- عضویت
- 2016/07/11
- ارسالی ها
- 4,853
- امتیاز واکنش
- 14,480
- امتیاز
- 791
تعریف (پارت3)
بهطور سنتی، تاریخنگاران گزارشهای مرتبط به گذشته را ضبط میکنند؛
هر دو سنت تاریخنگاری مکتوب و تاریخنگاری شفاهی، سعی در
پاسخ بهپرسشهای تاریخی از طریق مطالعهٔ اسناد مکتوب
و گزارشهای شفاهی دارند. برای آغاز، تاریخنگاران
از منابع دیگری همچون آثار باستانی، سنگنوشتهها و تصاویر
استفاده میکنند. بهطور کلی، منابع علمی تاریخی را میتوان به سه رده تقسیم کرد:
منابع مکتوب، منابع منقول و منابع مادی. تاریخنگاران اغلب از هر سه مورد استفاده میکنند.
اما نوشتن، تاریخ و آنچه از گذشته آمدهاست را جدا میکند.
باستانشناسی رشتهٔ علمیای است که بهطور ویژه به بررسی
و کاوش محوطههای باستانی و اشیاء قدیمی که کشف شدهاند میپردازد
و به مطالعهٔ تاریخ کمک میکند. اما باستانشناسی بهندرت میتواند بهتنهایی مورد
استفاده قرار گیرد، به این معنا که در این دانش، از منابع روایی و مکتوب تاریخی برای تکمیل
آنچه کشفشدهاستاستفاده میشود. البته، باستانشناسی متشکل از بازهٔ گوناگونی از
روششناسیها و رویکردهاست که هر کدام آنها مستقل از تاریخند؛ این بدان
معناست که باستانشناسی خلأها و شکافهای ناشی از منابع مکتوب
را پُر نمیکند. در واقع، باستانشناسی تاریخی شاخهای
ویژه از باستانشناسی است که اغلب،
نتیجهگیریهای آن با آنچه منابع
متنی میگویند، متضاد است.
بهطور سنتی، تاریخنگاران گزارشهای مرتبط به گذشته را ضبط میکنند؛
هر دو سنت تاریخنگاری مکتوب و تاریخنگاری شفاهی، سعی در
پاسخ بهپرسشهای تاریخی از طریق مطالعهٔ اسناد مکتوب
و گزارشهای شفاهی دارند. برای آغاز، تاریخنگاران
از منابع دیگری همچون آثار باستانی، سنگنوشتهها و تصاویر
استفاده میکنند. بهطور کلی، منابع علمی تاریخی را میتوان به سه رده تقسیم کرد:
منابع مکتوب، منابع منقول و منابع مادی. تاریخنگاران اغلب از هر سه مورد استفاده میکنند.
اما نوشتن، تاریخ و آنچه از گذشته آمدهاست را جدا میکند.
باستانشناسی رشتهٔ علمیای است که بهطور ویژه به بررسی
و کاوش محوطههای باستانی و اشیاء قدیمی که کشف شدهاند میپردازد
و به مطالعهٔ تاریخ کمک میکند. اما باستانشناسی بهندرت میتواند بهتنهایی مورد
استفاده قرار گیرد، به این معنا که در این دانش، از منابع روایی و مکتوب تاریخی برای تکمیل
آنچه کشفشدهاستاستفاده میشود. البته، باستانشناسی متشکل از بازهٔ گوناگونی از
روششناسیها و رویکردهاست که هر کدام آنها مستقل از تاریخند؛ این بدان
معناست که باستانشناسی خلأها و شکافهای ناشی از منابع مکتوب
را پُر نمیکند. در واقع، باستانشناسی تاریخی شاخهای
ویژه از باستانشناسی است که اغلب،
نتیجهگیریهای آن با آنچه منابع
متنی میگویند، متضاد است.
علی شریعتی در خصوص تعریف تاریخ میگوید:
« در موضوع «تاریخ» تناقضی در لفظ است، هم در لفظ تاریخ در ادبیات فارسی
و عربی و هم در همین لفظ در معادل انگلیسی، فرانسه و آلمانیاش. در هر دو فرهنگ، دو مفهوم
مختلف تحت یک کلمه به کار میرود. میدانیم که یک «علم» وجود دارد و یک «موضوع علم»؛ مثلاً زمین، آسمان،
عناصر و روان، موضوعهای علم است و زمینشناسی، هیئت، شیمی، جامعهشناسی و روانشناسی، «خود علم». کلمهای طب داریم
که نام علم است و موضوعش بدن انسان و بیماریهای بدن انسان است؛ بنابراین موضوع این علم، لفظی به نام
«بیماریهای بدن» دارد و خود علم لفظ دیگری به نام «طب»، اما در تاریخ، هر دو مفهوم، یعنی
«موضوع تاریخ» و «خود علم تاریخ» در یک لفظ مشترک «تاریخ» بیان میشود »
و عربی و هم در همین لفظ در معادل انگلیسی، فرانسه و آلمانیاش. در هر دو فرهنگ، دو مفهوم
مختلف تحت یک کلمه به کار میرود. میدانیم که یک «علم» وجود دارد و یک «موضوع علم»؛ مثلاً زمین، آسمان،
عناصر و روان، موضوعهای علم است و زمینشناسی، هیئت، شیمی، جامعهشناسی و روانشناسی، «خود علم». کلمهای طب داریم
که نام علم است و موضوعش بدن انسان و بیماریهای بدن انسان است؛ بنابراین موضوع این علم، لفظی به نام
«بیماریهای بدن» دارد و خود علم لفظ دیگری به نام «طب»، اما در تاریخ، هر دو مفهوم، یعنی
«موضوع تاریخ» و «خود علم تاریخ» در یک لفظ مشترک «تاریخ» بیان میشود »