، بلکه منافع استراتژیک Strategic Interest رژیم پکن در منطقه اقیانوس هند (ازجمله خلیج فارس، خلیج عدن، خلیج بنگال و ...) و اکتشاف و استخراج معادن زیردریایی این اقیانوس اعلام داشت.
    وی برنامه دولت هند که برخوردار از یک رشد اقتصادی پُرشتاب و سومین «قدرت خرید» در جهان است به اکتشاف و استخراج منابع معدنی در بستر اقیانوس و دریاهای عمیق را اعلام داشت و گفت: هند کشتی هایی دارد که می توانند در عمق 6 هزار متری دست به اکتشاف و استخراج بزنند و دارد شمار این کشتی هارا افزایش می دهد. Sagar Nidhi نخستین کشتی از این دست است که مامور اکتشاف شده است.
    وی گفت که ما تصور می کردیم که توجه چینیان تنها به تجارت و بازرگانی است و اینک می بینیم گام به سوی موارد استراتژیک و توسعه گذارده اند. [اظهارات وزیر دانش و تکنولوژی هند در کنار خبر رایگان شدن داروی بیماران در سراسر هند و نیز تصمیم این دولت به پرداخت بهای نفت خریداری شده از ایران به «یورو» و از طریق یک بانک ترکیه در رسانه ها انتشار یافته بود.].
    هند دومین دولت از میان قدرت های مطرح جهان است که اخیرا نگران توسعه طلبی رژیم پکن شده است. آمریکا نخستین دولت بود و سریعا دست به اقدام زد و اعلام کرد که تقویت ناوگان خود در منطقه اقیانوسیه را در اولویت قرارداده و در استرالیا، تفنگدار مستقر خواهد کرد. همزمان، منابع واشنگتن اشاره کردند که آمریکا فیلیپین را در قبال دعاوی ارضی ـ دریایی چین تنها نخواهد گذارد و جمهوری ویتنام اخطار کرد که دست چین از آبهای و مناطق آن کشور کوتاه. چین و ژاپن نیز با هم اختلاف ارضی دارند. رژیم پکن با تبتی، اویغورها و ... استقلال طلب نیز درگیری دارد. اظهارات پوتین که اختلافات ارضی چین و روسیه را پایان یافته تلقی می کند به معنای نقطه پایان براین اختلافات طولانی که چندبار به زد و خورد مرزی انجامید نیست. هند هنوز از اراضی خود در منطقه هیمالیا که در جنگ 1962 به چین باخت دست برنداشته است و در انتظار فرصت است.
    نمایش همزمان دو ناو هواپیمابر چین و هند یک نمونه از علنی شدن رقابت استراتزیک دو دولت است. هر دو دولت این دو ناو از رده خارج شده روسیه را به صورت آهن قراضه خریداری و نوسازی کرده اند. هند قبلا هم ناو هواپیمابر داشت ولی این نخستین کشتی چین از این دست است. بزرگ کردن نخستین سفر دریایی این ناو در رسانه های پکن بود که دولت آمریکارا به اندیشه فرو بُرد و اخطار داد. [در زیر تصاویر این دو ناو روسیِ نوسازی شده آورده شده است.].
    اصحاب نظر معارضه هند ـ متحد قدیمی روسیه، دوست آمریکا و انگلستان ـ با چین را، اگر این دولت وارد مناطق مورد نظر و منافع آن دولت شود بعید نمی دانند. هند هزاران سال است که در مناطق واقع در داخل و اطراف اقیانوس هند دارای منافع بوده و میلیونها هندی در آنجا سکونت و کار می کنند. «هند» یک واژه پارسی است که یونانیان همراه اسکندر آن را «ایند = ایندیا» تلفظ کردند که جهانی شده است.
    india-china-carrier2012.jpg




    سوریه هم دارای بانو سرلشکر شد


    medhat-syrian-general.jpg



    سوم جولای 2017 رسانه ها با انتشار این عکس نوشتند که سوریه هم دارای ژنرالِ زن با درجه سرلشکری شده است و نخستین سرلشکر سوریه بانو «نبال مِدحَت» است. او که در طَرطوس خدمت می کند قبلا سرتیپ بود. سوریه که دارای نظامی ِ زن است، چند بانو نماینده در پارلمان خود دارد. زبان سوری ها عربی است ولی در میان آنان یونانی، رومی، کُرد، تُرک و ارمنی تبار هم وجود دارد.








    تاريخ از نگاهي به تصوير

    خودسوزي تبتي هاي استقلال طلب و مخالف سلطه رژيم پکن بر وطن شان ادامه دارد و اين بار در هند


    tibetan-merged.jpg



    اندیشه ها و آرزوهای پدران استقلال ايالات متحده به مناسبت چهارم جولای در صفحه اول یک روزنامه

    روزنامه های آمریکا چهارم جولای هر سال به مناسبت سالروز صدور اعلاميه استقلال این کشور مطالب متعدد و صفحات ویژه منتشر می کنند و برخی از آنها تمامی صفحه اول خودرا به آن اختصاص می دهند. تزیین این صفحه گاهی نه تنها جالب و هنرمندانه است بلکه اندیشه های رهبران استقلال و پدران ایجاد این فدراسیون و تاریخچه آن به صورت گرافیک را منعکس می کند. کُپی زیر، صفحه اول (فرانت پیج) شماره چهارم جولای سال 2013 یک روزنامه 148 ساله محلی آمریکا با تیراژ نزدیک به 400 هزار نسخه را نشان می دهد که ابتکار جالب ژورنالیستی ـ آموزشی برای قراردادن آرزوها و اندیشه های پدران استقلال ایالات متحده را در یک صفحه بکار بـرده است. این ابتکار نه تنها یک اقدام میهنی است، بلکه مخاطب را جلب به خواندن و آگاه شدن و احساس نیاز دائمی به روزنامه می کند. این روزنامه در یک منطقه دو میلیون و یکصدهزار نفری منتشر می شود. به عبارت دیگر، از هر پنج خانوار این منطقه، چهار خانوار آن این روزنامه را خریداری می کنند و عمدتا از طریق خانه رسانی (هوم دلیوری).
    july4th-va-pilot.jpg







    برخي ديگر از رويدادهاي 5 جولای



    • 1884: قدرت های اروپایی که سرزمین های دیگران را به شکل گوشت قربانی میان خود قسمت می کردند در این روز سرزمین آفریقایی کامرون Cameroon را هم به آلمان دادند!.


    • 1900: يكصد هزار چيني كه در تاريخ به «مشت زنان» شهرت يافته اند و قصد كوتاه كردن دست خارجيان را از وطن خود داشتند 12 هزار نيروي خارجي را در «تيانشان» محاصره كردند.


    • 1945: چرچيل در انتخابات انگلستان شكست خورد. اين انتخابات انگلستان «بلوغ دمكراسي» اين كشور را ثابت كرد، زيرا انگليسي ها احساس كرده بودند مردي كه در زمان جنگ آنان را به پيروزي رساند، شايد نتواند در دوران صلح نخست وزير خوبي برايشان باشد.


    • 1950: در جریان جنگ کره، نیروهای نظامی آمریکا و کره شمالی در ناحیه Osan واقع در 35 کیلومتری جنوب شهر سئول به یکدیگر رسیدند و میان آنها جنگ درگرفت. نظامیان کره شمالی قبلا شهر سئول را تصرف و در حال پیشروی به سمت جنوب شبه جزیره کره بودند.


    • 1950: تصويب قانون «بازگشت»، اقامت هر يهودي را در اسرائيل تضمين كرد.


    • 1959: دكتر احمد سوكارنو رئيس جمهوري وقت اندونزي پارلمان اين كشور را منحل كرد و اعلام داشت كه تا مردم اهميت و جزئيات دمكراسي را درك نكنند و بهاي «آراء» خود را ندانند بهتر است كشور دمكراسي محدود داشته باشد و سران احزاب و كارشناسان دلسوز در تصميم گيري ها شركت كنند.


    • 1975: دماغه سبز (كاپ ورده) كه از سال 1462 مستعمره پرتغال بود استقلال يافت. اين كشور 420 هزار نفري كه در افريقاي غربي واقع شده است قرنها بهترين تسهيلات را براي كشتي ها فراهم مي كرد زيرا كه در مسير راههاي دريايي بوده است. اين سرزمين پس از ممنوع شدن تجارت بـرده در آمد خود را از دست داد. داوطلبان كمونيست به تامين استقلال اين سرزمين كه پرتغال آن را يك ايالت خارجي خود اعلام كرده بود كمك بسيار كردند.


    • 1978: مدير زندان شوشي در جمهوري آذربايجان وزير كشور اين جمهوري، معاون و دستيار او را كشت و سپس خودكشي كرد.


    • 1978: در پي قتل رئيس جمهوري يمن شمالي بر اثر انفجار بمب و اعدام رئيس جمهوري يمن جنوبي و بسط نفوذ كمونيستها در اين جمهوري، اتحاديه عرب ضمن ابراز نگراني سريعا وارد عمل شد.
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.
    بالا