VIP «تاپیک جامع معرفی کتاب‌های چاپی»

شکوفه حسابی

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2017/08/02
ارسالی ها
7,854
امتیاز واکنش
29,176
امتیاز
1,001
محل سکونت
ترینیداد و توباگو
-مرغ-دریایی-2-770x480.jpg

کتاب جاناتان مرغ دریایی رمانی کوتاه ولی بسیار پرمعنا و خواندنی اثر ریچارد باخ، خلبان و نویسنده آمریکایی است که در سال ۱۹۷۰ منتشر شده است.

قبل از هرچیز باید اشاره کنیم که معرفی کتاب جاناتان مرغ دریایی بر اساس ترجمه کاوه میرعباسی (نشر نی) است و رمان تنها سه بخش دارد. اما چندی پیش، نویسنده کتاب، ریچارد باخ بنابر دلایلی ادامه رمان را نوشت و بخش چهارمی هم از به کتاب خودش اضافه کرد.

در ابتدای کتاب آمده است:

پیشکش به جاناتان مرغ دریایی راستین، که درون همگی‌مان می‌زید.

خلاصه داستان جاناتان مرغ دریایی
این کتاب در مورد جاناتان لیوینگستون، یک مرغ دریایی است که دوست ندارد مثل هزاران مرغ دریایی دیگر فقط به فکر خوردن و خوابیدن و گذران زندگی باشد. جاناتان می‌خواهد به شکل حرفه‌ای پرواز را یاد بگیرید. به همین خاطر دور از دیگران مراغ دریایی، تنها به تمرین مشغول است.

در قسمتی از متن کتاب می‌خوانیم:

اغلب مرغ‌های دریایی دغدغه‌شان فقط این است که ابتدایی‌ترین شیوه‌های پرواز را یاد بگیرند: چگونه خود را از کرانه به خوراک برسانند و برگردند. برای اغلب مرغ‌هایی دریایی، سیر کردن شکم بر اشتیاق به پرواز می‌چربد. اما برای این مرغ دریاییِ خاص، خوردن مهم نبود، بلکه به پرواز اهمیت می‌داد. بیش از هر چیز دیگر در دنیا. جاناتان لیوینگستون شیفته‌ی پرواز بود.

مدتی بعد جاناتان متوجه می‌شود که دیگران به شکل عجیبی به او نگاه می‌کنند و تلاش‌های او برای یادگیری پرواز را درک نمی‌کنند. حتی پدر و مادرش هم نگران او می‌شوند که فقط تمرین می‌کند و هیچ غذا نمی‌خورد و یک مشت پر و استخوان شده است. از جاناتان می‌خواهند که همرنگ جماعت باشد و مانند دیگران زندگی کند. اما جاناتان هدف والاتری دارد و در جواب مادرش چنین می‌گوید:

باکم نیست که یک مشت پر و استخوان بیش‌تر نباشم، مادر. فقط می‌خواهم بدانم در هوا چه کاری ازم برمیاد و چه کاری ازم ساخته نیست، همین و بس. جز این خواسته‌ای ندارم.

-مرغ-دریایی-4.jpg


جاناتان هر روز با شوق بیشتر تمرین و انوع تکنیک‌های پرواز را کشف می‌کرد. اما یک روز ارشد گله او را به وسط مرغان دریایی که برای شورای بزرگ دور هم جمع شده بودند فراخواند و گفت:

جاناتان لیوینگستون مرغ دریایی، یک روز می‌فهمی بی‌مسئولیتی عاقبت خوشی ندارد. زندگی ناشناخته و ناشناختنی است، و ما چیزی از آن نمی‌دانیم جز این‌که به‌دنیا آمده‌ایم تا شکم‌مان را سیر بکنیم، و تا جایی که برای‌مان امکان دارد زنده بمانیم.

و به این ترتیب جاناتان مرغ دریایی از گله طرد شد.

اما طرد شدن جاناتان تازه شروع اصلی ماجراهایی زیبا و خواندنی است که بدون شک الهام‌بخش هر خواننده‌ای است.

در قسمتی از متن کتاب می‌خوانیم:

جاناتان مرغ دریایی روزهای بعد را در انزوا سپری کرد، ولی پروازکنان تا دوردست و فراسوی صخره‌های بلند می‌رفت. از تنهایی غصه نمی‌خورد، فقط از این بابت اندوهگین بود که سایر مرغان دریایی حاضر نیستند به شکوه پرواز، که در انتظارشان است، باور بیاورند؛ حاضر نیستند چشمان‌شان را باز کنند و ببینند.

[ لینک: ملت عشق ]

-مرغ-دریایی-3.jpg


درباره کتاب جاناتان مرغ دریایی
جاناتان مرغ دریایی نگـاه دانلـود کوتاه، پرمغز، سرشار از امید و مناسب برای همه‌ی افراد است که شما هم حتما باید آن را مطالعه کنید!

بدون شک داستان جاناتان الهام‌بخش همه‌ی آدم‌هایی است که به نحوی متفاوت هستند و جامعه به همین دلیل متفاوت بودن حاضر نیست آن‌ها را بپذیرد. الهام‌بخش آدم‌های طرد شده‌ای که به دنبال هدفی رفته‌اند که همگان قادر به درک آن نیستند. الهام‌بخش آدم‌هایی که به مسئله‌ی زندگی فکر می‌کنند و می‌خواهند معنایی برای آن پیدا کنند. الهام‌بخش آدم‌هایی که از انگشت‌نما شدن ترسی ندارند و به هر طریقی هدف والای خود را دنبال می‌کنند.

در این رمان با مرغ دریایی‌ای روبه‌رو هستیم که حاضر نیست تحقیر دیگران را بپذیرد و عصیانگر می‌شود. به مخالفت می‌پردازد و از کاری که کرده است پشیمان نمی‌شود.

از متن کتاب:

سابقه نداشت مرغان دریایی در پاسخ به «شورای بزرگ» سخنی بگویند و اعتراض بکنند، ولی صدای جاناتان بلند شد. چنین خروشید: «بی‌مسئولیتی؟ برادران! رفتار چه کسی مسئولانه‌تر است از مرغی دریایی که برای زندگی مفهومی والاتر و مقصودی برتر یافته و از پی آن‌ها می‌رود؟ هزارن سال دنبال کله‌ی ماهی‌ها به هر کنج و گوشه‌ای سرک کشیده‌ام، ولی حالا دلیلی برای زیستن داریم: یادگیری، کشف، نیل به آزادی!»

کتاب یک جنبه‌ی عرفانی نیز دارد که برای فاش نشدن بیشتر داستان کتاب به آن اشاره‌ای نمی‌کنیم. در خواندن جاناتان مرغ دریایی شک نکنید و مطمئن باشید این کتاب کوچک برای همیشه در گوشه‌ای از ذهن شما ماندگار خواهد شد.

[ لینک: معرفی کتاب پیرمرد و دریا ]

-مرغ-دریایی-1.jpg


قسمت دیگری از متن کتاب جاناتان مرغ دریایی

یگانه قانون حقیقی همان است که به آزادی منجر می‌شود. قانون دیگری وجود ندارد.

مشخصات کتاب
  • جاناتان مرغ دریایی
  • نویسنده: ریچارد باخ
  • ترجمه: کاوه میرعباسی
  • انتشارات: نی
  • تعداد صفحات: ۹۴
  • قیمت: ۸۰۰۰ تومان
 
  • پیشنهادات
  • شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    -استالین-770x480.jpg

    سوتلانا علیلویوا، دختر استالین بود. او نام خانوادگیش را تغییر داد تا بلکه بعد از خروج از زیر پرچم پدرش، زندگى به او روى خوش نشان دهد. اما:


    «زندگى سختى بوده است، عزیزم؛ حتى گوش دادن به داستان آن سخت است تا چه رسد زندگى کردنش. (دختر استالین – صفحه ۱۰۲۳)

    همه تصور می‌کردند سوتلانا مثل یک پرنسس کرملینى زندگى مرفه و افسانه‌اى دارد، اما قطعا این افراد از واقعیت‌هاى جامعه‌ى شوروى بى‌اطلاع بودند. همه‌ى شهروندان شوروى آموزش دیده بودند که از مجموعه قوانینى سفت و سخت پیروى کنند. براى آنها تعریف شده بود «کجا باید زندگى کنند، کجا باید کار کنند، به کجا نمى‌توانند سفر کنند و غیره.» قطعا دختر استالین هم از این قواعد مستثنى نبود.

    مترجم کتاب – بیژن اشتری – در مقدمه خود درباره کتاب دختر استالین چنین می‌نویسد:


    دختر استالین نوعى کار پژوهشى تحسین‌برانگیز نیز است. نویسنده پنج سال از عمر خود را صرف تحقیق و پژوهش درباره‌ى سوژه‌اش کرده است. کتاب در واقع ماحصل مصاحبه‌هاى مفصل و متعددى است که نویسنده با اعضاى خانواده، دوستان و آشنایان سوتلانا در نقاط مختلف جهان کرده است. نویسنده علاوه بر این مصاحبه‌ها، از نامه‌هاى شخصى سوتلانا و طرف‌هاى نامه‌نگارى‌اش، اسناد محرمانه‌ى آرشیو‌هاى سیا، کا گ ب، حزب کمونیست شوروى و غیره بهره جسته است. خواندن این کتاب براى هرکسى که به تاریخ شوروى علاقه‌مند است، یک ضرورت مبرم است.

    روی جلد و پشت جلد کتاب دختر استالین تعریف‌ها و تمجیدهای زیادی به چشم می‌خورد که برخی از آن‌ها عبارتند از:


    نیویورک تایمز:

    زمین گذاشتنش ناممکن است.


    سایمن مانتیفوری:

    غمخوارانه و متقاعد کننده؛ این نه یک داستان سیـاس*ـی که جستجویی برای عشق در دل تاریکی است.


    ایندیپندنت:

    زندگینامه‌ای در ابعاد حماسی، با آمیزه‌ای از تراژدی و شاخص‌های تاریخی رمان روسی.


    دیلی میل:

    این زندگینامه عالی شأن نگـاه دانلـود را دارد.


    مارک دیستون، ریجستر:

    دختر استالین پس از کتاب امید علیه امید بهترین زندگینامه‌ای است که طی پنجاه سال گذشته حول موضوع شوروی به چاپ رسیده است.

    کتاب دختر استالین در چهار بخش نوشته شده است:

    1. سال‌های کرملین
    2. واقعیت شوروی
    3. فرار به آمریکا
    4. یادگیری زندگی در غرب
    [ لینک: کتاب رفیق زندگی و مرگ ارنستو چه‌گوارا ]

    -استالین-با-ترجمه-بیژن-اشتری.jpg


    خلاصه کتاب دختر استالین
    استالین، رهبر کبیر شوروى، دیکتاتور مخوفى که اگرچه توانست اتحاد جماهیر شوروى را به یک ابرقدرت تبدیل کند و جنگ علیه آلمان نازى را بِبَرد، اما زندگى میلیون‌ها نفر را به خاطر سیاست‌هاى بى‌رحمانه‌اش به مخوف‌ترین شکل ممکن دستخوش تغییر کرد. برپایى اردوگاه‌هاى کار اجبارى در دل سیبرى شاید یکى از مخوف‌ترین سیاست‌هاى او باشد.

    کتاب حاضر روایت زندگىِ دختر این دیکتاتور، سوتلانا علیلویوا است. دخترى که بى‌اندازه براى استالین عزیز بود. گرچه سوتلانا در تمام عمرش تلاش مى‌کرد خود را از زیر بیرقِ پدر بیرون بکشد و ننگِ دختر استالین بودن را از پیشانى بزداید، اما هرگز آنگونه که باید نتوانست «عادى» زندگى کند. او ناله مى‌کرد:

    هرجا بروم، خواه استرالیا باشد، خواه جزیره‌اى دوردست، همیشه زندانى سیاسى نام پدرم خواهم بود.

    شاید بزرگترین مولفه‌اى که اسباب رنج سوتلانا را در سراسر عمرش فراهم مى‌آورد، انزواى شدیدى بود که از کودکى همواره همراهش بود.


    تصور کردن انسانى تنهاتر از دختر استالین کارى دشوار است. (دختر استالین – صفحه ۶۱۲)

    این تنهایى که گره‌خورده با وجهه‌ى سیاسى پدرش بود، سوتلانا را در ابعادى جهانى منزوى کرد و اثراتِ رعب آورش را تا سال‌هاى انتهایى زندگى بر روح و روان او جارى کرد.

    او هنگامى که تنها شش سال داشت، مادرش را از دست داد. نادیا (مادر سوتلانا) که همسر دوم استالین بود، خودکشى کرد. گرچه سیاست کثیف این اجازه را نمى‌داد تا علت مرگِ همسر رهبر کبیر شوروى به واقع عنوان شود. سوتلانا نیز همانند سایرین، چندین سال پس از مرگ مادرش واقعیت را متوجه شد و از آن پس هرگز نتوانست با این قضیه کنار بیاید که مادرش چگونه حاضر شد او را در این سیستم وحشت آفرین تنها بگذارد.


    ارعاب و وحشتى که استالین در اطراف خودش گسترانیده بود، مخصوصا دامنگیر نزدیک‌ترین کسانش شده بود. چه کسى جرئت مى کرد به دختر استالین بگوید مادرش خودکشى کرده بود؟ خیلى‌ها فقط بخاطر اطلاع داشتن از این موضوع اعدام شده بودند. (دختر استالین – صفحه ۱۰۵)


    در خانواده‌اى که در آن به دنیا آمدم و بزرگ شدم هیچ چیز طبیعى نبود، هرچیزى ناراحت‌کننده و غم افزا بود و خودکشى مادرم روشن‌ترین شهادت بر نومیدى حاکم بر اوضاع بود. (دختر استالین – صفحه ۶۸۱)

    استالین در پاکسازى‌هاى دوره‌ى «وحشت بزرگ» در اواخر دهه‌ى ٣٠، با چسباندن برچسبِ «دشمن خلق» نیمى از جامعه را مطرود کرد. قطعا خانواده‌ى خودش هم از این قضیه مستثنى نبودند. او بسیارى از اقوامش را، به جرمِ توهین به رهبرى یا مخالفت با سیاست‌هاى او، دستگیر و اعدام کرد. قربانیانى که سال‌ها بعد در دوره‌ى خروشچف از اردوگاه‌هاى کار اجبارى (گولاگ) رهایى یافتند، تا آخر عمر نتوانستند به زندگى عادى بازگردند.

    در این میان سوتلانا هر روز شاهد از دست دادنِ یکى از اعضاى خانواده‌اش، دایى، خاله، همسران این‌ها ، آن هم به شکل عجیب و غریبِ «ناپدید شدن» بود.


    سوتلانا تا شانزده سالگى، مثل بسیارى از همکلاسى‌هایش، کمونیستى آرمانگرا باقى ماند؛ کمونیستى که بى‌هیچ چون و چرایى ایدئولوژى حزب را قبول داشت. او بعدها در بزرگسالى به این نتیجه رسید که این ایدئولوژى مردم را به سرکوب و سانسور اندیشه‌هایشان وادار کرده و میلیون‌ها نفر را به خواب مصنوعى فرو بـرده است. او اسم این خواب مصنوعى یا مسخ شدگى را «ذهنیت بردگان» گذاشت. (دختر استالین – صفحه ۱۳۹)

    این اتفاقات وقتى براى سوتلانا شکلى جدى گرفت که در هفده سالگى، پدرش، معشوقش را به اردوگاه کار اجبارى تبعید کرد؛ تنها به این دلیل که با دخترِ رهبرِ کبیر ارتباط عاطفى برقرار کرده بود. همه‌ى این‌ها تنها بخش‌هایى از مصیبتِ تنها دخترِ استالین بود.


    زندانى شدن کاپلر و کشف قضیه‌ى خودکشى مادرش عاقبت «حباب‌هاى توهمات» سوتلانا را ترکانده بود. (دختر استالین – صفحه ۲۲۲)

    [ لینک: کتاب رهبر عزیز – زندگی‌نامه‌ی جذاب در مورد فرار از کره شمالی ]

    -استالین-نشر-ثالث.jpg


    و در نهایت استالین مُرد.

    مرگ قریب‌الوقوع پدرش باعث شده بود احساس کند این مرد را دوست دارد اما همزمان احساس مى‌کرد این مرگ براى او آزادى به همراه خواهد آورد؛ و مابین این دو احساس در رفت و آمد بود. (دختر استالین – صفحه ۳۳۷)

    سوتلانا گمان مى‌کرد پس از مرگ پدر درد و رنج‌ها از زندگى‌اش رخت بر مى‌بندند اما گویى چنین گمانى بیش از حد غریب بود. حالا مقامات شوروى با او طورى رفتار مى‌کردند که گویا او شئى متعلق به دولت است.


    او رفته است، اما سایه‌اش هنوز بالاى سر همه‌ى ماست. او هنوز به ما فرمان مى‌دهد و ما هم، در غالب موارد، فرمانبرش هستیم. (دختر استالین – صفحه ۳۶۶)

    همه‌چیز پیچیده‌تر شد؛ «زندگى دوگانه‌ى مزخرف و غیرعادى»، تا وقتى که سوتلانا که در دنیاى بى‌خداىِ شوروى پرورش یافته بود، با براجش سینگ آشنا شد. سینگ مردى هندى بود که توانست ارامش، اطمینان و هرآنچه زندگى کرملینى از سوتلانا دریغ کرده یود را به او ببخشد. سوتلانا با دنیایى متفاوت روبرو شد. این مرد، براجش سینگ، پس از مرگش، توانست براى او دریچه‌اى به سوى دنیاى آزاد باز کند. سوتلانا خیلى سریع دنیاى تیره و تارِ کمونیسم را به امید رسیدن به دنیاى ازاد ترک کرد. حالا منتظر بود تا ببیند وجهه‌ى جهانى مخوف پدرش دست از سر او برمی‌دارد یا نه؟!

    بخش بیشترى از کتاب به شرح خانه به دوشى سوتلانا پس از رهاییش از شوروى مى‌پردازد.


    بعضى وقت‌ها نقل مکان مى‌کرد چون گمان مى‌کرد خبرنگارها، یا بدتر از خبرنگارها، ردش را پیدا کرده‌اند. (دختر استالین – صفحه ۱۰۷۸)

    درگیرى‌هاى عاطفىِ ناشى از رهاکردن فرزندانش، توطئه‌هاى کا گ ب و سیا براى روسیاه کردن دیگرى، تنهایى و انزواى شدید سوتلانا در حالیکه عده‌ى کثیرى از دوستانِ جدیدش در دنیاى جدید دورش را گرفته بودند، ازدواجِ او با وسلى پیترز و مادر شدن سوتلانا در دهه چهارم زندگى. این همه اتفاق و بالا و پایین براى یک انسان زیادى دشوار و طاقت فرساست، آیا اگر سوتلانا دختر استالین نبود، باز هم چنین زندگى سخت و پر پیچ و خمى را از سر مى‌گذراند؟ پس آن وجهه‌ى پرنسسى‌اش کجا رفت که مجبور شد نیم بیشتر عمرش را در فقر سر کند؟ او از دختر استالین بودن، تنها مصایبش را به دوش کشید.

    وجه دیگرِ شخصیتِ سوتلانا از آن رو اهمیت دارد که او نویسنده‌ى چهار کتاب است. کتاب‌هایى که اگرچه نه زندگینامه صرفند و نه مطلقا سیاسى، اما از آنرو که زندگى پر آشوب سوتلانا همواره به سیاست و نام پدرش گره خورده بود، او توانست در کتابهایش شکل واقعىِ زندگى در شوروى را به جوامع غربى بنمایاند و فریادِ هنرمندان و روشنفکرانِ شوروى را به گوش جهانیان برساند.


    دختر استالین نه تنها از آن رو حائز اهمیت است که زندگى دیکتاتور کبیر را مى‌نمایاند و نه تنها به این دلیل که از حال و روز مردمِ ستم دیده‌ى شوروى پرده بر مى‌دارد، بلکه جداى از این‌ها، گزارشگر احوالاتِ زنى است که تا آخرین روزِ عمرش گرفتارِ مصایبِ ارثى بود و پیشینه‌ى سیاه پدر، ننگى بر پیشانیش ماند.

    دختراستالین جداى از تم سیاسى‌اش به عنوان نمونه‌ى اعلاى بررسى آثار روانشناختى از کودکى تا بزرگسالى مى‌تواند ذهن خواننده را درگیر کند.

    در کل، کتاب مجموعه‌اى است از سیاست، روانشناسى، زندگینامه، جامعه‌شناسى و هر آنچه مخاطب آگاه امروز نیاز به دانستن از آن دارد.

    [ لینک: کتاب روح گریان من – داستان واقعی یک جاسوس زن کره‌ای ]

    -نامه-دختر-استالین.jpg


    جملاتی از متن کتاب دختر استالین
    سوتلانا در عمق وجودش قمارباز بود. او در سرتاسر زندگى‌اش تصمیم‌هاى سرنوشت‌ساز را کاملا به صورت ناگهانى مى‌گرفت و سپس با نوعى بى‌خیالم سبکسرانه به عواقب آن تن مى‌داد. همیشه مى‌گفت از بین داستان‌هاى داستایفسکى، قمارباز را بیش از همه دوست دارد. (دختر استالین – صفحه ۳۱)

    چه کسى مى‌تواند بدون اندیشیدن درباره‌ى گذشته‌ى خویش زندگى کند؟ (دختر استالین – صفحه ۳۸)

    استالین عاشق وسترن‌هاى آمریکایى بود و علاقه‌ى خاصى هم به تماشاى فیلم‌هاى چارلى چاپلین داشت که باعث مى‌شد از ته دل بخندد؛ هرچند که فیلم دیکتاتور بزرگ چاپلین را دوست نداشت و نمایش عمومى آن را در شوروى ممنوع کرده بود. (دختر استالین – صفحه ۱۲۲)

    او (مادر استالین) از پسرش پرسید: «جوزف تو حالا دقیقا چه کاره‌اى؟» استالین جواب داد: «تزار را بخاطر بیاور. خب، من شبیه تزار هستم.» که گفت: «چه حیف که تو هیچ وقت کشیش نشدى.» (دختر استالین – صفحه ۱۲۵)

    مدارس زیادى بیرون مسکو وجود داشت که خارجى‌ها را به دیدنشان نمى‌بردند. تا اوایل دهه ١٩٣٠ در این مدارس حتا کاغذ براى نوشتن وجود نداشت (دانش‌آموزان از حواشى سفید کتاب‌هاى کهنه‌شان براى نوشتن استفاده مى‌کردند.) و قلم و مداد هم سهمیه بندى بود. به دلیل کمبود میز و نیمکت، کلاس‌ها به صورت شیفتى برگزار مى‌شد. مدارس به علت نایاب بودن هیزم براى گرمایش یا نفت سفید براى چراغ روشنایى، تعطیل مى‌شدند. (دختر استالین – صفحه ۱۳۰)

    همه بچه‌هاى شوروى موظف به فراگیرى کمونیسم بودند. آن ها ابتدا «اکتبریست»، سپس «پایونیر»، و سرانجام «کامسومول» مى‌شدند. هر دانش آموز کلاس اولى در روزى که مصادف با سالروز پیروزى انقلاب اکتبر بود، «اکتبریست مى‌شد و ستاره‌اى قرمز که وسطش تصویرى از چهره‌ى کودکى لنین حک شده بود، دریافت مى‌کرد.» (دختر استالین – صفحه ۱۳۱)

    استراتژى همیشگى استالین القاى ترس به توده‌هاى مردم و سپس کنترل آنها با استفاده از ترساندن‌شان بود. (دختر استالین – صفحه ۲۵۵)

    استالین بازیگر ماهرى بود که وانمود مى‌کرد گوشه‌اى نشسته و دیگران برایش گزارش‌هایى درباره‌ى فعالیت‌های دشمنان مى‌آورند؛ دشمنانى که وى نمى‌توانست با مجازات آنها مخافت کند. اما واقعیت قضیه چیز دیگرى بود، او همچون استاد عروسک گردانى بود که پشت صحنه سررشته‌ى همه امور را در دستانش داشت. (دختر استالین – صفحه ۳۲۲)

    هر آدمى مرگى را نصیب خود مى‌کند که سزاوارش است. (دختر استالین – صفحه ۴۶۴)

    امیدوارم که نسل‌هاى آینده از یاد نبرند که نیکى هرگز از بین نمى‌رود، که نیکى در قلب‌هاى آدمیان، حتا در تاریک‌ترین زمان‌ها، مى‌زید و در جاهایى که هیچ کس گمان بر وجود داشتنش نمى‌کند، نهفته است، که نیکى هرگز به طور کامل نابود یا ناپدید نمى‌شود. (دختر استالین – صفحه ۶۳۰)

    موقعى که قلب پیشاپیش تصمیمى گرفته، منطق تنها کارى که مى‌کند این است که انواع دلگرمى‌ها را جز به جز به تو ارائه مى‌کند. (دختر استالین – صفحه ۹۳۱)

    هر خانواده‌اى براى خودش قصه‌اى سربسته است و از بیرون به دشوارى مى‌توان پى برد که درونش چه مى‌گذرد. (دختر استالین – صفحه ۹۹۳)

    -دختر-استالین.jpg


    مشخصات کتاب
    • عنوان: دختر استالین
    • نویسنده: رزمارى سالیوان
    • ترجمه: بیژن اشتری
    • انتشارات: ثالث
    • تعداد صفحات: ۱۱۱۴
    • دو جلدی
    • جلد گالینگور
    • قیمت چاپ اول: ۸۸۰۰۰ تومان
     

    شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    Homo-Deus-770x480.jpg


    انسان خداگونه – تاریخ مختصر آینده – با عنوان انگلیسی Homo Deus: A Brief History of Tomorrow کتابی در ادامه کتاب انسان خردمند اثر یووال نوح هراری است. انسان خردمند نشان داد که از کجا آمده‌ایم و انسان خداگونه نشان می‌دهد که به کجا می‌رویم.

    این اثر یووال نوح هراری نیز، درست مانند انسان خردمند، با استقبال بسیار زیادی روبه‌رو شد و همواره در لیست پرفروش‌ترین کتاب‌ها قرار گرفته است. در ایران هم چند روز پس از چاپ اول در تیرماه ۹۷ (با شمارگان ۲۲۰۰ نسخه) چاپ دوم آن منتشر شد.

    دکتر یووال نوح هراری از دانشگاه آکسفورد دکترای تاریخ دارد و در دانشگاه بیت‌المقدس تاریخ جهان تدریس می‌کند. بیش از ۶۵۰۰۰ نفر در دوره اینترنتی تدریس تاریخ مختصر بشر او ثبت نام کرده‌اند. کتاب انسان خردمند او که در سال ۲۰۱۵ انتشار یافت به یک پدیده بین‌المللی تبدیل شد و آن را به ۴۰ زبان ترجمه کرده‌اند.

    مترجم کتاب – زهرا عالی – در مقدمه خود بر کتاب انسان خداگونه می‌نویسد:


    کتاب انسان خداگونه – تاریخ مختصر آینده – درواقع ادامه کتاب پیشین همین نویسنده است به نام انسان خردمند – تاریخ مختصر بشر. نویسنده در این کتاب نیز کمابیش همان آرایی را پی می‌گیرد که در کتاب پیشین مطرح کرده است. تاریخ را از منظری کلان می‌نگرد، دوران‌های تاریخی را می‌کاود و سه انقلابِ کلی را در تاریخ بشر مشخص می‌کند.

    [ مطلب مرتبط: رمان همه می‌میرند – کتابی از نشر نو ]

    -انسان-خداگونه.jpg

    خلاصه کتاب انسان خداگونه

    انسان خداگونه تاریخ مختصر آینده است، اما نه آینده‌ای دور. آینده‌ای که یووال نوح هراری در این کتاب در مورد آن صحبت می‌کند ۵۰ سال بعد و یا حداکثر ۲۰۰ سال بعد است. چه‌بسا هراری در مورد همین ۲۰۰ سال هم به شکل قطعی نظر نمی‌دهد و فقط احتمالات را بررسی می‌کند. جریان‌هایی را بررسی می‌کند که ممکن است در آینده رخ دهند. به طور کلی می‌توان گفت هیچ کدام از مسائل مطرح شده در کتاب انسان خداگونه قطعی نیست مگر این مورد که آینده بسیار متفاوت‌تر از آن چیزی خواهد بود که هر کدام از ما ممکن است تصور کنیم.

    انسان خداگونه در سه بخش اصلی به شرح زیر نوشته شده است:

    1. انسان خردمند جهان را تسخیر می‌کند
    2. انسان خردمند به جهان معنا می‌بخشد
    3. انسان خردمند سلطه‌اش را از دست می‌دهد
    اما نویسنده قبل از پرداختن به بخش‌های اصلی کتاب، یک فصل تحت عنوان «دستور کار نوین انسان» در ابتدای کتاب گنجانده است که در آن در مورد موفقیت‌های انسان خردمند و همچنین در مورد اهدافی که انسان خردمند قصد دارد به آن برسد، صحبت می‌کند. در این مقدمه نویسنده اشاره می‌کند که انسان امروز در مواجه با ناکامی‌ها خوشبخت‌تر از هر زمان دیگری است.


    در طول تاریخ، اولین بار است که انسان‌ها بیشتر بر اثر پرخوری می‌میرند تا فقر غذایی؛ بیشتر بر اثر کهولت می‌میرند تا بیماری‌های واگیردار؛ و بیشتر از آنکه به دست سربازان و تروریست‌ها و جنایتکاران کشته شوند، خودکشی می‌کنند. در ابتدای قرن بیست‌ویکم، احتمال مرگ انسان‌های عادی از زیاده‌روی در خوردن همبرگرهای مک‌دونالد به‌مراتب بیشتر از خشکسالی یا ویرویس اِبولا یا حمله القاعده است. (انسان خداگونه – صفحه ۴)


    در سال ۲۰۱۰ قحطی و سوءتغذیه روی‌هم جان حدوداً یک میلیون نفر را گرفت، در حالی که چاقی سه میلیون نفر را به کام مرگ فرستاد. (انسان خداگونه – صفحه ۹)

    هدف نویسنده از نوشتن این موافقیت‌ها و غلبه بر ناکامی و به طور کلی این مقدمه، قبل از شروع بحث اصلی کتاب، این است که سوالات مهمی را در ذهن خواننده بگنجاند تا در ادامه کتاب بیشتر در مورد آن صحبت کند. سوالاتی مثل:

    قرار است با خودمان چه کنیم؟ خلاقیت ما قرار است متوجه چه چیزی باشد؟ با این همه قدرت و توانایی چه خواهیم کرد؟

    و اما مسائلی که در سه بخش اصلی کتاب مطرح می‌شود.

    بخش اول کتاب انسان خداگونه
    در این بخش نویسنده با نگاهی چالشی این موضوع را بررسی می‌کند که چطور گونه انسان توانسته زمین را به کنترل خود درآورد و اصولا برتری گونه انسان نسبت به دیگر حیوانات چیست. این بخش در دو فصل نوشته شده است: عصر سلطه انسان و جوهر انسان. یووال در این مورد می‌نویسد:


    شاید بعضی خوانندگان از این‌همه توجه به حیوانات در کتابی راجع به آینده تعجب کنند. به نظر من، نمی‌توان درباره طبیعت و آینده انسان بحثی جدی پیش کشید و آن بحث را با حیواناتِ همتای انسان آغاز نکرد. انسان خردمند همه تلاش خود را می‌کند تا این واقعیت را به فراموشی بسپارد، اما وقتی می‌خواهیم خود را به خداگونگی برسانیم اهمیتی مضاعف دارد که خاستگاهمان را به خاطر داشته باشیم. هیچ تحقیقی درباره آینده خداگونه ما نمی‌تواند گذشته‌مان را نادیده انگارد، یعنی زمانی را که ما با دیگر حیوانات پیوند داشتیم، زیرا رابـ ـطه انسان و حیوان بهترین الگویی است که از رابـ ـطه آینده اَبَرانسان و انسان در دست داریم. (انسان خداگونه – صفحه ۸۸)

    نویسنده در بخش اول سه سوال مطرح می‌کند:

    1. فرق بین انسان‌ها و دیگر حیوانات چیست؟
    2. گونه زیستیِ ما چه‌طور جهان را تسخیر کرد؟
    3. آیا انسان خردمند گونه زیستیِ برتر است یا فقط «قُلدُر محله»؟
    بخش دوم کتاب انسان خداگونه
    بخش دوم تحت عنوان: انسان خردمند به جهان معنا می‌بخشد، براساس نتایج بخش اول است. این بخش به بررسی جهانی می‌پردازد که انسان خردمند خلق کرده است. مسیری که ما را به نقطه فعلی رسانده است. این بخش شامل چهار فصلِ داستان‌بافان، زوج عجیب، قرارداد جدید و انقلاب اومانیستی است. سوالاتی که در نویسنده در ابتدای بخش دوم مطرح می‌کند چنین است:

    1. انسان چه نوع جهانی خلق کرد؟
    2. انسان چگونه اطمینان یافت که علاوه بر مهار جهان به آن معنا نیز می‌بخشد؟
    3. اومانیسم – ستایش انسان – چگونه به مهم‌ترین آیینِ زمان بدل شد؟
    بخش سوم کتاب انسان خداگونه
    در این بخش که بخش آخر کتاب نیز می‌‌باشد، نویسنده به اوایل قرن ۲۱‌-ام برمی‌گردد و با توجه به مفاهیمی که تا به حال مطرح کرده است و همچنین با توجه به موضوعاتی که درباره انسان خردمند به بحث گذاشته است، چالش‌های فعلی و چالش‌هایی که در آینده احتمالا با آن‌ها روبه‌رو خواهیم بود را مطرح می‌کند. بخش سوم نیز در چهار فصل نوشته شده است: بمب ساعتی در آزمایشگاه، جداسازی بزرگ، اقیانوس شعور/آگاهی و کیش اطلاعات.

    سوالات مطرح شده در ابتدای بخش سوم:

    1. آیا انسان همچنان می‌تواند جهان را اداره کند و به آن معنا ببخشد؟
    2. فناوری زیستی و هوش مصنوعی چگونه اومانیسم را تهدید می‌کنند؟
    3. وارث احتمالیِ نوع بشر چه کسی خواهد بود و احتمالا چه باور جدیدی جایگزین اومانیسم خواهد شد؟

    انسان خداگونه در پروژه‌ها و آرزوها و کابوس‌هایی کاوش می‌کند که قرن بیست و یکم را شکل می‌بخشد – از غلبه بر مرگ تا خلق زیست مصنوعی.

    انسان خداگونه این پرسش‌های بنیادین را پیش روی ما می‌گذارد:

    از اینجا به کجا می‌رویم؟ و این جهان شکننده کنونی را چگونه در برابر توانایی‌های نابودگرمان محافظت می‌کنیم.

    [ مطلب مرتبط: خلاصه کتاب انسان خردمند ]

    -خداگونه-اثر-هراری.jpg


    درباره انسان خداگونه
    در ابتدا اشاره کنیم که ما این کتاب را بدون هیچ تردیدی در میان کتاب‌های پیشنهادی کافه‌بوک قرار داده‌ایم. انسان خداگونه کتابی است آگاهی‌بخش و تکان‌دهنده، کتابی که می‌تواند جرقه‌ای در ذهن همه باشد. کافه‌بوک خواندن این اثر ماندگار را به‌شدت پیشنهاد می‌کند.

    همان‌طور که در قسمت خلاصه کتاب بیان شد، انسان در طول تاریخ به موفقیت‌های زیادی دست یافته و از عهده بسیاری از مسائل برآمده است. مواردی که باعث شد انسان خوارک‌جو به انسان خردمند ارتقاء پیدا کند. اما تبدیل شدن به انسان خردمند پایان کار نیست و ما انسان‌های خردمند، اکنون وارد مرحله تازه‌ای شده‌ایم. مرحله‌ای که در آن قصد داریم به انسان خداگونه تبدیل شویم. موفقیت‌های که تا به امروز کسب کرده‌ایم، فقط باعث جاه‌طلبی‌ بیشتر شده و دستاوردهای اخیر، بشر را برای به دست آوردن بسیاری از موارد دیگر جسورتر کرده است. اکنون انسان اهدافی مانند، نامیرایی، خوشبختی و خداگونگی را دنبال می‌کند.


    انسانی که از مرگ‌ومیرِ ناشی از گرسنگی و بیماری و خشونت کاسته است اکنون هدفش غلبه بر سالخوردگی و حتی خودِ مرگ است. انسانی که از چنگ بدبختی و فلاکتِ نکبت‌بار نجات یافته است اکنون هدفش رسیدن به خوشبختیِ کامل است. و انسانی که از سطح امر حیوانیِ تنازع بقا فراتر رفته است اکنون هدفش تبدیلِ «انسان خردمند» به «انسان خداگونه» است. (انسان خداگونه – صفحه ۲۹)

    در میان همه اهداف جدید انسان، به اعتقاد من، هدف رسیدن به خوشبختی و بحث‌های پیرامون آن، یکی از جذاب‌ترین و خواندنی‌ترین مباحث این کتاب است. یکی از سوالاتی که در هراری در انسان خداگونه به آن پاسخ می‌دهد این است که، در تمام طول تاریخ، قدرت انسان همواره بیشتر و بیشتر شده است اما آیا در زمینه خوشبختی پیشرفتی داشته است؟

    به شکل کلی، یووال نوح هراری، در کتاب انسان خداگونه به ما می‌گوید که در حال حاضر در تاریخ چه جایگاهی داریم، با چه مسائلی روبه‌رو هستیم و با چه مسائلی روبه‌رو خواهیم بود. در مورد اینکه چه جایگاهی داریم و با چه مسائلی روبه‌رو هستیم با دلیل و مدرک بسیار صحبت می‌کند و بارها و بارها از منابع و تحقیقات مختلف استفاده می‌کند و در مورد اینکه با چه مسائلی روبه‌رو هستیم از تمامی شواهدی که در دست داریم بهره بـرده تا به ما نشان دهد که آینده چقدر می‌تواند متفاوت باشد. هراری در این کتاب در مورد هیچ‌چیزی با قطعیت صحبت نمی‌کند و تنها علاقه دارد دید مخاطب را گسترده‌تر کند و او را به فکر کردن تشویق می‌کند. در آخر کتاب نیز، با وجود بررسی‌های بسیار زیاد، باز هم سه سوال کلیدی را مطرح می‌کند و امیدوار است خواننده کتاب تا مدت‌ها به آن‌ها فکر کند. در صفحات آخر کتاب، یووال نوح هراری می‌گوید:


    این کتاب ریشه‌های وضع کنونیِ بشر را کاوید تا ما را از قید آنها رها سازد و به ما امکان دهد درباره آینده به شیوه‌های بسیار خلاقانه‌تری بیندیشیم. هدف این کتاب این است که – به جای محدود کردن افق‌های دیدمان با پیش‌بینیِ فقط یک سناریوی قطعی – چشم‌اندازهای وسیع‌تری پیش رویمان بگشاید و ما را از طیف بسیار گسترده‌تری از گزینه‌ها آگاه کند. همان‌طور که بارها تاکید کرده‌ام، هیچ‌کس واقعا نمی‌داند بازار کار یا نظام خانواده یا زیست‌بوم در سال ۲۰۵۰ چه وضعی خواهد داشت یا چه دین و آیین یا نظام اقتصادی یا ساختار سیـاس*ـی بر جهان حاکم خواهد بود. (انسان خداگونه – صفحه ۴۹۳)

    اما آینده‌ای که پیش رو داریم، روشن است یا تاریک؟ در کتابی که درباره تاریخ آینده است، چگونه آینده‌ای ترسیم شده است؟ زهرا عالی مترجم کتاب – که ترجمه خوبی از کتاب ارائه داده است – در مقدمه خود در این باره به خوبی توضیح می‌دهد که:

    نویسنده به‌روشنی پاسخ نمی‌دهد. نه هشدار می‌دهد که سرعت کم کنیم و نگذاریم آنچه خود می‌سازیم بر ما حاکم شود، نه می‌گوید پیش به سوی آینده، به‌تاخت! می‌گوید آینده چنین چیزی خواهد بود. نه الزاماً آینده زندگان جوان و میان‌سال و پیر، بلکه – تا حدودی – آینده فرزند دبستانیِ منِ میان‌سال، و بیشتر از فرزند من، فرزندِ فرزندِ من. مگر همین حالا هم بشر نمی‌کوشد اتومبیل خودران بسازد؟ و بسیار چیزهای دیگر که طلیعه آن دورانند؟

    قبل از خواندن این کتاب پیشنهاد می‌کنم حتما کتاب انسان خردمند را مطالعه کنید. برای اینکه بدانیم آینده چگونه خواهد بود، لازم است بدانیم که از چه گذشته‌ای آمده‌ایم. این‌طور نیست که بدون خواندن انسان خردمند، هیچ کدام از مفاهیم انسان خداگونه را متوجه نشوید و اصلا درک نکنید که کتاب از چه چیزی صحبت می‌کند اما بدون شک وضعیت مطلوب و ایده‌آل این است که ابتدا انسان خردمند را بخوانید.

    در کنار خواندن این کتاب‌ها، مصاحبه و سخنرانی‌های یووال نوح هراری را در سایت موسسه تد TED نیز نگاه کنید. یکی از سخنرانی‌های نویسنده را از اینجا می‌توانید ببیند. همچنین از طریق این لینک می‌توانید مصاحبه یووال نوح هراری را ببیند. در این مصاحبه جذاب و دیدنی هراری در مورد هر دو کتاب انسان خردمند و انسان خداگونه صحبت می‌کند. لازم به ذکر است که این ویدیوها با زیرنویس فارسی هم در دسترس هستند.

    قطعا مفاهیم و موضوعات زیادی درباره این کتاب وجود دارد که می‌شود درباره آن صبحت کرد، اما بهترین کار این است که کتاب‌های هراری را خواند و بارها و بارها مفاهیم آن مرور کرد. کتاب‌هایی که در حاشیه نیز مفاهیم و موضوعات بسیار ارزشمند و عمیقی به مخاطب تقدیم می‌کند و بدون شک باعث می‌شود دید بهتری نسبت به تاریخ و وضعیت کنونی خود داشته باشیم و سرانجام غرق در تفکر شویم.

    شاید جالب باشد بدانید در کتاب انسان خداگونه به بسیاری از آثار شکسپیر و این کتاب‌ها اشاره شده است:

    • در غرب خبری نیست
    • دنیای قشنگ نو
    • ۱۹۸۴
    • دن کیشوت
    • بینوایان
    نکته پایانی اینکه، در کتاب عکس‌های مختلفی وجود دارد که برخی از آن‌ها رنگی است. همین موضوع باعث شده است که قیمت این کتاب ۵۵۲ صفحه‌ای ۶۴۰۰۰ تومان باشد. شاید قیمت کتاب زیاد باشد اما قطعا ارزش کتاب بسیار بیشتر از این مقدار است.

    [ مطلب مرتبط: رمان درک یک پایان – کتاب دیگری از نشر نو ]

    -خدا-گونه.jpg



    جملاتی از متن انسان خداگونه
    در اصل، تروریسم نمایش است. تروریست‌ها نمایشِ وحشت‌آورِ خشونت به‌راه می‌اندازند که تخیل ما را به خود معطوف می‌کند و باعث می‌شود احساس کنیم داریم به آشوب و هرج و مرج قرون وسطی باز می‌گردیم. در نتیجه دولت‌ها اغلب خود را مجبور می‌بینند در مقابل صحنه‌آراییِ تروریسم با تظاهر به امنیت واکنش نشان دهند و نمایش‌های عظیم قدرت به راه اندازند، مثلا با آزار و اذیت همه مردم یا حمله به کشورهای خارجی. در غلب موارد، این واکنش‌ شدید به تروریسم برای امنیت ما تهدیدِ به‌مراتب بزرگ‌تری است تا خودِ تروریست‌ها. (انسان خداگونه – صفحه ۲۶)

    جستجوی کور کورانه پول و شهرت و لـ*ـذت فقط آدمی را به فلاکت می‌اندازد. (انسان خداگونه – صفحه ۴۴)

    دانشی که رفتار را تغییر ندهد بی‌فایده است. (انسان خداگونه – صفحه ۷۷)

    چرا جوان‌ها در رانندگی بی‌احتیاط هستند و درگیر بحث‌وجدل‌های خشونت‌آمیز می‌شوند و سایت‌های اینترنتیِ محرمانه را هک می‌کنند؟ چون از فرمان‌های ژنتیکیِ کهنی پیروی می‌کنند که شاید امروز بیهوده باشند و حتی نتایج منفی به‌بار آورند ولی ۷۰۰۰۰ سال قبل از منظر تکامل، معقول و مناسب بودند. شکارگر جوانی که زندگی‌اش را در تعقیب ماموت به خطر می‌انداخت بر همه رقبایش پیشی می‌گرفت و می‌توانست دست در دست دختر زیبای محل بگذارد؛ و اکنون ما گرفتار ژن‌های جاهل‌مآب هستیم. (انسان خداگونه – صفحه ۱۰۵)

    انسان در طی آن ۲۰۰۰۰ سال، از شکار ماموت با نیزه‌های سنگی به کاوش در منظومه شمسی با فضاپیما رسید اما نه به مددِ شکل گرفتن دستانی ماهرتر یا مغزی بزرگ‌تر (ظاهراً مغز ما امروزه به‌واقع کوچک‌تر شده است). برعکس، عامل اصلیِ چیرگی ما بر جهان توانایی‌مان در پیوند دادنِ بسیاری از انسان‌ها با یکدیگر بود. (انسان خداگونه – صفحه ۱۷۰)

    در تاریخ، هیچ عدالتی نیست. وقتی که مصیبتی به‌بار می‌آید، تقریبا همیشه فقرا به‌مراتب بیش از ثروتمندان گرفتارش می‌شوند، حتی اگر در وهله اول ثروتمندان مسبب آن فاجعه بوده باشند. (انسان خداگونه – صفحه ۲۶۳)

    آن‌گاه که هوش مصنوعی اغلبِ وظایف شناختی را بهتر از انسان‌ها انجام دهد تکلیف بازار کار چه می‌شود؟ شکل گرفتن طبقه بزرگ جدیدی شامل آدم‌هایی به‌لحاظ اقتصادی بی‌مصرف چه پیامدهای سیـاس*ـی خواهد داشت؟ زمانی که نانوفناوری و داروهای باززاینده و حیات‌بخش انسان‌های هشتاد ساله را به پنجاه سالگی برگردانند چه بر سر روابط بشری و خانواده‌ها و صندوق‌های بازنشستگی می‌آید؟ آن‌گاه که فناوری زیستی به ما امکان دهد بچه طراحی‌شده داشته باشیم، و شکافی بی‌سابقه بین فقیر و غنی پدید آوریم، جامعه بشری راه به کجا خواهد برد؟ (انسان خداگونه – صفحه ۳۳۳)

    اگر واقعا من خودم صاحب افکار و تصمیم‌هایم هستم، آیا می‌توانم تصمیم بگیرم ظرف یک دقیقه آینده اصلا به هیچ چیز فکر نکنم؟ (انسان خداگونه – صفحه ۳۵۳)

    اگر بتوانیم انسان‌ها را از راندن تاکسی و ماشین به‌کلی بازداریم و انحصار عبور و مرور را به الگوریتم‌های کامپیوتری بسپاریم، می‌توانیم همه وسایل نقلیه را به شبکه واحدی وصل کنیم و به این ترتیب تصادف اتومبیل را عملا ناممکن کنیم. (انسان خداگونه – صفحه ۳۸۶)

    ممکن است چهار سالِ متوالی از نخست‌وزیر و سیاست‌هایش شاکی باشم و به هرکس که می‌رسم بگویم او «همه ما را نابود خواهد کرد». اما، چند ماه مانده به انتخابات، دولت مالیات را کاهش می‌دهد و دست‌ودل‌بازانه پول خرج می‌کند. حزب حاکم بهترین آگهی‌نویسان را برای به‌راه انداختن کارزار انتخاباتیِ تمام‌عیار به‌خدمت می‌گیرد، همراه با مجموعه‌ای متعادل از وعده‌ها و تهدیدهایی که مستقیما کانون ترس و نگرانی مغز من را هدف می‌گیرند. صبح روز انتخابات، سرماخورده از خواب بیدار می‌شوم و همین مساله بر پردازش‌های ذهنی‌ام اثر می‌گذارد و باعث می‌شود امنیت و ثَبات را به همه ملاحظات دیگر ترجیح دهم. و همین دیگر! دوباره با رای خود همان کسی را برای چهار سال بر سر کار می‌فرستم که «همه ما را نابود خواهد کرد».
    فقط کافی بود کار را به گوگل بسپارم تا به جایم رای دهد و من را از چنین سرنوشتی برهاند. می‌دانید که، گوگل تازه همین دیروز متولد نشده است. نه تنها کاهش مالیات و وعده‌های انتخاباتیِ اخیر از چشمش دور نمی‌ماند بلکه تمام اتفاقات چهار سال گذشته را هم به‌یاد دارد. او می‌داند هر بار که روزنامه‌های صبح را می‌خواندم فشار خونم چه‌قدر بود و به اخبار بعدازظهر که گوش می‌دادم هورمون دوپامینِ مغزم چه مقدار پایین می‌آمد. گوگل می‌داند چه‌طور توخالی بودنِ شعارهای کسانی را که متخصص ماست‌مالی کردنِ رویدادهای سیـاس*ـی به نفع حزب و گروه خود هستند نشان دهد. این را هم می‌داند که بیماری تا حدی گرایش به جناح راست و محافظه‌کار را در رای‌دهندگان موجب می‌شود، این را جبران می‌کند. (انسان خداگونه – صفحه ۴۲۰)

    تا اوایل سال ۲۰۱۶، ثروت ۶۲ نفر از ثروتمندترین افراد دنیا برابر با دارایِ ۳/۶ میلیارد نفر از فقیرترین افراد بود! معنایش این است که با توجه به جمعیتِ ۷/۲ میلیارد نفریِ دنیا این ۶۲ میلیاردر سرجمع به اندازه نیمی از انسان‌های فرودست دنیا ثروت دارند. (انسان خداگونه – صفحه ۴۳۱)

    اگر به هند بروید و فیلی ببینید، حین نگاه کردن به فیل از خود نمی‌پرسید «چه حسی دارم؟» – می‌گردید تلفن هوشمندتان را پیدا کنید تا از فیل عکس بگیرید و در صفحه فیسبوک‌تان بگذارید و بعد هر دو دقیقه یک‌‌بار صفحه‌تان را وارسی کنید تا ببینید چند «لایک» گرفته است. نوشتن روزنامه خاطرات شخصی – که در میان نسل‌های پیشینِ بشری بسیار رایج بود – در نظر بسیاری از نوجوان‌های امروزی کاملا عبث و بیهوده است. چرا باید چیزی بنویسیم که هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند بخواند؟ شعار جدید این است: «اگر چیزی را تجربه کردی، ثبت و ضبطش کن. اگر چیزی را ثبت و ضبط کردی، وارد اینترنتش کن. اگر چیزی را وارد اینترنت کردی، به اشتراک بگذارش.» (انسان خداگونه – صفحه ۴۸۱)

    در زمان‌های دور، قدرت داشتن به معنی دسترسی به اطلاعات بود. اکنون قدرت یعنی آگاهی بر اینکه از چه چیزی باید چشم پوشید. (انسان خداگونه – صفحه ۴۹۴)

    مشخصات کتاب
    • عنوان اصلی: انسان خداگونه
    • عنوان فرعی: تاریخ مختصر آینده
    • نویسنده: یووال نوح هراری
    • ترجمه: زهرا عالی
    • انتشارات: نو
    • تعداد صفحات: ۵۵۲
    • قیمت چاپ اول – تابستان ۱۳۹۷: ۶۴۰۰۰ تومان
    • جلد گالینگور
    نویسنده مطلب: سروش فتحی
     

    شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    -پدر-770x480.jpg

    کتاب شغل پدر با داستانى خیره‌کننده و اعجاب‌آور خودش خواننده را میخکوب مى‌کند. این رمان قابلیت این را دارد که شما را در جایتان برای ساعت‌ها نگاه دارد و نفس را در سـ*ـینه تان حبس کند. تجربه خواندنِ کتاب شغل پدر مثل فشار دادن آرامِ پونزى توى دستتان است! همینقدر دردناک، همینقدر آگاهانه.

    تلفیق هنرمندانه درد و آگاهى، معجونى از ترسى هشیارانه به مخاطب عرضه کرده که توانِ زمین گذاشتن کتاب را از او مى‌گیرد.

    منتقدان و روزنامه‌نگاران، درباره کتاب شغل پدر بسیار نوشته‌اند که در اینجا به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم:


    شغل پدر داستانی نفس‌گیر میان دوران کودکی و دنیای فردی بالغ است، که مابین آن‌ها تعادل ایجاد می‌کند. بهتر است آن را داستانی بین درام و کمدی بدانیم.


    عجب کتابی است شغل پدر! در هر صفحه، خواننده را با فروتنی سبک، شدت احساسات، و بازتابی زیبا از داستان، جذب می‌کند تا زمانی که عدم واقعیت داشتن حقیقت را بپذیرد.


    زمانی که انسان سعی در رودر رو شدن و نگاه کردن به دوران کودکی خود را دارد به نهایت زیبایی دست می‌یابد.


    خواندن شغل پدر چنان دگرگونی عجیبی در خواننده ایجاد می‌کند که به طرز فراموش‌نشدنی حس می‌کنید سرژ شالاندن از آغاز یک کیمیاگر ادبی بوده است.


    شغل پدر رمانی نیست که به ذهن استراحت بدهد؛ خواننده با آن فریاد می‌زند، اعتصاب می‌کند، توطئه می‌کند

    [ مطلب مرتبط: کتاب سربازان سالامیس – نشر نیلوفر ]

    خلاصه کتاب شغل پدر
    داستان کتاب به ظاهر ساده، اما با پیچیدگى‌هاى ژرف روانشناسانه، داستانِ زندگى امیل شولان است، پسرى که در سرتاسر داستان، به اعتبار نام پدرش شناخته مى‌شود، اما نه از آن رو که پدرش جاه و مقامى دارد بلکه او مرد فرانسوى گمنامى بیش نیست و همین گمنامى او، مایه عذاب و دردسر این خانواده کوچک است.

    پدر امیل مردى همه‌کاره و در واقع هیچ‌کاره است، او ادعا مى‌کند کشیش، چترباز، مامور مخفى و دروازه‌بان و… است اما تا صفحه پایانى کتاب و پیش از آخرین غافلگیرى هم مشخص نمى‌شود که هویت واقعى او چیست. از لحاظ روانشناسى او مردى مبتلا به پارانویا است، مردى که حتى نمى‌تواند به خانواده‌اش اعتماد کند، خود را درگیر جریانات آنارشیستى مى‌کند و تنها فکرش کشتن ژنرال دوگل است.

    از سویى امیل که در رویاهاى کودکى خود غوطه‌ور است، خود را مواجه با پدرى مبتلا به پارانویا و هیسترى، درگیر اختلالات شدید هذیانى و به شدت سختگیر مى‌یابد. آنچه پدر امیل به دنیاى کوچک و معصوم او وارد مى‌کند تجاوزى بى‌رحمانه به ساحت مقدس کودکى است؛ چرا که کودک ده ساله را اجیرِ ارزوها و امیالِ سیاسى خود مى‌کند. این از آن رو مشکل‌آفرین است که قوه تشخیص یک کودک به حدى نیست که بداند این دنیاى او نیست، نه آن دنیایى که بتواند در آن تفوق کسب کند و آرزوهایش را جامه عمل بپوشاند. اینجاست که امیل دنیایش را با مدادرنگى خاکسترى پدر رنگ‌آمیزى مى‌کند و به همه چیز رنگ و بویى جنایى و کارآگاهى مى‌بخشد:


    یک روز که نمره‌ى بدى گرفته بودم، پدرم با نفرت به‌ام گفت: «حالم را بهم مى‌زنى.» با دیدن قیافه‌ى لوکا بیلیونى معنى گفته ‌ى پدر را فهمیدم. (کتاب شغل پدر – صفحه ۹۹)

    تا اینکه روزى سر اسلحه به سوى فرمانده مى‌چرخد و کودتا اتفاق مى‌افتد. امیل همانند هر کودک دیگرى هر لحظه از عمرش در پى کسب رضایت پدر بوده است، حتى زمانى که دوستِ الجزایرى خود را براى کشتن دوگل اجیر مى‌کند، ملتمسانه پدر را مى‌نگرد و اعتراف مى‌کند:


    خود من به تنهایى می‌خواستم دوگل را بکشم. مى‌خواستم پدرم را غافلگیر کنم، خوشحال کنم، کارى کنم که به من افتخار کند. (کتاب شغل پدر – صفحه ۱۸۳)

    و چه میراثى پاکتر از قلب کودک است و چه خیانتى بزرگتر از آلودن آن با دستانِ چرکین سیاست؟

    تنها مسکن امیل در شب‌هاى شکنجه و روزهاى درد دفترچه نقاشى‌اش است که خود نشان از پنجره‌اى به دنیاى بى‌آلایش ذهنش و دنیاى بى‌رحم و کبود کودکى‌اش دارد. پنجره‌اى بسته و بدون چشم‌انداز!

    به کارگیرى استادانه از زبان، استفاده از تک واژه‌ها براى انتقال مفهوم، ریزه کارى‌هاى روانشناسانه، استفاده به جا از تکه کلام مختص هر کاراکتر، انتقالِ مفهوم و احساس را بسیار قوى کرده است.


    جمله‌ى مورد علاقه‌ى پدرم، بى‌آنکه فکر کنم، از ذهنم درآمد. (کتاب شغل پدر – صفحه ۱۰۱)

    و این کتاب در هر صفحه خود براى خواننده غافلگیرى به همراه دارد. همانطور که گفتم بزرگترین آن در صفحه پایانى نهفته است که خواننده را درجا میخکوب مى‌کند. کتابى که ارزش چندبار خواندن و تعمق در جملاتش را دارد و ما این کتاب را جزء کتاب‌های پیشنهادی کافه‌بوک قرار داده‌ایم.

    [ مطلب مرتبط: کتاب شبح سرگردان – نشر نیلوفر ]

    -شغل-پدر.jpg



    جملاتی از متن کتاب شغل پدر
    ازدواج به این سن امکان نداشت، حتى در امریکا. امیدوار بودم که دست آخر حرفم را باور نکند، بزند زیرخنده، انگشتش را به شقیقه‌اش بزند که یعنى کله‌ام خراب شده، کتکم بزند، پشتش را به من کند. اما او اصلا فکر نمى‌کرد. هر چیزى را دربست از من مى‌پذیرفت. شاهزاده قرار بود با شاهزاده خانم ازدواج کند. راهى براى عقب نشینى نداشتم. با خود گفتم اى کاش بمیرم.

    زندان براى یک شورشى یعنى سه تا دیوار بیشتر.

    همیشه از خودم میپرسیدم چه چیز ناجورى در زندگى‌مان وجود دارد؟ هیچکس به خانه‌مان نمى‌آمد، هیچ وقت. پدر قدغن کرده بود. هرگاه کسى زنگ در را مى‌زد، دستش را بلند می‌کرد تا ما را به سکوت وا دارد. منتظر مى‌ماند تا آن که پشت در بود، منصرف شود و به صداى پایش در راه پله‌ها گوش مى‌داد. پس از آن کنار پنجره مى‌رفت، پشت پرده پنهان مى‌شد و پیروزمندانه او را که داشت از کوچه‌مان دور مى‌شد، نگاه مى‌کرد. هیچ یک از دوستانم اجازه نداشتند که از درِ خانه‌مان تو بیایند. و هیچ یک از همکاران مادر. همیشه تنها ما سه تا در آپارتمان بودیم. حتى پدربزرگ و مادربزرگم هیچ وقت به آنجا نیامدند.

    _چرا انتظار دارى که پسرت برنده شود؟
    مادر حرکتى با بى‌حوصلگى کرد.
    روزنامه‌ها خودفروخته بودند. در مسابقات تقلب مى‌کردند. هیچ دلیلى نداشت که داوران به نقاشى امیل شولان، که هیچ کس نمى‌شناختش، راى بدهند. با وجود این راى دادند. با پست دو بلیت براى تماشاى فیلم در یکى از بعدازظهرهاى یکشنبه در «لومیناگومون» برایمان فرستادند. مادرم برایم کف زد و پدرم لبخندى به لب آورد.

    هیچ بچه‌اى نصف شب خانواده‌اش را رها نمى‌کند تا برود دوگل را بکشد.

    خود من به تنهایى می‌خواستم دوگل را بکشم. مى‌خواستم پدرم را غافلگیر کنم، خوشحال کنم، کارى کنم که به من افتخار کند.

    شلیک کردم. یک تیر، دو تیر، سه تیر. دوگل از دیدنم منعجب به نظر مى‌رسید. دهانش را باز کرد. مرا به جا آورده بود.
    -شولان؟
    -بله! شولان. آقاى رذل! امیل شولان!
    چهارمین گلوله را شلیک کردم، دوگل به شکل پدرم درآمده بود.

    مشخصات کتاب
    • کتاب شغل پدر
    • نویسنده: سرژ شالاندون
    • ترجمه: مهستى بحرینى
    • انتشارات: نیلوفر
    • تعداد صفحات: ۲۷۹
    • قیمت: ۲۵۰۰۰ تومان
    نویسنده مطلب: مهشید موسوی
     

    شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    -5-770x480.jpg

    کمتر کسی پیدا می‌شود که به طریقی با این کتاب آشنا نباشد. کتاب بینوایان با عنوان اصلی Les Misérables شاهکار ویکتور هوگو است که در سال ۱۸۶۲ منتشر شد. این رمان به معنای واقعی کلمه غذای کاملی برای روح انسان است. کتابی که بدون تردید ازجمله ماندگارترین رمان‌هایی خواهد بود که به عمر خود می‌توانید بخوانید.

    کتاب بینوایان به صورت سوم شخص روایت می‌شود و در آن نویسنده زمان به جلو و عقب می‌کشد و ماجراهای مختلف را روایت می‌کند. این اثر هرآنچه را که لازم است درباره فرانسه قرن نوزدهم بیان کرده و یک اثر تاریخی، روانشناسانه، اجتماعی و عاشقانه محسوب می‌شود. ویکتور هوگو ۱۷ سال را صرف نوشتن این اثر برجسته کرده است.

    حسینقلی مستعان، مترجم، در ابتدای کتاب بینوایان زندگی نامه‌ای از هوگو و همچنین معرفی کوتاه از آثار او ارائه کرده است. در مقدمه مترجم بر چاپ پنجم نوشته است:


    بینوایان هوگو مسلما هرگز کهنه نخواهد شد و هرگز اهمیت و ارزشش تقلیل نخواهد یافت. این یکی از کتب انگشت‌شماری است که اگر هزاران توفان سهمگین و سیل بنیان‌کن از مکتب‌ها و سبک‌ها از سرشان بگذرد همچنان استوار خواهند ماند و چیزی از عظمت ابدی‌شان کاسته نخواهد شد.

    همچنین مترجم در مقدمه چاپ اول و دوم کتاب بینوایان می‌نویسد:


    تاثیر این شاهکار بزرگ ادب و اخلاق، در وجود من چندان شدید و نافذ بود که به یک‌دفعه مطالعه‌اش اکتفا نکردم و پس از مدتی کوتاه که طی آن هیچ‌گاه دل و جانم را از یادش خالی نمی‌یافتم، مطالعه‌اش را از سر گرفتم، و نه فقط یک‌دفعه، بلکه بار سوم هم که بینوایان را خواندم حرص و ولعی که به مطالعه این کتاب در خود احساس می‌کردم تسکین نیافت تا سرانجام به ترجمه‌اش مصمم شدم، از دو سال و نیم پیش، از تابستان ۱۳۰۷ به این کار همت گماشتم و اکنون نتیجه زحمتم را، به عنوان خدمت ناقابلی به عالم معرفت و ادب، به خوانندگان محترم و هم‌وطنان عزیز تقدیم می‌دارم.

    همان‌طور که در توضیحات مترجم خواندید، از زمانی که او ترجمه کتاب بینوایان را شروع کرد، دقیقا یک قرن می‌گذرد. پس از چاپ اول و دوم کتاب، مترجم، ترجمه را بارها و بارها ویرایش کرده و به گفته خودش تجدید نظر و اصلاح کرده است تا چیزی از آن برای خوانندگانی که چندان دقیق نیستند نامفهوم نماند. اما قبل از پرداختن به داستان کتاب و معرفی آن به این نکته اشاره کنم که در خوب بودن ترجمه این کتاب شک نکنید.

    در زمان ترجمه کتاب، بر سر عنوان آن بحث‌هایی وجود داشت که حسینقلی مستعان در دفاع از این عنوان چنین توضیح می‌دهد:


    من در دفاع از بینوایان گفتم و نوشتم و اثبات کردم که کلمه‌‌ای فقط به گدا و فقیر و بدبخت از لحاظ مادی و مالی اطلاق نمی‌شود، بلکه به افراد فاقد اخلاق و تقوا و دیگر فضایل انسانی هم میزرابل می‌گویند؛ و در زبان فارسی کلمه‌ای بهتر از بینوایان برای آن نمی‌توان یافت، زیرا که این کلمه درست مثل میزرابل به کسانی که برگ و نوای اخلاقی و روحی ندارد نیز اطلاق می‌شود.

    [ لینک: معرفی کتاب باباگوریو ]

    -1.jpg

    داستان کتاب بینوایان

    ماجرای رمان با داستان زندگی مسیو بی‌ین وُنو میری‌یل، اسقف شهر دینی آغاز می‌شود. پیرمرد ۷۵ ساله‌ای که ویکتور هوگو در وصف مهربانی و خوبی‌های او تقریبا ۱۰۰ صفحه‌ای می‌نویسد. این اسقف به هر طریقی به افراد بینوا کمک می‌کند، دستمزدی که از دولت می‌گیرد، پول مراسم‌ها و حتی خانه خود را نیز وقف فقرا می‌کند.

    چند مورد از خوبی‌های این اسقف که در متن کتاب آمده است:

    هرکس، می‌توانست به هر ساعت، مسیو میری‌یل را بر بالین بیماران و محتضران طلبد. وی بی‌خبر از آن نبود که این عمل عالی‌ترین وظیفه‌اش و بزرگ‌ترین کارش است. خانواده‌های بی‌سرپرست، یا یتیمان، محتاج به آن نبودند که آمدنش را تمنا کنند. او خود به‌ موقع می‌رسید.

    هرجا که او پدیدار می‌شد مثل یک عید می‌شد. پنداشتی که در عبورش، چیزی حرارت‌بخش و درخشان وجود دارد. کودکان و پیران چنان به خاطر اسقف بر آستانه درها می‌آمدند که گویی برای آفتاب آمده‌اند. دعای خیر می‌کرد و مردم در حقش دعای خیر می‌کردند. هرکس حاجت به چیزی داشت خانه او را نشانش می‌دادند.

    در ادامه ژان والژان وارد داستان می‌شود. کسی که برای سیر کردن شکم بچه‌های خواهرش دست به دزدی می‌زند. او فقط یک قرص نان می‌دزد اما به ۵ سال زندان محکوم می‌شود. در زندان براثر اتفاقات و شرایط مختلف ۴ بار تلاش می‌کند که فرار کند اما هر بار دستگیر می‌شود و به مدت محکومیتش افزوده می‌شود. نهایتا ژان والژان ۱۹ سال را در زندان سپری می‌کند.

    پس از ۱۹ سال از زندان آزاد می‌شود. اما این تازه شروع بدبختی‌های اوست. هنگام آزادی برگه زردی به او می‌دهند که نشان دهنده این است که او یک مجرم است که به تازگی از زندان آزاد شده است.

    در همین حال است که ژان والژان وارد شهری می‌شود که میری‌یل، اسقف آن است. اولین توصیف از وضعیت ژان والژان در کتاب بینوایان چنین است:


    در یکی از نخستین روزهای ماه اکتبر ۱۸۱۵، تقریبا یک ساعت پیش از غروب آفتاب، مردی که پیاده سفر می‌کرد، داخل شهر کوچک دینی می‌شد. سکنه کمیابی که در آن لحظه جلو پنجره‌شان، یا بر آستانه خانه‌شان بودند، این مسافر را با یک نوع اضطراب می‌نگریستند. مشکل بود که راهگذری با ظاهری فلاکت‌بارتر از این دیده شود. این، مردی بود میانه بالا، چهارشانه، تنومند، در کمال سن. ممکن بود چهل و شش یا چهل و هشت سال داشته باشد. کلاهی با آفتاب‌گردان چرمی متمایل به پایین، قسمتی از چهره سوخته شده از تابش آفتاب و وزش باد و خیس شده از عرقش را می‌پوشاند. پیراهنش از متقال درشت زرد، بسته شده به گردنش با لنگر کوچکی از نقره، سـ*ـینه پشم‌آلودش را نمایان می‌گذاشت. کراواتی داشت به شکل طناب، به گردن پیچیده؛ شلواری از کتان آبی مستعمل و از هم گسیخته، یک زانویش سفید، زانوی دیگرش سوراخ؛ نیم‌تنه کهنه‌ای خاکستری رنگ و پاره پاره، وصله خورده به یک آرنج با ماهوت سبز دوخته شده با ریسمان؛ بر پشت یک توبره سربازی، کاملا انباشته، به خوبی مسدود، و بسیار نو؛ بر دست چوبدستی بزرگ گرده‌دار؛ پاها بی‌جوراب در کفش‌هایی نعل‌دار؛ سر چیده شده، و ریش، بلند. (کتاب بینوایان – جلد اول – صفحه ۳۰۴)

    ژان والژان در این شهر به دنبال لقمه‌ای غذا و سرپناهی است که شب را سپری کند. اما هیچ دری به روی او گشوده نمی‌شود. حتی دوباره در زندانی را می‌زند و درخواست می‌کند که او را بگیرند. در نهایت پیرزنی خانه اسقف را به او نشان می‌دهد.

    اسقف میری‌یل با آغوشی باز ژان والژان را می‌پذیرد. به او غذا و اتاق میدهد که استراحت کند. اما در مقابل، ژان والژان ظروف نقره‌ای اسقف را می‌دزدد و فرار می‌کند. هنگام فرار او را دستگیر می‌کنند و نزد اسقف می‌آورند. در همین حال است که اسقف به سرجوخه ژاندارمری می‌گوید که خودش ظروف نقره‌ای را به این مرد داده است و همانجا شمعدان‌هایش را نیز به ژان والژان می‌دهد. شمعدان‌هایی که ژان والژان تا آخر عمر آن‌ها از خودش دور نمی‌کند.

    حرف‌هایی که اسقف در این دیدار به ژان والژان می‌زند، و همچنین در ادامه برخورد او با پتی ژوره، آشوبی در درون او ایجاد می‌کند:


    ژان والژان، برادر من، شما از این پس دیگر به بدی تعلقی ندارید، بلکه متعلق به خوبی هستید. این جان شماست که من از شما می‌خرم، از افکار سیاه و از جوهر هلاکش می‌رهانم و به خدا تقدیمش می‌کنم. (کتاب بینوایان – جلد اول – صفحه ۳۶۰)

    پس از این ماجرا ویکتور هوگو، خواننده را به سمت یک ماجرای عاشقانه می‌برد. ماجرایی که در آن فانتین وارد داستان می‌شود. فانتین از عشق خود حامله است اما قبل از اینکه این موضوع مطرح شود، عشقش او را ترک می‌کند. کوزت، دختر فانتین است. دختر بینوایی که فانتین او را نزد خانواده تناردیه می‌گذارد تا از او مراقبت کنند. اما فانتین هیچ خبر ندارد که تناردیه‌ها چقد پست و کثیف هستند.

    کارهای تنفرانگیز تناردیه‌ها در سراسر کتاب پراکنده شده و همواره بر روح خواننده سنگینی می‌کند. ویکتور هوگو در ابتدای ورود شخصیت تنادریه‌ها به کتاب بینوایان چنین در مورد آن‌ها توضیح می‌دهد:

    این زن و شوهر، از طبقه حرامزاده‌ای بودند که مرکب از مردم ناهنجار کامیاب و مردم زیرک تلخکام است و بین طبقه موسوم به اواسط‌الناس و طبقه موسوم به طبقه پست، قرار گرفته، واجد بعضی نواقص طبقه اخیر و همه مفاسد طبقه نخستین است بی‌آنکه حمیت جوانمردانه کارگران را، ویا انتظام شرافت‌آمیز مردم متوسط را داشته باشند. اینان از طبایع رذلی بودند که اگر اتفاقا آتش تیره‌ای گرمشان کند، به آسانی غول آسامی می‌شوند. در ذات این زن ریشه توحش و در طبیعت این مرد، یک نسج گدایی وجود داشت. هر دو برای ترقیات زشتی که در جهت بدی امکان‌پذیر است، عالی‌ترین درجه لیاقت را داشتند. در عالم یک نوع جان‌های خرچنگ صفت وجود دارند، که پیوسته به قهقرا سوی ظلمت می‌روند و در دوران زندگی بی‌آنکه قدمی پیش گذارند به عقب برمی‌گردند، تجربه را برای افزودن بر شناعتشان به کار می‌برند، پیوسته به کار می‌برند، پیوسته بدتر می‌شوند و بیش از پیش خویشتن را به سیاهی متزایدی می‌آلایند. این زن و این مرد از این گونه نفوس بودند. (کتاب بینوایان – جلد اول – صفحه ۴۲۸)

    خلاصه‌ای که خواندید تنها قسمت ابتدایی کتاب بینوایان بود. اتفاقات این رمان بسیار بسیار زیاد است و هر کدام به طریق خاص خود شگفت‌آور هستند. حوادث و توصیف‌های زیادی هم در رمان آمده که هم تاریخی هستند و هم برای برجسته‌تر کردن داستان کتاب روایت می‌شوند.

    ژاور،ماریوس، مادام و مسیو تناردیه، اپونین و پتی‌گاوروش از جمله دیگر شخصیت‌های مهم کتاب بینوایان هستند.

    این رمان در پنج بخش به شرح زیر نوشته شده است:

    • فانتین
    • کوزت
    • ماریوس
    • ترانهٔ کوچهٔ پلومه و حماسهٔ کوچهٔ سن دنی
    • ژان والژان
    لازم به ذکر است که کتاب بینوایان دوجلدی است و نقاشی‌های مختلفی از حادثه‌های مهم در کتاب وجود دارد.

    [ لینک: کتاب دن کیشوت – یکی از زیباترین، عالی‌ترین و بزرگ‌ترین داستان‌های جهان است و به اعتقاد بسیاری بهترین رمان اسپانیایی نیز می‌باشد + اینفوگرافیک ]

    -3.jpg


    درباره کتاب بینوایان اثر ویکتور هوگو
    ژان والژان، قهرمان اصلی کتاب بینوایان مردی است که در جبرگاه تبدیل به آدمی وحشی و ناسپاس می‌شود. جامعه نسبت به او که آدم فقیری است بسیار سخت گیر است و مجازات سختی برایش در نظر می‌گیرد. فرار او در زندان نشانه اعتراضش به محکومیتش است اما این اعتراضات فقط کار را بدتر می‌کند. اما ناعدالتی همچنان به دنبال ژان والژان است و تا آخر عمر او را رها نمی‌کند. برگه زرد که نشان محکومیت اوست باعث طرد شدنش از جامعه می‌شود و ژاور، بازرسی که تمام وقت به دنبال اوست، لحظه‌ای راحتش نمی‌گذارد.

    ۱۹ سال زمان بسیار بسیار زیادی است برای اینکه قلب آدمی هر روز تاریک و تاریک‌تر شود. اما نیروی عشق و ایمان اسقف باعث از بین رفتن این تاریکی می‌شود و ژان والژان را به سمت روشنایی هدایت می‌کند. ژان والژان برای گم نکردن این روشنایی، شمعدان‌هایی را که اسقف به او داده است همیشه پیش خود نگاه می‌دارد. این شمعدان‌ها در همه‌ی لحظات مهم کتاب دیده می‌شوند و راهنمای معنوی ژان والژان محسوب می‌شوند.

    سرگذشت فانتین (مادر کوزت) نیز خود تراژدی است. رفتار جامعه با زنی که به تازگی کارش را از دست داده به هیچ‌وجه قابل قبول نیست و همین باعث فانتین سختی‌های زیادی را تحمل کند. آن هم فقط به خاطر مقداری پول برای اینکه تناردیه‌ها دخترش از دخترش نگهداری کنند.


    در پشت جلد کتاب بینوایان آمده است:

    اخلاق، فضیلت، پستی، ستم، رویدادهای تاریخی؛ با ژرف‌اندیشی بررسی می‌شود و تناردیه، فانتین، ماریوس و دیگر قهرمانان کتاب با نظم ویژه‌ای در برابر هم قرار می‌گیرند و اثر جاودانه‌ای می‌آفرینند. اگرچه بینوایان از عشق‌های خیال‌انگیز سرشار است، اما جلوه واقع‌بینانه زندگی مردم معاصر ویکتور هوگو در آن، کاملا دیده می‌شود.

    [ لینک: خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر ]

    -2.jpg


    ویکتور هوگو در کتاب بینوایان تمامی مفاهیم مهم قرن نوزدهم فرانسه از جمله بی‌عدالتی، فقر و فلاکت، سیاست‌، اخلاقیات و ضداخلاقیات، مذهب و… را مورد نقد قرار می‌دهد و داستانی شگفت‌انگیز، امیدبخش، عبرت‌آموز، اخلاقی، غم‌انگیز، اجتماعی و روانکاوانه خلق کرده است.

    از خوب بودن و بزرگی این اثر هرچه بگوییم همچنان کم است. بینوایان را باید خواند و بزرگی آن را لمس کرد. اما لازم است به یک نکته در مورد این کتاب اشاره کنیم. همان طور که پیش‌تر هم گفتیم، ترجمه این کتاب یک ترجمه خوب و روان است که شاید در ابتدا، متن کتاب مشکل به نظر برسد اما کمی که جلو بروید کاملا با آن ارتباط برقرار می‌کنید ولی در کتاب اشتباهات املایی و نگارشی به چشم می‌خورد که باعث تاسف است. من به عنوان مخاطب به هیچ وجه دوست ندارم که این رمان حتی یک اشتباه هم داشته باشد. هرچند در نگـاه دانلـود تقریبا ۲۰۰۰ صفحه‌ای، ۲۰ یا ۳۰ اشتباه زیاد نیست اما ای‌کاش نشر امیرکبیر یک ویرایش بر روی این کتاب انجام دهد و آن را بدون نقص در اختیار مخاطبان قرار دهد.

    از روی این اثر بی‌نظیر، فیلم‌ها و انیمیشن‌ها و تئاترهای بسیار بسیار زیادی ساخته و اجرا شده است. (از جمله می‌توان به فیلم Les Miserables ۲۰۱۲ اشاره کرد که در آن هیو جکمن، راسل کرو و ان هاتاوی بازی می‌کنند. این فیلم توانسته سه جایزه اسکار بگیرد و اثری بسیار دیدنی است. پیشنهاد ما این است بعد از خواندن کتاب حتما این فیلم را هم ببینید.) اما اجازه بدید که اشاره کنم لـ*ـذت خواندن کتاب بسیار بسیار بیشتر از این موارد است.

    در آخر اینکه، فرصت خواندن این کتاب را به هیچ وجه از دست ندهید.

    اینفوگرافی کتاب بینوایان
    خلاصه کتاب بینوایان را می‌توانید از طریق اینفوگرافیک زیر مطالعه کنید. مطالب کتاب به خوبی در این اینفوگرافیک بازتاب داده شده است. اما توجه داشته باشید که مطالعه اینفوگرافیک باعث افشای قسمت‌های مختلف کتاب می‌شود.

    lesmiserables.jpg


    قسمت‌هایی از متن کتاب بینوایان
    هرگز نه از دزدان بترسیم، نه از آدمکشان. این‌ها خطرات بیرونی‌اند، خطرات کوچکند. از خودمان بترسیم. دزدان واقعی، پیش‌داوری‌های ما هستند؛ آدم‌کشان واقعی نادرستی‌های ما هستند. مهالک بزرگ در درون مایند. چه اهمیت دارد آنچه سرهای ما را، یا کیسه پولمان را تهدید می‌کند! نیندیشیم جز در آنچه که روحمان را تهدید می‌کند. (کتاب بینوایان – جلد اول – صفحه ۲۶۰)

    یکشنبه شبی، موبو ایزابو، نانوای میدان کلیسا در فاورول، برای خفتن مهیا می‌شد که ناگهان صدای ضربت سختی را که بر در آهنی شیشه‌دار جلو دکانش وارد آمد، شنید. به موقع پشت در رسید و دید که یک دست و بازو از میان سوراخی که بر در آهنین و بر شیشه ایجاد شده بود به درون آمده است. دست نانی برداشت و برد. ایزابو شتابان بیرون آمد. دزد با همه قوت پاهایش می‌گریخت. ایزابو دنبالش دوید و دستگیرش کرد. دزد، نان را دور انداخته بود. اما دستش هنوز خون‌آلود بود. این، ژان والژان بود. (کتاب بینوایان – جلد اول – صفحه ۳۳۵)

    با شرافت از دسترنج خود زیستن، چه نعمت آسمانی! (کتاب بینوایان – جلد اول – صفحه ۴۵۶)

    از بازگشتن یک فکر به مغز، به آن اندازه می‌توان جلوگیری کرد که از بازگشتن آب دریا به ساحل بتوان جلو گرفت. برای ملاح، این، جزرومد نامیده می‌شود؛ برای گناهکار، پشیمانی نام دارد. خدا، جان را مانند اقیانوس می‌شوراند. (کتاب بینوایان – جلد اول – صفحه ۵۱۳)

    کوزت بالا می‌رفت، پایین می‌آمد، می‌شست، پاک می‌کرد، چنگ می‌زد، می‌روفت، می‌دوید، جان می‌کند، نفس‌نفس می‌زد، چیزهای سنگین را جابه‌جا می‌کرد، و با آنکه بسیار ضعیف بود، کارهای بزرگ و دشوار انجام می‌داد. نسبت به او هیچ رحم در کار نبود؛ خانمی بیدادگر و آقایی زهرآگین داشت. شیرکخانه تناردیه به منزله دامی بود که کوزت در آن افتاده بود و می‌لرزید. حد اعلای فشار به وسیله این خدمتگزاری مخوف صورت حقیقت به خود گرفته بود. طفلک چیزی بود مثل مگس در خدمت عنکبوت‌ها. (کتاب بینوایان – جلد اول – صفحه ۶۹۶)

    یک دختر بچه که عروسک نداشته باشد تقریبا به همان اندازه بدبخت و به طور کلی همچنان ممتنع است که یک زن بچه نداشته باشد. پس کوزت هم از شمشیر عروسکی ساخته بود. (کتاب بینوایان – جلد اول – صفحه ۷۲۱)

    پیروزی واقعی جان آدمی، فکر کردن است. (کتاب بینوایان – جلد اول – صفحه ۸۴۳)

    به یک موجود آنچه را که بی‌فایده است بدهید، و آنچه را که لازم است از وی بگیرید، یک لات خواهید داشت. (کتاب بینوایان – جلد دوم – صفحه ۸)

    ناداری یک جوان، هرگز یک بینوایی نیست. یک سر پسر جوان هرکه باشد، هر اندازه فقیر باشد، با سلامتش، با قوتش، با حرکت تندش، با چشمان درخشانش، با خون‌ گرمی که در بدنش جاری است، با موی سیاهش، با گونه‌های تروتازه‌اش، با لبان گلگونش، با دندان‌های سفیدش، با تنفس سالمش، همیشه می‌تواند مورد حسرت یک امپراتور پیر باشد. (کتاب بینوایان – جلد دوم – صفحه ۱۳۵)

    کار، یک ناموس بزرگ است؛ کسی که به صورت یک کسالت از خود براندش به صورت یک شکنجه دچارش خواهد شد؛ اگر نخواهی کارگر شوی غلام خواهی شد. کار هرگز شما را از یک طرف رها نمی‌کند مگر برای آنکه از طرف دیگر گریبانتان را باز گیرد؛ نمی‌خواهی دوستش باشی، غلام سیاهش خواهی شد. (کتاب بینوایان – جلد دوم – صفحه ۴۰۰)

    دوستان عزیزم، امروز را فردایی هست؛ شما در آن فردا نخواهید بود. اما خانواده‌هاتان خواهند بود و چه رنج‌ها که خواهند برد! (کتاب بینوایان – جلد دوم – صفحه ۷۰۲)

    ولی ما چه انقلابی می‌کنیم؟ هم‌اکنون گفتم، انقلاب حقیقت. از لحاظ سیـاس*ـی در عالم جز یک اصل وجود ندارد و آن عبارت است از سلطنت آدمی نسبت به خویشتن. این سلطنت که من نسبت به خودم دارم، آزادی نامیده می‌شود. (کتاب بینوایان – جلد دوم – صفحه ۷۰۹)

    بعضی اشخاص قواعد شرف را همان‌طور می‌نگرند که کسی ستارگان را بنگرد، یعنی از راهی بسیار دور. (کتاب بینوایان – جلد دوم – صفحه ۷۶۸)

    پیش رویش دو راه می‌دید که هردو به یک اندازه سرراست بودند. اما نکته همین بود که دو راه می‌دید؛ و این به وحشتش می‌انداخت زیراکه در مدت زندگیش هرگز جز یک خط مستقیم نشناخته بود. بالاتر از همه، چیزی که رنجش را به منتهی درجه می‌رساند این بود که این دو راه متضاد بودند. برگزیدن هریک از این دو راه متضمن طرد دیگری بود. حقیقت در کدام یک از این دو است؟ (کتاب بینوایان – جلد دوم – صفحه ۸۵۵)

    در دنیا به عقیده من هیچ‌کس عاقل نیست مگر زن و شوهری که یکدیگر را به اندازه پرستش دوست بدارند. (کتاب بینوایان – جلد دوم – صفحه ۹۲۲)

    راه‌های سرنوشت آدمی همه سرراست نیستند؛ به صورت خیابانی مستقیم پیش پای صاحب خود منبسط نمی‌شوند؛ بن‌بست‌هایی دارند، و راه‌های کج و معوجی، و پیچ‌های تاریکی، و چهارراه‌های اضطراب‌آوری که چندین راه از آن‌ها منشعب می‌شود. (کتاب بینوایان – جلد دوم – صفحه ۹۳۱)

    [ لینک: معرفی کتاب جنایت و مکافات ]

    -5.jpg


    مشخصات کتاب
    • کتاب بینوایان
    • نویسنده: ویکتور هوگو
    • ترجمه: حسینقلی مستعان
    • انتشارات: امیرکبیر
    • تعداد صفحات جلد اول: ۹۰۴
    • تعداد صفحات جلد دوم: ۱۰۲۲
    • قیمت چاپ ۲۶م – سال ۹۶: ۸۰۰۰۰ تومان
    • جلد گالینگور
    نویسنده مطلب: سروش فتحی
     

    شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    ترجمه های شخصیت های سرشناس همچنان پر مخاطب
    بازار نشر ۹۵ گر چه دوران پر رونقی را تجربه نکرد، اما ترجمه های برخی از چهره های سرشناس غیر نویسنده کشور مانند ترانه علیدوستی (هنرپیشه سینما) و عادل فردوسی پور (مجری برنامه ۹۰ شبکه سوم سیما) توانست در فهرست آثار پر فروش قرار بگیرد.

    b3-1.jpg


    عادل فردوسی پور که ۲ سال پیش کتابهنر شفاف اندیشیدن” اثری ارزشمند از دکتر رولف دوبلی را با کمک دو تن از دوستانش روانه بازار کرده بود، در سال گذشته ترجمه خود را در فهرست پر مخاطب ترین آثار سال مشاهده کرد. این کتاب در دوران رکود نشر ایران توانست سی و هشت بار تجدید چاپ شود.

    اثری که حتی ناشرش را بر آن داشت قطع جیبی کتاب را نیز در اختیار مخاطبان قرار دهد.. هنر شفاف اندیشیدن، با قلم روان و خواندنی دکتر دوبلی و ترجمه جذاب فردوسی پور و همکارانش، ما را با خطاهای متداول در اندیشیدن آشنا می کند. خطاهایی که بعضا سبب می شود که نتوانیم درست فکر کنیم و به موفقیت نزدیک شویم.

    b2-1.jpg


    ترانه علیدوستی، هنرپیشه سینما که سال ۹۵ با فیلم فروشنده اصغر فرهادی، شاهد دومین اسکار بهترین فیلم خارجی زبان برای اثری با حضور خود بود، در ابتدای سال ۹۵ از سومین ترجمه اش خبر داد. وی که گویا علاقه زیادی به کتاب های ژانر عاشقانه و روانشناسی دارد، کتاب “تاریخ عشق”، اثری برجسته از نیکول کراوس را با همت انتشارات مرکز روانه بازار کرد. این اثر در مدتی کوتاه توانست به چاپ پنجم برسد.

    در پشت جلد آمده است:‌ “لئوپلد گورسکی مردنش را از ۱۸ اوت ۱۹۲۰ آغاز کرد. وقتی راه رفتن می‌آموخت مرد. وقتی پای تخته می‌ ایستاد مرد و یک بار هم وقتی سینی بزرگی در دست داشت. وقتی امضای جدیدی تمرین می‌ کرد، مرد. وقتی پنجره‌ ای را باز می‌کرد. تنها مرد، چون خجالت می‌کشید به کسی زنگ بزند.”

    “یا به یاد آلما مرد. یا وقتی دیگر نخواست یادش کند. در واقع، چیز زیادی برای گفتن نیست. او نویسنده‌ی بزرگی بود. او عاشق شد. این بود زندگی او.”

    ترانه علیدوستی پیش از این نیز ترجمه‌ ای از مجموعه داستان «رویای مادرم» نوشته آلیس مونرو را توسط نشر مرکز روانه بازار کرده بود. او علاوه بر بازیگری، به زبان انگلیسی نیز مسلط است و در زمینه ادبیات به ترجمه می پردازد. وی توانست جایزه ادبی پروین اعتصامی راا در پنجمین دوره برگزاری آن در قسمت ادبیات داستانی با ترجمه «رؤیای مادرم» تألیف آلیس مونرو، کسب نماید.

    این کتاب در نوزدهمین دوره کتاب فصل نیز، در گروه ادبیات شایسته تقدیر شناخته شد.

    b4-2.jpg


    چهره نام آشنای دیگری که در عرصه نویسندگی اثر موفقی در سال ۹۵ داشت، ایرج طهماسب، مجری و تهیه کننده مجموعه تلویزیونی کلاه قرمزی بود.

    طهماسب با “مجموعه داستان سه قصه” که توسط انتشارات چشمه در ۹۶ صفحه منتشر شد، یکی از رمان های پر فروش سال ۹۵ را رقم زد.

    البته به جز این سه نفر، محمود دولت آبادی نویسنده سرشناس ایرانی هم توانست به مدد شهرت خود، کتاب پرفروش “بنی آدم“ که چاپ نخست آن با تیراژ ۱۰ هزار نسخه منتشر شد را در فهرست پر فروش های سال مشاهده کند.

    «بنی آدم» مجموعه‌ی داستان کوتاهی به قلم محمود دولت‌ آبادی، نویسنده‌ی صاحب‌ نام معاصر است. این مجموعه، شش داستان با عنوان‌های «مولی و شازده»، «اسم نیست»، «یک شب دیگر»، «امیلیانو حسن»، «چوب خشک بلوط» و «اتفاقی نمی‌افتد» را در بردارد.

    b5-1.jpg


    این داستان‌ ها با درون‌ مایه‌ ی شهری به موضوعات اجتماعی مختلف می‌ پردازند. در توضیح پشت جلد اثر از قول نویسنده آمده است: “گفتم،‌‌ همان اول کار گفتم که نوشتن داستان کوتاه کار من نیست. این هنر بزرگ را کافکا داشت، ولفگانگ بورشرت داشت و می‌ توانست بدارد که در‌‌ همان «بیرون، جلو در» جان سپرد و داغش لابد فقط به دل من یکی نیست. پیشتر از او این هنر را چخوف داشت که بالاخره خون قی می‌کرد در آن اتاق سرد، و چند فقره‌ ای هم رومن گاری، آن‌جا که پرندگان پرواز می‌ کنند می‌روند در پرو می‌ میرند.”

    “حالا شما به من بگویید کلاه و کشکول و پالتو و عصای آقای جنابان را چه کسانی از کف میدان کج و قناس جمع خواهد کرد؟ و آن اشیای ریز زینتی را چه کسانی پیدا خواهند کرد؟” در بخشی از داستان اول این مجموعه یعنی «مولی و شازده» می‌ خوانیم: “حالا دیگر باید نیرویش را واقعا جمع می‌ کرد تا بتواند خودش را از بدنه‌ ی صاف ستون سنگی بالا بکشاند، به این سبب شاید یک ‌بار دیگر دور میدان نظر انداخت و البته ندید که یک زن، زنی به رنگ خاکستر آستانه‌ی سحرگاه، از کوچه وارد میدان شد و رفت یک گوشه زیر تاقی نشست و کز کرد.”

    “مردک چسبیده‌ به‌ کار نه او را دید، نه آن توبره‌ای که روی زانوهایش گرفته بود، و نه آن مردی را دید که ایستاده بود پشت پنجره‌ی اتاقش در طبقه‌ی سوم عمارت و سیگار دود می‌کرد، خواب‌ به‌ سر شده و خیره به میدان و کرداری که پیرامون ستون سنگی انجام می‌گرفت. مرد قوزی این‌ بار سر رشمه را دور کمر بست و گره آن را محکم کرد و پیش از آن که رشمه را بچسبد، شروع کرد به مالیدن کف دست‌ هایش برهم، طوری که انگار سرمای پگاهی بر دست‌ هایش اثر کرده بود و او باید خودش را آماده می‌کرد…”

    مجموعه داستان بنی آدم نوشته‌ی محمود دولت‌آبادی، از سوی نشر «چشمه» منتشر شده و در اختیار مخاطبان قرار گرفته است.

    شما می توانید فهرست پر فروش ترین کتاب های اسفند ۹۵ برخی از کتابفروشی های تهران را اینجا ببینید.

    کتابهای سیـاس*ـی-دفاعی پر طرفدار: از “مصلحت نامه” تا”عباس دست طلا”
    b6.jpg


    سال ۹۵، سالی پر از اتفاقات سیـاس*ـی مختلف بود. از جمله مهمترین آن ها می توان به درگذشت آیت الله هاشمی رفسنجانی رییس فقید مجمع تشخیص مصحلت نظام، روی کارآمدن رییس جمهوری جنجالی در آمریکا و تداوم چالش های پیش روی برنامه برجام، اشاره کرد.

    همواره رویدادهای سیـاس*ـی داخلی و بین المللی، روی بازار نشر نیز تاثیر گذار است. به همین خاطر، کتاب هایی با محوریت شخصیت های برجسته نظام در کانون توجه علاقه مندان به کتاب های سیـاس*ـی و تاریخی معاصر در سال ۹۵ قرار گرفت.

    از آن جمله می توان به کتاب“مصلحت نامه” اشاره کرد که حاشیه نگاری دیدارهای آیت الله هاشمی رفسنجانی را روایت می کند که در سال های ۱۳۹۱ و ۱۳۹۲ انجام شد. این کتاب با کوشش زهرا شیدوس و محمد محمودی توسط نشر ثالث عرضه گشته و جلد نخست آن باا استقبال علاقمندان به تاریخ و شخصیت نگاری های سیـاس*ـی معاصر جمهوری اسلامی مواجه شده است.

    کتاب سیـاس*ـی دیگری که در سال ۹۵ تا حدودی در کانون توجه طرفداران قرار گرفت، کتابی با عنوان “روایت بحران هسته ای” (ناگفته های یک دیپلمات) است که توسط سید حسین موسویان نوشته شد و انتشارات تیسا آن را منتتشر کرد. دیپلمات سابقه مذاکره کننده در گفتت و گوهای هسته ای ایران با ۵+۱ در دوره قبل روحانی و ظریف، از آنچه در جلسات با حضور وی گذشت، روایتی خواندنی دارد که برای مخاطبان واقعه نگاری معاصر می تواند جالب توجه باشد.

    کتاب سیـاس*ـی دیگری که در سال ۹۵ در عرصه سیاست خارجی ایران با تمرکز بر مقوله جنجالی و خبری برنامه هسته ای کشورمان در کانون توجه فعالان بازار نشر قرار گرفت، کتابی با عنوان “سیاست خارجی و دیپلماسی هسته ای ایران: از تقابل تا اعتماد سازی” است که روایتی از رحمان قهرمان پور است.

    در این کتاب، نویسنده تلاش کرده در فصول مختلف با مستندنگاری هایی که از منابع گوناگون انجام داده است، ده سال تعامل ایران با قدرت های بزرگ هسته ای بر سر برنامه غنی سازی و اثبات صلح آمیز بودن آن را در روایتی متنوع و از نگاه های مختلف مورد بازبینی قرار دهد. اگر علاقه مند هستید که به طور خلاصه در جریان آنچه بر مذاکرات هسته ای کشور در یک دهه اخیر گذشت قرار بگیرید، این کتاب می تواند انتخاب خوبی باشد.

    کتاب “ از هاشمی تا روحانی” نوشته علی باقر دولت آبادی و محسن شفیعی، از دیگر کتاب های سیـاس*ـی پر فروش سال ۹۵ بود که البته درگذشت آیت الله رفسنجانی نیز در معروفیت و فروش آن تاثیر گذاشت. این اثر که روایتی است از چهره های سیـاس*ـی معاصر کشور، می کوشد بررسی سیاست خارجی ایران را در پرتو نظریه سازه انگاری مورد بحث و بررسی قرار دهد و طیف وسیعی از مردم را مخاطب قرار می دهد.

    “عباس دست طلا” از انتشارات فاتحان به چاپ بیست و یکم رسید. طی چند سال گذشته به واسطه توجه به آن و تجدید چاپ چند باره از جمله کتاب‌های شناخته شده در بازار کتب دفاع مقدسی است.

    b8-1.jpg


    این کتاب نگاهی به عملکرد بسیجیان فنی و تعمیر کار واحد پشتیبانی و تدارکات سپاه پاسداران در دوران هشت سال دفاع مقدس دارد.

    خاطره نگار اثر، ماجرا ها را از زمانی که کمتر از دو ماه از آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران گذشته، آغاز می کند. عباس علی باقری با مروری کوتاه بر زندگی اش و دو دلی های خود برای حضور در جبهه ها، از زمانی می گوید که تصمیم می گیرد برای دو هفته به جبهه برود و ببیند در آن جا چه کاری از دستش برمی آید.

    b9-1.jpg

    کتاب عباس دست طلا از جمله کتاب هایی بود که مورد توجه رهبر انقلاب در عرصه نشر دفاع مقدس نیز قرار گرفت.

    اولین اعزام باقری هجدهم آبان ماه سال ۱۳۵۹ است. او به همراه چند نفر از دوستانش وارد پادگان ارتش در اسلام آباد می شوند؛ محلی که خودروهای خسارت دیده از انفجارها توسط تعمیرکاران شرکت خودرو سازی ایران ناسیونال درست شده و عباس علی باقری و دوستانش که قرار است توانایی خود را در کار ثابت کنند، جیپی چپ کرده را تعمیر می کنند. توانایی و سرعت آن ها باعث شهرت شان می شود و ادامه ماجرا شکل می گیرد.

    خواندن این کتاب که روایتی جذاب از یکی از مهم ترین دوران تاریخ معاصر کشورمان را در اختیار خواننده به خصوص نسل جوان قرار می دهد، انتخاب خوبی خواهد بود.

    b7-1.jpg


    «بار دیگر نادر» هم یکی از کتاب‌هایی بود که در گزارش پایانی تابستان از آن نام بـرده شد و حالا چاپ سومش در فهرست پرفروش‌ های زمستانی حضور دارد. این کتاب درباره شهید نادر مهدوی، یکی از شهدای جنگ‌ های مقابله به مثل‌ های دریایی ایران با آمریکا در خلیج فارس است.

    اثر یاد شده با فناوری واقعیت افزوده عرضه شده و شما می توانید کلیپ هایی را با اسکن موبایل مشاهده کنید.

    در این کتاب زندگی مهدوی از آغاز تا شهادت، فقط با تکیه بر خاطرات شفاهی برادر، دوستان و هم‌ رزمان او مرور می شود. مخاطب، روایتی کاملا مستند و با تاکید بر خاطرات شفاهی افراد مختلف را می خواند.

    یاحسینی، نویسنده این اثر درباره ویژگی‌های کتاب «بار دیگر نادر» قبلا به ایبنا گفته بود که استفاده از اپلیکیشن واقعیت افزوده، یکی از مهم‌ ترین ویژگی‌های کتاب به شمار می رود. حدود ۱۶ فیلم یک تا سه دقیقه‌ای در کتاب گنجانده شده و مخاطب می‌ تواند با گرفتن تلفنن همراه یا تبلت خود روی برخی حروف مشخص شده، فیلم‌های مرتبط با آن موضوع را ببیند.

    b10-1.jpg

    اما کتاب تازه فاتحان برای فهرست پرفروش‌های فصل گذشته، کتاب «فرشته نجات» و در واقع نسخه‌های چاپ دومش است. این کتاب زندگی شهید فوزیه شیردل از پرستاران و بهیاران دفاع مقدس را روایت می کند.

    برای علاقه مندان به مستند خوانی جریانات دفاع مقدس، این کتاب می تواند گزینه خوبی باشد.

    نگاهی به رمان های پر فروش؛ از “ملت عشق’ تا “‌دختر پرتقالی”

    رمان در بازار کم رونق نشر و مطالعه ایرانیان، همچنان در فهرست ژانرهای پر طرفدار در همه گروه های سنی قرار دارد. در چند سال اخیر، بسیاری از ناشران ایرانی با انتشار کتاب های رمان از نویسندگان مطرح داخلی و بین المللی، وارد این عرصه جذاب شده اند.

    در ادامه بیش از ۲۰ رمان محبوب از ناشران مختلف را ارائه می کنیم.

    چه خبر از تندیسی ها؟
    b11-1.jpg


    ترجمه های ویدا اسلامیه از جی کی رولینگ در انتشارات کتابسرای تندیس از جمله پر فروش های سال ۹۵ هستند. کتاب های دیگری مانند رمان «ملت عشق» نوشته الف شفق با ترجمه ارسلان فصیحی، «سمفونی مردگان» نوشته عباس معروفی، «برتری خفیف» نوشته جف اولسون با ترجمه لطیف احمدپور و میلاد حیدری، «از فرانکلین تا لاله زار» (زندگی نامه همایون صنعتی زاده) نوشته سیروس علی نژاد، «مغلطه» (راهنمای درست اندیشیدن) نوشته جمی وایت با ترجمه مریم تقدیسی و «هنر همیشه بر حق بودن» نوشته آرتور شوپنهاور با ترجمه عرفان ثابتی از جمله کتاب های پر مخاطب تندیسی ها در سال ۹۵ بودند.

    رمان «دختر پرتقالی» نوشته یوستین گاردر با مهوش خرمی پور، فیلمنامه‌ های «هری پاتر و فرزند نفرین شده» و «جانوران شگفت انگیز و زیستگاه آنها» نوشته جی. کی رولینگ با ترجمه ویدا اسلامیه، «بازگشت به کافه چرا» نوشته جان استرلسکی با ترجمه مهوش خرمی پور و «آخرین نفس» نوشته پل کالانیتی و ترجمه مهرداد بازیاری نیز از جمله کتاب‌های پرفروش انتشارات کتابسرای تندیس در فصل زمستان ۹۵ هستند.

    چه خبر از ققنوسی ها؟
    b12-1.jpg


    هشتمین چاپ کتابمانولیتو” نوشته الیرا الیندو که توسط فرزانه مهری در ژانر کودک و نوجوان منتشر شده است، از جمله کتاب های پر فروش ققنوسی ها در سال ۹۵۵ بود.

    مانولیتو پسربچه‌ای ۹ ساله است که با پدر و مادر، پدربزرگ و برادر کوچکش در آپارتمانی در طبقه سوم در یک محله فقیرنشین، در مادرید زندگی می‌ کند. او پدربزرگش را خیلی دوست دارد، زیرا همیشه در مراحل سخت زندگی با او همدردی می‌ کند. برادر کوچکش را نیز بسیار دوست دارد؛ هر چند که گاهی از دست او عاصی می‌ شود.

    مانولیتو در مدرسه دوستان متعددی دارد که با هر کدام از آن‌ ها رابـ ـطه ای خاص را پیگیری می کند. ماجرای جذاب مانولیتو در مدرسه، در خانه و خلاصه در محله – به قول خودش «محله ما» – می‌ گذرد. این داستان‌ ها در ۷ جلد مجزا نوشته شده اند. البته دو جلد آن فصول به هم پیوسته دارد ولی بقیه مستقل هستند.

    انتشارات آفرینگان سه جلد از این کتاب‌ها را منتشر کرده و بقیه آن‌ ها به زودی به بازار کتاب عرضه خواهد شد. فرزانه مهری این کتاب‌ ها را از فرانسه ترجمه کرده است، البته نگارش اصلی آن‌ ها به زبان اسپانیایی است. مترجم داستان‌ ها تاکنون کتاب‌ های دعوا نکنیم و گفت و گو کنیم (مجموعه ۶ جلدی)، جادوگر و رئیس پلیس، تخم تمساح و دیگر کتاب‌ های کودکان و نوجوانان را ترجمه کرده است.

    کتاب ۴۵۰ صفحه ای به نام “دالان بهشت”، نوشته نازی صفوی که چاپ چهل و نهم خود را در سال ۹۵ تجربه کرد، از پرفروش‌ ترین‌ رمان‌ های‌ ایرانی‌ به شمار می رود.

    این داستان‌، روایت زندگی‌ دختری است‌ که‌ بنا به‌ تصمیم‌ والدینش‌ ازدواج‌ می‌ کند و خیلی‌ زود شکست‌ می‌ خورد.

    در ادامه بخشی از کتاب را با هم می خوانیم:

    خدایا چقدر نفهم‌ و کودن‌ بودم‌ که‌ درک‌ نمی‌کردم‌. حس‌ حسادت‌ زنانه‌ کجا و غیرت‌ و تعصب‌ مردانه‌ کجا. حتی‌ مهلت‌ نشد چشم‌ هایش‌ را ببینم‌، سیلی‌ اش‌ چنان‌ سخت‌ و محکم‌ و آنی‌، مثل‌ برِ توی‌ صورتم‌ خورد که‌ هیچ‌ چیز ندیدم‌.” پسر یا دختر کدام‌ مقصرند؟ و آیا این‌ پرسش‌ از ریشه‌ اشتباه‌ نیست‌؟ پسر جوانی‌ تحصیل‌ کرده‌ است‌، زندگی‌ اجتماعی‌ موفقی‌ دارد و رفتارهایش‌ توسط‌ هر دو خانواده‌ تأیید می‌ شود.

    دختر اما بی‌ تجربه‌ است‌، از پشت‌ میز مدرسه‌ و از بازی‌ کودکانه‌ به‌ جایی‌ پرتاب‌ شده‌ که‌ نمی‌ شناسدش‌ و بزرگ‌ترها آن را زندگی‌ زناشویی می‌خوانند. همه‌ چیز علیه‌ دختر است‌. نویسنده‌ اما به‌ یاری‌ سطرهای‌ نانوشته‌ اش‌ چیز دیگری‌ را به‌ تصویر می‌ کشد. سپیدخوانی‌ ها از به‌ مسلخ‌ بردن‌ یک‌ قربانی‌ حکایت‌ می‌ کنند.

    نازی‌ صفوی‌ ۳۸ سال‌ دارد، ذاتاً نویسنده‌ است‌ و در آثارش‌ بیش‌ از هر چیز به‌ زنان‌ می‌ پردازد.
     

    شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    سال ۹۵ تمام شد اما کارنامه بازار نشر ایران نشان داد که همچنان کالایی فرهنگی مانند کتاب، جایگاه ویژه ای در سبد اقتصادی خانوار ایرانی ندارد. سرانه مطالعه ایرانیان با وجود ۵ میلیون دانشجو و ده ها میلیون دانش آموخته در ۴ دهه اخیر، همچنان یکی از تاسفف آورر ترین آمارهای بین المللی کشور را به خود اختصاص می دهد.

    اگر روزگاری انتشار کتابی با ۲ هزار نسخه تیراژ در مقابل جمعیت هفتاد و اندی میلیونی ایران تعجب آور بود، اکنون بسیاری از ناشران به دلیل گرانی هزینه های انتشار کتاب و استقبال کم مردم از بازار نشر، شمارگان برخی از کتابها را به ۲۰۰ تا ۵۰۰ نسخه کاهش داده اند. این بدان معناست که کتابی هر چند ارزشمند و خواندنی، به ازای هر ۱۶ هزار نفر تنها در یک نسخه منتشر می شود.

    وضعیت بد بازار نشر کشور در حالیست که تبلیغ برای کتاب و کتابخوانی آنطور که شایسته جمعیت جوان و فرهنگ دوست ایران است، در دستور کار قرار نگرفته و فرهنگ کتابخوانی، بعنوان بخشی از سبک زندگی مردم در اقصی نقاط کشور تبدیل نشده است.

    پس از ارائه قسمت اول معرفی کتاب های پر فروش سال ۹۵، امروز سرویس هنری روزیاتو شما را با فهرستی از ۵۰ کتاب پر فروش دیگر سال ۹۵ آشنا می کند که ترجمه هایی از نویسندگان معروف چند سال اخیر غرب نیز در میان آن مشاهده می شود. اگر دوست دارید بعضی از کتاب های پر مخاطب سال گذشته را مشاهده کرده و در روزهای آینده نسبت به خرید برخی از آنها اقدام کنید، در کتاب گردی امروز ما همراه باشید.

    چه خبر از نشر مرکز؟
    b13-1.jpg


    مطالب پیشنهادی
    چطور با وجود تحریم ها، درآمد دلاری داشته باشیم؟؟

    ۳ میلیارد ریال وام برای متقاضیان نمایندگی افق کوروش!!

    با این قلق‌ها خودروی خود را با قیمت بهتری بفروشید

    نشر مرکز، از جمله ناشران فعال کشور در عرصه داستان های ایرانی و رمان های خارجی است که سال ۹۵ را نیز همچون سال های قبل با انتشار و تجدید چاپ رمان های پر طرفدار سپری کرد.

    چاپ هفتاد و پنج «چراغ‌ها را من خاموش می کنم» و چاپ چهل و هشتم «عادت می کنیم» در کنار چاپ شصت و چهارم «روی ماه خداوند را ببوس»ِ مصطفی مستور، با استقبال گسترده علاقمندان همراه شد.

    چاپ هفتم «تصرف عدوانی، داستانی درباره‌ عشق» نوشته لنا آندرشون، نویسنده سوئدی با ترجمه سعید مقدم از دیگر پرفروش‌ های زمستانی مرکز بود. بین کتاب‌ های این ناشر که در زمستان فروش خوبی داشته اند، می توان به چاپ پنجم «تاریخ عشق» نوشته نیکول کراوس با ترجمه ترانه علیدوستی اشاره کرد.

    چه خبر از نشر نو؟
    b14-1.jpg


    کتاب‌های پرفروش این ناشر تنها در فصل زمستان ۹۵ به این ترتیب بودند: «درک یک پایان» نوشته جولین بارنز با ترجمه حسن کامشاد که در طول سال پنج مرتبه چاپ شد، «فلسفه ملال» نوشته لارس اسوندسن با ترجمه افشین خاکباز که به چاپ دوم رسید، چاپ سوم «قرآن کریم با چهار ترجمه کهن» و رمان «ریش آبی» نوشته املی نوتومب با ترجمه ویدا سامعی که در سال مورد نظر چهار مرتبه چاپ شد.

    b15-1.jpg


    کتاب‌ های مجموعه «شعر معاصر ایران» هم که دی ماه ۹۵ با قطع و چاپ جدید توسط این ناشر عرضه شدند، از جمله عناوین پرفروش آن هستند. به این ترتیب کتاب‌ های شعر احمد شاملو، سیاوش کسرایی، سیمین بهبهانی و نیما یوشیج با اختلاف کمی از ۳ عنوان اولی، در فهرست پرفروش‌ های این ناشر جا گرفته اند.

    از “دختر شینا” تا “عقاید یک دلقک”
    b16-1.jpg


    علاوه بر انتشارات مهم یاد شده، کتاب های رمان دیگری هم وجود دارد که با استقبال گسترده مخاطبان در سال ۹۵ همراه شده اند.

    کتابدختر شینا “ توانست به چاپ هفتادم برسد. خاطرات زندگی قدم خیر محمدی کنعان، همسر سردار شهید حاج ستار ایراهیمی هژیر نوشته بهناز ضرابی زاده است.

    b17-1.jpg

    دستخط رهبری در کتاب دختر شینا.

    کتابوقتی مهتاب گم شد”، خاطرات خلی خوش لفظ با مصاحبه و تدوین حمید حسام به چاپ هفتم رسید.

    کتابگلستان یازدهم” در برگیرنده خاطرات همسر شهید علی چیت سازیان نوشته بهناز ضرابی زاده با هفتمین چاپ از جمله کتاب های پر فروش سال ۹۵ نشر سوره مهر هستند.

    b18.jpg


    شازده کوچولو، اثری از آنتوان اگزوپری با ترجمه مدیا کاشیگر که نشر آفرینگان منتشر کرد نیز از جمله کتاب های پر فروش سال ۹۵ بود.

    رمان وحشی، نوشته دیوید آلموند با ترجمه نسرین وکیلی و دنیای شگفت انگیز فلسفه نوشته سارا تاملی و مارکوس ویکس با ترجمه پریسا صیادی و سرور صیادی از کتابهای پر فروش انتشارات آفرینگان در زمستان ۹۵ به شمار می روند.

    b19.jpg


    رمان “ من او” که چاپ چهل و سوم آن منتشر شد نیز از جمله رمان های معروف سال گذشته بود.

    داستان مربوط به زندگی فردی به نام علی فتاح و عشق پاک او به دختر خدمتکار خانواده اش به نام مهتاب است که به دلیل اعتقاد علی به عشقی پاک تا زمانی که از عشق راستین خود مطمئن نشده از ازدواج امتناع می‌ کند. او در خلال داستان از راهنمایی‌ های درویشی مصطفی نام، از سلسله‌ای نامعلوم کمک می گیرد که نقش مهمی در داستان دارد.

    مهتاب و علی هر دو عاقبت ناکام از دنیا می روند تا در جهان آخرت با یکدیگر ازدواج کنند. دو راوی در داستان هستند، یکی خود رضا امیرخانی و دیگر قهرمان داستان (علی فتاح) و این دو ماجراهای زندگی علی فتاح را از کودکی تا لحظهٔ مرگ / ازدواج، روایت می‌ کنند.

    این کتاب توسط باستيان زولينو عضو هیئت علمی دانشگاه UI اندونزی، به زبان اندونزیایی ترجمه شده است. همچنین ترجمه روسی اثر توسط الكساندر اندروشكین و از سوی انتشارات وچه در روسیه به چاپ رسیده است.

    رمانارمیا” که چاپ بیست و هشتم آن منتشر شده، پس از ۲۰ سال همچنان از کتاب های داستانی ایرانی پر مخاطب به شمار می رود. داستان، روایت پسری به نام ارمیا است که اهل شمال پایتخت بوده و در جبهه جنگ ایران و عراق حضور پیدا می کند.

    در آنجا، دوستش مصطفی، بر اثر انفجار در سنگر شهید می شود. ارمیا متحول شده و حتی پس از پایان جنگ و بازگشت به تهران هم نمی تواند از فکر جبهه و حنگ بیرون بیاید.

    ارمیا جوایز بسیاری را در یک دهه اخیر کسب کرده و به زبان عربی و اردو و ترکی نیز ترجمه شده است.

    رمانجزء از کل” نوشته استیو تولتر که توسط پیمان خاکسار ترجمه شده، سیزدهمین چاپ خود توس نشر چشمه را تجربه کرد.

    b20.jpg


    استیو تولتز، نویسنده‌ی استرالیایی متولد ۱۹۷۲ سیدنی، اولین رمان خود یعنی «جزء از کل» را در سال ۲۰۰۸ منتشر کرد. این اثر با استقبال زیادی رو به‌ رو شد و همان سال برای کسب جایزه‌ی بوکر نامزد گشت. چنین موقعیتی کمتر برای نویسنده‌ ای که کار اولش را نوشته پیش می‌ آید

    با وجود مدت‌ زمان کوتاهی که از چاپ اثر گذشته، کتاب توانسته خودش را به عنوان یکی از بزرگترین رمان‌ های تاریخ استرالیا مطرح کند. او که کتاب را در مدت پنج سال نوشت، پیش از آن مشاغلی مثل عکاسی، فروشنده تلفنی، نگهبان، کارآگاه خصوصی، معلم زبان و نویسنده فیلمنامه را تجربه کرده است.

    وی در مصاحبه‌ ای گفته: “آرزوی من نویسنده شدن نبود، ولی همیشه می‌ نوشتم. زمان بچگی و نوجوانی شعر و داستان کوتاه می‌نوشتم و رمان‌هایی را آغاز می‌کردم که بعد از دو و نیم فصل، علاقه‌ ام برای به پایان رساندن‌ شان را از دست می‌دادم. بعد از دانشگاه دوباره به نوشتن رو آوردم. درآمدم خیلی کم بود و فقط می‌خواستم با شرکت در مسابقات داستان‌ نویسی و فیلمنامه‌ نویسی پولی دست و پا کنم تا بتوانم زندگی‌ ام را بگذرانم که البته هیچ فایده‌ ای نداشت.”

    “زمانی که دائم شغل عوض می‌کردم یا بهتر بگویم، از نردبان ترقی هر کدام از مشاغل پایین‌ تر می‌رفتم، برایم روشن شد هیچ کاری جز نویسندگی بلد نیستم. نوشتن نگـاه دانلـود تنها قدم منطقی‌ ای بود که می‌توانستم بردارم. فکر می‌کردم یک سال طول می‌ کشد ولی پنج سال طول کشید.”
     

    شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    b21.jpg


    “زمان نوشتن تحت تاثیر “کنوت هامسون”، “لویی فردینان سلین”، “جان فانته”، “وودی آلن”، “توماس برنارد” و “ریموند چندلر” بودم.” «پیمان خاکسار» مترجم این کتاب می‌گوید: “«جزء از کل» کتابی است که هیچ وصفی، حتی حرف‌های نویسنده‌ اش، نمی‌تواند حق مطلب را ادا کند. خواندن آن تجربه‌ ای غریب و منحصر به فرد است.”

    “در هر صفحه اثر جمله‌ ای وجود دارد که می‌ توانید آن را نقل قول کنید. کاوشی است ژرف در اعماق روح انسان و ماهیت تمدن. سفر در دنیایی است که نمونه‌ اش را کمتر دیده‌ اید. رمانی عمیق، پرماجرا و فلسفی که ماه‌ ها اسیرتان می‌ کند. به نظرم تمام تعاریفی که از کتاب شده ناکافی هستند.”

    b22.jpg


    رمانپاییز فصل آخر سال است” نوشته نسیم مرعشی در نشر چشمه به چاپ نوزدهم رسید.

    رمانعقاید یک دلقک” نوشته هانریش بل با ترجمه محمد اسماعیل زاده به چاپ سی و هفتم رسید و بیش از ۳ هزار نسخه از آن فروش رفت. رمانعامه پسند” نوشته چارلیز بوکوفسکی و ترجمه پیمان خاکسار به چاپ دوازدهم از نشر چشمه ئست یافت. قبلا ترجمه ای از صادق سبط الشیخ نیز عرضه شده بود.

    b23.jpg


    کافه پیانو نوشته فرهاد جعفری
    مجموعه داستان بهترین شکل ممکن نوشته مصطفی مستور به چاپ ششم رسید و از معروف های نشر چشمه در سال ۹۵ بود. در این کتاب می خوانیم:

    “دقيقه‌ ای به وضعيتی که در آن گرفتار شده بود، فکر کرد. به‌نظرش رسيد ميليون‌ ها قاتل حرفه‌ ای بر تک‌ تک سلول‌ های خونی‌ اش سوار شده‌ اند و در سرتاسر قلمرو بدنش تاخت‌ و تاز می‌ کنند. فکر کرد وسط تماشای فيلم مهيجی در سينما با احترام به او می‌گويند از سينما بزند بيرون.”

    “احساس ‌کرد درست وقتی که فکر می‌ کرده زندگی برای او به بهترين حالتش رسيده است بايد از همه‌ی چيزهايی که برای به دست آوردن‌ شان جنگيده بود، از همه‌ی چيزهايی که عميقا دوست ‌داشت ــ زنش، دخترهايش، شغلش، خانه‌ اش، موقعيتش ــ دست بردارد. حس کرد کسی که نمی‌ دانست کيست يا چيست ناگهان از او می‌خواهد بازی را رها کند؛ آن هم دقيقا زمانی که او دارد به بهترين شکل ممکن بازی می‌ کند.”

    رمانمردی به نام اوه” نوشته فردریک بکم با ترجمه حسین تهران، یکی از کتاب های پر فروش سال ۹۵ لقب گرفت.

    b24.jpg


    مردی به نام اوه (سوئدی: En man som heter Ove) نام رمانی اثر فردریک بکمن نویسنده سوئدی است که ترجمه آن به انگلیسی را انتشارات سایمون شوستر چاپ کرده است. این کتاب سال ۲۰۱۲ در سوئد منتشر شد و همان سال بیش از ۶۰۰ هزار نسخه از آن فروش رفت.

    b25.jpg


    این اثر که در حال حاضر به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده، رتبه اول پرفروش‌ های سوئد و نیویورک تایمز را از آن خود کرد. فیلمی برگرفته از کتاب با همین نام در ۲۰۱۶ نیز در سینماهای جهان اکران شد. ترجمه فارسی رمان مردی به نام اوه توسط نشر نون و با ترجمه فرناز تیمورازف منتشر شد و در ایران نیز با استقبال زیادی روبرو گشت.

    جای خالی سلوچ” نوشته محمود دولت آبادی به چاپ سی و دوم رسید و از جمله پر فروش های سال ۹۵ بازار نشر کشور بود.

    b26.jpg


    جای خالی سُلوچ رمانی رئالیستی از محمود دولت‌ آبادی است که بلافاصله پس از آزادی از زندان ساواک و طی ۷۰ روز نوشته‌ است. دولت‌ آبادی داستان را هنگامی که دوره سه ساله حبس را می‌گذراند در ذهنش پرورانده بود.

    رمان جای خالی سلوچ به زبان‌های آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی، انگلیسی، کردی و هلندی ترجمه شده است .

    داستان جای خالی سلوچ ، روایت دردمندانه زندگی یک زن روستایی (مِرگان) در یکی از نقاط دورافتادهٔ ایران (روستای زمینج) است که سعی می‌ کند پس از ناپدید شدن ناگهانی شوهرش کانون خانواده را همچنان حفظ نماید. مرگان دو پسر به نام های عباس و آبراو و دختری به نام هاجر دارد.

    b27.jpg


    مادر بزرگ سلام می رساند و می گوید متاسف است” از جمله داستان های سوئدی قرن بیست و یکم، آخرین کتابی است که در این گفتار معرفی می کنیم. علت معروفیت اثر آن است که توسط نویسنده کتابمردی به نام اوه “که در بالا معرفی کردیم نوشته شده است.

    ناشر درباره‌ی این اثر اظهار داشته: “کتاب حاضر اثری است خواندنی؛ ماجراهای مادربزرگی هفتاد وهفت‌ ساله، پزشکی پر شر و شور که همسایه‌ ها را به مرز جنون رسانده، با نوه‌ اش السای هفت‌ ساله. السا عاشق ویکیپدیا و ابرقهرمانان است و در زندگی‌ اش فقط یک دوست دارد: مادربزرگ.”

    او با قصه‌ های مادربزرگ و در عالم تخیل، مهیج‌ ترین حوادث را تجربه می‌ کند تا سرانجام مادربزرگ او را وارد بزرگترین ماجراجویی زندگی‌ اش می نماید؛ اما این‌ بار در دنیای واقعی.” در بخشی از داستان می‌ خوانیم: “مادربزرگ هفتاد وهفت‌ ساله است؛ در واقع تقریبا هفتاد و هشت‌ ساله.”

    “او هم نسبت به سن‌ و سالش چندان خوب نیست. آدم از چهره‌ اش تشخیص می‌ دهد که پیر شده است، چون صورتش مثل یک تکه روزنامه است که در کفش خیس قرار داده شده باشد، ولی به ذهن هیچ کس خطور نمی‌ کند که بگوید مادربزرگ آدم پخته‌ای است. گاهی بعضی‌ ها به مادر السا می‌ گویند که مادربزرگ سرزنده است و بعد با نگرانی، حتی کمی خشمگین به مادر السا نگاه می‌ کنند.”

    فردریک بکمن (۱۹۸۱) با رمان مردی به نام اُوِه به شهرتی استثنایی دست یافت. این رمان‌‌ نویس و روزنامه‌ نگار جوان سوئدی بعد از انتشار این اثر در سوئد و آلمان به جهان معرفی شد. بریت ماری اثر دیگر اوست که با اقبال عمومی گسترده‌ ای رو به‌ رو شده. کتاب حاضر را انتشارات «کتاب کوله‌پشتی» منتشر کرده است.



    توصیه های خوب برای کتابخوان های خوب

    بررسی صدها کتاب پر فروش در سال ۹۵ نشان داد که همچنان رمان های ایرانی و ترجمه شده معروف خارجی، در فهرست کتاب های خواندنی برای طیف کتابخوان ایرانی قرار دارد. اگر دستی در تالیف و ترجمه دارید، کتاب هایی با تم رمان و روان شناسی و مسائل فرهنگی و اجتماعی، می تواند انتخاب خوبی برای ورود به بازار نشر کتاب ایران باشد.

    کتاب های چاپی با وجود انتشار کتابهای الکترونیکی و صوتی، همچنان پر مخاطب هستند. برخی از ناشران در سال ۹۵، با تغییر اندازه کتاب های پر فروش خود تلاش کردند تا بر میزان مخاطب بیافزایند. به نظر می رسد که ناشران و کتابخوان ها، علایق انتشاراتی و کتابخوانی خود را باید تغییر دهند.

    برای آگاهی از پر فروش ترین کتاب های هر فصل، به درگاه انتشارات معروف مراجعه کنید. گاهی کتاب های معروف و پر تیراژ، شما را با طیفی از کتاب های محبوب یک یا چند ناشر آشنا می کند.

    اگر برای نوشتن و ترجمه آثار ادبی، به دنبال راهکاری خوب هستید، شناخت دقیق و اثربخش بازار در گام نخست به شما توصیه می شود. برای خوب نوشتن، باید خوب خواند و برای خوب خواندن، باید وقت گذاشت و هزینه کرد. فراموش نکنیم که دنیای کتابخوانی و مطالعه، دنیای روشنفکری و باز شدن فکر و ذهن به سمت و سوی افق های پیدا و ناپیدای بسیار است.

    نمایشگاه کتاب بین المللی تهران، بزودی در اردیبهشت ماه برگزار می شود. از هم اکنون به فکر تهیه لیستی از کتابهای پر فروش و پر مخاطب سال ۹۵ که باب تبع و علایق مطالعاتی و تحقیقاتی شما است باشید تا از تخفیفات قابل توجه نمایشگاهی استفاده کنید. نمایشگاه کتاب تهران، بهترین فرصت برای رایزنی با ناشران برای معرفی کتاب های در دست تالیف یا ترجمه است.
     

    شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    -کتاب-بیشعوری.jpg


    درباره کتاب بیشعوری اثر خاویر کرمنت
    ممکن است شما هم این عکس را دیده باشید که در آن: ماشینی در جایی که پارک ممنوع است توقف کرده و کسی یک جلد کتاب بیشعوری زیر برف‌پاک‌کن آن ماشین قرار داده است. احتمالا یادداشتی هم در کنار کتاب قرار داده‌اند که: لطفا تولید مثل نکنید.

    کتاب بیشعوری با وجود اینکه یک کتاب معتبرِ علمی نیست، اما حرف‌های مهمی برای گفتن دارد. حرف‌هایی که ممکن است برای یک خواننده جدی بسیار آگاهی دهنده باشد. حرف‌هایی که شاید در قالب طنز بهتر بتوان آن‌ها را بیان و به خواننده منتقل کرد.

    اما در مورد این کتاب یک نکته مهم و اساسی وجود دارد که نباید آن را از یاد برد. خواننده کتاب بیشعوری باید مراقب باشد در دام خودبرتربینی (!) گرفتار نشود. این طبیعی است که عموم آدم‌ها در مورد خودشان موضوعات منفی را قبول نکنند و به خودشان به عنوان یک انسان متشخص و بافرهنگ نگاه کنند. (مخصوصا کسانی که کتاب هم می‌خوانند.) چه کسی دوست دارد فکر کند که یک بیشعور است؟ مسلماً هیچ‌کس. پس وقتی سراغ این کتاب رفتید باید با این ذهنیت شروع به خواندن آن کنید که من در پی اصلاح رفتار خودم هستم نه اینکه انسان‌های بیشعور را بهتر بشناسم که فردا در خیابان یا سر کار یا هرجای دیگر آن‌ها را شناسایی کنم.

    این کتاب را برای آن نخوانید که از این به بعد هر رفتار نامناسب و نادرستی مشاهده کردید، فورا به آن شخص کتاب بیشعوری را معرفی کنید.


    به‌شخصه هنگام مطالعه کتاب، کاغذ و قلمی در کنار خودم قرار دادم و بعد از هرفصل، رفتارهای نامناسب خودم را یادداشت می‌کردم تا در مورد آن‌ها فکر کنم و با رفتارهای بهتر و مناسب‌تری جایگزین‌شان کنم. چیزی که در انتهای به عنوان تمرین نیز آمده است و از خواننده می‌خواهد این کار را انجام دهد. در کل تمرین‌هایی در انتهای هر فصل قرار دارد که مانند خود کتاب جنبه طنز دارد اما تمرین‌های خوبی هستند و می‌تواند هرکسی را در مورد رفتار خودش به فکر فرو ببرد.

    به شما هم پیشنهاد می‌کنم هنگام مطالعه این کتاب از همین روش استفاده کنید. من فکر می‌کنم بهترین راه برای داشتن جامعه‌ای بهتر و فرهنگی غنی‌تر این است که از خودمان شروع کنیم و رفتارهای خودمان را اصلاح کنیم. چون در نهایت این تک تک ما هستیم که جامعه را شکل می‌دهیم.

    از این کتاب خوب، می‌توان مسائل و چیزهای مهمی یاد گرفت.

    نقاشی روی جلد کتاب اثری از ادوارد مونک نقاش برجسته نروژی در سبک هیجان‌نمایی است. این تابلو جیغ نام دارد.

    [ لینک: هنر شفاف اندیشیدن اثر رولف دوبلی ]

    -بیشعوری.jpg


    جملاتی از متن کتاب بیشعوری
    هر آدمی، چه پولدار و چه بی‌پول، چه زن و چه مرد، چه پیر و چه جوان ممکن است به بی‌شعوری مبتلا شود. نه باهوش بودن و نه کودن بودن، هیچ‌کدام مانع از ابتلا به این عارضه نمی‌شوند. به عبارت دیگر، بی‌شعوری مرضی است که می‌تواند هر کسی را در هر زمانی، بدون هیچ هشداری، آلوده کند. (کتاب بیشعوری – صفحه ۴۸)

    تقریبا همه در این امر اتفاق نظر دارند که بی‌شعور کسی است که رفتار وقیح و نفرت‌انگیزی را به صورت کاملا ارادی و عمدی از خود بروز می‌دهد و از ایجاد اختلالی که در کارها به وجود آورده و آزاری که به دیگران رسانده قلبا خوشحال است. (کتاب بیشعوری – صفحه ۵۲)

    بی‌شعورها همیشه وجود داشته‌اند و اکنون بیشتر از همیشه وجود دارند. تمام آنچه درباره تاریخ بی‌شعوری باید دانست، همین است. (کتاب بیشعوری – صفحه ۵۴)

    بی‌شعورها همیشه در حکم معمایی برای دیگرانند. کارهایشان همان‌قدر متناقض و ناساز است که یک جوجه‌تیغی بخواهد بادکنک بفروشد. این مشکل پیش از هر چیز به خودفریبی و دمدمی مزاجی بی‌شعورها بازمی‌گردد. (کتاب بیشعوری – صفحه ۸۱)

    رام‌ترین نوع بی‌شعورها، بی‌شعورهای آب‌زیرکاهند. البته منظور این نیست که این نوع بی‌شعورها کم‌خطرتر از بقیه بی‌شعورهایند، بلکه منظور این است که زیاد به چشم نمی‌آیند. بی‌شعورهای آب‌زیرکاه با مشاهده واکنش جامعه نسبت به بی‌شعورهای تمام‌عیار ترجیح می‌دهند که پشت نقابی از مهربانی و خونسردی پنهان شوند، اما در عین حال همواره می‌دانند که چگونه این خنجر غلاف‌شده را به‌موقع بیرون بکشند و بدون اینکه هیچ‌کس تصورش را بکند، کار خودشان را بکنند. (کتاب بیشعوری – صفحه ۹۱)

    یکی از چیزهایی که بی‌شعورهای عرفان‌باز در آن استادند، هنر سرقت تالیفات و اختراعات دیگران است. احتمالا به عقیده آنها که معتقدند همه‌چیز از آنِ خداوند است، تنها چیزی که در سرقت ایده‌ها و حتی ابداعات دیگران و ادعای تملکشان جایز نیست، درنگ است. (کتاب بیشعوری – صفحه ۱۲۹)

    تنها راه بهبود کیفیت آموزشی، بیرون کردنِ بی‌شعورها از نظام آموزشی و بازگرداندن اهداف اصلی آموزش و پرورش، یعنی آموختن فکر کردن، خواندن و نوشتن به بچه‌هاست. (کتاب بیشعوری – صفحه ۱۶۷)

    بزرگ‌ترین معضل در کار کردن با بی‌شعورها، این است که محال است پا روی دم آدم‌ نگذارند. وقتی که همکار بی‌شعورتان بعضی از گزارش‌هایتان را می‌دزدد یا به رئیستان می‌گوید که احتمال دارد معتاد شده باشید، چکار می‌توانید بکنید؟ (کتاب بیشعوری – صفحه ۱۸۲)

    سخت‌ترین مرحله در درمان و ترک بی‌شعوری همان مرحله نخست است؛ یعنی پذیرفتنِ بی‌شعور بودن. هیچ‌کس دوست ندارد قبول کند که بی‌شعور است و بنابراین لحظه برداشتن نخستین گام، دردآور است. لحظه‌ای که رسیدن به آن، شهامت و اراده بالایی نیاز دارد. (کتاب بیشعوری – صفحه ۲۰۹)

    زندگی یک بی‌شعور تحت درمان، نبردی دائمی با خطر بازگشت بی‌شعوری است. (کتاب بیشعوری – صفحه ۲۲۷)

    مشخصات کتاب
    • عنوان اصلی: کتاب بیشعوری
    • عنوان فرعی: راهنمای عملی شناخت و درمانِ خطرناک‌ترین بیماری تاریخ بشریت
    • نویسنده: خاویر کرمنت
    • ترجمه: محمود فرجامی
    • انتشارات: تیسا
    • تعداد صفحات: ۲۳۲
    • قیمت چاپ بیست و دوم – سال ۱۳۹۳: ۱۵۰۰۰ تومان
     

    شکوفه حسابی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/08/02
    ارسالی ها
    7,854
    امتیاز واکنش
    29,176
    امتیاز
    1,001
    محل سکونت
    ترینیداد و توباگو
    کتاب روانشناسی عزت نفس ترجمه‌ای از کتاب The Six Pillars of Self – Esteem اثر ناتانیل براندن است. کتابی ارزشمند از یک نویسنده خوب که شهرت اصلی‌اش به خاطر کار گسترده‌ای است که روی مفهوم عزت‌نفس (یا حرمت‌نفس) انجام داده است. براندن نخستین بار در دهه‌ی ۱۹۵۰ درباره‌ی عزت نفس و تاثیر آن برا عشق، کار و تلاش برای خوشبختی سخنرانی کرد و مقالات خود را به مرور در همان سال‌ها منتشر کرد.

    ناتانیل براندن در هر سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا به تحصیل در رشته روانشناسی پرداخته است و در دانشگاه‌های UCLA، نیویورک و کالیفرنیا (CGI) تحصیل کرده است. او در سال ۲۰۱۴ از دنیا رفت.

    نویسنده در ابتدای کتاب در مقدمه چنین از هدفی که در کتاب دنبال می‌کند، می‌گوید:


    هدف من در این کتاب شناسایی و بررسی جامع مهم‌ترین عواملی است که عزت‌ نفس به آن متکی است. اگر عزت نفس را همان سلامت ذهن بدانیم در این صورت باید گفت کمتر موضوعی را می‌توان یافت که تا این اندازه بررسی درباره‌ی آن فوریت داشته باشد.

    پشت جلد کتاب روانشناسی عزت نفس نیز قسمتی از مقدمه نویسنده آمده است:

    عزت نفس متاثر از عوامل درونی و بیرونی است. عوامل درونی عواملی است که از درون نشات می‌گیرد یا خود شخص آن را ایجاد می‌کند، نقطه نظرها، باورها، اعمال یا رفتار.
    عوامل بیرونی یا همان عوامل محیطی هستند که پیام‌ هایی که کلامی و غیر کلامی انتقال پیدا می‌کنند و تجربه‌ هایی که بانی و باعث آن، سازمان دهندگان و فرهنگ هستند.
    من عزت نفس را از درون و بیرون بررسی کرده‌ ام، اینکه نقش فرد در ایجاد عزت نفس خود چه مقدار است و دیگران در آن چه نقشی ایفا می‌کنند. تا جایی که می‌ دانم پیش از این اقدامی تا این حد گسترده در جهت بررسی عزت نفس صورت نگرفته است.

    [ لینک: کتاب تئوری انتخاب اثر دکتر ویلیام گلسر ]

    _۰۸۵۱۲۳.jpg


    محتوای کتاب روانشناسی عزت نفس
    همان‌طور که در عنوان کتاب مشاهده می‌کنید، این کتاب در مورد مسائل پیرامون عزت نفس است. و در همین ابتدا باید اشاره کنم که این کتاب از بهترین منابع برای افزایش عزت نفس است.

    عزت نفس فاکتور بسیار مهم در زندگی هر فردی است و ناتانیل براندن تلاش می‌کند در این کتاب مخاطب را با عزت نفس آشنا کند و بعد از اینکه اهمیت آن را شرح داد، تلاش می‌کند تا راهکارهایی برای افزایش آن پیش روی مخاطب قرار دهد و همان طور که خودش در مقدمه اشاره می‌کند، جان کلام کتاب روانشناسی عزت نفس پاسخ به چهار پرسش اساسی است. این چهار پرسش عبارتند از:

    1. عزت نفس چیست؟
    2. چرا عزت نفس مهم است؟
    3. چگونه می توانیم بر عزت نفس خود بیفزاییم؟
    4. دیگران در ایجاد عزت نفس در ما چه نقشی بازی می کنند؟
    برای پاسخ به این چهار پرسش، براندن کتاب خود را در ۳ بخش و ۱۷ نوشته است تا مرحله به مرحله جواب پرسش‌های ذکر شده را در اختیار خواننده قرار دهد.

    • بخش اول: اصول اولیه عزت نفس
    در این بخش که شامل چهار فصل است، عزت نفس تعریف می‌شود، به معنای اصلی آن پرداخته می‌شود، رفتارها و واکنش‌هایی که یک فرد با عزت نفس از خود نشان می‌دهد، شرح داده می‌شود و در نهایت توهم عزت نفس بررسی می‌شود.

    اعتماد کردن به ذهن و دانستن این که هر کسی شایسته و زیبنده‌ی خوشبختی است جوهر و عصاره‌ی عزت نفس است. (کتاب روانشناسی عزت نفس – صفحه ۲۵)

    ارزش عزت نفس صرفا در این نیست که به ما امکان می‌دهد احساس بهتری داشته باشیم، بلکه به ما فرصتی می‌دهد تا بهتر زندگی کنیم. به ما امکان می‌دهد با چالش‌های زندگی بهتر روبه‌رو شویم و از فرصت‌های مطلوب بهره‌برداری بیشتری بکنیم. (کتاب روانشناسی عزت نفس – صفحه ۲۶)

    مشخصات کتاب

    • کتاب روانشناسی عزت نفس
    • نویسنده: ناتانیل براندن
    • ترجمه: مهدی قراچه‌داغی
    • انتشارات: نخستین
    • تعداد صفحات: ۳۰۴
    • قیمت چاپ سیزدهم – زمستان ۱۳۹۴: ۱۶۵۰۰ تومان
     
    بالا