+چه خبره چرا انقدر سرو صدا می کنین؟؟
-داریم برای چهارشنبه سوری برنامه ...
شنیدن کلمه ی چهار شنبه سوری کافی بود تا توجهی به ادامه ی صحبت های دخترک پرحرف نکنم.چهارشنبه سوری آخرین چهارشنبه ی سال که همه با شادی فراوان آن را جشن می گرفتند.اما من چه؟؟آیا واقعا می توانستم فراموش کنم؟؟آیا می توانستم خاطرات برادری را که روی دستانم جان داد را به پسنوی ذهنم هدایت کنم؟؟نمیشد به ولله که در توانم نبود برادری را که برای سهل انگاری سهیل پسر عمویم روی دستانم جان داد به فراموشی بسپارم.اگر آن شب سهیل ترقه هارا در انباری خانه ی پدربزرگ پنهان نمی کرد ، اگر سروشم برادر عزیزم به انباری نمی رفت تا برای آتش درون حیاط هیزم بیاورد شاید این چنین فامیل از هم پاشیده نمیشد و یک نفر در خاک و دیگری از فامیلی که بی حد و اندازه دوستشان داشت طرد نمیشد و امان از این ای کاش ها که زخم می زند و دل می سوزاند.
-داریم برای چهارشنبه سوری برنامه ...
شنیدن کلمه ی چهار شنبه سوری کافی بود تا توجهی به ادامه ی صحبت های دخترک پرحرف نکنم.چهارشنبه سوری آخرین چهارشنبه ی سال که همه با شادی فراوان آن را جشن می گرفتند.اما من چه؟؟آیا واقعا می توانستم فراموش کنم؟؟آیا می توانستم خاطرات برادری را که روی دستانم جان داد را به پسنوی ذهنم هدایت کنم؟؟نمیشد به ولله که در توانم نبود برادری را که برای سهل انگاری سهیل پسر عمویم روی دستانم جان داد به فراموشی بسپارم.اگر آن شب سهیل ترقه هارا در انباری خانه ی پدربزرگ پنهان نمی کرد ، اگر سروشم برادر عزیزم به انباری نمی رفت تا برای آتش درون حیاط هیزم بیاورد شاید این چنین فامیل از هم پاشیده نمیشد و یک نفر در خاک و دیگری از فامیلی که بی حد و اندازه دوستشان داشت طرد نمیشد و امان از این ای کاش ها که زخم می زند و دل می سوزاند.