VIP «تاپیک جامع معرفی کتاب‌های چاپی»

برنو

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/01/27
ارسالی ها
305
امتیاز واکنش
4,502
امتیاز
485
محل سکونت
شهرجهانی (یزد)
Please, ورود or عضویت to view URLs content!

img_resize.gif

افعی در مشت
نویسنده: هروه بازن
مترجم: فرامرز برزگر



در سال ۱۹۴۸ هنگامى که انتشارات برنارگراسه کتابى با عنوان «افعى در مشت» را از نویسنده اى ناشناس و گمنام با نام اروه بازن منتشر کرد، این کتاب به قول پیربرونل، منتقد و محقق نامدار فرانسه نویسنده اى ناشناس را به جهان ادبیات معرفى کرد که با فصاحت بیان و نشاطى وصف ناپذیر در برابر ناپاکى ها و زشتى هاى اجتماع خود موضع گیرى مى کند. سبک نویسنده در این کتاب میان اتوبیوگرافى و خاطره نویسى از یک سو و تخیل عمیق و فرهیخته از سویى دیگر در نوسان است. این کتاب در حقیقت شرح عصیان و طغیان نوجوانى بر ضد روابط و مناسبات پوسیده و خشن خانوادگى خود است و به تبع آن کلیت جامعه بورژواى فرانسه در نیمه اول قرن بیستم را هدف و منظور قرار مى دهد. «افعى در مشت» مستقیماً موضوع خانواده و روابط خانوادگى، خصوصیات ارثى و تاثیر متقابل انسان و محیط اطرافش را در محیط خانواده که به تعبیر نویسنده کتاب مبناى جامعه بشرى است مورد بحث قرار مى دهد.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • پیشنهادات
  • ❤Amethyst

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/13
    ارسالی ها
    1,551
    امتیاز واکنش
    21,127
    امتیاز
    883
    محل سکونت
    neptune
    26068875_2040347342888824_4566912431770566656_n.jpg


    دارالمجانین اثری بحث‌برانگیز از محمدعلی جمالزاده است.

    محمدعلی جمالزاده در دیباجهٔ دارالمجانین می‌نویسد، توی دکان میرزا محمود کتابفروش نشسته بود که پیرزنی تعدادی کتاب برای فروش آورد. شوهر پیرزن به اتهام دزدی از دارالمجانین اخراج شده و از ترس بازخواست متواری است. جمالزاده کتابی از پیرزن می‌خرد. پیرزن به جای سه عباسی طلب جمالزاده، کاغذهای دست‌نویس لوله کرده‌ای به او می‌دهد. جمالزاده بعد از مدتی به سراغ کاغذهای دست‌نویس می‌رود، شروع به خواندن می‌کند و رمان دارالمجانین آغاز می‌شود...


    بریده‌هایی از کتاب:
    ” دنیا دارالمجانینی بیش نیست... تو نخ هر کس بروی یک تخته‌اش کم است و عقلش پارسنگ می‌برد. “

    ” شک‌ها و یقین‌ها به حدی دستخوش تزلزل و تغییر هستند که انسان کم‌کم در شک هم شک پیدا می‌کند. حالا که خودمانیم بگو ببینم در چنین عالمی که سر تا پایش همه لغزش و جنبش و تغییر و تبدیل است، چطور ممکن است که انسان تعادل را از دست ندهد؟ و آیا قبول نداری که در این بحبوحه‌ی بی‌ثباتی این بلبشوی بی‌تعادلی دیوانه‌ی واقعی کسی است که ادعای عقل و تعادل داشته باشد؟ “

    ” چه اولین شرط عبادت حضور قلب و سکینه‌ی خاطر است که هرگز با فقر و مسکنت جمع نمی‌آید. دلی که برای نان و آب هر روزه لرزان است کی در فکر نماز و روزه و در بند دین و ایمان است و همان طور که گفته‌اند شکم گرسنه ایمان ندارد!» “

    کتاب قشنگیه پیشنهاد میشه⁦^_^⁩

    متن از ویکی‌پدیا و بریده‌ها از سایت طاقچه
     

    Mohammadi.m

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/07/21
    ارسالی ها
    239
    امتیاز واکنش
    12,120
    امتیاز
    679
    محل سکونت
    یه گوشه زمین دوار
    یکی دیگه از کتابهایی که من خوندم و به دوستان هم توصیه میکنم سیاحت غرب نوشته ی اقا نجفی قوچانی که از لحظه مرگ تا زندگی در برزخ رو بر اساس روایات و ایات قرانی به رشته تحریر در اورده
    198911.jpg
     

    Aylla

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/10/08
    ارسالی ها
    44
    امتیاز واکنش
    214
    امتیاز
    136
    محل سکونت
    Switzerland
    رمان خشم و سكوت نوشته آن همپسون

    "به جوانی خوش تیپ و جذاب برای انجام کار ساده ای با دستمزد عالی نیازمندیم" نوشته ى پشت كتاب


    توضیحی بر کتاب عاشقانه ی "آن همپسون"، تنها چیزی که قبل از خواندن این کتاب می دونستم. به نظر من کاملا تبلیغاتی میومد، توضیحی برای کنجکاو کردن خواننده به روشی نه چندان دلچسب از نگاه من!

    با این همه، اسم " آن همپسون" -با وجودیکه تا کنون چیزی از او نشنیده بودم- و عکس روی جلد، منو به خوندنش علاقمند کرد. کتاب 325 صفحه ای که شاید خوندنش 5-6 ساعت بیشتر طول نکشید.

    قلمی مسحور کننده! و به واقع مسحورکننده... نمیدانم شاید این قلم نبود که چنین قوی، در ذهن خواننده رسوخ می کرد و حواس از او می ربود، مقصر چیزی بود که قلم از آن می نوشت: عشق!

    قلمی که طعم ذره ذره عاشق شدن را به خواننده می چشاند، طعم تردید ِ دوستم دارد، دوستم نداردها... طعم ساده انگاریهای عاشقانه... طعم خشم، سکوت!

    نویسنده یک زن است، زنی که بسیار خوب احساس و تمایلات زنانه را به تصویر کشیده است، و همین، آفریده ی او را تبدیل به کتابی محبوب نزد خواننده های همجنسش کرده است، و این مرا بیشتر کنجکاو میکند نگاه خواننده های مرد را نیز بدانم!

    *"آن همپسون" خالق 125 رمان عاشقانه، رمان خشم و سکوت (stormy the way) او در 1973 به چاپ رسیده است. برگردان زیبای این کتاب به فارسی توسط عطیه رحیمی و رها رحیمیان نگاشته شده است.
     

    پیوست ها

    • 20E95969-471D-42B8-B14D-1ADEB36F3D71.jpeg
      20E95969-471D-42B8-B14D-1ADEB36F3D71.jpeg
      43.3 کیلوبایت · بازدیدها: 15

    __VON__

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/12/17
    ارسالی ها
    348
    امتیاز واکنش
    5,580
    امتیاز
    585
    محل سکونت
    تراسن
    کتاب اریکه شیشه ای این کتاب سه جلده و دو مجموعه که مجموعه اولش شامل پنج تا فصله نویسنده سارا جی ماس . مترجم بهداد احمدی . انتشارات باژ
    کتاب قیام سرخ که این هم سه جلده و از همون انتشارات و نویسنده پیرس براون
    و بنظر من این کتاب ها یکی از بهترین فانتزی هان و برای کسی که فانتزی دوست داره دنیای متفاوت و جدیدی رو به وجود اوردن
     

    Charis

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/24
    ارسالی ها
    218
    امتیاز واکنش
    844
    امتیاز
    296
    1392042212591031828535.jpg

    کتاب شطرنج با ماشین قیامت
    نوشته حبیب احمدزاده
    انتشارات سوره
    کتاب «شطرنج با ماشین قیامت» روایت سه روز از زندگی در جنگ یک نوجوان بسیجی است که دیده‌بان توپخانه و تجسس‌گر مقر توپخانه دشمن است. داستان روایتگر حضور تعدادی از شخصیت‌های غیر متعارف نسبت به جنگ است. همین موضوع «شطرنج با ماشین قیامت» را از دیگر آثار پیشین خود متمایز می‌کند. نگاه بدیع، نوآورانه و اجتماعی به جنگ از شاخصه‌های داستانی است که از قلم حبیب احمدزاده روایت شده است

    پ.ن:نوع نگاه شخصیت اصلی داستان به جنگ تفاوت بسیار زیاد با روایت های روتین این نوع کتاب ها داره،رمان دارای یک پیچیدگی ظریفه که شاید همه خوششون نیاد ولی درکل ادم رو به فکر وامیداره
     

    پیوست ها

    • upload_2018-10-14_18-56-30.jpeg
      upload_2018-10-14_18-56-30.jpeg
      85 کیلوبایت · بازدیدها: 4

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    Please, ورود or عضویت to view URLs content!

    اسم: زایو
    اسم نویسنده: مصطفی رضایی کلورزی
    خلاصه از زبان من: این رمانش علمی تخیلیه و درسال 1420 هجری شمسی و 2041 میلادی روایت میشه! شخصیت اصلیش دکتر علی پارساست و این رمان درمورد ویروسی به نام زی.اُ یا زایو هست که نصف مردم جهان درگیرش شدن و به خاطرش مردن.
    پیشنهاد میشه!
     
    آخرین ویرایش:

    فاطمه صفارزاده

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2018/02/22
    ارسالی ها
    9,452
    امتیاز واکنش
    41,301
    امتیاز
    901
    محل سکونت
    Mashhad
    کتاب وقتی دلی از محمدحسن شهسواری
    کتاب حاضر، جوانی را حکایت می کند که دل دختران مکه را بـرده بود‬.
    51842_600_800.jpg
    «مردی که چهره او دیده نمی شد؛ با خشونت دخترکی را در میان گودالی کوچک و قبر مانند قرار داد و بی معطلی شروع به خاک ریختن بر روی دخترک کرد. دختر شروع به فریاد زدن کرد. خاک به سرعت دختر را پوشاند و مرد کم کم از کار دست کشید و هراسان نگاهی به گودال انداخت و آنجا را ترک کرد و سرانجام از نگاه پسرکی که بالای گودالی بود، ناگهان یک پای دختر از زیر خاک بیرون آمد که خلخالی بر پاداشت.»

    وقتی دلیکتاب وقتی دلی رمانی است تاریخی در مورد یکی از اصحاب خاتم پیامبران. فردی که از خانواده ای ثروتمند زاده شده و زیبارو است. پدر او «عمیر» و مادرش «خناس» از ثروتمند ترین افراد مکه اند و این شایعه همواره نقل مجالس کفار قریش بوده که مشتی فقرا و گدایان در اطراف محمد (ص) جمع شده اند، اما همانطور که بیان شد این جوان دو ویژگی داشت که از این لحاظ اسلام آوردنش کفار را عصبانی کرد: یکی این که خانواده اش پولدارترین خانواده مکه بودند. «عمیر»، پدرش بسیار فرد ثروتمندی بود و علاوه بر این همسرش «خناس»، مادر وی هم زن بسیار ثروتمندی بوده و اگر نگوییم این خانواده ثروتمندترین خانواده مکه هستند، لااقل یکی از ثروتمندترین خانواده های مکه اند. این جوان همان مصعب است. مصعب بن عمیر.
     

    ❤Amethyst

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/13
    ارسالی ها
    1,551
    امتیاز واکنش
    21,127
    امتیاز
    883
    محل سکونت
    neptune
    2846_600_800.jpg
    ابن مشغله
    مولف : نادر ابراهیمی

    ناشر کتاب : روزبهان

    آقای موقوفه - یعنی وقف کننده - خودش مرا محاکمه کرد، ببخشید امتحان کرد. تابستان بود و من یک عینک آفتابی تیره رنگ به چشمم بود.گفت: «من به آدم هایی که عینک تیره به چشم بزنند کار نمی دهم.» زودی عینکم را برداشتم و گذاشتم ته جیبم. گفت: «من به آدم هایی که پدر مادر دار و از خانواده های محترم نباشند کار نمی دهم.» زودی عینکم را برداشتم و گذاشتم ته جیبم.ببخشید ،فورا جواب دادم:«من خیلی پدر مادر دار هستم.دو تا مادر دارم،دو تا پدر» گفت:«پدر و مادر زیادی به چه دردی می خورد؟ سواد چقدر داری؟»گفتم:«دانشجوی هستم. رشته حقوق»گفت :«مگر می شود هم دانشجو بود و هم کار کرد؟» گفتم «بله قربان.خیلی از دانشجوها برای آن که دانشجو بمانند مجبورند کار کنند» گفت : «زیاد وراجی می کنی. اما اگر آدم حرف شنو و مودبی باشی و کاملا راز نگهدار باشی،من زندگیت را رو به راه می کنم.» گفتم: « ممنون قربان!کسانی که رشته قضاوت را انتخاب می کنند اصولا راز نگه دارند.»

    و بعد چه طور به شما بگویم که این آدم-که از نظر ظاهر شباهت زیادی به گانگستر ها داشت-چه موجود شریف نازنینی بود و چه دستگاه عجیبی را اداره می کرد.(خداوندا! مرا ببخش که راز این مرد را -بر خلاف قولی که داده ام-بر ملا می کنم)در خانواده او به خاطر تصرف ثروت بی حسابش-که اتفاقا خیلی هم حساب داشت-برخورد تندی پیش آمده بود.پدر خانواده رنجیده بود و به خاطر تنبیه «بازماندگان» به ظاهر ثروتش را وقف کرده بود؛اما در باطن،تمام مسئله مالیات بود و میل شدید به نپرداختن مالیات به دولت؛یعنی اندوختن بیشتر...

    کتاب قشنگیه پیشنهاد میشه⁦^_^⁩

    متن نوشته: پاتوق کتاب فردا
     
    آخرین ویرایش:

    شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    دختری که رهایش کردی نوشته جوجو مویز نویسنده نام آشنای سال اخیر کتاب ایران است که با کتاب من پیش از تو رتبه پرفروش ترین رمان را به خود اختصاص داد.

    این رمان بعد از انتشار در سال ۲۰۱۲، بسیار پرفروش شد و توانست نامزد بهترین رمان سال شود.

    روی جلد کتاب جمله ای از دیلی میل به چشم می خورد:


    کتابی که نمی توانید زمین بگذارید.

    در پشت جلد کتاب، قسمتی از متن کتاب آمده است:


    می‌ دونی چه حسی داره وقتی خودتو به سرنوشت می‌ سپری؟ یه جورایی بهت خوشامد می‌‌ گـه. دیگه نه دردی هست، نه ترسی و نه اشتیاق و آرزویی. مرگ، امید بود که داشت با این تسکین به وجود می‌ اومد. به‌ زودی می‌ توانستم ادوارد رو ببینم. ما تو اون دنیا به هم می‌ رسیدیم، چون مطمئن بودم که خدا مهربونه، خدا هرگز اون‌ قدری بی‌ رحم نیست که ما رو از تسکین تو اون دنیا محروم کنه.

    -که-رهایش-کردی-1.jpg


    داستان کتاب دختری که رهایش کردی
    کتاب دختری که رهایش کردی به گونه‌ ای زیبا و نوآورانه داستان خود را که به صورت موازی در دو زمان متفاوت با بازه زمانی ۱۰۰ ساله روایت می‌کند.

    ✔️ جوجو مویز، موضوع اصلی داستان خود را اشغال‌ فرانسه توسط نازی‌ ها و غارت اشیاء هنری فرانسه توسط آنها قرار داده است.

    حس نوستالژیک و یادآوری خاطرات و حسی که خاطرات دوران جنگ در آدم‌ ها به وجود می‌ آورد بسیار عمیق و ماندگار است. کتاب دختری که رهایش کردی جزء رمان‌ هایی است که نویسنده آن با بهره گیری از خاطرات و حوادث دوران جنگ جهانی دوم حال و هوای خاصی به خواننده داده و فضاسازی بسیار زیبایی را صورت می‌دهد.


    داستان این کتاب درباره دو زن با برخی ویژگی‌ های مشابه است که یکی از آنها به نام سوفی در زمان اشغال فرانسه مجبور است تا از خانواده‌ اش در نبود شوهر در مقابل نازی‌ها محافظت نماید. زن دیگر لیو نام دارد که در لندن زندگی می‌کند. شوهر لیو قبل از فوت به وی یک تابلو نقاشی هدیه می‌دهد که نمایی از یک زن است و مربوط به یک قرن قبل می‌ باشد و در جریان جنگ از فرانسه به انگلستان منتقل شده است و…

    -که-رهایش-کردی-3.jpg


    درباره رمان دختری که رهایش کردی
    کلمه جنگ، میشه با مفاهیم منفی سراغ ذهن آدم می آید و غارتگری نیز، یکی از مفاهیم است. با این حال، نویسنده کتاب توانسته است از دوران جنگ و غارتگری های آن داستان خوبی خلق کند.

    باید اعتراف کنم که اصلا فکر نمی کردم این کتاب،در این حد جذاب و قوی باشد.

    اولین کتابی بود که از جوجو مویز می خوندم و خب این کتاب در کنار ترجمه نه چندان قوی، موضوع پر کششی دارد.


    ✔️ هیچ وقت فکرشم نمی کردم از یه اتفاق تلخی مثل جنگ و خصوصا جنگ جهانی بشه به همچین نگاه و موضوع و داستانی رسید! پیدا کردن نقاشی که صد سال پیش جایی گمشده یا بخشیده شده به ظاهر موضوع ساده و معمولی میتونه باشه… اما خب این کتاب خیلی قشنگتر از این اتفاق معمولیه.

    -که-رهایش-کردی-4.jpg


    قسمت هایی از متن کتاب دختری که رهایش کردی
    اینکه انسان بتواند مایحتاج زندگانی خود را از طریق انجام کاری که دوست دارد کسب کند، یکی از بزرگترین موهبت‌های زندگانی است.

    می‌ دونی چه حسی داره وقتی خودتو به سرنوشتت می‌ سپری؟ یه‎ جورایی بهت خوشامد می‎ گـه. دیگه نه دردی هست، نه ترسی و نه اشتیاق و آرزویی. مرگ، امید بود که داشت با این تسکین به وجود می‌ ا‎ومد. به ‎زودی می‎ تونستم ادوارد رو ببینم. ما تو اون دنیا به هم می‎ رسیدیم، چون مطمئن بودم که خدا مهربونه، خدا هرگز اون‌ قدری بی‌ رحم نیست که ما رو از تسکین تو اون‎ دنیا محروم کنه.

    ترس از سرنوشت مادر این بچه با ترس از سرنوشت شوهرم، یکی شده بود. انگار تو گردابی از نگرانی و خستگی گیر افتاده بودم. خبرهای کمی به شهر می‌ رسید. تقریبا هیچ خبری از شهرمون به جایی نمی‌ رفت. جایی خیلی دورتر از اینجا ممکن بود شوهرم سخت بیمار باشه، گرسنه مونده باشه و یا سخت کتک خورده باشه.

    منو کشید طرف خودش و محکم منو بوسید، (ابراز احساست) بود، دستای بزرگش منو سفت گرفته بودن، بهش چسبیده بودم. منم بغلش کردم و چشمای پر از اشکم را بستم و تو بغلش نفس کشیدم، با همه ی وجودم عطر تنشو بو کشیدم. انگار میخواستم آخرین لحظه ی بودنش رو برای تمام نبودنش ثبت کنم. انگار می دونستم که برای همیشه داره میره.

    لیو در حال حرکت نزدیک رودخانه بود‌، چیزی بین راه رفتن و دویدن، قبل از آنکه راجع به آن پیام فکر کند، دستش را تاب داد و با یک حرکت روان و آهسته گوشی را توی رودخانه تمیز انداخت. گوشی بدون هیچ صدایی درون آب افتاد و توجه هیچ کس را به خودش جلب نکرد.
     
    بالا