حقوق شهروندی در مکتب حقوقی اسلام(5)

  • شروع کننده موضوع nadiya_m
  • بازدیدها 84
  • پاسخ ها 0
  • تاریخ شروع

nadiya_m

مدیر بازنشسته
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/01/13
ارسالی ها
1,838
امتیاز واکنش
3,877
امتیاز
596
سن
27
محل سکونت
TEHRAN
بدون تردید مابه تو وحی کردیم همانگونه که به نوح وپیامبران بعداز اووحی کردیم رسولان بشارت دهنده و بیم دهنده تا آنکه پس از فرستادن رسولان مردم حجتی برخدا نداشته باشند خدا همیشه مقتدر و حکیم است.

۹) جعل قوانین یا بایدها و نبایدها: برای رسیدن به هر هدفی نیازمند مجموعه ای از باید ها ونباید ها هستیم یعنی باید کارهایی را انجام داد تاانسان رابه هدف نزدیک کند واز طرفی انجام بعضی کارها انسان را از هدف دور می کند که نباید انجام دهد:

و جاهدو فی الله حق جهاده هواجتبتکم و ما جعل علیکم فی الدین من حرج و در راه خدا جهاد کنید آن چنان که حق جهاد است او شما را برگزید و درکاردین برای شما رنج ومشقتی قرار نداد.

۱۰) هدف خلقت انسان: در متون اسلامی برای خلقت انسان اهداف مقدماتی متوسط و نهایی در نظر گرفته شده است که هدف نهایی قرب الهی الله می باشد که این کار جز با شناخت خداوند وتسلیم شدن در برابر بایدها و نبایدهای او امکان ندارد.

وما خلقت الجن و الانس الالیعبدون وجن وانس را بیا فریدیم مگر برای این که مرا پرستش کنند.

آنچه بیان شدبخشی ازاصول معرفتی اسلام بود در تبیین نظام حقوقی آن نقش دارد گرچه اصول دیگری رانیز می توان درنظر گرفت.

اکنون با توجه به نکات یاد شده می توان به پاسخ آن سه سوال پیش گفته پرداخت.

درپاسخ به سوال اول باید گفت ماهیت قوانین حقوقی در مکتب حقوقی اسلام جعلی است نه ذاتی البته جعلی صرف هم نیست به این معنی که این جعل تابع مصالح ومفاسد نفس الامر ی است به تعبیر دیگر می توان گفت جعلی –عینی است که ازیک سو جعل ای و قابل نسخ می باشد و از سوی دیگر عینی است که از وجود مصالح و مفاسدی در خارج حکایت می کند.

درپاسخ به سوال دوم که قانونگذار کیست باید گفت: باتوجه به نکات یاد شده از جمله اینکه بخشی ازجهان هستی جهان غیبت است وبخشی از زندگی انسان در جهان غیبت انجام خواهد گرفت ونقش رفتار انسان در سرنوشت اودراین دو جهان وناکارآمدی عقل و حس برای قانونگذاری نسبت به موجودی با این پیچیدگی که نیازمند اطاعاتی گسترده درباره ی انسان و جهان ومفاسد ومصالح و … می باشد بشر برای چنین کاری ناتوان بوده تنها قانوگذار اصلی خداوند است که از یک سوهمه ی هستی را آفریده است پس او عالم الغیب والشهاده است و از سوی دیگر اوانسان را آفریده است و به همه ی ابعاد وجودی و نیازمندیهای او آگاهی دارد:

ولقد خلقنا الا نسن ونعلم ما توسوس به نفسه ونحن اقرب الیه من حبل الورید و ما انسان را آفریدیم و وسوسه های دل او را می دانیم و ما از رگ گردن به او نزدیک تریم . بنابراین قانونگذار اولا و بالذات تنها در اختیار خداست:

ان الحکم الا ایاه ذلک الدین اقیم ولکن اکثر الناس لایعلمون حکم فقط از خداوند دانش لازم برا ی قانونگذاری را دراختیار عده ای از انبیا و امامان گذاشته وآنان با توجه به آن دانش و اذن خداوند درمحدوده ای که به آنان واگذار کرده است این حق را دارند:

انا انزلنا الیک الکتب بالحق لتحکم بین الناس بما ارئک الله ولا تکن للخائنین خصیما ما کتاب قرآن را به حق به سوی تو فرستادیم تا بین مردم آن طور که خدا نشانت می دهد قضاوت کنی و به سود خائنین بامومنان وفقیران به خصومت نپرداز در پاسخ سوال سوم باید گفت با توجه به اینکه قانونگذار در اسلام خداوند می باشدودین اسلام آخرین دین است دین اسلام از نظر زمانی ابدی و جاودانه و ازنظر مکانی جهانی می باشد براین اسا اعتبار این قوانین نیز ابدی خواهدبود.

عن زراره قال سالت اباعبدالله عن الحلال و الحرام فقال حلال محمد حلال ابدا ای یوم القیامه حرامه حرام ابدا الی یوم اقیامع لا یکون غیره و لا یحی غیره زرا ه می گوید از امام صادق درباره ی حلال و حرام پرسید فرمود حلال محمد همیشه تاروز قیامت حلا است و حرامش همیشه تاروز قیامت حرام خواهد بود غیر از حکم او حتمی نیست و جز او پیامبری نیاید.
 

برخی موضوعات مشابه

بالا