« آموزه های درمانی در تلمود »

  • شروع کننده موضوع Elka Shine
  • بازدیدها 248
  • پاسخ ها 1
  • تاریخ شروع

Elka Shine

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/11
ارسالی ها
4,853
امتیاز واکنش
14,480
امتیاز
791
در صفحات تلمود می توان راهنمایی هایی برای معالجۀ بیماران یافت که بعضی از آن ها متضمن نسخه های اصیل دارو است و برخی نمونۀ عقاید مردم قدیم و اطبای آن زمان دربارۀ معالجۀ امراض گوناگون است . مانند همۀ ملل باستانی ، بعضی از یهودیان آن ادوار بر خلاف دستور صریح تلمود ، برای از بین بردن درد و مرض به درمان از طریق جادو متوسل می شدند ، و درمان هایی را که به کار می بردند می توان شبیه درمان هایی دانست که در آثاری مانند کتاب « ترکۀ زرین » (1) بدان ها اشاره شده است .
و نیز اغلب دیده می شود که خواندن افسون ، بخشی از درمان را تشکیل می داده است ، و گاه شامل آیاتی از کتاب مقدس بوده است ، و این کار یعنی خواندنِ افسون برای مداوای بیماری ها ، به شدت از طرف دانشمندانِ یهود محکوم شده است . ایشان چنین تاکید کرده اند : « ممنوع است انسان خود را با استفاده از آیاتِ کتاب مقدس معالجه کند » ( شووعوت ، 15 ب ) . در میان آنان که از جهان آینده و عالمِ باقی سهمی نخواهند داشت ، کسانی خواهند بود که افسونی با بر روی زخمی بخوانند و آن افسون شامل این آیه باشد : « من هیچ یک از بیماری هایی را که بر مصریان وارد آوردم بر تو نخواهم آورد ، زیرا که من خداوند شفا دهندۀ تو هستم » ( سفر خروج ، 15 : 26 ، میشنا سنهدرین ، 10 ، 1 ) . حتّی این اخطار تهدید آمیز نیز مؤثر واقع نشد ، و چنین به نظر می رسید که علی رغم تاکیدات تلمود ، خواندن افسون برای امراض در میان مردم بسیار متداول بوده است .
نخست دربارۀ اصول و قواعد مربوط به معالجۀ بیماری ها که معمول پزشکان آن ادوار بوده است گفتگو می کنیم .
( ضمنا این نکته خاطر نشان شود که در میان دانشمندان یهود دوران تلمود صاحبان حرفۀ پزشکی نادر بوده اند ، و روش های درمانی و متن نسخه های دارویی که در تلمود آمده اند ، همان هایی هستند که مورد استفادۀ پزشکان وقت قرار می گرفته اند - یهوشع نتن الی ) .
« اگر بیمار بگوید که چیزی را می خواهد ، و پزشک بگوید که نباید آن را به وی داد ، به سخت بیمار باید توجه شود ، چرا ؟ زیرا : " دل انسان از تلخی جانش با خبر است " » ( امثال سلیمان ، 14 : 10 ، یوما - 83 الف ) .
« برای بیمار شش چیز نشانۀ بهبود است : عطسه زدن ، عرق کردن ، مرتب شدن اجابت مزاج ، احتلام ، به خواب رفتن و خواب دیدن . شش چیز شفا بخش بیمار است و درمان به وسیله آن تجویز شده است : کلم ، اسفناج ، جوشاندۀ گیاه پولی . Poley . خشک ، شیردان ، زهدان بهائم و سفیدی روی جگر و بعضی گویند : همچنین ماهیان کوچک . ده چیز سبب بازگشت بیماری با شدت بیشتر خواهد شد : خوردن گوشت گاو نر ، گوشت پُر چربی ، گوشت کباب شده ، گوشت پرندگان ، تخم مرغ کباب شده ، و نیز تراشیدن سر ، خوردن تره تیزک و شیر و پنیر و استحمام و اظافه می کند : خوردن گردو و خیار » ( براخوت ، 57 ب ) . در اینجا این اصل مورد تایید قرار گرفته که نوع تغذیه اثر مهمی بر حالت مریض به جای می گذارد .
برای مداوای چشم درد ، معمولا از آب دهان استفاده می کردند . لکن گفته اند :
« آب دهن پسر نخست زادۀ پدر نیروی شفا بخش دارد ، نه آب دهان پسر اولزاد مادر » ( باوابترا ، 126 ) .
« برای معالجۀ آب مروارید یک عقرب هفت رنگ را بگیرند ، آن را در سایه ( دور از آفتاب ) خشک کنند ، یک قسمت از آن را به دو قسمت سرمه بسایند ، و در هر چشم سه میل از آن بکشند . و نه بیشتر از سه میل ، زیرا ممکن است چشم بترکد » ( گیطین ، 69 الف ) .
آب مروارید را به وسیلۀ چکانیدن خون در چشم نیز معالجه می کردند ( شبات ، 78 الف ) .
« برای بند آوردن خونریزی بینی ، ریشۀ یونجه را با ریسمانی از یک بستر کهنه ، با یک قطعه کاغذ ، یک بوته زعفران و قسمت سرخ یک شاخه نخل بگیرند ، و همه را با هم بسوزانند . سپس یک گلوله پشم را که دو رشته از آن باید تابیده باشد بر گیرند ، آنان را در سرکه خیس کنند ، و بعد در خاکستری که بدست آمده است بغلطانند و آن را در بینی فرو کنند » .
« برای جلوگیری از خون آمدن از دهان ، نخست با یک قطعه ساقۀ خشک گندم آزمایشی می کنند . اگر کاه به خون بچسبد ، جریان آن از ریه است و درمان ندارد . و اگر نچسبد ، جریان خون از کبد است و آن را چاره ای نیست . وقتی که جریان خون از ریه است ، مداوای آن چگونه است ؟ هفت مشت از چغندر رنده شده ، هفت مشت از تره فرنگی ریز ریز شده ، پنج مشت ، عناب ، سه مشت عدس ، یک مشت زیره ، یک مشت ادویه ، و مقداری برابر آن از امعاء یک حیوان اولزاد را گرفته و همه را با هم بجوشانند و بیمار از آن بخورد ، و سپس از آبجو قوی که ماه طه وت (2) . ( Teveth ) ساخته شده باشد بنوشند » ( گیطین ، 69 الف ) .

« وسیلۀ متوقف ساختن جریان خون از زخم ، خوردن ، خوردن تره تیزک با سرکه است . و برای باز آمدن گوشت و پوست تازه روی زخم ، تراشۀ ریشۀ گیاه سینودون (3) . Cynodon . و تراشۀ بتۀ خار نافع است » ( عوودازارا ، 28 الف ) .

« ربی یوحانان لثه هایش درد می کرد و برای معالجۀ آن نزد بانویی از اشرافِ ( روم ) رفت ، و وی در روز های پنجشنبه و جمعه او را معالجه کرد . آن بانو چه دارو هایی به کار برد ؟ بنا بر یک نظریه : آب خمیر مایه ، روغن زیتون و نمک . بنا بر نظر دیگر : خود خمیر مایه ، روغن زیتون و نمک ، و نظر سوم بر این دارو چربی بال غاز بوده است . ابائی ، گوید : من همۀ این درمان ها را به کار بستم لکن شفا نیافتم ، تا آن که یک اعرابی به من گفت : « هستۀ زیتون را که هنوز به یک سوم رشد خود نرسیده باشد بگیر ، و آن را در میان بیل نو ساخته ای به آتش کباب کن و روی دندان ها بگذار . من این کار را کردم و معالجه شدم . سبب این بیماری چیست ؟ تناول نان گندم هنگامی که هنوز داغ است ، یا باقی ماندۀ خوراک قیمۀ ماهی . نشانۀ آن چیست ؟ وقتی خرده های غذا میان دندان ها گیر کند ، خون از لثه جاری می شود »
( یوما ، 84 الف ) .
« برای درمان ورم چرکدار لوزتین ، سبوس زبری را که روی الک می آید ، عدس و خاکش را و شنبلیله و غنچۀ رازک را بگیر ، و مقداری از آن را با اندازۀ یک گردو در دهان بیمار بگذار . و برای سر باز کردن لوزه چرکین باید یک نفر تخم تره تیزک سفید را از درون یک ساقه گندم خشک به میان حلق بیمار بدمد » ( گیطین ، 69 الف ) .
« درمان زکام و نزله ، نوشیدن این جوشانده است : به اندازۀ یک پسته نوشا در ، به وزن یک گردوی معمولی باریچۀ شیرین یک ملعقه پر از عسل سفید و یک چهارم لوگ نوشید*نی سفید بگیرند ، و آنها را خوب با هم بجوشانند ، وقتی نو شادر جوشید ، سایر مواد نیز جوشیده اند . و یا آن که یک چهارم لوگ از شیر بز سفید بگیرند و آن را روی سه ساقه کلم بچکانند و در دیگ بریزند و دیگ را با یک قطعه از ساقۀ مرزنجوش به هم بزنند . وقتی مرزنجوش جوشید ، همۀ محتویات دیگ نیز جوشیده است » ( گیطین ، 69 الف ، ب ) .
« دمل پیش درآمد تب است . درمان آن چیست ؟ با انگشت وسطی شصت ضربه به روی آن بزنند ( تا دمل نرم شود ) و سپس آن را طولا و عرضا با نیشتر بشکافند . و این در صورتی است که سر آن دمل سفید نشده باشد . و اگر سفید شده باشد . این درمان مؤثر نخواهد بود »
( عوودازارا ، 28 الف ) .
« برای معالجۀ طپش قلب ، سه گردۀ نان جو گرفته و آنها را در شیر بسته شده بخیسانند و بخورند و سپس نوشید*نی رقیق شده بیاشامد ( گیطین 69 ب ) .
« کسی که از ضعف قلب رنج می برد ، مقداری گوشت از پهلوی راست قوچ گرفته ، و آن را روی آتشی که از چوب بید درست شده باشد کباب کند و بخورد ، و در پی آن نوشید*نی رقیق شده بنوشد » ( عرووین ، 29 ب ) .
« برای درمان تنگی نفس ، و به اعتقاد برخی برای معالجۀ طپش قلب ، سه گرده نان گندم را در عسل خوابانیده و بخورند و در پی آن نوشید*نی رقیق نشده بیاشامند . برای درمان درد قلب ، با اندازۀ سه تخم مرغ نعناع ، به قدر یک تخم مرغ زیره ، و به مقدار یک تخم مرغ کنجد را گرفته و آنها را با هم بخورند . برای درمان سوء هاضمه ، سیصد دانه فلفل دراز بگیرند ، و روزی صد دانه از آن را همراه با نوشید*نی بخورند . برای دفع کرم کدو ، یک چهارم لوگ نوشید*نی را با برگ درخت غار بیاشامند برای دفع کرم های سفید ، تخم درخت اروکا . Eruka . را در یک قطعه پارچۀ پنبه ای ببندند ، آن را در آب بخیسانند و آن مایع را بنوشند . و باید مواظب باشد که تخم ها را نبلعند مبادا که بر اثر آن روده سوراخ شود » ( گیطین ، 69 ب ) .
 
  • پیشنهادات
  • Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    برای دفعِ کرم های امعاء ، پرسیاوش بخورند . با چه آن را بخورند ؟ با هفت خرمای سفید . چه چیز باعثِ پرورشِ این کرم ها می شود ؟ با شکمِ خالی گوشتِ کباب شده خوردن و بعد از آن آب نوشیدن . یا خوردنِ گوشت پر چربی یا گوشتِ گاوِ نر یا گردو یا ساقۀ شنبلیله و در پی آن آب نوشیدن . یک درمانِ دیگر آن است که خرمای سفید نیمه رسیده را بلع کنند . یا این که روزه بگیرند . و سپس گوشتِ پُر چربی را با استخوانش روی آتشِ ذغال کباب کنند مغزِ درونِ یکی از استخوان ها را بیرون آورند و آن را همراه با سرکه بخورند . بعضی می گویند که سرکه جایز نیست ، چون که برای کبد مضر است » ( شبات ، 109 ب ) .
    « برای درمانِ اسهال ، گیاه پولی . Poley . تر و تازه همراه با آب و برای رفعِ یبوست ، پولی خشک با آب مفید است . برای درمانِ دردِ طحال ، هفت ماهی کوچک را در سایه خشک کنند ، و روزی دو یا سه عدد آن را با نوشید*نی بخورند ( گیطین ، 699 ب ).
    « برای درمانِ گلسنگ ، هفت خوشه گندمِ ارزانیا (4) . Arzaniaa . را روی یک بیلِ نو ساخته برشته کنند سپس روغنِ آن را بکشند و روی محلِ مورد نظر بمالند ، ( گیطین ، 70 الف ) .
    « شخصی که از ضعفِ حاصله از روزه گرفتن رنج می برد ، عسل و دیگر چیز های شیرین بخورد . زیرا نور را به چشم باز می گرداند » ( یوما ، 83 ب ) . « سرکه برای دفعِ مضرت گرمای سوزان نافع است » ( شبات ، 113 ب ) .


    از آنجا که مار و عقرب در کشور های خاوری که یهودیان در آن سکنی داشتند فراوان است ، اندرزی داده شده است که چگونه خطراتِ حاصله از گزیدگی این جانورانِ موذی را دفع کنند .
    « اگر کودکی را در روزِ پایانِ شش سالگی عقرب بگزد ، زنده نخواهد ماند ( مگر آن که درمانِ لازم را دربارۀ او به کار برند ) . درمان چیست ؟ مراره کرکس سفیدی را که در آبجو خوابانیده شده باشد روی محلِ گزیدگی بمالند ، و از آن آبجو به عقری گزیده بنوشانند . طفلی را که در آخرین روزِ سالِ اولِ زندگیش زنبور بگزد ، زنده نخواهد ماند ( مگر آن که او را درمان کنند ) . درمانِ او چیست ؟ الیافِ درختِ خرما را که در آب خیسانده شده باشد روی محلِ گزیدگی بمالند ، و از آن آب به زنبور گزیده بنوشانند » ( کتوبوت ، 50 الف ) .
    « اگر شخصی از آبی که سراسرِ شب در ظرفی سر باز مانده باشد (5) بیاشامد ، باید از آب نی چوپانان . Eupatorium . بنوشد ، یا این که پنج گلِ سرخ را در پنج لیوان آبجو آن قدر بجوشاند تا به اندازۀ یک چهارم لوگ برسد و آن را بنوشد . ما در یکی از دانشمندان شخصی را که از آبِ شب مانده نوشیده بود ، بدین گونه مداوا کرد : یک گلِ سرخ را در یک لیوان جوشانید و آن را به او داد تا بیاشامد . سپس تنور را روشن کرد ، خاکسترِ آن را به دور ریخت ، یک آجر درونِ آن گذاشت و به آن شخص گفت روی آجر بنشینید (6) ، و زهر مانندِ یک برگِ سبزِ نخل از بدنِ او خارج گردید . درمانِ دیگر این است که یک چهارم لوگ از شیرِ یک بُزِ سفید بنوشد . یا این که یک ترنجِ شیرین را بگیرد ، کمی از مغزِ آن را خارج سازد و درونِ آن را پر از عسل کند ، و آن را روی ذغال های فروزان خوب کباب کند و بخورد . اگر شخصی ماری را بلعیده باشد ، باید به او رازک با نمک بخورانند و او را به اندازۀ سه میل ( = شش هزار ذراع ) بدوانند . اگر شخصی را مار گزیده باشد ، جنینِ یک ماده الاغِ سفید را بشکافند و آن روی محلِ گزیدگی بگذارند » ( شبات ، 109 ب ) .
    یک اندرز کلی و مهم تلمود چنین است :
    « اعتیاد به خوردنِ دارو پیدا مکن و مگذار که دندانت کشیده شود ( یعنی در حفظِ سلامتِ دندان های خود بکوش تا مجبور به کشیدنِ آنها نشوی ) » ( پساحیم ، 113 الف ) . (7)
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا