تو پاساژ با دوستام میدویدیم که اون یکی دوستم(اسمش هستیه ولی بهش میگیم فِری) رو بگیریم تا مارو شام مهمون کنه که چشمتون روز بد نمیبنه ولی من دیدم همون روز بد رو حالا بیخیال داشتم میگفتم خالمو دیدم که با چشمانی گسسته از دیگری داره میاد طرفم و دوستان شیاطین من مرا تنها گذاشته تا به خاله ام توضیح بدم که چرا از این سر پاساژ به اون سر هوار میکشیدم و میدویدم منم گفتم دنباله فِری بودم بعد خالم گفت فری؟؟؟پسره؟؟ منم هول کردم گفتم آره آره من برم دیگه!!!بعد رفتم اما بعد 20 دقیقه به موبایلم زنگ خورد و روز بد اتفاق افتاد...مادر عزیزم مرا تهدید به مرگ کرد که خطایی کرده ام! منم کلاً از اول توضیح دادمو مامانم فهمیدم کدوم فری رو میگم چون قبلا دیده بود دوستمو خونمون....
اینم از سوتیه من...
تا حالا با صدای خودت جلو فامیل آهنگ خوندی؟
اینم از سوتیه من...
تا حالا با صدای خودت جلو فامیل آهنگ خوندی؟