سرود پارتیزان های یهودی - هيرش گليك

  • شروع کننده موضوع Elka Shine
  • بازدیدها 456
  • پاسخ ها 2
  • تاریخ شروع

Elka Shine

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/07/11
ارسالی ها
4,853
امتیاز واکنش
14,480
امتیاز
791
%D9%87%D9%88%D9%84%D9%88%DA%A9%D8%A7%D8%B3%D8%AA.jpg



اسامی تعدادی از کشته شدگان هولوکاست (کشتار یهودیان به دست نازی ها) که روی سنگ حکاکی شده اند (8500 نفر) سوئد کنیسای استکهلم


در سال های سياه جنگ دوم بين الملل ، يورش خونخواران نازی به هر ناحيه ، با مقاومتی دليرانه از سوی وطن دوستان آن سرزمين‌‌ ها مواجه می شد و هنگامی كه اين وظيفه از توان نيروهای نظامی خارج بود ، صرفاً تشكيل نيروهای مردمی و انجام عمليات مسلحانه زير زمينی قادر بود شهری را از سقوط نهايی برهاند .

استراتژی عمليات «جنگ و گريز فرسايشی» عليه متجاوزين كه مردم عادی در ارائه آن نقش مهمی بر عهده داشتند ، به «عمليات پارتيزانی» مشهور شد . در اين ميان ، يهوديان هر ناحيه نيز در تشكيل واحدهای جنگندۀ پارتيزانی و دفاع از سرزمين خود ، نقشي بسزا داشتند . از جمله دستجات پارتيزانی يهود مي‌‌ توان به پارتيزان های گتوی ورشو اشاره داشت كه در ژوئية 1942 متشكل شدند و قيام عليه ژنرالِ «اس اس»، «يورگن استوپ» (مسئول انهدام گتو) را در ژانويۀ 1943 پي ريزي نمودند . اين گروه از يهوديان مبارز كه اكثريت آنها را جوانان تشكيل ‌‌می دادند و به مشهور بودند ، از گروه‌‌های كوچكتر پارتيزانی تشكيل مي‌‌شدند ،

از جمله‌‌ : هحالوتص (پيشاهنگان) ، هشومر هصاعير (نگهبانان جوان) ، پوعله صيون (كارگران يهود) ، صعيره صيون (جوانان يهود) و . . .

واحدهاي پارتيزانی ديگری نيز با نام مستعار zzw به عضوگيری از ميان جوانان و حتی نوجوانان 14 تا 15 ساله می پرداخت و فرماندهی تمامي اين نيروها را «مردخای انيلويچ» بر عهده داشت . گروه‌‌های پارتيزان يهود ، عامل اصلی مقاومت دليرانه و مشهورِ چندين ماهۀ گتوی ورشو بودند ، و يك هفته پيش از سقوط گتو نيز دو نفر از پارتيزان ها، 80 تن از اسرای گتو را از طريق يك كانال مخفي زيرزميني فراري دادند. . . (1)

يكی ديگر از گروه‌‌های پارتيزانی يهودی ، در گتوی «ويلنا» تشكيل شد . اين شهر كه در سال 1942 مورد تعـ*رض قرار گرفت ، مركز جمهوری استونی بود و در آن هنگام 66 ‌‌درصد ساكنين آن يهودی بودند . «هيرش گليك» از شاعران جوان يهودی ، عضو «نهضت نگهبانان جوانان» و «سازمان متحد پارتيزان های گتوي ويلنا» بود . در آگوست 1943 كه گتوی ويلنا نابود شد ، «گليك» را همراه با ديگر يهوديان به اردوگاه «گولد فيلد» (در استونی) فرستادند . در تابستان 1944 ، وی به همراه عده‌‌ای ديگر از دوستان جوانش از آن اردوگاه گريختند و به جنگلي در حوالي استونی پناه بردند و از آن پس هيچ اثری از او به دست نيامده است .

يكی از اشعار معروف «هيرش گليك » كه به جزيی جدايی ناپذير از فرهنگ جنگ جهانی و فرهنگ فولكلور مبارزين تبديل شد ، سرودی بودكه به «سرود پارتيزان‌‌ های يهودی» مشهور گرديد . احساس عميق نهفته در اين سرود ، درد جانكاه سرايندۀ آن و همتايانش را به خوبی باز می نماياند . شاعر، پارتيزان جوانی است كه در سن 22 سالگی، ناپديد شدن ابدی در دل جنگل‌‌های تاريك را به رنج باقی ماندن در اردوگاه‌‌های مرگ نازی ترجيح داد ...


مگو هرگز كه اين ره آخرين راهست ، اگر چه آسمان تيره ، روشن روز ما را محو می سازد ، زمانی كز برايش انتظاری اين چنين سنگين كشيدستيم ، سرانجام از غبار راه می آيد و طبل ضربه‌‌های گام هامان مژده خواهد برد ، كه‌‌ : اينجاييم . . .

و ما از دوردست سرزمين نخل‌‌های سبز تا انبوه دور سرزمين‌‌هاي سفيد از برف ، در اين راهيم با غم های خود همراه .

و آنجا ، كه اخرين قطره‌‌های خون فروغلتيد ، دليری هایمان گردن مي افرازد و ديگر بار ، خورشيد سحرگاهی مي افروزد ره ما را . . . و محنت بار بگذشته ، زديده محو می گردد .

و گرهم نورها را اين توان نبود كه بر خيزند ، سرود ما به گوش بس زمان ها باز خواهد گفت از ايمانی كه ما را هست .
و ما ، با خون نوشتيم اين سرود خويش را تا جمله برخوانند . . . ولی اين نغمۀ مرغی سبكسر نيست در پرواز ، سرود خويش را در مشت نارنجك ، ميان غرشِ تركيدن ديوارهای سخت ،

ميانِ داغ های شعله ور خوانديم . . . ميانِ داغ های شعله ور خوانديم . . .


مگو هرگز كه اين ره آخرين راهست ، كه اين دم واپسين لحظه است ، زماني كز برايش اينچنين سنگين كشيدستيم ، سرانجام از غبار راه می آيد ، مكن ترديد طنين گام هامان چون رعد می غرد ، كه‌‌ :

اينجاييم . . . كه اينجاييم . . . كه اينجاييم . . .
 
  • پیشنهادات
  • Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    نویسندگان و شاعران گتوها




    1962-image-jpg

    اشمرک کاچرگینسکی، پارتیزان یهودی در ناحیه ویلنا. 1945-1944.
    — YIVO Institute for Jewish Research, New York


    مقامات آلمانی از سال 1939 یهودیان لهستانی را در گتوها (محله های یهودی نشین) و یا مناطق کنترل شده، از دیگران جدا کردند. گتوها که ابتدا به منظور جداسازی یهودیان از غیریهودیان دایر شدند، بعدها به عنوان مکانی برای نابودسازی یهودیان اروپایی مورد استفاده قرار گرفتند.


    یهودیان که در شرایطی سخت و با ترس مدام از تبعید می زیستند، سعی می کردند با سرایش شعر و سرود، انسانیت و فرهنگ خود را حفظ کنند. شعر عبری "شهر ما در حال سوختن است"، اثر موردخای گبیرتیک (که در سال 1938 در واکنش به پوگرومی در لهستان سروده شد) تبدیل به سرود نهضت مقاومت در گتوی کراکوف شد. گبیرتیک بعد از فرار از کراکوف به منطقه لاگیونیکی در همان حوالی و بازگشت اجباری به گتوی کراکوف نیز همچنان به نوشتن شعر ادامه داد.


    در گتوی ویلنا و اردوگاه های بیگاری استونی، هرش گلیک ترانه هایی با مضمون مقاومت، مثل قطعه معروف "سرود پارتیزان ها" سرود که به ترانه اصلی سازمان پارتیزان های متحد ویلنا- که گلیک عضو آن بود- تبدیل شد.


    آثار شاعران و نویسندگان، بیانگر مقاومت هنری و روحی آنها بود. ایتساک کاتزنلسون در گتوی ورشو شعر، نمایشنامه و مقاله های امیدبخشی می نوشت که وضعیت گتو را با نظری به تاریخ یهود تفسیر می کرد. در سال 1943، کاتزنلسون به اردوگاه ویتل در فرانسه تبعید شد (و در آنجا "ترانه کشته شدگان یهودی" را نوشت). او در سال 1944 به اردوگاه آشویتس تبعید و در آنجا کشته شد.


    تاریخ نگاری به نام امانوئل رینگل بلوم درگتوی ورشو یک بایگانی مخفی به نام "بزرگداشت سَبَت" درست کرد که حاوی اسناد مربوط به زندگی در آن گتو بود. برخی از ساکنان گتو، مانند خایم کاپلان در ورشو، خاطرات خود را به طور منظم می نوشتند.


    هنگامی که مقامات نازی سعی کردند از دو نویسنده اهل ویلنا به نام های اشماریاهو کاچرگینسکی و آبراهام سوتسکور در انتخاب کتابهای با ارزش برای مصادره استفاده کنند، آنها توانستند حدود 8000 جلد کتاب را نجات دهند. این دو نویسنده هنگام اختفا در جنگل ها، با پارتیزان ها مصاحبه و اظهارات آنان را ثبت می کردند.


    هنگام برچیده شدن بساط گتوی لودز در تابستان 1944، نویسنده ای به نام آیزایا اشپیگل موفق شد برخی از نوشته های خود را در یک زیر زمین مخفی کند. او بقیه نوشته هایش را به آشویتس برد که به محض ورود آنها را ضبط کردند. پس از جنگ، اشپیگل به لودز بازگشت و 16 داستانی را که مخفی کرده بود یافت. او توانست بقیه آنها را نیز به یاری حافظه از نو بنویسد.


    بازتاب تجارب یهودیان در طول هولوکاست را می توان در آثار نویسندگان و شاعران گتوها یافت. در بیش از 400 گتوی اروپای شرقی تحت اشغال آلمان- که در آن ازدحام و شرایط بهداشتی بسیار بد و گرسنگی بیداد می کرد- فعالیت های فرهنگی نوعی تمرد به شمار می رفت.
     

    Elka Shine

    مدیر بازنشسته
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/07/11
    ارسالی ها
    4,853
    امتیاز واکنش
    14,480
    امتیاز
    791
    ترجمه بهرام قدیمی از سرود هرگز مگو
    ترانه ای از دوران نبرد های پارتیزانی ضد ارتش هیتلری:
    دیگر هرگز نگو
    شعر: هاینریش گلیک
    آهنگ: دیمیتری پوکارس
    ترجمه‌ی بهرام قدیمی


    دیگر هرگز نگو واپسین گامت را برمی داری،
    آنگاه که طوفان، آبی آسمان را نیز می روبد،
    لحظه رؤیائی مان فرا می رسد،
    دیگر نزدیک شده،
    گام ها مان چون طبل می کوبد:
    اینجاییم!
    از نخلستان های سرسبز تا دوردست ها،
    سرزمین های پوشیده از برف،
    با رنج ها مان می آییم، با دردها مان،
    و هر کجا قطره ای از خونمان چکید،
    نیروی تازه ای جوانه زد، خشم تازه ای.
    خورشید پگاه که بدرخشد، روزی ست دیگر، روزی برتر
    و شب تیره همراه با دشمن محو می شود،
    و اگر خورشید هنوز در مشرق مردد باشد،
    ترانهء ما ضمانت آمدن او ست.
    این ترانه را با خون نوشته ایم، نه با مداد،
    این ترانه، ترانهء یک پرندهء شاد و آزاد نیست.
    خلقی در میانهء دود و حریق،
    سلاح به دست این ترانه را می خواند.
    پس: دیگر هرگز نگو واپسین گامت را برمی داری،
    آنگاه که طوفان، آبی آسمان را نیز می روبد،
    لحظهء رؤیائی مان فرا می رسد،
    دیگر نزدیک شده،
    گام ها مان چون طبل می کوبد:
    اینجاییم!


    تدوین و انتشار در سایت اثر



    یادداشت مترجم: مبارزه طبقاتی در هر گوشه از جهان اشکال و فرهنگ خاص خود را داشته است. در اروپا از قرن ها پیش در کنار فرهنگ های حاکم بر جوامع اروپایی، فرهنگ اقوام سینتی و رُما («کولی ها»)، مذاهب غیر مسیحی و جز آنان دوران حیات و شکوفایی خود را داشتند. در درون جنبش کارگری اروپا نیز تمام این فرهنگ ها، نمایندگان و فعالین خود را داشته اند. کافی ست تاریخ «اتحادیه کارگران یهودی» (بوند) را به خاطر بیاوریم که از سال ۱۸۹۷ کوشید کارگران یهودی را در یک مبارزه سوسیالیستی سازماندهی کند؛ یا آنارشیست ها و سوسیالیست های پر شماری را که در انقلاب های ۱۹۰۵ و ۱۹۰۷ فعالانه شرکت کردند، یا واحد «بوتوین» را که در صفوف بلشویک ها رزمید؛ و بالاخره آن ها را که در مبارزات خیابانی در لندن یا در جنگ داخلی اسپانیا جان بر کف در صفوف مبارزه پیکار کردند.



    با وجود این، مردمانی که حامل این فرهنگ ها و سنت ها بودند، همواره مورد حملهء نژاد پرستان بوده، قربانی محرومیت، سرکوب و قتل عام های گوناگون شده اند. پنجاه درصد یهودیان و هشتاد درصد سینتی و رُماهای آلمان طی چند سال حکومت فاشیست ها در این کشور نابود شدند.

    اگر در دوران جنگ جهانی دوم «آژانس بین المللی یهود» با قرارداد معروف ترانسفر با دولت هیتلر، اجازهء خروج فرزندان سرمایه داران را از آلمان می گرفت، نیروهای مختلف بوندیست که همیشه از مخالفین اصلی صهیونیسم بودند و بخش های دیگری از کمونیست ها و آنارشیست های یهودی تبار، پرچم مبارزه ی رادیکال را برافراشتند. قیام های مسلحانه در گتوهای مختلف، از جمله ویلنا، مینسک، ورشو، بیالیستوک و جنبش های پارتیزانی که اغلب دوشادوش کمونیست ها علیه فاشیسم می رزمیدند، به خصوص در میان پارتیزان های اتحاد شوروی، پس از پیروزی نیروهای متفقین یا به دست فراموشی سپرده شدند، یا تنها به عنوان «مقاومت یهود» معرفی گشتند تا تهی از محتوای طبقاتی خود مورد سوء استفادهء صهیونیست ها قرار گیرند.

    یکی از درگیری های سیـاس*ـی در بین گروه های مختلف یهودی تبار، مسئلهء زبان یهودیان بود. «بوند» همیشه علیه طرح صهیونیستی باز سازی زبان عبری یهودیان بود و معتقد بود، یهودی زبان یهودیان اروپایی ست. بنا به نوشته بنیامین اورت مایر بیش از ۹۰٪ از شش میلیون یهودی ای که در آلمان به قتل رسیدند، به زبانیهودی سخن می گفتند. این زبان توده ای یهودی تباران در آلمان و بخش هایی از اروپای شرقی بود. از این رو بسیاری از ترانه سرودهای مبارزاتی به این زبان بود.

    نه تنها گروه های مختلف پارتیزانی در آلمان و بقیهء کشورهای اروپایی، به ویژه اسپانیا در صفوف انقلابیون پیکار کردند، بلکه در جبهه های مختلف هنرمندان برجسته ای نیز بودند که مبارزات را همراهی می کردند. از کابارتیست های برجسته گرفته تا نویسندگان، شعرا و هنرپیشگانی که در خدمت این مبارزات فعالیت کرده اند، همه سرمایه های جنبشی هستند که حافظه تاریخی نمی تواند آن ها را به فراموشی بسپارد.

    یکی از این همراهان، هیرش گلیک، شاعر معروف است.


    هیرش گلیک در ۲۴ آوریل سال ۱۹۲۰ در شهر ویلنای لهستان متولد شد و از عنفوان جوانی به جمع شاعران یهودی زبان پیوست که حول نشریهء «یونگه والد» فعال بودند. گلیک در سال ۱۹۳۹ وارد گروه معروف «یونگه ویلنا» شد.

    در دوران اشغال نازی ها، ابتدا در اردوگاه کار اجباری «وایسه واکه» زندانی بود و بعد در دیگر اردوگاه های کار اجباری. در همان دوران او مجموعه شعرهای برجسته ای، مانند «یک شب در اردوگاه کار اجباری» را پدید آورد.


    در سال ۱۹۴۲ اولین عملیات خرابکاری گروه های پارتیزانی در پشت جبهه آلمانی ها، با حمله به یک کاروان نظامی حمل اسلحه و مهمات آغاز شد.

    در سال ۱۹۴۳ ارتش آلمان، تمام زندانیان یهودی اردوگاه را به گتوی ویلنا انتقال داد. هیرش گلیک، تحت تأثیر قیام گتوی ورشو، در همین گتو ترانهء «هرگز نگو» را بر اساس ملودی آهنگساز روس، دیمیتری پوکارس، سرود که واحد های پارتیزانی FPO (سازمان متحد پارتیزان ها) آن را به عنوان «سرود پارتیزان ها» اعلام کردند و به معروفترین ترانه سرودهای جنبش مقاومت یهودیان بدل شد (آرنو لوستیگر).


    پس از ویرانی این گتو، هیرش گلیک توسط گشتاپو دستگیر شد و به اردوگاه کار اجباری استلاند انتقال یافت. در سال ۱۹۴۴ پس از فرار از آنجا، همراه با چهل زندانی دیگر، به صفوف پارتیزان ها در جنگل پیوست و چندی بعد، در سن ۲۳ سالگی، سلاح در دست، به خاک افتاد.
     

    برخی موضوعات مشابه

    بالا