جنگ چیست؟ آیا می دانید؟

  • شروع کننده موضوع Alastor
  • بازدیدها 433
  • پاسخ ها 37
  • تاریخ شروع

Alastor

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2019/03/07
ارسالی ها
2,669
امتیاز واکنش
15,422
امتیاز
746
محل سکونت
یوکوهاما یا هازبین هتل،فرقی نمیکنه:|
سربازان
ویرایش
سربازانی که از جنگ بر می‌گردند غالباً از صدمات روانی و فیزیکی مثل افسردگی، اختلال تنش‌زای پس از رویداد، بیماری، جراحت و مرگ رنج می‌برند. در پژوهشی که توسط سرتیپ نیروی زمینی آمریکا به نام اس. ال. ای مارشال در طول جنگ جهانی دوم انجام شد مشخص شد که به‌طور میانگین تنها ۱۵ تا ۲۰ درصد سربازان پیاده تفنگدار در طول نبردها به دشمن شلیک کرده‌اند. اف. ای لرد در دانشنامه کلکسیون‌داران جنگ داخلی آمریکا اشاره می‌کند که از میان ۲۷٬۵۷۴ تفنگ فتیله‌ای رها شده که در میدان نبرد گتیسبورگ پیدا شده‌است نزدیک به ۹۰٪ آن‌ها پر بوده‌اند. ۱۲٬۰۰۰ تای آن‌ها بیش از یک بار پر شده بودند، ۶٬۰۰۰ تا بین ۳ تا ۱۰ بار پر شده بودند. این مطالعه این‌طور بیان می‌دارد که بسیاری از سربازان از شلیک در جنگ خودداری می‌کنند زیرا (بنابر نظر بسیاری از دانشمندان) نوع بشر دارای مقاومت ذاتی نسبت به کشتن هم‌نوع خویش است. مطالعهٔ سوانک و مارچاند بر روی جنگ جهانی دوم نشان داد که پس از گذشت شصت روز از یک نبرد، ۹۸٪ سربازان بازمانده دچار صدمات روانی می‌شوند. صدمات روانی خود را به صورت اختلال تنش‌زای پس از رویداد یا فرسودگی، گم‌گشتگی، اختلال تبدیل، اضطراب، اختلال وسواسی جبری و اختلال شخصیت نشان می‌دهند.

یک دهم نفرات نیروهای آمریکایی بین سال‌های ۱۹۴۲ و ۱۹۴۵ به خاطر اختلالات روانی بستری شدند. بعد از سی و پنج روز از جنگ بدون وقفه، ۹۸٪ آن‌ها درجات مختلفی از اختلالا روانی را نشان دادند.

— درک جنگ بزرگ، استفان اودین روزو و آنت بکر
ضمناً تخمین زده می‌شود که بین ۱۸ تا ۵۴ درصد بازماندگان جنگ ویتنام از اختلال تنش‌زای پس از رویداد رنج می‌برند.

بر اساس سرشماری سال ۱۸۶۰ میلادی (۱۲۳۹)، ۸٪ از مردان سفیدپوست آمریکایی بین سنین ۱۳ تا ۴۳ سال در جریان جنگ داخلی آمریکا کشته شدند. از این میزان ۶٪ در شمال و تقریباً ۱۸٪ در جنوب کشته شده‌اند. این جنگ همچنان به عنوان مرگ‌بارترین درگیری در تاریخ آمریکا به‌شمار می‌رود که باعث مرگ ۶۲۰٬۰۰۰ نفر شد. تلفات جنگی نیروهای نظامی آمریکا از سال ۱۷۷۵ (۱۱۵۴) تا به حال بالغ بر دو میلیون نفر می‌باشد. از میان ۶۰ میلیون سرباز اروپایی که برای جنگ جهانی اول بسیج شده بودند ۸ میلیون نفر کشته، ۷ میلیون نفر به‌طور دائم ناقص و ۱۵ میلیون نفر به‌طور جدی زخمی شدند.

هنگام عقب‌نشینی ناپلئون از مسکو، تعداد کشتگان فرانسوی از بیماری تیفوس بیشتر از نفراتی بود که به دست روس‌ها کشته شدند. فلیکس مرکهام بر این باور است که ۴۵۰٬۰۰۰ نفر در تاریخ ۲۵ ژوئن ۱۸۱۲ (۴ تیر ۱۱۹۱) از رود نمان رد شدند در حالی که تنها ۴۰٬۰۰۰ نفر از آن‌ها برای بازگشت از آن‌جا بار دیگر از آن عبور کردند. میان سال‌های ۱۵۰۰ تا ۱۹۱۴ (از ۸۷۹ تا ۱۲۹۳ خورشیدی) بیماری تیفوس بیشتر از نبرد مستقیم نظامی جان سربازان را گرفته‌است. اگر پیشرفت‌های علم پزشکی نبود، آمار کشته‌شدگان بر اثر بیماری و عفونت هزاران نفر بیشتر می‌شد. برای مثال در جریان جنگ هفت‌ساله، نیروی دریایی پادشاهی بریتانیا اعلام کرد که از میان ۱۸۴٬۸۹۹ ملوانی که به خدمت گرفته شدند، ۱۳۳٬۷۰۸ نفر بر اثر بیماری مردند یا مفقودالاثر شدند.

تخمین زده می‌شود که در میان سال‌های ۱۹۸۵ و ۱۹۹۴ (۱۳۶۴ تا ۱۳۷۳) هر ساله ۳۷۸٬۰۰۰ نفر به خاطر جنگ کشته شده‌اند.
 
  • پیشنهادات
  • Alastor

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/07
    ارسالی ها
    2,669
    امتیاز واکنش
    15,422
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    یوکوهاما یا هازبین هتل،فرقی نمیکنه:|
    بسیاری از جنگ‌ها همراه با خود تقلیل جمعیت چشمگیر و نابودی زیرساخت‌ها و منابع (که می‌تواند منجر به قحطی، بیماری و مرگ شهروندان شود) را به همراه داشته‌اند. شهروندانی که در مناطق جنگی زندگی می‌کنند در معرض بی‌رحمی‌های جنگ همچون کشتار جمعی قرار می‌گیرند. بازماندگان آن‌ها نیز به احتمال زیاد دچار آثار ثانویه روانی می‌شوند که به خاطر مشاهده نابودی‌های جنگ می‌باشد. برای مثال در طول جنگ سی‌ساله در اروپا جمعیت ایالت‌های آلمانی ۳۰٪ کاهش پیدا کرد. تخمین زده می‌شود که ارتش سوئد به تنهایی ۲٬۰۰۰ قلعه، ۱۸٬۰۰۰ روستا و ۱٬۵۰۰ شهر را که معادل یک سوم شهرهای آلمان بود را نابود کردند.

    تخمین‌هایی که برای تلفات جنگ جهانی دوم زده می‌شود متنوع است اما بسیاری بر این باورند که ۶۰ میلیون نفر بر اثر این جنگ جان باخته‌اند. از میان آن‌ها ۲۰ میلون نفر سرباز و ۴۰ میلیون نفر شهروند غیرنظامی بوده‌اند. اتحاد جماهیر شوروی ۲۷ میلیون نفر را در جریان جنگ از دست داد که این میزان تقریباً به اندازه نیمی از کشتگان این جنگ است. از آن جا که بسیاری از کشتگان را افراد جوان تشکیل می‌دادند، جمعیت پس از جنگ شوروی ۴۵ تا ۵۰ میلیون نفر کمتر از چیزی بود قبل از جنگ برای آن سال‌ها تخمین زده می‌شد. بیشترین آمار مرگ و میر در یک شهر معادل ۱٬۲۰۰٬۰۰۰ نفر در جریان محاصره ۸۷۲ روزهٔ لنین‌گراد بود.
     

    Alastor

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/07
    ارسالی ها
    2,669
    امتیاز واکنش
    15,422
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    یوکوهاما یا هازبین هتل،فرقی نمیکنه:|
    عوامل اتمام جنگ
    ویرایش


    زنان و کشیش‌ها اجساد سربازان سوابی را که در طول نبرد شوادرلوه در کنار دروازه‌های شهر کنستانتس به زمین افتاده‌اند را جمع می‌کنند. سال ۱۴۹۹ میلادی برابر با ۸۷۸ خورشیدی
    اوضاع سیـاس*ـی و اقتصادی که موجب صلح می‌شوند معمولاً به واقعیات محیطی بستگی دارند. هنگامی که دو نیروی متخاصم متقاعد می‌شوند که درگیری فی‌مابین به بن‌بست رسیده ممکن است دست از خشونت عملی بردارند تا مانع نابودی جان و مال بیشتر گردند. ممکن است که دو طرف خطوط مرزی پیش از جنگ را بپذیرند یا مرزهای جدیدی بر اساس کنترل نیروهای نظامی خود ترسیم نمایند یا به گفتگو بپردازند تا سرزمین‌های اشغالی یکدیگر را نگاه داشته یا تعویض کنند. مذاکراتی که در پایان جنگ‌ها انجام می‌شوند منجر به امضای معاهدات می‌گردند مثل معاهدهٔ ورسای در سال ۱۹۱۹ (۱۲۹۸) که باعث اتمام جنگ جهانی اول شد.

    طرفی که تسلیم می‌شود یا شکست می‌خورد غالباً دارای قدرت چانه‌زنی پایین‌تری است. طرف پیروز معمولاً شروطی را تحمیل کرده یا تمام شرایط معاهده را می‌نویسد. نتیجهٔ معمول آن است که سرزمین اشغال‌شده تحت تسلط نیروی نظامی قوی‌تر کشیده می‌شود. تسلیم بی‌قید و شرط زمانی از سوی یک کشور پذیرفته می‌شود که نیرویی به‌شدت قدرتمند آن کشور را تهدید نماید و بیم آن رود که جان و مال زیادی نابود شود. برای مثال در طول جنگ جهانی دوم پس از آن که دو بمب اتمی بر روی شهرهای هیروشیما و ناگازاکی انداخته شد و سرزمین ژاپن زیر بمباران راهبردی شدید قرار گرفت و شوروی به منچوری حمله کرد، امپراتوری ژاپن تن به تسلیم بی‌قید و شرط در مقابل متفقین داد. تسلیم ممکن است با فریب یا بلوف به دست آید.

    با این حال بسیاری از جنگ‌ها با نابودی کامل سرزمین‌های مقهور تمام شده‌اند. در میان نمونه‌های فراوان می‌توان به نبرد کارتاژ مربوط به جنگ پونیک سوم بین شهر فنیقیه کارتاژ و امپراتوری روم باستان در سال ۱۴۹ قبل از میلاد اشاره کرد. در این سال رومیان شهر را آتش زدند، مردم را به بردگی گرفتند و ساختمان‌ها را ویران ساختند.

    برخی از جنگ‌ها یا عملیات‌های خصم‌آلود زمانی پایان می‌یابند که آماج نظامی طرف پیروز به دست آمده باشد. اما گاهی اوقات به خصوص زمان‌هایی که ساختار دولتی در کشور شکست‌خورده وجود نداشته باشد یا پیش از پیروزی دولت اشغالگر نابود شده باشد جنگ ادامه خواهد یافت. در چنین شرایطی ممکن است جنگ چریکی نامنظم تا مدت زمان زیادی ادامه یابد. در شرایط تسلیم بی‌قید و شرط ممکن است سرزمین‌های اشغالی تحت تسلط دائمی طرف پیروز در آید. پس از اشغال سرزمین‌ها از سوی طرف پیروز ممکن است یورش‌هایی به قصد تاراج کالاهای باارزش صورت بگیرد. در دیگر موارد ممکن است طرف مهاجم تصمیم بگیرد به منظور جلوگیری از خسارات بیشتر و بدون دستیابی به اهداف اولیه دست از خصومت بردارد. در این مورد می‌توان به جنگ ایران و عراق اشاره کرد.

    ممکن است برخی خصومت‌ها نظیر شورش یا جنگ داخلی برای مدت زمان زیاد و با فعالیت نظامی اندک ادامه یابند. در بعضی موارد هیچ مذاکره‌ای صورت نمی‌گیرد اما جنگ بدون سر و صدا محو می‌شود و پس از آن که خواسته‌های سیـاس*ـی گروه‌های متعارض به ثمر نشست، یا در مورد یک شرط سیـاس*ـی مذاکره صورت گرفت، یا مبارزین به تدریج کشته شدند، یا دست از حملهٔ نظامی برداشتند ولی همچنان توان تهدید یکدیگر را داشتند درگیری به‌طور کل پایان یابد. برای مثال می‌توان به جنگ داخلی چین اشاره کرد که به‌طور رسمی در سال ۱۹۵۰ (۱۳۲۹) پایان یافت اما جمهوری خلق چین به شکل دیپلماتیک جنگ را ادامه داد تا تایوان را ایزوله کند و همچنان جمهوری چین (که با نام تایوان شهرت یافته) را تهدید به حمله نظامی می‌کند. به همین دلیل است که برخی مورخین مدعی می‌شوند که جنگ هنوز در جریان است.
     

    Alastor

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/07
    ارسالی ها
    2,669
    امتیاز واکنش
    15,422
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    یوکوهاما یا هازبین هتل،فرقی نمیکنه:|
    بعد از آنکه جنگی پایان می‌یابد، ملل مغلوب مجبور به پرداخت غرامت جنگی به ملل پیروز می‌شوند. گاهی اوقات هم سرزمین‌هایی از ملل شکست‌خورده گرفته شده و به کشورهای پیروز واگذار می‌شود. برای نمونه، سرزمین آلزاس لورن چندین بار بین فرانسه و آلمان در موارد گوناگون معامله شد.

    عموماً جنگ ارتباط مستقیمی با اقتصاد دارد به‌طوری‌که بسیاری از جنگ‌ها به شکل کلی یا جزئی به خاطر مسائل اقتصادی شروع شده‌اند که برای مثال می‌توان به جنگ داخلی آمریکا اشاره کرد. در برخی موارد جنگ باعث شده که اقتصاد یک کشور رو به بهبود برود (باور عمومی بر آن است که جنگ جهانی دوم اقتصاد آمریکا را از رکود بزرگ نجات داد). اما در بسیاری از موارد همچون جنگ‌های لویی چهاردهم، جنگ‌های فرانسه و پروس و جنگ جهانی اول، نابودی اقتصاد کشورهای دیگر هدف اصلی طرفین بوده‌است. دخالت روسیه در جنگ جهانی اول چنان ضربه‌ای به اقتصاد این کشور وارد آورد که حکومت تزاری را با خطر سقوط حتمی مواجه ساخت و کمک زیادی به انقلاب ۱۹۱۷ روسیه کرد.
     

    Alastor

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/07
    ارسالی ها
    2,669
    امتیاز واکنش
    15,422
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    یوکوهاما یا هازبین هتل،فرقی نمیکنه:|
    جنگ جهانی دوم
    ویرایش
    نوشتار اصلی: جنگ جهانی دوم
    یکی از بهترین نمونه‌های تأثیر جنگ بر اقتصاد، جنگ جهانی دوم است. رکود بزرگ دهه ۱۹۳۰ میلادی به این دلیل پایان گرفت که مردم تولید خود را افزایش دادند تا مواد جنگ را تهیه کنند. بهای مالی جنگ جهانی دوم در سطح دنیا در حدود یک تریلیون دلار تخمین زده می‌شود، به همین دلیل است که این جنگ را پرهزینه‌ترین جنگ تاریخ از لحاظ سرمایهٔ مالی و جانی می‌دانند.

    اقتصاد اروپا پس از جنگ تقریباً نابود شد زیرا ۷۰٪ تأسیسات صنعتی این قاره تخریب شدند. تخمین زده می‌شود که حملهٔ کشورهای محور باعث نابودی املاکی با ارزش ۶۷۹ میلیارد روبل در شوروی شده باشد. این خرابی‌ها شامل نابودی ساختمان‌ها به‌طور کامل یا جزئی در ۱٬۷۱۰ شهر و شهرک، ۷۰٬۰۰۰ روستا/دهکده، ۲٬۵۰۸ کلیسا، ۳۱٬۸۵۰ ساختمان صنعتی، ۴۰٬۰۰۰ مایل خط آهن، ۴٬۱۰۰ ایستگاه قطار، ۴۰٬۰۰۰ بیمارستان، ۸۴٬۰۰۰ مدرسه و ۴۳٬۰۰۰ کتابخانهٔ عمومی می‌باشد.
     

    Alastor

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/07
    ارسالی ها
    2,669
    امتیاز واکنش
    15,422
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    یوکوهاما یا هازبین هتل،فرقی نمیکنه:|
    فهرست جنگ‌های جاری
    ویرایش

    درگیری‌هایی که نامشان در ذیل آمده‌است سالانه دست‌کم جان ۱۰۰۰ نفر را می‌گیرند. این دسته‌بندی بر اساس برنامه اطلاعات درگیری‌های اوپسالا انجام شده و توسط سازمان ملل به رسمیت شناخته می‌شود. همچنین سازمان ملل از اصطلاح درگیری کم‌شدت نیز استفاده می‌کند که می‌تواند با دسته‌بندی ۱۰۰۰ کشته در سال اشتراکاتی داشته باشد.

    آغاز درگیری عنوان محل آمار کلی کشته‌شدگان تلفات ۲۰۱۰/۱۱
    ۱۹۶۴ (۱۳۴۳) جنگ داخلی کلمبیا کلمبیا ۱۵۰٬۰۰۰–۲۰۰٬۰۰۰[۱۴] ۱٬۰۰۰+[۱۵]
    ۱۹۶۷ (۱۳۴۶) شورش ناکسالیست‌های مائوییست هند ~۱۱٬۲۰۰ ۱٬۱۷۴+[۱۶]
    ۱۹۷۸ (۱۳۵۷) جنگ داخلی افغانستان (۱۹۲۲) افغانستان ۶۰۰٬۰۰۰–۲٬۰۰۰٬۰۰۰ [نیازمند منبع] ۱۰٬۴۶۱+[۱۷]
    ۱۹۹۱ (۱۳۷۰) جنگ داخلی سومالی سومالی ۳۰۰٬۰۰۰[۱۸]–۴۰۰٬۰۰۰[۱۹] ۲٬۳۱۸+[۲۰]
    ۲۰۰۴ (۱۳۸۳) جنگ در شمال غربی پاکستان پاکستان ۳۰٬۴۵۲[۲۱] ۷٬۴۳۵[۲۲]
    ۲۰۰۴ (۱۳۸۳) شورش شیعیان یمن یمن و عربستان سعودی ۲۵٬۰۰۰[۲۳] ۸٬۰۰۰
    ۲۰۰۶ (۱۳۸۵) جنگ مواد مخـ ـدر در مکزیک مکزیک ۳۹٬۳۹۲+[۲۴] ۲۴٬۳۷۴[۲۵]
    ۲۰۰۹ (۱۳۸۸) درگیری‌های چادرنشینان سودانی سودان ۲٬۰۰۰–۲٬۵۰۰[۲۶] ۷۰۸
    ۲۰۱۱ (۱۳۹۰) درگیری داخلی در سودان سودان ۱٬۵۰۰+ ۱٬۵۰۰+ [نیازمند منبع]
    ۲۰۱۱ (۱۳۹۰) جنگ داخلی سوریه سوریه ۳٬۰۰۰+[۲۷] ۳٬۰۰۰+
     

    Alastor

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/07
    ارسالی ها
    2,669
    امتیاز واکنش
    15,422
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    یوکوهاما یا هازبین هتل،فرقی نمیکنه:|
    انگیزه‌های آغاز جنگ
    ویرایش

    اجماع آکادمیک واحدی بر سر این مسئله که چه انگیزه‌هایی باعث آغاز جنگ می‌شوند وجود ندارد. انگیزه‌های افرادی که دستور آغاز جنگ را می‌دهند می‌تواند با انگیزه‌های کسانی که به زیر بار آن می‌روند متفاوت باشد. برای مثال در جنگ پونیک سوم هدف رهبران روم از درگیری با کارتاژ شاید نابودی یک رقیب طغیان‌گر بود اما هدف سربازان، به احتمال زیاد، به دست آوردن پول بوده‌است. از آن جا که جنگ افراد زیادی را درگیر خود می‌کند، زندگی خاص خود را نیز به وجود می‌آورد زیرا افراد با انگیزه‌های مختلف برای پیشبرد آن در کنار هم جمع می‌شوند.

    یکی از تفاسیر باستانی یهودی در مورد دعوای هابیل و قابیل در کتاب پیدایش ۴ بیان می‌دارد که به‌طور کلی چهار عامل باعث آغاز جنگ‌ها می‌شوند: الف) مادیات، ب) قدرت، ج) دین د) وطن.

    آقای جان استوسینگر در کتاب چرا ملت‌ها جنگ می‌کنند می‌نویسد که طرفین جنگ همیشه مدعی آنند که جنگِ آن‌ها را اخلاقیات توجیه می‌کند. او این‌طور ادامه می‌دهد که دلایل آغاز یک جنگ بستگی به ارزیابی به‌شدت خوشبینانه از نتایج خشونت‌ها (تلفات و هزینه‌ها) و تلقیات اشتباه از نیات دشمن دارد.

    از آن جا که جنبه‌های راهبردی و تاکتیکی جنگ در معرض تغییر دائم است، نظریات و دکترین‌های مربوط به آن، پیش و پس و در طول هر جنگ عمده بازنگری می‌شود. کارل فون کلاوزویتس در این مورد نوشته است: «نوع جنگ در هر عصری متفاوت است و شرایط محدودکننده و پیش‌فرض‌های خاص خود را دارد.» فاکتوری که تغییر نمی‌کند استفاده از خشونت سازمان‌یافته و در نتیجه نابودی اموال یا جان افراد است.
     

    Alastor

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/07
    ارسالی ها
    2,669
    امتیاز واکنش
    15,422
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    یوکوهاما یا هازبین هتل،فرقی نمیکنه:|
    روانکاو هلندی به نام یوست میرلو بر این باور بود که «جنگ غالباً… تخلیهٔ گستردهٔ خشم درونی انباشته‌شده است (که)... در طول آن ترس درونی بشریت در قالب نابودی گسترده نمود می‌یابد.» بنابراین گاهی اوقات جنگ را وسیله‌ای می‌دانند که انسان از آن برای ابراز ناکامی خود در اداره خویشتن استفاده می‌کند و به‌طور موقت با رها کردن خشم گسترده علیه دیگران نمود می‌یابد. در این سناریوی ویرانگر دیگران نقش قربانی را در مقابل ترس‌ها و ناکامی‌های ناگفته و ناخودآگاه فرد بر عهده دارند.

    روانکاوان دیگر نظیر ای‌اف‌ام دوربان و جان بولبی بر این باورند که انسان ذاتاً خشن است. این خشونت با جابه‌جایی و فرافکنی همراه شده و باعث می‌شود که شخص، نارضایتی خود را تبدیل به تعصب و کینه در مقابل نژادها، ادیان، ملل یا ایدئولوژی‌های دیگر کند. بر اساس این نظریه یک دولت-ملت، نظم را در جامعه نگاه داشته و در همان حال مفری به نام جنگ برای خشونت خلق می‌کند. اگر بنابر اعتقاد بسیاری از روانشناسان جنگ را جزء لاینفک ذات انسانی بدانیم، پس امیدی به گریز از آن وجود نخواهد داشت.

    فرانکو فورناری، روانکاو ایتالیایی که پیرو نظریات ملانی کلاین بود اعتقاد داشت که جنگ یک پارانویا یا بسط بارز سوگ است. فورناری بر این باور بود که جنگ و خشونت «نیاز به عشق» در ما را نشان می‌دهد: خواست ما برای محافظت و دفاع از چیزهای مقدسی که به آن‌ها وابسته‌ایم، مثل مادر و تعلقی که به وی داریم. اما در بزرگسالان، ملت‌ها هستند که نقش مقدسات را دارند و باعث بروز جنگ‌ها می‌شوند. فورناری بر «فداکاری» به عنوان ذات جنگ تأکید کرده و معتقد است که فداکاری میل شگفت‌آور بشر به مردن برای کشور خویش و تقدیم جسم خود به ملت است.

    بر خلاف نظر فورناری که معتقد بود حس نوع‌دوستی انسان در فداکاری برای یک جنبش اصیل عامل اصلی جنگ است، تنها تعداد کمی از جنگ‌ها در طول تاریخ با عامل فداکاری ایجاد شده و ادامه یافته‌اند. در اغلب موارد حاکمان بوده‌اند که مردم را به زور به جنگ کشانده‌اند. یکی از نظریه‌های روانشناسی که به بررسی رفتار رهبران جهان می‌پردازد توسط موریس والش بسط یافته‌است. او می‌گوید که تودهٔ مردم نسبت به جنگ بی‌میل هستند و جنگ‌ها تنها زمانی درمی‌گیرند که رهبران روان‌پریشی که ارزشی برای جان انسان‌ها قائل نیستند در رأس قدرت قرار می‌گیرند. جنگ توسط رهبرانی آغاز می‌شود که به دنبالش هستند، نظیر ناپلئون یا هیتلر. بیشتر اوقات این رهبران در زمان‌های بحرانی که مردم نیاز به یک رهبر مصمم دارند به قدرت می‌رسند.

    مردم عادی به‌طور طبیعی خواستار جنگ نیستند؛ نه در روسیه نه در انگلستان نه در آمریکا و نه در آلمان. این نکته قابل درک است. اما به هر حال رهبران جامعه هستند که سیاست آن را تعریف می‌کنند و به سادگی می‌توانند مردم را به دنبال خود بکشند چه آن حکومت یک دموکراسی باشد یا یک دیکتاتوری فاشیست یا یک حکومت پارلمانی یا یک دیکتاتوری کمونیستی. … مردم را همیشه می‌توان به مزایده رهبران آورد. این کار آسان است. تنها کاری که لازم است بکنید این است که به آن‌ها بگویید تحت حمله قرار دارند و صلح‌طلبان را متهم به نداشتن حس وطن‌پرستی کنید و کشور را در معرض جنگ قرار دهید. این فرمول در تمام کشورها قابل اجرا است.

    — هرمان گورینگ در جریان محاکمات نورنبرگ، ۱۸ آوریل ۱۹۴۶ (۲۹ فروردین ۱۳۲۵)
     

    Alastor

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/07
    ارسالی ها
    2,669
    امتیاز واکنش
    15,422
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    یوکوهاما یا هازبین هتل،فرقی نمیکنه:|
    اقتصاد
    ویرایش

    چاه‌های نفت کویت در حال سوختن در جریان جنگ خلیج فارس، اول مارس ۱۹۹۱ (۱۰ اسفند ۱۳۶۹)
    جنگ را می‌توان به مثابهٔ رشد رقابت اقتصادی در سطح یک نظام رقابتی بین‌المللی دانست. در این دیدگاه، جنگ‌ها زمانی شروع می‌شود که بازارها به دنبال منابع طبیعی و ثروت بیشتر می‌روند. در حالی که این نظریه در مورد بسیاری از جنگ‌ها مصداق دارد چنین مفاهیم مخالفی توجیه کمتری پیدا می‌کنند: تحرک بالا و روبه‌افزایش سرمایه و اطلاعات، توزیع ثروت در دنیا را تراز می‌کند یا اگر فرض کنیم که این مسئله نسبی است و مطلق نیست لذا تفاوت‌های رفاهی است که آتش جنگ‌ها را برمی‌انگیزد. در منتهی‌الیه راستِ سیـاس*ـی کسانی هستند که مدافع نظریهٔ اقتصادی جنگ هستند. برای مثال فاشیست‌ها به یک ملت نیرومند حق می‌دهند که هر چیزی را که یک ملت ضعیف قادر به نگه‌داری از آن با استفاده از زور نیست به تملک درآورد. برخی از میانه‌روها، کاپیتالیست‌ها، رهبران جهان و برخی از رؤسای جمهور و ژنرال‌های ایالات متحده نیز گفته‌هایی دارند که نشان می‌دهد آن‌ها از طرفداران نظریه ذات اقتصادی جنگ بوده‌اند.

    آیا در این جا هیچ مرد، زن یا کودکی هست که نداند ریشهٔ تمام جنگ‌های نوین رقابت اقتصادی و تجاری است؟

    — وودرو ویلسون، ۱۱ سپتامبر ۱۹۱۹ (۱۹ شهریور ۱۲۹۸)، در سنت لوییس.
    من ۳۳ سال و چهار ماه از عمر خود را در خدمت نظامی فعال بودم و در طول این زمان بیشتر وقت خود را در قالب یک کارگر با کلاس برای مؤسسات تجاری بزرگ، وال استریت و بانکداران گذراندم. من اخاذ و گانگستر کاپیتالیسم بودم.

    — سرلشکر اسمدلی باتلر (دارای بالاترین درجه و پرافتخارترین تفنگدار دریایی ایالات متحده (با داشتن دو مدال افتخار) در یک زمان و نامزد اصلی جمهوریخواهان آمریکا برای نمایندگی در مجلس سنای این کشور) ۱۹۳۵ (۱۳۱۴).
    برای مدیران شرکت‌های عظیم، گزینهٔ نظامی مترادف با علاقه‌شان به یک جریان سود ثابت و منطقی است؛ به آن‌ها اجازه می‌دهد تا ریسک خود را با ثروت عمومی از بین ببرند؛ به آن‌ها اجازه می‌دهد که منطقاً انتظار داشته باشند که می‌توانند از سرمایهٔ عمومی هر گاه که خواستند برای انجام پِژوهش‌های پرخطری که در نهایت به سود آن‌ها است استفاده کنند. به‌طور خلاصه، گزینهٔ نظامی صورتک کاپیتالیسم یارانه‌ای است که از طریق آن می‌توانند کسب سود کنند و قدرتشان را استوار سازند.

    — چارلز رایت میلز، علل جنگ جهانی سوم، ۱۹۶۰ (۱۳۳۹)
    در شوراهای دولت باید در مقابل استفاده از نفوذ بی‌توجیه به صورت پیش‌بینی‌شده یا نشده توسط مجتمع‌های نظامی صنعتی بایستیم. پتانسیل رشد خطرناک قدرتِ نابجا وجود دارد و خواهد داشت.

    — دوایت آیزنهاور، خطابهٔ پایان دوره ریاست جمهوری، ۱۷ ژانویه ۱۹۶۱ (۲۷ دی ۱۳۳۹)
     

    Alastor

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2019/03/07
    ارسالی ها
    2,669
    امتیاز واکنش
    15,422
    امتیاز
    746
    محل سکونت
    یوکوهاما یا هازبین هتل،فرقی نمیکنه:|
    فرضیه‌های متعددی هستند که به بررسی منشأ جنگ از دیدگاه تکامل می‌پردازند. در این زمینه دو مکتب وجود دارد: یکی از آن‌ها ظهور جنگاوری را مربوط به دوره میان‌سنگی می‌داند که طی آن ساختار جوامع پیچیده به وجود آمد، تراکم جمعیت بالا رفت، ساختارهای سیـاس*ـی شکل گرفتند و رقابت بر سر منابع آغاز شد. مکتب دیگر، جنگ را ادامهٔ رفتار حیوانی انسان که در میان نمونه‌های آن می‌توان از قلمروگرایی و رقابت جنـ*ـسی نام برد می‌داند.

    این مکتب مدعی است از آن جا که الگوهای رفتاری ساختاریافتهٔ شبه‌جنگ را می‌توان در میان دیگر نخستی‌سانان نظیر شمپانزه‌ها و همچنین در میان بسیاری از گونه‌های مورچه‌ها یافت لذا می‌توان نتیجه گرفت که درگیری میان گروه‌ها بخشی از رفتار اجتماعی همهٔ حیوان‌ها است. زیست‌شناسانی که به بررسی رفتار نخستی‌سانان می‌پردازند فعالیت‌های شبه‌جنگی میان بسیاری از این گونه‌ها را مستندسازی کرده‌اند و معتقدند که شباهت‌های زیادی بین آن رفتارها با رفتار انسان‌ها وجود دارد. دیگران بر این باورند که با وجود آن‌که ممکن است جنگ مفهومی طبیعی به نظر برسد اما پیشرفت فناوری و ایجاد جوامع پیچیده، وسعت جنگ را در میان انسان‌های مدرن به اندازه‌ای بسیار استثنایی رسانده است.

    یکی از مدارک موجود در مورد اثبات وجود درگیری میان نیاکان انسان، دودیسی جنـ*ـسی است. در گونه‌هایی که رقابت بیشتری بین نرها برای تصاحب ماده‌ها وجود دارد، نرها بزرگتر و نیرومندتر از ماده‌ها هستند. انسان‌ها از دودیسی جنـ*ـسی قابل توجهی برخوردارند هر چند که این مسئله قابل مقایسه با نزدیکترین خویشاوندان نخستی‌سانشان نیست. نیروی بالاتنه در آن‌ها بیشتر از نیروی پایین‌تنه است. مردان به‌طور کلی بزرگتر، سریع‌تر و تهاجمی‌تر هستند. اسکلت آن‌ها به خصوص در نواحی آسیب‌پذیر قدامی، قوی‌تر است. این واقعیت نشان می‌دهد که رقابت نرها عامل مهمی در تکامل انسان به حساب می‌آید.
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    10
    بازدیدها
    360
    بالا