روزی امدی و دلم را به سرقت بردی. رفتی و نیامدی هیچ، قلبت را هدیه به کسی دیگر کردی هیچ، اما قرارمان نبود اسیب دیده قلبم را برگردانی این شرط فروش قلبم بود «جنس فروخته شده پس گرفته نمیشود حتی. تو عشق عزیزم»
#Tidk
موسیقی ارام بخش دریا شکسته های قلبم را مرحمی می دهد.امواج دریا قطعه ای از موسیقی جدیدشان را با همراهی باد می نوازند و با رقصی دل انگیز در بستر پوشیده از شن ساحل به نمایش می گذارند . گویی در این حوالی قوم ارامش سکنت گزیده اند و چای عشق را پادزهر زخم های زهر اگین ناجوانمردی می کنند..
#Tidk
من همانم که شبی خواب غفلت عذابش داد!
من همانم که از ترس رفتن ها، چشم هایم را بستم!
من همانم که دست در دست طناب دروغ دادم!
من همان زخم خورده کوچه های غمزده زمستانم...!
دلگیرم از مردمان این شهر قریب!
دنیای هزار رنگمان بوی نفرت میدهد!
بوی دروغ های خالص و لبخند های مصنوعی...بوی بد دشمنی های ابلهانه!
به راستی مردمان این دنیای دو روزه،مردگی می کنند، نه زندگی!
#ف.ق#
می شود ماسک زد و از کنار مشکلات مردم به راحتی گذشت؟
ماسک بی احساسی؟
ماسک بی تفاوتی؟
می شود تظاهر کرد که از جنس سنگ است؟
می شود گریه نکرد یا نخندید؟
آری می شود...
یک مرده ی متحرک که نه بلکه؛
باید مُرد! (فاطمه صفّارزاده)