خاطره نویسی روزانه

وضعیت
موضوع بسته شده است.

بهار قربانی

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/08/30
ارسالی ها
136
امتیاز واکنش
897
امتیاز
336
سن
31
محل سکونت
مشهد
امروز تماما به این فکر میکردم که یه تاپیک جدید بزنم.
اسمش هم انتخاب کرده بودم:
وان بهار دایری. مثل ومپایر دایری (خاطرات یک خون آشام).
چند تا متن قشنگ هم براش نوشته بودم.
خیلی جالب بودن.
ولی تاپیک نزدم.
با خودم گفتم اصلا چه کاریه؟
خاطره داری تو همین خاطرات روزانه بنویس دیگه.
ایرادم همینه. زیادی فکر میکنم.
حالا چی شد که ایده به سرم زد و چی دیدم و چقدر فکر کردم و بعدش چی باعث شد که منصرف بشم تمامش تو یه جمله خلاصه میشه: یه فیلم مشمئز کننده.
یه فیلم که با وجود تمام لایه ها پنهان و سطحیش این حس رو بهم القاء کرد که فکر کردن به دغدغه های شخصی چیزی جز خودخواهیِ محض نیست.
هر چند هدفم از زدن تاپیک وان بهار دایری ساختن فضای طنز بود اما اون فیلم بد تاثیری روم گذاشت.
اینکه اگه بخوام از خودم بنویسم حتی اگه مخاطب هم داشته باشه؛ میشم همونی که ازش متنفرم. یه خودخواه.
حتی اگه تو اون تاپیک خاطره هام رو به سُخره بگیرم باز هم از اصل خودم دور شدم.
 
  • پیشنهادات
  • P

    Paradise

    مهمان
    چهارشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۵
    این روزها، روزهای خوبی هستن. گوش شیطون کر داره بهم خبر خوش میرسه همش ایشالله این خبرها پردوام باشه.
    واسه هر کسی این متنُ می‌خونه خبر خوش آرزو می‌کنم.
    کارهای محمدرضا درست شده، شیدا امروز اومد ایران خودش و دخترشُ دیدم چقد دلم براش تنگ شده بود عزیزم.
    تولدت احسان هم که امروزه :)
    عروسی رو بگو... یه عروسی پیش رو داریم :)
    وای خدا باورت میشه امروز موفق شدم بالاخره عکسشُ بگیرم یعنی موفقیتی بس بزرگ بود برام.
    کلاس پیانوم عالی بود.
    تونستم اونجوری که می‌خواستم عزیزم رو سوپرایز و خوشحال کنم چی بهتر این که نقشه‌هات طبق برنامه پیش بره؟
    خدا رو شکر اوضاع الان خوبه
    البته یکم ناراحتی هم هست میشه فاکتور ازش بگیرم و بین این همه خبر خوش بهش فکر نکرد :)
    خدایا شادی رو مهمون همیشگی قلب همه کن مهمون چیه؟! امیدوارم شادی صاحبخونه قلب و روزگارتون باشه :)
     
    آخرین ویرایش توسط مدیر:

    بهار قربانی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/08/30
    ارسالی ها
    136
    امتیاز واکنش
    897
    امتیاز
    336
    سن
    31
    محل سکونت
    مشهد
    همه چیز خوب پیش میرفت.
    خوب کمه. معرکه پیش میرفت.
    شش تا رمان نوشته بودم. یه مجموعه داستان کوتاه. دنبال ناشر میگشتم.
    تا اینکه...
    یه اشتباه کردم و با تمام اون بیست نفری که همیشه توی مغزم حرف میزنن درگیر شدم.
    یه کتاب خوندم.
    تو یه روز عجیب، یه کتاب خوندم.
    بوف کور صادق هدایت.
    دیگه اون آدم سابق نشدم.
    قلمم خشک شد.
    با خودم عهد بستم تا یه ایده خوب در حد بوف کور گیرم نیومده هیچی ننویسم.
    برای یکی از رمان هام جلد دوم مینوشتم و دست نگه داشتم.
    زندگی نامه یه آدم جالب دستمه و مدام میپرسه چی شد؟ به کجا رسید؟ ولی نمیتونم بنویسم.
    یه کار قوی میخوام.
    انتظارم از خودم خیلی خیلی بالا رفته.
    دو تا از داستان هام رو ناقص کردم و میخوام تهشون رو عوض کنم.
    یکی از رمان هام رو به کل انداختم بیرون.
    دیشب داشتم یکیشون رو که خیلی دوست داشتم میخوندم و این نتیجه رسیدم که اون هم نیاز به تغییر داره.
    چی شد که اون بیست نفر تصمیم گرفتن لگد بزنن به همه چی تا به یه رویا برسن؟
    اولین داستان قوی نبود که میخوندم. چرا بوف کور؟ چرا سر این کتاب از خود بی خود شدم؟
    چرا؟
     

    N..sh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/28
    ارسالی ها
    1,471
    امتیاز واکنش
    17,064
    امتیاز
    706
    محل سکونت
    وایت لند *_* D:
    بنام مهربون ترینم...
    امروز 4 شنبه 95/12/18 هست و ساعت دقیقا 22:46 دقیقه
    سلام... میشه گفت که امروز یکی از بدترین روزهای زندگیم بود... از همون اولش که با صدای زنگ تلفن از خواب پریدم...اونم ساعت 3 صبح و بعدش هم دیگه خوابم نبرد... لعنت به چنین آدمای مزاحمی!...
    بعدش هم که امروز... چهارمین سالگرد فوت رفیق چندین و چند سالم بود!!!!
    دوست بیچاره ام که روز چهارشنبه سوری 4 سال پیش یه نارنجک خورد توی سرش و درجا فوت شد!!...
    حالم خیلی گرفته ست...اونقدر گریه کردم که چشام کاملا پف کرده...
    قیافم شبیه گودزیلا شده...
    خیلی سخته که با کسی چندین سال دوست باشی و بعد توی یه روز لعنتی اون و از دست بدی!!!!
    حالم از 4 شنبه سوری...یا همون 4 شنبه سوزی بهم میخوره!!!
    یه خونواده عزا دار دخترشون شدن...
    منم که کمتر از اونا سختی نکشیدم خداییش...نمیگم بیشتر...ولی کمتر از اوناهم نبودم!
    درسته که اون آدم لعنتی به جزای خودش رسید اما ........
    بگذریم... امیدوارم حال شماها خوب باشه همیشه...
    خدافظ
     

    فرشته رحمانی

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2015/09/17
    ارسالی ها
    812
    امتیاز واکنش
    6,489
    امتیاز
    571
    سن
    29
    محل سکونت
    تهران
    به نام خدای مهربانی ها

    امروز خوب بود. میخواستم خوبتر باشه ولی نشد...
    یازم به چادرم و دلیل پوشیدنش ایراد گرفتن.
    هرچند این حرف ها اصلا و ابدا باعث نمیشه از خواسته ی قلبم بگذرم اما این کج فهمی های آذاردهنده باعث ناراحتیم میشه .

    سر کلاس انسان شناسی بحث هایی جالبی مطرح شد و نگاه جدیدی نسبت به قرآن پیدا کردم.
    امیدوارم موفق باشم :)
    یکم دلم گرفت، یکم اشکام روون شد، اما الان خوبم :)
    یاعلی
     

    ARAM20

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/01/01
    ارسالی ها
    227
    امتیاز واکنش
    2,484
    امتیاز
    346
    سن
    24
    به نام مهربان تربن مهربان

    امروز روز خیلییییی خوبی بود. از خوب بالاتر ، عالی بود نهههه از عالی هم بالاتر بود. نمی تونم اصلا توصیفش کنم
    امروز پدرم غافلگیرم کرد. بهترین سورپرایز عمرم بود و خواهد بود
    یه طراحی از من و خودش روبروی دریا......
    گرچه اولش با قفل کردن در دستشویی وقتی داخلش بودم اعصابمو خورد کرد ولی با دیدن اون طراحی فقط تونستم با زور بگم: خیلی قشنگه
    بعضی از هدیه ها همیشه تو ذهنت می مونن مخصوصا اگه بدجوری غافلگیرت کنن
    یه پدر همه دنیا یه دختره :aiwan_lightsds_blum:))
    پدرم دوست دارم .
     

    parva99

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/02/12
    ارسالی ها
    51
    امتیاز واکنش
    354
    امتیاز
    186
    سن
    26
    محل سکونت
    دروازه مرگ...
    به نام خدا
    امروز برام روز خوبی بود...مثه روزهای دیگه تو فکره جشن نامزدیم ک حدودا 17روز دیگس بودم...و خیلی خوش حال بودم ک همه ی کارهامو انجام دادم...و فقط باید منتظرش باشم
    اما چند ساعت پیش خبر رسید ک پسر عموم فوت شده...و این برای من فوق العاده یک شوک بود...هر چند سعی میکنم با چرخیدن تو نگاه دانلود بهش فک نکنم..ولی خودمم نمیدونم قرار چی بشه...آه.
    امروز هم گذشت....
     

    ارام***

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2017/03/01
    ارسالی ها
    154
    امتیاز واکنش
    974
    امتیاز
    266
    امروز یه روز خیلی بد بود بهترین دوستام و بابدترین حالت شناختم،وضعیت درسا بد نبود اما ازلحاظ روحی اعضا بگو داغون کرد نمیدونم چجوری توصیفش کنم،تاجنون فاصله کمی ندارم
    فقط یه زره مونده تاروت می بشم خسته شدم
    اما هرچی که بشه من کم نمیارم من آدم کم آوردن نیستم
    آدم دست کشیدن نیستم
    آدم اه وناله کردن از زندگی نیستم اینارومینویسم تایکم خالی بشم نه اینکه دست بکشم از سختی های زندگیم...
     

    N..sh

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/12/28
    ارسالی ها
    1,471
    امتیاز واکنش
    17,064
    امتیاز
    706
    محل سکونت
    وایت لند *_* D:
    بسم الله الرحمان الرحیم
    امروز سه شنبه، 95/12/24 ساعت 11:19
    سلام... باورم نمیشه که امروز انقدر خوب بود.
    دلم میخواد با صدای بلند داد بزنم( خـــــــــــــدایا شکــــــــــرت!!)
    امروز عالی بود... امروز با وجود اینکه مجبور شدم برم مدرسه و کلا توی کلاسمون 15 نفر بیشتر نبودیم، عــــــــــــــالـــــــــــــی بود.

    ...
    امروز با تموم بیکاریهاش خیلی خوب بود..
    وقتی که من و مهسا و حنانه و...توی کلاس با آهنگ پیرن صورتی قر میدادیم و فارغ از هر چیزی بودیم...
    وقتی که هیچکس باهامون کار نداشت و خیلی بهمون خوش گذشت....
    من عاشق امروزم...
    من عاشق امروزم و سعی کردم فراموش کنم که امروز سالگرد حقیقی مرگ اون یکی دوستم بود...
    و موفق شدم؛... چون من اشکهام و همون هفته ی پیش براش ریختم.....و سردرد سختی هم گرفتم...اما گذشته دیگه تموم شده...من این و فهمیدم و لحظه به لحظه ی امروز و زندگی کردم...
    و خدا رو شکر میکنم که مردم اونقدری فهم و درکشون بالا هست که دیگه خطر جدی ای توی بیرون تهدیدمون نمیکرد...
    حداقل توی جایی که من زندگی میکنم... به جز چندتا ترقه ی ریز،.. چیز دیگه ای پرتاب نشد....
    و همسایه هامون توی حیاط مراسم از آتیش پریدن و اجرا کردن...
    خدایا این شادی ها رو از ما نگیر........ آمین!..
    برای شما هم اوقات و سال و ایام خوبی رو آرزو میکنم.... پیشاپیش سال نو مبارک.... :aiwan_light_heart::aiwan_light_heart::aiwan_light_heart:
     
    وضعیت
    موضوع بسته شده است.

    برخی موضوعات مشابه

    بالا