انواع معاملات تجارى

  • شروع کننده موضوع KIMIA_A
  • بازدیدها 126
  • پاسخ ها 6
  • تاریخ شروع

KIMIA_A

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/06/01
ارسالی ها
3,446
امتیاز واکنش
25,959
امتیاز
956
سن
23
محل سکونت
تهران
قانون تجارت ما از قانون کشورهاى بلژيک و فرانسه اقتباس گرديده است و در آنجا بعضى بين حقوق تجار و حقوق تجارت فرق قائل شده به‌طورى که در مواردى که شخص مبادرت به عمليات تجارتى مى‌نمود تجارت جنبه شخصى داشت و حقوق تجار هم ناميده مى‌شد ولى برخى ديگر عقيده داشتند که حقوق تجارت يا حقوق تجار هم ناميده مى‌شد ولى برخى ديگر عقيده داشتند که حقوق تجارت با حقوق تجار فرق دارد بنابراين در تجارت شخص به تنهائى مورد توجه نيست بلکه موضوع تجارت هم جايگاه خود را دارد و از موضوعاتى چون دلالى و عاملى و حق‌العمل‌کارى و خريد و فروش و تصدى به حمل و نقل و بيمه و حراجى و ساير مواردى که در ماده ۲ قانون تجارت تصريح گرديده است براساس موضوع، تجارتى است و آنچه در ماده ۳ قانون تجارت مورد توجه قرار گرفته است براساس شخص، اعم از حقيقى و حقوقى مى‌باشد.


نتيجه اينکه گرچه مطلب مذکور تا حدودى مواد ۲ و ۳ را از هم متمايز مى‌نمايد. اما حقيقت امر اين است که نوعى درهم ريختگى و نابسامانى و تناقض‌گوئى مشاهده مى‌شود که با اوضاع و احوال اقتصادى قرن بيست و يکم سازگارى ندارد و جاى بسى تعجب است که چرا مسؤولين قضائى قانون تجارت را که مهمترين مسائل آن مربوط به سال ۱۳۱۱ شمسى مى‌باشد از ياد بـرده‌اند و به فکر اصلاح و تغيير مواد و عناوين نامتناسب و ناموزون نيفتاده‌اند چرا که اگر بخواهيم اشکالات متعدد قانون تجارت را بيان نمائيم تعداد آنها از تعداد مواد قانون تجارت اگر بيشتر نباشد کمتر نخواهد بود.
 
  • پیشنهادات
  • KIMIA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/01
    ارسالی ها
    3,446
    امتیاز واکنش
    25,959
    امتیاز
    956
    سن
    23
    محل سکونت
    تهران
    معاملات اصلى

    برطبق ماده ۲ قانون تجارت معاملات زير تجارتى محسوب مى‌شود:


    ۱. خريد يا تحصيل هر نوع مال منقول به قصد فروش يا اجاره اعم از اينکه تصرفاتى در آن شده باشد يا نشده باشد


    ۲. تصدى به حمل و نقل از راه خشکى يا آب يا هوا به ‌هر نحوى که ممکن باشد


    ۳. هر قسم عمليات دلالى يا حق‌العمل‌کارى (کميسيون) و يا عاملى و هم‌چنين تصدى به هر نوع تأسيساتى که براى بعضى امور ايجاد مى‌شود از قبيل تسهيل معاملات ملکى يا پيدا کردن خدمه يا تهيه و رساندن ملزومات و غيره


    ۴. تأسيس و به‌کار انداختن هر قسم کارخانه مشروط بر اينکه براى رفع حوائج شخصى نباشد


    ۵. تصدى به عمليات حراجي


    ۶. تصدى به هر قسم نمايشگاه‌هاى عمومي


    ۷. هر قسم عمليات صرافى و بانکي


    ۸. معاملات برواتى اعم از اينکه بين تاجر يا غيرتاجر باشد.


    ۹. عمليات بيمه بحرى و غيربحري


    ۱۰. کشتى‌سازى و خريد و فروش کشتى و کشتى‌رانى داخلى يا خارجى و معاملات مربوط به آنها.

    خريد يا تحصيل مال [/paste:font]
    خريد يا تحصيل مال فرق دارد زيرا خريد از طريق عقد بيع انجام مى‌شود، به اين ترتيب که در مقابل پرداخت ثمن يعنى وجه، مبيع يعنى مال و جنس به‌دست مى‌آيد، بنابراين بيع عقد معوض است يعنى شيئى در مقابل شيئى ديگر (پول) قرار دارد مثل اتومبيل در مقابل يک ميليون تومان پول ليکن تحصيل به معناى به‌دست آوردن است بدون پرداخت وجه به اين ترتيب تحصيل مال هم معوض است منتهى از طريق تعويض جنسى يا کالاى ديگر مثل اينکه تاجرى پنج تن کشمش به تاجر ديگرى بدهد و به‌جاى آن دو تن پسته دريافت نمايد که اين عمل را در قانون مدنى معاوضه مى‌گويند و با بيع فرق دارد زيرا بيع از طريق پرداخت وجه نقد انجام مى‌شود ولى در معاوضه کالائى با کالاى ديگر مبادله مى‌شود (مواد ۴۶۴ و ۴۶۵ قانون مدني).

    تصدى به حمل و نقل [/paste:font]
    منظور از تصدى به حمل و نقل اين است که کسى عهده‌دار حمل کالا و جابه‌جائى آن از جائى به جاى ديگر شود فرق نمى‌کند که از راه خشکى باشد يا آبى و يا هوائى مثل اينکه کالائى را با کشتى از بندرى به بندر ديگر حمل کند يا از طريق وسائل نقليه هوائى يا زمينى از محلى به محل ديگر حمل نمايند.

    تأسيس و به‌کار انداختن کارخانه [/paste:font]
    هدف از تأسيس و به‌کار انداختن کارخانه‌ها، کارخانه‌هائى است که وسايل مورد نياز مردم را توليد مى‌نمايد و در دسترس آنها قرار مى‌دهد، مانند کارخانه‌هاى کنسروسازي، روغن، توليد رب، کمپوت، شير، کره، وسايل برقي، وسايل دوخت و دوز، وسايل ماشين، حوله، کفش و غيره.

    تصدى به عمليات حراجى [/paste:font]
    حراج در لغت به معنى چيزى را به مزايده گذاشتن است و در اصطلاح تجارى به معناى فروش جنسى از طريق مزايده مى‌باشد. که براى اين منظور با توجه به قانون تجارت بنگاه‌هائى به‌طور دائمى تأسيس مى‌شود که براى هر شيئى يا چند قلم از اجناس روى‌هم يک قيمت پايه تعيين مى‌نمايند و افرادى که تمايل به خريد از اين بنگاه‌ها دارند با اطلاع از قيمت اجناس در موعد معين در بنگاه‌ها حاضر مى‌شوند و کسى که عمليات حراجى را برعهده دارد (حراجچي) ناميده مى‌شود و از قيمت پايه شروع مى‌نمايد و با چوبى که در دست دارد و چوب حراج ناميده مى‌شود با صداى بلند قيمت‌هاى پيشنهادى حاضرين را اعلام مى‌کند و به محض اينکه از جانب کسى چيزى اضافه گرديد بهاء جديد را تکرار مى‌نمايد تا به آخرين قيمت منتهى شود.


    در صورتى‌که کسى براى خريد، قيمت بيشترى پيشنهاد ننمايد با صداى بلند سه دفعه آخرين قيمت را اعلام مى‌کند. و پس از آن، آن جنس يا اجناس به بهاء پيشنهاد شده به پيشنهاد دهنده تعلق مى‌گيرد و کسى که عمليات حراجى را اداره مى‌نمايد بابت هر چوبى که منتهى به فروش اجناس مى‌شود مبلغى به‌عنوان حق‌الزحمه دريافت مى‌دارد که در اين خصوص شماره ۳ بند ل ماده يک قانون وصول برخى از درآمدهاى دولت و مصرف آن در موارد معين مصوب ۱۳۷۳/۱۲/۲۸ چنين تصريح دارد.


    دستمزد چوب‌زن حراج تا يکصد هزار (۱۰۰،۰۰۰) ريال مبلغ فروش ده درصد (۱۰%) به ‌مأخذ حق حراج صدى صد وصولي.


    دستمزد چوب‌زن حراج از يکصد هزار ريال و يک (۱۰۰،۰۰۱) ريال تا دويست (۲۰۰،۰۰۰) ريال مبلغ فروش نسبت به مازاد يکصد هزار ريال يک شصتم به مأخذ حق حراج صدى صد وصولي.


    دستمزد چوب‌زن حراج از دويست هزار و يک (۲۰۰،۰۰۱) ريال به بالا نسبت به مازاد دويست هزار ريال (۲۰۰،۰۰۰) ريال يک صدم به مأخذ حق حراج صد صد وصولي. البته ذکر اين نکته لازم است که در کشور ما بنگاه‌هاى حراجى هنوز به‌عنوان يک شغل تجارتى تأسيس نگرديده و اين قبيل حراجى که بيان گرديد مربوط به فروش اموال مستعمل سازمان‌هاى دولتى است که از طريق مزايده به فروش مى‌رسد و در مواردى هم اموال و املاکى که در رهن بانک‌ها و يا شرکت‌هاى خصوصى و يا رهن افراد حقيقى است ممکن است از طريق حراجى فروخته شود.
     

    KIMIA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/01
    ارسالی ها
    3,446
    امتیاز واکنش
    25,959
    امتیاز
    956
    سن
    23
    محل سکونت
    تهران
    تصدى به هر قسم نمايشگاه عمومى

    نمايشگاه‌هاى عمومى در مفهوم عام به کليه اماکنى اطلاق مى‌شود که فيلم يا نمايشى را عرضه مى‌نمايند ليکن در مفهوم خاص محل‌هائى است که اشياء و کالائى در معرض ديد عموم قرار داده مى‌شود تا آنها را ترغيب و تشويق به خريد آنها بنمايند مانند نمايشگاه پوشاک. اتومبيل، مواد غذائي، کتاب و لوازم‌التحرير، کيف و کفش، لوازم و قطعات انواع ماشين‌ها و لوازم خانگى و غيره.


    نمايشگاه‌ها را به انواع مختلفى تقسيم نموده‌اند.


    ۱. نمايشگاه‌هاى داخلى:

    نمايشگاه‌هاى داخلى براى مردم يک کشور و براى توليدات داخلى تشکيل مى‌شود مانند:


    - نمايشگاه‌هاى کفش و پوشاک


    - نمايشگاه‌هاى کالاهاى خانگى مثل يخچال، کولر، تلويزيون


    - نمايشگاه‌هاى مواد معدنى و نفتي


    - نمايشگاه‌هاى علمى و هنرى مثل نمايشگاه‌هاى کتاب، عکس، نقاشي، منبت‌کاري، خاتم‌کارى و غيره


    ۲. نمايشگاه‌هاى خارجى:

    نمايشگاه‌هاى خارجى که به‌وسيله يک کشور در کشور ديگر براى معرفى کالاها و اشياء و مصنوعات آن کشور تشکيل مى‌شود.


    ۳. نمايشگاه‌هاى بين‌المللى:

    نمايشگاه‌هاى بين‌المللى که از تجمع شرکت‌هاى گروه کشورهاى جهانى تشکيل مى‌شود و هدف از تشکيل آن توسعه بازرگانى جهانى است. علاوه بر اين نمايشگاه‌ها گاهى هم نمايشگاه‌هاى منطقه‌اى بين چند کشور همسايه تشکيل مى‌گردد.

    هر قسم عمليات صرافى و بانکى [/paste:font]
    صرافي، يعنى مبادله پول و ارز و طلا و نقره به اين ترتيب که کسانى که رسماً و قانوناً به صرافى اشتغال دارند، معمولاً ريال را با مارک يا پوند را با دلار و طلا و نقره را با هم عضو مى‌نمايند. امروزه به‌علت ايجاد ارتباط مستمر بين کشورهاى هم‌جوار و دور و نزديک بازار صرافى از گرمى و رونق خوبى برخوردار است و عمليات صرافى از ديدگاه قانون تجارت نيز جايگاه خاص خود را دارد.


    عمليات بانکى در حقيقت به جريان انداختن وجوه سپرده اعم از کوتاه‌مدت و ميان‌مدت و درازمدت و پس‌انداز و جارى بانکى است که از طريق دادن وام و اعتبار براى خريد و فروش ارز و سهام و اوراق بهادار و عرضه آنها به مردم انجام مى‌شود که همين گردش و چرخش پول براى گشايش اعتبار و ايجاد پروژه‌هاى مختلف صنعتي، تجارتي، راه‌سازي، کشاورزى و غيره نوعى عمل تجارى محسوب مى‌گردد.

    عمليات بيمه [/paste:font]
    موضوع بيمه که اخيراً بين جوامع جايگاه خاصى پيدا نموده است در حقيقت قراردادى است که بين بيمه‌گذار يعنى متقاضى بيمه که شيئى و کالائى را بيمه مى‌نمايد و حق بيمه را مى‌پردازد و بيمه‌گر يعنى طرف قرارداد که حق بيمه را اخذ نموده و در موقع وقوع حادثه يا انقضاء موعد، مبلغى را که در بيمه‌نامه ذکر شده است پرداخت مى‌کند و بيمه ممکن است شامل بيمه آتش‌سوزي، سرقت، عمر و همچنين بيمه مال‌التجاره‌اى که از طريق کشتى حمل مى‌شود و ... باشد.

    معاملات برواتى [/paste:font]
    عمليات برواتى معاملاتى است که اشخاص به‌وسيله برات (حواله) دستور پرداخت مبلغ معينى را در وجه حامل يا شخص ثالث يا حواله‌کرد به ديدار (به‌رؤيت) يا سررسيد مى‌دهند شخصى که برات را صادر مى‌کند برات‌کش يا دهنده برات و شخصى که وجه برات را بايد بگيرد دارنده برات يا برات‌دار و شخصى که وجه برات را بايد بپردازد گيرنده برات يا برات‌گير مى‌نامند. خود برات به معنى برى‌الذمه شدن (حقوق تجارت، دکتر حسين‌على کاتبي) است (يا رها شدن از وام) که در قديم به نوشته‌اى که کسى به‌وسيله آن مى‌توانست وجهى را از خزانه دريافت دارد برات مى‌گفتند اما برابر قوانين فعلى برات همان حواله مى‌باشد. و حواله به موجب ماده ۷۲۴ قانون مدنى عقدى است که به موجب آن طلب شخصى از ذمه مديون به ذمه شخص ثالثى منتقل مى‌گردد. مديون را محيل، طلبکار را محتال، شخص ثالث را محال عليه مى‌گويند ليکن در قانون تجارت از برات تعريفى به‌عمل نيامده است ولى در ماده ۲۲۳ قانون مزبور شرايط آن ذکر گرديده است.

    کشتى‌ساز و خريد و فروش کشتى و ... [/paste:font]
    کشتى‌ساز و خريد و فروش آن نوعى عمل تجارتى محسوب مى‌گردد. منتهى ذکر اين نکته لازم است که در کشور ما به‌علت اين‌که بيشتر سکنه آن در خشکى زندگى مى‌نمايند و قسمت کوچکى از نواحى شمالى و جنوبى آن با آب و راه‌هاى آبى مرتبط است، به اين جهت اکثريت قريب به اتفاق مردم با راه‌هاى خشکى و وسايل نقليه زمينى سروکار دارند و خريد و فروش کشتى به‌عنوان يکى از عمليات تجارتى عملاً کمتر مورد توجه قرار گرفته است و شايد به سکنه همان آستان‌هاى شمالى و سواحل خليج‌فارس محدود باشد. با وجود اين، نظر به موقعيت‌ طبيعى و اقتصادى و سياسى و داشتن ذخائر و منابع زيرزمينى فراوان و اهميت راه‌هاى آبى کشتيرانى در آب‌هاى داخلى و بين‌المللى و اجاره يا خريد کشتى‌هاى تجارتى به‌منظور حمل و نقل کالا از بندرى به بندر ديگر و وجود بنادرى مثل بندرعباس، بندر انزلي، بندر خرمشهر، و بندر بوشهر و غيره، طبيعى است که کشتيرانى داخلى و بين‌المللى و معاملات مربوط به آنها در شمول بند ۱۰ مادهٔ دو قانون تجارت بوده و جزو معاملات تجارتى محسوب مى‌‌شود. و در بخش دولتى نيز کشتى‌سازى آغاز شده ليکن خريد و فروش کشتى هنوز جنبه عام و همگانى ندارد.
     

    KIMIA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/01
    ارسالی ها
    3,446
    امتیاز واکنش
    25,959
    امتیاز
    956
    سن
    23
    محل سکونت
    تهران
    عاملى

    عاملى با اينکه يکى از مشاغل تجارتى مى‌باشد و بند ۳ - ماده ۲ تجارت آن را به‌شرح زير مورد توجه قرار داده است.


    (۳ - هر قسم عمليات دلالى يا حق‌العمل‌کارى - کميسيون - يا عاملى و ... )


    مع‌الوصف در ساير مواد قانون تجارت خصوصاً باب ششم و هفتم که مربوط به دلالى و حق‌العمل‌کارى است. حقوق و وظايف دلال و حق‌العمل‌کار کاملاً تعيين گرديده است اما در مورد عامل ماده يا موادى وجود ندارد و اسمى از عامل بـرده نشده است، و در بيشتر کتب حقوق تجارت هم راجع به عامل و جايگاه او و امورى که مى‌تواند انجام دهد به‌طور خلاصه به چند سطرى اکتفا گرديده است.


    اما عامل يا عاملى در قانون مدنى در چند مورد مورد توجه قرار گرفته است و براى او شرايطى پيش‌بينى گرديده که چون قانون مدنى يکى از منابع معتبر و مهم قانون تجارت به‌ شمار مى‌رود لذا بهتر است به چند نمونه به‌شرح زير اشاره داشته باشيم از جمله:


    - استيفاء ماده ۳۳۶ و مواد بعدى


    ماده ۳۳۶ - هرگاه کسى برحسب امر ديگرى اقدام به عملى نمايد که عرفاً براى آن عمل اجرتى بوده و يا آن شخص عادةً مهياى آن عمل باشد، عامل مستحق اجرت عمل خود خواهد بود مگر اينکه معلوم شود که قصد تبرع داشته است.


    - مزارعه ماده ۵۱۸ و مواد بعدى


    - مساقات ماده ۵۴۳ و مواد بعدى


    - مضاربه ماده ۵۴۶ و مواد بعدى


    ماده ۵۴۶ - قانون مدنى مضاربه عقدى است که به‌موجب آن احد متعاملين سرمايه مى‌دهد با قيد اينکه طرف ديگر به آن تجارت کرده و در سود آن شريک باشند. صاحب سرمايه مالک و عامل مضارب ناميده مى‌شود.


    - جعاله ماده ۵۶۱ و مواد بعدى که در عقود مزبور يک طرف عقد عامل ناميده مى‌شود و مى‌تواند امور مختلفى از قبيل تجارت با سرمايه غير و زراعت در ملک ديگرى و آبيارى درختان ميوه باغ ديگرى و يا اينکه کارى را به دستور شخصى انجام دهد. بنابراين، چنين نتيجه مى‌گيريم که عامل داراى دو مفهوم است.


    ۱. مفهوم عام

    مفهوم عام آن انجام هر امرى به‌دستور ديگرى خواه مربوط به امور زراعى و باغدارى و پيدا نمودن مال يا شخصى که مفقود گرديده است و يا خريد و فروش عادى و معمولى (غيرتجارتي) با سرمايه غير و يا توزيع قند و شکر و اشياء کوپنى و امثال آنها مى‌باشد که از نمونه‌ها و مصاديق اين قبيل عامليت‌ها در زندگى عادى و معمولى مردم ديده مى‌شود و برابر عقود معينه و يا غيرمعينه محقق مى‌گردد که به آنها عامل در معناى عام گفته مى‌شود.


    ۲. مفهوم خاص

    مفهوم خاص هرگاه عامل در امور تجارتى به‌دستور تاجر و يا شرکت‌هاى تجارتى امورى را انجام دهد، مانند ترخيص مال‌التجارۀ تاجر از گمرک يا بيمه نمودن مال‌التجاره به نمايندگى از طرف تاجر و يا شرکت تجارتي. و يا با سرمايه تاجرى اشيائى را خريدارى نمايد و يا به فروش برساند و يا اينکه کالاى ترخيصى او را به رهن داده و براى تاجر براساس قبض انبار کالاى موجود در انبار وام بگيرد و يا کالاى موجود در انبار را برابر قبض انبار و قبل از ترخيص به‌ فروش برساند. به چنين اعمالى عامليت در امور تجارتى مى‌گويند. بديهى است حق‌الزحمه عامل در عمليات تجارتى براساس قرارداد منعقده بايد به او پرداخت شود و عامل نيز ضوابط و مقررات و قرارداد و عرف تجارت را بايد رعايت نمايد.


    ولى در ساير امور مثل عقود مدنى مزارعه مساقات و غيره برابر قانون مدنى و عرف و قرارداد بايد عمل کند.

    تکاليف عامل [/paste:font]
    چون ماده ۲ قانون تجارت عاملى را از مشاغل تجارتى شناخته است اما دربارهٔ حقوق و وظايف و تکاليف او ساکت مى‌باشد با استفاده از موادى که راجع به حق‌العمل‌کار و دلال و قائم مقام تجارتى وجود دارد مى‌توان گفت:


    - عامل بايد در انجام امور مربوطه رعايت صداقت و امانت را بنمايد.


    - اگر در مالى که به او سپرده شده يا کارى که به او ارجاع گرديده است چون امينى دلسوز رفتار نکرده باشد و معلوم شود که در نتيجه تعدى يا تفريط او ضررى متوجه طرف قرارداد گرديده است مسؤول جبران خسارت آن مى‌باشد.


    - در نگهدارى و يا توزيع و يا فروش اموال مردم يد او امانى است و اگر با قصد و عمد عملى به ضرر غير و به نفع خود و يا ديگرى انجام دهد ممکن است تحت عناوين خيانت در امانت نيز تعقيب و مجازات گردد.


    - چون عاملى از مشاغل تجارتى است. به نظر مى‌رسد که عامل هم بايد مانند دلال جا و مکان مشخصى داشته باشد و دفترى مثل دفتر دلال تهيه نمايد و کليه اقدامات و امورى که به‌عنوان عامل در زمينه تجارت انجام مى‌دهد در آن دفتر ثبت نمايد تا مشخص گردد، مثلاً کالاى چه کسى را از گمرک ترخيص نموده و نوع کالا چه بوده و يا اگر اجازه فروش آنها را داشته به چه کسى و با چه مبلغى آنها را فروخته است و يا اگر مال‌التجاره شرکتى را بيمه نموده است در دفتر او نوع مالى که بيمه گرديده و ميزان پرداخت حق بيمه و مدت بيمه و مقدار خسارت احتمالى که در صورت بروز حادثه مى‌توان دريافت نمود ذکر نمايد.
     

    KIMIA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/01
    ارسالی ها
    3,446
    امتیاز واکنش
    25,959
    امتیاز
    956
    سن
    23
    محل سکونت
    تهران
    حق‌العمل‌کارى (ماده ۳۵۹ قانون تجارت)

    حق‌العمل‌کار به کسى گفته مى‌شود که معاملاتى را به اسم خود ولى به‌ حساب شخص ديگرى که او را آمر مى‌گويند انجام دهد و در مقابل اين کار حق‌العملى را دريافت کند که خود حق‌العمل‌کار به‌عنوان يک طرف معامله مى‌باشد.

    تکاليف حق‌العمل‌کار در قبال آمر [/paste:font]
    ۱. حق‌العمل‌کار بايد از کليه اقداماتى که انجام مى‌دهد آمر را مطلع و باخبر نمايد به‌خصوص در صورت انجام مأموريت که فورى و بدون وقفه بايد به اطلاع او برسد.


    ۲. در صورتى‌که آمر دستور بيمه اموال را داده باشد مکلف به بيمه کردن آن خواهد بود در غير اين‌صورت تکليفى ندارد.


    ۳. در صورتى‌که کالائى براى فروش نزد او ارسال شده باشد که داراى عيوب و نواقص ظاهرى باشد بايد به ‌هر طريق ممکن مال‌التجارة را حفظ نموده و براى محفوظ نگاه داشتن حقوق آمر درخصوص رجوع از معامله آمر را از جريان امر آگاه و مطلع کند وگرنه مسؤول خسارت وارده خواهد بود.


    ۴. در صورتى‌که کالا براى فروش نزد حق‌العمل‌کار ارسال شده باشد و بيم فساد آن برود حق‌العمل‌کار مى‌تواند آن را بفروشد و در صورتى‌که لازم باشد با اجازه دادستان آن محل اقدامات لازم را انجام دهد.


    ۵. در صورتى‌که حق‌العمل‌کار مقصر شناخته شود بايد از عهده کليه خساراتى که وارد نموده است برآيد.


    ۶. در صورتى‌که حق‌العمل‌کار کالائى را به کمتر از آنچه آمر معين کرده است به فروش رساند مسؤول تفاوت قيمت آن خواهد بود مگر اينکه ثابت نمايد که براى اجتناب و پرهيز از ضرر بيشتر اقدام نموده است.


    ۷. در صورتى‌که حق‌العمل‌کار کالائى را به کمتر از آنچه آمر معين کرده است بخرد يا بيشتر از قيمتى که تعيين نموده است به‌فروش برساند حق استفاده از تفاوت قيمت را نداشته بلکه بايد آن را به ‌حساب آمر منظور نمايد.


    ۸. هرگاه حق‌العمل‌کار بدون رضايت مالک مالى را نسيه بفروشد يا قسطى بدهد و ضررى از آن ناشى بشود متوجه خود او خواهد بود مگر اينکه به‌ موجب عرف تجارتى انجام چنين امرى معمول باشد که در اين‌ صورت حق‌العمل‌کار مأذون محسوب مى‌شود.
     

    KIMIA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/01
    ارسالی ها
    3,446
    امتیاز واکنش
    25,959
    امتیاز
    956
    سن
    23
    محل سکونت
    تهران
    دلالى (واسطه‌گرى)

    دلال يا واسطه به کسى گفته مى‌شود که در مقابل اجرت و مزد واسطه انجام معامله‌‌اى شده باشد يعنى براى جنسى که متعلق به ديگرى است مشترى و خريدار پيدا نمايد و در مقابل اين عمل اجرت و مزدى درياف کند بايد توجه داشت که دلال مى‌تواند ضمن دلالى شخصاً اعمال تجارتى را انجام و تجارت بنمايد ولى دلالى اصولاً تابع مقررات مربوط به وکالت است.

    شرايط دلالى [/paste:font]
    دلال بايد داراى شرايط زير باشد:


    - بايد با صداقت، طرفين معامله را از جزئيات معامله آگاه سازد هر چند معامله را براى يکى از طرفين انجام داده باشد.


    - در مقابل هر يک از طرفين مسؤول تقلب و تقصير خود مى‌باشد. (ماده ۳۴۳ قانون تجارت)


    - مسؤول کليه اموال و اجناس و اسنادى است که در ضمن معاملات به او داده شده است و در صورت معيوب يا تلف نمودن آنها بايد ثابت نمايد که ضايع شدن يا تلف اشياء مربوط به عمل او نبوده است.


    - دلال ضامن اعتبار اشخاصى که براى آنها دلالى مى‌نمايد نيست، مگر اينکه ظرفين معامله يا يکى از آنها به اعتبار شخص دلال معامله نموده باشد که در اين صورت دلال ضامن است.


    - هرگاه دلال در نفس و اصل معامله شريک بوده و يا نفعى داشته باشد بايد به طرفى که از اين امر و موضوع بى‌خبر است. اطلاع دهد و او را آگاه سازد وگرنه مسؤول خسارت وارده خواهد بود به‌علاوه به جزاى نقدى از پانصد ريال تا سه هزار ريال محکوم خواهد شد. (ماده ۳۴۶ قانون تجارت)


    - در صورتى‌که دلال در معامله شريک و سهيم باشد با آمر يعنى کسى که به دستور او دلالى مى‌نمايد متضامناً مسؤول اجراء تعهد خواهد بود.

    اجرت دلال [/paste:font]
    دلال در صورتى مستحق دريافت حق دلالى بوده و مى‌تواند آن را مطالبه کند که معامله با راهنمائى او انجام گرفته باشد و هرگاه دلال برخلاف وظيفه خود به نفع طرف معامله اقدام و يا برخلاف عرف تجارتى محل از او وجهى دريافت نمايد و يا وعده اخذ وجهى را بنمايد مستحق اجرت مخارجى که نموده است نخواهد بود و به مجازات خيانت در امانت محکوم خواهد شد. و در صورتى‌که معامله مشروط به تحقق شرطى باشد دلال در صورتى‌ مستحق اجرت است که آن شرط تحقق يافته باشد و هرگاه شرط شده باشد که مخارجى را که دلال مى‌نمايد به او داده شود مستحق اخذ مخارج است هرچند معامله انجام نشده باشد و هرگاه معامله با رضايت طريق با يکى از خيارات قانونى فسخ شود حق مطالبه دلالى از دلال سلب نخواهد شد مشروط بر اينکه فسخ معامله مستند به عمل دلال نباشد.


    خيار به معنى اختيار برهم زدن معامله مى‌باشد و خيارات در ماده۳۶۹ قانون مدنى عبارتند از: خيار مجلس، خيار حيوان، خيار شرط، خيار تأخير ثمين، خيار رؤيت و تخلف وصف، خيار غبن، خيار عيب، خيار تدليس، خيار به تعض صفقه، خيار تخلف شرط

    دفاتر دلال [/paste:font]
    چون دلالى عملى تجارتى محسوب مى‌شود به اين جهت هر دلالى بايد داراى دفترى باشد و کليه معاملاتى که با وساطت او انجام مى‌گيرد بايد در آن دفتر ثبت و ضبط گردد که ترتيب اين ثبت و ضبط به‌صورت زير است:


    - اسم متعاملين


    - مالى که موضوع معامله بوده است.


    - نوع معامله


    - شرايط معامله و مشخص نمودن اين‌که تسليم مورد معامله فورى است يا وعده دارد.


    - عوض مالى که بايد پرداخت شود و مشخص نمودن تحويل فورى يا مهلت‌دار بودن آن و اينکه وجه نقد است يا مال‌التجارة يا برات و هرگاه برات است برات وعده‌دار است يا به رؤيت.


    - امضاء طرفين معامله، که مطابق مقررات دفتر دلال تابع کليه مقررات مربوط به دفاتر تجارى است.
     

    KIMIA_A

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/06/01
    ارسالی ها
    3,446
    امتیاز واکنش
    25,959
    امتیاز
    956
    سن
    23
    محل سکونت
    تهران
    معاملات تجارتى تبعى


    برابر ماده ۳ قانون تجارت معاملات مذکور به‌شرح زير مى‌باشد که به اعتبار تاجر بودن متعاملين (طرفين معامله) يا يکى از آنها تجارتى است.


    ۱. کليه معاملات تجار و کسبه و صرافان و بانک‌ها


    ۲. کليه معاملاتى که تاجر با غير تاجر به‌منظور رفع حوائج تجارتى خود انجام مى‌دهد.


    ۳. کليه معاملات شرکت‌هاى تجارتي


    ۴. کليه معاملاتى که اجزاء يا خدمه و شاگرد براى امور تجارتى اربـاب خود انجام مى‌دهد.


    ۵. کليه معاملات تجار تجارتى محسوب مى‌شود مگر اينکه ثابت شود مربوط به امور تجارتى نيست.
     

    برخی موضوعات مشابه

    تاپیک قبلی
    بالا