رقـ*ـص های فرهنگ های پیش از مسیحیت

...zαнrα...*

کاربر نگاه دانلود
کاربر نگاه دانلود
عضویت
2016/09/16
ارسالی ها
3,488
امتیاز واکنش
30,283
امتیاز
913
محل سکونت
تبــــ❤️ـــریز
می‌توان از روی قرائن و شواهد گفت كه انسان‌های پیش ازتاریخ نیز می‌رقصیدند. تصویری داریم از نقاشیهای غارهای فرانسه كه قدمت آن به ده هزار سال پیش می‌رسد موضوع آنها رقـ*ـص‌های جنگی و شمنی است. اما به سبب قلت شواهد از این رقصها چندان آگاهی در دست نیست.
بر اساس آنچه از فرهنگ‌های پیش از تاریخ در مراحل مختلف پیشرفت (از لحاظ وسایل زندگی و ابزار و اسلحه) به دست آمده نشان می‌دهد كه می‌توان آنها را با قبایل بدوی امروزی جهان مقایسه كرد و همانند گرفت. بدین شیوه می‌توان درباره رسوم و عادات و وسایل كشت و كار و زندگی و اجتماع و جنبه‌های گوناگون زندگی ایشان تاكنون به دست ما رسیده است متعلق است به فرهنگ بزرگ مدیترانه‌ای كه پیش از مسیحیت بوده است.

مردم باستانی كلده رقـ*ـص را در مراحل آموزش به كار می‌بردند و نیز ایشان را نخستین مردمی ‌می‌دانند كه به علم ستاره‌شناسی پرداختند و آن را به وسیله باله‌هایی سنبولیك و علائمی ‌می‌آموختند. شاون می‌نویسد كه بر روی دشت بشقاب گونه ای در بیرون یكی از بزرگترین شهرهای ایشان مردم در روزی معین فراهم می‌آمدند. هر فرد بالغی در پرستشگاهی كه به نام ستاره ای كه در طالع او بود ودر زمان سیطره و چیرگی آن به جهان آمده بود می‌رفت. آنگاه افراد با صفهای خاص و حركات معینی همچنانكه سنج‌ها و شیپورهای مفرغی همراه داشتند به تقلید از گردش ستارگان و كودكان از ارتفاعات پیرامون به تماشا می‌پرداختند.
بسیاری از این عوامل پایكوپی با آنكه نمی‌توان میان فرهنگ كلده و فرهنگ سرخ پوستان امریكای شمالی و مركزی از نظر زمان و مكان مشابهتی یافت باز همانندیهایی در ساختمان این رقصها موجود است.
سومریان كهن از لحاظ موسیقی فرهنگی قوی داشتند و در هزاره سوم پیش از میلاد این مردم چنگ و نی و‌ هار و طبل می‌ساختند كه بعضی از آنها به بابلیان و آشوریان به ارث رسید. در سومر گونه ای رقـ*ـص مقدس به شیوه‌های گوناگون اجرا می‌شد، در یكی از این شیوه‌ها گروهی خواننده با وقار خاصی راه می‌افتادند و شاید دور مذبح می‌گشتند و مطابق آهنگ مذهبی كه با فولوت نواخته می‌شد گام بر می‌داشتند. در شیوه دیگری رقاصان در برابر محراب یا شئ مقدس دیگری به عنوان پرستش به خاك می‌افتادند.
در آشور قدیم بسیاری از آثار یافته شده كه مردان و زنان را در پایكوبی نشان می‌دهد و چنین می‌نماید كه رقـ*ـص در میان ایشان رسمی ‌دینی و نیز اجتماعی بوده است. گروههایی كه به رهبری مردان چنگ نوازگام بر می‌داشتند كشیده شده است و چنین آمده است كه در برابر آتش افروزان و پر شعله عشتاروت بانو خدای باروری كه هر بهار مراسمی‌ به افتخار آن برگزار میشد رقاصان بسیار مـسـ*ـت از باده لعلگون با كاردها و دشنه به پیروی از آهنگ نواخته شده با طبلها و سنجها و ابواها خود را زخمی‌ می‌ساختند و پاره پاره می‌كردند. در بابل نیز وجود رقصهای پرستشگاهی تائید شده است. در الواح آشور بانیپال آمده است كه در یك ضیافت مذهبی رقاصان به رقـ*ـص حلقه پرداختند كه با موسیقی همراه بود و دور بت اعظم گشتند.



رقـ*ـص در مصر باستان
ولی در مصر قدیم كه تمدنی پدید آمد كه چهار هزار سال برپا ماند رقـ*ـص نخستین بار به اوج شكوفایی رسید و در بسیاری آثار نقاشی دیواری و كنده كاری و در نوشته‌های هیروگلیف نمودار شده است.
فرهنگ مصری بغرنج و پیچیده بود و در ستاره شناسی و هندسه و مجسمه سازی و معماری و مهندسی به درجات عالی رسید و نخستین تمدنی بود كه از پاپیروس استفاده كرد و روش پارچه بافی را ابداع كرد. همچنین طبقات اجتماع را پی افكند مشتمل برخاندان سلطنتی و كارگران و روستائیان و بندگان و زطقه پر نفوذ روحانی و در دورانهای دودمانی اخیر دسته‌های نوازندگان حرفه‌ای.
شاون می‌نویسد در مصر كه روحانیان قدرت كامل داشتند، رقـ*ـص وسیله عمده تظاهرات دینی شمرده می‌شد. احكام پنهانی و راز گونه اساطیر مصری كه بر اساس طغیان سالانه رود نیل و فروكش كردن آن استوار بود، در رقـ*ـص‌های سنبولیك نمایان می‌گشت. در این رقصها موضوع اساسی دین مصری كه بر كشته شدن و مثله شدن ازیریس و نهان ساختن اندام‌های او در بخشهای سراسر این جهان و به جستجو پرداختن خواهرش كه زن او نیز بود تا آنها را بیابد و به خاك بسپارد قرار داشت «در پرستشگاه‌ها به شیوه غم‌انگیز نمودار می‌شد و بدینگونه به جوانان درس دین می‌آموختند.»

در مصر قدیم شیوه‌ای پر تفضیل وجود داشت كه پشت سرش با مرگ و رستاخیز و تولد نو آنچنانكه گفتیم بستگی داشت و اینها با بعضی شهرهای مقدس بر حسب موضوع داستان ارتباط می‌یافتند. بر مبنای این رسوم رقاصان تعلیم دیده كه همواره در انجام دادن آداب دینی می‌رقصیدند پیدا نشدند. مقصود عمده ایشان همانا بر سر لطف آوردن خدایان و به صحنه آوردن جستجوی پیكر بی‌جان ازیریبس و رستاخیز او به وسیله رقـ*ـص و موسیقی و سرود و آواز بود. این رقصها با آداب مربوط به تخم افشاندن و كاشن و برداشتن محصول بستگی فراوان داشت. كرشتاین می‌گوید كه هر سال نمایشنامه عرفانی یا غم انگیز مزبور در آبیدوس در مراسم دینی اجرا می‌شد و یك روحانی یا رقاص درجه یكی همه قهرمان و كسان نمایش این افسانه را مجسم می‌ساخته. این روحانی را گروهی بزرگ ازرقاصان در كار نمایش دسته جمعی كمك می‌كردند.
رقصهای دینی دیگر شامل جشنهای سنتی بود كه به افتخار گاو آپیس كه از پر قدرت‌ترین خدایان مصری است برپا می‌شد. برای انجام دادن این رسوم گاوی را برمی‌گزیدند در حوزه قدرتش كه آپیوم خوانده می‌شد پر می‌كشیدند و كاهنانی یا مادینه كاهنانی كه پرستار او بودند رقصهای رازگونه انجام می‌دادند و در آنها ماجرای خدایی كه گاو آپیس تصویر زنده او بود مجسم می‌ساختند. در رژه‌های داخل و خارج پرستشگاه كه با رقـ*ـص ستارگان بود كه توسط كاهنان در پرستشگاه اجرا می‌شد بی‌حضور تماشاگر. این آیین مانند رسوم مردم كهن كلده بر اساس حركات منظومه شمسی برای مصریان اهمیت فوق‌العاده داشت و آنان را متوجه تنظیم آبیاری می‌كرد.
از آنجا كه مردم مصر سخت دربند موضوعات زندگی و مرگ بودند و برای برانداختن مرگ با جاودانی ساختن پیكر بزرگان به خاك سپرده فوق‌العاده كوشش می‌كردند مراسم و آداب تدفین در نظر ایشان اهمیتی فراوان داشت. به هنگام تدفین كسان برجسته و بزرگان مردی كه در نمودار ساختن مطالب با اشاره و اطوار مهارت داشت به لباس متوفی در می‌آمد و روی خود را با ماسكی می‌پوشانید كه بسیار شبیه بصورت مرد در گذشته بود و پیشاپیش مشایعین جنازه راه می‌افتاد. همچنانكه دسته سوگواران به پیش می‌رفت رقـ*ـص پانتومیم می‌كرد تا كارهای برجسته متوفی را در زندگی‌اش از آغاز تا انتها مجسم سازد.

اما این گونه موضوعات تنها مضمون نمایشهای رقـ*ـص رقاصان مصری نبود. آنان به ورزش و آكروباسی و انواع مختلف تفریحات می‌پرداختند و اركسترهای پرسازی داشتند با سنج‌های برنجین و تنبور و آلات ستخوانی و طبل و نی و قاشقك و وت و دیگر آلات سیمی‌ و كوبی. دسته‌های زنان نوازنده و رقاص به پرستشگاه وابسته بودند و خاندان‌های سلطنتی هم دسته‌های تفریحاتی خاص داشتند كه در روزهای مقدس و در مجالس مهمانی و جشن انجام وظیفه می‌كردند. به بندگان رقـ*ـص و موسیقی می‌آموختند و در زمان دودمان‌های اخیر طبقه‌ای حرفه‌ای از ایشان پدیدار شد كه استقلال داشتند و نه بنده اشراف بودند و نه وابسته به پرستشگاه. كرستاین مثلهایی از رقـ*ـص مصری در دورانهای مختلف به دست می‌دهد:
از زمان نخستین دودمان (در حدود 3000 پ . م) كنده‌كاری چوبی مانده است كه سمتی شاه را هنگام رقـ*ـص به همراه موسیقی حاصل از آلات ساده نشان می‌دهد.
ماموری از طرف آساشاه (در حدود 2400 پ.م) از سرزمین دوردست یك رقاص كوتوله آورد كه مردم مصر او را از جهان ارواح می‌پنداشتند. این گونه رقاصان كه كار دلقك و شوخ طبعان را می‌كردند هواخواه بسیار داشتند و یك مجسمه كوچك عاج از یك كوتوله به هنگام رقـ*ـص در موز متروپولتین نیویورك از 1950 پ. م مظبوط است.
نقش‌های برجسته دیواری در غزه (در حدود 1580 - 1150 پ .م) دختران تنبور به دست و قاشقك نواز را نشان می‌دهد كه با انگشت حركاتی مفهوم دار می‌كنند. اندك اندك عادت بر این جاری شد كه رقـ*ـص حرفه‌ای و شغلی شود و در مهمانی‌های خصوصی شام رقاصان را دوت می‌كردند. باآنكه طبقات بالا زمانی رقـ*ـص می‌كردند كم كم دست از آن برداشتند و آن را به بندگان یا رقاصان مزدور بسیار ماهر واگذاشتند. به گفته كورت زاخس هیچ یك از «تصاویر رقـ*ـص یا آثار نوشته خبری از یك رقـ*ـص حقیقی اجتماعی نمی‌دهد» كه در آن اشراف شركت داشته باشند. اما رقـ*ـص به عنوان تفریح همچنان برای همه طبقات محبوب ماند. در زمن دودمانهای اخیر در شهرهای بزرگ مانند ممفیس یا اسكندریه گروههای كوچكی از بازیگران دوره گرد صامت كه با اشاره اطوار سخن می‌گفتند و اكروباتها در میدانهای عمومی‌ بی مقدمه و ارتجالاً به دادن نمایش می‌پرداختند.

رقـ*ـص مصر باستان از روی واقعیت چگونه بود؟ بسبب شیوه ساده تجسم شكلها در نقشهای برجسته و نقاشی نمی‌توان به آسانی پی برد كه كیفیت اداها و اطورهای رقاصان چگونه بوده است. اما چنین نمی‌نامید كه حركات از حالت و حركات مختلف رقـ*ـص به خط هیروگلیف بر جای مانده است. بعضی حركات نمودار معلق زنی در هوا است و یك نقش برجسته دیواری از 1500 پ .م گویا حركتی آكروباسی مانند فرو افتادن و معلق زدن و مانند آنها بسیار رایج بود. رقاصان گاهی تنها و گاهی در گروه‌های دو یا سه نفری می‌رقصیدند و كمتر با گروههای بزرگتری هنرنمایی می‌كردند.
اكنون ببینیم كه تاثیر مصر در گسترش رقـ*ـص چه بوده است. بیگمان تثیر مصر در رقـ*ـص در حدود قلمرو آنچه در مذهب و دین جرا می‌شد و آنچه درمیان مردم یا دربارها برای تفریح خاطر كسان معمول می‌گشت محدود بود. وسعت و گوناگونی حركات رقـ*ـص و نیز پدیدار شدن طبقه رقاص در سازمان اجتماعی روزافزون مصر نیز اهمیت دارد. شك نیست كه مصر با پراكنده ساختن فرهنگ خویش درسراسر مدیترانه اثر فراوانی در رقـ*ـص داشت. حتی در ماورای مدیترانه در قادسی هم رقـ*ـص مصری رواج یافت. ‌هاولاك الیس می‌نویسد:
نیل و قادوسی بدینگونه دو مركز رقـ*ـص كهن بودند و مارشال از هر دو این مراكز بدان سبب اینكه رقاص به روم صادر می‌كردند یاد می‌كند.



رقـ*ـص در میان عبرانیان باستان
در عین اینكه از عبرانیان باستان نه نقش برجسته دیواری مانده و نه نقاشی دیواری، بسیاری اشارت به رقـ*ـص در عهد عتیق وجود آن را در میان ایشان مسلم می‌دارد. وجود اشارات فراوان در كتاب مقدس نشان می‌دهد كه رقـ*ـص بسیار مورد احترام بوده است و معمولا در جشنها و پیروزی‌ها از آن بهره می‌گرفتند:
«و داود با تمامی ‌قدرت خود بحضور خداوند، رقـ*ـص می‌كرد.» (كتاب دوم سموئیل 6 آیه 14)
« آنگاه باكرها برقص شادی خواهند كرد.» ( ارمیا بابا 31 آیه 13).
« نام او را با رقـ*ـص تسبیح بخواند. با بربط و عود وا را بسرایند.» (مزمور 149، آیه3).

در سراسر كتاب مقدس از این گونه اشارات فراوان است. هنگامی‌ كه پسر مسرف به خانه بازمی‌گردد او را با «موسیقی و رقـ*ـص» خوش آمد گفتند تا نشانه‌ای باشد از آتشی و خوشی. چون داود جلیات را كشت چنین آمده است كه «آیا این داوود پادشاه این سرزمین نیست؟ آیا آنان برای یكدیگر رقصان درباره او نمی‌خواند و نمی‌گفتند كه سائول هزارها كشت ولی داود دهها هزارها؟» در سفر خروج آمده است كه پس از گدشتن از دریای سرخ زنان و از جمله مریم نبیه خواهر‌ هارون دف به دست رقصیدند. پس از پیروزی بسمه بر هولو فرتس چنین آمده است كه بر سر بسمه و كنیزانش حلقه زیتون گذاشتند و «او در پیشاپیش مردم رقصان می‌رفت و زنان به دنبالش می‌امدند.» و چون اسرائیل از دشمنان و جنگ و اسارت اندوهناك شد چنین آمده است كه «شادی دل ما منقطع ده و رقـ*ـص ما به سوگواری تبدیل گشته است.»



رقصهایی كه یهودیان روزگار كهن می‌كردند چگونه بود؟
چند گونه از آنها در عهد عتیق توصیف شده است. یكی رقـ*ـص دایر‌هوار یا حلقه‌ای كه رقصی است در پیرامون گوساله زرین در سفر خروج باب 33 آیه‌های 6 و 19 آمده است. در عباراتی آمده است كه چگونه داوود تابوت خداوند را به شهر خویش با دسته‌ای شادی كنان برد. در راه جای به جای می‌ایستاد تا قربانی بگذارند و با تمامی ‌دل در برابر خداوند و تابوتش برقصد.
رقصهای دیگری چون رقـ*ـص جهش و چرخش كه غالبا در جشنها اجرا می‌شد توصیف شده است. در عبارات دیگری هم از رقـ*ـص برای خدمت الهی و روحانی یاد شده است. گو اینكه در احكام موسی هیچ اشاره‌ای به موسیقی برای خدا نشده است.
شاید نخستین عبرانیان سخت تاثیر دین و رسوم پرستشگاهی مصریان در زمان چهارصد سالی كه در آنجا بودند قرار گرفته باشند به راستی كه رسوم و آیین یهود هر گاه كه آن مردم در میان مردمی ‌قرار می‌گرفتند كه رقـ*ـص را در پرستش از اهم واجبات می‌دانسته زنده می‌گشت. سندری و نورتون می‌نویسند:

در هر دو این رقـ*ـص‌های دسته جمعی به هنگام راه رفتن همچون آیین دینی تلقی می‌شد. جشنهای ملی همه شامل رقـ*ـص بود. جشن برداشت محصول را این هر دو ملت با رقـ*ـص‌های وفور نعمت و فراوانی برگزار می‌كردند و كشاورزان اسرائیل مانند كشاورزان مصری با شاخه‌های خرما و بید می‌رقصیدند... حتی اعتقاد مصریان كه خدایان نیز خود در رقـ*ـص‌ها شركت می‌كنند در افكار یهود نظایری دارد...
سندری و نورتون برای نمودار ساختن اینكه عبرانیان باستان به هر بهانه‌ای چه مقتضیات زندگی روزانه و چه مواقع مهم و برجسته اجتماعی می‌رقصیدند گویند كه عبرانیان برای رقـ*ـص دوازده واژه داشتند.
اما لغت عبری كه بسیار به كار می‌رفته عبارت بود از Hul یا Hil ‌به معنی «چرخیدن». زاخس این را به «گشتن» تعبیر می‌كند كه هم به معنی گردش دادن شمشیر است دایره‌وار و هم به معنی گردباد است. از این واژه لغتMahalia است یا به قول مردمان امروزی Mahalia است كه نامی ‌است برای دختران). دست كم دو مزور در مطلع خویش دستوری برای رقـ*ـص دارند. لفظ جالب توجه دیگر Pasah است كه به دو معنی آمده است، یكی «گذشتن» و دیگری «دست نزدن» (Pesah همانا عید فصح است) و «شلیدن» یا «رقـ*ـص به گام شلان». بعضی از دانشمندان كتاب مقدس چنین اندیشیده‌اند كه نام عید فصح شاید از رقـ*ـص بود.
كه با گام و شیوه شلان می‌كردند و دراوایل بهار كه از كهن‌ترین جشنهای عبرانیان انجام داده می‌شده است.

گذشته از آیین راه‌پیمایی دسته جمعی یا رقـ*ـص یا رقـ*ـص‌هایی چرخشی و دایره وار یا رقـ*ـص‌های جشن از رقـ*ـص در موارد دیگری بهم گرفته می‌شد كه بعضی از آنها در سراسر تاریخ یهود به كار آمده و باقی مانده است. در روزگار پیشین رقصهای عروسی انجام داه می‌شد و صدها سال بعد درقرون وسطی هم رسم بر این بود كه طرف عروس تا حجله زفـ ـاف برقصند. حتی رابی‌ها و روحانیون پروقار و سنگین هم در مراسم عروسی با شادی می‌رقصیدند و شاخه‌های زیتون به دست می‌گرفتند. با آنكه رقـ*ـص‌های مختلط درفرهنگهای بت پرستان عمومی ‌بود ولی عبرانیان زن و مرد را از هم به هنگام رقـ*ـص دینی جدا می‌كردند. رابیهای قرون وسطی تنها به كسانی كه بسیار خویشی نزدیك داشتند (مانند شوهر و زن و برادر و خواهر و پدر و دختر) اجازه رقصیدن با هم را می‌دادند. در این دوران‌های اخیر در اروپای شرقی یهود بسیار متعصب فقط اجازه می‌دادند كه مردان در بعضی از رسوم مذهبی برقصند.
با آنكه در عهد عتیق یادی از رقـ*ـص‌های سوگواری و به خاك سپردن نشده چه بسا كه این رقصها را یهودیان در روزگار باستان داشته‌اند. بی‌گمان آنها را به روش مصریان با دیگر مردم پیرامون انجام داده‌اند.
حتی درمیان یهود اسپانیا و پرتاقل هنوز آیین خاك سپردن با گذاشتن تابوت بر زمین و سرودن دعا رایج است كه دلیل است بر اینكه یادگاری است از رقـ*ـص‌های راهپیمایی همراه با رقـ*ـص به هنگام تشییع جنازه.
بدینگونه ملاحظه می‌فرمایید كه عبرانیان باستان دلبستگی و احترامی ‌برای رقـ*ـص داشتند. اما بعضی محرمات كم كم ظهور كرد. در احكام موسی از رقـ*ـص ذكری نشده است. مردان و زنان دربعضی رقصها اجازه شركت با هم نداشتند. سرانجام باید گفت كه میان رقـ*ـص‌های مقدس و آنها كه به رسوم و آیین بت پرستان بود (آنچنانكه رقـ*ـص گرداگ گوساله زرین چنین بود)، به تمیز و تشخیص قایل شدند. این تشخیص و جدایی كه به دست یهود صدر اول كه از نخستین گروندگان به توحید بودند صورت گرفت توسط مسیحیان در قرون بعد سخت‌تر و شدیدتر گشت.



رقـ*ـص در یونان باستان
یونانیان قدیم هم مانند مصریان و عبرانیان احترام فراوانی به رقـ*ـص می‌گذاشتند. درباره قدمت آن فرضیه‌هایی بیان می‌داشتند و آن را از الهامات الهی می‌دانستند. به نظر آنان چنین می‌رسید كه ستارگان و سیارات در آسمان گونه‌ای رقـ*ـص كیهانی و افلاكی می‌كنند و به راستی كه اورنیا اربـاب و انواع ستاره‌شناسی از موزه‌ها و حامی ‌و پشتیبان رقـ*ـص بود. لاولر می‌گوید كه به زعم یونانیان خدایان پدر رقـ*ـص بودند و همه الهامات و نبوتاشان در ادب و هنر به صورت رقـ*ـص نمودار شده است در كتاب نوامیس افلاطون آمده است كه رقـ*ـص نخست از خواهش و میل جوانان به جنباندن تن برای ابراز هیجان و شور به ویژه شادی و طرب آغاز شد. سپس افلاطون می‌گوید كه احساس آرمانی و ضرب و ریتم پدیدار می‌سازد هدیه خاص خداوندان است.
یونانیان رقـ*ـص را واقعاً یك پدیده مجزا و جداگانه نمی‌دیدند. آن را بسیاری انواع بروزات هیجانی یكی می‌دانستند. بنابراین لغت orcheisthai كه به رقصیدن ترجه می‌شود در واقع به معنی حركات آهنگین است اعم از حركت پا و دست و سر و چشم و سرتاسر تن و حتی به معنی راهپیمایی و بازی و شعبده‌بازی و پرش و آكروباسی آمده است. همچنانكه رقاصان مصری آكروبات هم بودند. لغت دیگر یونانی Mousike یعنی «هنرموزها» متضمن موسیقی و شعر و رقـ*ـص بود كه به نظر یونانیان قدیم اینها همه اجزای یك واحد شمرده می‌شدند.

منابع حصول اطلاع از رقـ*ـص یونانی بسیار است. از آن جمله است لغات سرودها و آوازهایی كه برای رقـ*ـص سروده و نوشته شده است و اشعار (از جمله حماسه‌های بزرگ هومر) و آثار فیلسوفان و بسیاری آثار مورخان و مقاله نویسان رومی ‌در آثار باستان شناسی مانند مجسمه‌ها و نقشهای برجسته دیواری و كنده‌كاریها و نقاشیهای دیواری مناظری از رقـ*ـص دیده می‌شود. بسبب اشارات خاصی كه در آنها به كار رفته و به علت آنكه با واقعیت مطابقت ندارند بیشتر این آثار نتوانسته‌اند ما را به سوی حركات و اطوار رقـ*ـص یونانی رهبری كنند. ضمناً دانش ما بر موسیقی كه همراه رقـ*ـص نواخته می‌شد در این عصر بسیار كهن سخت ناچیز است.
كهن ترین اشاره به رقـ*ـص در این منطقه دریای اژه همانا رقـ*ـص‌هایی است كه در جزیره كرت از حدود 3000 تا 1400 پ.م اجرا می‌شده است. كاوشهای باستان شناسی در كنوسوس پایتخت كرت و جاهای دیگر این جزیره آثاری به دست داده است كه در آنها مردم را به هنگام انجام دادن بازی‌ها و ورزشها و رقصها و نوختن موسیقی به انواع مختلف حالات نشان داده است.
یكی از كهن ترین رقصها رقـ*ـص كورتس نام داشت كه عبارت بود از رقـ*ـص مردان با جست و خیز و فریاد و چكاچاك اسلحه. رقصهای جنگی دیگر نیز رقـ*ـص‌های دایره‌وار ساده و رقصهای زنانه و رقـ*ـص‌های با ماسك و سر حیوانات و رقـ*ـص‌های باروری كه حرکاتی نظیر «معلق زدن به جلو و عقب و جهش و پرش و لگدهای تند و بر روی سر ایستادن و با دست راه رفتن و خم شدن به سوی عقب و خود را به صورت چرخ در آوردن» بود»، وجود داشت. لاولر می‌گوید که چنان حركات این رقصها دشوار بود كه اجراكندگان آنها می‌بایستی پرورش و تعلیم شدید و سخت دیده باشند و باید گفت اینان رقاصان حرفه‌ی بودند. گو اینكه افراد خاندانهای سلطنتی هم در رقـ*ـص شهرت داشتند.
یك رقـ*ـص مشهور كرت باستان عبارت بود از رقـ*ـص «ماز» یا «لابیرنت» كه به سبب حركات در هم رفتن و پر چرخش آن تصور می‌شود كه آن بر اساس نقشه كاخ مینوس در كنوسوس ساخته باشند.
باری رقـ*ـص‌های رنگارنگ و چشمگیر كرت گویا در رقصهای یونانی میسنی كه در عصر مفرغ در سرزمین اصلی یونان پدیدار شدند موثر بوده است.

این مردم نیرومند و هوشمند جنگاور در بلندیهای كوهها دژها و استحكاماتی ساخته بودند كه تسخیر ناشدنی بود و آنگاه بر شهرهای مردم كرت و دیگر همسایگان خویش مانند ترواها در آسیای صغیر تاختند. فرهنگی را كه هومر در ایلیاد و اودیسه توصیف كرده است از آن مردم اخیر بود. درچند عبارت این آثار هومر مضمون‌هایی از چگونگی رقـ*ـص میسینیان آمده است. در اودیسه چنین آمده است كه اولیس پس از كشتن خواستگاران همسرش به تلماك می‌گوید كه خدمتكاران را فراهم آورد و رقصی پرشادی و خوشی در كاخ برگزار می‌شود با طنین و آوای فراوان.
در سرود هیجدهم ایلیاد آنجا كه هومر از اسلحه و زره آشیل توصیف می‌كند تصویر جانداری كه از رقـ*ـص به دست داده شده است. بر روی سپر سه منظره رقـ*ـص نمودار شده بود. یكی از اینها میدانی را نشان می‌دهد كه جوانان از دختر و پسر در آن می‌رقصند و دست به دست هم داده‌اند.
دختران جامه‌های نرم پنبه‌ای و مردان ردای خویش بافت بر تن داشند كه از آغشتگی به چربی درخشان می‌نمود. دختران كمربندهای زیبا بسته و مردان دشنه‌های زرین به كمربندهای سیمین آویخته بودند. با پاهای استوار و پر مهارت و سبك و آهسته آنچنان كه سفالگری در كنار چرخ خویش نشسته آن را برای بازدید می‌گشاید می‌دویدند و سپس بار دیگر به صف درآمده می‌دویدند تا به هم برسند. گروه انبوهی در پیرامون ایستاده و از تماشای این مظره لـ*ـذت می‌بردند در میان ایشان نوازنده‌ای پر شور و حال چنگ می‌نواخت و از میان گروه رقاصان دو تن آكروبات می‌چرخیدند.
زمانی كه یونان به دوران تمدن كهن خویش پای نهاد دیگر یونانیان حیوانات را مانند گذشته پرستش نمی‌كردند. در عوض گروهی از خدایان را به شكل مردان و زنان می‌پرستیدند اساطیر بسیاری درباره این خدایان پرداخته بودند و هر یك صفات و نیروها و رسوم خاص داشت. بدینگونه رسوم باروری را غالباً به دیو نیزوسگویا از ساتیرها در جشنواره، آدمیان پست بز می‌پوشیدند. لغت یونانی برای بزtagos است و رقـ*ـص بزی معمول در قرن ششم پ.م در Tragoedlk یا «آواز بز» به صوت مسابقه درآمد.
بدین گونه لغت تراژدی مرسوم شد. اما لغت Orchestra نخست به معنی محل رقـ*ـص دایره وار در نمایشخانه و تئاترها بود.
در میان خدایانی كه برای ایشان رقـ*ـص و جشنواره اجرا می‌شد آپولون و خواهرش آرتمیس در پرستشگاه دلف در جزیره دلوس در دریای اژه بودند. گویند آپولون و هكات و دمتر و پرسفوننیز رسوم و آداب پرستش خاص در جشن‌های مختلف سال داشتند.
یكی از موادر بسیار رایج دریونان باستان در كار آموزش بود. فیلسوفان بزرگ یونان این هنر را بسیار سفارش می‌كردند و آن را برای سلامت تن و روان ضروری می‌دیدند. ارسطو آموزش رقـ*ـص را در مرحله‌ای از موسیقی و ژیمناستیك و سقراط را مرحله‌ای از موسیقی و ژیمناستیك و سقراط سفارش می‌كرد كه رقـ*ـص را با گشایش و گسترش بیشتری تعلیم دهند و می‌گفت آنانكه خدایان را با رقصهای زیبا سپاس می‌گذارند در جنگها نیز پیشرواند. افلاطون می‌نویسد «آموزش خوب همانا خوب آواز خواندن و خوب رقصیدن است.» و توجه بسیاری به اهمیت رقـ*ـص در آموزش و پرورش در رساله «نوامیس» او مبذول شده است. تاكید می‌كرد كه دو نوع رقـ*ـص و وسیقی وجود دارد، ‌یكی شریف كه مربوط است به زیبای و شایان ستایش و احترام و یكی هم ناشریف كه از آنچه پست و سفله و زشت است پیروی می‌كند. همه كودكان و پسران و دختران را از خردی با موسیقی و رقـ*ـص شریف تعلیم می‌دهد و ایشان را با مسابقات تشویق می‌كند... به ماموران قدرت مطلق می‌دهد كه از مدرسه‌ها و نمایشهای عمومی ‌همه ریتمها و هارمونیها و گامها و ژستهای ركیك و ناشایست را بزدایند و دور كنند. موسیقی و رقـ*ـص باید به خدایان اهداء شود... رقصهای شریف باید به دانش‌آموزان نه تنها تندرستی و چابكی و زیبایی اندام بدهد بلكه همچنین خوبی روان و عادل فكری ارزانی دارد.
یونانیان رقـ*ـص را از خردی با دیگر موضوعات درسی و زیر دست معلم خاص می‌آموختند. ایشان انواع گوناگونی از حركات جسمی ‌را تمرین می‌كردند و بسیار ورزكار بودند و حركاتشان كامل و نیرومند بود. نقاشیهای بر روی گلدان كسان را به هنگام دویدن و پریدن و جهیدن نمودار می‌سازد كه همه با شیوه‌ای طبیعی و با كمال سهولت عمل می‌كنند و در آن هیچ حالت آكروبات زوركی و اجباری ملاحظه نمی‌شود. به پسران به خصوص در آتن و اسپارت رقـ*ـص را همچون كمك مشق جنگ می‌آموختند. در Palaestra (مدارس كشتی گیری) و Gymnwsium پسران در رقصهای جنگی شركت می‌كردند و خود را برای حركات جنگی آماده می‌ساختند. رقصها به چند نوع تقسیم می‌شد.
پودیسم حركات تند و متغیر پا برای آماده شدن جهت تن به تن. كسیفیسم جنگ مسخره كه در آن گروه‌های جوانان فن جنگ را به شیوه رقـ*ـص تمرین می‌كردند. هوموس جهش‌های بلند و جهش‌های با تكیه به چوب برای آنكه جوانان آماده پریدن از بالای الوارها یا سنگهای گران یا دیوارها و دژها شوند. تتراكوموس آرایش جنگی گروهی كه در آن سربازان به سوی دشمن دسته جمعی پیشروی می‌كنند یا در برابر دشمن خود را با سپرهای به هم پیوسته محافظت می‌كنند. نه نها رقصها را در اسپارت در مدارس آموزش پسران می‌آموختند بلكه در جشنوره‌های امپاتوری آتن مرتباً بدان دست می‌زدند و همواره همچون وسیله آموزش سربازان از آن بهره می‌جستند.

شاون می‌نویسد:
امروزه نام هیجده نوع رقـ*ـص جنگی تنها و دو نفری و دسته جمعی را در اختیار داریم كه رقصهای جنگی صامت بود و بدان وسیله سربازان به توازن و تعدیل تن و روان می‌رسیدند و عضلات آنان نیرومند می‌شد و انظباط می‌یافتند تا آنكه در میدان جنگ بر دیگران ممتاز شوند.
رقـ*ـص آنچنان مورد احترام بود كه ورزش مورد رغبت سیاستمداران و سرداران و فیلسوفان و دیگر برجستگان یونانی پیش از عصر پریكلس به شمار می‌رفت و در برابر تماشاگران بسیار چند هزار نفری در روزهای جشن و اعیاد مهم و به هنگام بازگشت از جنگ یا پیروزی می‌رقصیدند. سوفوكل شاعر آتنی در جوانی پس از جنگ سالامین برگزیده شد تا چنگ بنوازد و رقـ*ـص پیروزی را رهبری كند. اپا مینونداس یكی از سرداران و سیاستمداران بسیار برجسته یونان آلات موسیقی می‌نواخت و آواز می‌خواند و می‌رقصید. این كارها را در برابر چشم عموم و پس از آنكه به رشد رسید انجام می‌داد. آشیل و آریستوفان و نمایشنامه نویسان یونانی در نمایشنامه‌های خود می‌رقصیدند و Dithyramb كه یكی از رقصهای مهم جشنوار دیونیزوس باشد غالباً توسط شاعران و سیاستمداران مشهور رهبری می‌شد.
لوسین هجانویس یونانی (كه در دورانهای بعدی در روم میزیست) می‌نویسدك ه یونانیان رقـ*ـص را آنچنان پرارزش می‌دانستند كه:
...نجیب‌ترین و برجسته ترین كسان در هر شهر رقاصانند و چنان از این كار شرم اندك دارند كه به اصالت و نجابت و مقام خویش آنچنان ارزش نمی‌نهند و نمی‌بالند كه به مهارت و استعداد در رقـ*ـص.
بی گمان تئاتر یونان در آغاز با رقـ*ـص پیوندی نزدیك داشت. ارسطو گفته است كه تراژدی یونان ازDithyramb سرچشمه گرفته است كه در آن رسوم بهاری با روری و تجدید حیات با آوازهای دسته‌جمعی و نمایش مجسم می‌شدند. اینها سپس به صورت نمایشنامه در آمدند. رقصهای اصیل عمومی‌تبدیل به Choros شد كه در نمایشهای یونانی اهمیت فراوان دارد. در سراسر دوران تمدن كهن یونان در اجرای نمایش نامه‌های غم انگیز كه بیشتر شبیه به ((یك نمایش موًثر نیم ایرانی بود تا نمایش غم انگیز و درام آنچنانكه ما امروز از آن قصد معنی می‌كنیم)) رقـ*ـص اهمیتی شایان داشته است.
در نمایشهای یونانی رقصهای خاصی رواج داشته است. املیا كه پر وقار و جدی بود و برای نمایشنامه‌های اندوهبار به كار می‌رفته است و در آن شیوه‌های مشخص و همین اداها و ژستهای سمبولیك و مفهوم دار به كار می‌رفت و رقاص می‌توانست بدان وسیله داستان غم انگیزی را كاملا بی‌آنكه كلمه ای سخن گفته باشد بنماید.
كو رداكس- این رقـ*ـص خاص كمدی بود و آن را مبتذل و زشت دانسته اند و شامل گردشه‌ای تن به شیوه‌ای معنی دار و اردنگی و نواختن به سـ*ـینه و رانها و حركاتی متشابه آن.
سكینیس- این رقـ*ـص خاص نمایشنامه‌های هجایی یونان در سده ششم پ. م. بود این رقـ*ـص پر تحرك و تند و نامحترمانه بود و با حركات فراوان اسب وار و آكروبات كه غالبا ‌‌‌متضمن عملیات موضوعهای اساطیری می‌شد.
رقـ*ـص نه تنها در نمایش خانه‌های یونان عرضه می‌شد بلكه در امر تفریح مهمانان به عوامل كوموس یا كومریخوانده می‌شد بلكه در امر تفریح مهمانان به عوامل كوموس یا كوموی خوانده می‌شد. چنین رسم شده بود كه پس از شام تفریحات آوازخوانی و شبعده بازی و نوازندگی و رقـ*ـص برگزاری شود. نخست این كار را صاحب خانه یا مهمانان انجام می‌دادند. كم كم طبقه ای رقاص حرفه ای پدید آمد و اینان جایگزین هنرمندان غیر حرفه‌ای گشتند. در سده‌های پنجم و ششم پ .م این گونه هنرمندان حرفه ای شهرت فراوان یافته و در كار خویش به درجات مهارت عالی رسیده بودند. در بعضی موارد بندگان را تعلیم رقاصی می‌دادند و از دستمزد آنان بهره گرفتند. این هنرمندان گویا نام آور می‌شدند. در یك كتیبه بر جای مانده در جزیره دلوس آمده است كه دستمزد یك كنیزك رقاص از دستمزد همه گروهی كه با او همكاری می‌كردند بیشتر بود.
پس از كشور گشاییهای اسكندر و باز آمدن او با اسیران شرقی و رقـ*ـص‌های یونانی تحت تاثیر هنر آسیایی قرار گرفتند و در آن زبان اشارات بیشتر رواج یافت. در دوران فرهنگ یونانی مآبی یا هلنی و سپس دوران یونانی و رومی ‌رقاصان پانتومیم یا صامت بسیار خواهان یافتند. یك رقاص تك رقـ*ـص با تغییر جامه‌های گوناگون و ماسكهای مختلف و ژستها و زبان اشاره در چند صحنه كه در تنفس آنها موسیقی نواخته می‌شد داستانی را برای تماشاگران بازگو می‌كرد. اینگونه نمایشها در امپراطوری روم به هنگام اوج اقتدار آن بسیار رواج داشت.
در یونان دیدیم كه فرهنگی و تمدنی رواج داشت كه در آن رقـ*ـص عامل اصلی دین بود و نیز وسیله مهم و قابل احترام آموزش نظامی‌، كم كم پارهای شد از نمایشنامه‌های یونان به هنگام كه رو به پیشرفت داشتند و سپس هم وسیله تفریح محبوب مردم گشتند. رقـ*ـص پیوسته مورد احترام یونانیان و یكی از سنت موز و رقـ*ـص، ترپیسكیور نام داشت. اما احترامی‌كه رقـ*ـص پیدا كرده بود مربوط بود به فلسفه یونان روزگار پیش از پریكس و مربوط بود به اعتقادایشان به استقلال و قائم با لـ*ـذت بودن و توازن اندیشه و روان و تن و دلبستگی یونانیان به همه هنرها همچون جلوه روان آدمی‌. در روم این اعتقاد رنگی دیگر داشت.



رقـ*ـص در روم باستان
رقـ*ـص از نظر رومیان اهمیتی بسیار كمتر از رقـ*ـص در جامعه یونان داشت. رومیان بسیاری از عوامل فرهنگ خود را از یونانیان به وام گرفتن . رومیان آموزش یافته و تحصیل كرده به یونان همچون سر چشمه فرهنگ و تمدن خویش می‌نگریستند و اشراف روم به زبان یونانی سخن می‌گفتند و از معلمان یونانی سخن می‌گفتند و از معلمان یونانی استفاده می‌كردند و از هنر و ادبیات یونان پیروی می‌كردند. هنر روم در آغاز استوار و ساده و خوش تناسب بود. اما هر چه بر ثروت و قدرت این مردم افزوده شد از ارج نهادن به این صفات در هنر غافل ماندند. در حقیقت جنگ و حرص پیروزی هزارها تن بنده و ثروت بی‌كرانه را به روم سرازیر ساخت. رومیان دیگر دست از آفرینندگی هنری و انجام كارهای هنری بر داشتند و اینگونه امور را به بندگان و اسیران ملتهای مختلف وا گذاشتند شاون اظهار نظر می‌كند كه رومیان كه در اداره سازمان حكومتی و امور نظامی ‌و لشكركشی و وضع قوانین مردمی‌ بودند با ابتكار در هنر تنها به تقلید و وام گیری می‌پرداختند. رقـ*ـص هم از همینگونه امور بود.
در امپراطوری روم ملاحظه می‌كنیم كه رقـ*ـص اول به تئاتر و صحنه روی آورد و سپس وسیله سپس وسیله كسب مال گشت و همچنانكه دین در روم به انحطاط و فساد و كسب لذات گرایید رقصهای مذهبی هم وسیله اطفاء شهوات افسار گسیخته و بی لجام گشت. این ماجرا چگونه آغاز شد؟
در زمان تدوین كهن ترین آثار مدون و نوشته پیش از پایه گذاری روم مردان بعضی از گروههای صنفی یا انجمنها تحت نام Salii فراهم آمدند. لفظ اخیر را بعضی به Saltio تعبیر كرده‌اند كه واژه‌ای لاتینی به مفهوم «رقـ*ـص» و Saltantes به معنی «رقاص» است.
Salii شمال كاهنان كشتكار كه كشتزار را پاك می‌كردند و جنگاوران كه رقـ*ـص اسلحه می‌كردند و كاهنان مارس «خدای جنگ» می‌شد. اینان راه‌پیمایی بهار را كه گامهای رقـ*ـص گونه داشت انجام می‌دادند. در این هنگام رقصهای دسته جمعی دیگری هم با آواز دسته جمعی پیران و جوانان انجام می‌شد. كسان اخیر دایره‌وار با به هم نواختن سپرها با آهنگ می‌گشتند. مراسم و جشنهای دیگری در سراسر سال برگزار می‌شد كه در آنها رقـ*ـص گویا حالتی با وقار و سنگین اشت:
... در پالیلیا یا جشنواره پالها رقصهای باوقار پر شكوه در دشتها توسط شبانان كه شب هنگام در پیرامون آتشهای شعله ور كاه و ساقه‌های بر زمین مانده از در و دیوار می‌زدند اجرا می‌شد. فلوریا یا جشنواره گیاهان پایه‌ای شده برای رسوم بهاری كه در بعضی قسمتهای انگاستان رسوم آن بر جای مانده است.
این رسوم تا صدها سال ادامه یافت. یك نویسنده رومی ‌به نام سوئتونیوسكه در دورانهای اخیر روم می‌زیست درباره راه‌پیمایی Salii می‌گوید كه رسوم آن سه هفته در مارس و اكتبر اجرا می‌شد. مردم بارداری سوزن دوزی و كلاههای مخروطی و مسلح و سپر به دست در جاهای پر از ادحام شهر می‌گشتند و به رقـ*ـص و آواز مقدس می‌پرداختند.
آیینهای دیگر رومی‌ عبارت بود از Laperculia را در غریاه یغا اول مارس به احترام خدای Pan انجام می‌دادند. كاهنان در این رسوم كه Luperci خوانده می‌شدند برهنه در خیابانهای شهر رم می‌رقصیدند و به دست تازیانه داشتند كه گویا به انبوه مردم تماشاگر می‌نواختند.
جشن بزرگ بود كه در اواسط دسامبر به افتخار خدای Saturn برگزار می‌شد. این زمان هنگام شادی و خوشی و وخردن و می‌گساری و رقـ*ـص در خیابانها بود. آن را هم به سبب تشخصات طبقاتی به کناری نهادند. كرشتاین می‌گوید كه این رسوم بت‌پرستی را در مسیحیان در آیین عید میلاد مسیح وارد سخاتند و در قرون بعد در این زمانها رقصهای بسیار می‌كردند.
در نمایشخانه روم رقـ*ـص وظیفه‌ای داشت. گو اینكه بیشتر این امر توسط یونانی و ایستریایی در اواسط قرن چهارم پ.م برای آرام ساختن خشم خدایان و سرگرم كردن مردمی كه از طاعون گزند فراوان دیده بودند رایج شد. رقاصان و هنرمندان پانتومیم ایستریایی را Istriones می‌خواندند كه لغت امروزی histrionic از آن مشتق شده است (كه به معنی نمایش و تئاتر است.) هنرمدنان پوست كه ردای شبانان بود در بر می‌كردند و نام این رداSaturae بود كه لغت (Satire یعنی هجا و مسخره) یا Satirical ( هجاو مسخره) یا Satirical ( هجایی و مسخره‌ای) از آن ریشه گرفته است.) از آن ریشه گرفته است. بازیه‌ای آنان رنگ مسخره و شوخی داشت و زندگی خدایان و پهلوانان و مردم را به شیوه روستایی و دهاتی به استهزا می‌گرفت. این بازیها غالباً با زبان اشاره اجرا می‌شد. كرشتاین گوید كه رقـ*ـص به صورت مداوم و همیشگی در میان رومیان چندان محلی نداشت. رومیان ترجیح می‌دادند كه شاهد هیجانات و گوناگونی بازیها در میدانها و سیركهای بزرگ خویش دربرابر انبوه مردم باشند. تا آنكه به نمایشهای پر اندیشه و عمیق و با ارزش ادبی را كه باب سلیقه یونانیان بود تماشا كنند.
چون سلیقه مردم چنین بود صحنه و تئاتر آنچنان جالب نبود كه شغل دائمی ‌و همیشگی عده‌ای شود و هنرپیشگان و رقاصانی كه در روم نمایش می‌دادند بیشتر یونانی یا از بندگان اهل جنوب ایتالیا بودند كه در گذشته متعلق به توانگران بودند و سپس به مدیران تئاترها برای بازی كرایه داده می‌شدند و وایه می‌گوید كه تا مدتهای طولانی زن به صحنه نمی‌آمد و رل آنان را مردان جوان بازی می‌كردند و شاید به همین سبب رقـ*ـص در دوم در نمایشهای پانتومیم شركت كردند.
از 200 پ.م تازمانی پس از آن در میان اشراف و طبقه پاتریسین رومی‌ رقـ*ـص رواج یافت. معلمان اتروسكی و یونانی رقـ*ـص در كلاس‌های خصوصی تدریس می‌كردند و پسران و دختران اشراف به آنجاها می‌رفتند. رقـ*ـص امری مهم شد. بعدها رقـ*ـص را به این سبب كه مایه نرمی ‌و فرسودگی پی اجتماع رومی‌ می‌شود از رواج انداختند یكی از امپراطوران سیپیون آفریكانوس مدرسه‌های رقـ*ـص را به موجب فرمانی كه در حدود 150 پ.م صادر كرد بست. اما این كار چندان ضرورتی نداشت. چون رومیان خود گرایشی به رقـ*ـص نداشتند. تنها در مدت كوتاهی در حدود 22 پ.م . درزمان فرمانروایی اگوست رقـ*ـص پانتومیم اهمیتی یافت و مستقلاً بر صحنه‌ها اجرا می‌شد. این گونه رقـ*ـص به دو علت شگفت رواج و محبوبیت یافت.
نخست آنكه رومیان چندان ارجی به رقـ*ـص از لحاظ وسیله جلوه زیبایی هنری و هیجانی نمی‌گذاشتند. اما از دیدن صحنه‌های رقـ*ـص با پانتومیم لـ*ـذت می‌بردند دوم آنكه در زمان اگوست روم پر شده بود و از مردم گوناگون بسیار كه گذشته از لاتینی به یونانی و سریانی و گالی و توتونی و بسیار از زبانهای دیگر سخن می‌گفتند. به صحنه آوردن نمایش ناطق آنچنان كه همه این مردم بفهمند به ویژه در نمایشخانه‌های بسیار بزرگ با آكوستیك یا وضع انعكاس صدای نامتناسب ممكن نمی‌شد. بنابر این پانتومیم به صورتی بسیار ظریف و دقیق درآمد و بسیار رواج گرفت.
این رقـ*ـص بسیار همانند نمایش‌های غم انگیز یونانی صدر اول بود كه درآن هنرمند با كمك جامه‌ها و ماسكهای گوناگون رل چند تن را بازی می‌كرد و داستانی را مجسم می‌ساخت.
رقاصان پانتومیم به جای سخن گفتن آواز با رقـ*ـص و اشارت و ژست بیان مقصود می‌كردند. لاولر می‌گوید كه این رقصها در مردم شگفت تاثیر فراوان داشت.
... تماشاگران گاهی سراسر روز را در تئاتر می‌نشسته و به رقاصان آنچنان خیره چشم می‌دوختند كه پنداری هیپنوتیزم شده باشند.
آنان رقاصان را الهی می‌پنداشتند. سنك شیفتگی مردم را برای این رقصها «بیماری» یا Morbus می‌خواند.
زنان غش می‌كردند و ماموران بلند پایگاه برای هر حركتی اهمیتی قایل بودند و امپراطوران رقاصان را كه هنرنمایی شایانی كرده بودند به نزد خویش می‌خواندند...

وایه می‌نویسد:
به دشواری می‌توانیم تصور كنیم كه هنر پانتومیم در میان رومیان تا چه از تكامل رسیده بوده است. بر همه قلمروهای داستانسرای و شعر و تاریخ تفوق یافته بود. هنر پیشیگان رومی‌ احساسات بسیار باریك و ظریف را با اشارت و ژستهای فوق‌العاده دقیق و پر تحرك بیان می‌كردند و تماشاگران آنان هم هر گوشه یا كنایه‌ای از این زبان اشاره را خوب درك می‌كردند و آنها را بسیار بهتر از هر گونه سخنی یا خطابه‌ای درمی‌یافتند...
نیرو و دقت باریك بینی فوق العاده این بیان اشارتی و صامت موجب شد كه رقـ*ـص دولان كهن هنری شگفت شود.
از جمله هنرپیشگان دو هنرمند بزرگ را می‌توان نام برد یكی بیلادس اهل سیسیل و دیگری باتلیوس اسكندرانی كه هر دو بنده بودند و صاحبانشان آزادشان كرده بودند و هر دو را مردم آنچنان دوست داشتند كه ثروت بی‌كران یافتند و گستاخ گشتند و برای زنده نگاهداشتن دلبستگی مردم به خویشتن جامه‌های خاص داشتند و چشمه‌های مخصوص بازی می‌كردند و گاهی در گذرگاهها به پیكار برمی‌خاشستند تا خواهندگان خویش را به خود جلب كنند.
عقاید عمومی ‌دربارة رقاصان مختلف بود. بعضی امپراطوران از آنان هواخواهی می‌كردند و در برخی دیگر با ایشان مخالف می‌كردند و از نمایش ایشان جلوگیری می‌كردند مارك اورل دستمزدهای آنان را محدود كرد و متكی به هزینه مربوط به نمایش كرد.
كلیسای مسیحی كه تازه گسترش می‌افت، بیرحمانه با رقـ*ـص به پیكار خاست. با اینهمه زمانی كه شهر روم از قطحی چنان رنج می‌برد كه سخنوران و معلمان را از شهر رانده بودند سه هزار رقاص اجازه یافتند كه در شهر بمانند. ملاحظه بفرمائید كه رقـ*ـص چه مقامی ‌در تفریحات مردم داشت. ولی هر چه می‌گذشت مخالفت علمای اخلاق با پانتومیم فزونی می‌گرفت.
لوسین در قرن دوم میلادی در مكالمه‌ای نوشت است از كراتونا می‌پرسد:
(چگونه می‌تواند كسی) آرام بنشینید و به صدای فلوتی گوش فرا دهد و ببیند و حركات مسخره یك موجود زن صفت را كه جامه‌ای نرم و لطیف بر تن دارد و آوازهای ركیك می‌خواند و ادای خواهــش نـفس انگیز روسپیان پیش از تاریخ را در می‌آورد و با آن نغمه ناساز سیمی ‌و آواز ناخوش نئی و صدای بر زمین خوردن پاشنه‌ای همراهی كند؟
این اختلاف ادامه یافت. اما كم كم محبوبیت هنرپیشگان پانتومیم رو به كاستی گذاشت و بسیاری از ایشان ناگزیر شدند شهرها را فرو گذارند و در شهركها به نمایش پردازند. شاید آخرین نمایشها ایشان در اواخر سده چهارم و اوایل سده پنجم میلادی روی داده باشد. تا این زمان رقـ*ـص رفته رفته به چشم بسیاری از شهریان و نویسندگان رم بی ارج و ناپسند آمد و آن را برای كسان كانونهای خوب و منزه نامناسب و خلاف اخلاق و منافی رفتار پسندیده دانستند. سالوست می‌نویسد كه یك بانوی شریف «با زیبائی و ظرافتی می‌نواخت و می‌رقصید كه شایسته یك زن محترم نبود.» و سیسرون این حكم محكومیت را درباره هنری نگاشته است از پایگاه بلندی كه در تمدن یونان داشت، بسیار تنزل كرده بود:
«كاتون، لوسیوس موئنا را كه رقاصی است دعوت كرده است. اگر این كاری كه به او نسبت داده شده است راست باشد در محل اتهام بزرگی قرار گرفته است. اما اگر دروغ باشد كار یك دروغ زن مسخره است... زیرا هیچ كس به هنگام هوشیاری مگر آنكه دیوانه باشد. رقـ*ـص بازپسین همراه و شریك ضیافت‌های طولانی و پرشكوه و تكلف و ظرافت است.

اكون حس میهن پرستی خشن مردم روی جای به انحطاطی داده بود كه همه فكر و ذكر مردم نان بود. گروه انبوهی از مردم برای تماشای شكنجه كردن و كشتار هزاران اسیر و بنده‌ای كه از پیروزهای روم گرفتار شده بودند فراهم می‌آمدند. خراج بساری از استانها بالمره و بالتمام صرف اینگونه تفریحات سنگدلانه كه مردم روزافزون آنها را خواستار بودند شد. آواز خاونان و رقاصان و شعبده‌بازان هم هنر خویش را عرضه می‌كردند ولی بیشتر رومیان به تماشای مناظر خونین و پر آزار و شكنجه راغب بودند برای اینان مسابقه‌های گردونه تازی و پیكارهای گلادیاتوری كه در آن اسیران جنگی و زندانیان محكوم و رزمندگان حرفه‌ای و بندگان در آنها پاروزنی می‌كردند و به جنگ می‌پرداختند و بسیاری تفریحات خونین و وحشیانه دیگر ترتیب داده می‌شد. این نمایشها در میدانهای بسیار پهناور انجام داده می‌شد. گویند كه سیرك بزرگ یا سیرك ماكسیموس زمانی به گنجایش سیصد و پنجاه تن تماشاگر را داشت.
دو امپراطور به ویژه بدینگونه نمایش‌های وحشیانه نام آور شده‌اند یكی كالیگولا كه بسیار خواهان آواز و رقـ*ـص بود و غالباً در سیرك حضور می‌یافت و دیگری نرون كه در زمانش آزار مسیحیان شگفت فراوان شد. تاسیت می‌نویسد كه بسیاری از مسیحیان را:
... یا پوست درندگان در برشان می‌كردند و. در معرض حمله سگان می‌گذاشتند تا در برابر چشم همگان پاره پاره می‌شدند یا آنان را به چهار میخ می‌كشیدند یا به سوختن محكومشان می‌كردند و شبهنگام چون چراغ می‌سوختند. باغهای نرون را حتی برای این گونه نمایشها مورد استفاده قرار می‌دادند.
رقـ*ـص را هم برای این منظورهای هراسناك و خونین بكار می‌برند. پلوتارك مورخ می‌نویسد كه غالباً جنایتكاران محكوم را جامه سرخ می‌پوشانیدند و حلقه گل بر سرشان می‌گذاشتند و به رقصیدن درمیدان پر جمعیت وادارشان می‌كردند تا آنكه ناگهان لباسشان كه با ماده مخصوص شیمیایی آلوده بود مشتعل می‌شد و ایشان دررنج و شكنجه می‌مردند.
مسیحیان اولیه كه خود از این رفتارها رنج دیده و آزار كشیده و باز جان بدر بـرده بودند اینها را سخت محكوم می‌شمردند و زشت می‌داشتند. ولی به سبب آنكه رقـ*ـص در بست یكی از عوامل انحطاطا امپراطوری روم بود آباء كلیسا آن را محكوم ساختند.
اما روابط كلیسا با رقـ*ـص پس از برافتادن امپراطوری روم و در سراسر عصر تاریك قرون وسطی شگفت متعارض و متناقض بود. رقـ*ـص روزگاری با كلیسای مسیح از بسیاری لحاظ مربوط و پیوسته بود و در عین حال سخت محكوم.
 

برخی موضوعات مشابه

بالا