داستانک کاربران مجموعه داستان های کوتاه همه ما دیوانه ایم|Charis کاربر انجمن نگاه دانلود

  • شروع کننده موضوع Charis
  • بازدیدها 349
  • پاسخ ها 3
  • تاریخ شروع

Charis

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/10/24
ارسالی ها
218
امتیاز واکنش
844
امتیاز
296
بسم الله
نام مجموعه: داستان های مینیمال همه ما دیوانه ایم
نام نویسنده: Charis
نام داستان ها:
۱.
شاید منی دیگر
۲.حرفه ای
۳.سورپرایز

images
 
آخرین ویرایش:
  • پیشنهادات
  • Charis

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/24
    ارسالی ها
    218
    امتیاز واکنش
    844
    امتیاز
    296
    امروز هم رفت,رفت به همان کافه ی لعنتی,همانی که گارسونش موهایش را مثل دخترهای جوان بلند کرده و همیشه لبخند احمقانه ای به لب دارد, امروز سرتا پا سفید پوشیده شاید بخواهد...نه نمیتوانم قبول کنم که به من خــ ـیانـت کند میدوم سمتش دست دراز میکنم تا پر شالش را بگیرم,دستم نرسیده به شال فریاد میکشم اما توجهی نمی کند و من میمانم و یک در بسته
    گاهی خودم هم یادم میرود که هنوز مرده ام...
     
    آخرین ویرایش:

    Charis

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/24
    ارسالی ها
    218
    امتیاز واکنش
    844
    امتیاز
    296
    +جا داره اولا تشکر کنم از خانواده عزیزم که با لارج بودن زیاد باعث انتخاب این حرفه شدند ، دوما همسر عزیزم که با زیاده خواهیش باعث پیشرفتم در این حرفه شدند و در آخرهم برای برادرم که خواست جا پای من بگذاره و نتونست متاسفم که مراسم امروز رو از دست داد
    -حرف دیگه ای نمونده؟
    +نه
    -اعدامش کنید
     

    Charis

    کاربر نگاه دانلود
    کاربر نگاه دانلود
    عضویت
    2016/10/24
    ارسالی ها
    218
    امتیاز واکنش
    844
    امتیاز
    296
    ساعت 3 ظهر بود که تلفن خانه زنگ خورد:
    +الو مامان؟
    -بفرمایید
    +منم مامان..تا یه هفته دیگه بر میگردم ایران،بالاخره ازش جدا شدم،به بابا نگو واسش سورپرایز دارم
    -نیازی نیست بابات چند ساله سر تا پاش سورپرایزه
     

    برخی موضوعات مشابه

    پاسخ ها
    61
    بازدیدها
    15,588
    پاسخ ها
    0
    بازدیدها
    538
    پاسخ ها
    45
    بازدیدها
    2,887
    پاسخ ها
    32
    بازدیدها
    2,036
    بالا