سلام یه رمانی بود راجب یه دختر ک پرستار بچه میشه آقاهه فکر کنم ۴ تا پسر داشت یکی از پسراش چشماش دو رنگ بود اسمش اراد بود نمیدونم چی میشه ک اخرش با آقاهه ازدواج میکنه اگه میدونید کمک کنید لطفا
یک رمانی بود که دختره اسمش زیتون بود بعد پدرو مادرش طرد شده بودن و اون بعد از مرگ پدرش از شیراز میاد تهران دنبال خانواده مادریش و عاشق پسر داییش میشه اگر کسی میدونه لطفا بگه
سلام دوستان
من سالها پیش رمانی خوندم که دختره مذهبی و چادری بود عاشق دوست باباش میشه که بهش میگفته عمو
پدرشم جانباز بود ولی بعد مجبور میشه بااستاد دانشگاه که پسر همسایشونم هست ازدواج کنه که پسره خیلیم رِند بود کسی از دوستان نام این رمان میدونه؟؟ ممنون
سلام یه رمانی بود که دختره با پسری به اسم سیامک یا سیاوش ازدواج کرده بود و بداخلاقی میکرد با دختره که بعدا دختره فهمید بد رفتار میکردن که خود دختره بذاره بره اینم جداشد پسرم رف با یکی دیگه ازدواج کنه ولی برادر دختره از خواهر پسره خوشش میومد باعث شد اینا باز همو ببینن پسره کم کم فهمید عاشق زنش بوده هی میره میاد تا دختره ببخشتش.اسمشو میدونین
باسلام
یه رمان انتقامی بود که پسره اسمش آرتا بود فک کنم یه دختریو عاشق خودش میکنه خودشم کم کم عاشقش میشه ولی یه روز مامانش میاد پیشش این بازم عصبانی میشه دختره که اومده بود خونش هرچی از دهنش درومد میگه دختره میره تصادف میکنه پسره پشیمون میشه میره عذرخواهی کنه میبینه بنر زدن دختره مرده
سلام دنبال اسم یک رمانم که دختره پیش عموی ناتنیش که فکرکنم اسمش محمد بود زندگی میکنه که حسابداریک شرکته وعموهه مجبورش میکنه باهاش ازدواج کنه چون دختره خونوادش همه فوت شدن دختره از عموش که حالاشوهرشه فوت وفن حسابداری رویادمیگیره وتوی کارش خرفه ای میشه شوهرش فوت میکنه ودختره جاشوتوی شرکت میگیره وهیچ کسی هم خبرنداره ایناازدواج کردن ودرگیر یک پرونده کلاهبرداری میشه که یک طرف پرونده زندانیش میکنه باکمک همین دختره مرونده کلاهبرداری رو حل میکنه فکرکنم دختره بعدهامادرش روپیدامیکنه که خادج از کشور بوده
با سلام یه رمانی بود که دختره قرار بود زن یه پسر بشه انگار بابای پسره خواسته بود ی مدت زندگی کنن ولی پسره عاشق ی دختر تو خارج از کشور بود و داشت کاراشو میکرد بره ببینتش دختره عاشقش میشه ولی میکشه کنار پسره میره برمیگرده